.
در آٺش ؏شـق ٺو
سوخٺن سعادت اسٺ
جان سپردن در رهٺ
زیباٺرین سرنوشٺ.....
فارغ ز ٺمام
هیاهوهای جهان،
یڪ بغل آغوش
ٺو یعنی بهشٺ........
#امیر_پرهام
در آٺش ؏شـق ٺو
سوخٺن سعادت اسٺ
جان سپردن در رهٺ
زیباٺرین سرنوشٺ.....
فارغ ز ٺمام
هیاهوهای جهان،
یڪ بغل آغوش
ٺو یعنی بهشٺ........
#امیر_پرهام
.
هر شبم به یاد ٺو
؏شـقٺ به جانم می زند
آن نڪَاهِ ڪَرمِ ٺـو
نیشٺر به جانم می زند......
با دو چشمان خمارٺ ،
بیشٺر مسٺم نڪن
ای صنم چشمان ٺو
آٺش به جانم می زند.....
#منصور_قادری_زنوز
هر شبم به یاد ٺو
؏شـقٺ به جانم می زند
آن نڪَاهِ ڪَرمِ ٺـو
نیشٺر به جانم می زند......
با دو چشمان خمارٺ ،
بیشٺر مسٺم نڪن
ای صنم چشمان ٺو
آٺش به جانم می زند.....
#منصور_قادری_زنوز
.
نقشِ زیبای تو در قاب دلم جا دارد
زندگی با نگهِ مستِ تو معنا دارد
ای که در کُنجِ لبت میکده بر پا داری
لبم از جام لبت بوسه تمنا دارد
دلِ من غرقه ی آن برکه ی رویایی شد
این چه رازیست که آن چشمِ فریبا دارد
نیستی همنفسم بی تو دلم میگیرد
با تو اما دلِ من وسعتِ دریا دارد
آرزویم همه اینست ببوسم دستت
دل مجنون صفتم حسرت ليلا دارد
شعله ی عشق تو در سینه ی من روشن شد
کِی دل از آتشِ سوزانِ تو پروا دارد!!
چشمِ تو از نظرم دور اگر هست بدان
چشمِ غمدیده ی من شوقِ تماشا دارد
رمزِ عشقِ من و تو رازِ وفاداری بود
نقشِ زیبای تو در قابِ دلم جا دارد
#علیرضا_داودی_مقدم
نقشِ زیبای تو در قاب دلم جا دارد
زندگی با نگهِ مستِ تو معنا دارد
ای که در کُنجِ لبت میکده بر پا داری
لبم از جام لبت بوسه تمنا دارد
دلِ من غرقه ی آن برکه ی رویایی شد
این چه رازیست که آن چشمِ فریبا دارد
نیستی همنفسم بی تو دلم میگیرد
با تو اما دلِ من وسعتِ دریا دارد
آرزویم همه اینست ببوسم دستت
دل مجنون صفتم حسرت ليلا دارد
شعله ی عشق تو در سینه ی من روشن شد
کِی دل از آتشِ سوزانِ تو پروا دارد!!
چشمِ تو از نظرم دور اگر هست بدان
چشمِ غمدیده ی من شوقِ تماشا دارد
رمزِ عشقِ من و تو رازِ وفاداری بود
نقشِ زیبای تو در قابِ دلم جا دارد
#علیرضا_داودی_مقدم
.
هر بار ڪه نڪَاهٺ میڪنم
غرق میشوم در چشمانٺ
غرق چشمانی ڪه آتش عشقشان تند اسٺ
ڪَریز از ٺـو مرا نشاید
بڪَذار بمیرم در این همه زیبایی
#مرضیه_شهرکی
هر بار ڪه نڪَاهٺ میڪنم
غرق میشوم در چشمانٺ
غرق چشمانی ڪه آتش عشقشان تند اسٺ
ڪَریز از ٺـو مرا نشاید
بڪَذار بمیرم در این همه زیبایی
#مرضیه_شهرکی
.
در یڪ شب مهٺابی
و روشن بغلم ڪن
اندازه ی حٺی سر
سوزن بغلم ڪن.......
محدود نڪن دسٺ
خودٺ را به دو دسٺم
از سینه ی خود ٺا
لب ڪَردن بغلم ڪن ......
#علی_قهرمانی
در یڪ شب مهٺابی
و روشن بغلم ڪن
اندازه ی حٺی سر
سوزن بغلم ڪن.......
محدود نڪن دسٺ
خودٺ را به دو دسٺم
از سینه ی خود ٺا
لب ڪَردن بغلم ڪن ......
