مجموعه تحقیقاتی مع امام منصور
لذا بله شخص محکوم هیچوقت علیه خودش شهادت نمی دهد ولی همین مدارک نیز نمونه ای است از ظلمی که به ناحق در حق دختر پیامبر کردند و می توان از کتب خودشان نيز به علت وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها به دفن شدن شبانه و عدم رضایت ایشان به حضور غاصبان و ظالمان در مراسم…
🔸اِنِّي اُوصيِكَ اَنْ لايَلِيَ غُسْلِي وَ كَفَنِي سِواكَ وَ اِذا اَنَا مِتُّ فَادْفِنِّي لَيْلاً وَ لا تُؤذِّنَّنَ بِي اَحَداً، وَ لا تُؤذِنَنَّ بِي اَبَابَكْرِ وَ عُمَرَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ اَنْ لا يُصَلِّيَ عَلَيَّ اَبُوبَكْرٍ وَ لا عُمَر
🔹همانا من تو را وصيت مي كنم كه غسل و كفن كردن مرا كسی غير از تو انجام ندهد و وقتي وفات كردم، مرا شب دفن كن و هيچ كس را خبر نكن و ابوبكر و عمر را نيز مطّلع نساز و تو را سوگند مي دهم به حق رسول خدا كه ابوبكر و عمر بر جنازه من نماز نخوانند.
📚روضة الواعظين ،ص۱۵۱
🔸اُوصِيكَ اَنْ لايَشْهَدَ اَحَدٌ جِِنازَتِي مِنْ هؤلاءِ الَّذينَ ظَلَمونِي وَ اَخَذوا حَقِّي فَاِنَّهُمْ عَدُوِّي وَ عَدُوُّ رَسولِ اللهِ وَ لا تَتْرُكْ اَنْ يُصَلِّيَ عَلَيَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لا مِنْ اَتْباعِهِمْ وَ ادْفِنِّي فِي الَّيْلِ اِذا هَدَأت الْعُيُونُ وَ نَامَتِ الاَبْصارُ؛
🔹حضرت زهرا سلام الله علیها به امیرالمومنین علیه السلام فرمود: تو را وصيت مي كنم هيچ يك از آنان كه به من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب كردند، نبايد در تشييع جنازه من شركت كنند زيرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند و اجازه نده كه فردي از آنها و پيروانشان بر من نماز بگزارد مرا شب دفن كن، آن هنگام كه چشم ها آرام گرفته و ديده ها به خواب فرو رفته باشند.
📚بحارالانوار ،ج۴۳ ،ص۲۰۹ /ج۷۸ ،ص۲۵۳ /ج۲۸ ،ص ۳۰۴
📚روضة الواعظين ،ص۱۵۱
🔸حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي اَلْمِقْدَامِ وَ زِيَادِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالاَ: أَتَى رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ... ثُمَّ قَالَتْ فَإِذَا أَنَا قَضَيْتُ نَحْبِي فَأَخْرِجْنِي مِنْ سَاعَتِكَ أَيَّ سَاعَةٍ كَانَتْ مِنْ لَيْلٍ أَوْ نَهَارٍ وَ لاَ يَحْضُرَنَّ مِنْ أَعْدَاءِ اَللَّهِ وَ أَعْدَاءِ رَسُولِهِ لِلصَّلاَةِ عَلَيَّ أَحَدٌ قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَفْعَلُ...وَ أَمَّا فَاطِمَةُ فَهِيَ اَلْمَرْأَةُ اَلَّتِي اِسْتَأْذَنْتُ لَكُمَا عَلَيْهَا فَقَدْ رَأَيْتُمَا مَا كَانَ مِنْ كَلاَمِهَا لَكُمَا وَ اَللَّهِ لَقَدْ أَوْصَتْنِي أَنْ لاَ تَحْضُرَا جَنَازَتَهَا وَ لاَ اَلصَّلاَةَ عَلَيْهَا وَ مَا كُنْتُ اَلَّذِي أُخَالِفُ أَمْرَهَا وَ وَصِيَّتَهَا إِلَيَّ فِيكُمَا...
🔹امام صادق علیه السلام می فرماید: ... حضرت زهرا سلام الله علیها به امیرالمومنین چنین وصيت فرمود:
...كسى از دشمنان خدا و رسول خدا در نماز من شركت نكند. امیرالمومنین فرمود:چنين مىكنم. وقتى حضرت فاطما از دنيا رفت و مردم شب را سپرى مىكردند و امیرالمومنین پیکر مطهر ایشان را دفن کرد وقتي مردم متوجه شدند و عمر و ابوبکر اعتراض کردند
امیرالمؤمنین فرمود: بخدا سوگند كه به من وصيّت كرد كه شما دو نفر بر پیکر و نماز او حاضر نشويد...
📚علل الشرایع ،ج۱ ،صفحه۱۸۵
و روایات و اخبار متعدد دیگری که در این باب موجود است و صراحتا علت وصیت حضرت سیدة نساءالعالمین را مشخص و شفاف می کند و مهری است بر بطلان کودتای نحس سقیفه و عاملانش که موجبات گمراهی مسلمین را فراهم کردند.
علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه می فرماید:
🔸أقول : تواترت الأخبار من طريقي الخاصة والعامة أن فاطمة عليهاالسلام لسخطها على أبي بكر وعمر أوصت أن تدفن ليلا لئلا يصليا عليها ، ولا يحضرا جنازتها.
🔹میگویم : اخبار از طریق خاصه و عامه بر غضب نمودن حضرت صدیقه زهرا سلام الله علیها بر ابوبکر و عمر به تواتر نقل شده و همچنین صدیقه زهرا علیهاالسلام وصیت نمود که شبانه دفن گردد تا مبادا آن دو بر وی نماز بگذارند و بر پیکر ایشان حاضر نگردند
📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ،ج۵ ،ص۳۲۱
ضمیمه 1⃣
ضمیمه 2⃣
اللّهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ ابیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَددِ ما احْاطَ بِه عِلْمُکَ
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذلك
#افسانه_عدالت_صحابه
〰〰〰〰〰〰
🔹@maa_imam_mansor
🔹همانا من تو را وصيت مي كنم كه غسل و كفن كردن مرا كسی غير از تو انجام ندهد و وقتي وفات كردم، مرا شب دفن كن و هيچ كس را خبر نكن و ابوبكر و عمر را نيز مطّلع نساز و تو را سوگند مي دهم به حق رسول خدا كه ابوبكر و عمر بر جنازه من نماز نخوانند.
📚روضة الواعظين ،ص۱۵۱
🔸اُوصِيكَ اَنْ لايَشْهَدَ اَحَدٌ جِِنازَتِي مِنْ هؤلاءِ الَّذينَ ظَلَمونِي وَ اَخَذوا حَقِّي فَاِنَّهُمْ عَدُوِّي وَ عَدُوُّ رَسولِ اللهِ وَ لا تَتْرُكْ اَنْ يُصَلِّيَ عَلَيَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لا مِنْ اَتْباعِهِمْ وَ ادْفِنِّي فِي الَّيْلِ اِذا هَدَأت الْعُيُونُ وَ نَامَتِ الاَبْصارُ؛
🔹حضرت زهرا سلام الله علیها به امیرالمومنین علیه السلام فرمود: تو را وصيت مي كنم هيچ يك از آنان كه به من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب كردند، نبايد در تشييع جنازه من شركت كنند زيرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند و اجازه نده كه فردي از آنها و پيروانشان بر من نماز بگزارد مرا شب دفن كن، آن هنگام كه چشم ها آرام گرفته و ديده ها به خواب فرو رفته باشند.
📚بحارالانوار ،ج۴۳ ،ص۲۰۹ /ج۷۸ ،ص۲۵۳ /ج۲۸ ،ص ۳۰۴
📚روضة الواعظين ،ص۱۵۱
🔸حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي اَلْمِقْدَامِ وَ زِيَادِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالاَ: أَتَى رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ... ثُمَّ قَالَتْ فَإِذَا أَنَا قَضَيْتُ نَحْبِي فَأَخْرِجْنِي مِنْ سَاعَتِكَ أَيَّ سَاعَةٍ كَانَتْ مِنْ لَيْلٍ أَوْ نَهَارٍ وَ لاَ يَحْضُرَنَّ مِنْ أَعْدَاءِ اَللَّهِ وَ أَعْدَاءِ رَسُولِهِ لِلصَّلاَةِ عَلَيَّ أَحَدٌ قَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَفْعَلُ...وَ أَمَّا فَاطِمَةُ فَهِيَ اَلْمَرْأَةُ اَلَّتِي اِسْتَأْذَنْتُ لَكُمَا عَلَيْهَا فَقَدْ رَأَيْتُمَا مَا كَانَ مِنْ كَلاَمِهَا لَكُمَا وَ اَللَّهِ لَقَدْ أَوْصَتْنِي أَنْ لاَ تَحْضُرَا جَنَازَتَهَا وَ لاَ اَلصَّلاَةَ عَلَيْهَا وَ مَا كُنْتُ اَلَّذِي أُخَالِفُ أَمْرَهَا وَ وَصِيَّتَهَا إِلَيَّ فِيكُمَا...
🔹امام صادق علیه السلام می فرماید: ... حضرت زهرا سلام الله علیها به امیرالمومنین چنین وصيت فرمود:
...كسى از دشمنان خدا و رسول خدا در نماز من شركت نكند. امیرالمومنین فرمود:چنين مىكنم. وقتى حضرت فاطما از دنيا رفت و مردم شب را سپرى مىكردند و امیرالمومنین پیکر مطهر ایشان را دفن کرد وقتي مردم متوجه شدند و عمر و ابوبکر اعتراض کردند
امیرالمؤمنین فرمود: بخدا سوگند كه به من وصيّت كرد كه شما دو نفر بر پیکر و نماز او حاضر نشويد...
📚علل الشرایع ،ج۱ ،صفحه۱۸۵
و روایات و اخبار متعدد دیگری که در این باب موجود است و صراحتا علت وصیت حضرت سیدة نساءالعالمین را مشخص و شفاف می کند و مهری است بر بطلان کودتای نحس سقیفه و عاملانش که موجبات گمراهی مسلمین را فراهم کردند.
علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه می فرماید:
🔸أقول : تواترت الأخبار من طريقي الخاصة والعامة أن فاطمة عليهاالسلام لسخطها على أبي بكر وعمر أوصت أن تدفن ليلا لئلا يصليا عليها ، ولا يحضرا جنازتها.
🔹میگویم : اخبار از طریق خاصه و عامه بر غضب نمودن حضرت صدیقه زهرا سلام الله علیها بر ابوبکر و عمر به تواتر نقل شده و همچنین صدیقه زهرا علیهاالسلام وصیت نمود که شبانه دفن گردد تا مبادا آن دو بر وی نماز بگذارند و بر پیکر ایشان حاضر نگردند
📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ،ج۵ ،ص۳۲۱
ضمیمه 1⃣
ضمیمه 2⃣
اللّهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ ابیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَددِ ما احْاطَ بِه عِلْمُکَ
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له على ذلك
#افسانه_عدالت_صحابه
〰〰〰〰〰〰
🔹@maa_imam_mansor
Telegram
مجموعه تحقیقاتی مع امام منصور
چرا حضرت فاطمه (س) شبانه دفن شدند⁉️
ابن بابویه - به سند معتبر - روایت کرده است که از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند: به چه سبب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فاطمه سلام الله علیها را در شب دفن کرد؟ فرمود: برای آن که فاطمه سلام الله علیها وصیّت کرده بود که…
ابن بابویه - به سند معتبر - روایت کرده است که از حضرت صادق علیه السلام پرسیدند: به چه سبب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فاطمه سلام الله علیها را در شب دفن کرد؟ فرمود: برای آن که فاطمه سلام الله علیها وصیّت کرده بود که…
مجموعه تحقیقاتی مع امام منصور
بسم الله الرحمن الرحیم #شبهات_فاطمیه 🔻ادعای واهی شخص وهابی را در تصویر مشاهده می فرمایید و تفسیر شخصی اش از حدیث شریفه را که سعی کرده است به عنوان نتیجهی باطل مد نظرش به مخاطب غالب کند اما پاسخ به این ادعاي شخص وهابی 🔻ابتدای پاسخ شبهه: https://www.tgoop.com/m…
🔻در بیان و شرح حدیث مذکور نیز فرمودند:
🔹 منظور از مردان ابوبکر و عمر و پیروان آنان میباشد، چرا که آنها قاتلان فاطمه صلوات االله علیها بودند، و لعنت خداوند بر کسانی که نسبت به او ظلم روا داشتند...
〰〰〰〰〰〰
🔹@maa_imam_mansor
🔹 منظور از مردان ابوبکر و عمر و پیروان آنان میباشد، چرا که آنها قاتلان فاطمه صلوات االله علیها بودند، و لعنت خداوند بر کسانی که نسبت به او ظلم روا داشتند...
〰〰〰〰〰〰
🔹@maa_imam_mansor
❤1
Forwarded from 🔹️جَواهِر الکَلام🔹️
🔹 انشاءالله فردا شب [ شنبه ۸ آذر ماه ] ساعت ۲۲:۳۰ سومین جلسهی گفتگوی صوتی با موضوع اثبات شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها برگزار خواهد شد.
🆔 @javaheralklam
🆔 @javaheralklam
❤2
Forwarded from آزاد | Azad
🔺مظلومیت و شهادت حضرت زهرا؟ #زنده
🔻مناظره حامد کاشانی و عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
🎥 پخش زنده برنامه از یوتوب آزاد:
https://youtube.com/live/cBYA4yhM6pg
⏰ فردا (یکشنبه، ۹ آذر) ساعت ۱۲:۱۵
با توجه به ناپایداری اینترنت، در صورت قطع لایو، برنامه پس از اتمام در یوتوب آزاد بارگذاری خواهد شد.
🆔@AzadSocial
🔻مناظره حامد کاشانی و عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
🎥 پخش زنده برنامه از یوتوب آزاد:
https://youtube.com/live/cBYA4yhM6pg
⏰ فردا (یکشنبه، ۹ آذر) ساعت ۱۲:۱۵
با توجه به ناپایداری اینترنت، در صورت قطع لایو، برنامه پس از اتمام در یوتوب آزاد بارگذاری خواهد شد.
🆔@AzadSocial
Forwarded from حامد کاشانى
آزاد | Azad
🔺مظلومیت و شهادت حضرت زهرا؟ #زنده 🔻مناظره حامد کاشانی و عبدالرحیم سلیمانی اردستانی 🎥 پخش زنده برنامه از یوتوب آزاد: https://youtube.com/live/cBYA4yhM6pg ⏰ فردا (یکشنبه، ۹ آذر) ساعت ۱۲:۱۵ با توجه به ناپایداری اینترنت، در صورت قطع لایو، برنامه پس از اتمام…
علاوه بر پخش زنده، فردای آن، روز دوشنبه فایل مناظره در کانال منتشر خواهد شد.
👍1
Forwarded from آزاد | Azad
🎥 مظلومیت و شهادت حضرت زهرا؟
🔶مناظره حامد کاشانی و عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtube.com/live/cBYA4yhM6pg
🆔@AzadSocial
🔶مناظره حامد کاشانی و عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
🎞 فیلم کامل این گفتگو در یوتوب آزاد:
https://youtube.com/live/cBYA4yhM6pg
🆔@AzadSocial
Forwarded from راه عترت
🔰چگونگی شهادت امام جواد (ع):
از چیزهایی که واضح است و در آن شکی نیست این است که امام جواد (ع) به مرگ طبیعی نمرده، و هیچ یک از مورخین نگفته است که امام مرض صعب العلاجی داشت که منجر به مرگ او شد، بلکه صحیح این است که بگوییم که مورخین و محدثین، به جز عده ای از آنها اتفاق کلمه دارند که امام جواد (ع) با سم از دنیا رفت.
و در کیفیت خوراندن سم به او اختلاف دارند ولیکن مورخین و محدثین اجماع دارند بر این که معتصم خلیفه عباسی مجرم اصلی در این جنایت بزرگ و جبران ناپذیر بوده است.
📚زندگانی امام جواد (ع) از ولادت تا شهادت، علامه سید محمدکاظم قزوینی، ص ۳۲۰
از چیزهایی که واضح است و در آن شکی نیست این است که امام جواد (ع) به مرگ طبیعی نمرده، و هیچ یک از مورخین نگفته است که امام مرض صعب العلاجی داشت که منجر به مرگ او شد، بلکه صحیح این است که بگوییم که مورخین و محدثین، به جز عده ای از آنها اتفاق کلمه دارند که امام جواد (ع) با سم از دنیا رفت.
و در کیفیت خوراندن سم به او اختلاف دارند ولیکن مورخین و محدثین اجماع دارند بر این که معتصم خلیفه عباسی مجرم اصلی در این جنایت بزرگ و جبران ناپذیر بوده است.
📚زندگانی امام جواد (ع) از ولادت تا شهادت، علامه سید محمدکاظم قزوینی، ص ۳۲۰
یکی از گفته های مورخین این است که امام جواد (ع) توسط همسرشان مسموم شدند؛ فارغ از صحت یا عدم صحت این گفته، باید توجه داشت که ام فضل این جنایت را به دستور عمویش معتصم انجام داده، و سخنانی که پیرامون حسادت ام فضل به همسر دوم امام جواد (ع) مطرح میشود بی اساس است، چرا که چندهمسری در جامعه امام جواد (ع) امری رایج بوده مخصوصا اگر همسر اول بچه دار نمیشده؛ بعلاوه که پدر خود ام فضل یعنی مامون چندین همسر داشته؛ لذا انگیزه ای سیاسی فراتر از حسادت های زنانه پشت این جنایت بوده است.
👍2❤1
Forwarded from 🔹️جَواهِر الکَلام🔹️
#تحدی
#اثبات_وجود_خداوند
🔹 اولین بحث ما با وهابیت در خصوص اثبات وجود خداوند است؛ چرا که ما معتقدیم وهابیت خدایی را که به آن معتقد است #تحت_هیچ_عنوان نمیتواند اثبات کند❗️
👈 به همین دلیل به تمام وهابیان #تحدی میکنیم که بتوانند تنها یک دلیل برای اثبات وجود همچین خدایی که به آن قائل هستند را ارائه کنند!
❗️وهابیان میتوانند برای پاسخ به این #تحدی از تمام کانالهای عربی و غیر عربی نیز کپی کنند !
‼️در این مورد خاص حتی کپی کاری وهابیان هم پذیرفته میشود!
ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ
البته که بعد از گذشت یک سال یک مرد از وهابیان هنوز پیدا نشده است که بتواند به این تحدی پاسخ دهد
⁉️ مذهبی که نتواند اصلیترین و اساسیترین اعتقاد خود را اثبات کند ........
🆔 @javaheralklam
#اثبات_وجود_خداوند
🔹 اولین بحث ما با وهابیت در خصوص اثبات وجود خداوند است؛ چرا که ما معتقدیم وهابیت خدایی را که به آن معتقد است #تحت_هیچ_عنوان نمیتواند اثبات کند❗️
👈 به همین دلیل به تمام وهابیان #تحدی میکنیم که بتوانند تنها یک دلیل برای اثبات وجود همچین خدایی که به آن قائل هستند را ارائه کنند!
❗️وهابیان میتوانند برای پاسخ به این #تحدی از تمام کانالهای عربی و غیر عربی نیز کپی کنند !
‼️در این مورد خاص حتی کپی کاری وهابیان هم پذیرفته میشود!
ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ
البته که بعد از گذشت یک سال یک مرد از وهابیان هنوز پیدا نشده است که بتواند به این تحدی پاسخ دهد
⁉️ مذهبی که نتواند اصلیترین و اساسیترین اعتقاد خود را اثبات کند ........
🆔 @javaheralklam
Forwarded from مجموعه تحقیقاتی برهان شیعه (علی امام من است و منم غلام علی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#بیسوادی_ناصبی_فسادالدین
🔰من كان بيته من زجاج فلا يرمي بيوت الناس بالحجارة ، ناصبی خدازده مثلا چنین اشکال مضحکی گرفته که به خیال خودش اشکال کند اگرچه که این شبهه نیازی به پاسخ ندارد ولی چون جناب فساد الدین ظاهرا عادت به کتاب خواندن ندارد برایش شرح میدهیم بلکه یکمی علمش زیاد شود و کمتر یاوه بگوید
🔻ابتدای پاسخ:
https://www.tgoop.com/Borhane_shia/5070
🔻انتهای پاسخ:
https://www.tgoop.com/Borhane_shia/5097
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
#بیسوادی_ناصبی_فسادالدین
🔰من كان بيته من زجاج فلا يرمي بيوت الناس بالحجارة ، ناصبی خدازده مثلا چنین اشکال مضحکی گرفته که به خیال خودش اشکال کند اگرچه که این شبهه نیازی به پاسخ ندارد ولی چون جناب فساد الدین ظاهرا عادت به کتاب خواندن ندارد برایش شرح میدهیم بلکه یکمی علمش زیاد شود و کمتر یاوه بگوید
🔻ابتدای پاسخ:
https://www.tgoop.com/Borhane_shia/5070
🔻انتهای پاسخ:
https://www.tgoop.com/Borhane_shia/5097
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
Forwarded from مجموعه تحقیقاتی برهان شیعه (علی امام من است و منم غلام علی)
#پاسخ:
اول اینکه پس از غصب خلافت و منحرف کردن امت غاصبان به جعل عناوین و القاب و غصب القاب و تحریف معنای آن نیز پرداختند و اول غاصبی که این بنیان را بنا نهاد عمر بود
از زمان غاصب دوم ، عمر بن خطاب، این اصطلاح رایج شد و دار و دسته و طرفداران این خلفای غاصب به آنها لقب امیرالمومنین را دادند
تسميه عمر امير المؤمنين
🔸قال ابو جعفر: أول من دعى امير المؤمنين عمر بن الخطاب، ثم جرت بذلك السنه، و استعمله الخلفاء الى اليوم
🔹اول کسی که لقب «امیرالمؤمنین» را به کار برد و خوانده شد عمر بن خطاب بود، سپس این سنت ادامه یافت و خلفا تا امروز از آن استفاده کردهاند
🔻در متن پایین هم غاصب و کذاب دوم می گوید چون شما مومن هستید و من هم امیرتان هستم، پس خود را اميرمومنان نامید!
🔸حدثنى احمد بن عبد الصمد الأنصاري، قال: حدثنىأم عمرو بنت حسان الكوفية
، عن أبيها، قال: لما ولى عمر قيل: يا خليفه خليفه رسول الله، فقال عمر رضى الله عنه: هذا امر يطول، كلما جاء خليفه قالوا: يا خليفه خليفه خليفه رسول الله! بل أنتم المؤمنون و انا اميركم، فسمى امير المؤمنين
📚تاريخ طبري ،ج۴ ،ص۲۰۸
🔻لذا از این زمان و از این قسمت از تاریخ لقب امیرالمومنین بجای آنکه لقبی اعتقادی باشد نزد اهل سنت تبدیل به لقبی سیاسی و خلافتی و عنوان حکومتی شد و درواقع نزد اهل سنت و دربار خلفا و سلاطین سنی انحراف معنایی پیدا کرد و مورد استفاده ی تمام خلفای ظالم و غاصب شان اعم از بنی امیه و بنی عباس و سلاطین عثمانی و ... بوده است.
و در واقع به نوعی این لقب امیرالمومنین در مقام و معنای سیاست معادل همان خلافت و خلیفه شد، در واقع به خلفا زمانی که به تخت خلافت میرسیدند سلامِ خلافت میداند و در تاریخ متعدد این امر ذکر و شرح داده شده و در کیفیت این سلام خلافت نیز چنین تعابیری آمده است: "السلام علیک یا امیرالمؤمنین" چنان که گاهی حتی به جای تعبیر به سلامِ خلافت، به سلامِ اِمرة المؤمنین نیز از آن یاد شده است
🔻در ادامه چندین مورد از شواهد تاریخی در این باب را می آوریم:
أبو العبّاس السفّاح
🔸وأمّا عمر بن علىّ بن الحسين فإنّه ردّ الكتاب وقال:- «ما أعرف كاتبه. وأبطأ أمر أبى سلمة على أبى العبّاس ومن معه. فخرج أصحاب له يطوفون بالكوفة فلقى حميد بن قحطبة ومحمد بن صول رجلا من مواليهم فعرفاه. إنّه كان يحمل كتب محمّد بن علىّ وإبراهيم بن محمّد إليهما. فسألاه عن الخبر وأعلمهما أنّ القوم قد قدموا منذ أيّام وأنّهم فى سرداب يعرف ببني أود، فصار إلى الموضع وسلّما عليهم وقالا:- «أيّكما عبد الله؟» فقال أبو العبّاس وأبو جعفر:- «كلانا عبد الله.» فقالا:- «أيّكما ابن الحارثية؟» فقال أبو العبّاس: «أنا.» فقالا: «السلام عليك يا أمير المؤمنين.» ودنوا منه فبايعاه، وأخرجاهم إلى المسجد الجامع فصعد أبو العبّاس المنبر...
🔹اما عمر بن علی بن حسین، او نامه را رد کرد و گفت: «نمیشناسم نویسندهاش را.»
و کار ابوسلمه بر ابوالعباس و همراهانش تأخیر انداخت.
پس یاران ابوالعباس در کوفه میگشتند، که حمید بن قحطبه و محمد بن صول مردی از موالی آنها را ملاقات کردند و او را شناختند.
او حامل نامههایی از محمد بن علی و ابراهیم بن محمد به آنها بود.
پس از او درباره خبر پرسیدند و به آنها اطلاع دادند که گروهی چند روز پیش رسیدهاند و در سردابی معروف به بنی اود هستند.
او به آن مکان رفت و به آنها سلام کرد.
آنها پرسیدند: «کدامتان عبدالله هستید؟»
ابوالعباس و ابو جعفر پاسخ دادند: «هر دویمان عبدالله هستیم.»
پرسیدند: «کدامتان پسر الحارثیه هستید؟»
ابوالعباس گفت: «من هستم.»
پرسیدند: «کدامتان پسر الحارثیه هستید؟»
ابوالعباس گفت: «من هستم.»
آنها گفتند: «سلام بر تو ای امیرالمؤمنین.»
و نزدیک شدند و به او بیعت کردند، و آنها را به مسجد جامع بردند. ابوالعباس بر منبر رفت و سخنرانی کرد...
📚تجارب الامم وتعاقب الهمم ،ج۳ ،ص۳۱۸
و این واقعه پیش از به خلافت رسیدن بنی عباس و پیش از سقوط بنی امیه بوده است! و با این عنوان حکومتی و درباری سنی ها با خلیفه خود بیعت میکردند و در دربار این خلفا استعمال این عنوان جا افتاده بوده است نمونه دیگر:
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
اول اینکه پس از غصب خلافت و منحرف کردن امت غاصبان به جعل عناوین و القاب و غصب القاب و تحریف معنای آن نیز پرداختند و اول غاصبی که این بنیان را بنا نهاد عمر بود
از زمان غاصب دوم ، عمر بن خطاب، این اصطلاح رایج شد و دار و دسته و طرفداران این خلفای غاصب به آنها لقب امیرالمومنین را دادند
تسميه عمر امير المؤمنين
🔸قال ابو جعفر: أول من دعى امير المؤمنين عمر بن الخطاب، ثم جرت بذلك السنه، و استعمله الخلفاء الى اليوم
🔹اول کسی که لقب «امیرالمؤمنین» را به کار برد و خوانده شد عمر بن خطاب بود، سپس این سنت ادامه یافت و خلفا تا امروز از آن استفاده کردهاند
🔻در متن پایین هم غاصب و کذاب دوم می گوید چون شما مومن هستید و من هم امیرتان هستم، پس خود را اميرمومنان نامید!
🔸حدثنى احمد بن عبد الصمد الأنصاري، قال: حدثنىأم عمرو بنت حسان الكوفية
، عن أبيها، قال: لما ولى عمر قيل: يا خليفه خليفه رسول الله، فقال عمر رضى الله عنه: هذا امر يطول، كلما جاء خليفه قالوا: يا خليفه خليفه خليفه رسول الله! بل أنتم المؤمنون و انا اميركم، فسمى امير المؤمنين
📚تاريخ طبري ،ج۴ ،ص۲۰۸
🔻لذا از این زمان و از این قسمت از تاریخ لقب امیرالمومنین بجای آنکه لقبی اعتقادی باشد نزد اهل سنت تبدیل به لقبی سیاسی و خلافتی و عنوان حکومتی شد و درواقع نزد اهل سنت و دربار خلفا و سلاطین سنی انحراف معنایی پیدا کرد و مورد استفاده ی تمام خلفای ظالم و غاصب شان اعم از بنی امیه و بنی عباس و سلاطین عثمانی و ... بوده است.
و در واقع به نوعی این لقب امیرالمومنین در مقام و معنای سیاست معادل همان خلافت و خلیفه شد، در واقع به خلفا زمانی که به تخت خلافت میرسیدند سلامِ خلافت میداند و در تاریخ متعدد این امر ذکر و شرح داده شده و در کیفیت این سلام خلافت نیز چنین تعابیری آمده است: "السلام علیک یا امیرالمؤمنین" چنان که گاهی حتی به جای تعبیر به سلامِ خلافت، به سلامِ اِمرة المؤمنین نیز از آن یاد شده است
🔻در ادامه چندین مورد از شواهد تاریخی در این باب را می آوریم:
أبو العبّاس السفّاح
🔸وأمّا عمر بن علىّ بن الحسين فإنّه ردّ الكتاب وقال:- «ما أعرف كاتبه. وأبطأ أمر أبى سلمة على أبى العبّاس ومن معه. فخرج أصحاب له يطوفون بالكوفة فلقى حميد بن قحطبة ومحمد بن صول رجلا من مواليهم فعرفاه. إنّه كان يحمل كتب محمّد بن علىّ وإبراهيم بن محمّد إليهما. فسألاه عن الخبر وأعلمهما أنّ القوم قد قدموا منذ أيّام وأنّهم فى سرداب يعرف ببني أود، فصار إلى الموضع وسلّما عليهم وقالا:- «أيّكما عبد الله؟» فقال أبو العبّاس وأبو جعفر:- «كلانا عبد الله.» فقالا:- «أيّكما ابن الحارثية؟» فقال أبو العبّاس: «أنا.» فقالا: «السلام عليك يا أمير المؤمنين.» ودنوا منه فبايعاه، وأخرجاهم إلى المسجد الجامع فصعد أبو العبّاس المنبر...
🔹اما عمر بن علی بن حسین، او نامه را رد کرد و گفت: «نمیشناسم نویسندهاش را.»
و کار ابوسلمه بر ابوالعباس و همراهانش تأخیر انداخت.
پس یاران ابوالعباس در کوفه میگشتند، که حمید بن قحطبه و محمد بن صول مردی از موالی آنها را ملاقات کردند و او را شناختند.
او حامل نامههایی از محمد بن علی و ابراهیم بن محمد به آنها بود.
پس از او درباره خبر پرسیدند و به آنها اطلاع دادند که گروهی چند روز پیش رسیدهاند و در سردابی معروف به بنی اود هستند.
او به آن مکان رفت و به آنها سلام کرد.
آنها پرسیدند: «کدامتان عبدالله هستید؟»
ابوالعباس و ابو جعفر پاسخ دادند: «هر دویمان عبدالله هستیم.»
پرسیدند: «کدامتان پسر الحارثیه هستید؟»
ابوالعباس گفت: «من هستم.»
پرسیدند: «کدامتان پسر الحارثیه هستید؟»
ابوالعباس گفت: «من هستم.»
آنها گفتند: «سلام بر تو ای امیرالمؤمنین.»
و نزدیک شدند و به او بیعت کردند، و آنها را به مسجد جامع بردند. ابوالعباس بر منبر رفت و سخنرانی کرد...
📚تجارب الامم وتعاقب الهمم ،ج۳ ،ص۳۱۸
و این واقعه پیش از به خلافت رسیدن بنی عباس و پیش از سقوط بنی امیه بوده است! و با این عنوان حکومتی و درباری سنی ها با خلیفه خود بیعت میکردند و در دربار این خلفا استعمال این عنوان جا افتاده بوده است نمونه دیگر:
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
Forwarded from مجموعه تحقیقاتی برهان شیعه (علی امام من است و منم غلام علی)
🔸فقال له ابن أبى دؤاد: أنا ما أعرف فيه ما تعرف لأني ما أسأت إليه، وإن يكن قليل الخبرة بالأمور فالخلافة تهذّبه وليس في الجماعة أكبر سنّا منه. وحين حضر جعفر قام ابن أبى دؤاد وألبسه السواد ومنطقه بيده ووضع الرصافية «274» على رأسه وعمّمه عليها وأخذ بيده وأقعده على السرير وتقدم فقبّل بين عينيه وقال: السلام عليك يا أمير المؤمنين ورحمة الله وبركاته، فردّ السلام عليه وشكره وأثنى عليه
🔹ابن ابی دؤاد گفت:
«من آنچه تو درباره او میدانی نمیدانم، زیرا من به او بدی نکردهام. اگرچه تجربه کمی در امور دارم، ولی خلافت او را تربیت میکند و در جماعت کسی از او مسنتر نیست.»
وقتی جعفر (متوکل) حاضر شد، ابن ابی دؤاد برخاست، لباس سیاه بر او پوشاند، عمامهای از رصافی بر سرش گذاشت، دستش را گرفت و روی تخت نشاند، سپس جلو رفت و پیشانیاش را بوسید و گفت:
«السلام عليك يا أمير المؤمنين ورحمة الله وبركاته»
📚الإنباء في تاريخ الخلفاء ،ج۱ ،ص۱۱۵
🔸قالوا : وضربت الركبان إلى الشام بنعي عثمان ، وتحريض معاوية على الطلب بدمه ، فبينا معاوية ذات يوم جالس إذ دخل عليه رجل ، فقال : ( السلام عليك يا أمير المؤمنين ، فقال معاوية : وعليك ، من أنت ، لله أبوك ؟
فقد روعتني بتسليمك علي بالخلافة قبل أن أنالها
🔹مردم به سوی شام رفتند تا خبر قتل عثمان را اعلام کنند و معاویه را به انتقام خون او تحریک نمایند. روزی معاویه در حال نشستن بود که مردی وارد شد و گفت: "السلام علیک یا امیرالمؤمنین"
معاویه گفت: و علیک، تو کیستی؟ به خدا قسم مرا ترساندی با این سلامی که به من دادی و لقب خلافت را پیش از آنکه به آن دست یابم به من نسبت دادی
📚الاخبارالطوال ،ج۱ ،ص۱۵۵
در اینجا معاویه لع صراحتا استعمال این لفظ مقدس را معادل با خلافت معنا میکند چراکه در طول تاریخ غاصبان ان را انحراف معنوی داده بودند و لقب حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام را غصب کرده بودند و جایگاه این مقام مقدس را صرفا به مباحث خلافت و سلطنت دنیوی تنزل داده بودند و میان خلفا امر رایجی بوده است چنانچه مشاهده میکنید معاویه این لفظ را معادل با رسیدن به خلافت و خلیفه شدن معنا میکند یعنی در معنای سیاسی اش و عنوان درباری اش نه در معنای اعتقادی!
🔸...وَقَالَ سَعِيدُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ: لَمَّا بُويِعَ لِعَبْدِ الْمَلِكِ بِالْخِلَافَةِ كَتَبَ إِلَيْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، مِنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ إِلَى عَبْدِ الْمَلِكِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ! سَلَامٌ عَلَيْكَ فَإِنِّي أَحْمَدُ إِلَيْكَ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ، أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّكَ رَاعٍ وَكُلُّ رَاعٍ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ (اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فيه ومن أصدق من الله حديثا) لا أحد والسلام. وبعث به مع سلام فَوَجَدُوا عَلَيْهِ إِذْ قَدَّمَ اسْمَهُ عَلَى اسْمِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، ثُمَّ نَظَرُوا فِي كُتُبِهِ إِلَى مُعَاوِيَةَ فَوَجَدُوهَا كَذَلِكَ، فَاحْتَمَلُوا ذَلِكَ مِنْهُ
🔹سعید بن عبدالعزیز گوید: زمانی که با عبدالملک برای خلافت بیعت شد، عبد الله بن عمر نامهای به او نوشت بدین شکل
بسماللهالرحمنالرحیم، از عبدالله بن عمر به عبدالملک، امیرالمؤمنین! ...
📚البدايه والنهايه ،ج۹ ،ص۳۵۴
چنانچه عرض شد در میان اهل سنت و خلفای غاصب شان و در دربار های ان خلفا این لفظ دچار انحراف معنایی شده و معادل مباحث سیاسی و عناوین و القاب حکومتی در نظر گرفته میشده نه معنای اعتقادی آن که در حکومت مامون لع هم این قاعده مستثنی نبوده است و آنچه مسلم و قطعی است استعمال این لفظ نزد شیعه و تشیع کاملا با معنای مورد استفاده نزد اهل سنت و دربار خلفایشان متفاوت است که انقدر مسلم و قطعی است که اگر دوتا کتاب میخواند فساد الدین متوجه این امر میشد و آنچه مسلم است نزد تشیع لقب امیرالمومنین بطور خاص و اختصاصی لقب امیرالمومنین حضرت امام علی علیه السلام بوده است که به مبحث مقام ولایت و امامت الهی ایشان ارتباط مستقیم داشته است لذا جناب فساد الدین در واقع در این پست مرتکب مغالطه ی تفسیر دوگانه شده است
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
🔹ابن ابی دؤاد گفت:
«من آنچه تو درباره او میدانی نمیدانم، زیرا من به او بدی نکردهام. اگرچه تجربه کمی در امور دارم، ولی خلافت او را تربیت میکند و در جماعت کسی از او مسنتر نیست.»
وقتی جعفر (متوکل) حاضر شد، ابن ابی دؤاد برخاست، لباس سیاه بر او پوشاند، عمامهای از رصافی بر سرش گذاشت، دستش را گرفت و روی تخت نشاند، سپس جلو رفت و پیشانیاش را بوسید و گفت:
«السلام عليك يا أمير المؤمنين ورحمة الله وبركاته»
📚الإنباء في تاريخ الخلفاء ،ج۱ ،ص۱۱۵
🔸قالوا : وضربت الركبان إلى الشام بنعي عثمان ، وتحريض معاوية على الطلب بدمه ، فبينا معاوية ذات يوم جالس إذ دخل عليه رجل ، فقال : ( السلام عليك يا أمير المؤمنين ، فقال معاوية : وعليك ، من أنت ، لله أبوك ؟
فقد روعتني بتسليمك علي بالخلافة قبل أن أنالها
🔹مردم به سوی شام رفتند تا خبر قتل عثمان را اعلام کنند و معاویه را به انتقام خون او تحریک نمایند. روزی معاویه در حال نشستن بود که مردی وارد شد و گفت: "السلام علیک یا امیرالمؤمنین"
معاویه گفت: و علیک، تو کیستی؟ به خدا قسم مرا ترساندی با این سلامی که به من دادی و لقب خلافت را پیش از آنکه به آن دست یابم به من نسبت دادی
📚الاخبارالطوال ،ج۱ ،ص۱۵۵
در اینجا معاویه لع صراحتا استعمال این لفظ مقدس را معادل با خلافت معنا میکند چراکه در طول تاریخ غاصبان ان را انحراف معنوی داده بودند و لقب حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام را غصب کرده بودند و جایگاه این مقام مقدس را صرفا به مباحث خلافت و سلطنت دنیوی تنزل داده بودند و میان خلفا امر رایجی بوده است چنانچه مشاهده میکنید معاویه این لفظ را معادل با رسیدن به خلافت و خلیفه شدن معنا میکند یعنی در معنای سیاسی اش و عنوان درباری اش نه در معنای اعتقادی!
🔸...وَقَالَ سَعِيدُ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ: لَمَّا بُويِعَ لِعَبْدِ الْمَلِكِ بِالْخِلَافَةِ كَتَبَ إِلَيْهِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، مِنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ إِلَى عَبْدِ الْمَلِكِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ! سَلَامٌ عَلَيْكَ فَإِنِّي أَحْمَدُ إِلَيْكَ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ، أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّكَ رَاعٍ وَكُلُّ رَاعٍ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ (اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فيه ومن أصدق من الله حديثا) لا أحد والسلام. وبعث به مع سلام فَوَجَدُوا عَلَيْهِ إِذْ قَدَّمَ اسْمَهُ عَلَى اسْمِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، ثُمَّ نَظَرُوا فِي كُتُبِهِ إِلَى مُعَاوِيَةَ فَوَجَدُوهَا كَذَلِكَ، فَاحْتَمَلُوا ذَلِكَ مِنْهُ
🔹سعید بن عبدالعزیز گوید: زمانی که با عبدالملک برای خلافت بیعت شد، عبد الله بن عمر نامهای به او نوشت بدین شکل
بسماللهالرحمنالرحیم، از عبدالله بن عمر به عبدالملک، امیرالمؤمنین! ...
📚البدايه والنهايه ،ج۹ ،ص۳۵۴
چنانچه عرض شد در میان اهل سنت و خلفای غاصب شان و در دربار های ان خلفا این لفظ دچار انحراف معنایی شده و معادل مباحث سیاسی و عناوین و القاب حکومتی در نظر گرفته میشده نه معنای اعتقادی آن که در حکومت مامون لع هم این قاعده مستثنی نبوده است و آنچه مسلم و قطعی است استعمال این لفظ نزد شیعه و تشیع کاملا با معنای مورد استفاده نزد اهل سنت و دربار خلفایشان متفاوت است که انقدر مسلم و قطعی است که اگر دوتا کتاب میخواند فساد الدین متوجه این امر میشد و آنچه مسلم است نزد تشیع لقب امیرالمومنین بطور خاص و اختصاصی لقب امیرالمومنین حضرت امام علی علیه السلام بوده است که به مبحث مقام ولایت و امامت الهی ایشان ارتباط مستقیم داشته است لذا جناب فساد الدین در واقع در این پست مرتکب مغالطه ی تفسیر دوگانه شده است
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
Forwarded from مجموعه تحقیقاتی برهان شیعه (علی امام من است و منم غلام علی)
لذا همانطور که گفته شد غاصبان این امت لقب مقدس یعنی امیرالمومنین را از معنا و جایگاه اصل ان انحراف دادند و لقب حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام را غصب کردند و آن مقام مقدس را معادل با خلافت قرار دادند و در حد مقام دنیوی تنزلش دادند و در سلامِ خلافت و در دربار غاصبان ، خلفا را با این لقب خطاب قرار میدادند و امری رایج و شایع بوده است که در دربار مامون لع نیز امری رایج بوده است.
شرایط حیات و زندگانی امام رضا علیه السلام نیز مشخص است که مامون لعنه الله علیه ایشان را به اجبار از مدینه به مرو آورد و امام رضا را مجبور گردانید که ولایت عهدی اش را بپذیرد و انواع توطئه ها و اذیت و آزار ها را در دربارش نسبت به امام رضا علیه السلامانجام داد و در نهایت همایشان را به شهادت رساند.
🔸عَنِ الرَّیَّانِبْنِالصَّلْتِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی عَلِیِّبْنِمُوسَی الرِّضَا (علیه السلام) فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَرَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ إِنَّکَ قَبِلْتَ وِلَایَهًَْ الْعَهْدِ مَعَ إِظْهَارِکَ الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا فَقَالَ (علیه السلام) قَدْ عَلِمَ اللَّهُ کَرَاهَتِی لِذَلِکَ فَلَمَّا خُیِّرْتُ بَیْنَ قَبُولِ ذَلِکَ وَ بَیْنَ الْقَتْلِ اخْتَرْتُ الْقَبُولَ عَلَی الْقَتْلِ وَیْحَهُمْ أَمَا عَلِمُوا أَنَّ یُوسُفَ (علیه السلام) کَانَ نَبِیّاً رَسُولًا فَلَمَّا دَفَعَتْهُ الضَّرُورَهًُْ إِلَی تَوَلِّی خَزَائِنِ الْعَزِیزِ قَالَ لَهُ اجْعَلْنِی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ وَ دَفَعَتْنِی الضَّرُورَهًُْ إِلَی قَبُولِ ذَلِکَ عَلَی إِکْرَاهٍ وَ إِجْبَارٍ بَعْدَ الْإِشْرَافِ عَلَی الْهَلَاکِ عَلَی أَنِّی مَا دَخَلْتُ فِی هَذَا الْأَمْرِ إِلَّا دُخُولَ خَارِجٍ مِنْهُ فَإِلَی اللَّهِ الْمُشْتَکَی وَ هُوَ الْمُسْتَعَانُ
🔹ریّانبنصلت گوید: بر امام رضا علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: ای فرزند رسول خدا!
مردم در مورد شما بر این اعتقادند که با وجود آنکه اظهار میفرمایید تارک دنیا و زاهد هستید، ولایتعهدی مأمون را پذیرفتهاید؟! امام رضا علیه السلام فرمود: «خداوند خودش به خوبی میداند که من از این امر ناراضی بودم، ولی زمانیکه بین پذیرش ولایتعهدی و کشتهنشدن، مخیّر شدم و باید یکی را انتخاب میکردم، به ناچار، پذیرش ولایتعهدی را بر مرگ، ترجیح دادم
وای بر آنان باد، مگر نمیدانند که یوسف علیه السلام، پیامبر و رسول خدا بود، ولی هنگامیکه ضرورت او را به پذیرش مسئولیّت خزانهداری عزیز واداشت، به عزیز گفت: اجْعَلْنِی عَلَی خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ و ضرورت مرا وادار کرد که ولایتعهدی مأمون را با آنکه آن را ناخوش میداشتم بپذیرم، چراکه در آستانهی مرگ قرار داشتم و آنگاه من بهگونهای به این منصب، وارد شدم که گویی از آن خارج میشوم. پس شکوه به درگاه خداوند متعال میبرم، که اوست فریادرس
📚علل الشرائع ،ج۱ ،ص۲۳۹
📚عیون أخبارالرضا ،ج۲ ،ص۱۳۹
پس مشخصا امام رضا علیه السلام مانند پدران پاک و مطهرشان در شرایط بسیار سخت و دشواری حضور داشتند که جان ایشان و جان شیعیان حضرت نیز همواره مورد تهدید و خطر بود و مامون هم همواره دنبال فرصت و بهانه ای بود برای آزار رساندن و کشتن ایشان و همان طور که در حدیث فوق نیز مشخص است مامون لعنه الله علیه تهدید جدی و مستقیم علیه جان مبارک امام ایجاد کرده بوده است که در ادامه نیز خود امام رضا علیه السلام به نقشه ی شوم مامون لع اشاره می فرماید که به آن خواهیم پرداخت.
لذا حضرت کاملا تحت شرایط تقیه ای زندگی می فرمودند، لذا این روایت شریفه که شخص ناصبی هم آورده دلالت بر استعمال لفظ امیرالمؤمنین در معنای سیاسی و مناسبت های حکومتی اش دارد نه معنای اعتقادی! چراکه عدم استعمال این لقب مناسبتی به در انظار عمومی به معنای خروج علیه حاکم وقت نیز بود و مامون ان را بهانه ای قرار میداد برای اینکه اعلان کند امام رضا علیه من شوریده است و به ان بهانه ان به آزار و اذیت و شکنجه و قتل امام رضا و شیعیان و اصحاب ان حضرت بپردازد
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
شرایط حیات و زندگانی امام رضا علیه السلام نیز مشخص است که مامون لعنه الله علیه ایشان را به اجبار از مدینه به مرو آورد و امام رضا را مجبور گردانید که ولایت عهدی اش را بپذیرد و انواع توطئه ها و اذیت و آزار ها را در دربارش نسبت به امام رضا علیه السلامانجام داد و در نهایت همایشان را به شهادت رساند.
🔸عَنِ الرَّیَّانِبْنِالصَّلْتِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی عَلِیِّبْنِمُوسَی الرِّضَا (علیه السلام) فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَرَسُولِ اللَّهِ (علیه السلام) إِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ إِنَّکَ قَبِلْتَ وِلَایَهًَْ الْعَهْدِ مَعَ إِظْهَارِکَ الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا فَقَالَ (علیه السلام) قَدْ عَلِمَ اللَّهُ کَرَاهَتِی لِذَلِکَ فَلَمَّا خُیِّرْتُ بَیْنَ قَبُولِ ذَلِکَ وَ بَیْنَ الْقَتْلِ اخْتَرْتُ الْقَبُولَ عَلَی الْقَتْلِ وَیْحَهُمْ أَمَا عَلِمُوا أَنَّ یُوسُفَ (علیه السلام) کَانَ نَبِیّاً رَسُولًا فَلَمَّا دَفَعَتْهُ الضَّرُورَهًُْ إِلَی تَوَلِّی خَزَائِنِ الْعَزِیزِ قَالَ لَهُ اجْعَلْنِی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ وَ دَفَعَتْنِی الضَّرُورَهًُْ إِلَی قَبُولِ ذَلِکَ عَلَی إِکْرَاهٍ وَ إِجْبَارٍ بَعْدَ الْإِشْرَافِ عَلَی الْهَلَاکِ عَلَی أَنِّی مَا دَخَلْتُ فِی هَذَا الْأَمْرِ إِلَّا دُخُولَ خَارِجٍ مِنْهُ فَإِلَی اللَّهِ الْمُشْتَکَی وَ هُوَ الْمُسْتَعَانُ
🔹ریّانبنصلت گوید: بر امام رضا علیه السلام وارد شدم و عرض کردم: ای فرزند رسول خدا!
مردم در مورد شما بر این اعتقادند که با وجود آنکه اظهار میفرمایید تارک دنیا و زاهد هستید، ولایتعهدی مأمون را پذیرفتهاید؟! امام رضا علیه السلام فرمود: «خداوند خودش به خوبی میداند که من از این امر ناراضی بودم، ولی زمانیکه بین پذیرش ولایتعهدی و کشتهنشدن، مخیّر شدم و باید یکی را انتخاب میکردم، به ناچار، پذیرش ولایتعهدی را بر مرگ، ترجیح دادم
وای بر آنان باد، مگر نمیدانند که یوسف علیه السلام، پیامبر و رسول خدا بود، ولی هنگامیکه ضرورت او را به پذیرش مسئولیّت خزانهداری عزیز واداشت، به عزیز گفت: اجْعَلْنِی عَلَی خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ و ضرورت مرا وادار کرد که ولایتعهدی مأمون را با آنکه آن را ناخوش میداشتم بپذیرم، چراکه در آستانهی مرگ قرار داشتم و آنگاه من بهگونهای به این منصب، وارد شدم که گویی از آن خارج میشوم. پس شکوه به درگاه خداوند متعال میبرم، که اوست فریادرس
📚علل الشرائع ،ج۱ ،ص۲۳۹
📚عیون أخبارالرضا ،ج۲ ،ص۱۳۹
پس مشخصا امام رضا علیه السلام مانند پدران پاک و مطهرشان در شرایط بسیار سخت و دشواری حضور داشتند که جان ایشان و جان شیعیان حضرت نیز همواره مورد تهدید و خطر بود و مامون هم همواره دنبال فرصت و بهانه ای بود برای آزار رساندن و کشتن ایشان و همان طور که در حدیث فوق نیز مشخص است مامون لعنه الله علیه تهدید جدی و مستقیم علیه جان مبارک امام ایجاد کرده بوده است که در ادامه نیز خود امام رضا علیه السلام به نقشه ی شوم مامون لع اشاره می فرماید که به آن خواهیم پرداخت.
لذا حضرت کاملا تحت شرایط تقیه ای زندگی می فرمودند، لذا این روایت شریفه که شخص ناصبی هم آورده دلالت بر استعمال لفظ امیرالمؤمنین در معنای سیاسی و مناسبت های حکومتی اش دارد نه معنای اعتقادی! چراکه عدم استعمال این لقب مناسبتی به در انظار عمومی به معنای خروج علیه حاکم وقت نیز بود و مامون ان را بهانه ای قرار میداد برای اینکه اعلان کند امام رضا علیه من شوریده است و به ان بهانه ان به آزار و اذیت و شکنجه و قتل امام رضا و شیعیان و اصحاب ان حضرت بپردازد
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
Forwarded from مجموعه تحقیقاتی برهان شیعه (علی امام من است و منم غلام علی)
🔸عن أبی الصلت الهَرَوی...فَقالَ لَهُ المَأمونُ: إنّی قَد رَأَیتُ أن أعزِلَ نَفسی عَنِ الخِلافَةِ وأَجعَلَها لَک واُبایعَک.
فَقالَ لَهُ الرِّضا: إن کانَت هذِهِ الخِلافَةُ لَک وجَعَلَها اللّهُ لَک، فَلا یجوزُ أن تَخلَعَ لِباسا ألبَسَکهُ اللّهُ وتَجعَلَهُ لِغَیرِک، وإن کانَتِ الخِلافَةُ لَیسَت لَک، فَلا یجوزُ لَک أن تَجعَلَ لِی ما لَیسَ لَک!
فَقالَ لَهُ المَأمونُ: یابنَ رَسولِ اللّهِ، لا بُدَّ لَک مِن قَبولِ هذا الأَمرِ.
فَقالَ: لَستُ أفعَلُ ذلِک طائِعا أبَدا.
فَما زالَ یجهَدُ بِهِ أیاما حَتّی یئِسَ مِن قَبولِهِ، فَقالَ لَهُ: فَإِن لَم تَقبَلِ الخِلافَةَ ولَم تُحِب مُبَایعَتی لَک، فَکن وَلِی عَهدی لِتَکونَ لَک الخِلافَةُ بَعدی.
فَقالَ الرِّضا(ع): وَاللّهِ، لَقَد حَدَّثَنی أبی عَن آبائِهِ، عَن أمیرِ المُؤمِنینَ، عَن رَسولِ اللّهِ(ص): أنّی أخرُجُ مِنَ الدُّنیا قَبلَک مَقتولاً بِالسَّمِّ مَظلوما، تَبکی عَلَی مَلائِکةُ السَّماءِ ومَلائِکةُ الأَرضِ، واُدفَنُ فی أرضِ غُربَةٍ إلی جَنبِ هارونَ الرَّشیدِ.
فَبَکی المَأمونُ، ثُمَّ قالَ لَهُ: یابنَ رَسولِ اللّهِ، ومَنِ الَّذی یقتُلُک، أو یقدِرُ عَلَی الإِساءَةِ إلَیک وأَنَا حَی؟
فَقالَ الرِّضا(ع): أما إنّی لَو أشاءُ أن أقولَ مَنِ الَّذی یقتُلُنی لَقُلتُ.
فَقالَ المَأمونُ: یابنَ رَسولِ اللّهِ، إنَّما تُریدُ بِقَولِک هذَا التَّخفیفَ عَن نَفسِک، ودَفعَ هذا الأَمرِ عَنک، لِیقولَ النّاسُ: إنَّک زاهِدٌ فِی الدُّنیا.
فَقالَ الرِّضا(ع): وَاللّهِ، ما کذَبتُ مُنذُ خَلَقَنی رَبّی عز و جل، وما زَهِدتُ فِی الدُّنیا لِلدُّنیا، وإنّی لَأَعلَمُ ما تُریدُ.
فَقالَ المَأمونُ: وما اُریدُ؟
قالَ: لی الأَمانَ عَلَی الصِّدقِ؟ قالَ: لَک الأَمانُ.
قالَ: تُریدُ بِذلِک أن یقولَ النّاسُ: إنَّ عَلِی بنَ موسی لَم یزهَد فِی الدُّنیا، بَل زَهِدَتِ الدُّنیا فیهِ، ألا تَرَونَ کیفَ قَبِلَ وِلایةَ العَهدِ طَمَعا فِی الخِلافَةِ؟
فَغَضِبَ المَأمونُ، ثُمَّ قالَ: إنَّک تَتَلَقّانی أبَدا بِما أکرَهُهُ، وقَد أمِنتَ سَطَواتی، فَبِاللّهِ اُقسِمُ! لَئِن قَبِلتَ وِلایةَ العَهدِ وإلّا أجبَرتُک عَلی ذلِک، فَإِن فَعَلتَ وإلّا ضَرَبتُ عُنُقَک.
فَقالَ الرِّضا(ع): قَد نَهانِی اللّهُ عز و جل أن اُلقِی بِیدی إلَی التَّهلُکةِ، فَإِن کانَ الأَمرُ عَلی هذا فَافعَل ما بَدا لک، وأَنَا أقبَلُ ذلِک، عَلی أنّی لا اُوَلّی أحدا، ولا أعزِلُ أحَدا، ولا أنقُضُ رَسما ولا سُنَّةً، وأَکونُ فِی الأَمرِ من بعید مشیرا فرضی منه بذلک وجَعَلَهُ وَلِی عَهدِهِ عَلی کراهة منه لذلک
🔹مأمون به امام رضاعلیه السلام گفت: ای پسر پیامبر خدا! من از فضل و دانش و زهد و پارسایی و عبادت تو آگاهم و تو را به خلافت، سزاوارتر از خودم می دانم.
امام رضافرمود: «به بندگی خدای عز و جل افتخار می کنم، و با زهد به دنیا، امید رهایی از شرّ دنیا را دارم، و با پارسایی از حرام ها، در رسیدن به سودها[ی اخروی] امید بسته ام، و با فروتنی در دنیا، به بلندی مقام در نزد خداوند عز و جل چشم دارم».
مأمون گفت: من در نظر دارم خودم را از خلافت عزل کنم و آن را به تو وا گذارم و با تو بیعت کنم.
امام رضا به او فرمود: «اگر این خلافت، حقّ توست و خداوند، آن را برایت قرار داده است، پس جایز نیست جامه ای را که خداوند بر تو پوشانده است، در آوری و بر دیگری بپوشانی، و اگر خلافت، حقّ تو نیست، تو حق نداری چیزی را که متعلّق به تو نیست، به من وا گذاری!»
مأمون گفت: ای پسر پیامبر خدا! باید این کار را بپذیری.
فرمود: «هرگز به میل خود، این کار را نمی کنم».
مأمون چند روزی به امام اصرار ورزید، تا این که از پذیرفتن او نومید شد و گفت: پس اگر خلافت را نمی پذیری و بیعت مرا با خود دوست نمی داری، لا اقل ولی عهد من باش تا بعد از من، خلافت به تو برسد.
امام رضا فرمود: «به خدا سوگند، پدرم از پدرانش از امیرمؤمنان (امام علی علیه السلام) از پیامبر خدا برایم حدیث کرد که من پیش از تو، به زهر ستم، کشته می شوم و از دنیا می روم و فرشتگان آسمان و فرشتگان زمین بر من می گریند و در دیار غربت، کنار هارون الرشید به خاک سپرده می شوم».
مأمون گریست و سپس گفت: ای پسر پیامبر خدا! تا من زنده ام، چه کسی جرئت می کند تو را بکشد، یا می تواند به تو بدی و جسارت کند؟
امام رضافرمود: «اگر بخواهم بگویم چه کسی مرا می کشد، می توانم بگویم»
مأمون گفت: «ای پسر پیامبر خدا! تو با این سخنت می خواهی از زیر بار، شانه خالی کنی و این کار را از خودت دور کنی تا مردم بگویند: تو به دنیا زاهدی»
امام رضا فرمود: «به خدا سوگند، از زمانی که پروردگارم عز و جل مرا آفریده است، دروغی نگفته ام، و به خاطر دنیا زهد نفروخته ام، و من می دانم مقصود تو چیست».
مأمون گفت: مقصودم چیست؟
امام رضا فرمود: «در امانم که حقیقت را بگویم؟»
مامون عرض کرد : در امان هستید
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
فَقالَ لَهُ الرِّضا: إن کانَت هذِهِ الخِلافَةُ لَک وجَعَلَها اللّهُ لَک، فَلا یجوزُ أن تَخلَعَ لِباسا ألبَسَکهُ اللّهُ وتَجعَلَهُ لِغَیرِک، وإن کانَتِ الخِلافَةُ لَیسَت لَک، فَلا یجوزُ لَک أن تَجعَلَ لِی ما لَیسَ لَک!
فَقالَ لَهُ المَأمونُ: یابنَ رَسولِ اللّهِ، لا بُدَّ لَک مِن قَبولِ هذا الأَمرِ.
فَقالَ: لَستُ أفعَلُ ذلِک طائِعا أبَدا.
فَما زالَ یجهَدُ بِهِ أیاما حَتّی یئِسَ مِن قَبولِهِ، فَقالَ لَهُ: فَإِن لَم تَقبَلِ الخِلافَةَ ولَم تُحِب مُبَایعَتی لَک، فَکن وَلِی عَهدی لِتَکونَ لَک الخِلافَةُ بَعدی.
فَقالَ الرِّضا(ع): وَاللّهِ، لَقَد حَدَّثَنی أبی عَن آبائِهِ، عَن أمیرِ المُؤمِنینَ، عَن رَسولِ اللّهِ(ص): أنّی أخرُجُ مِنَ الدُّنیا قَبلَک مَقتولاً بِالسَّمِّ مَظلوما، تَبکی عَلَی مَلائِکةُ السَّماءِ ومَلائِکةُ الأَرضِ، واُدفَنُ فی أرضِ غُربَةٍ إلی جَنبِ هارونَ الرَّشیدِ.
فَبَکی المَأمونُ، ثُمَّ قالَ لَهُ: یابنَ رَسولِ اللّهِ، ومَنِ الَّذی یقتُلُک، أو یقدِرُ عَلَی الإِساءَةِ إلَیک وأَنَا حَی؟
فَقالَ الرِّضا(ع): أما إنّی لَو أشاءُ أن أقولَ مَنِ الَّذی یقتُلُنی لَقُلتُ.
فَقالَ المَأمونُ: یابنَ رَسولِ اللّهِ، إنَّما تُریدُ بِقَولِک هذَا التَّخفیفَ عَن نَفسِک، ودَفعَ هذا الأَمرِ عَنک، لِیقولَ النّاسُ: إنَّک زاهِدٌ فِی الدُّنیا.
فَقالَ الرِّضا(ع): وَاللّهِ، ما کذَبتُ مُنذُ خَلَقَنی رَبّی عز و جل، وما زَهِدتُ فِی الدُّنیا لِلدُّنیا، وإنّی لَأَعلَمُ ما تُریدُ.
فَقالَ المَأمونُ: وما اُریدُ؟
قالَ: لی الأَمانَ عَلَی الصِّدقِ؟ قالَ: لَک الأَمانُ.
قالَ: تُریدُ بِذلِک أن یقولَ النّاسُ: إنَّ عَلِی بنَ موسی لَم یزهَد فِی الدُّنیا، بَل زَهِدَتِ الدُّنیا فیهِ، ألا تَرَونَ کیفَ قَبِلَ وِلایةَ العَهدِ طَمَعا فِی الخِلافَةِ؟
فَغَضِبَ المَأمونُ، ثُمَّ قالَ: إنَّک تَتَلَقّانی أبَدا بِما أکرَهُهُ، وقَد أمِنتَ سَطَواتی، فَبِاللّهِ اُقسِمُ! لَئِن قَبِلتَ وِلایةَ العَهدِ وإلّا أجبَرتُک عَلی ذلِک، فَإِن فَعَلتَ وإلّا ضَرَبتُ عُنُقَک.
فَقالَ الرِّضا(ع): قَد نَهانِی اللّهُ عز و جل أن اُلقِی بِیدی إلَی التَّهلُکةِ، فَإِن کانَ الأَمرُ عَلی هذا فَافعَل ما بَدا لک، وأَنَا أقبَلُ ذلِک، عَلی أنّی لا اُوَلّی أحدا، ولا أعزِلُ أحَدا، ولا أنقُضُ رَسما ولا سُنَّةً، وأَکونُ فِی الأَمرِ من بعید مشیرا فرضی منه بذلک وجَعَلَهُ وَلِی عَهدِهِ عَلی کراهة منه لذلک
🔹مأمون به امام رضاعلیه السلام گفت: ای پسر پیامبر خدا! من از فضل و دانش و زهد و پارسایی و عبادت تو آگاهم و تو را به خلافت، سزاوارتر از خودم می دانم.
امام رضافرمود: «به بندگی خدای عز و جل افتخار می کنم، و با زهد به دنیا، امید رهایی از شرّ دنیا را دارم، و با پارسایی از حرام ها، در رسیدن به سودها[ی اخروی] امید بسته ام، و با فروتنی در دنیا، به بلندی مقام در نزد خداوند عز و جل چشم دارم».
مأمون گفت: من در نظر دارم خودم را از خلافت عزل کنم و آن را به تو وا گذارم و با تو بیعت کنم.
امام رضا به او فرمود: «اگر این خلافت، حقّ توست و خداوند، آن را برایت قرار داده است، پس جایز نیست جامه ای را که خداوند بر تو پوشانده است، در آوری و بر دیگری بپوشانی، و اگر خلافت، حقّ تو نیست، تو حق نداری چیزی را که متعلّق به تو نیست، به من وا گذاری!»
مأمون گفت: ای پسر پیامبر خدا! باید این کار را بپذیری.
فرمود: «هرگز به میل خود، این کار را نمی کنم».
مأمون چند روزی به امام اصرار ورزید، تا این که از پذیرفتن او نومید شد و گفت: پس اگر خلافت را نمی پذیری و بیعت مرا با خود دوست نمی داری، لا اقل ولی عهد من باش تا بعد از من، خلافت به تو برسد.
امام رضا فرمود: «به خدا سوگند، پدرم از پدرانش از امیرمؤمنان (امام علی علیه السلام) از پیامبر خدا برایم حدیث کرد که من پیش از تو، به زهر ستم، کشته می شوم و از دنیا می روم و فرشتگان آسمان و فرشتگان زمین بر من می گریند و در دیار غربت، کنار هارون الرشید به خاک سپرده می شوم».
مأمون گریست و سپس گفت: ای پسر پیامبر خدا! تا من زنده ام، چه کسی جرئت می کند تو را بکشد، یا می تواند به تو بدی و جسارت کند؟
امام رضافرمود: «اگر بخواهم بگویم چه کسی مرا می کشد، می توانم بگویم»
مأمون گفت: «ای پسر پیامبر خدا! تو با این سخنت می خواهی از زیر بار، شانه خالی کنی و این کار را از خودت دور کنی تا مردم بگویند: تو به دنیا زاهدی»
امام رضا فرمود: «به خدا سوگند، از زمانی که پروردگارم عز و جل مرا آفریده است، دروغی نگفته ام، و به خاطر دنیا زهد نفروخته ام، و من می دانم مقصود تو چیست».
مأمون گفت: مقصودم چیست؟
امام رضا فرمود: «در امانم که حقیقت را بگویم؟»
مامون عرض کرد : در امان هستید
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
Forwarded from مجموعه تحقیقاتی برهان شیعه (علی امام من است و منم غلام علی)
امام رضا فرمود: «مقصودت از این کار، آن است که مردم بگویند: علی بن موسی نبود که به دنیا زهد داشت؛ بلکه این دنیا بود که [تا کنون] به او پشت کرده بود. آیا نمی بینید که چگونه به طمع خلافت، ولایت عهدی را پذیرفت؟»
مأمون در خشم آمد و گفت: تو همیشه با من، ناخوشایند برخورد می کنی، و خود را از خشم من در امان می دانی.
به خدا سوگند می خورم که اگر ولایت عهدی را نپذیری، تو را به آن مجبور می سازم، و چنانچه زیر بار نروی، گردنت را می زنم.
امام رضا فرمود: «خداوند عز و جل مرا نهی فرموده از این که با دست خود، خویشتن را به کشتن دهم. حال که چنین است، پس هر طور صلاح می دانی، عمل کن و من آن را می پذیرم، به شرط آن که کسی را عزل و نصب نکنم، و آیین و قانونی را نقض نکنم، و دورادور، مشورت دهم»
مأمون قبول کرد و امام را بر خلاف میل و خواستش، ولی عهد خود قرار داد.
📚الأمالی للصدوق ،ص ۱۲۵ ح ۱۱۵
📚عیون أخبار الرضا ،ج ۲ ،ص ۱۳۹
🔰 این حدیث شریفه حاوی مطالب و نکات متعددی است:
1⃣ در عمل و در حقیقت امام رضا علیه السلام با بیان این عبارت که اگر خلافت حق تو نیست به ناحق آن را غصب کرده ای و اگر حق توست حق واگذاری آن را به غیر نداری ، عدم مشروعیت خلافت مأمون و دستگاه سلطنتی اش را عنوان می فرماید و به غصب خلافت نیز اشاره می فرماید.
2⃣ امام رضا علیه السلام از نقشه ی شوم مامون لع و نفاق او پرده بر میدارد و او را رسوا میکند و بیان می فرماید که نقشه ی تو از این اصرار چیست
3⃣ شاهد شرایط سختی و اضطراری هستیم که از جانب مامون لع متوجه وجود مقدس امام رضا علیه السلام بوده است و امام رضا علیه السلام خود در این حدیث شریفه به شرایط اضطرار و اینکه مجبور به تقیه بوده اند اشاره می فرماید
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
مأمون در خشم آمد و گفت: تو همیشه با من، ناخوشایند برخورد می کنی، و خود را از خشم من در امان می دانی.
به خدا سوگند می خورم که اگر ولایت عهدی را نپذیری، تو را به آن مجبور می سازم، و چنانچه زیر بار نروی، گردنت را می زنم.
امام رضا فرمود: «خداوند عز و جل مرا نهی فرموده از این که با دست خود، خویشتن را به کشتن دهم. حال که چنین است، پس هر طور صلاح می دانی، عمل کن و من آن را می پذیرم، به شرط آن که کسی را عزل و نصب نکنم، و آیین و قانونی را نقض نکنم، و دورادور، مشورت دهم»
مأمون قبول کرد و امام را بر خلاف میل و خواستش، ولی عهد خود قرار داد.
📚الأمالی للصدوق ،ص ۱۲۵ ح ۱۱۵
📚عیون أخبار الرضا ،ج ۲ ،ص ۱۳۹
🔰 این حدیث شریفه حاوی مطالب و نکات متعددی است:
1⃣ در عمل و در حقیقت امام رضا علیه السلام با بیان این عبارت که اگر خلافت حق تو نیست به ناحق آن را غصب کرده ای و اگر حق توست حق واگذاری آن را به غیر نداری ، عدم مشروعیت خلافت مأمون و دستگاه سلطنتی اش را عنوان می فرماید و به غصب خلافت نیز اشاره می فرماید.
2⃣ امام رضا علیه السلام از نقشه ی شوم مامون لع و نفاق او پرده بر میدارد و او را رسوا میکند و بیان می فرماید که نقشه ی تو از این اصرار چیست
3⃣ شاهد شرایط سختی و اضطراری هستیم که از جانب مامون لع متوجه وجود مقدس امام رضا علیه السلام بوده است و امام رضا علیه السلام خود در این حدیث شریفه به شرایط اضطرار و اینکه مجبور به تقیه بوده اند اشاره می فرماید
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
Forwarded from مجموعه تحقیقاتی برهان شیعه (علی امام من است و منم غلام علی)
مجموعه تحقیقاتی برهان شیعه
امام رضا فرمود: «مقصودت از این کار، آن است که مردم بگویند: علی بن موسی نبود که به دنیا زهد داشت؛ بلکه این دنیا بود که [تا کنون] به او پشت کرده بود. آیا نمی بینید که چگونه به طمع خلافت، ولایت عهدی را پذیرفت؟» مأمون در خشم آمد و گفت: تو همیشه با من، ناخوشایند…
لذا همانطور که عرض شد موارد دیگری از شرایط اضطرار که امام رضا علیه السلام در آن واقع شده بودند و همواره مورد تهدید مستقیم مامون لع و دستگاه حکومتی اش بوده اند اشاره میکنیم:
🔸سعيد بن هبة الله الراوندي في (الخرائج والجرائح) عن محمد بن زيد الرزامي، عن الرضا عليه السلام ان رجلا من الخوارج قال له: أخبرني عن دخولك لهذا الطاغية فيما دخلت له وهم عندك كفار وأنت ابن رسول الله، فما حملك على هذا؟فقال له أبو الحسن عليه السلام أرأيتك هؤلاء أكفر عندك أم عزيز مصر وأهل مملكته؟أليس هؤلاء على حال يزعمون أنهم موحدون، وأولئك لم يوحدوا الله ولم يعرفوه؟ويوسف بن يعقوب نبي ابن نبي ابن نبي، فسأل العزيز وهو كافر فقال: "اجعلني على خزائن الأرض اني حفيظ عليم "وكان يجلس مجلس الفراعنة، وإنما أنا رجل من ولد رسول الله أجبرني على هذا الامر وأكرهني عليه ما الذي أنكرت ونقمت علي؟ فقال: لا عتب عليك أشهد انك ابن رسول الله، وأنك صادق
🔹مردی از خوارج از امام رضا علیه السلام پرسید: چرا با آن که پسر رسول خدا هستی و اینان به نظر تو کافرند، ولایتعهدی را از آنان قبول کردی و در دستگاه جور داخل شدی؟ امام رضا علیه السلام ـ فرمود: آیا اینان کافرترند یا عزیز مصر و مردمان مملکتش؟ آیا چنین نیست که اینان گمان می برند که موحدند ولی آنان نه موحد بودند و نه خدا را می شناختند؟ و از سوی دیگر یوسف با آن که پیامبر و پسر پیامبران بود از عزیز مصر که کافر بود تقاضا کرد که او را خزانه دار مصر کند و در مجلس فرعونیان می نشست. در حالی که من فرزندی از فرزندان رسول خدا هستم و بر این کار مجبورم کرده اند. چرا با این حال بر من انکار می کنی و دشمنی می کنی؟ خارجی عرض کرد: سرزنشی بر تو نیست و گواهی می دهم که تو پسر رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و راستگو هستی
📚الخرائج و الجرائح ،ج۲ ،ص۷۶۶
📚وسائل الشيعة ،ج۱۲ ،ص۱۵۰
🔸ليس في المجلس غيرهم وقال له : إِنّي قد رأيْت أَنْ أُقلّدك أَمرالمسلمين ، وأَفْسخ ما في رَقَبَتي وأَضَعه في رَقَبَتِكَ ، فقالَ له الرضا : «اللّهَ اللّهَ ـ يا أمير المؤمنين ـ إِنّه لا طاقة لي بذلك ولا قوّة لي عليه » قالَ له : فأني مُولّيك العهدَ من بعدي،فقالَ له : «أَعفني ... فقال له المأمون كلاماً فيه كالتهدُّدِ له على الامتناع عليه وقال له في كلامه : إِنَّ عمرَ بن الخطّاب جعل الشورى في ستّةٍ أحَدهم جدّك أميرالمؤمنين عليّ بن أبي طالب وشرط فيمن خالف منهم أَن تضرب عنقه ، ولا بد من قبولك ما أريده منك ،فإِنَّني لا أجدُ مَحيصاً عنه ، فقال له الرضا : «فإِنّي أجيبك إِلى ما تُريدُ من ولايةِ العَهْدِ ، على أَنّني لا آمر ولا أَنهى ولا اُفْتي ولا أَقْضي ولا أُوَلّي ولا أَعْزلُ ولا أُغَيِّرُ شَيْئاً ممّا هو قائم » فأَجابَه المأَمونُ إِلى ذلك كلِّه
🔹مأمون لع امام رضا علیه السلام را نزد خود طلبيد . فضل بن سهل ، نيز در آن مجلس بود مأمون گفت : نظر من اين است كه خلافت و امور مسلمانان را به شما واگذارم.
امام رضا قبول نكرد . مأمون پيشنهاد ولايت عهدي را مطرح كرد. باز هم امام از پذيرش آن ابا فرمود. مأمون گفت : « عمر بن خطاب براي خلافت بعد از خود شورايي با عضويت شش نفر تعيين كرد كه يكي از آنان جدّ شما علي بن ابيطالب بود . عمر دستور داد هر يك از آنان مخالفت كند گردنش را بزنند .اينك تو نيز چاره اي جز قبول آنچه اراده كرده ام نداري؛ چون من راه ديگري نمي يابم. مأمون با بيان اين مطلب تلويحاً امام را تهديد به مرگ كرد و امام ناچار باجبار ولايت عهدي را پذيرفت فرمود ولايت عهدي را مي پذيرم به شرط آن كه در امر حكومت امر و نهي نكنم؛ به فتوا دادن و قضاوت نپردازم؛ كسي را عزل و نصب نكنم و چيزي را تغيير ندهم
📚 الإرشاد ،ج۲ ،ص ۲۵۹
✍ و از این دست اخبار و روایات متعدد یافت میشود که حکایت از تهدید شدن بصورت علنی و مستقیم و ضمنی امام رضا علیه السلامتوسط مامون لع دارد و چنانچه مشخص است و گفته شد امام علیه السلام در شرایط بسیار سخت و اضطرار قرار داشتند و همواره مورد آزار و اذیت و تهدید و جاسوسی از جانب عوامل دربار مامون و عباسیان بودند چنانچه خود علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه و شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه هریک بابی در کتب شان گشوده اند که بیش از ۳۰ روایت در این باب در آنها ذکر کرده اند.
فلذا آن زمان نیز تقیه شدیدی حاکم بود و امام برای حفظ مکتب تشیع و انجامرسالت شان تقیه می فرمودند لذا استفاده از القابی نظیر امیرالمؤمنین برای مامون نه از روی رضایت و اعتقاد امام رضا بلکه از جهت تقیه بوده است چنانچه علما و محققان مختلف شیعه به آن تصریح کرده اند و استفاده و استعمال این لفظ هم نه در معنای اعتقادی اش بلکه در معنای سیاسی و ظاهری و معنای تحریف یافته ای بوده است که در دربار سلاطین و خلفای عمریه من جمله مامون و عباسیان روایج یافته بوده است لذا وهابی نادان مرتکب مغالطه شده است.
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
🔸سعيد بن هبة الله الراوندي في (الخرائج والجرائح) عن محمد بن زيد الرزامي، عن الرضا عليه السلام ان رجلا من الخوارج قال له: أخبرني عن دخولك لهذا الطاغية فيما دخلت له وهم عندك كفار وأنت ابن رسول الله، فما حملك على هذا؟فقال له أبو الحسن عليه السلام أرأيتك هؤلاء أكفر عندك أم عزيز مصر وأهل مملكته؟أليس هؤلاء على حال يزعمون أنهم موحدون، وأولئك لم يوحدوا الله ولم يعرفوه؟ويوسف بن يعقوب نبي ابن نبي ابن نبي، فسأل العزيز وهو كافر فقال: "اجعلني على خزائن الأرض اني حفيظ عليم "وكان يجلس مجلس الفراعنة، وإنما أنا رجل من ولد رسول الله أجبرني على هذا الامر وأكرهني عليه ما الذي أنكرت ونقمت علي؟ فقال: لا عتب عليك أشهد انك ابن رسول الله، وأنك صادق
🔹مردی از خوارج از امام رضا علیه السلام پرسید: چرا با آن که پسر رسول خدا هستی و اینان به نظر تو کافرند، ولایتعهدی را از آنان قبول کردی و در دستگاه جور داخل شدی؟ امام رضا علیه السلام ـ فرمود: آیا اینان کافرترند یا عزیز مصر و مردمان مملکتش؟ آیا چنین نیست که اینان گمان می برند که موحدند ولی آنان نه موحد بودند و نه خدا را می شناختند؟ و از سوی دیگر یوسف با آن که پیامبر و پسر پیامبران بود از عزیز مصر که کافر بود تقاضا کرد که او را خزانه دار مصر کند و در مجلس فرعونیان می نشست. در حالی که من فرزندی از فرزندان رسول خدا هستم و بر این کار مجبورم کرده اند. چرا با این حال بر من انکار می کنی و دشمنی می کنی؟ خارجی عرض کرد: سرزنشی بر تو نیست و گواهی می دهم که تو پسر رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و راستگو هستی
📚الخرائج و الجرائح ،ج۲ ،ص۷۶۶
📚وسائل الشيعة ،ج۱۲ ،ص۱۵۰
🔸ليس في المجلس غيرهم وقال له : إِنّي قد رأيْت أَنْ أُقلّدك أَمرالمسلمين ، وأَفْسخ ما في رَقَبَتي وأَضَعه في رَقَبَتِكَ ، فقالَ له الرضا : «اللّهَ اللّهَ ـ يا أمير المؤمنين ـ إِنّه لا طاقة لي بذلك ولا قوّة لي عليه » قالَ له : فأني مُولّيك العهدَ من بعدي،فقالَ له : «أَعفني ... فقال له المأمون كلاماً فيه كالتهدُّدِ له على الامتناع عليه وقال له في كلامه : إِنَّ عمرَ بن الخطّاب جعل الشورى في ستّةٍ أحَدهم جدّك أميرالمؤمنين عليّ بن أبي طالب وشرط فيمن خالف منهم أَن تضرب عنقه ، ولا بد من قبولك ما أريده منك ،فإِنَّني لا أجدُ مَحيصاً عنه ، فقال له الرضا : «فإِنّي أجيبك إِلى ما تُريدُ من ولايةِ العَهْدِ ، على أَنّني لا آمر ولا أَنهى ولا اُفْتي ولا أَقْضي ولا أُوَلّي ولا أَعْزلُ ولا أُغَيِّرُ شَيْئاً ممّا هو قائم » فأَجابَه المأَمونُ إِلى ذلك كلِّه
🔹مأمون لع امام رضا علیه السلام را نزد خود طلبيد . فضل بن سهل ، نيز در آن مجلس بود مأمون گفت : نظر من اين است كه خلافت و امور مسلمانان را به شما واگذارم.
امام رضا قبول نكرد . مأمون پيشنهاد ولايت عهدي را مطرح كرد. باز هم امام از پذيرش آن ابا فرمود. مأمون گفت : « عمر بن خطاب براي خلافت بعد از خود شورايي با عضويت شش نفر تعيين كرد كه يكي از آنان جدّ شما علي بن ابيطالب بود . عمر دستور داد هر يك از آنان مخالفت كند گردنش را بزنند .اينك تو نيز چاره اي جز قبول آنچه اراده كرده ام نداري؛ چون من راه ديگري نمي يابم. مأمون با بيان اين مطلب تلويحاً امام را تهديد به مرگ كرد و امام ناچار باجبار ولايت عهدي را پذيرفت فرمود ولايت عهدي را مي پذيرم به شرط آن كه در امر حكومت امر و نهي نكنم؛ به فتوا دادن و قضاوت نپردازم؛ كسي را عزل و نصب نكنم و چيزي را تغيير ندهم
📚 الإرشاد ،ج۲ ،ص ۲۵۹
✍ و از این دست اخبار و روایات متعدد یافت میشود که حکایت از تهدید شدن بصورت علنی و مستقیم و ضمنی امام رضا علیه السلامتوسط مامون لع دارد و چنانچه مشخص است و گفته شد امام علیه السلام در شرایط بسیار سخت و اضطرار قرار داشتند و همواره مورد آزار و اذیت و تهدید و جاسوسی از جانب عوامل دربار مامون و عباسیان بودند چنانچه خود علامه مجلسی رضوان الله تعالی علیه و شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه هریک بابی در کتب شان گشوده اند که بیش از ۳۰ روایت در این باب در آنها ذکر کرده اند.
فلذا آن زمان نیز تقیه شدیدی حاکم بود و امام برای حفظ مکتب تشیع و انجامرسالت شان تقیه می فرمودند لذا استفاده از القابی نظیر امیرالمؤمنین برای مامون نه از روی رضایت و اعتقاد امام رضا بلکه از جهت تقیه بوده است چنانچه علما و محققان مختلف شیعه به آن تصریح کرده اند و استفاده و استعمال این لفظ هم نه در معنای اعتقادی اش بلکه در معنای سیاسی و ظاهری و معنای تحریف یافته ای بوده است که در دربار سلاطین و خلفای عمریه من جمله مامون و عباسیان روایج یافته بوده است لذا وهابی نادان مرتکب مغالطه شده است.
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
Forwarded from مجموعه تحقیقاتی برهان شیعه (علی امام من است و منم غلام علی)
مجموعه تحقیقاتی برهان شیعه
لذا همانطور که عرض شد موارد دیگری از شرایط اضطرار که امام رضا علیه السلام در آن واقع شده بودند و همواره مورد تهدید مستقیم مامون لع و دستگاه حکومتی اش بوده اند اشاره میکنیم: 🔸سعيد بن هبة الله الراوندي في (الخرائج والجرائح) عن محمد بن زيد الرزامي، عن الرضا…
و ناصبی به خیال خام خودش اشکال به اختصاصی بودن لقب امیرالمومنین برای حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام گرفته است درحالی که اگه سر سوزنی مطالعه میکرد چنین اراجیفی نمی بافت.
يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ
و ایضا در کتب ما نیز فرمایش امام رضا علیه السلام در استعمال لفظ امیرالمؤمنین علی علیه السلام در معنای اعتقادی اش مشخص است.
🔸حدثنا حمزة بن محمد بن أحمد بن جعفر بن محمد بن زيد بن على بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام بقم في رجب سنة تسع وثلثين وثلاثمأة قال حدثني أبي عن ياسر الخادم عن ابي الحسن علي بن موسى الرضا عن ابيه عن آبائه عن الحسين بن علي عليهم السلام قال قال رسول الله لعلي عليه السلام يا علي انت حجة الله وانت باب الله وأنت الطريق الى الله وانت النبأ العظيم وانت الصراط المستقيم وأنت المثل الاعلى يا علي أنت امام المسلمين واميرالمؤمنين وخير الوصيين وسيد الصديقين يا علي أنت الفاروق الاعظم وأنت الصديق الاكبر يا علي أنت خليفتي على أمتي وانت قاضي ديني وانت منجز عداتي يا علي أنت المظلوم بعدي يا علي أنت المفارق بعدي يا علي أنت المحجور بعدي اشهد الله تعالى ومن حضر من أمتي أن حزبك حزبي وحزبي حزب الله وان حزب اعدائك حزب الشيطان
🔹حمزة بن محمّد كه نسبش به علىّ بن الحسين عليهما السّلام ميرسد در قم در ماه رجب روايت كرد از پدرش از ياسر خادم از امام رضا علیه السلام و او از پدرانش عليهم السّلام از حسين بن علىّ عليهما السّلام كه فرمود:
رسول خدا صلى اللّٰه عليه و آله به علىّ بن ابى طالب عليه السّلام فرمود:
يا علی! تو حجت خدائى و تو باب(تقرّب)به خدایى و تو راه به سوى خدائى و توئى نبأ عظيم و توئى صراط مستقيم حقّ و تویی مثل اعلاى الهى
يا علىّ! تویى امام مسلمين و امیرمؤمنين و بهترين وصيّين و اشرف صدّيقين يا علىّ تویى فاروق اعظم (جداكنندۀ حقّ از باطل) و تویى صدّيق اكبر
يا علی توئى جانشين من بر امّتم و تویی اداكنندۀ ديون من و تویى انجام دهندۀ وعدههاى من
يا على تو هستى كه پس از من مظلوم خواهى شد و مورد ستم قرار خواهى گرفت يا على تویی كه پس از من از تو كناره جويند
يا على تویی كه پس از من محجور و خانهنشين گردى،خدا را گواه ميگيرم و هر كس را كه حضور دارد از امّت من كه حزب تو حزب من است و حزب من حزب خداست،و حزب دشمنان تو حزب شيطان است
📚عيون أخبار الرضا(ع) ،ج۱ ،ص۹
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ
و ایضا در کتب ما نیز فرمایش امام رضا علیه السلام در استعمال لفظ امیرالمؤمنین علی علیه السلام در معنای اعتقادی اش مشخص است.
🔸حدثنا حمزة بن محمد بن أحمد بن جعفر بن محمد بن زيد بن على بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليه السلام بقم في رجب سنة تسع وثلثين وثلاثمأة قال حدثني أبي عن ياسر الخادم عن ابي الحسن علي بن موسى الرضا عن ابيه عن آبائه عن الحسين بن علي عليهم السلام قال قال رسول الله لعلي عليه السلام يا علي انت حجة الله وانت باب الله وأنت الطريق الى الله وانت النبأ العظيم وانت الصراط المستقيم وأنت المثل الاعلى يا علي أنت امام المسلمين واميرالمؤمنين وخير الوصيين وسيد الصديقين يا علي أنت الفاروق الاعظم وأنت الصديق الاكبر يا علي أنت خليفتي على أمتي وانت قاضي ديني وانت منجز عداتي يا علي أنت المظلوم بعدي يا علي أنت المفارق بعدي يا علي أنت المحجور بعدي اشهد الله تعالى ومن حضر من أمتي أن حزبك حزبي وحزبي حزب الله وان حزب اعدائك حزب الشيطان
🔹حمزة بن محمّد كه نسبش به علىّ بن الحسين عليهما السّلام ميرسد در قم در ماه رجب روايت كرد از پدرش از ياسر خادم از امام رضا علیه السلام و او از پدرانش عليهم السّلام از حسين بن علىّ عليهما السّلام كه فرمود:
رسول خدا صلى اللّٰه عليه و آله به علىّ بن ابى طالب عليه السّلام فرمود:
يا علی! تو حجت خدائى و تو باب(تقرّب)به خدایى و تو راه به سوى خدائى و توئى نبأ عظيم و توئى صراط مستقيم حقّ و تویی مثل اعلاى الهى
يا علىّ! تویى امام مسلمين و امیرمؤمنين و بهترين وصيّين و اشرف صدّيقين يا علىّ تویى فاروق اعظم (جداكنندۀ حقّ از باطل) و تویى صدّيق اكبر
يا علی توئى جانشين من بر امّتم و تویی اداكنندۀ ديون من و تویى انجام دهندۀ وعدههاى من
يا على تو هستى كه پس از من مظلوم خواهى شد و مورد ستم قرار خواهى گرفت يا على تویی كه پس از من از تو كناره جويند
يا على تویی كه پس از من محجور و خانهنشين گردى،خدا را گواه ميگيرم و هر كس را كه حضور دارد از امّت من كه حزب تو حزب من است و حزب من حزب خداست،و حزب دشمنان تو حزب شيطان است
📚عيون أخبار الرضا(ع) ،ج۱ ،ص۹
🔻ادامه پاسخ👇
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
Forwarded from مجموعه تحقیقاتی برهان شیعه (علی امام من است و منم غلام علی)
🔸[عیون أخبار الرضا علیه السلام] ابْنُ عُبْدُوسٍ عَنِ ابْنِ قُتَیْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنِ الْهَرَوِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا علیه السلام یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنِ الشَّجَرَةِ الَّتِی أَکَلَ مِنْهَا آدَمُ وَ حَوَّاءُ مَا کَانَتْ فَقَدِ اخْتَلَفَ النَّاسُ فِیهَا فَمِنْهُمْ مَنْ یَرْوِی أَنَّهَا الْحِنْطَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَرْوِی أَنَّهَا الْعِنَبُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَرْوِی أَنَّهَا شَجَرَةُ الْحَسَدِ...فَقَالَ یَا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّ شَجَرَةَ الْجَنَّةِ تَحْمِلُ أَنْوَاعاً فَکَانَتْ شَجَرَةَ الْحِنْطَةِ وَ فِیهَا عِنَبٌ وَ لَیْسَتْ کَشَجَرَةِ الدُّنْیَا وَ إِنَّ آدَمَ لَمَّا أَکْرَمَهُ اللَّهُ تَعَالَی ذِکْرُهُ بِإِسْجَادِ مَلَائِکَتِهِ لَهُ وَ بِإِدْخَالِهِ الْجَنَّةَ قَالَ فِی نَفْسِهِ هَلْ خَلَقَ اللَّهُ بَشَراً أَفْضَلَ مِنِّی فَعَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا وَقَعَ فِی نَفْسِهِ فَنَادَاهُ ارْفَعْ رَأْسَکَ یَا آدَمُ فَانْظُرْ إِلَی سَاقِ عَرْشِی فَرَفَعَ آدَمُ رَأْسَهُ فَنَظَرَ إِلَی سَاقِ الْعَرْشِ فَوَجَدَ عَلَیْهِ مَکْتُوباً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ- مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ زَوْجَتُهُ فَاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَالَ آدَمُ علیه السلام یَا رَبِّ مَنْ هَؤُلَاءِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ وَ هُمْ خَیْرٌ مِنْکَ وَ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِی وَ لَوْلَاهُمْ مَا خَلَقْتُکَ وَ لَا خَلَقْتُ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ فَإِیَّاکَ أَنْ تَنْظُرَ إِلَیْهِمْ بِعَیْنِ الْحَسَدِ فَأُخْرِجَکَ عَنْ جِوَارِی...
🔹 امام رضا علیه السلام در پاسخ سوالی به اباصلت فرمود: اباصلت! درخت بهشت دارای انواع میوههاست...وقتی خداوند آدم را به واسطهی سجده کردن ملائکه گرامی داشت و او را داخل بهشت نمود، پس در دلش خطور کرد، آیا خداوند خلقی بهتر از من آفریده است؟
خداوند از حدیث نفس او مطلع گردید؛ و به او وحی فرمود: ای آدم! سر بلند کن و به ساق عرش، نگاه کن!
آدم سر بلند نمود و به ساق عرش نگاه کرد.
دید نوشته شده:
لا اله الا الله محمّد رسول الله علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین و زوجته فاطمة سیدة نساء العالمین الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة
نیست خدایی جز خدای یگانه ، حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرستادهی اوست ،علیبنابیطالب علیهماالسلام امیرالمومنین است و همسرش حضرت فاطمه سلاماللهعلیها سرور زنان جهان است. حسن و حسین علیهماالسلام سرور جوانان بهشتی هستند
آدم عرض کرد: پروردگارا! اینها چه کسانی هستند؟
فرمود: از فرزندان تو هستند! آنها از تو و از تمام مردم بهترند. اگر آنها نبودند، نه تو را خلق میکردم و نه بهشت و جهنم و نه آسمان و زمین را...
📚عیوناخبارالرضا ،ج۱ ،ص۳۰۶
🔰 و حدیث کامل و مفصل کتاب کافی شریف از امام رضا علیه السلام نیز توصیه میشود که خوانده شود
🔻لذا اتفاقا در بیان و کلام امام رضا علیه السلام نیز امیرالمؤمنین در معنای حقیقی و اعتقادی آن مختص به امیر مومنان امام علی علیه السلام و کلامامام رضا علیه السلاممنطبق با کلام پدران و اجداد بزرگوار ایشان است که فرمودند با این مضمون که خداوند امام علی علیه السلام را امیرالمومنین قرار داد و این لقب مختص به ایشان است.
الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
🔹 امام رضا علیه السلام در پاسخ سوالی به اباصلت فرمود: اباصلت! درخت بهشت دارای انواع میوههاست...وقتی خداوند آدم را به واسطهی سجده کردن ملائکه گرامی داشت و او را داخل بهشت نمود، پس در دلش خطور کرد، آیا خداوند خلقی بهتر از من آفریده است؟
خداوند از حدیث نفس او مطلع گردید؛ و به او وحی فرمود: ای آدم! سر بلند کن و به ساق عرش، نگاه کن!
آدم سر بلند نمود و به ساق عرش نگاه کرد.
دید نوشته شده:
لا اله الا الله محمّد رسول الله علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین و زوجته فاطمة سیدة نساء العالمین الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة
نیست خدایی جز خدای یگانه ، حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرستادهی اوست ،علیبنابیطالب علیهماالسلام امیرالمومنین است و همسرش حضرت فاطمه سلاماللهعلیها سرور زنان جهان است. حسن و حسین علیهماالسلام سرور جوانان بهشتی هستند
آدم عرض کرد: پروردگارا! اینها چه کسانی هستند؟
فرمود: از فرزندان تو هستند! آنها از تو و از تمام مردم بهترند. اگر آنها نبودند، نه تو را خلق میکردم و نه بهشت و جهنم و نه آسمان و زمین را...
📚عیوناخبارالرضا ،ج۱ ،ص۳۰۶
🔰 و حدیث کامل و مفصل کتاب کافی شریف از امام رضا علیه السلام نیز توصیه میشود که خوانده شود
🔻لذا اتفاقا در بیان و کلام امام رضا علیه السلام نیز امیرالمؤمنین در معنای حقیقی و اعتقادی آن مختص به امیر مومنان امام علی علیه السلام و کلامامام رضا علیه السلاممنطبق با کلام پدران و اجداد بزرگوار ایشان است که فرمودند با این مضمون که خداوند امام علی علیه السلام را امیرالمومنین قرار داد و این لقب مختص به ایشان است.
الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
〰〰〰〰〰〰
🔹 @Borhane_shia
