Telegram Web
#شعر_شب





زَنانِ سیاسی
        زیباتراَند !
این زَخمه هایِ زیتون را
                 مَزارعِ مَهتابی ،
                         شَهادت خواهند داد
تُفنگی :
   که بر پیلهْ زارِ فَقر
                به تَعبیرِ نان ،
                            می غُرّد
یا حَـتّا ...
  گیاهی که در پَرگارِ یک گودال
                    قَد می کِشد تا دیوار
     هَر دو از ترانه ای در خاطراتِ زَنانه ،
                                         آغاز می شوند
             زیرا
                 مادرانِ مان ،
                          خورشیدها زائیده‌اَند


- محمود درویش
ترجمه : امید_آدینه
@khonehdeleman
🥰2🔥1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
《آیریلیق》
اجرای استاد #کیهان_کلهر و #کیا_طبسیان
آهنگساز: #علی_سلیمی

آیریلیق، آیریلیق، آمان آیریلیق
هر بیر دردن اولار یامان آیریلیق
#فرهاد_ابراهیمی

«آیریلیق» به معنی جدایی، یکی از ترانه‌های مشهور آذربایجانی به‌شمار می‌آید. استاد رجب ابراهیمی (فرهاد) متولد روستای کورعباسلو از توابع اردبیل آن را در ۱۳۳۵ خورشیدی سرود و استاد علی سلیمی اردبیلی این سروده را در #بیات_شیراز تصنیف کرد و بانو وارتوش (همسر استاد سلیمی) از رادیو تبریز آن را برای اولین بار به اجرا درآورد اما با بازخوانی توسط شادروان #رشید_بهبودف بود که این ترانه به شهرت کنونی اش رسید...

این ترانه یادآور جدایی جمهوری آذربایجان از ایران است همچنین خود استاد علی سلیمی دربارهٔ ترانهٔ آیریلیق می‌گوید: «درد و غمی که به خاطر جدایی از سرزمین مادری در بین مردم دو سوی ارس دیده می‌شد، مرا ترغیب مکرد تا ترانه‌ای برای این موضوع بنویسم درست در زمانی که نه حکومت پهلوی و نه حکومت سوسیالیستی اجازهٔ دیدار از اقوام آن طرف ارس را به ما نمی‌دادند»

منبع: کانال موسیقی سنتی
@khonehdeleman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لالایی کُردی

#کیهان_کلهر
#تریو_رامبرانت
کنسرت رویال فستیوال هال لندن ۲۰۲۱

@khonehdeleman
🥰1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ترانه‌ی ایتالیایی «قلب کولی» یکی از معروفترین ترانه‌های ایتالیاست،

اجرای "نادا مالانیما " در کنسرت سال 1971 رم به رهبری برونو نیکلای یکی از بهترین اجراهای این ترانه میباشد.
@khonehdeleman
#شعر_شب





می‌خواهم در جهانی برخیزم
که عشق به قیمت لبخند باشد.
مردان نمیرند
زنان نگریند
و همه کودکان، پدران خود را بشناسند.
عدالت باغی باشد
که مردم در آن سیب‌های یکسان بخورند
و یکسان بمیرند.
می‌خواهم در جهانی برخیزم
که هیچ انسانی، بیش از یک بار نمیرد!


ژاک پره‌ور  
ترجمه: احمد شاملو
@khonehdeleman
2😁1
تا ۲۰۰سال پیش طول عمر متوسط آدمها {با مرگ نوزادان} در دنیا حدود ۳۰سال بوده.
... الان «متوسط امید به زندگی» حدود ۷۰ساله.

در قدیم وجود بیماریهای مسری، مرگ نوزادان و مادران موقع زایمان و عفونتهای متعدد، اجازه زندگی طولانی رو به آدما نمی‌داد. تازه به جز این موارد، ملت فوج فوج بر اثر قحطی، حوادث یا جنگ و‌ نزاعهای محلی می‌مردن.

اینکه امروزه اکثر فوتها از بیماریهای قلبی و سرطان هست دلایل متعددی داره، اما اصلیترینش اینه که تقریبا «بقیه راههای مرگ» توسط پزشکیِ مدرن مسدود شده. قدیما اکثر مردم قبل از اینکه فرصت کنن تا رگهای قلبشون بگیره یا دچار سرطان بشن، بر اثر تیفوس و طاعون و آنفولانزا ریق رحمت رو سر می‌کشیدن.

احتمالا اگر در آینده بیماریهای قلبی یا سرطان رو هم درمان کنیم و طول عمر متوسط بشه ۱۵۰ سال، باز با سونامی بیماریهای جدیدی برخورد خواهیم کرد که الان نادر یا ناشناخته‌ست. چون این بیماریها بیشتر در افراد بالای ۱۲۰سال بروز می‌کنه.


#توضیح
البته اثرات روبه افزایش آلاینده‌های شیمیایی صنعتی و میکروپلاستیکها و غذاهای فرآوری شده را نیز باید افزود.
@khonehdeleman
✔️چه‌گونه عاشق می‌شویم؟ عاشق شدن یک پدیده‌ بیولوژیک است یا ذهنی؟


از نظر دانشمندان عاشق شدن تحولی بیولوژیک است و نتیجۀ تماس چشم‌ها، شنیدن صدا، استشمام بو و فعالیت‌های هورمونی و از نظر روانپزشکان، یک «جور شدن» ناخودآگاه.
اما با عاشق شدن، چه اتفاقاتی در بدن می‌افتد؟

در کسری از ثانیه، تیر عشق به سمت شما رها می‌شود اما این تیر برخلاف تصورها مغز را هدف می‌گیرد و نه قلب شما را.

