🔵در زمانهی جنگ، روان ما هم میدان نبرد میشود.
وقتی خبر جنگ میرسد، به ویژه از وطنمان، بدن و ذهن ما بدون اینکه بخواهیم وارد وضعیت اضطرار میشود.
در این شرایط، چند نکته را باید جدی گرفت:
۱. جو نسازیم، جو نگه داریم
فرقی نمیکنه کجای دنیا هستیم؛
از بازنشر اخبار تأیید نشده، تصاویر ترسناک یا حدسهای فاجعهبار خودداری کنیم.
این کارها فقط اضطراب را تکثیر میکنند، نه آگاهی را.
اکنون همه به دنبال تکیهگاه هستند، نه منبعی برای وحشت.
در شرایط بحران، ذهن انسان دچار اضطراب عفونی میشود. اطلاعات نادقیق یا پرتنش، این اضطراب را از فردی به فرد دیگر منتقل میکند. پخش نکردن شایعات، خود یک عمل حمایتی و اخلاقی
۲. بدنتو آروم کن، تا مغزت بتونه تصمیم بگیره
در بحران، بدن زودتر از ذهن وارد اضطرار میشه:
نفست تند میشه، دلت شور میزنه، خوابت مختل میشه.
تکنیکهای ساده مثل:
• تنفس عمیق
• پیادهروی
• نوشیدن آب
• یا فقط چند دقیقه قطع ارتباط با موبایل
کمک میکنه بدنت پیام “امنیت” به مغزت بده.
بدون آرامسازی فیزیولوژیک، مغز وارد حالت بقا میشود و تفکر منطقی و تصمیمگیری هوشمندانه تقریباً غیرممکن میگردد.
۳. بچهها جنگ رو از رفتار ما میفهمن، نه از اخبار
اگر ما آروم باشیم، اونا هم آرومتر میمونن.
نکته مهم:
• باهاشون زیاد حرف نزن.
• بیشتر کنارشون باش.
• برنامهی روزمرهشون رو حفظ کن.
• بازی کن، بخند، بغل کن.
اینجوری میفهمن که هنوز زندگی جریان داره.
بچهها هنوز قدرت درک مفاهیم پیچیده ندارند. اما بهشدت حساس به زبان بدن، لحن و اضطراب پنهان والدین هستند. بهترین کمک به کودک در بحران، حفظ روال و ثبات رفتاری والدین است.
۴. گاهی فقط باید زنده ماند
در بحرانهای جمعی، عملکرد روان ما ممکنه بهشدت مختل شه:
• خوابمان بههم میریزه
• بیحوصله میشیم
• حس بیمعنایی میکنیم
اینها واکنشاند، نه اختلال.
در چنین روزهایی، از خودمان کار زیادی نخواهیم.
گاهی فقط زنده ماندن، نرفتن به قعر ناامیدی، خودش نوعی مقاومت است.
در بحرانهای شدید، هدف را از عملکرد بالا به دوامآوردن تغییر بده. همانطور که در پرواز اضطراری توصیه میشود اول ماسک اکسیژن را به خود بزن، در بحرانهای روانی هم باید اول خودت را حفظ کنی تا بتوانی مفید باشی.
وقتی خبر جنگ میرسد، به ویژه از وطنمان، بدن و ذهن ما بدون اینکه بخواهیم وارد وضعیت اضطرار میشود.
در این شرایط، چند نکته را باید جدی گرفت:
۱. جو نسازیم، جو نگه داریم
فرقی نمیکنه کجای دنیا هستیم؛
از بازنشر اخبار تأیید نشده، تصاویر ترسناک یا حدسهای فاجعهبار خودداری کنیم.
این کارها فقط اضطراب را تکثیر میکنند، نه آگاهی را.
اکنون همه به دنبال تکیهگاه هستند، نه منبعی برای وحشت.
در شرایط بحران، ذهن انسان دچار اضطراب عفونی میشود. اطلاعات نادقیق یا پرتنش، این اضطراب را از فردی به فرد دیگر منتقل میکند. پخش نکردن شایعات، خود یک عمل حمایتی و اخلاقی
۲. بدنتو آروم کن، تا مغزت بتونه تصمیم بگیره
در بحران، بدن زودتر از ذهن وارد اضطرار میشه:
نفست تند میشه، دلت شور میزنه، خوابت مختل میشه.
تکنیکهای ساده مثل:
• تنفس عمیق
• پیادهروی
• نوشیدن آب
• یا فقط چند دقیقه قطع ارتباط با موبایل
کمک میکنه بدنت پیام “امنیت” به مغزت بده.
بدون آرامسازی فیزیولوژیک، مغز وارد حالت بقا میشود و تفکر منطقی و تصمیمگیری هوشمندانه تقریباً غیرممکن میگردد.
۳. بچهها جنگ رو از رفتار ما میفهمن، نه از اخبار
اگر ما آروم باشیم، اونا هم آرومتر میمونن.
نکته مهم:
• باهاشون زیاد حرف نزن.
• بیشتر کنارشون باش.
• برنامهی روزمرهشون رو حفظ کن.
• بازی کن، بخند، بغل کن.
اینجوری میفهمن که هنوز زندگی جریان داره.
بچهها هنوز قدرت درک مفاهیم پیچیده ندارند. اما بهشدت حساس به زبان بدن، لحن و اضطراب پنهان والدین هستند. بهترین کمک به کودک در بحران، حفظ روال و ثبات رفتاری والدین است.
۴. گاهی فقط باید زنده ماند
در بحرانهای جمعی، عملکرد روان ما ممکنه بهشدت مختل شه:
• خوابمان بههم میریزه
• بیحوصله میشیم
• حس بیمعنایی میکنیم
اینها واکنشاند، نه اختلال.
در چنین روزهایی، از خودمان کار زیادی نخواهیم.
گاهی فقط زنده ماندن، نرفتن به قعر ناامیدی، خودش نوعی مقاومت است.
در بحرانهای شدید، هدف را از عملکرد بالا به دوامآوردن تغییر بده. همانطور که در پرواز اضطراری توصیه میشود اول ماسک اکسیژن را به خود بزن، در بحرانهای روانی هم باید اول خودت را حفظ کنی تا بتوانی مفید باشی.
🔵فریب و حمله!
✍️صابر گل عنبری
بالاخره بامداد امروز اسرائیل حملات خود را شروع کرد که البته هنوز در برخی مناطق ادامه دارد و این جنایت تاکنون فقط در تهران حدود 78 و در تبریز 18 قربانی گرفته است.
این حملات ترکیبی که با تکیه بیشتر بر پهپاد انجام شده است، از جهاتی بیشباهت با عملیات "وب" چند وقت پیش اوکراین به خاک روسیه نیست. از لحاظ ترورهای انجام گرفته نیز بیشباهت با حملاتی غافلگیر کننده نیست که در روز اول جنگ لبنان علیه رهبران و فرماندهان ارشد حزبالله انجام شد.
با این که اسرائیل هدف حمله را نابودی تاسیسات هستهای ایران اعلام کرده است، اما به نظر میرسد که در دور نخست حملات بيشتر تمرکز بر هدف قرار دادن سامانههای پدافندی و ترور دانشمندان هستهای و فرماندهان نظامی با هدف وارد آوردن آسیب جدی به ساختار فرماندهی و کنترل نیروهای مسلح ایران بوده است.
فارغ از چند و چون حملات و واکنش ایران به آن، با وجود ظهور نشانههای جدی در دو روز گذشته نسبت به جدیتر شدن حمله اسرائیل، اما این تجاوز نتیجه «فریبی راهبردی» نیز هست که دونالد ترامپ در دو سه ماه گذشته با اظهارنظرهای متناقض، سردرگم کننده و ابراز تمایل جدی اما دروغین برای توافق و مذاکره در پیش گرفت. اخیرا هم چنان وانمود کرد که حملات اسرائیل نزدیک نیست. پر واضح است که نوعی تقسیم کار میان نتانیاهو و ترامپ رخ داده است.
با شور و شعف امروز ترامپ، «عالی» توصیف کردن حملات و تهدید به حملاتی شدیدتر و تاکید بر این که تجاوز امروز اسرائیل در پایان مهلت دو ماهه او رخ داد، دیگر شک و تردیدی نسبت به نقش او و دولتش در برنامهریزی حملات امروز باقی نمیماند.
اما اکنون پرسش کانونی این است که اوضاع به کدام سو خواهد رفت؟ آیا جنگی تمام عیار درخواهد گرفت یا خیر؟ و این که آیا آسمان و خاک ایران ممکن است که وضعیتی شبیه سوریه و لبنان پیدا کند یا خیر؟
به نظر میرسد که همه چیز فعلا بستگی به سطح واکنش ایران و میزان تاثیرگذاری آن بر ادراک اسرائیل دارد.
اگر واکنش احتمالی ایران بتواند ادراک اسرائیل را تغییر دهد، پس از مدتی کوتاه و حملات رفت و برگشتی اوضاع ميتواند به حالت عادی باز گردد اما اگر این اتفاق نیفتد حملات طرف مقابل میتواند شکلی مستمر و دلخواهی به خود گیرد.
بر کسی پوشیده نیست که آینده خاورمیانه و شکلگیری نظمی دیگر در آن در پیوند مستقیم با نتیجه این درگیری میان ایران و اسرائیل است.
خداوند ایران و ایرانی را از گزند اهریمنان مصمون بدارد.
✍️صابر گل عنبری
بالاخره بامداد امروز اسرائیل حملات خود را شروع کرد که البته هنوز در برخی مناطق ادامه دارد و این جنایت تاکنون فقط در تهران حدود 78 و در تبریز 18 قربانی گرفته است.
این حملات ترکیبی که با تکیه بیشتر بر پهپاد انجام شده است، از جهاتی بیشباهت با عملیات "وب" چند وقت پیش اوکراین به خاک روسیه نیست. از لحاظ ترورهای انجام گرفته نیز بیشباهت با حملاتی غافلگیر کننده نیست که در روز اول جنگ لبنان علیه رهبران و فرماندهان ارشد حزبالله انجام شد.
با این که اسرائیل هدف حمله را نابودی تاسیسات هستهای ایران اعلام کرده است، اما به نظر میرسد که در دور نخست حملات بيشتر تمرکز بر هدف قرار دادن سامانههای پدافندی و ترور دانشمندان هستهای و فرماندهان نظامی با هدف وارد آوردن آسیب جدی به ساختار فرماندهی و کنترل نیروهای مسلح ایران بوده است.
فارغ از چند و چون حملات و واکنش ایران به آن، با وجود ظهور نشانههای جدی در دو روز گذشته نسبت به جدیتر شدن حمله اسرائیل، اما این تجاوز نتیجه «فریبی راهبردی» نیز هست که دونالد ترامپ در دو سه ماه گذشته با اظهارنظرهای متناقض، سردرگم کننده و ابراز تمایل جدی اما دروغین برای توافق و مذاکره در پیش گرفت. اخیرا هم چنان وانمود کرد که حملات اسرائیل نزدیک نیست. پر واضح است که نوعی تقسیم کار میان نتانیاهو و ترامپ رخ داده است.
با شور و شعف امروز ترامپ، «عالی» توصیف کردن حملات و تهدید به حملاتی شدیدتر و تاکید بر این که تجاوز امروز اسرائیل در پایان مهلت دو ماهه او رخ داد، دیگر شک و تردیدی نسبت به نقش او و دولتش در برنامهریزی حملات امروز باقی نمیماند.
اما اکنون پرسش کانونی این است که اوضاع به کدام سو خواهد رفت؟ آیا جنگی تمام عیار درخواهد گرفت یا خیر؟ و این که آیا آسمان و خاک ایران ممکن است که وضعیتی شبیه سوریه و لبنان پیدا کند یا خیر؟
به نظر میرسد که همه چیز فعلا بستگی به سطح واکنش ایران و میزان تاثیرگذاری آن بر ادراک اسرائیل دارد.
اگر واکنش احتمالی ایران بتواند ادراک اسرائیل را تغییر دهد، پس از مدتی کوتاه و حملات رفت و برگشتی اوضاع ميتواند به حالت عادی باز گردد اما اگر این اتفاق نیفتد حملات طرف مقابل میتواند شکلی مستمر و دلخواهی به خود گیرد.
بر کسی پوشیده نیست که آینده خاورمیانه و شکلگیری نظمی دیگر در آن در پیوند مستقیم با نتیجه این درگیری میان ایران و اسرائیل است.
خداوند ایران و ایرانی را از گزند اهریمنان مصمون بدارد.
🔵هفت استمباد! در باب «واقعی» کردن قیمت ها
✍️امیرحسین خالقی
۱. قیمت واقعی یعنی قیمت بازار؛ واقعی تر از آن نداریم چرا که علامت مطلوبیت اهالی اقتصاد است و تمامی تصمیم های اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دهد. فقط بحث مصرف نیست و به طور خاص پس انداز و سرمایه گذاری و دیگر تصمیم های اقتصادی هم متاثر می شوند.
۲. قیمت بازاری مستلزم اینست که مالکیت کالای مورد مبادله (خاویار، طلا، ارز، بنزین یا هر چیز دیگر) مشخص باشد و رجحان ها و خواست وی را بازتاب دهد؛ این هم یعنی مالکیت «خصوصی» آن کالا؛ یک چیز از میزس یاد بگیریم اینست که وقتی دولت «مالک» یک کالاست یعنی مالک واقعی ندارد! وقتی در مورد کالاهایی مثل بنزین صحبت می کنیم که خروجی یک زنجیره تولید هستند که از چاه نفت شروع می شود کار دشوارتر هم می شود.
۳. از کدام بازار صحبت می کنیم ؟ شهر؟ استان؟ کشور؟ قاره؟ سراسر جهان؟ بازار یعنی جایی که عرضه و تقاضا به هم می خورند! یعنی طرفین به صورت خودخواسته (داوطلبانه) و بدون اجبار سیاسی پای کار بیایند! در این معنا چه بسا یک قیمت یکسان برای همه جغرافیای ایران بی معنا باشد (دستکم در کوتاه مدت!).
۴. کشف قیمت بازاری در شرایط تحریم و منع نقش آفرینی شرکت ها و بنگاه های خارجی اگر نه غیرممکن، بسیار دشوار است!
۵. قیمت های «غیرواقعی» شبکه ذینفعان خاص خود را به وجود می آورند و تغییر آن بسیار دشوار است؛ به زبان ساده، کسانی جیبشان پر می شود که در شرایط یک بازار آزاد نمی شد.
۶. در کشورهایی مثل ایران «غیرواقعی» بودن قیمت بعضی از کالاها را باید جزئی از قرارداد اجتماعی دولت و مردم به حساب آورد، برای رفتن به سوی قیمت بازار باید در آن قرارداد اجتماعی بازنگری شود که در دوره انسداد سیاسی شدنی نیست.
۷. اصلاح قیمت ها در کوتاه مدت نیازمند یک پروژه سیاسی است؛ مردم باید به امیدی فشارهای کوتاه مدت را تحمل کنند و آینده ای مطلوب را متصور شوند. باید مشوق هایی برای آنها تدارک دید که دوران گذار را تحمل کنند. این هم کار مشترک اهالی اقتصاد و سیاست است و نیازمند هوشمندی سیاسی، شانس مساعد و درجاتی از عوام گرایی و ... (خاویر میلی را ببینید!) چنین جمعی در فضای سیاسی ایران نداریم.
واقعی کردن قیمت ها دیر یا زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد اما به اصطلاح قاطعیت! در اجرای آن باعث می شود مثل آبان ۹۸ مردم در خیابان پرپر شوند. ژست بیسمارک را نگیرید و بدون یک روابط عمومی هوشمندانه و ارتباط خوب با مردم با یک جامعه در حال انفجار بازی نکنید که مصیبت کم نداریم. الله اعلم.
✍️امیرحسین خالقی
۱. قیمت واقعی یعنی قیمت بازار؛ واقعی تر از آن نداریم چرا که علامت مطلوبیت اهالی اقتصاد است و تمامی تصمیم های اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دهد. فقط بحث مصرف نیست و به طور خاص پس انداز و سرمایه گذاری و دیگر تصمیم های اقتصادی هم متاثر می شوند.
۲. قیمت بازاری مستلزم اینست که مالکیت کالای مورد مبادله (خاویار، طلا، ارز، بنزین یا هر چیز دیگر) مشخص باشد و رجحان ها و خواست وی را بازتاب دهد؛ این هم یعنی مالکیت «خصوصی» آن کالا؛ یک چیز از میزس یاد بگیریم اینست که وقتی دولت «مالک» یک کالاست یعنی مالک واقعی ندارد! وقتی در مورد کالاهایی مثل بنزین صحبت می کنیم که خروجی یک زنجیره تولید هستند که از چاه نفت شروع می شود کار دشوارتر هم می شود.
۳. از کدام بازار صحبت می کنیم ؟ شهر؟ استان؟ کشور؟ قاره؟ سراسر جهان؟ بازار یعنی جایی که عرضه و تقاضا به هم می خورند! یعنی طرفین به صورت خودخواسته (داوطلبانه) و بدون اجبار سیاسی پای کار بیایند! در این معنا چه بسا یک قیمت یکسان برای همه جغرافیای ایران بی معنا باشد (دستکم در کوتاه مدت!).
۴. کشف قیمت بازاری در شرایط تحریم و منع نقش آفرینی شرکت ها و بنگاه های خارجی اگر نه غیرممکن، بسیار دشوار است!
۵. قیمت های «غیرواقعی» شبکه ذینفعان خاص خود را به وجود می آورند و تغییر آن بسیار دشوار است؛ به زبان ساده، کسانی جیبشان پر می شود که در شرایط یک بازار آزاد نمی شد.
۶. در کشورهایی مثل ایران «غیرواقعی» بودن قیمت بعضی از کالاها را باید جزئی از قرارداد اجتماعی دولت و مردم به حساب آورد، برای رفتن به سوی قیمت بازار باید در آن قرارداد اجتماعی بازنگری شود که در دوره انسداد سیاسی شدنی نیست.
۷. اصلاح قیمت ها در کوتاه مدت نیازمند یک پروژه سیاسی است؛ مردم باید به امیدی فشارهای کوتاه مدت را تحمل کنند و آینده ای مطلوب را متصور شوند. باید مشوق هایی برای آنها تدارک دید که دوران گذار را تحمل کنند. این هم کار مشترک اهالی اقتصاد و سیاست است و نیازمند هوشمندی سیاسی، شانس مساعد و درجاتی از عوام گرایی و ... (خاویر میلی را ببینید!) چنین جمعی در فضای سیاسی ایران نداریم.
واقعی کردن قیمت ها دیر یا زود دارد ولی سوخت و سوز ندارد اما به اصطلاح قاطعیت! در اجرای آن باعث می شود مثل آبان ۹۸ مردم در خیابان پرپر شوند. ژست بیسمارک را نگیرید و بدون یک روابط عمومی هوشمندانه و ارتباط خوب با مردم با یک جامعه در حال انفجار بازی نکنید که مصیبت کم نداریم. الله اعلم.
🔵آمریکا چگونه در حملات امروز اسرائیل نقشآفرینی کرد؟
از سپیدهدم امروز، اسرائیل حملات هوایی متعددی را در نقاط مختلف ایران انجام داده است. اهداف حملات شامل برخی ساختمانهای مسکونی در تهران، تأسیسات هستهای نطنز و برخی از پایگاههای نظامی و مکانهای غیرنظامی در کشور بودند. این حملات منجر به شهادت دهها تن از جمله برخی فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مقامات، دانشمندان هستهای و مردم عادی شده است. اگرچه این حمله از سوی اسرائیل انجام شده اما نقش آمریکا در آن پررنگ است.
اگرچه بعد عملیاتی نقش آمریکا کمرنگ نیست (همچون سوخترسانی هواپیماهای آمریکا به جنگندهها) اما بعد راهبردی آن اهمیت بیشتری دارد. این حمله در حالی صورت گرفت که به ۶۱ امین روز از مهلت ترامپ برای رسیدن به توافق با ایران میرسیم. حملات اسرائیل به ایران در امتداد برنامه آمریکا هستند. این حملات نتوانسته برنامه هستهای ایران را متوقف کند اما میتواند فشار را بر ایران برای پذیرش خواستههای آمریکا در مذاکرات افزایش دهد. ترامپ در پیامهای خود در شبکه Truth Social با بیان اینکه ایران هنوز فرصت دومی برای توافق دارد و در غیر این صورت چیزی از آن باقی نخواهد ماند، چنین نکتهای را علناً تأیید کرد. آمریکا این بار به سراغ پلن B، یعنی استفاده از قدرت نظامی نه برای نابودی برنامه هستهای (هدفی به مراتب دشوارتر) بلکه برای فشار سیاسی و روانی بر تصمیم گیران تهران و مردم رفته است تا به اهداف خود در مذاکرات برسد.
حملات امروز اسرائیل در شرایطی انجام شد که آمریکا و متحدانش با استفاده از پوشش مذاکرات روز یکشنبه، ایران را از نظر برآورد دقیق احتمال حمله دچار غافلگیری و سردرگمی کرده بودند. همزمان، صدور قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز زمینهساز فضاسازی حقوقی و سیاسی گستردهای علیه ایران بود تا مشروعیت بینالمللی برای هرگونه اقدام نظامی احتمالی فراهم شود. این دو اقدام هماهنگ، نشاندهنده تلاشی حسابشده برای ایجاد حداکثر فشار بر ایران و کاهش توانایی آن در مدیریت بحران است.
در بعدی دیگر از این حملات، سرکوب پدافند ایران در غرب، حمله به تأسیسات هستهای و شهرهای مرکزی در جهت ناتوانکردن ایران در پاسخ است که این میتواند کشور را به هدفی جذاب برای آمریکا نیز تبدیل کند؛ چراکه فضای ایران برای مانور نیروهای هوایی آمریکا و اسرائیل مهیا میشود. برخی منابع گزارش دادهاند که اسرائیل در حال قانعکردن آمریکا برای پیوستن به این کارزار است. با وجود اینکه پیوستن آمریکا در این مرحله از جنگ هنوز بعید به نظر میرسد اما نباید فراموش کرد که اسرائیل همچنان میخواهد پای آمریکا را به جنگ بکشاند و در صورت ناکامی ایران در برخورد نظامی و در بنبستماندن مذاکرات کاملاً این سناریو محتمل است.
حضور آمریکا در درگیری کنونی میتواند وابسته به تحولات آتی نیز باشد. در صورتی که ایران پاسخ حملات اسرائیل را بدهد به نحوی که هم آسیبش افزایش یابد و منازعه از کنترل خارج شود، آمریکا میتواند به نفع اسرائیل در منطقه وارد شده و به ایران حملاتی را انجام دهد. چنین سناریوی وابسته به دو عامل است:
۱. تا چه حد اسرائیل در معرض خطر قرار گرفته است
۲. تا چه حد ایران پس از حملات اسرائیل آسیبپذیر و بیدفاع شده است. اقدام نظامی توسط آمریکا محصول محاسبه هزینه-فایده آنها خواهد بود. آنها به این دو نکته توجه خواهند کرد تا تصمیم نهایی خود را بگیرند.
البته از آسیبپذیریهای آمریکا نیز نباید غافل شد. اکنون ایران باید تنش در منطقه را به نحوی هدایت کند که بر بازارهای جهانی انرژی و قیمت نفت اثر بگذارد. این عامل مهمی خواهد بود تا آمریکا اسرائیل را وادار به عقبنشینی کند. در حالی که حمله مستقیم به نیروهای آمریکا (به عنوان یکی دیگر از منافع آمریکا در منطقه) نیز میتواند جزئی از اهداف باشد اما فعلا نباید با ضربهزدن به آنها ایران را وارد تقابل مستقیم با آمریکا کرد. ایران میتواند با ابزار نفت بر آمریکا فشار اقتصادی وارد کند.
حملات امروز اسرائیل به خاک ایران اگرچه بهظاهر مستقل انجام شدهاند، اما بخشی از راهبرد وسیعتر آمریکا برای اعمال فشار حداکثری علیه تهران و دستیابی به اهداف مذاکرهای است. پیامهای ترامپ به روشنی نشان میدهند که فشار نظامی به مثابه ابزاری برای تقویت موقعیت دیپلماتیک آنها در برابر ایران عمل میکند. در این شرایط، واکنش متقابل ایران تعیین کننده خواهد بود؛ پاسخی سنجیده و دقیق میتواند مانع گسترش دامنه درگیری و ورود مستقیم آمریکا شود، اما واکنشی بدون محاسبه یا ضعیف، ممکن است زمینه را برای دخالت بیشتر آمریکا فراهم کند و بحران را به مرحلهای به مراتب خطرناکتر بکشاند.
✔️اندیشکده تهران
از سپیدهدم امروز، اسرائیل حملات هوایی متعددی را در نقاط مختلف ایران انجام داده است. اهداف حملات شامل برخی ساختمانهای مسکونی در تهران، تأسیسات هستهای نطنز و برخی از پایگاههای نظامی و مکانهای غیرنظامی در کشور بودند. این حملات منجر به شهادت دهها تن از جمله برخی فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مقامات، دانشمندان هستهای و مردم عادی شده است. اگرچه این حمله از سوی اسرائیل انجام شده اما نقش آمریکا در آن پررنگ است.
اگرچه بعد عملیاتی نقش آمریکا کمرنگ نیست (همچون سوخترسانی هواپیماهای آمریکا به جنگندهها) اما بعد راهبردی آن اهمیت بیشتری دارد. این حمله در حالی صورت گرفت که به ۶۱ امین روز از مهلت ترامپ برای رسیدن به توافق با ایران میرسیم. حملات اسرائیل به ایران در امتداد برنامه آمریکا هستند. این حملات نتوانسته برنامه هستهای ایران را متوقف کند اما میتواند فشار را بر ایران برای پذیرش خواستههای آمریکا در مذاکرات افزایش دهد. ترامپ در پیامهای خود در شبکه Truth Social با بیان اینکه ایران هنوز فرصت دومی برای توافق دارد و در غیر این صورت چیزی از آن باقی نخواهد ماند، چنین نکتهای را علناً تأیید کرد. آمریکا این بار به سراغ پلن B، یعنی استفاده از قدرت نظامی نه برای نابودی برنامه هستهای (هدفی به مراتب دشوارتر) بلکه برای فشار سیاسی و روانی بر تصمیم گیران تهران و مردم رفته است تا به اهداف خود در مذاکرات برسد.
حملات امروز اسرائیل در شرایطی انجام شد که آمریکا و متحدانش با استفاده از پوشش مذاکرات روز یکشنبه، ایران را از نظر برآورد دقیق احتمال حمله دچار غافلگیری و سردرگمی کرده بودند. همزمان، صدور قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز زمینهساز فضاسازی حقوقی و سیاسی گستردهای علیه ایران بود تا مشروعیت بینالمللی برای هرگونه اقدام نظامی احتمالی فراهم شود. این دو اقدام هماهنگ، نشاندهنده تلاشی حسابشده برای ایجاد حداکثر فشار بر ایران و کاهش توانایی آن در مدیریت بحران است.
در بعدی دیگر از این حملات، سرکوب پدافند ایران در غرب، حمله به تأسیسات هستهای و شهرهای مرکزی در جهت ناتوانکردن ایران در پاسخ است که این میتواند کشور را به هدفی جذاب برای آمریکا نیز تبدیل کند؛ چراکه فضای ایران برای مانور نیروهای هوایی آمریکا و اسرائیل مهیا میشود. برخی منابع گزارش دادهاند که اسرائیل در حال قانعکردن آمریکا برای پیوستن به این کارزار است. با وجود اینکه پیوستن آمریکا در این مرحله از جنگ هنوز بعید به نظر میرسد اما نباید فراموش کرد که اسرائیل همچنان میخواهد پای آمریکا را به جنگ بکشاند و در صورت ناکامی ایران در برخورد نظامی و در بنبستماندن مذاکرات کاملاً این سناریو محتمل است.
حضور آمریکا در درگیری کنونی میتواند وابسته به تحولات آتی نیز باشد. در صورتی که ایران پاسخ حملات اسرائیل را بدهد به نحوی که هم آسیبش افزایش یابد و منازعه از کنترل خارج شود، آمریکا میتواند به نفع اسرائیل در منطقه وارد شده و به ایران حملاتی را انجام دهد. چنین سناریوی وابسته به دو عامل است:
۱. تا چه حد اسرائیل در معرض خطر قرار گرفته است
۲. تا چه حد ایران پس از حملات اسرائیل آسیبپذیر و بیدفاع شده است. اقدام نظامی توسط آمریکا محصول محاسبه هزینه-فایده آنها خواهد بود. آنها به این دو نکته توجه خواهند کرد تا تصمیم نهایی خود را بگیرند.
البته از آسیبپذیریهای آمریکا نیز نباید غافل شد. اکنون ایران باید تنش در منطقه را به نحوی هدایت کند که بر بازارهای جهانی انرژی و قیمت نفت اثر بگذارد. این عامل مهمی خواهد بود تا آمریکا اسرائیل را وادار به عقبنشینی کند. در حالی که حمله مستقیم به نیروهای آمریکا (به عنوان یکی دیگر از منافع آمریکا در منطقه) نیز میتواند جزئی از اهداف باشد اما فعلا نباید با ضربهزدن به آنها ایران را وارد تقابل مستقیم با آمریکا کرد. ایران میتواند با ابزار نفت بر آمریکا فشار اقتصادی وارد کند.
حملات امروز اسرائیل به خاک ایران اگرچه بهظاهر مستقل انجام شدهاند، اما بخشی از راهبرد وسیعتر آمریکا برای اعمال فشار حداکثری علیه تهران و دستیابی به اهداف مذاکرهای است. پیامهای ترامپ به روشنی نشان میدهند که فشار نظامی به مثابه ابزاری برای تقویت موقعیت دیپلماتیک آنها در برابر ایران عمل میکند. در این شرایط، واکنش متقابل ایران تعیین کننده خواهد بود؛ پاسخی سنجیده و دقیق میتواند مانع گسترش دامنه درگیری و ورود مستقیم آمریکا شود، اما واکنشی بدون محاسبه یا ضعیف، ممکن است زمینه را برای دخالت بیشتر آمریکا فراهم کند و بحران را به مرحلهای به مراتب خطرناکتر بکشاند.
✔️اندیشکده تهران
🔵آیا غدیر برای این بود تا سفره های ده کیلومتری در تهران و شهرستانها تبلیغ نماییم؟
بنام علی سخن می گویند اما در مسیر ومسلک قاسطین و مارقین گام می زنند
✍️فاضل میبدی
ای علی که جمله عقل و دیدهای
شمهای واگو از آنچه دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد
(مولانا)
امام علی حکومت را از آنجهت پذیرفت، تا در برابر” شکمبارگی ستمگران (کظة ظالم) وفقر وگرسنگی ستم دیدگان (سغب مظلوم) “ آرام نگیرد.
نماد و پیام غدیر چیزی غیر از این نیست. و نخواهد بود.
چرا عدالت را از غدیرگرفتند و به جای آن ولایت گذاشتند؟ به آن اندازه که از ولایت می گویند از عدالت نمی گویند!
شاید برای همین است که شکمبارگی و رانت خواری و مال اندوزی ظالمان و فاسدان و فقر و فلاکت محرومان همواره باقی است.
شگفتا! روزگاری که همه جا سخن از علی و ولایت اوست، شاهد چه فسادهایی و از ناحیه های چه کسانی هستیم؟ بنام علی سخن می گویند و در مسیر ومسلک قاسطین و مارقین گام می زنند.
اسفا! به نام علی با بیت المال چه گونه بازی کردند! ( فیتخذوا مال الله دولا) برخی خودشان یا فرزندانشان باسوء استفاده از جایگاهی که داشتند به اموال منقول و غیر منقول ملت رحم نکردند. در این کشوراسلامی شاهد چه فسادها که نبودیم. آنهم از ناحیه کسانی بر تریبونها از تقوا می گفتند وداغ مهر بر پیشانی داشتند!
آیا غدیر برای این بود تا پرچم هزار متری را به اهتزاز در آوریم؟
آیا غدیر برای این بود تا صف ها و سفره های ده کیلومتری را در تهران و شهرستانها تبلیغ نماییم؟ حاشا وکلا!
غدیر برای این بود تا عدالت قرآنی به جای جنایت قارونی تداوم یابد. تمام دردها و دغدغه های علی این بود چرا آدمهای لایق، مطرود و منزوی و انسانهای نابلد ونالایق بر کرسی پست و ریاست نشسته اند؟ ( تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل).
آه و اندوه امام این بود چرا صاحب منصبان، بیت المال را در قباله خود در آورده و کثیری از آحاد ملت را به فقر وفاقه نشاندند. کسانی که برای امرار معاش خود شبها سر تا کمر در ظرفهای زباله فرو برده اند تا شکم فرزندانشان را سیرکنند. و امام می دانست تمام فسادها و قتلها وشورشها ریشه در فقر وناداری دارد.
فرمود:
فَإِنَّ آلْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ! مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِيَةٌ لِلْمَقْتِ.
فقر، دين را ناقص، عقل را مشوش ومردم را به حاکمیت بدبين وبر می شوراند. اگر پاسدار غدیریم باید پاسدار عدالت اجتماعی باشیم. باید دربرابر شکمبارگان ومفسدان اقتصادی ورانت خواران و زمین بلعان آرام نگیریم واگر پاسدار غدیریم باید ریشه های فقر و فساد و جهل و فلاکت را از جامعه برکنیم. پاسداشت غدیر به پرچمها و سفره های طولانی نیست.
ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پربلا کند
( حافظ)
بنام علی سخن می گویند اما در مسیر ومسلک قاسطین و مارقین گام می زنند
✍️فاضل میبدی
ای علی که جمله عقل و دیدهای
شمهای واگو از آنچه دیدهای
تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد
(مولانا)
امام علی حکومت را از آنجهت پذیرفت، تا در برابر” شکمبارگی ستمگران (کظة ظالم) وفقر وگرسنگی ستم دیدگان (سغب مظلوم) “ آرام نگیرد.
نماد و پیام غدیر چیزی غیر از این نیست. و نخواهد بود.
چرا عدالت را از غدیرگرفتند و به جای آن ولایت گذاشتند؟ به آن اندازه که از ولایت می گویند از عدالت نمی گویند!
شاید برای همین است که شکمبارگی و رانت خواری و مال اندوزی ظالمان و فاسدان و فقر و فلاکت محرومان همواره باقی است.
شگفتا! روزگاری که همه جا سخن از علی و ولایت اوست، شاهد چه فسادهایی و از ناحیه های چه کسانی هستیم؟ بنام علی سخن می گویند و در مسیر ومسلک قاسطین و مارقین گام می زنند.
اسفا! به نام علی با بیت المال چه گونه بازی کردند! ( فیتخذوا مال الله دولا) برخی خودشان یا فرزندانشان باسوء استفاده از جایگاهی که داشتند به اموال منقول و غیر منقول ملت رحم نکردند. در این کشوراسلامی شاهد چه فسادها که نبودیم. آنهم از ناحیه کسانی بر تریبونها از تقوا می گفتند وداغ مهر بر پیشانی داشتند!
آیا غدیر برای این بود تا پرچم هزار متری را به اهتزاز در آوریم؟
آیا غدیر برای این بود تا صف ها و سفره های ده کیلومتری را در تهران و شهرستانها تبلیغ نماییم؟ حاشا وکلا!
غدیر برای این بود تا عدالت قرآنی به جای جنایت قارونی تداوم یابد. تمام دردها و دغدغه های علی این بود چرا آدمهای لایق، مطرود و منزوی و انسانهای نابلد ونالایق بر کرسی پست و ریاست نشسته اند؟ ( تقدیم الاراذل و تاخیر الافاضل).
آه و اندوه امام این بود چرا صاحب منصبان، بیت المال را در قباله خود در آورده و کثیری از آحاد ملت را به فقر وفاقه نشاندند. کسانی که برای امرار معاش خود شبها سر تا کمر در ظرفهای زباله فرو برده اند تا شکم فرزندانشان را سیرکنند. و امام می دانست تمام فسادها و قتلها وشورشها ریشه در فقر وناداری دارد.
فرمود:
فَإِنَّ آلْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ! مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِيَةٌ لِلْمَقْتِ.
فقر، دين را ناقص، عقل را مشوش ومردم را به حاکمیت بدبين وبر می شوراند. اگر پاسدار غدیریم باید پاسدار عدالت اجتماعی باشیم. باید دربرابر شکمبارگان ومفسدان اقتصادی ورانت خواران و زمین بلعان آرام نگیریم واگر پاسدار غدیریم باید ریشه های فقر و فساد و جهل و فلاکت را از جامعه برکنیم. پاسداشت غدیر به پرچمها و سفره های طولانی نیست.
ساقی به جام عدل بده باده تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پربلا کند
( حافظ)
🔵درسهای اخلاق در شرایط بحران
✍محسن جلال پور
وقتی سایه جنگ بر سر کشوری سنگینی میکند، مردم آن کشور ممکن است تصمیمهایی بگیرند که در شرایط عادی احتمال آن تصمیمها اندک است. مثلا ممکن است سراغ خرید و ذخیره برخی اقلام غذایی و تبدیل داراییهای سرمایهای به داراییهای نقدشونده و قابل حمل بروند. از نظر شماری از افراد جامعه، در شرایط جنگی، ذخیره کردن مواد غذایی و همچنین بردن داراییها به پناهگاه امن و خرید اقلامی مانند دلار و سکه کاملا عقلانی است؛ اما آیا اخلاقی هم هست؟
برخی معتقدند رفتارهایی که در نگاه اول عقلایی به نظر میرسند، ممکن است در چارچوب اخلاق قابل دفاع نباشند. رفتارهایی مانند تبدیل داراییها به اقلام قابل حمل مثل دلار و سکه یا ذخیره اقلام ضروری، هرچند از منظر اقتصادی عقلانی و صحیح هستند، اما میتوانند به تشدید تنش و تضعیف اعتماد جمعی منجر شوند. بنابراین اخلاق به ما یادآوری میکند که تصمیمهایمان در شرایط خاص، نهتنها بر زندگی خودمان بلکه بر کل جامعه تاثیر میگذارند. پس در چنین موقعیتهایی آدمها بهتر است نفع شخصی را کنار بگذارند تا وضعیت جامعه از آنچه هست، آشفتهتر نشود. اخلاق در شرایط بحران به معنای اولویت دادن به خیر جمعی بر منافع فردی است.
وقتی افراد به ذخیره اقلام غذایی یا خرید ارز و داراییهای قابل حمل روی میآورند، فشار بر منابع محدود افزایش مییابد، قیمتها افزایش پیدا میکند و اقشار آسیبپذیر بیش از پیش در تنگنا قرار میگیرند. این چرخه، حس همبستگی اجتماعی را فرسایش میدهد و ترس و ناامنی را تقویت میکند. در مقابل، انتخابهایی که مبتنی بر مسوولیتپذیری اجتماعی باشند، مانند خودداری از ذخیره انبوه، کمک به نیازمندان یا حفظ آرامش در بازار، میتوانند به تثبیت اوضاع کمک کنند. این رویکرد نیازمند خویشتنداری و آگاهی از تاثیرات بلندمدت تصمیمهای فردی بر جامعه است. یکی از درسهای کلیدی اخلاق در مواقع بحرانی، اهمیت اعتماد است. اگر افراد به جای رقابت برای به دست آوردن منابع محدود، به همکاری و همدلی روی آورند، اعتماد متقابل تقویت میشود. این اعتماد باعث میشود که جامعه از فشار موجود به سلامت گذر کند. در تاریخ، نمونههای متعددی دیده میشود که مردم ما با تکیه بر همبستگی و فداکاری، بحرانهای بزرگ را به سلامت پشت سر گذاشتهاند.
درس دیگر، پرهیز از خودخواهی کوتاهمدت است. در شرایط بحرانی، تصمیمهایی که تنها به سود شخصی منجر میشوند، اغلب به زیانهای جمعی بزرگتر میانجامند. برای مثال، خرید انبوه ارز یا سکه ممکن است برای فرد احساس امنیت موقت ایجاد کند، اما این تصمیم اگر فراگیر شود، به اقتصاد کشور آسیب وارد میکند. بنابراین اخلاق در اینجا به ما میآموزد که گاهی فدا کردن منافع کوتاهمدت به نفع پایداری بلندمدت جامعه، انتخابی عاقلانهتر و انسانیتر است.
در نهایت، اخلاق در بحران به ما یادآوری میکند که انسانیت ما در لحظات سخت سنجیده میشود. انتخابهایی که در این لحظات میکنیم، نهتنها آینده خودمان بلکه هویت جمعی جامعهمان را شکل میدهند. با اولویت دادن به همدلی، همکاری و مسوولیتپذیری، نهتنها میتوانیم از بحران عبور کنیم، بلکه میتوانیم جامعهای قویتر و متحدتر بسازیم. این درسها، فراتر از هر بحران خاصی، به ما نشان میدهند که انسان بودن یعنی در سختترین لحظات، به فکر دیگران بودن.
باز هم تاکید میکنم این حق همه مردم است که به فکر حداکثر کردن منافع خود باشند، اما از آنجا که شرایط سختی پیش رو داریم، اخلاق حکم میکند که از رفتارهایی که به سود خودمان و به زیان جامعه تمام میشود پرهیز کنیم.
✍محسن جلال پور
وقتی سایه جنگ بر سر کشوری سنگینی میکند، مردم آن کشور ممکن است تصمیمهایی بگیرند که در شرایط عادی احتمال آن تصمیمها اندک است. مثلا ممکن است سراغ خرید و ذخیره برخی اقلام غذایی و تبدیل داراییهای سرمایهای به داراییهای نقدشونده و قابل حمل بروند. از نظر شماری از افراد جامعه، در شرایط جنگی، ذخیره کردن مواد غذایی و همچنین بردن داراییها به پناهگاه امن و خرید اقلامی مانند دلار و سکه کاملا عقلانی است؛ اما آیا اخلاقی هم هست؟
برخی معتقدند رفتارهایی که در نگاه اول عقلایی به نظر میرسند، ممکن است در چارچوب اخلاق قابل دفاع نباشند. رفتارهایی مانند تبدیل داراییها به اقلام قابل حمل مثل دلار و سکه یا ذخیره اقلام ضروری، هرچند از منظر اقتصادی عقلانی و صحیح هستند، اما میتوانند به تشدید تنش و تضعیف اعتماد جمعی منجر شوند. بنابراین اخلاق به ما یادآوری میکند که تصمیمهایمان در شرایط خاص، نهتنها بر زندگی خودمان بلکه بر کل جامعه تاثیر میگذارند. پس در چنین موقعیتهایی آدمها بهتر است نفع شخصی را کنار بگذارند تا وضعیت جامعه از آنچه هست، آشفتهتر نشود. اخلاق در شرایط بحران به معنای اولویت دادن به خیر جمعی بر منافع فردی است.
وقتی افراد به ذخیره اقلام غذایی یا خرید ارز و داراییهای قابل حمل روی میآورند، فشار بر منابع محدود افزایش مییابد، قیمتها افزایش پیدا میکند و اقشار آسیبپذیر بیش از پیش در تنگنا قرار میگیرند. این چرخه، حس همبستگی اجتماعی را فرسایش میدهد و ترس و ناامنی را تقویت میکند. در مقابل، انتخابهایی که مبتنی بر مسوولیتپذیری اجتماعی باشند، مانند خودداری از ذخیره انبوه، کمک به نیازمندان یا حفظ آرامش در بازار، میتوانند به تثبیت اوضاع کمک کنند. این رویکرد نیازمند خویشتنداری و آگاهی از تاثیرات بلندمدت تصمیمهای فردی بر جامعه است. یکی از درسهای کلیدی اخلاق در مواقع بحرانی، اهمیت اعتماد است. اگر افراد به جای رقابت برای به دست آوردن منابع محدود، به همکاری و همدلی روی آورند، اعتماد متقابل تقویت میشود. این اعتماد باعث میشود که جامعه از فشار موجود به سلامت گذر کند. در تاریخ، نمونههای متعددی دیده میشود که مردم ما با تکیه بر همبستگی و فداکاری، بحرانهای بزرگ را به سلامت پشت سر گذاشتهاند.
درس دیگر، پرهیز از خودخواهی کوتاهمدت است. در شرایط بحرانی، تصمیمهایی که تنها به سود شخصی منجر میشوند، اغلب به زیانهای جمعی بزرگتر میانجامند. برای مثال، خرید انبوه ارز یا سکه ممکن است برای فرد احساس امنیت موقت ایجاد کند، اما این تصمیم اگر فراگیر شود، به اقتصاد کشور آسیب وارد میکند. بنابراین اخلاق در اینجا به ما میآموزد که گاهی فدا کردن منافع کوتاهمدت به نفع پایداری بلندمدت جامعه، انتخابی عاقلانهتر و انسانیتر است.
در نهایت، اخلاق در بحران به ما یادآوری میکند که انسانیت ما در لحظات سخت سنجیده میشود. انتخابهایی که در این لحظات میکنیم، نهتنها آینده خودمان بلکه هویت جمعی جامعهمان را شکل میدهند. با اولویت دادن به همدلی، همکاری و مسوولیتپذیری، نهتنها میتوانیم از بحران عبور کنیم، بلکه میتوانیم جامعهای قویتر و متحدتر بسازیم. این درسها، فراتر از هر بحران خاصی، به ما نشان میدهند که انسان بودن یعنی در سختترین لحظات، به فکر دیگران بودن.
باز هم تاکید میکنم این حق همه مردم است که به فکر حداکثر کردن منافع خود باشند، اما از آنجا که شرایط سختی پیش رو داریم، اخلاق حکم میکند که از رفتارهایی که به سود خودمان و به زیان جامعه تمام میشود پرهیز کنیم.
🔵شش درجه فاصله در زمان جنگ
✍️مجتبی لشکربلوکی
می دانستم ایران دشمنان فراوان دارد و دوستان بسیار محدود. اما این حجم از خائنان را هیچگاه باور نمی کردم. [تحلیل چرایی تنهایی استراتژیک ایران یعنی کمی دوستان و زیادی مخالفان بماند برای بعد] این روزها که ایران ما درگیر تجاوز دشمنان، نظاره گری جهانیان و خیانت خائنان است. به این سه نکته توجه کنیم:
۱) قرار نیست همفکر باشیم کافیست همدل باشیم. در هیاهوی گلولهها، صدای مهربانی را بلندتر کنیم. بگذاریم صدای مهربانی ما بیش از صدای گلوله ها باشد. اختلاف نظرهای سیاسی، جناحی، خانوادگی، فکری و عقیدتی را دست کم تا پس از جنگ کنار بگذاریم. انفجارها می توانند خانه ها، اماکن و تاسیسات ما را نابود کنند اما تا زمانی که انفجار در اتحاد ما رخ ندهد، اثرگذار نخواهد بود.
فراموش نکنیم وقتی گلوله فرقی میان ما نمیگذارد، ما چرا بگذاریم؟
۲) تاثیرگذاری از طریق نفر ششم! نظریه ای وجود دارد به نام شش درجه فاصله (که البته ترجمه معنادارتر و غیرلفظی آن می شود شش واسطه) و معتقد است که هر دو انسان روی زمین تنها با شش واسطه (یا کمتر) به هم متصلاند. به عبارت دیگر، شما میتوانید از طریق زنجیرهای متشکل از حداکثر شش نفر، با هر فرد دیگری در جهان ارتباط غیرمستقیم برقرار کنید. ظاهرا ریشه ایده به نویسنده مجارستانی فریگیس کارینتی در اواخر دهه ۱۹۲۰ برمیگردد. او در داستان کوتاهش به نام زنجیرها افزایش ارتباطات انسانی را با پیشرفت فناوری بررسی کرد.
سال ها بعد استنلی میلگرام، روانشناس معروف، در دهه ۱۹۶۰ آزمایشی با عنوان «جهان کوچک» طراحی کرد تا این فرضیه را آزمایش کند. او نامههایی را به طور تصادفی به افراد مختلف در یک شهر فرستاد و از آنها خواست تا نامه را به یک فرد مشخصی که آن ها نمی شناختند در شهر دیگری برسانند، به شرطی که فقط بتوانند آن را به کسی بدهند که شخصاً میشناسند. نتایج این آزمایش نشان داد که به طور متوسط، نامهها پس از حدود ۵ تا ۶ واسطه به مقصد میرسیدند.
هر چند نقدهایی به این نظریه وارد است از جمله بی توجهی به کیفیت پیوندها. چه اینکه همه ارتباطات انسانی از نظر اعتماد، نفوذ یا صمیمیت یکسان نیستند. اما این نظریه همچنان الهام بخش است.
با ظهور شبکههای اجتماعی آنلاین مانند فیسبوک، لینکدین و... مطالعات جدیدی انجام شده است. به عنوان مثال، مطالعهای در مایکروسافت در سال ۲۰۰۸ و مطالعهای در فیسبوک در سال ۲۰۱۱ نشان داد که میانگین درجه جدایی حتی کمتر از شش درجه است (حدود ۴.۷ یا حتی ۳.۵). این موضوع نشان میدهد که با وجود فناوری، دنیا کوچکتر شده است.
این را گفتم که یادآوری کنم هر کدام از ما باید پیام هایی به جهانیان (نفر اولی که می شناسیم ارسال کنیم) تا برسد به نفر ششم. نفر ششم کیست؟ روسای جمهور جهان، رهبران مذهبی جهان، پاپ اعظم، نمایندگان پارلمان کشورهای اروپایی، احزاب سیاسی با نفوذ در کشورها. آن ها انسانند و تحت تاثیر دوستان، خانواده، افکار عمومی. در جهانی که افکار عمومی بی اطلاع یا بی تفاوت است نمی توان به پایان جنگ امیدوار بود. هر کدام از ما یک دیپلمات است، یک رسانه است و حلقه اول یک زنجیره شش تایی و یا حتی کمتر. فراموش نکنیم فقط شش واسطه میان ماست!
۳) امیدوارم این جنگی که می توانست اصلا شروع نشود به زودی خاتمه پیدا کند، اما عقل حکم می کند که خود را آماده کنیم برای شرایط بدتر از این. آموزش های بقا در زمان جنگ و بحران رو بیاموزیم به چند تایش اشاره می کنم (برخی از این نکات فقط برای شهرهای خاص هست نه کل کشور):
◽️در شرایط جنگی، شایعه و اطلاعات جعلی میتواند از بمب هم خطرناکتر باشد. اطلاعات فقط از منابع رسمی.
◽️تهیه کوله اضطراری از مواد موجود در خانه برای ۷۲ ساعت حاوی آب، غذا، دارو، مدارک مهم، چراغقوه، پول نقد، پاوربانک، لوازم بهداشتی و لباس اضافه
◽️شناسایی محل های امن خانه و راه های فرار و همچنین پناهگاههای شهری
◽️آمادگی برای قطع برق، آب، گاز و اینترنت.
◽️عدم ارسال تصویر مناطق آسیب دیده در شبکه های اجتماعی این رسما یعنی خبرچینی برای دشمن
◽️برنامه ریزی ارتباط اضطراری شامل تعیین نقاط ملاقات در صورت قطع ارتباط و شماره تماسهای جایگزین
◽️یادگیری مهارتهای ابتدایی بقا و کمکهای اولیه: پانسمان، خاموشی آتش، قطع گاز و ...
این ها را نگفتم که بترسیم! ترس، خود ابزار جنگ روانی است. مدیریت هیجانات و حفظ خونسردی، اولین خط دفاع روانی ماست. دلهای ما سنگر واقعی این سرزمیناند. این سنگر را نباید به دشمن داد. گفتم که هشیارتر و آماده تر باشیم.
امیدوارم هیچ گاه لازم نباشد نکات زندگی در شرایط جنگی را به کار بگیریم و خداوند حافظ و نگاه دار ایران و ایرانیان باشد.
✍️مجتبی لشکربلوکی
می دانستم ایران دشمنان فراوان دارد و دوستان بسیار محدود. اما این حجم از خائنان را هیچگاه باور نمی کردم. [تحلیل چرایی تنهایی استراتژیک ایران یعنی کمی دوستان و زیادی مخالفان بماند برای بعد] این روزها که ایران ما درگیر تجاوز دشمنان، نظاره گری جهانیان و خیانت خائنان است. به این سه نکته توجه کنیم:
۱) قرار نیست همفکر باشیم کافیست همدل باشیم. در هیاهوی گلولهها، صدای مهربانی را بلندتر کنیم. بگذاریم صدای مهربانی ما بیش از صدای گلوله ها باشد. اختلاف نظرهای سیاسی، جناحی، خانوادگی، فکری و عقیدتی را دست کم تا پس از جنگ کنار بگذاریم. انفجارها می توانند خانه ها، اماکن و تاسیسات ما را نابود کنند اما تا زمانی که انفجار در اتحاد ما رخ ندهد، اثرگذار نخواهد بود.
فراموش نکنیم وقتی گلوله فرقی میان ما نمیگذارد، ما چرا بگذاریم؟
۲) تاثیرگذاری از طریق نفر ششم! نظریه ای وجود دارد به نام شش درجه فاصله (که البته ترجمه معنادارتر و غیرلفظی آن می شود شش واسطه) و معتقد است که هر دو انسان روی زمین تنها با شش واسطه (یا کمتر) به هم متصلاند. به عبارت دیگر، شما میتوانید از طریق زنجیرهای متشکل از حداکثر شش نفر، با هر فرد دیگری در جهان ارتباط غیرمستقیم برقرار کنید. ظاهرا ریشه ایده به نویسنده مجارستانی فریگیس کارینتی در اواخر دهه ۱۹۲۰ برمیگردد. او در داستان کوتاهش به نام زنجیرها افزایش ارتباطات انسانی را با پیشرفت فناوری بررسی کرد.
سال ها بعد استنلی میلگرام، روانشناس معروف، در دهه ۱۹۶۰ آزمایشی با عنوان «جهان کوچک» طراحی کرد تا این فرضیه را آزمایش کند. او نامههایی را به طور تصادفی به افراد مختلف در یک شهر فرستاد و از آنها خواست تا نامه را به یک فرد مشخصی که آن ها نمی شناختند در شهر دیگری برسانند، به شرطی که فقط بتوانند آن را به کسی بدهند که شخصاً میشناسند. نتایج این آزمایش نشان داد که به طور متوسط، نامهها پس از حدود ۵ تا ۶ واسطه به مقصد میرسیدند.
هر چند نقدهایی به این نظریه وارد است از جمله بی توجهی به کیفیت پیوندها. چه اینکه همه ارتباطات انسانی از نظر اعتماد، نفوذ یا صمیمیت یکسان نیستند. اما این نظریه همچنان الهام بخش است.
با ظهور شبکههای اجتماعی آنلاین مانند فیسبوک، لینکدین و... مطالعات جدیدی انجام شده است. به عنوان مثال، مطالعهای در مایکروسافت در سال ۲۰۰۸ و مطالعهای در فیسبوک در سال ۲۰۱۱ نشان داد که میانگین درجه جدایی حتی کمتر از شش درجه است (حدود ۴.۷ یا حتی ۳.۵). این موضوع نشان میدهد که با وجود فناوری، دنیا کوچکتر شده است.
این را گفتم که یادآوری کنم هر کدام از ما باید پیام هایی به جهانیان (نفر اولی که می شناسیم ارسال کنیم) تا برسد به نفر ششم. نفر ششم کیست؟ روسای جمهور جهان، رهبران مذهبی جهان، پاپ اعظم، نمایندگان پارلمان کشورهای اروپایی، احزاب سیاسی با نفوذ در کشورها. آن ها انسانند و تحت تاثیر دوستان، خانواده، افکار عمومی. در جهانی که افکار عمومی بی اطلاع یا بی تفاوت است نمی توان به پایان جنگ امیدوار بود. هر کدام از ما یک دیپلمات است، یک رسانه است و حلقه اول یک زنجیره شش تایی و یا حتی کمتر. فراموش نکنیم فقط شش واسطه میان ماست!
۳) امیدوارم این جنگی که می توانست اصلا شروع نشود به زودی خاتمه پیدا کند، اما عقل حکم می کند که خود را آماده کنیم برای شرایط بدتر از این. آموزش های بقا در زمان جنگ و بحران رو بیاموزیم به چند تایش اشاره می کنم (برخی از این نکات فقط برای شهرهای خاص هست نه کل کشور):
◽️در شرایط جنگی، شایعه و اطلاعات جعلی میتواند از بمب هم خطرناکتر باشد. اطلاعات فقط از منابع رسمی.
◽️تهیه کوله اضطراری از مواد موجود در خانه برای ۷۲ ساعت حاوی آب، غذا، دارو، مدارک مهم، چراغقوه، پول نقد، پاوربانک، لوازم بهداشتی و لباس اضافه
◽️شناسایی محل های امن خانه و راه های فرار و همچنین پناهگاههای شهری
◽️آمادگی برای قطع برق، آب، گاز و اینترنت.
◽️عدم ارسال تصویر مناطق آسیب دیده در شبکه های اجتماعی این رسما یعنی خبرچینی برای دشمن
◽️برنامه ریزی ارتباط اضطراری شامل تعیین نقاط ملاقات در صورت قطع ارتباط و شماره تماسهای جایگزین
◽️یادگیری مهارتهای ابتدایی بقا و کمکهای اولیه: پانسمان، خاموشی آتش، قطع گاز و ...
این ها را نگفتم که بترسیم! ترس، خود ابزار جنگ روانی است. مدیریت هیجانات و حفظ خونسردی، اولین خط دفاع روانی ماست. دلهای ما سنگر واقعی این سرزمیناند. این سنگر را نباید به دشمن داد. گفتم که هشیارتر و آماده تر باشیم.
امیدوارم هیچ گاه لازم نباشد نکات زندگی در شرایط جنگی را به کار بگیریم و خداوند حافظ و نگاه دار ایران و ایرانیان باشد.
🔵نبرد روایتها در نیویورک
(جلسه اضطراری شورای امنیت سازمان ملل درباره ایران-اسرائیل)
✍️دکتر محمدرضا اسلامی
دیروز (جمعه) جلسه شورای امنیت سازمان ملل درباره حملات اسرائیل به ایران برگزار شد. دقیقا در همان دقایقی که این نشست در حال برگزاری بود موشکهای ایران در مسیر یا آسمان اسرائیل بودند. شبکههای تلویزیونی که به صورت زنده این نشست را از سازمانملل پخش میکردند، همزمان در گوشه سمت راست تصویرشان آسمان اسرائیل را نشان میدادند که موشکهای ایرانی وارد آن میشدند.
عجیب صحنهای نمادین بود. هواپیماهای اسرائیلی در آسمان تهران بودند و موشکهای ایرانی در آسمان تلآویو و نمایندگان این دو کشور در نیویورک مجاور دست همدیگر در مقابل چشمان نمایندگان دیگر کشورها و رسانهها صحبت میکردند.
نبرد روایتها جایی است که بر اذهان بینالمللی اثر گذار است و جلسه دیروز شورای امنیت به شکلگسترده در شبکههای خبری دنیا منعکس شد. دقیقا در آغاز جنگ.
این نشست در تاریخ امنیت بینالملل نشستی بسیار مهم محسوب می شود. ذکر چند نکته درباره صحبتهای نمایندگان کشورها در این نشست ضروری است:
۱- متن صحبتهای ایروانی خوب، منسجم و پخته تنظیم شده بود.
البته متاسفانه امیر ایروانی عموما متنها را بسیار خشک میخواند و توان ایجاد کنشهای بصری و ارتباط با مخاطب/ رسانه را ندارد. ولی در مجموع متن جامعی تهیه کردهبود.
۲- نماینده روسیه خیلی صریح حرف زد.
واسیلی نبنزیا، نماینده دائم روسیه در سازمان ملل، در نشست شورای امنیت هشدار داد:
«اقدامات اسرائیل در خاورمیانه، منطقه را به سمت یک فاجعه هستهای گسترده سوق میدهد»
او صریح گفت:
«این حمله کاملاً بیدلیل و تحریکنشده، صرفنظر از ادعاهای اسرائیل، نقض فاحش منشور سازمان ملل و حقوق بینالملل است»
نبنزیا با اعلام محکومیت شدید روسیه نسبت به این حملات، کشورهای غربی عضو توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام) را نیز مورد انتقاد قرار داد و گفت:
«سیاستهای آنها در قبال ایران و برنامه هستهایاش، در شکلگیری این بحران نقش داشته است»
او افزود:
«آنها عملاً همه تلاش خود را برای تشدید بحران انجام دادهاند و در واقع مشوق آن بودهاند»
در پایان وقتش تأکید کرد:
«حلوفصل مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران تنها زمانی ممکن است که مسیر مسالمتآمیز، سیاسی و دیپلماتیک در پیش گرفته شود»
۳- نماینده پاکستان خیلی خوبتر از انتظار صحبت کرد.
آصف افتخار احمد گفت: «اقدامات تحریکآمیز آشکار اسرائیل، تهدیدی جدی برای صلح و ثبات منطقهای است»
او گفت:
«ایران بر اساس ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، حق دفاع از خود را دارد»
او با اشاره به اقدامات نظامی اسرائیل در غزه، سوریه، لبنان و یمن، گفت:
«این اقدامات نشاندهنده یک الگوی مستمر از یکجانبهگرایی نظامی اسرائیل است»
سفیر پاکستان واژهها را دقیق انتخاب کرده بود. او افزود:
«اینکه چنین حملاتی علیه ایران درست در میانه روند مذاکرات برای یافتن راهحلی دیپلماتیک و مسالمتآمیز درباره برنامه هستهای ایران انجام میشود، آن را از لحاظ اخلاقی بهمراتب نفرتانگیزتر و مغایر با اصول بینالمللی میسازد»
او در پایان وقتش گفت:
«شورای امنیت باید متجاوز را بابت اقداماتش پاسخگو کند. این شورا باید به اسرائیل اجازه ندهد که همچنان در بیقانونی و بیپاسخماندگی به نقض حقوق بینالملل ادامه دهد»
۴- نماینده انگلیس حرفهایش را با «ابراز نگرانی» از اقدام اسرائیل شروع کرد ولی بعد درباره پاسخ ایران هم ابراز نگرانی کرد. جالب اینجاست که نماینده فرانسه حتی در همین حد هم از اقدام اسرائیل ابراز نگرانی نکرد.
چرا فرانسه همیشه چنین است؟
۵- نماینده آمریکا همان حرفهای ترامپ را تکرار کرد.
۶- نوبت به سفیر اسرائیل رسید. او گفت:
این حملات اسرائیل پیشدستانه بوده و با «دقت، هدفمندی و پیشرفتهترین اطلاعات» انجام شدهاند.
هدف مأموریت، به گفته او، روشن است: «خنثیسازی برنامه هستهای ایران، نابودسازی معماران ترور و تجاوز آن، و از کار انداختن توانایی رژیم برای عملی کردن وعدههای مکرر عمومیاش درباره نابودی دولت اسرائیل»
آقای دانون همچنین ایران را به گامبرداشتن در مسیر ساخت زرادخانه هستهای متهم کرد و جامعه بینالمللی را به دلیل بیتفاوتی نسبت به مهار تهران مورد انتقاد قرار داد.
او افزود:
«اسرائیل بیگدار به آب نزده است — ما صبر کردیم»
و در پایان گفت:
«این اقدام، اقدامی برای حفظ بقا بود. چنین عملیاتی را “تنها” (!) انجام دادیم، نه بهخاطر تمایل، بلکه به این دلیل که چارهای جز این نداشتیم»
نبرد روایتهاست که بسترساز اتفاقات دنیاست.
ایران در دو جنگ درگیر است، جنگ نخست مربوط به بمبهاست ولی جنگ دوم مربوط به عرصه اذهان بینالمللی است. طرف مقابل رسانه دارد و حامیانی که در روایت سازی برایش میکوشند.
ایران در این نبرد هم تنهاست.
(جلسه اضطراری شورای امنیت سازمان ملل درباره ایران-اسرائیل)
✍️دکتر محمدرضا اسلامی
دیروز (جمعه) جلسه شورای امنیت سازمان ملل درباره حملات اسرائیل به ایران برگزار شد. دقیقا در همان دقایقی که این نشست در حال برگزاری بود موشکهای ایران در مسیر یا آسمان اسرائیل بودند. شبکههای تلویزیونی که به صورت زنده این نشست را از سازمانملل پخش میکردند، همزمان در گوشه سمت راست تصویرشان آسمان اسرائیل را نشان میدادند که موشکهای ایرانی وارد آن میشدند.
عجیب صحنهای نمادین بود. هواپیماهای اسرائیلی در آسمان تهران بودند و موشکهای ایرانی در آسمان تلآویو و نمایندگان این دو کشور در نیویورک مجاور دست همدیگر در مقابل چشمان نمایندگان دیگر کشورها و رسانهها صحبت میکردند.
نبرد روایتها جایی است که بر اذهان بینالمللی اثر گذار است و جلسه دیروز شورای امنیت به شکلگسترده در شبکههای خبری دنیا منعکس شد. دقیقا در آغاز جنگ.
این نشست در تاریخ امنیت بینالملل نشستی بسیار مهم محسوب می شود. ذکر چند نکته درباره صحبتهای نمایندگان کشورها در این نشست ضروری است:
۱- متن صحبتهای ایروانی خوب، منسجم و پخته تنظیم شده بود.
البته متاسفانه امیر ایروانی عموما متنها را بسیار خشک میخواند و توان ایجاد کنشهای بصری و ارتباط با مخاطب/ رسانه را ندارد. ولی در مجموع متن جامعی تهیه کردهبود.
۲- نماینده روسیه خیلی صریح حرف زد.
واسیلی نبنزیا، نماینده دائم روسیه در سازمان ملل، در نشست شورای امنیت هشدار داد:
«اقدامات اسرائیل در خاورمیانه، منطقه را به سمت یک فاجعه هستهای گسترده سوق میدهد»
او صریح گفت:
«این حمله کاملاً بیدلیل و تحریکنشده، صرفنظر از ادعاهای اسرائیل، نقض فاحش منشور سازمان ملل و حقوق بینالملل است»
نبنزیا با اعلام محکومیت شدید روسیه نسبت به این حملات، کشورهای غربی عضو توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام) را نیز مورد انتقاد قرار داد و گفت:
«سیاستهای آنها در قبال ایران و برنامه هستهایاش، در شکلگیری این بحران نقش داشته است»
او افزود:
«آنها عملاً همه تلاش خود را برای تشدید بحران انجام دادهاند و در واقع مشوق آن بودهاند»
در پایان وقتش تأکید کرد:
«حلوفصل مسائل مربوط به برنامه هستهای ایران تنها زمانی ممکن است که مسیر مسالمتآمیز، سیاسی و دیپلماتیک در پیش گرفته شود»
۳- نماینده پاکستان خیلی خوبتر از انتظار صحبت کرد.
آصف افتخار احمد گفت: «اقدامات تحریکآمیز آشکار اسرائیل، تهدیدی جدی برای صلح و ثبات منطقهای است»
او گفت:
«ایران بر اساس ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، حق دفاع از خود را دارد»
او با اشاره به اقدامات نظامی اسرائیل در غزه، سوریه، لبنان و یمن، گفت:
«این اقدامات نشاندهنده یک الگوی مستمر از یکجانبهگرایی نظامی اسرائیل است»
سفیر پاکستان واژهها را دقیق انتخاب کرده بود. او افزود:
«اینکه چنین حملاتی علیه ایران درست در میانه روند مذاکرات برای یافتن راهحلی دیپلماتیک و مسالمتآمیز درباره برنامه هستهای ایران انجام میشود، آن را از لحاظ اخلاقی بهمراتب نفرتانگیزتر و مغایر با اصول بینالمللی میسازد»
او در پایان وقتش گفت:
«شورای امنیت باید متجاوز را بابت اقداماتش پاسخگو کند. این شورا باید به اسرائیل اجازه ندهد که همچنان در بیقانونی و بیپاسخماندگی به نقض حقوق بینالملل ادامه دهد»
۴- نماینده انگلیس حرفهایش را با «ابراز نگرانی» از اقدام اسرائیل شروع کرد ولی بعد درباره پاسخ ایران هم ابراز نگرانی کرد. جالب اینجاست که نماینده فرانسه حتی در همین حد هم از اقدام اسرائیل ابراز نگرانی نکرد.
چرا فرانسه همیشه چنین است؟
۵- نماینده آمریکا همان حرفهای ترامپ را تکرار کرد.
۶- نوبت به سفیر اسرائیل رسید. او گفت:
این حملات اسرائیل پیشدستانه بوده و با «دقت، هدفمندی و پیشرفتهترین اطلاعات» انجام شدهاند.
هدف مأموریت، به گفته او، روشن است: «خنثیسازی برنامه هستهای ایران، نابودسازی معماران ترور و تجاوز آن، و از کار انداختن توانایی رژیم برای عملی کردن وعدههای مکرر عمومیاش درباره نابودی دولت اسرائیل»
آقای دانون همچنین ایران را به گامبرداشتن در مسیر ساخت زرادخانه هستهای متهم کرد و جامعه بینالمللی را به دلیل بیتفاوتی نسبت به مهار تهران مورد انتقاد قرار داد.
او افزود:
«اسرائیل بیگدار به آب نزده است — ما صبر کردیم»
و در پایان گفت:
«این اقدام، اقدامی برای حفظ بقا بود. چنین عملیاتی را “تنها” (!) انجام دادیم، نه بهخاطر تمایل، بلکه به این دلیل که چارهای جز این نداشتیم»
نبرد روایتهاست که بسترساز اتفاقات دنیاست.
ایران در دو جنگ درگیر است، جنگ نخست مربوط به بمبهاست ولی جنگ دوم مربوط به عرصه اذهان بینالمللی است. طرف مقابل رسانه دارد و حامیانی که در روایت سازی برایش میکوشند.
ایران در این نبرد هم تنهاست.
🔵"با هم بودن" بزرگترین سلاح ماست
✍️مصطفی داننده
وضعیت جنگی است. تهران در میانهی دود و آتش میسوزد. دیگر شهرها نیز هدف موشکها و پهپادها هستند.
در این روزهای سخت و نابرابر، تنها امید ما، ایستادن در کنار یکدیگر است. این شاید تنها کاری باشد که از دستمان برمیآید، اما همین "با هم بودن" بزرگترین سلاح ماست.
اگر مغازهداریم، جنگ بهانهای برای گرانفروشی نیست. در روزهای سیاه، انسانیت را گران بفروشیم، نه کالا را.
اگر صاحبخانهایم، سنگینی اجاره را بر دوش مستأجر خستهمان نیفکنیم. گاهی گذشت، امنترین پناه برای یک خانواده است.
اگر در جای امنی زندگی میکنیم، درِ خانهمان را به روی کسانی که احساس میکنند محل زندگیشان ناامن است باز کنیم. امنیت، وقتی معنا دارد که بتوان آن را قسمت کرد.
اگر صدایمان در شبکههای اجتماعی شنیده میشود، مردم را آگاه کنیم، روحیه بدهیم، امید بسازیم. جنگ نه فقط در میدان، که در دل و ذهن مردم نیز در جریان است.
و مهمتر از همه، اختلافات سیاسی را کنار بگذاریم. حالا وقت ایران است. فقط ایران.
ایران عزیز ما زیر آتش دشمن است. برای ایران، کنار هم بایستیم.
✍️مصطفی داننده
وضعیت جنگی است. تهران در میانهی دود و آتش میسوزد. دیگر شهرها نیز هدف موشکها و پهپادها هستند.
در این روزهای سخت و نابرابر، تنها امید ما، ایستادن در کنار یکدیگر است. این شاید تنها کاری باشد که از دستمان برمیآید، اما همین "با هم بودن" بزرگترین سلاح ماست.
اگر مغازهداریم، جنگ بهانهای برای گرانفروشی نیست. در روزهای سیاه، انسانیت را گران بفروشیم، نه کالا را.
اگر صاحبخانهایم، سنگینی اجاره را بر دوش مستأجر خستهمان نیفکنیم. گاهی گذشت، امنترین پناه برای یک خانواده است.
اگر در جای امنی زندگی میکنیم، درِ خانهمان را به روی کسانی که احساس میکنند محل زندگیشان ناامن است باز کنیم. امنیت، وقتی معنا دارد که بتوان آن را قسمت کرد.
اگر صدایمان در شبکههای اجتماعی شنیده میشود، مردم را آگاه کنیم، روحیه بدهیم، امید بسازیم. جنگ نه فقط در میدان، که در دل و ذهن مردم نیز در جریان است.
و مهمتر از همه، اختلافات سیاسی را کنار بگذاریم. حالا وقت ایران است. فقط ایران.
ایران عزیز ما زیر آتش دشمن است. برای ایران، کنار هم بایستیم.
🔵۳ نکته در مورد تحولات جنگ:
✍️حسین موسویان
۱- سه روز بعد آغاز تجاوز اسرائیل به ایران:
الف) اسرائیل از امریکا برای نجات از وضعیت فعلی درخواست کمک کرده؛
ب) پرزیدنت ترامپ اعلام آمادگی کرده برای خاتمه جنگ بین ایران و اسرائیل وساطت کند؛
ج) وزیر امور خارجه آلمان، یوهان وادهپول گفته که آلمان، فرانسه و بریتانیا به ایران پیشنهاد داده اند تا مذاکرات فوری با ایران با هدف کاهش تنش در خاورميانه را آغاز کنند و اظهار امیدواری کرده که ایران بپذیرد.
۲- وزرای خارجه سه کشور اروپایی یکی دو روز قبل از حمله اسرائیل به ایران، قرار تلفنی با وزیر خارجه ایران را لغو کردند چون آنها از حمله اسرائیل مطلع بودند اما آقای عراقچی بی خبر بود.
پرزیدنت ترامپ هم با آغاز حمله نظامی اسراییل، گفت که بهتر است ایران شرایط مذاکره را بپذیرد قبل از اینکه همه چیزش را از دست بدهد.
اروپاییها هم از تجاوز نظامی اسراییل به ایران حمایت کردند. چون فرضیه امریکا و اروپا این بود که اسراییل ظرف چند روز، ایران را از پای در خواهد آورد.
۳- اما مواضع جدید امریکا و اروپا و درخواست اسرائیل برای ورود امریکا نشان میدهد که ایران در چند روز گذشته بسیار قویتر از حد تصور آنها ظاهر شده و لذا نگران شکست اسراییل شده اند. اگر آنها از شکست ایران در این جنگ اطمینان داشتند، هیچ اهمیتی نمیداند.
مشکل غرب این است که هیچگاه درک درستی در مورد منطقه و ایران و نداشته است. بعد از حملات اسراییل به غزه و لبنان، تصور غرب این شد که اسراییل در موضع حکومت بر خاور میانه است، کشورهای عربی در تور غرب و اسراییل هستند، ایران ضعیف شده و حکومتش با یک حمله نظامی، ساقط میشود.
بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، در دهها نشست اندیشکده های اروپا و امریکا سعی کردم به آنها بفهمانم که اشتباه میکنید، دست از استانداردهای دوگانه و تفکر تحریم و جنگ بردارند و…… اما گوش شنوایی نبود.
اشتباه محاسبات غرب در جنگها علیه عراق و افغانستان و لیبی و….. فاجعه آفرین بود اما متاسفانه نه تنها غرب درس لازم را نگرفت بلکه از حمله نظامی اسراییل به ایران نیز حمایت کرد.
امیدوارم غرب درک کند که دیپلماسی بهترین راه است بشرطی که بالانس باشد و طرفین منتفع شوند
✍️حسین موسویان
۱- سه روز بعد آغاز تجاوز اسرائیل به ایران:
الف) اسرائیل از امریکا برای نجات از وضعیت فعلی درخواست کمک کرده؛
ب) پرزیدنت ترامپ اعلام آمادگی کرده برای خاتمه جنگ بین ایران و اسرائیل وساطت کند؛
ج) وزیر امور خارجه آلمان، یوهان وادهپول گفته که آلمان، فرانسه و بریتانیا به ایران پیشنهاد داده اند تا مذاکرات فوری با ایران با هدف کاهش تنش در خاورميانه را آغاز کنند و اظهار امیدواری کرده که ایران بپذیرد.
۲- وزرای خارجه سه کشور اروپایی یکی دو روز قبل از حمله اسرائیل به ایران، قرار تلفنی با وزیر خارجه ایران را لغو کردند چون آنها از حمله اسرائیل مطلع بودند اما آقای عراقچی بی خبر بود.
پرزیدنت ترامپ هم با آغاز حمله نظامی اسراییل، گفت که بهتر است ایران شرایط مذاکره را بپذیرد قبل از اینکه همه چیزش را از دست بدهد.
اروپاییها هم از تجاوز نظامی اسراییل به ایران حمایت کردند. چون فرضیه امریکا و اروپا این بود که اسراییل ظرف چند روز، ایران را از پای در خواهد آورد.
۳- اما مواضع جدید امریکا و اروپا و درخواست اسرائیل برای ورود امریکا نشان میدهد که ایران در چند روز گذشته بسیار قویتر از حد تصور آنها ظاهر شده و لذا نگران شکست اسراییل شده اند. اگر آنها از شکست ایران در این جنگ اطمینان داشتند، هیچ اهمیتی نمیداند.
مشکل غرب این است که هیچگاه درک درستی در مورد منطقه و ایران و نداشته است. بعد از حملات اسراییل به غزه و لبنان، تصور غرب این شد که اسراییل در موضع حکومت بر خاور میانه است، کشورهای عربی در تور غرب و اسراییل هستند، ایران ضعیف شده و حکومتش با یک حمله نظامی، ساقط میشود.
بعد از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، در دهها نشست اندیشکده های اروپا و امریکا سعی کردم به آنها بفهمانم که اشتباه میکنید، دست از استانداردهای دوگانه و تفکر تحریم و جنگ بردارند و…… اما گوش شنوایی نبود.
اشتباه محاسبات غرب در جنگها علیه عراق و افغانستان و لیبی و….. فاجعه آفرین بود اما متاسفانه نه تنها غرب درس لازم را نگرفت بلکه از حمله نظامی اسراییل به ایران نیز حمایت کرد.
امیدوارم غرب درک کند که دیپلماسی بهترین راه است بشرطی که بالانس باشد و طرفین منتفع شوند
🔵اگر والد یا مراقب کودکان هستید این مطلب را بخوانید؛ وقتی اضطراب از پنجره اخبار وارد خانه میشود: چگونه از کودک دربرابر وقایع اخیر محافظت کنیم؟
در روزهایی که خبرهای حمله، انفجار و مرگ، ناگهان به بخشی از مکالمات روزمره تبدیل میشوند، بچهها هم میشنوند. گاهی مستقیم از تلویزیون و گوشی، گاهی غیرمستقیم از لحن ما، تن صدایمان، یا سکوتها و نگاههایی که سعی میکنند چیزی را پنهان کنند.
گاهی بچهها لزوماً نمیپرسند «چی شده؟»، ولی بدنشان میفهمد. خوابشان بههم میریزد. چسبندهتر میشوند. نقاشیهایشان تغییر میکند. سؤالهایی میپرسند که جواب دادن به آنها سخت است. در این موقعیتها چه باید کرد؟
۱- وانمود نکنیم که چیزی نشده
کودک به شدت به زبان بدن و احساسات ما حساس است. حتی اگر اخبار را نشنود، از چهرهی ما میفهمد که چیزی غیرعادیست. سکوت یا پاککردن ماجرا باعث میشود تخیلات کودک جای واقعیت را بگیرد و معمولاً این تخیلات ترسناکترند.
بهتر است چیزی بگوییم که واقعیت را ساده کند، نه حذفش کند.
مثلاً:
ساکت نمانیم، اما تصویر هم نسازیم
لازم نیست همهچیز را بگوییم. اما لازم هم نیست هیچچیز نگوییم.
میتوانیم با جملههایی ساده و بیاضطراب شروع کنیم:
«آره، بعضی از آدما ناراحتن. ما اینجا پیش همیم، و من مراقبتم.
۲- به کودک حق بدهیم که بترسد، اما تنها نماند
اگر کودک گفت «میترسم»، وظیفهی ما نترساندن بیشتر نیست، وظیفهمان تنها نگذاشتن است. نگوییم «نترس!» بلکه بگوییم:
«طبیعیه که بترسی. منم بعضی وقتا میترسم. بیا با هم حرف بزنیم، یا کاری کنیم که حالت بهتر بشه.»
احساسات کودک را به رسمیت بشناسیم، بدون اینکه غرقشان شویم.
۳- اطلاعات را متناسب با سن بدهیم
کودک ۴ ساله، نوجوان ۱۲ ساله یا یک کودک با اضطراب مزمن، هرکدام به نوعی توضیح نیاز دارند. در کل، از جزئیات خونبار و تصاویر خشونتبار دوری کنید.
۴. مراقب باشیم کودک احساس گناه یا مسئولیت نکند
بعضی کودکان فکر میکنند اگر دعا نکنند یا خوب نباشند، «جنگ بدتر میشود» یا «آدمها میمیرند». مهم است که یادشان بیاوریم این وقایع
تقصیر آنها نیست.
۵. مهمترین اصل این است برنامههای روزمره را نگه داریم، حتی اگر سخت است
روال روزانه مثل خواب، غذا، بازی، نقاشی یا مدرسه برای کودک «ستون امن» است. حتی اگر دلمان شور میزند، حتی اگر حوصلهمان نیست، تلاش برای حفظ این ساختارها به کودک کمک میکند اضطرابش را
مدیریت کند.
۶. کودک را به بازی و ساختن دعوت کنیم، نه تماشای خبر
بازیهای نمادین، قصهپردازی، نقاشی و حتی ساختن خانه با بالشها، به کودک اجازه میدهد ترسها را بازسازی کند. اینها «ابزار پردازش» هستند، نه صرفاً وقتگذرانی.
