Telegram Web
.



غم  دل  با  نفس
  ڪَرم  ٺو  ڪَفٺن دارد
ٺو ڪه ڪَرمای وجودی
و پری روی منی.......


#حمیدرضا_حیدری
.


ٺو زیبایی ،چنان
ڪَلهای ڪَندم
ٺرا دل برڪَزید
از بین مردم.......

بله را میدهد
این دل به چشمٺ
نمیخواهد بپرسد
بـار چنـــدم.....


#علی_حیاتی
.


شہد شیرین لب سرخٺ
شرابی دیڪَر اسٺ
برق ھر موج نڪَاھٺ
آفٺابی دیڪَر اسٺ.....

در قیاس آن چہ در
چشمان نازت دیدہ ام
باٺمام وسعٺش،
دریا سرابی دیڪَر اسٺ....


#حسین_خبیرے_شہا
.


ٺا مسٺی لبهای
ٺو را نوشیدم
درچشمه ی چشم های
ٺــو جوشیدم......

چرخی زدم وشراب
هف ساله شدم
ٺاڪی شدم از
سینه‌ی ٺو روئیدم.....


#علی_صحرائی_هروی
.



خفٺه در ناز نڪَاهٺ،
یڪ بغل افسونڪَریسٺ
چشمڪ و لبخند زیبایٺ
فقط بازیڪَریسٺ......

ڪار من دل دادن و
دل بسٺن بی ادعاسٺ
ڪار ٺو وابسٺه ڪردن
با سلاح دلبریسٺ.....


#حمیدرضا_قبادی_راد
.



آیه چشمانِ ٺو ٺفسیر
خورشید اسٺ بس
در طلو؏ِ چشم‌هایٺ
سجده بر دل واجب اسٺ......



#حمید_رضا_یگانه
.


نڪند عشق همان توطئه غم باشد
باز قربانی این معرڪه قلبم باشد

ظاهراً فاصله تأویل طویل عشق است
نڪند سهم من از بودن تو ڪم باشد

نڪند سهم من از سفره ڪَسترده عشق
دهن سوخته ، آشی ڪه نخوردم باشد

دل خود ڪرده ما را ز چه تدبیری نیست ؟
زخمی عشق نباید پی مرهم باشد

ای ڪه با اشهد چشمان تو ڪافر شده ام
نڪند مرڪَ همان قبله عالم باشد

تب فردوس ندارد دل سودا زده ام
تا ڪه آغوش تو در حڪم جهنّم باشد

و/تن تو وطن من شود آخر روزی
دوست دارم ڪه تنت خط مقدّم باشد


#مرتضی_شاکری
.



چشمان ٺو سازنده ی
؏شـق اسٺ و بدیهی‌سٺ،
این دل نَشود بعــد
نڪَاهٺ دڪَر آرام...



#علی_صاحبکار
.



ٺو را به وُسعٺِ جغرافیای نابِ آغوشٺ

به حَدّی ڪه نڪَنجَد در ٺصَوُر، دوسٺٺ دارم




#رضا_ترکمان
.


؏شـق ٺو باشد مرا جنٺ چڪار آید مرا

ای بهشت من دوچشمان قشنڪَٺ بیشٺر



#صادق_ب
.


امشب دو چشم ساحرٺ
             بهر دلم  جادو ڪند
            چون ٺڪ سٺاره در دل
                 شبهای من سوسو ڪند.....

باعطر ڭَیسویٺ بیا هر
       شب ٺو در آغوش من
           باشد  ڪه  شبهای  مرا
                 سرشار  از  شب بو ڪند


#پرویزغلامی
.



سحرم نیڪو نڪَردد
مڪَر آنڪَه ڪه نڪَار
ڪَوش من خوانده بڪَوید
صبح زیبایٺ بخیر.....




#ترنم_ماه
.


نامت افسون و نڪَاهت شده افسانه ی ما
آتش انداخت خیال تو به ڪاشانه ی ما

مستی از بام سرم پر زد و پروایم نیست
ڪه بڪَویم شده رویای تو پیمانه ی ما

آه ای دورترین!   ،  دورترین نزدیڪم
نقش چشمت شده حڪ بر دل دیوانه ی ما

ڪاش ڪَاهی گذری بر من و این ڪوچه کنی
تا ڪه ڪَل باز ڪند یاس سر خانه ی ما

یاس نه, ڪوچه و آن خانه و ایوان هم نه
ڪاش آباد ڪنی این دل ویرانه ی ما


#مهدی_عنایتی
.


الله الله از آن نڪَاهی ڪه ٺو راسٺ

جز سجده مڪَر چه می ٺوانم بڪنم؟




#جواد_مزنگی
.



قیام مردم چشمٺ،
چه انقلاب قشنڪَی!
ٺو برڪَزیده ی قلبی!
چه انتخاب قشنڪَی!

رسید ڪار من و
دل به اتفاق قشنڪَی
ڪشید ؏ـاقبٺ اما
به ؏شـقِ نابِ قشنڪَی!



#ترانه_تقوی (پرنده شرقی)
.


یڪ جرعه من
از لبان ٺو نوشیدم
مسٺم من از آن
شراب  ڪاری ، عمری

انڪَور لبان ٺو
مڪَر چند ساله سٺ؟
اینڪَونه نشسٺم
به خماری ، عمری.....


#نازی_شکوری
.



؏شـق من
چشمان خود را باز ڪن
خورشید قلب من ٺویی
روز و شب ،هر نفسم
همه وجود من ٺویی




#آناا_ڪیاجمالی(الهه‌ی‌خیال)
.


عشق یعنی ڪه تو را سخت تماشا بڪند!
تا ڪه لبخند زدی يڪدفعه حاشا بڪند

در پس چهره او عشق نبینی و ولی
در پی طرز بیانش به تو غوغا بڪند

عشق یعنی ڪه تو هم محو نڪَاهش بشوی
او هم از چشم خودش خرج هنرها بڪند

یوسفی در ته زندان ملالش باشی
عاشقت باشد و او صبرِ زلیخا بڪند

نفست بند نفس های دلش باشد و او
با دل مرده ی تو ڪار مسیحا بڪند

ڪَونه اش سرخ شود اوج ڪَناهش باشد
لعنتی بر تب شیرین هوس ها بڪند

ڪَرچه‌باحجب‌وحیا هست‌ولی‌وقت‌وداع
بپرد در بغلت، ترک مدارا بکند


#محمد_لالوی
.



آنچنان دل برده ای از
من ڪه حٺی مرڪَ هم
قدرٺ آن را ندارد
ٺا جدایی افڪند.....


#امیر_دیوار
.


غنچه ڪن لبهای نازٺ؛ نازنیــــنا ٺا زنم

بوسه ای از قـــعر رویا ؛بر لبان سرخ ٺو




#رزگار_مـــــوڪریآڹ
2025/09/10 19:22:06
Back to Top
HTML Embed Code: