در ایــن اوج دلــتــنــگــے
اشــتــیــاقــے
ڪـــٖه بـــه
دیـــدار تـــو دارد دل مــن
دل مــن دانــد
و مــن دانــم و دل دانــد و مــن

🌴🌴

💙💫سـرآغـاز هـفـتـه تــون
🤍💫پــرازعــشــق و امــیــد

💙💫امـیـدوارم خـداونــد بــرای
🤍💫هفته اییکه در پیش رو دارید
💙💫اتفاقهای خوب و خوش رقم بزند
🤍💫وحـــال دلـــتــون مــثــل
💙💫شــکــوفــه هــای بــهــاری
🤍💫تــازه و بــاطـراوت بــاشــد

💙💫تـقـدیـم بــه شمـا عـزیـزان
🤍💫بـــا بـــهـــتــریــن آرزوهـــا
💙💫شــروع هـفــتــه تـون عـالـی

🌴🌴

صبح است و دلم
میل بہ اعجاز تو دارد
صبح است و بہ لبخند تو محتاج ترینم
تا هستے و
آرامش چشمان تو اینجاست
دیوانہ ترین عاشق خوشبخت زمینم
لب را بگشا
تا شڪر از ڪام تو خیزد
چشمے بگشا تا بہ طلوعے بنشینم ...

🌴🌴نرگس_صرافیان_طوفان

**


با نگاهِ تو ،
صبح در چشمانم قدم میزند
پنجره سلام میڪند
ڪوچه شاعر میشود
و جهانی انگشت به دهان
مى‌اندیشد ،
به فلسفه ے دوست داشتنت  ..!!


لیلا_ادبی



🌴🌴

انسانیت یعنی
نه فقط انسانها
بلکه موجودات زنده
از تو آسیب نبینند و در
کنار تو آرامش را تجربه کنند

🌴🌴

همیشه فکر کن توی دنیای شیشه‌ای زندگی می‌کنی!

پس به طرف کسی سنگ پرتاب نکن،

چون اولین چیزی که می‌شکنه

دنیای خودته...

🌴🌴

‏☀️ اذان ظهر ☀️
به افق تهران (استان تهران)
‏———————————————
🗓 شنبه ۱۴۰۴/۰۳/۱۷
‏———————————————
⚙️ تنظیمات 💡راهنما

رفتنت حوصلهُ شهرمرا ریخت به هم
شهربی حوصله را زلزله ها ریخت به هم

من به بی منطقی عشقِ تو عادت دارم
جای شک نیست که این عشق چرا ریخت به هم

خواستم نیل دلت رابه عصا فتح کنم کنم
بی جهت معجزه راکل عصا ریخت به هم

زندگی کردن من بی توبه یک موبنداست
مرز احساس مرا موی رها ریخت به هم

نکند تاب نیارم ،چه کنم دلتنگم
تاکه افتاد دلم یادِ شما ریخت به هم

بعدِ تو زندگیُ و مرگ برابرشده است
بعدِ تو زندگی من بخدا ریخت به هم


🌴🌴

با جاده ها به خاطر من ائتلاف کن
برگرد و در حریم دلم اعتکاف کن

بردار چادر  عربی را غزل بپوش
شعری بخوان و دور سکوتم طواف کن

گاهی میان قافیه های شبانه ات
دست مرا بگیر و مرا اعتراف کن

بی روسری هوای دلم را قدم بزن
شب را کنار وسوسه هایم خلاف کن

دستم به شعرهای سیاسی نمی رود
چشمان سبز فتنه ایت را غلاف کن

بی تو کبیسه اند تمام دقیقه ها
تقویم را از این همه نحسی معاف کن

🌴🌴

به نام خدا
( رسوا)
۱۴٠۴/۳/۱۶
ایا ساقی مرا شیدا نمودی
خمار و مست و بی پروا نمودی

نهان اسرار من کردی هویدا
به پیش اهل دل رسوا نمودی

زبانم را گشودی بر صداقت
گرفتی از همه  ،  تنها نمودی

چه کردم که اسیر درد کردی
بدین سان با محن ایذا نمودی

دلم را همدم آلام کردی
برایم محشری برپا نمودی

زدی برق بلا بر جسم و جانم
نمودی آنچه را زیبا نمودی

گشودی دیدگان بر عالم غیب
به سیر طارم اعلا نمودی

مرا با قدسیان کردی هم آوا
بنازم که عجب غوغا نمودی

تو ای عیسی دم از نفخت دمیدی
من دل مرده را احیا نمودی

( هدایت)  قطره ای ناچیز بود و
تو از لطف و کرم دریا نمودی

🌴محمد_هدایت

🌴🌴