.
سفر کن بامن ای دل غصه های روز و شبهایم
که تا بی انتهای جاده ها من با تو می آیم
به فردا های رویایی این آشفته زینت باش
تو هرجایی در این دنیا که باشی من همان جایم
بیا اسم مرا فریاد کن بشکن ڪکوتت را
بزن گل پرسه ها در لابلای خواب و رویایم
#محسن_اسکندری
سفر کن بامن ای دل غصه های روز و شبهایم
که تا بی انتهای جاده ها من با تو می آیم
به فردا های رویایی این آشفته زینت باش
تو هرجایی در این دنیا که باشی من همان جایم
بیا اسم مرا فریاد کن بشکن ڪکوتت را
بزن گل پرسه ها در لابلای خواب و رویایم
#محسن_اسکندری
.
چشم انتظار روزی هسٺم
ڪــه
آٺش جنڪَ خاموش ،
آسمان ، آبیِ آبی
فریادها از سر شوق
رودها جاری و آرام
همـــه جـــا
پاڪ و لطیف و زیبا ...
#معصومه_طهمورسی
چشم انتظار روزی هسٺم
ڪــه
آٺش جنڪَ خاموش ،
آسمان ، آبیِ آبی
فریادها از سر شوق
رودها جاری و آرام
همـــه جـــا
پاڪ و لطیف و زیبا ...
#معصومه_طهمورسی
.
نوشتم نامه ای بربرگ گل، شاید بخوانی
مقیم کوی عشقت گشته ام،شاید ندانی
نشستم گوشه ای،چشم انتظارت ای سیه مو
بچینی گل ز باغ و بنگری ،شاید نهانی
تمام دلخوشی هایم شده تیمار این گل
بخوانی نامه را از برگ گل، شاید زمانی
سکوت مرگباری در وجودم نقش بسته
همه هستی و دنیایم تویی،شاید بدانی
سکوتم می زند آتش بجانم، چاره ای نیست
نوشتم نامه ای بر برگ گل، شاید بخوانی
#فرامرز_پناهی
نوشتم نامه ای بربرگ گل، شاید بخوانی
مقیم کوی عشقت گشته ام،شاید ندانی
نشستم گوشه ای،چشم انتظارت ای سیه مو
بچینی گل ز باغ و بنگری ،شاید نهانی
تمام دلخوشی هایم شده تیمار این گل
بخوانی نامه را از برگ گل، شاید زمانی
سکوت مرگباری در وجودم نقش بسته
همه هستی و دنیایم تویی،شاید بدانی
سکوتم می زند آتش بجانم، چاره ای نیست
نوشتم نامه ای بر برگ گل، شاید بخوانی
#فرامرز_پناهی
.
خواه نزدیڪ باش و ممڪن ،
خواه دور و در دلم ساڪن
اڪَر میان پرده ها ،
نهان و آشڪار بچرخی ،
دوسٺ داشٺن اٺ ذره ای ڪم
نخواهد شد ای محالِ ممڪن
#ر_اهورایی
خواه نزدیڪ باش و ممڪن ،
خواه دور و در دلم ساڪن
اڪَر میان پرده ها ،
نهان و آشڪار بچرخی ،
دوسٺ داشٺن اٺ ذره ای ڪم
نخواهد شد ای محالِ ممڪن
#ر_اهورایی
.
چشمانٺ را
به من بده
می خواهم در این صبح فریبانه
با ٺــــو
آفٺـــاب را
ڪَرم و ؏ـــاشقانه
بنوشــــ.م.
#رضا_قریشی_نژاد
چشمانٺ را
به من بده
می خواهم در این صبح فریبانه
با ٺــــو
آفٺـــاب را
ڪَرم و ؏ـــاشقانه
بنوشــــ.م.
#رضا_قریشی_نژاد
.
جز ٺــو مــن چیزی
نمی خواهم دڪَر از روزڪَار
ڪَر برای زیسٺـــن
دارم دلیلی آن ٺویی......
#امیر_عباس_خالق_وردی
جز ٺــو مــن چیزی
نمی خواهم دڪَر از روزڪَار
ڪَر برای زیسٺـــن
دارم دلیلی آن ٺویی......
#امیر_عباس_خالق_وردی
.
دلم را برده ای
ڪَیسو پریشان
ٺویی آرامشم
در اوج طوفان......
برای درد من
هسٺی ٺو درمان
فدایٺ میشوم
ای جان جانان.....
#مریم_فاتح_اصل
دلم را برده ای
ڪَیسو پریشان
ٺویی آرامشم
در اوج طوفان......
برای درد من
هسٺی ٺو درمان
فدایٺ میشوم
ای جان جانان.....
#مریم_فاتح_اصل
.
فدای رنج دورانت عزیزم
فدای اشڪ پنهانت عزیزم
وطن! ای مادر پرمهر خورشید
نبینم غم به چشمانت عزیزم
#شهراد_میدری
فدای رنج دورانت عزیزم
فدای اشڪ پنهانت عزیزم
وطن! ای مادر پرمهر خورشید
نبینم غم به چشمانت عزیزم
#شهراد_میدری
.
ٺرا ٺنهــــــای
ٺنها دوسٺ دارم
ٺرا امــروز و
فردا دوسٺ دارم.....
ٺرا از ؏ـاشقان،
؏ـاشق ٺرم من
ٺرا ٺا حد یڪٺـا
دوسٺ دارم......
#احمد_محمود_امپراطور
ٺرا ٺنهــــــای
ٺنها دوسٺ دارم
ٺرا امــروز و
فردا دوسٺ دارم.....
ٺرا از ؏ـاشقان،
؏ـاشق ٺرم من
ٺرا ٺا حد یڪٺـا
دوسٺ دارم......
#احمد_محمود_امپراطور
.
و امان از صدایٺ
ڪه ابدی شده اسٺ در جانم
ساده و صریح می ڪَویم،،
ناقوس صدایٺ را دوسٺ می دارم...
#یسنـا_اڪبـری
و امان از صدایٺ
ڪه ابدی شده اسٺ در جانم
ساده و صریح می ڪَویم،،
ناقوس صدایٺ را دوسٺ می دارم...
#یسنـا_اڪبـری
.
ڪَزیدم از میان مرڪَ ها ،
این ڪَونه مردن را
ٺو را چون جان فشردن در
بر آن ڪَه جان سپردن را.....
خوشا از ؏شـق مردن
در ڪنارٺ ، ای ڪه طعم ٺو
حلاوٺ می دهد حتّی
شرنڪَ ٺلخ مردن را.....
#حسین_منزوی
ڪَزیدم از میان مرڪَ ها ،
این ڪَونه مردن را
ٺو را چون جان فشردن در
بر آن ڪَه جان سپردن را.....
خوشا از ؏شـق مردن
در ڪنارٺ ، ای ڪه طعم ٺو
حلاوٺ می دهد حتّی
شرنڪَ ٺلخ مردن را.....
#حسین_منزوی
.
از صخرهی لبخند ٺو
خورشید دمیدهسٺ
بوی ڪَل سرخیسٺ
ڪه از باد رسیدهسٺ......
ڪوه از نفسِ خندهی
ٺو رام و خمیدهسٺ
در چشم ٺو دریاسٺ
ڪه بر دیده دویدهسٺ......
#بنفشه_عمری
از صخرهی لبخند ٺو
خورشید دمیدهسٺ
بوی ڪَل سرخیسٺ
ڪه از باد رسیدهسٺ......
ڪوه از نفسِ خندهی
ٺو رام و خمیدهسٺ
در چشم ٺو دریاسٺ
ڪه بر دیده دویدهسٺ......
#بنفشه_عمری
.
نازنین و مهربان از،
برڪَ ڪَل نازڪٺری
ڪَفٺه بودم دوسٺٺ
دارم، بگو مسٺحضری......
مخملی ابریشمین
را از نڪَاهٺ بافٺم،
ٺا بفهمی هسٺی اول
؏شـقم و آخرسری......
#جواد_کریمی
نازنین و مهربان از،
برڪَ ڪَل نازڪٺری
ڪَفٺه بودم دوسٺٺ
دارم، بگو مسٺحضری......
مخملی ابریشمین
را از نڪَاهٺ بافٺم،
ٺا بفهمی هسٺی اول
؏شـقم و آخرسری......
#جواد_کریمی