و در نهایت: اگر خودمان خوب نیستیم، از کسی کمک بگیریم
اگر اضطراب، خشم یا غم ما از کنترل خارج شد، کودک قبل از هر چیز، به والد یا بزرگسالی نیاز دارد که خودش «پایدار» باشد. کمک خواستن از دوست، مشاور، یا گروههای حمایتگر در این زمان ضعف نیست؛ نشانهی مسئولیتپذیری است.
امید که همه فرزندان ایران سالم و خندان بدون هیچ نگرانی هرشب را صبح کنند./بامدادنو
در روزهایی که خبرهای حمله، انفجار و مرگ، ناگهان به بخشی از مکالمات روزمره تبدیل میشوند، بچهها هم میشنوند. گاهی مستقیم از تلویزیون و گوشی، گاهی غیرمستقیم از لحن ما، تن صدایمان، یا سکوتها و نگاههایی که سعی میکنند چیزی را پنهان کنند.
گاهی بچهها لزوماً نمیپرسند «چی شده؟»، ولی بدنشان میفهمد. خوابشان بههم میریزد. چسبندهتر میشوند. نقاشیهایشان تغییر میکند. سؤالهایی میپرسند که جواب دادن به آنها سخت است. در این موقعیتها چه باید کرد؟
۱- وانمود نکنیم که چیزی نشده
کودک به شدت به زبان بدن و احساسات ما حساس است. حتی اگر اخبار را نشنود، از چهرهی ما میفهمد که چیزی غیرعادیست. سکوت یا پاککردن ماجرا باعث میشود تخیلات کودک جای واقعیت را بگیرد و معمولاً این تخیلات ترسناکترند.
بهتر است چیزی بگوییم که واقعیت را ساده کند، نه حذفش کند.
مثلاً:
ساکت نمانیم، اما تصویر هم نسازیم
لازم نیست همهچیز را بگوییم. اما لازم هم نیست هیچچیز نگوییم.
میتوانیم با جملههایی ساده و بیاضطراب شروع کنیم:
«آره، بعضی از آدما ناراحتن. ما اینجا پیش همیم، و من مراقبتم.
۲- به کودک حق بدهیم که بترسد، اما تنها نماند
اگر کودک گفت «میترسم»، وظیفهی ما نترساندن بیشتر نیست، وظیفهمان تنها نگذاشتن است. نگوییم «نترس!» بلکه بگوییم:
«طبیعیه که بترسی. منم بعضی وقتا میترسم. بیا با هم حرف بزنیم، یا کاری کنیم که حالت بهتر بشه.»
احساسات کودک را به رسمیت بشناسیم، بدون اینکه غرقشان شویم.
۳- اطلاعات را متناسب با سن بدهیم
کودک ۴ ساله، نوجوان ۱۲ ساله یا یک کودک با اضطراب مزمن، هرکدام به نوعی توضیح نیاز دارند. در کل، از جزئیات خونبار و تصاویر خشونتبار دوری کنید.
۴. مراقب باشیم کودک احساس گناه یا مسئولیت نکند
بعضی کودکان فکر میکنند اگر دعا نکنند یا خوب نباشند، «جنگ بدتر میشود» یا «آدمها میمیرند». مهم است که یادشان بیاوریم این وقایع
تقصیر آنها نیست.
۵. مهمترین اصل این است برنامههای روزمره را نگه داریم، حتی اگر سخت است
روال روزانه مثل خواب، غذا، بازی، نقاشی یا مدرسه برای کودک «ستون امن» است. حتی اگر دلمان شور میزند، حتی اگر حوصلهمان نیست، تلاش برای حفظ این ساختارها به کودک کمک میکند اضطرابش را
مدیریت کند.
۶. کودک را به بازی و ساختن دعوت کنیم، نه تماشای خبر
بازیهای نمادین، قصهپردازی، نقاشی و حتی ساختن خانه با بالشها، به کودک اجازه میدهد ترسها را بازسازی کند. اینها «ابزار پردازش» هستند، نه صرفاً وقتگذرانی.
و در نهایت: اگر خودمان خوب نیستیم، از کسی کمک بگیریم
اگر اضطراب، خشم یا غم ما از کنترل خارج شد، کودک قبل از هر چیز، به والد یا بزرگسالی نیاز دارد که خودش «پایدار» باشد. کمک خواستن از دوست، مشاور، یا گروههای حمایتگر در این زمان ضعف نیست؛ نشانهی مسئولیتپذیری است.
امید که همه فرزندان ایران سالم و خندان بدون هیچ نگرانی هرشب را صبح کنند./بامدادنو
🔵اطلاعیه پلیس درباره چگونگی شناسایی و گزارش خانههای تیمی تروریستی
پلیس در اطلاعیهای نحوه شناسایی خانههای تیمی تروریستی توسط مردم را اعلام کرد.
تردد دائمی افراد جوان (عمدتاً مرد) به خانه، بدون حضور خانواده یا زنان و کودکان.
تولید زباله بیش از حد معمول.
تردد با خودروهای نیسان، وانتهای هایلوکس، یا وانتهای قدیمی
پردهها همیشه بسته هستند.
مشاهده رفتوآمدهای مکرر از روی سایهها در شب.
استفاده افراطی از ماسک و عینک: حتی در شرایط غیرضروری
افرادی که بهتازگی اسبابکشی کردهاند و رفتاری نامتعارف دارند، بیشتر در معرض سوءظن هستند.
پلیس در اطلاعیهای نحوه شناسایی خانههای تیمی تروریستی توسط مردم را اعلام کرد.
تردد دائمی افراد جوان (عمدتاً مرد) به خانه، بدون حضور خانواده یا زنان و کودکان.
تولید زباله بیش از حد معمول.
تردد با خودروهای نیسان، وانتهای هایلوکس، یا وانتهای قدیمی
پردهها همیشه بسته هستند.
مشاهده رفتوآمدهای مکرر از روی سایهها در شب.
استفاده افراطی از ماسک و عینک: حتی در شرایط غیرضروری
افرادی که بهتازگی اسبابکشی کردهاند و رفتاری نامتعارف دارند، بیشتر در معرض سوءظن هستند.
🔵مورد عجیب شاهزاده بیوطن
✍️ سهند ایرانمهر
در دنیایی که شاهزادگان تبعیدی اغلب با حسرت به سرزمین مادری مینگرند و نام کشورشان را با بغض بر زبان میآورند، رضا پهلوی پدیدهای نادر است.
شاهزادهای که وقتی مجری بیبیسی از او میپرسد: «آیا واقعاً میگویید بمباران کشورت از سوی اسرائیل و کشتار غیرنظامیان، چیز مثبتی است؟» نه برمیآشوبد، نه انکار میکند، نه حتی لحظهای مکث میکند برای اندوه. چیزی در لحنش هست که انگار دارد درباره حذف یک حکومت حرف میزند، نه درباره کشتهشدن زنان و کودکانی در تهران.
برای لحظهای تاریخ را به عقب برگردانیم. قرن بیستم، مملو از شاهزادگان تبعیدی است؛ از ادوارد هشتم که به دلیل نزدیکیاش با نازیها کنارهگیری کرد، گرفته تا سیمئون دوم بلغارستان، که پس از سقوط کمونیسم به کشورش بازگشت و نخستوزیر شد. اما در هیچکدام از این موارد، نمیبینید که شاهزادهای برای بازگشت خود، خواهان یا حتی مدافع حمله نظامی به کشورش باشد. چرا؟ چون چیزی عمیقتر از سیاست در میان است: حس تعلق، غرور ملی، و اخلاق سلطنت.
حتی محمدرضا پهلوی، که پس از سقوط حکومتش طبیعتا با جمهوری اسلامی خصومت داشت، هرگز از مداخله نظامی قدرت خارجی دفاع نکرد. او هرگز نگفت: «بگذار آمریکا تهران را بمباران کند تا من برگردم.» نه. در بدترین شرایط هم، با وجود ضعفهایش، تعلقی پنهان در واژههایش بود که میگفت: «این خاک، خانه من است. حتی اگر دیگر بر آن سلطنت نکنم.» چون فهمیده بود اگر قرار است کسی سلطنت کند، باید اول وطن را خانه بداند و بدان تعلقی داشته باشد، نه آنکه آن را ظرف یا ابزار بازی قدرت بداند.
امروز اما شاهد پدیدهای هستیم که کمتر سابقه دارد: شاهزادهای که در پاسخ به تهدید صریح مقامات اسراییل به ویژه یسراییل کاتس وزیر دفاع اسرائیل مبنی بر اینکه «ساکنان تهران هزینه سنگینی خواهند داد»، نه محکوم میکند، نه اعتراض. حتی یک جمله هم نمیگوید که «غیرنظامیان خط قرمزند». این دیگر یک موضع سیاسی نیست؛ این شکاف اخلاقی است.
در تاریخ اروپا، شاهزادهای که همصدا با دشمن متجاوز به ملت خودش شود، محکوم به طرد تاریخی است. ادوارد هشتم همین را تجربه کرد. در فرانسه، لوئی شانزدهم وقتی با ارتشهای بیگانه نامه نگاری کرد تا تاج و تختش را بازستاند، مردمش او را به پای گیوتین کشاندند، نه صرفاً به دلیل سقوط سلطنت، بلکه بهخاطر خیانت به کشور. مردم گفتند: او دیگر از ما نیست و حالا در سخنان رضا پهلوی، انگار ایران فقط یک نام جغرافیایی است، نه وطن یا حتی خانه پدری.
در سیاست، همهچیز قابل بحث است: نوع حکومت، قانون اساسی، حتی آینده نهاد سلطنت. اما در اخلاق، برخی خطوط قرمز وجود دارد که اگر از آن عبور کنید، دیگر بازگشتی در کار نیست. یکی از این خطوط، بمباران شهروندان کشور خود توسط قدرت خارجی است. رضا پهلوی از این خط گذشته. و وقتی از آن بگذری، دیگر نمیتوانی به ادعای پادشاهی بازگردی، چون دیگر چیزی از «ملک» برایت نمانده است.
سخن آخر اینکه به اصطلاح شاهزادهای که به خون مردم خودش بیاعتناست، وارث هیچ سرزمینی نیست. او اصولا سرزمینی ندارد به عبارت دیگر : «بیوطن» است. تاریخ بیتردید و بیاعتنا به غوغاییان مجازی خواهد نوشت که او میخواست وارث تاج و تخت باشد. اما تاریخ از او چهرهای میسازد که به جای «شاهِ بیتاج»، به «شاهزادهای بیوطن» بدل شد.
✍️ سهند ایرانمهر
در دنیایی که شاهزادگان تبعیدی اغلب با حسرت به سرزمین مادری مینگرند و نام کشورشان را با بغض بر زبان میآورند، رضا پهلوی پدیدهای نادر است.
شاهزادهای که وقتی مجری بیبیسی از او میپرسد: «آیا واقعاً میگویید بمباران کشورت از سوی اسرائیل و کشتار غیرنظامیان، چیز مثبتی است؟» نه برمیآشوبد، نه انکار میکند، نه حتی لحظهای مکث میکند برای اندوه. چیزی در لحنش هست که انگار دارد درباره حذف یک حکومت حرف میزند، نه درباره کشتهشدن زنان و کودکانی در تهران.
برای لحظهای تاریخ را به عقب برگردانیم. قرن بیستم، مملو از شاهزادگان تبعیدی است؛ از ادوارد هشتم که به دلیل نزدیکیاش با نازیها کنارهگیری کرد، گرفته تا سیمئون دوم بلغارستان، که پس از سقوط کمونیسم به کشورش بازگشت و نخستوزیر شد. اما در هیچکدام از این موارد، نمیبینید که شاهزادهای برای بازگشت خود، خواهان یا حتی مدافع حمله نظامی به کشورش باشد. چرا؟ چون چیزی عمیقتر از سیاست در میان است: حس تعلق، غرور ملی، و اخلاق سلطنت.
حتی محمدرضا پهلوی، که پس از سقوط حکومتش طبیعتا با جمهوری اسلامی خصومت داشت، هرگز از مداخله نظامی قدرت خارجی دفاع نکرد. او هرگز نگفت: «بگذار آمریکا تهران را بمباران کند تا من برگردم.» نه. در بدترین شرایط هم، با وجود ضعفهایش، تعلقی پنهان در واژههایش بود که میگفت: «این خاک، خانه من است. حتی اگر دیگر بر آن سلطنت نکنم.» چون فهمیده بود اگر قرار است کسی سلطنت کند، باید اول وطن را خانه بداند و بدان تعلقی داشته باشد، نه آنکه آن را ظرف یا ابزار بازی قدرت بداند.
امروز اما شاهد پدیدهای هستیم که کمتر سابقه دارد: شاهزادهای که در پاسخ به تهدید صریح مقامات اسراییل به ویژه یسراییل کاتس وزیر دفاع اسرائیل مبنی بر اینکه «ساکنان تهران هزینه سنگینی خواهند داد»، نه محکوم میکند، نه اعتراض. حتی یک جمله هم نمیگوید که «غیرنظامیان خط قرمزند». این دیگر یک موضع سیاسی نیست؛ این شکاف اخلاقی است.
در تاریخ اروپا، شاهزادهای که همصدا با دشمن متجاوز به ملت خودش شود، محکوم به طرد تاریخی است. ادوارد هشتم همین را تجربه کرد. در فرانسه، لوئی شانزدهم وقتی با ارتشهای بیگانه نامه نگاری کرد تا تاج و تختش را بازستاند، مردمش او را به پای گیوتین کشاندند، نه صرفاً به دلیل سقوط سلطنت، بلکه بهخاطر خیانت به کشور. مردم گفتند: او دیگر از ما نیست و حالا در سخنان رضا پهلوی، انگار ایران فقط یک نام جغرافیایی است، نه وطن یا حتی خانه پدری.
در سیاست، همهچیز قابل بحث است: نوع حکومت، قانون اساسی، حتی آینده نهاد سلطنت. اما در اخلاق، برخی خطوط قرمز وجود دارد که اگر از آن عبور کنید، دیگر بازگشتی در کار نیست. یکی از این خطوط، بمباران شهروندان کشور خود توسط قدرت خارجی است. رضا پهلوی از این خط گذشته. و وقتی از آن بگذری، دیگر نمیتوانی به ادعای پادشاهی بازگردی، چون دیگر چیزی از «ملک» برایت نمانده است.
سخن آخر اینکه به اصطلاح شاهزادهای که به خون مردم خودش بیاعتناست، وارث هیچ سرزمینی نیست. او اصولا سرزمینی ندارد به عبارت دیگر : «بیوطن» است. تاریخ بیتردید و بیاعتنا به غوغاییان مجازی خواهد نوشت که او میخواست وارث تاج و تخت باشد. اما تاریخ از او چهرهای میسازد که به جای «شاهِ بیتاج»، به «شاهزادهای بیوطن» بدل شد.
Telegram
A
🔵کدام آثارش لذت دارد؟
✍️احمد زیدآبادی
در دو-سه سال اخیر، هرگونه هشدار نسبت به احتمال وقوع جنگ، دو دسته را ناراحت میکرد.
یک دسته براندازان جنگطلب بودند که میگفتند؛ چرا نمیگذارید کار یکسره شود! برخی افراد عادی جامعه نیز تحت تأثیر آنها همین حرف را تکرار میکردند!
دستهٔ دیگر سوپرانقلابیهایی بودند که هر گونه اشاره به احتمال وقوع جنگ و توصیه به احتیاط و عقلانیت را مترادف وادادگی و تسلیم طلبی و نابودی ارزشها میشمردند و طرف را آماج هر نوع توهین و اتهامی قرار میدادند!
اینک جنگ چهرهٔ مهیب و کریه خود را به نمایش گذاشته است.
جنگ در ذات خود بیاحساس و بیرحم و ویرانگر است چه رسد به اینکه یک طرف آن، نتانیاهو و دار و دستهٔ بیرحم و جبارش باشند.
الان آن دو گروه از کدام آثار جنگ احساس لذت میکنند؟
✍️احمد زیدآبادی
در دو-سه سال اخیر، هرگونه هشدار نسبت به احتمال وقوع جنگ، دو دسته را ناراحت میکرد.
یک دسته براندازان جنگطلب بودند که میگفتند؛ چرا نمیگذارید کار یکسره شود! برخی افراد عادی جامعه نیز تحت تأثیر آنها همین حرف را تکرار میکردند!
