Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
9251 - Telegram Web
Telegram Web
Forwarded from سید مجید حسینی
هر روز خود را با❁﷽❁شروع کنیم.

🌹 ڕۆژباش هاوڕێیانی خۆشەویست

🗓 ئەمڕۆ یه کشه‌‌ممه

🌾۱۳ی ڕەزبەری  ٢٧٢٥ی کوردی
🌾۱۳ی  میهری١٤٠٤ کۆچی هەتاوی
🌾۰۴ی  ستامبری  ٢٠٢٥ی زایینی
🌾۱۳ ره بیعه سانی ۱۴۴۷ مانگی


  "بەهیوای رۆژانێکی خۆش بۆ هەموولایەک"
پرورگارا
بین ما را اصلاح
دلهاى ما را متفق
ما را به آرامش هدایت
از تاریکى ها به سوى روشنى رهائى
از زشتى هاى آشکار و نهان دور 
خدایا گوشها و چشمها و دلها و زنها و فرزندان ما را مبارک
و توبه ما را بپذیر زیرا تو توبه پذیر و مهربانی.
             آمين یا ارحم الراحمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃
2
Forwarded from سید مجید حسینی
#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ٢٨٥ - فرارِ صد هزار سپاهی

درگیری سختی در میدان موته در جریان بود. سپاه سه هزار نفری با همه توانش در مقابل لشکر صد هزار نفری بیزانس مقاومت می‌کرد. سه تن از فرماندهان شهید شده بودند، اکنون فرماندهی در دست خالد بن ولید بود. خالد بن ولید با سرعت سوار بر اسب به سوی دشمن
می‌تاخت.
مسلمانان با دیدن شجاعت او، همراهی‌اش کردند. دشمن یکباره تعجب کرد. چه اتفاقی افتاده بود! مطمئن‌ترین افراد بیزانس یکی‌یکی بر زمین می‌افتادند. نزدیکی‌های غروب، هر دو طرف که بسیار خسته شده بودند؛ برای استراحت، جنگ را متوقف کردند. خواب به چشمِ خالد بن ولید نمی‌آمد.
تمام شب فکر می‌کرد. نقشه تازه‌ای کشید. پیش از طلوع آفتاب، برای اجرای نقشـه نـزد سربازانش رفت. سربازان آمادۀ جنگ، منتظر او بودند. هنوز هوا روشن نشده بود. جای سربازانش را تغییر داد، عقبی‌ها را به جلو و جلویی‌ها را به عقب فرستاد. آن‌هایی را که سمت راست بودند به چپ، و چپی‌ها را به راست فرستاد. به علاوه، لباس همه آن‌ها را عوض کرد. با طلوع آفتاب، دشمن بسیار متعجب شد. انگار این همان سپاه دیروزی نبود که روبرویش بود. در بین خود زمزمه می‌کردند:
"سربازان تازه آمده‌اند. باید شبانه خود را رسانده باشند."
روحیه سربازان دشمن تضعیف شده بود. ترسیده و دستپاچه، با دیدنِ جسارت و شجاعتِ مسلمانان، چاره را در فرار دیدند، سپاه صد هزار نفره بیزانس پراکنده شدند.
فرمانده مسلمانان، خود پیشاپیش سپاه اسلام بود. هنگام جنگ، هفت شمشیر در دست او شکست. سپاه صد هزاری با همه توانشان از دست سپاه سه هزاری می‌گریختند. این واقعاً حیرت آور بود.
پس از رفتن دشمن، خالد بن ولید سربازانش را جمع کرد، و آماده بازگشت به مدینه شدند.


#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چاوان خانم از سنندج

موضوع: والدین و دوست داشتن بچه‌ها
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قدوه | قسمت 22 | توکل بر الله متعال

بیان داستانهایی از زندگی پیامبر اکرم ﷺ و به تصویر کشیدن مکان وقوع این داستانها جهت الگو برداری بهتر از بهترین پیامبر تاریخ، محمد مصطفی ﷺ

کیفیت: 1080

#قدوه
#برنامه
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
4
⁉️بی قید و شرط بودن محبت والدین به کودکان چه معنایی دارد؟
محبت والدین به کودک باید "بی قید و شرط" باشد، نه "بی حد و اندازه"

بی قید و شرط بودن یعنی در هر حالت و شرایطی فرزندمان را دوست داشته باشیم.
دیگه بچه من نیستی!
دیگه مادرت نیستم!
میرم بابای یکی دیگه میشم!
کار اشتباه کودک را تذکر بدهید ولی شخصیت او را زیر سوال نبرید
اگر از رفتار خاصی ناراضی شدیم نارضایتی خود را از آن عملکرد بیان داریم و بگیم بهتره اینکارو انجام نمی دادی

مثلا بگوییم :
از این کلمات خوشم نمیاد
دوست ندارم پسرم بی ادبی کنه
دلم می خواد دخترم خودش کارشو انجام بده.

