Telegram Web
.



لبهایٺ شبیه
سیب باران خورده ایسٺ بر
شاخه ای بلند ؛؛ زوال عقل اسٺ
ڪسی ٺو را ببیند و هوس نڪند.



#شاهـرخ_صفـــرنژاد
.



رنگ چشمان تو هر بار عسل نوشم کرد

وای از آن لعل لب و قند شکرپاره ی تو




#میرسعید
.


عجب ڪرده
هوای ٺو دل من
ڪَذارد سر به
پای ٺو دل من.....

منظم میزند
قلبم به ؏شـقٺ
ڪنـد خود را
فدای ٺو دل من......


#حیدر_دهقان
.


دلم با چشمهایش
همنشین اسٺ
ڪنارش زندڪَی
خلد برین اسٺ......

چنان در جسم و
جانم رخنه ڪرده
ڪه در چشمان من
او بهٺرین  ا
سٺ....


#محسن_اسکندری
.


آٺش بزن من را
به آٺشدانِ چشمانٺ
؏شـق منی ، من هم
بلاڪَردانِ چشمانٺ.....

ابروڪمان ، ٺیری
بزن ، خونم حلالِ ٺو.
باید بمیرم با سَرِ
مژڪَان چشمانٺ.......


#ع_نیکو(لاله)
.


رؤیای چشم دلبرم
مهمان شبهای من اسٺ
         حسّ قشنڪَ بودنش
           ٺن پوش زیبای من اسٺ.....

با خنده ی چشمان او
   می لرزد آسان این دلم
            لبخندهای خنده اش
             بر روی لبهای من اسٺ......


#مینا_ر
.


صبح آمده ، ڪو
نڪَار من لبخندٺ
آرامـش من ،
قرار من ، لبخندٺ.....

صبحانه ی دلپذیر
بوسیدن ٺوسٺ
زیبایی  روزڪَار
   من  ، لبخندٺ......


#محمد_دری_صفت
.


از ڪنج دل
ٺا فاصله ی حس بوسیدنٺ
ٺنها یڪ لحظه  اشتیاقسٺ
در هفٺ شهر خیال ؏شـق.....




#شانی_بختیاری
.


لبخند ٺو زیبا ٺرین
دلٺنڪَی دنیاسٺ
وقٺی ڪه میخندی
جهانم شڪل یڪ رویاسٺ......

با حس مُردن زندڪَی
ڪردم نمی دانی
رویای شیرینم ،ڪنارٺ
مرڪَ هم زیباسٺ......


#سمیه_فخرالدین
🤍
تو آغاز هر سخنی
و پایان هر آغوشی
در روزگاری که نوشداروها
بعد از مرگ سهراب پایان خوبی ندارند،
اما من با تـو پایان خوبی خواهم داشت.
ای بودنی ترینم...

#سوگند
.


آنقدر به آغوش
ٺو عادٺ دارم
حٺی به خودٺ
حس حسادٺ دارم......

پلڪی بزنی به
خاڪ خواهم افٺاد
من خدمٺ چشم
ٺـو ارادٺ دارم......


#صادق_حسینی
.

آرامش دشٺ و
صبح ، بودن با ٺو
بر سفره ی ؏شـق
قصه ڪَفٺن با ٺو.......

مبهوٺ جمال چو‌ن
بهارٺ هـم من
امروز غم از دلم
زُدودن با ٺـو
......


#محسن_اسکندری
.



احساس قشنڪَی‌سٺ
ڪه در بند ٺو باشم
مفٺون نڪَاه و لب
و لبخند ٺو باشم.......



#صدیقه_پناهنده
.


باید خودٺ بدانی
  ؏شـق اسٺ راه آخر
          قطعا به جز همین 
          ره ،راهی نمانده دیڪَر......

یڪ عمر چشم خود
      را بسٺم به روی دنیا 
             ممنون ؏شـق هسٺم
                        این حس یاد آور.....


#فاطمه_انصاری
.


«در پای ٺو جان خود
فدا خواهم ڪرد»
از خلق جهان ٺو
را جدا خواهم ڪرد......

آنقدر به ؏شـق
ٺو ڪَرفٺارم ڪه
در ڪعبه ی دل ٺو
را خدا خواهم ڪرد......


#سمیه_فخرالدین
🤍
ڪَوشه چشمی
ٺــو اڪَــــر
هر دو جهــان
مال من اسٺ...



#محسن_شفیعی_فریاد
.


تا در آغوش من از عشق سخن می گویی
بوسه می خواهم از آن لب ، لب خرمالویی

نفسم را به نفس های تو بسته است فلک
رشته ی عمر مرا بسته به تار مویی

ای غم کهنه چه می خواهی ازین سوخته جان
یعنی از من ، من دیوانه چه را می جویی

هیچ ما را نکن از گلشن عشقت محروم
هر گلی در چمن و باغچه دارد بویی

نتوانست کسی با همه ترفند... ولی
تو مرا عاشق خود ساخته با ابرویی

همه سرگرم زر و سیم و تو اما دائم
از غریبانگی و عشق سخن می گویی


#محسن_چالاک
.



جیبهایم را ازبوسه هایٺ پُر ڪرده ام،
حالا دیڪَر فرقی نمی‌ڪند
بیرون دڪآن دلٺ،
بهشٺ باشد یا جهنّم...




#میناسهرابی
.


قرارمان پاییز
آنجا ڪه برڪَ‌ها
چون نامه‌های ؏ـاشقانه بر زمین ورق می‌خورند
و باد،
و باد هزار رنڪَ
پیکِ بی‌قرارِ دلدادگی‌هامان خواهد بود!

قرارمان پاییز
من از تاکِ نڪَاهٺ
خُمِخانه‌ی ٺازه‌ای خواهم ساخٺ
خُمِخانه‌ای ڪه هزار سال در جانم
مسٺانه بجوشد.


#محسن_قریب
.

افٺاده دلی بر در
میخانه چشمٺ
افسون شده و
؏ـاشق و دیوانه چشمٺ......

یڪ بار نڪَاهش ڪن
و بڪَذار ڪه این دل
مسٺی ڪند از ڪَردش
پیمـــانه چشمٺ.....


#محمد_کربلایی_زاده
2025/09/08 12:17:35
Back to Top
HTML Embed Code: