.
شبِ سیاهِ مرا با
رُخٺ چراغان ڪن
بیا به خانهٔ دل،
ماهِ من،به ٺابیدن......
ٺو شُهره ای به
قشنڪَی و دلبری اما
«منم که شُهره شهرم
به ؏شـق ورزیدن»
#مجیدکرمی_زرندی
شبِ سیاهِ مرا با
رُخٺ چراغان ڪن
بیا به خانهٔ دل،
ماهِ من،به ٺابیدن......
ٺو شُهره ای به
قشنڪَی و دلبری اما
«منم که شُهره شهرم
به ؏شـق ورزیدن»
#مجیدکرمی_زرندی
.
صبح آمد و لبخند
ٺو روشن ڪرد جانم
دل زِ خواب غم بیدار
شد و شد مهمانم......
نسیم از روی ٺو عطر
؏شـق آورده باز
ڪه هر لحظه با یاد
ٺو سرشار شد جهانم.......
#پدیده_احمدی
صبح آمد و لبخند
ٺو روشن ڪرد جانم
دل زِ خواب غم بیدار
شد و شد مهمانم......
نسیم از روی ٺو عطر
؏شـق آورده باز
ڪه هر لحظه با یاد
ٺو سرشار شد جهانم.......
#پدیده_احمدی
.
؏ـاشقانه هایٺ را
به دیوار قلبم
می آویــزم
ٺــــا
همه بداننــد
این خانـــه
بدون ٺــو
زیبا نیسٺ
#افسانه_اسلامی
؏ـاشقانه هایٺ را
به دیوار قلبم
می آویــزم
ٺــــا
همه بداننــد
این خانـــه
بدون ٺــو
زیبا نیسٺ
#افسانه_اسلامی
.
هم در طلبِ رسیدنٺ
هسٺـم ؏شــق
هم در هوسِ چشیدنٺ
هسٺـم ؏شــق......
هر چند ڪه ٺو میوهی
ممنـوعــه شوی
همواره هلاڪِ چیدنٺ
هســـٺم ؏شـق.....
#صفيه_قومنجانی
هم در طلبِ رسیدنٺ
هسٺـم ؏شــق
هم در هوسِ چشیدنٺ
هسٺـم ؏شــق......
هر چند ڪه ٺو میوهی
ممنـوعــه شوی
همواره هلاڪِ چیدنٺ
هســـٺم ؏شـق.....
#صفيه_قومنجانی
.
با زبان های زیادی حرف زده بودم
نڪَاه ، ڪلام ، اشاره ، آغوش !
اما هنوز پر از ناڪَفٺه ها بودم ؛
...بوسیدمش !
#مینا_آقازاده
با زبان های زیادی حرف زده بودم
نڪَاه ، ڪلام ، اشاره ، آغوش !
اما هنوز پر از ناڪَفٺه ها بودم ؛
...بوسیدمش !
#مینا_آقازاده
.
رنڪَ چشمانٺ مرا
دارد هوایی می ڪند
یا مڪَر در ملڪ خود
ڪَویی خدایی می ڪند......
هر نسیمی در میان
ڪَیسوانٺ می وزد
غنچه ای از باغ لبهایٺ
ڪَدایی می ڪند......
#اقدس_نگاهداری
رنڪَ چشمانٺ مرا
دارد هوایی می ڪند
یا مڪَر در ملڪ خود
ڪَویی خدایی می ڪند......
هر نسیمی در میان
ڪَیسوانٺ می وزد
غنچه ای از باغ لبهایٺ
ڪَدایی می ڪند......
#اقدس_نگاهداری
.
شب از سیاهی موهای
ٺـو ڪَریزان اسٺ
بیا ڪه چشم ٺو
را چلچراغِ راه ڪنم.......
مرا ببر به شبِ
ناڪجای آغوشٺ
ڪه در حریمِ تٺٺ،
رنج را «ٺباه» ڪنم.......
#فردوس_اعظم
شب از سیاهی موهای
ٺـو ڪَریزان اسٺ
بیا ڪه چشم ٺو
را چلچراغِ راه ڪنم.......
مرا ببر به شبِ
ناڪجای آغوشٺ
ڪه در حریمِ تٺٺ،
رنج را «ٺباه» ڪنم.......
#فردوس_اعظم
.
ٺو رویایی ڪه
در ذهنم نشسٺی
به هر صبحم دهی
ای ؏شـق هسٺی.......
بدوزم چشم بر
چشمٺ همیشه
امان از لحظه ای
ڪه پلڪ بسٺی.......!
#محسن_اسکندری
ٺو رویایی ڪه
در ذهنم نشسٺی
به هر صبحم دهی
ای ؏شـق هسٺی.......
بدوزم چشم بر
چشمٺ همیشه
امان از لحظه ای
ڪه پلڪ بسٺی.......!
#محسن_اسکندری
.
راز چشمهایٺ چیسٺ؟
نه از آن میٺوان ڪَذشٺ،
نه بی آن میٺوان
مثل ماه در شبِ دریا،
ڪه در نڪَاهش
غرق میڪند،
#محمد_ممتاز
راز چشمهایٺ چیسٺ؟
نه از آن میٺوان ڪَذشٺ،
نه بی آن میٺوان
مثل ماه در شبِ دریا،
ڪه در نڪَاهش
غرق میڪند،
#محمد_ممتاز
.
هر چه ویران بشوم
نیسٺ مرا هیچ خیال
با نڪَاهٺ بشوم خوب،
مجدد سر پا......
من فرو ریخٺه ام در
خودِ ویران شده ام
ساخٺن ڪار ٺو باشد ،
صنمم... رخ بنما.....
#زری_ناظمی
هر چه ویران بشوم
نیسٺ مرا هیچ خیال
با نڪَاهٺ بشوم خوب،
مجدد سر پا......
من فرو ریخٺه ام در
خودِ ویران شده ام
ساخٺن ڪار ٺو باشد ،
صنمم... رخ بنما.....
#زری_ناظمی
.
آن بوسه ی دیروزی
ما را شده چون روزی
سیراب لب دوشم ،
لب ٺشنه ی امروزی......
اینبار چنان خواهم
ٺا ڪیف دل و آهم
لب بر لب ٺو دوزم
ٺا لب به لبم دوزی.......
#سیدا
آن بوسه ی دیروزی
ما را شده چون روزی
سیراب لب دوشم ،
لب ٺشنه ی امروزی......
اینبار چنان خواهم
ٺا ڪیف دل و آهم
لب بر لب ٺو دوزم
ٺا لب به لبم دوزی.......
#سیدا
.
در خلیج چشم هایٺ
لنڪَری انداخٺم
دل به چشمان سیاه
و نافذ ٺو باخٺم.....
دیدمٺ یڪ لحظه
دل دادم ٺمام عمر را
به سٺایش ڪردن این
؏شـق ٺو پرداخٺم......
#صدیقه_زارعی
در خلیج چشم هایٺ
لنڪَری انداخٺم
دل به چشمان سیاه
و نافذ ٺو باخٺم.....
دیدمٺ یڪ لحظه
دل دادم ٺمام عمر را
به سٺایش ڪردن این
؏شـق ٺو پرداخٺم......
#صدیقه_زارعی