#فرزند_پروری
#روانشناسی_کودک
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برنامه تلاوت قرآن عظیم الشان ترتیل با ترجمه گویای فارسی صفحه 8 سوره البقره آیات 57_49 قسمت هشتم

برنامه #تلاوت_قرآن عظیم الشان

نکته: برای تنظیم اندازه‌ی تصویر از پخش کننده‌ی فیلم Mx player استفاده کنید.
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سرود زیبای یا محمد یا نبی الله(ص)

🎙خواننده: فرهاد اکبر

#فارسی

سرودی زیبا در وصف حضرت محمد


📌دسته بندی:
سرود_تصویری #تصویری شعر_مذهبی

❤️https://www.tgoop.com/kodak_moslm
3
داستان زیبای اصحاب الأُخدود
صفحه (1)
9🥰1
داستان زیبای اصحاب الأُخدود
صفحه (2)
7🥰1
داستان زیبای اصحاب الأُخدود
صفحه (3)
7🥰1
Forwarded from سید مجید حسینی
هر روز خود را با❁﷽❁شروع کنیم.

🌹 ڕۆژباش هاوڕێیانی خۆشەویست

🗓 ئەمڕۆ دوشه‌‌ممه

🌾۱۴ی ڕەزبەری  ٢٧٢٥ی کوردی
🌾۱۴ی  میهری١٤٠٤ کۆچی هەتاوی
🌾۰۵ی  ستامبری  ٢٠٢٥ی زایینی
🌾۱۴ی ره بیعه سانی ۱۴۴۷ مانگی


  "بەهیوای رۆژانێکی خۆش بۆ هەموولایەک"
پرورگارا
بین ما را اصلاح
دلهاى ما را متفق
ما را به آرامش هدایت
از تاریکى ها به سوى روشنى رهائى
از زشتى هاى آشکار و نهان دور 
خدایا گوشها و چشمها و دلها و زنها و فرزندان ما را مبارک
و توبه ما را بپذیر زیرا تو توبه پذیر و مهربانی.
             آمين یا ارحم الراحمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃
Forwarded from سید مجید حسینی
#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ٢٨٦ خوشحالیِ یتیمان

خبر پیروزیِ سپاه اسلام به مدینه رسید. مسلمانان بسیار خوشحال بودند. پیامبر عزیزمان ﷺ می‌خواست برای استقبال از سپاه اسلام به بیرون از شهر برود. عده‌ای هم کنار او بودند. کودکان با خوشحالی اطرافش حلقه زده بودند. پیامبرمان ﷺ دوست نداشت آن‌ها خسته شوند. برای همین، ایشان را سوار اسب‌ها و شترها کرد.
دختر کوچولوی زید هم که پدرش در جنگ شهید شده بود، آنجا بود. رسول‌الله ﷺ با محبت به او نگاه کرد. دختربچه در غمِ از دست دادن پدرش گریه می‌کرد. پیامبر عزیزمان ﷺ این حال او را تاب نیاورد و اشک از چشمانش سراریز شد. با نشان دادن دخترک به اطرافیانش چنین گفت:
"این حسرتِ عاشق به معشوق است." سپس اشک‌های دخترک را پاک کرد. به او گفت که پدرش در بهشت منتظر اوست. دختربچه با شنیدن این مژده دیگر گریه نمی‌کرد.
جعفر هم یکی دیگر از شهدا بود. پسر جعفر هم آنجا بود. سرش پایین بود. پیامبرمان ﷺ او را بغل کرد و سوار شتر خودش کرد. در راه پیامبرمان ﷺ مژده‌های زیبایی به او داد:
"در بهشت به پدرت دو بال داده‌اند. او حالا هر طور دلش بخواهد در بهشت پرواز می‌کند." برای همین او را «جعفر طیار» می‌گویند.
این سخنان تا اندازه‌ای موجب تسلای کودک شد. حالا پدرش را در بهشت تصور کرده و آرام می‌گرفت.
مسلمانان با شور و هیجان به استقبال از سپاه اسلام آمدند، و برای ایشان دعا می‌کردند. خالد بن ولید هم به خاطر موفقیت مهمی که برای اسلام کسب کرده بود؛ خوشحال و شادمان بود.