عشق چهار منطقه از مغز را فعال می‌کند: دو نقطه در کورتکس مغز در یکی از تکامل یافته‌ترین مناطق مغز، دو نقطۀ دیگر در بخش‌هایی کمتر تکامل یافته. فعال شدن این چهار نقطه باعث ایجاد احساس وابستگی می‌شود.


این.گونه است که پس از عاشق شدن، احساس شادی و سرخوشی می‌کنیم زیرا مولکول‌های شیمیایی سرخوشی که در واقع دوپامین، اکسیتوسین، آدرنالین و وازوپرسین هستند آزاد می‌شوند؛ مولکول.هایی که حسی شبیه مصرف کوکائین را به انسان می‌دهند.

اینجاست که میل به بوسیدن زنده می‌شود. خود بوسیدن هم، علاوه بر اینکه حس آرامش می‌دهد، باز مواد شیمیایی جدیدی را آزاد می‌کند.
برای آمیزش و تولید مثل نیز سه اتفاق در بدن روی می‌دهد و باز در این بخش، سه سیستم مغزی نقش مهمی ایفا می‌کنند:

اولین اتفاق، ایجاد میل جنسی است که با ترشح تستوسترون مشهور به هرمون مردانه ایجاد می‌شود. البته این هورمون هم در بدن زنان ترشح می‌شود و هم مردان.

دوم؛ ایجاد عشقی پر شور و حرارت و وسواس‌گونه است که باعث تمرکز بر یک فرد خاص می‌شود. این کار هم نتیجۀ افزایش سطح دوپامین است.

و سوم دلبستگی که باعث می‌شود یک زوج در کنار یکدیگر باقی بمانند. این هم نتیجۀ بالا رفتن سطح هورمون اکسیتوسین در بدن است؛ هورمونی که در خلق رابطه‌ای عاشقانه، لذت جنسی و خلق رفتارهای مادرانه نقش مهمی دارد.

بیش از ۹۰ درصد انسان‌ها عمل بوسیدن را انجام می‌دهند. این رفتار در میان دیگر پستانداران هم دیده می‌شود از جمله شامپانزه ها، روباه‌ها و تمام حیواناتی که عشق خود را با لیسیدن نشان می‌دهند.


- یورونیوز
@khonehdeleman
عباس کیارستمی مصاحبه مشهوری دارد که در آن درباره پیچیدگی عشق و روابط زن و مرد حرف زده است. کیارستمی می‌گوید:
"عشق نتیجه سوتفاهم است، وقتی آدم‌ها را نمی‌فهمیم عاشقشان می‌شویم ولی وقتی به واقعیت آنها پی‌ می‌بریم، متوجه می‌شویم که این آدم آنی نبوده که ما تصور می‌کردیم.
یعنی عشق یک توهّم بیشتر نیست، شاید راه حل زن و مرد در این است بفهمند که همدیگر را نمی‌فهمند.
زن و مرد دو دنیای کاملا متفاوت دارند، که هیچ شباهتی به هم ندارد، از جایی اشکال پیدا می‌شود که ما توقع فهمیدن همدیگر را پیدا می‌کنیم."

سخن مرحوم کیارستمی بدون شک قرینه زندگی بسیاری از ماست.
ما آدم‌های معاصر در افکارمان دنیایی داریم که توقع داریم آدمهای دیگر در قالبِ دنیای ما جای بگیرند.
مخصوصا آنها که دوستشان داریم.
در حقیقت وقتی عاشق کسی هستیم او را در قالبِ ذهنی خودمان جای می‌دهیم در حالی که به احتمال قریب به یقین قالبِ ذهنیِ ما یا برای او کوچک است یا بزرگ، یا فراخ است یا تَنگ...
قالب فی‌ذاته یعنی محدودیت، یعنی حدود و ثغور، در حالی که عشق با حدود و ثغور تضادّ ماهوی دارد.
از نظر من هم اشکالِ کارِ بیشترِ ما همین قالب‌هایی است که ساخته‌ایم و خوش به حال آن کسی که آدم‌ها را به زور در قالب‌های از پیش ساخته خودش جای نمی‌دهد.
آنها را همانگونه که هستند می‌پذیرد.
اینگونه دوست داشتن نه تنها توهّم نیست که بزرگترین موهبت زندگی است.
سالها پیش دوستی داشتم بی هیچ تجربه عاشقی و جدایی که ترانه زمستانِ افشین مقدم را به زیبایی هرچه تمام‌تر می‌نواخت و می‌خواند.
یکبار از او پرسیدم فلانی تو که تا کنون نه عاشق شده‌ای نه تجربه هجران و فراق داری این شعر و آهنگ برای تو چه مفهومی دارد، و او اینگونه پاسخ داد :
"دلم برای کسی تنگ است که نمی‌شناسمش ولی می‌دانم که وجود خارجی دارد.
می‌دانم یک جایی در گوشه همین شهر کسی هست که من دوستش دارم، اگر وجود نداشت که مجسمه او را در افکارم نمی‌ساختم...
برای من هم عشق چنین مفهومی دارد.
تجسّم کردنِ آدمی که می‌دانیم هست ولی نمی‌دانیم کجاست.
در حالی که دوست داشتن ارتباطی با تجسّم ندارد، دوست داشتن پذیرشِ آدم‌ها و لذت بردن از حقیقتِ واضح و مرئیِ آنهاست... "


- رسول اسدزاده
@khonehdeleman
1
2025/10/13 13:16:43
Back to Top
HTML Embed Code: