.
امشب دو چشم ساحرٺ
بهر دلم جادو ڪند
چون ٺڪ سٺاره در دل
شبهای من سوسو ڪند.....
باعطر ڭَیسویٺ بیا هر
شب ٺو در آغوش من
باشد ڪه شبهای مرا
سرشار از شب بو ڪند
#پرویزغلامی
امشب دو چشم ساحرٺ
بهر دلم جادو ڪند
چون ٺڪ سٺاره در دل
شبهای من سوسو ڪند.....
باعطر ڭَیسویٺ بیا هر
شب ٺو در آغوش من
باشد ڪه شبهای مرا
سرشار از شب بو ڪند
#پرویزغلامی
.
نامت افسون و نڪَاهت شده افسانه ی ما
آتش انداخت خیال تو به ڪاشانه ی ما
مستی از بام سرم پر زد و پروایم نیست
ڪه بڪَویم شده رویای تو پیمانه ی ما
آه ای دورترین! ، دورترین نزدیڪم
نقش چشمت شده حڪ بر دل دیوانه ی ما
ڪاش ڪَاهی گذری بر من و این ڪوچه کنی
تا ڪه ڪَل باز ڪند یاس سر خانه ی ما
یاس نه, ڪوچه و آن خانه و ایوان هم نه
ڪاش آباد ڪنی این دل ویرانه ی ما
#مهدی_عنایتی
نامت افسون و نڪَاهت شده افسانه ی ما
آتش انداخت خیال تو به ڪاشانه ی ما
مستی از بام سرم پر زد و پروایم نیست
ڪه بڪَویم شده رویای تو پیمانه ی ما
آه ای دورترین! ، دورترین نزدیڪم
نقش چشمت شده حڪ بر دل دیوانه ی ما
ڪاش ڪَاهی گذری بر من و این ڪوچه کنی
تا ڪه ڪَل باز ڪند یاس سر خانه ی ما
یاس نه, ڪوچه و آن خانه و ایوان هم نه
ڪاش آباد ڪنی این دل ویرانه ی ما
#مهدی_عنایتی
.
قیام مردم چشمٺ،
چه انقلاب قشنڪَی!
ٺو برڪَزیده ی قلبی!
چه انتخاب قشنڪَی!
رسید ڪار من و
دل به اتفاق قشنڪَی
ڪشید ؏ـاقبٺ اما
به ؏شـقِ نابِ قشنڪَی!
#ترانه_تقوی (پرنده شرقی)
قیام مردم چشمٺ،
چه انقلاب قشنڪَی!
ٺو برڪَزیده ی قلبی!
چه انتخاب قشنڪَی!
رسید ڪار من و
دل به اتفاق قشنڪَی
ڪشید ؏ـاقبٺ اما
به ؏شـقِ نابِ قشنڪَی!
#ترانه_تقوی (پرنده شرقی)
.
یڪ جرعه من
از لبان ٺو نوشیدم
مسٺم من از آن
شراب ڪاری ، عمری
انڪَور لبان ٺو
مڪَر چند ساله سٺ؟
اینڪَونه نشسٺم
به خماری ، عمری.....
#نازی_شکوری
یڪ جرعه من
از لبان ٺو نوشیدم
مسٺم من از آن
شراب ڪاری ، عمری
انڪَور لبان ٺو
مڪَر چند ساله سٺ؟
اینڪَونه نشسٺم
به خماری ، عمری.....
#نازی_شکوری
.
؏شـق من
چشمان خود را باز ڪن
خورشید قلب من ٺویی
روز و شب ،هر نفسم
همه وجود من ٺویی
#آناا_ڪیاجمالی(الههیخیال)
؏شـق من
چشمان خود را باز ڪن
خورشید قلب من ٺویی
روز و شب ،هر نفسم
همه وجود من ٺویی
#آناا_ڪیاجمالی(الههیخیال)
.
عشق یعنی ڪه تو را سخت تماشا بڪند!
تا ڪه لبخند زدی يڪدفعه حاشا بڪند
در پس چهره او عشق نبینی و ولی
در پی طرز بیانش به تو غوغا بڪند
عشق یعنی ڪه تو هم محو نڪَاهش بشوی
او هم از چشم خودش خرج هنرها بڪند
یوسفی در ته زندان ملالش باشی
عاشقت باشد و او صبرِ زلیخا بڪند
نفست بند نفس های دلش باشد و او
با دل مرده ی تو ڪار مسیحا بڪند
ڪَونه اش سرخ شود اوج ڪَناهش باشد
لعنتی بر تب شیرین هوس ها بڪند
ڪَرچهباحجبوحیا هستولیوقتوداع
بپرد در بغلت، ترک مدارا بکند
#محمد_لالوی
عشق یعنی ڪه تو را سخت تماشا بڪند!
تا ڪه لبخند زدی يڪدفعه حاشا بڪند
در پس چهره او عشق نبینی و ولی
در پی طرز بیانش به تو غوغا بڪند
عشق یعنی ڪه تو هم محو نڪَاهش بشوی
او هم از چشم خودش خرج هنرها بڪند
یوسفی در ته زندان ملالش باشی
عاشقت باشد و او صبرِ زلیخا بڪند
نفست بند نفس های دلش باشد و او
با دل مرده ی تو ڪار مسیحا بڪند
ڪَونه اش سرخ شود اوج ڪَناهش باشد
لعنتی بر تب شیرین هوس ها بڪند
ڪَرچهباحجبوحیا هستولیوقتوداع
بپرد در بغلت، ترک مدارا بکند
#محمد_لالوی
.
زیبای من
چشمان ٺو برای صورتاٺ بسیار بزرڪَ اسٺ
چشمان ٺو برای زمین بسیار بزرڪَ اسٺ
سرزمینهایی اسٺ
رودخانههایی اسٺ
در چشمان ٺــو
از میان آنها میڪَذرم
آنها دنیا را روشن میڪنند
و من از میان آن میڪَذرم
زیبــــای مــــن
#پابلونرودا
زیبای من
چشمان ٺو برای صورتاٺ بسیار بزرڪَ اسٺ
چشمان ٺو برای زمین بسیار بزرڪَ اسٺ
سرزمینهایی اسٺ
رودخانههایی اسٺ
در چشمان ٺــو
از میان آنها میڪَذرم
آنها دنیا را روشن میڪنند
و من از میان آن میڪَذرم
زیبــــای مــــن
#پابلونرودا
.
ساڪن شدی در
قلب من ای یارمن
جانان من ای ؏شـق
بی ٺڪرار من.....
هرڪَز نشد همراه
من جز ؏شـق ٺو
ای ماه ٺابان من
و دلـدار مـن.....
#زهرارحیمدادے_باخرزی
ساڪن شدی در
قلب من ای یارمن
جانان من ای ؏شـق
بی ٺڪرار من.....
هرڪَز نشد همراه
من جز ؏شـق ٺو
ای ماه ٺابان من
و دلـدار مـن.....
#زهرارحیمدادے_باخرزی
.
صبــــح من
با ماه رخِ ٺو عجین اسٺ
هر سپیده دم
از خنده هایٺ شڪـر می ریزد
و حضــــــورٺ
شرری از شهــد اسٺ
بر شراره های قلبــــــــم...
ٺـــــــــــــو
زیباٺرین جنون هر روز منی
#یلدا_کولیوند
صبــــح من
با ماه رخِ ٺو عجین اسٺ
هر سپیده دم
از خنده هایٺ شڪـر می ریزد
و حضــــــورٺ
شرری از شهــد اسٺ
بر شراره های قلبــــــــم...
ٺـــــــــــــو
زیباٺرین جنون هر روز منی
#یلدا_کولیوند
.
نمڪ پاشیدهای شاید بهخلوت روی لب هایت
که لب را بی اراده می کشاند سوی لب هایت
چهخوشحالم بهمنآهسته وپیوسته میبخشی
شرابِ بوسه را در خلوت از پستوی لبهایت
امان از آن لبِ سُرخِ اناری رنڪَ و ڪَیلاسی
ڪهلبڪَسمیشود ازطعمِخرمالویلبهایت
نمڪ دارد اگر لبهایت اما طعم ِ شیرینی ست
عسل می ریزد از هر گوشه ی کندوی لب هایت
شدم مثل ِ کبوتر که پناه آورده ام بر تو
بده رُخصت بسازم لانه ام را روی لب هایت
#عباس_عبدالحسینی
نمڪ پاشیدهای شاید بهخلوت روی لب هایت
که لب را بی اراده می کشاند سوی لب هایت
چهخوشحالم بهمنآهسته وپیوسته میبخشی
شرابِ بوسه را در خلوت از پستوی لبهایت
امان از آن لبِ سُرخِ اناری رنڪَ و ڪَیلاسی
ڪهلبڪَسمیشود ازطعمِخرمالویلبهایت
نمڪ دارد اگر لبهایت اما طعم ِ شیرینی ست
عسل می ریزد از هر گوشه ی کندوی لب هایت
شدم مثل ِ کبوتر که پناه آورده ام بر تو
بده رُخصت بسازم لانه ام را روی لب هایت
#عباس_عبدالحسینی
.
ٺا نڪَاهم بر نڪَاهٺ
خورد ، چشمم ٺار شد
با ٺماشای ٺو ، قلبم
؏ـاشق و بیمــــار شد.....
چشمهایٺ چشمه ی
خورشید و من مشٺاقِ آن
چشم من بعد از ٺو ،
از خورشید هم بیزار شد....
#اصغر_مدققی
ٺا نڪَاهم بر نڪَاهٺ
خورد ، چشمم ٺار شد
با ٺماشای ٺو ، قلبم
؏ـاشق و بیمــــار شد.....
چشمهایٺ چشمه ی
خورشید و من مشٺاقِ آن
چشم من بعد از ٺو ،
از خورشید هم بیزار شد....
#اصغر_مدققی