#علی_قهرمانی
.
مڪن باور ڪه
من از زندڪَانم
ڪه بی ٺو مُرده
و از مردڪَانم.....
بیا ٺا جان بڪَیرد
جسم بی روح
قدم نِه جــان
من بر دیدڪَانم......
#زهرا_نجاتزاده
مڪن باور ڪه
من از زندڪَانم
ڪه بی ٺو مُرده
و از مردڪَانم.....
بیا ٺا جان بڪَیرد
جسم بی روح
قدم نِه جــان
من بر دیدڪَانم......
#زهرا_نجاتزاده
.
دوسٺ میدارم ٺو
را ای ماه ٺابانِ دلم
روشنیبخش شبِ
ٺارِ پریشانِ دلم......
با نڪَاه خُرّمی
بخشیدهای بر جانِ من
هر نفس نامٺ نشیند
بر لبِ حیرانِ من.....
#لیلا_عباسی
دوسٺ میدارم ٺو
را ای ماه ٺابانِ دلم
روشنیبخش شبِ
ٺارِ پریشانِ دلم......
با نڪَاه خُرّمی
بخشیدهای بر جانِ من
هر نفس نامٺ نشیند
بر لبِ حیرانِ من.....
#لیلا_عباسی
.
چشم تو حلقه نوریست که دیدن دارد
ماه هم شوقِ در آن حلقه، دمیدن دارد
در نگاهت، تبِ یک رازِ طلسمی کهنه است
که به رازش، دلِ من میل رسیدن دارد
هر نفس، با تو هوایم به بهشت آغشته است
سیبِ نابِ رخِ تو، لذت چیدن دارد
نامت اعجازِ بلندیست که بر لبهایم
شده جاری و دلم شوقِ شنیدن دارد
از تبِ خنده شیرین تو فهمیدم که
زندگی طعم عجیبیست، چشیدن دارد
#نازنین_نوری
چشم تو حلقه نوریست که دیدن دارد
ماه هم شوقِ در آن حلقه، دمیدن دارد
در نگاهت، تبِ یک رازِ طلسمی کهنه است
که به رازش، دلِ من میل رسیدن دارد
هر نفس، با تو هوایم به بهشت آغشته است
سیبِ نابِ رخِ تو، لذت چیدن دارد
نامت اعجازِ بلندیست که بر لبهایم
شده جاری و دلم شوقِ شنیدن دارد
از تبِ خنده شیرین تو فهمیدم که
زندگی طعم عجیبیست، چشیدن دارد
#نازنین_نوری
.
چشمٺ را ڪه می بندی
می میرم
ومی ڪَشایی
زنده می شوم!
بودن یا نبودن
به چشمانٺ بسٺڪَی دارد!!
#مهدی_مرتضوی_درازکلا
چشمٺ را ڪه می بندی
می میرم
ومی ڪَشایی
زنده می شوم!
بودن یا نبودن
به چشمانٺ بسٺڪَی دارد!!
#مهدی_مرتضوی_درازکلا
.
لب نخند ٺو را
بوسهای مڪَر بِڪَشاید
ٺویی همای سعادٺ
اڪَر ڪه پر بڪَشاید......
بیا ڪه ٺا به دهانٺ
دخیل بوسه ببندم
چنان ڪه از ٺن خمره؛
خمار سر بڪَشاید......
#اصغر_کرمشاهی_روداب
لب نخند ٺو را
بوسهای مڪَر بِڪَشاید
ٺویی همای سعادٺ
اڪَر ڪه پر بڪَشاید......
بیا ڪه ٺا به دهانٺ
دخیل بوسه ببندم
چنان ڪه از ٺن خمره؛
خمار سر بڪَشاید......
#اصغر_کرمشاهی_روداب
.
احساس اڪَر ؏شـق اسٺ،
ابراز چه شیرین اسٺ
من ؏ــاشقٺم ڪَفٺن،
با ناز چه شیرین اسٺ...
هر صــبح بٺـاباند
خورشید نڪَاهش را،
آن لـحظه ڪنار او،
آغاز چه شیرین اسٺ.......
#نگار_حسینی
احساس اڪَر ؏شـق اسٺ،
ابراز چه شیرین اسٺ
من ؏ــاشقٺم ڪَفٺن،
با ناز چه شیرین اسٺ...
هر صــبح بٺـاباند
خورشید نڪَاهش را،
آن لـحظه ڪنار او،
آغاز چه شیرین اسٺ.......
#نگار_حسینی