دستهٔ دیگر سوپرانقلابیهایی بودند که هر گونه اشاره به احتمال وقوع جنگ و توصیه به احتیاط و عقلانیت را مترادف وادادگی و تسلیم طلبی و نابودی ارزشها میشمردند و طرف را آماج هر نوع توهین و اتهامی قرار میدادند!
اینک جنگ چهرهٔ مهیب و کریه خود را به نمایش گذاشته است.
جنگ در ذات خود بیاحساس و بیرحم و ویرانگر است چه رسد به اینکه یک طرف آن، نتانیاهو و دار و دستهٔ بیرحم و جبارش باشند.
الان آن دو گروه از کدام آثار جنگ احساس لذت میکنند؟
🔵ده توصیه سلاحورزی به کارآفرینان در شرایط جنگی
✍️حسین سلاحورزی
1⃣ حضور مداوم مدیران در کارخانهها و محیطهای کاری، به کارگران حس اعتماد و آرامش میدهد و نشان میدهد که کسبوکارشان با قدرت به کار ادامه خواهد داد.
2⃣ تأمین بودجه برای پرداخت حقوق و مزایای کارکنان، دستکم برای دو ماه آینده، نگرانیهای مالی آنها را کم میکند و آرامش خاطرشان را بیشتر.
3⃣ تکیه بیشازحد به پولهایی که قرار است از مشتریان بگیرید، میتواند خطرناک باشد، چون تأخیر در پرداختها ممکن است جریان مالی را به هم بزند. بهتر است ذخیره مالی مناسبی داشته باشید و با مشتریان با درک و همدلی برخورد کنید تا تعادل مالی حفظ شود.
4⃣ اگر سیستمهای بانکی یا اینترنتی به مشکل بخورند، پرداخت بخشی از حقوق بهصورت نقدی میتواند به کارگران کمک کند تا نیازهای ضروریشان را برآورده کنند.
5⃣ کم کردن هزینههای غیرضروری و توقف موقت پروژههایی که خیلی فوری نیستند، منابع را برای کارهای مهمتر آزاد میکند.
6⃣ تولیدکنندگان کالاهای حیاتی مثل دارو و مواد غذایی باید موجودی انبارهایشان را با دقت مدیریت کنند و جلوی احتکار یا فروش غیرمنطقی به سودجویان را بگیرند تا نیازهای مردم بهخوبی تأمین شود.
7⃣ همکاری با نیروهای نگهبانی و خدماتی شهرکهای صنعتی برای تأمین امنیت کارخانهها، انبارها و سردخانهها، از بروز مشکلات احتمالی جلوگیری میکند.
8⃣ تقویت زنجیره تأمین داخلی و همکاری با تولیدکنندگان محلی، وابستگی به منابع خارجی را کم میکند و تولید را پایدار نگه میدارد.
9⃣ برگزاری جلسات منظم با کارگران و صحبت شفاف و صمیمی با آنها، حس همدلی و اتحاد را در محیط کار تقویت میکند.
🔟 در نهایت، تمرکز بر ادامه تولید و عرضه محصولات و خدمات ضروری، وظیفهای ملی است که کسبوکارها را به ستونهای استوار جامعه تبدیل میکند.
✍️حسین سلاحورزی
1⃣ حضور مداوم مدیران در کارخانهها و محیطهای کاری، به کارگران حس اعتماد و آرامش میدهد و نشان میدهد که کسبوکارشان با قدرت به کار ادامه خواهد داد.
2⃣ تأمین بودجه برای پرداخت حقوق و مزایای کارکنان، دستکم برای دو ماه آینده، نگرانیهای مالی آنها را کم میکند و آرامش خاطرشان را بیشتر.
3⃣ تکیه بیشازحد به پولهایی که قرار است از مشتریان بگیرید، میتواند خطرناک باشد، چون تأخیر در پرداختها ممکن است جریان مالی را به هم بزند. بهتر است ذخیره مالی مناسبی داشته باشید و با مشتریان با درک و همدلی برخورد کنید تا تعادل مالی حفظ شود.
4⃣ اگر سیستمهای بانکی یا اینترنتی به مشکل بخورند، پرداخت بخشی از حقوق بهصورت نقدی میتواند به کارگران کمک کند تا نیازهای ضروریشان را برآورده کنند.
5⃣ کم کردن هزینههای غیرضروری و توقف موقت پروژههایی که خیلی فوری نیستند، منابع را برای کارهای مهمتر آزاد میکند.
6⃣ تولیدکنندگان کالاهای حیاتی مثل دارو و مواد غذایی باید موجودی انبارهایشان را با دقت مدیریت کنند و جلوی احتکار یا فروش غیرمنطقی به سودجویان را بگیرند تا نیازهای مردم بهخوبی تأمین شود.
7⃣ همکاری با نیروهای نگهبانی و خدماتی شهرکهای صنعتی برای تأمین امنیت کارخانهها، انبارها و سردخانهها، از بروز مشکلات احتمالی جلوگیری میکند.
8⃣ تقویت زنجیره تأمین داخلی و همکاری با تولیدکنندگان محلی، وابستگی به منابع خارجی را کم میکند و تولید را پایدار نگه میدارد.
9⃣ برگزاری جلسات منظم با کارگران و صحبت شفاف و صمیمی با آنها، حس همدلی و اتحاد را در محیط کار تقویت میکند.
🔟 در نهایت، تمرکز بر ادامه تولید و عرضه محصولات و خدمات ضروری، وظیفهای ملی است که کسبوکارها را به ستونهای استوار جامعه تبدیل میکند.
🔵تخلیه تهران یا ایران؟!
✍️صابر گل عنبری
دونالد ترامپ با وعده و شعار فریبنده اما دروغین «نه به جنگ» و پرهیز از ورود آمریکا به جنگی جدید توانست دستکم آرای بخشی از مخالفان جنگ به ویژه مخالفان جنگ اسرائیل در غزه را جذب و به پیروزی برسد؛ اما با گذشت حدود پنج ماه از آغاز دور دوم ریاست جمهوریاش نه تنها در خاموش کردن جنگی چه اوکراین چه غزه ناکام مانده است، بلکه با نشان دادن چراغ سبز به نتانیاهو موجب شعله ور شدن جنگی دیگر در خاورمیانه علیه ایران شده است.
حالا هم پس از تجاوز به ایران و «خیانت» به رای دهندگان آمریکا خواهان تخلیه تهران شده است؛ گویا کوچاندن و ترانفسیر سرگرمی و تفریحی برای ترامپ تبدیل شده است؛ تا دیروز از ضرورت کوچاندن مردم غزه و سلطه آمریکا بر این باریکه میگفت و امروز هم خواستار تخلیه و به عبارتی دیگر کوچ اجباری ساکنان ابرشهر تهران شده است که از لحاظ جمعیت معادل ۲۰ کشور است.
البته این «هشدار» صرفا متوجه تهران نیست، بلکه نظر به جایگاه سمبلیک پایتخت و به نوعی پیوند خوردن آن با هویت ایران سخنی به گزاف نیست که اگر گفته شود این خواسته نامعقول او نوعی درخواست برای کوچ از ایران است.
فعلا هدف اولیه ترامپ از این فشار حداکثری وادار کردن حاکمیت به امضای «تسلیم نامه» برای نابودی کامل برنامه هستهای است و به فرض صحت چنین فرضیهای احتمالا دولت آمریکا هنوز کاملا مطمئن نیست که با ورود مستقیم به جنگ و بمباران تاسیساتی چون فوردو نابود شود. البته تن دادن به چنین تسلیمی در حوزه هستهای نیز به معنای پایان کار نیست، بلکه آمریکا و اسرائیل به احتمال زیاد این روند را تا خلع سلاح کامل ادامه خواهند داد.
در این راستا هم ترامپ منتظر این است که حملات اسرائیل کاملا راه را برای ورود «بی خطر» جنگندههای آمریکایی حامل بمبهای سنگرشکن برای بمباران فوردو و دیگر تاسیسات زیرزمینی باز کند؛ به گونهای که بعد از آن ایران قادر به حملهای به منافع آمریکا در منطقه نباشد.
اما در کنار اهداف اولیه پیشگفته، پیام ترامپ و نتانیاهو برای تخلیه پایتخت ایران خود پرده از اهداف حقیقی این تجاوز بر میدارد و نشان میدهد که هدف و غایت آنها آن گونه که اعلام میکنند نابودی برنامه هستهای ایران نیست.
حتى هدف آمریکا و اسرائیل فراتر از تغییر رژیم است؛ در وهله اول اگر هدف صرفا برنامه هستهای بود که چه نیازی به تخلیه پایتخت است و اساسا چه نیازی به حمله به اهداف غیر نظامی و کوچاندن 12 میلیون نفر است؟ اگر هم هدف تغییر رژيم است اساسا مگر راه آن تخلیه پایتخت است؟ بر کسی پوشیده نیست که این هشدار و تخلیه مردم را در درجه اول علیه خود متجاوز و متجاوزین میشوراند.
اما غایت ترامپ و نتانیاهو چیست؟ به نظر میرسد که پس از تحقق اهداف مقطعی اولیه، یعنی نابودی برنامه هستهای و تغییر نظام اما غایت اصلی فروپاشی کیان ایران پس از یک دوره پر آشوب است. در این صورت هم اگر کیان مملکت فروپاشد هیچ بعید نیست که خواسته ترامپ سیطره بر برخی جزایر راهبردی ایرانی در خلیج فارس باشد.
از کسی که ادعای مالکیت گرینلد میکند و در اندیشه الحاق کانادا به خاک آمریکاست و چنین اندیشههای فاشیستی و ضد انسانی را در سر دارد، کاملا محتمل است که فردا روزی بخواهد بخشی از خاک ایران در خلیج فارس را در سایه وضعیتی فرو پاشیده به نام آمریکا بزند که برای همیشه حضور آن را در این منطقه فوق راهبردی تثبیت کند و در آن هنگام هم تشنگان قدرت که اکنون سودای رسیدن به آن با جنگندههای آمریکا و اسرائیل را دارند، حتی اگر هم بخواهند نخواهند توانست کاری کنند.
اکنون تنها راه حفظ ایران و جلوگیری از ورود به آیندهای مجهول و پرآشوب، کنار گذاشتن و لو موقت خصومتها و کینه و کدورتهای بجا و بیجا و دفاع از کشور است.
خداوند ایران و ایرانی را از اهریمنان مصون بدارد.
✍️صابر گل عنبری
دونالد ترامپ با وعده و شعار فریبنده اما دروغین «نه به جنگ» و پرهیز از ورود آمریکا به جنگی جدید توانست دستکم آرای بخشی از مخالفان جنگ به ویژه مخالفان جنگ اسرائیل در غزه را جذب و به پیروزی برسد؛ اما با گذشت حدود پنج ماه از آغاز دور دوم ریاست جمهوریاش نه تنها در خاموش کردن جنگی چه اوکراین چه غزه ناکام مانده است، بلکه با نشان دادن چراغ سبز به نتانیاهو موجب شعله ور شدن جنگی دیگر در خاورمیانه علیه ایران شده است.
حالا هم پس از تجاوز به ایران و «خیانت» به رای دهندگان آمریکا خواهان تخلیه تهران شده است؛ گویا کوچاندن و ترانفسیر سرگرمی و تفریحی برای ترامپ تبدیل شده است؛ تا دیروز از ضرورت کوچاندن مردم غزه و سلطه آمریکا بر این باریکه میگفت و امروز هم خواستار تخلیه و به عبارتی دیگر کوچ اجباری ساکنان ابرشهر تهران شده است که از لحاظ جمعیت معادل ۲۰ کشور است.
البته این «هشدار» صرفا متوجه تهران نیست، بلکه نظر به جایگاه سمبلیک پایتخت و به نوعی پیوند خوردن آن با هویت ایران سخنی به گزاف نیست که اگر گفته شود این خواسته نامعقول او نوعی درخواست برای کوچ از ایران است.
فعلا هدف اولیه ترامپ از این فشار حداکثری وادار کردن حاکمیت به امضای «تسلیم نامه» برای نابودی کامل برنامه هستهای است و به فرض صحت چنین فرضیهای احتمالا دولت آمریکا هنوز کاملا مطمئن نیست که با ورود مستقیم به جنگ و بمباران تاسیساتی چون فوردو نابود شود. البته تن دادن به چنین تسلیمی در حوزه هستهای نیز به معنای پایان کار نیست، بلکه آمریکا و اسرائیل به احتمال زیاد این روند را تا خلع سلاح کامل ادامه خواهند داد.
در این راستا هم ترامپ منتظر این است که حملات اسرائیل کاملا راه را برای ورود «بی خطر» جنگندههای آمریکایی حامل بمبهای سنگرشکن برای بمباران فوردو و دیگر تاسیسات زیرزمینی باز کند؛ به گونهای که بعد از آن ایران قادر به حملهای به منافع آمریکا در منطقه نباشد.
اما در کنار اهداف اولیه پیشگفته، پیام ترامپ و نتانیاهو برای تخلیه پایتخت ایران خود پرده از اهداف حقیقی این تجاوز بر میدارد و نشان میدهد که هدف و غایت آنها آن گونه که اعلام میکنند نابودی برنامه هستهای ایران نیست.
حتى هدف آمریکا و اسرائیل فراتر از تغییر رژیم است؛ در وهله اول اگر هدف صرفا برنامه هستهای بود که چه نیازی به تخلیه پایتخت است و اساسا چه نیازی به حمله به اهداف غیر نظامی و کوچاندن 12 میلیون نفر است؟ اگر هم هدف تغییر رژيم است اساسا مگر راه آن تخلیه پایتخت است؟ بر کسی پوشیده نیست که این هشدار و تخلیه مردم را در درجه اول علیه خود متجاوز و متجاوزین میشوراند.
اما غایت ترامپ و نتانیاهو چیست؟ به نظر میرسد که پس از تحقق اهداف مقطعی اولیه، یعنی نابودی برنامه هستهای و تغییر نظام اما غایت اصلی فروپاشی کیان ایران پس از یک دوره پر آشوب است. در این صورت هم اگر کیان مملکت فروپاشد هیچ بعید نیست که خواسته ترامپ سیطره بر برخی جزایر راهبردی ایرانی در خلیج فارس باشد.
از کسی که ادعای مالکیت گرینلد میکند و در اندیشه الحاق کانادا به خاک آمریکاست و چنین اندیشههای فاشیستی و ضد انسانی را در سر دارد، کاملا محتمل است که فردا روزی بخواهد بخشی از خاک ایران در خلیج فارس را در سایه وضعیتی فرو پاشیده به نام آمریکا بزند که برای همیشه حضور آن را در این منطقه فوق راهبردی تثبیت کند و در آن هنگام هم تشنگان قدرت که اکنون سودای رسیدن به آن با جنگندههای آمریکا و اسرائیل را دارند، حتی اگر هم بخواهند نخواهند توانست کاری کنند.
اکنون تنها راه حفظ ایران و جلوگیری از ورود به آیندهای مجهول و پرآشوب، کنار گذاشتن و لو موقت خصومتها و کینه و کدورتهای بجا و بیجا و دفاع از کشور است.
خداوند ایران و ایرانی را از اهریمنان مصون بدارد.
🔵اکنون وقت انسجام و حفظ ایران است
بیانیه شماری از دانشگاهیان
حمله اسرائیل به ایران، نامشروع، خلاف حقوق بینالمللی، جنگطلبانه و ناسازگار با هر گونه ادعای صلحطلبی، و با ادعاها درباره یافتن راهحلهای مسالمتآمیز برای اطمینان از صلحآمیز بودن برنامهای هستهای ایران، متناقض است. این حمله درست در زمانی رخ میدهد که دولت ایران به صورت جدی و بر اساس خواست ملی ایرانیان در مذاکرات برای حل مسالمتآمیز پرونده هستهای با آمریکا شرکت کرده است.
این حمله به تمامیت سرزمینی میهن، به دنبال رقم زدن چشماندازی تاریک برای ایران و ایرانیان است. ما شاهد حمله از سوی دشمنی هستیم که عملکرد خشونتبار و بیاحترامیاش نسبت به هر نوع حقوق و هنجار بینالمللی، اخلاقی و انسانی را از 7 اکتبر 2023 به بعد شاهد بودهایم. این حمله نیز به مانند آنچه عملکرد گذشته اسرائیل نشان میدهد، نقض بدیهیترین حقوق بینالمللی است.
این حمله، به مانند عملکردهای گذشته اسرائیل، تضعیف کردن زیرساخت نظمهای امنیتی منطقهای و جهانی با هدف تنشزایی، نابود کردن امکان همکاریهای بینالمللی برای ایجاد امنیت و توسعه، و در این مورد خاص ممانعت کردن از شکلگیری هر گونه همکاری میان ایران و سایر کشورهاست. اسرائیل آشکارا خواهان حل نشدن پرونده هستهای ایران، باقی ماندن تحریمها و مانع شدن در مسیر توسعه همکاریهای بینالمللی ایران است. اسرائیل حداقل در سهونیم دهه گذشته خواهان امنیتیسازی ایران و جلوگیری از هر گونه عادیشدن روابط ایران در جهان بوده و هست. این چنین رفتارهای نظمستیزانهای هیچ ثمرهای برای ایران و ملتهای خاورمیانه ندارد و جز عقبماندگی چیزی به بار نمیاورد.
اگرچه میتوان به سایر کشورها و متولیان ساختارهای حقوقی و نهادهای بینالمللی توصیه کرد که فعالانه مانع این گونه رفتارهای اسرائیل شوند تا شاهد فروپاشی اعتماد بینالمللی به این ساختارها و نهادها نباشند، اما سابقه نشان میدهد ایران نمیتواند امنیت و صلاح خود را به این ساختارها، نهادها و سازمانهای بینالمللی متکی کند. از ظرفیت آنها باید استفاده کرد اما ساختار قدرت بینالمللی به گونهای نیست که در زمان حاضر بتوان برای حفاظت از ایران به آنها امید داشت و از اینرو باید به تواناییهای داخلی، انسجام ملی، مسئولیتپذیری اجتماعی و امنیت و قدرت درونزای ایران تکیه کرد.
عموم ایرانیان آگاه و میهندوست، روشناندیش و کسانی که دل در گرو امنیت، توسعه، سربلندی و بزرگی ایران دارند؛ و بالاخص صاحبان فکر و اندیشه که با حساسیت و تخصص بیشتری مسائل ایران را بررسی کرده و تاریخ تحولات ایران عزیز را میشناسند، امروز مسئولیت بزرگی بر عهده دارند. مسلم است که بسیاری از مردم، و شمار زیادی از اهل اندیشه، دانشگاهیان و فعالان اجتماعی و سیاسی، فعالان اقتصادی و تحلیلگران روندهای حکمرانی و اداره کشور، منتقد جوانب مختلف عملکردهای سیاسی و سیاستی جمهوری اسلامی ایران در عرصه داخلی و خارجی هستند. این انتقادات و بیتوجهی به آنها، سالهاست به حد دلآزردگی، رنج و دردمندی هم رسیده است. منتقدان بارها به صورت مداوم با ناشنوایی، بیمهری و بیتوجهی صاحبان قدرت نیز مواجه شدهاند که اگر چنین نشده بود، وضعیت انواع بحرانها و مسائل در کشور به شکل حاضر درنمیآمد. اما ما معتقدیم حساب این انتقادات درونمیهنی، وطندوستانه، خیرخواهانه و دلسوزانه، و بیتوجهی دردسرساز حاکمان به آنها، از حمله دشمن خارجی – هر که باشد - جداست. بالاخص آنکه در این مورد با حمله دشمنی مواجهیم که در سابقهاش جز بیتوجهی به حقوق ملتها، ویرانگری و خشونت بیسابقه چیزی نیست.
ماهیت و غایت حمله کنونی اسرائیل به گونهای است که ما را بر آن داشت تا برای پاسداری از ایران - جانِ جانِ هر ایرانی میهندوست - و به منظور جلوگیری از کامیابی متجاوزان در اجرای نقشههای شوم خود بر ضد تمامیت سرزمینیمان، رنجشها، نقدها و گلایهمندیها را به آینده مؤکول کرده و با پشتیبانی از مدافعان تمامیت ایران عزیز، فرزند زمان خویش باشیم و سهم خویش را در ماندگاری ایران عزیز ادا کنیم.
مردم آگاه ایران نیک میدانند که ایران تاریخی و کهنسال ما در طول تاریخ و پیش از این حمله، بارها از سوی متجاوزان رنگارنگ دیگر مورد هجومهای وحشیانه قرار گرفته است؛ اما به گواهی تاریخ، ققنوسوار سر از خاک و خاکستر برداشته و رویش و زایشی دیگر را تجربه کرده است. ما ایرانیان با هر گرایش و سوگیری سیاسی و فکری را فرامیخوانیم که محکمتر از گذشته نسبت به حفظ تمامیت سرزمینی، ماندگاری و پایداری ایران حساس باشیم، و در مقابل دشمن خارجی منسجم بمانیم..
ادامه پست بعد🔻
بیانیه شماری از دانشگاهیان
حمله اسرائیل به ایران، نامشروع، خلاف حقوق بینالمللی، جنگطلبانه و ناسازگار با هر گونه ادعای صلحطلبی، و با ادعاها درباره یافتن راهحلهای مسالمتآمیز برای اطمینان از صلحآمیز بودن برنامهای هستهای ایران، متناقض است. این حمله درست در زمانی رخ میدهد که دولت ایران به صورت جدی و بر اساس خواست ملی ایرانیان در مذاکرات برای حل مسالمتآمیز پرونده هستهای با آمریکا شرکت کرده است.
این حمله به تمامیت سرزمینی میهن، به دنبال رقم زدن چشماندازی تاریک برای ایران و ایرانیان است. ما شاهد حمله از سوی دشمنی هستیم که عملکرد خشونتبار و بیاحترامیاش نسبت به هر نوع حقوق و هنجار بینالمللی، اخلاقی و انسانی را از 7 اکتبر 2023 به بعد شاهد بودهایم. این حمله نیز به مانند آنچه عملکرد گذشته اسرائیل نشان میدهد، نقض بدیهیترین حقوق بینالمللی است.
این حمله، به مانند عملکردهای گذشته اسرائیل، تضعیف کردن زیرساخت نظمهای امنیتی منطقهای و جهانی با هدف تنشزایی، نابود کردن امکان همکاریهای بینالمللی برای ایجاد امنیت و توسعه، و در این مورد خاص ممانعت کردن از شکلگیری هر گونه همکاری میان ایران و سایر کشورهاست. اسرائیل آشکارا خواهان حل نشدن پرونده هستهای ایران، باقی ماندن تحریمها و مانع شدن در مسیر توسعه همکاریهای بینالمللی ایران است. اسرائیل حداقل در سهونیم دهه گذشته خواهان امنیتیسازی ایران و جلوگیری از هر گونه عادیشدن روابط ایران در جهان بوده و هست. این چنین رفتارهای نظمستیزانهای هیچ ثمرهای برای ایران و ملتهای خاورمیانه ندارد و جز عقبماندگی چیزی به بار نمیاورد.
اگرچه میتوان به سایر کشورها و متولیان ساختارهای حقوقی و نهادهای بینالمللی توصیه کرد که فعالانه مانع این گونه رفتارهای اسرائیل شوند تا شاهد فروپاشی اعتماد بینالمللی به این ساختارها و نهادها نباشند، اما سابقه نشان میدهد ایران نمیتواند امنیت و صلاح خود را به این ساختارها، نهادها و سازمانهای بینالمللی متکی کند. از ظرفیت آنها باید استفاده کرد اما ساختار قدرت بینالمللی به گونهای نیست که در زمان حاضر بتوان برای حفاظت از ایران به آنها امید داشت و از اینرو باید به تواناییهای داخلی، انسجام ملی، مسئولیتپذیری اجتماعی و امنیت و قدرت درونزای ایران تکیه کرد.
عموم ایرانیان آگاه و میهندوست، روشناندیش و کسانی که دل در گرو امنیت، توسعه، سربلندی و بزرگی ایران دارند؛ و بالاخص صاحبان فکر و اندیشه که با حساسیت و تخصص بیشتری مسائل ایران را بررسی کرده و تاریخ تحولات ایران عزیز را میشناسند، امروز مسئولیت بزرگی بر عهده دارند. مسلم است که بسیاری از مردم، و شمار زیادی از اهل اندیشه، دانشگاهیان و فعالان اجتماعی و سیاسی، فعالان اقتصادی و تحلیلگران روندهای حکمرانی و اداره کشور، منتقد جوانب مختلف عملکردهای سیاسی و سیاستی جمهوری اسلامی ایران در عرصه داخلی و خارجی هستند. این انتقادات و بیتوجهی به آنها، سالهاست به حد دلآزردگی، رنج و دردمندی هم رسیده است. منتقدان بارها به صورت مداوم با ناشنوایی، بیمهری و بیتوجهی صاحبان قدرت نیز مواجه شدهاند که اگر چنین نشده بود، وضعیت انواع بحرانها و مسائل در کشور به شکل حاضر درنمیآمد. اما ما معتقدیم حساب این انتقادات درونمیهنی، وطندوستانه، خیرخواهانه و دلسوزانه، و بیتوجهی دردسرساز حاکمان به آنها، از حمله دشمن خارجی – هر که باشد - جداست. بالاخص آنکه در این مورد با حمله دشمنی مواجهیم که در سابقهاش جز بیتوجهی به حقوق ملتها، ویرانگری و خشونت بیسابقه چیزی نیست.
ماهیت و غایت حمله کنونی اسرائیل به گونهای است که ما را بر آن داشت تا برای پاسداری از ایران - جانِ جانِ هر ایرانی میهندوست - و به منظور جلوگیری از کامیابی متجاوزان در اجرای نقشههای شوم خود بر ضد تمامیت سرزمینیمان، رنجشها، نقدها و گلایهمندیها را به آینده مؤکول کرده و با پشتیبانی از مدافعان تمامیت ایران عزیز، فرزند زمان خویش باشیم و سهم خویش را در ماندگاری ایران عزیز ادا کنیم.
مردم آگاه ایران نیک میدانند که ایران تاریخی و کهنسال ما در طول تاریخ و پیش از این حمله، بارها از سوی متجاوزان رنگارنگ دیگر مورد هجومهای وحشیانه قرار گرفته است؛ اما به گواهی تاریخ، ققنوسوار سر از خاک و خاکستر برداشته و رویش و زایشی دیگر را تجربه کرده است. ما ایرانیان با هر گرایش و سوگیری سیاسی و فکری را فرامیخوانیم که محکمتر از گذشته نسبت به حفظ تمامیت سرزمینی، ماندگاری و پایداری ایران حساس باشیم، و در مقابل دشمن خارجی منسجم بمانیم..
ادامه پست بعد🔻
🔵اکنون وقت انسجام است
بیانیه شماری از دانشگاهیان
ما همچنین همه حاکمان و تصمیمگیرندگان در این وضعیت کشور (و در آینده) را به عقلانیت حداکثری، هوشمندی، خردورزی اتخاذ بینش و کنش راهبردی و پرهیز از شعارزدگی و کنشهای احساسی و سطحی در برخورد با متجاوز فرامیخوانیم. توصیه میکنیم همه امکانات خردمن دانه از نظامی تا دیپلماسی را برای گذر دادن ایران از وضعیت خطرناک فعلی بهکار گیرند. در ضمن، دردمندانه از همه شهروندان استدعا داریم با همبستگی ملی، بردباری و حمایت از نیروهای نظامی و سیاسی حافظ این سرزمین، به گذار کمهزینهتر از این وضعیت کمک کنند.
ما در فردایی که امنیت فراهم شود و جای بحث و عمل عقلانی و فارغ از تهدید دشمن خارجی مهیا گردد، همچون گذشته و بیش از آن به کاستیهای حکومت، اشتباهات آن و راههای ساختن ایران بهتر میپردازیم و در کنار مردم عزیز ایران، مطالبه داشتن کشوری بهتر با امنیت و توسعه قابل اطمینان و پایدار را پی خواهیم گرفت. اکنون وقت منسجم ماندن و ایستادگی بر حفظ ایران در برابر دشمنی خونخوار و رهانیدن آن از هر گزندی است.
امضاکنندگان
- تقی آزاد ارمکی
- پرویز اجلالی
- کیومرث اشتریان
- علیاصغر اصغری
- فرهنگ ارشاد
- تهمورث بشیریه
- حبیبالله پیمان
- سمیه توحیدلو
- محمود جعفری دهقی
- حمیدرضاجلاییپور
- اسماعیل حسنزاده
- حسن حضرتی
- هادی خانیکی
- اسمعیل خلیلی
ـ علی ربیعی
- داریوش رحمانیان
- جبار رحمانی
- حمیدرضا رحمانیزاده
- حسن رفیعی
- حسین رفیعی
- جلالالدین رفیعفر
- سیدحسین سراجزاده
- علی سرزعیم
- حسین سلیمی
- وحید سینایی
- ژاله شادیطلب
ـ رسول صادقی
- محمدرضا ضیایی بیگدلی
- ابوتراب طالبی
- سعید عدالتنژاد
- حمیدرضا عریضی
- محمد عفتی
- عباس عبدی
- غلامرضا غفاری
-- محمدجواد غلامرضا کاشی
- نعمتالله فاضلی
- محمد فاضلی
- مقصود فراستخواه
- ناصر فکوهی
- محمدسالار کسرایی
- اکرم قدیمی
- الهه کولایی
- جهانگیر کرمی
- غلامرضا کریمی
- علیرضا ملایی توانی
- علی کریمی مله
- علیرضا محسنی تبریزی
- ابوالفضل مرشدی
- مینو مرتاضی
- حسین مفتخری
- مصطفی معین
- میرطاهر موسوی
- حسین میرزایی،
- سیدعبدالامیر نبوی
- قدیر نصری
- علی نیکجو
- محمدتقی یاسمنی
ـ سهراب یزدانی
بیانیه شماری از دانشگاهیان
ما همچنین همه حاکمان و تصمیمگیرندگان در این وضعیت کشور (و در آینده) را به عقلانیت حداکثری، هوشمندی، خردورزی اتخاذ بینش و کنش راهبردی و پرهیز از شعارزدگی و کنشهای احساسی و سطحی در برخورد با متجاوز فرامیخوانیم. توصیه میکنیم همه امکانات خردمن دانه از نظامی تا دیپلماسی را برای گذر دادن ایران از وضعیت خطرناک فعلی بهکار گیرند. در ضمن، دردمندانه از همه شهروندان استدعا داریم با همبستگی ملی، بردباری و حمایت از نیروهای نظامی و سیاسی حافظ این سرزمین، به گذار کمهزینهتر از این وضعیت کمک کنند.
ما در فردایی که امنیت فراهم شود و جای بحث و عمل عقلانی و فارغ از تهدید دشمن خارجی مهیا گردد، همچون گذشته و بیش از آن به کاستیهای حکومت، اشتباهات آن و راههای ساختن ایران بهتر میپردازیم و در کنار مردم عزیز ایران، مطالبه داشتن کشوری بهتر با امنیت و توسعه قابل اطمینان و پایدار را پی خواهیم گرفت. اکنون وقت منسجم ماندن و ایستادگی بر حفظ ایران در برابر دشمنی خونخوار و رهانیدن آن از هر گزندی است.
امضاکنندگان
- تقی آزاد ارمکی
- پرویز اجلالی
- کیومرث اشتریان
- علیاصغر اصغری
- فرهنگ ارشاد
- تهمورث بشیریه
- حبیبالله پیمان
- سمیه توحیدلو
- محمود جعفری دهقی
- حمیدرضاجلاییپور
- اسماعیل حسنزاده
- حسن حضرتی
- هادی خانیکی
- اسمعیل خلیلی
ـ علی ربیعی
- داریوش رحمانیان
- جبار رحمانی
- حمیدرضا رحمانیزاده
- حسن رفیعی
- حسین رفیعی
- جلالالدین رفیعفر
- سیدحسین سراجزاده
- علی سرزعیم
- حسین سلیمی
- وحید سینایی
- ژاله شادیطلب
ـ رسول صادقی
- محمدرضا ضیایی بیگدلی
- ابوتراب طالبی
- سعید عدالتنژاد
- حمیدرضا عریضی
- محمد عفتی
- عباس عبدی
- غلامرضا غفاری
-- محمدجواد غلامرضا کاشی
- نعمتالله فاضلی
- محمد فاضلی
- مقصود فراستخواه
- ناصر فکوهی
- محمدسالار کسرایی
- اکرم قدیمی
- الهه کولایی
- جهانگیر کرمی
- غلامرضا کریمی
- علیرضا ملایی توانی
- علی کریمی مله
- علیرضا محسنی تبریزی
- ابوالفضل مرشدی
- مینو مرتاضی
- حسین مفتخری
- مصطفی معین
- میرطاهر موسوی
- حسین میرزایی،
- سیدعبدالامیر نبوی
- قدیر نصری
- علی نیکجو
- محمدتقی یاسمنی
ـ سهراب یزدانی