#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیشتر اهل بهشت و اهل جهنم چه کسانی هستند?
7
برادری جوان و شگفت‌انگیز. افراد زیادی از مالزی 🇲🇾 و سراسر جهان فداکاری‌های بزرگی کرده‌اند و جان خود را برای مردم غزّه به خطر انداخته‌اند. داستان عبدالرحیم تنها یکی از بسیاری از این نمونه‌هاست. من زمان زیادی را با برادران و خواهران مالزیایی گذراندم و فوراً متوجه شدم که آن‌ها تعهدی استوار و تزلزل‌ناپذیر برای پایان دادن به نسل‌کشی دارند.

نوشته: خالد بیدون

✾•┈••✦❀✦••┈✾
16👏4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💜زندگی با مادر ، آرامش بخش
و با پدر ، جذاب است...


👨‍🏫https://www.tgoop.com/kodak_moslm
🥰42
#فرزندپروری

رفتار پدر با دختر باید چطوری باشه
؟

۱_دخترتون بیش از هر چیزی، نیاز به محبت پدرانه داره

۲_شما در انتخاب شریک زندگی آیندش  تأثیر گذارین.

۳_دختر شما نظاره‌گر رفتارتون با مادرش هست.

۴_اجازه ندین بزرگ‌شدن دخترتون از صمیمیت بین شما کم کنه.

۵_با دخترتون خاطره بسازین.

https://www.tgoop.com/kodak_moslm
6
بسم اللە الرحمن الرحیم
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
جهت اطلاع شما بزرگواران,فرداشب سەشنبە ۱۵ مهر ۱۴۰۴ مصادف با ۷ اکتبر،مراسم اختتامیه و اهدای جوایز مسابقات فوتسال جام مساجد جوانرود بعد از نماز عشاء در مسجد خاتم الانبیاء،برگزار میگردد.
لذا از تمامی شما بزرگواران انتظار میرود که در وقت مقرر حضور سبز به هم رسانیم.
ضمنا شرکت در مراسم برای عموم آزاد است.
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام

اللّٰهُــــمَّ صَــلِّ عَلیٰ مُحَـــمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّـــــدﷺ

الگوی ما سرورمان رسول الله (ﷺ‌)
https://www.tgoop.com/kodak_moslm
 🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃
8
Forwarded from سید مجید حسینی
هر روز خود را با❁﷽❁شروع کنیم.

🌹 ڕۆژباش هاوڕێیانی خۆشەویست

🗓 ئەمڕۆ سێ شه‌‌ممه

🌾١٥ی ڕەزبەری  ٢٧٢٥ی کوردی
🌾١٥ی  میهری١٤٠٤ کۆچی هەتاوی
🌾۰۷  ستامبری  ٢٠٢٥ی زایینی
🌾۱۵ی ره بیعه سانی ۱۴۴۷ مانگی


  "بەهیوای رۆژانێکی خۆش بۆ هەموولایەک"
پرورگارا
بین ما را اصلاح
دلهاى ما را متفق
ما را به آرامش هدایت
از تاریکى ها به سوى روشنى رهائى
از زشتى هاى آشکار و نهان دور 
خدایا گوشها و چشمها و دلها و زنها و فرزندان ما را مبارک
و توبه ما را بپذیر زیرا تو توبه پذیر و مهربانی.
             آمين یا ارحم الراحمین
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸🍃
3
Forwarded from سید مجید حسینی
#۳۶۵_روز_با_پیامبر

روز ۲۸۷ - آمادگیِ بزرگ

هشت سال از هجرت مسلمانان به مدینه می‌گذشت. در این مدت، اسلام قدرتمند شده بود. آنان با مشرکان پیمان صلح امضا کرده بودند. فتنه یهودی‌ها را خنثی کرده، و دین اسلام را به رهبران دنیا شناسانده بودند. مردم از راه‌های دور به مدینه می‌آمدند که مسلمان شوند. مسلمانان، سپاه نیرومند بیزانس را مجبور به فرار و عقب نشینی کرده بودند.
پیامبرمان ﷺ و یارانش خشنود از همه این دستاوردها؛ غمی در دل داشتند. آنان بسیار دلتنگ کعبه بودند. چه دور بودند از او! و چه دوستش داشتند!
کعبه برای آنان زیباترین جای جهان بود. اگرچه از نخستین انسان به این سو، همواره تقدسش حفظ شده؛ اما اکنون مکه در دستِ مشرکان بود. مشرکان درون و اطراف کعبه را از بت‌ها پر کرده بودند؛ و به جای خدای کعبه بت‌ها را عبادت می‌کردند. پیشِ روی کعبه کارهایی می‌کردند که شایسته آن محیط نبود. پیامبر عزیزمان ﷺ از این مسائل بسیار ناراحت بود. کعبه شایسته عبادت انسان‌های پاکیزه بود. می‌بایست این مکان مقدس هر چه زودتر از این زشتی‌ها و آلودگی‌ها پاک گردد. پیامبرمان ﷺ دنبال راهی می‌گشت؛ اما این کار اصلا آسان نبود. مشرکان به کسی اجازه نزدیک شدن به کعبه را نمی‌دادند. تنها در صورت فتح مکه، کعبه به جایگاهی می‌رسید که سزاوارش بود. آنگاه بت‌ها را از میان برداشته و مسلمانان به عبادت می‌پرداختند.
حالا دیگر مسلمانان صاحب چنان قدرتی بودند که بتوانند به چنین موفقیتی دست یابند.
سپاهِ اسلام بسیار قوی شده بود؛ اما پیامبر عزیزمان ﷺ نمی‌خواست پیمان صلح حدیبیه را زیر پا بگذارد.
در حالی که مسلمانان با حساسیت و دقت، مفاد پیمان صلح را حفظ می‌کردند مشرکان به برخی از یاران پیامبرمان ﷺ حمله ور شدند، و با آنکه در حدیبیه پیمان بسته بودند که تا ده سال هیچ جنگی با مسلمانان نکنند؛ اما خون مسلمانان را بر زمین ریختند.
مشرکان با این رفتار زشتشان، پیمان را نقض کردند. پیامبر عزیزمان ﷺ از شنیدن این موضوع، بسیار غمگین شد. فوراً، خبری برای آن‌ها فرستاد:
"شما پیمان حدیبیه را زیر پا گذاشتید. اگر به این کارهای زشتتان ادامه دهید، ناگزیرم با شما بجنگم."
مشرکان با دریافت این خبر دچار ترس شدند. بیشترِ آن‌ها متوجه بودند که حق با پیامبرمان ﷺ است؛ اما مکه از روی عناد خبر از آمادگی برای جنگ دادند.
پیامبر عزیزمان ﷺ تصمیمش را گرفت. به سمت مکه حرکت می‌کردند. زمان آن رسیده بود که درسِ خوبی به مشرکان مکه داده شود. به اصحابش خبر داد. ایشان فوراً تدارکِ سفر دیده و حاضر شدند.
پیامبر ﷺ تا حد امکان، این موضوع را پنهان نگه داشت. او نمی‌خواست خونی ریخته شود. برای همین می‌خواست پیش از آمادگی مشرکان اقدام کند. برای همین، چنین دعا می‌فرمود:
"پروردگارا! تا رسیدنِ ناگهانی به آنجا، کار جاسوسان و مخبران را تعطیل کن؛ تا آن‌ها یکباره مرا ببینند."
مسلمانان پنهانی همه تدارکات لازم را دیدند. پیامبر ﷺ در مدتی کوتاه، سپاهی ده هزار نفری حاضر کرد. مردم از دور و نزدیک به سپاه پیامبرمان ﷺ می‌پیوستند. کسی چه می‌دانست، شاید کعبه به زودی روزهای روشنش را باز می‌یافت.

#ویژه_کودکان_و_نوجوانان
«الْحَمْدُ لله عَلَى نعمة الإِسْلام
🌸
🍂🌸🍃
🍃🍂🌸🍃🌸
🍃🍂🌸🍃🍂🌸
6
2025/10/09 10:22:57
Back to Top
HTML Embed Code: