مثل احمد شاملو بهش بگو:
‏«دستت را به من بده
دست‌های تو با من آشناست.»

《📚 @lBOOKl 》

دوستت دارم
تو را به عنوان چیزهای تاریکی که باید دوست داشت،
دوست دارم.
در خفا، بین سایه و روح...

👤 #پابلو_نرودا

《📚 @lBOOKl 》

وطن پرستی یعنی :

《📚 @lBOOKl 》

بازگشت به گذشته، تنها خاطرات پوسیده را زنـ..ده می‌کند؛ نه شفـ..ایی هست، نه آغاز دوباره‌ای. فقط تکرار اشتباهی با چهره‌ای آشنا...
از کتاب ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیـ..رد

نوشته پائولو کوئیلو

《📚 @lBOOKl 》

زندگی دیروزی‌ها مثلِ امروزی‌ها نبود
ادعا نبود چشم و هم‌چشمی نبود
من بیشتر و تو کمتر نبود
تولدت مبارک و کیک و شمع نبود
کادوی گرون قیمت و سالگرد ازدواج نبود
حتی "دوستت دارم" هم نبود؛
یه شناسنامه بود که ثابت می‌کرد کی مال کیه
عالی نبود، قشنگ نبود، حتی بیشترش اندوه بود؛
قدیم‌ترها بوداشون کم و نبوداشون زیاد بود
اما يه چیزی بود که زندگیشون دوام داشت گذشت بود
دادگاهشون خونشون بود، قاضی شون دلشون بود و حکمشون صبر..
ما چقدر صبوریم؟
مایی که همه چیز داریم...!

👤 #لیلا_مقربی

《📚 @lBOOKl 》

می‌توانیم تمام عمر آرزو کنیم که ای کاش شرایطمان جور دیگری می‌بود، اما اگر اجازه چنین کاری را به خودمان بدهیم، همه عمرمان به نارضایتی خواهد گذشت!

📕 فلسفه ای برای زندگی
👤 #ویلیام_آروین

《📚 @lBOOKl 》

صداوسیما از مردم خواست تا واتساپ را از روی گوشی خود حذف کنند

فقط تلگرام همیشه پرچم بالا🥰

شادی عشق برای این ساخته نشده است که با لالایی اش به خواب روی ، بلکه برای این است که باز هم به مبارزه ادامه دهی ...

📕 گزارش یک آدم ربایی
👤 #گابریل_گارسیا_مارکز

《📚 @lBOOKl 》

🎧 #کتاب_صوتی
داستان از کشیدن آب حوض به دست ابن مشغله شروع می شود و تا جایی پیش می رود تا از او مردی بسازد که از هر کار و هنری که در آن دستی داشته، بهره ببرد: از کار در چاپخانه گرفته تا حسابداری حجره فرش فروشی و ...

📕 ابن مشغله
👤 #نادر_ابراهیمی
🎙 بهروز رضوی

《📚 @lBOOKl 》

《📚 @lBOOKl 》

اکثر موجودات، همیشه به خاطر نقطه ضعف هایشان، توی دردسر می افتند.
مگس ها، چیزهای چسبناک را خیلی دوست دارند.
شب پره ها، شعله را
و آدمها، عشق را ...

📕 خزه
👤 #هربر_لوپوریه

《📚 @lBOOKl 》

سرانجام من فراموشت خواهم کرد!
و تو دیگر هیچ گاه این گونه دوست داسته نخواهی شد..

#نغمه_بابایی

《📚 @lBOOKl 》

یا رب بلا بگردان ...

خانه‌ی دل را تکاندم ، خانه‌ی دل را تکاند
من به دور انداختم بدخواه او را ، او مرا

👤 #علیرضا_بدیع

《📚 @lBOOKl 》

دنبالش وارد خانه شدم.
تابلویی با جمله ی "خانه، جایی‌ست که قلبت آنجاست"، جلوی در آویزان بود.
کمی بعد فهمیدم کل خانه پر از این تابلوهاست. بالای جالباسی نوشته شده بود: "پیدا کردن دوست خوب، سخت است و فراموش کردنش غیرممکن."
روی یکی از کوسن‌های اتاق پذیرایی که با وسایل قدیمی و عتیقه‌ای تزیین شده بود، خواندم: "از میان سختی‌ها، عشق می‌روید."

وقتی دید من دارم همه‌ی این نوشته‌ها را میخوانم، برایم توضیح داد: "بابا و مامان من، بهشون میگن دلگرمی و همه‌ی خونه پر از این جمله‌هاست."

📕 خطای ستارگان بخت ما
👤 #جان_گرین

《📚 @lBOOKl 》