Telegram Web
خطاطی‌های میرزا محمد سیفی قزوینی
معروف به عماد الکتاب


@js313
Forwarded from جمهوری شهریاری هوشنگ (محمد)
تو آن مِِه فروشی مرا می‌فروشی
لباس مرا می‌توانی بپوشی

لباسی که بیزار از او هفت ننگ است
نپوشد مگر پیکر عیب‌پوشی

تو مینْیاتوری کم‌نظیری که در باغ
نگیری به همراه خود ساقدوشی

مرا داد باری صلیب تو بر دوش
ز عهد عتیقش امانت‌فروشی

نه آهم بگیرد شبی دامنت را
نه این ناله‌ها راه دارد به گوشی

تنِ سرمه، پوشانده‌ام آبرنگی
نیوشای وحی‌ام نیامد سروشی

به معراج تجرید، تشریف دادیم
از این رو نداریم جوش و خروشی

گلوی خراشیده‌ام _ تشنه در دیس _
شبیخون یحیاست در عیش و نوشی

شدم سوسنی که زبانش بریده
نه آن شهرزادی که تو آرزوشی

نپرسیدم از لعل چاووش او هیچ
چرا وقت و بی وقت، ما را خموشی؟

تفٱل زدم با نگاهت ولی حیف
که در پشت صحنه فقط فالگوشی

خلاصت کنم از ستیزی که در آن
نه اسکندری مانده نه داریوشی

اگر ساغر از دست حافظ گرفتی
میفکن دگر در مغان جنب و جوشی


ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ ه‍.خورشیدی | تهران

#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
#نه_به_اعدام #نه_به_حجاب_اجباری

#غزل #شعر_فارسی #شعر_ایرانشهر #شاعران_ایران #شعر_خراسان
#مکتب_مشهد #محمد_رمضانی_فرخانی


https://www.tgoop.com/JFhooshang1

ای عشق
در‌‌آور از خماری
ما را
پیمانه
چقدر جور ما را بکشد؟

#واران
#نو_رباعی
@js313
Forwarded from سخنشاهی
آیدی ثبت نام 👈 @sokhanshaahi
Forever for Now
LP
آهم چو سرو در چمنِ روزگار ماند
این مصرعِ بلند ز ما یادگار ماند
#میرمحمدحسین_حسینی
@js313
من گاو و خر تو نیستم خالو جان!
اسب کهر تو نیستم خالو جان!
بر شانه ی من بار امانت نگذار
من بار‌بر تو نیستم خالو جان!

🔻🔻🔻

صد مرتبه پشت گوش انداختمش
صد بار ز روی دوش انداختمش
آن بار امانتی که بر دوشم بود
مانند خر چموش انداختمش

#واران
@js313
هر تار ز موی او
نخِ تسبیحیست
آورده به هم
سَرِ صد و یک دل را

#واران
#نو_رباعی
@js313
Kamila Rahimi “Behtar az...
@tajikmusic
میان ماندن و رفتن درنگ می‌کُشدم
مرا گدای خیابان اضطراب نکن
#سیاوش_مطهری
@js313
گم گردم اگر تو جستجویم نکنی
آیینه صفت روی به سویم نکنی
در حق خود از لطف تو گفتم بسیار
یارب!یارب ! دروغگویم نکنی

#میرزا_طاهر_وحید_قزوینی
@js313
ای شیشه چه شد به سنگ کار تو کشید؟
با اصل خودت به جنگ کار تو کشید؟
اول چه مگر کشیدی ای ذره ی خرد
تا اینکه به بیگ بنگ کار تو کشید
؟

#واران
@js313
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
صدای دکتر محمد معین

خواندن بیت‌های آغازین
دفتر دوم مثنوی معنوی
(۹ اردی‌بهشت ۱۲۹۷ رشت – ۱۳ تیر ۱۳۵۰ تهران)
#محمد_معین
@js313

مانند غزال
آمد از دور
خیال
من شیر شدم
سریع
شعرش کردم

#واران
#نو_رباعی
@js313
باران زد و قوس رنگی‌اش را دیدی
رقصیدن و شوخ و شنگی‌‌اش را دیدی
باران زد و سیل ، خانه‌ی ما را برد
اما تو فقط قشنگی‌اش را دیدی

#واران
@js313
این عکس‌ها مربوط به هفته‌ی مد لندن و نیویورک و چند شوی لباس دیگر است. همانطور که می‌بینید بسیاری از مانکن‌ها، قبل از رفتن روی استیج و زمانی که در حال استراحت یا میک‌آپ هستند، کتاب می‌خوانند.

آن کسانی که همیشه تلاش می‌کنند بدن و تیپ‌شان شبیه مانکن‌ها باشد و طبق آخرین مد دنیا لباس می‌پوشند، باید از خودشان بپرسند که آیا کتاب‌خواندن این مانکن‌ها را هم تقلید می‌کنند؟!

مانکن پایینی سمت راست، داره کتاب «کافکا در کرانه» نوشتۀ «هاروکی موراکامی» رو مطالعه میکنه. با هم قسمتی از این کتاب رو می‌خونیم:
«بستن چشم‌هایت چیزی را عوض نمی‌کند. چون نمی‌خواهی شاهد اتفاقی باشی که می‌افتد، آن ‌چیز ناپدید نمی‌شود. در واقع دفعه بعد که چشم واکنی، اوضاع بدتر می‌شود. دنیایی که تویش زندگی می‌کنیم این‌جور است. آقای ناکاتا! چشمانت را باز کن. فقط بزدل چشم‌هایش را می‌بندد. چشم بستن و پنبه در گوش چپاندن باعث نمی‌شود زمان از حرکت بایستد.»
برگرفته از:خلاقیت بدون مرز

@js313
You Can Win If You Want
Modern Talking
چون زاهدان که باده ز مردم نهان خورند
چشمان نیم‌مست تو خونم چنان خورند

#نظام_دستغیب_شیرازی
@js313
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻بخشی از گفت‌و‌گویی با زنده‌یاد #لمیعه_عباس_عماره شاعره فقید عراقی
+من اعتقاد دارم که شریف رضی متغزِل خلق شده بود، عاشقانه‌سرا آفریده شده بود.
ولی این عبا و عمامه، تمام این عواطف اصیل را پوشاند. جایگاه او، او را مجبور می‌کرد که باوقار باشد.
_مثل نقیب اشراف بودنش
+بله، همه‌ چیز...
یک بار در روز عید زنی که شریف رضی او را دوست داشت و او این را نمی‌دانست برای دست‌بوسی نزد او آمد، شریف رضی سرود:

"و مقبل کفی وددت لو انه
اوما الی شفتی بالتقبیلِ"

و کسی که دستم را بوسید، دوست می‌داشتم که به لبانم برای بوسه اشارت می‌کرد.

یک بار هم زنان را به حج می‌برد، به اعتبار این که امیرالحاج بود. احتمالا محرم شده بود، می‌گوید:

"بتنا ضجیعین فی ثوبی هوی و تقی
یلفنا الشوق من راس الی قدمِ"

ما دو تن، در یک بستر، در لباس هوس و تقوی شب را به صبح آوردیم.
در حالی که شوق، سر تا پای ما را در می‌پیچید.

_ "راس" یا "قرن" ؟ (قرن یعنی شقیقه)
+قرن چیه؟ حتی اگر گفته باشه قرن، تغییرش می‌دم، نمی‌خوامش.
-برگرفته از:از چیزهای دیگر

@js313
2024/06/11 05:04:26
Back to Top
HTML Embed Code: