✔️وليد بن عبدالملك بن مروان بن الحکم الأموی كسي بود كه در منبر با شگفتي مي پرسید:مگر از خليفه هم حساب مي خواهند؟ آن گاه برادرش يزيد بن عبد الملك، چهل شيخ را گردآورد كه فتوا دهند بر خليفه هيچ حساب و عقابي نيست...
تاريخ الخلفاء"- #جلال_الدين_السيوطي (849-911)
@js313
تاريخ الخلفاء"- #جلال_الدين_السيوطي (849-911)
@js313
Forwarded from گزینگویهها (بهروز صفرزاده)
حیف که امسال نمیتونیم بریم نمایشگاه، کلی کتاب بخریم، هیچکدومو نخونیم.
مجبوریم همون کتابای قبلیو نخونیم. 😄
مجبوریم همون کتابای قبلیو نخونیم. 😄
Forwarded from کبری موسوی قهفرخی (کبری موسوی قهفرخی)
نگاهی به انواع ترکیبسازی در کتاب «نورباعی» سرودهٔ جلیل صفربیگی
ترکیبسازی، قدرت شاعر است در آفرینش مفاهیمی تازهیاب که بر بستر واژگان یا ترکیبات معمولی و دستفرسود نمود مییابد. کارکرد اصلی ترکیبسازی، افزودن ظرفیتهای معنایی به واژه و چندلایه کردن آن برای تحکیم شبکهٔ محتوایی شعر است. به بیانی دیگر، ترکیبسازی، فشردهسازی چند واژه در یک ترکیب نوساز است. این آفرینش را باید در متن، سنجید و توان شاعر را در میزان هنریبودن ترکیب نوپدیدش بررسید.
کتاب «نورباعی»، تازهترین کتاب جلیل صفربیگی است که دربردارندهٔ تجربیات جدید وی در قالب تازهٔ نورباعی است. نورباعی، تکبیتی بر وزن رباعی است. ترکیبسازی در این کتاب جلوههای گوناگونی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنم:
الف) ترکیبسازی از طریق افزودن واج (حرف):
در این شیوه، شاعر با افزودن واج یا واجهایی به ابتدا، میانه یا انتهای واژه یا ترکیبی متداول، دایرهٔ تفسیر شعر را گسترش میدهد؛ برای نمونه:
🔸شد حلقه
به دور حلقشان
گیسویت
با موی تو
باد اگر بورزند
بد است
صفربیگی با افزودن حرفی به فعل وزیدن، ترکیب «باد ورزیدن» را ساخته که تداعیکنندهٔ دشمنی ورزیدن است.
🔸خوردیم
دو جرعه
از عدمنوش فنا
رفتیم
به خواب ابد
آرام آرام
شبکهٔ کلمات (عدم، فنا، خواب، ابد، آرام آرام،... ) بهخوبی عدمنوش را در خود پذیرفته و بدون بیرونزدگی از بافت معنایی شعر، آن را چون دمنوشی آرام آرام سرکشیده است.
🔸در من
نمکیدنش
چه شوری انداخت
من میدانستم
که لبش
شیرین است
ترجیح میدهم بینگارم که شاعر با افزودن «ن» به «مکیدن»، ملاحت ویژهای به کار بخشیده تا شوری و شیرینی را در شعرش به هم بیامیزد و فعل جدید «نمکیدن» را بسازد در معنای چشیدن نمک؛ وگرنه میشود انگاشت که نمکیدن، فعل نفی مکیدن است، اما ارجحیت انگارهٔ نخست از آن روست که هر دو وجه را در خود دارد.
🔸لبخند تو:
باز کردن قفل قفس
پرواز دهاندن کبوتر-بوسه
شاعر از تلفیق پرواز دادن، لب دادن و دهان، «پرواز دهاندن» را ساخته که میتوان دندان را نیز در آن مستتر دانست.
🔸این چشم
به هم دوخته باید بشود
نامردمکی کرد و
تو را
خوب ندید
نامردمکی کردن، نامردی کردن چشمی است که کافِ تحقیر را نیز در این بافت به دنبال میکشد تا کشیدگی چشم و تنگ بودن آن هم، که مانع خوب دیدن معشوق میشود، به ویژگیهای منفیاش افزوده شود.
🔸بر دندهٔ خود
کارد کشیدم
با شعر
غم
پیش صدای آن
ویولنگ انداخت
ویولنگ؛ خیلی خوب از کار درآمده است. ببینید افزودن یک حرف، چطور کار را تمام کرده است و باعث شده که ویولن، لنگ بیندازد! نمیتوانم تصور کنم که صدای این ویولن، صدایی نخراشیده نیست؛ که اگر «خراشیده»! هم باشد، باز حرفی باقی نمیگذارد و درهمتنیدگی اجزای شعر را بیشتر نشان میدهد.
🔸با اره
به جان خواب او
افتادند
با جنگل پیر
نابلوطی کردند
نابلوطی این نورباعی، خیلی نالوطی است!
🔸آغوشت
عجب قیامتی کرده بهپا
لطفاً
لب خویش را
بدوزخ به لبم
دوزخ و قیامت، از یکسو، و خِ دوزخ که سرنخِ نخ را به دست میدهد تا کار دوختودوز بهتر پیش برود، از سوی دیگر، ترکیبی بدیع ساختهاند.
ب) ترکیبسازی از طریق جایگزینی واجی:
در این شیوه، شاعر بدون آنکه واجی به واژهٔ اصلی بیفزاید یا از آن بکاهد، حرف یا حروفی از واژه را تغییر میدهد تا پیوستگی کلمات را در بافت شعر تقویت کند. در برخی از موارد که صامتهای همآوا که نویسههای گوناگون دارند، تغییر میکنند (مانند ص، س، ث)، ترکیب جدید، تنها در صورت مکتوبِ شعر قابل تشخیص است. نمونه:
🔸من
خواب کبوتر و پرستو دیدم
تببال زدند
میلههای قفسم
*تبخال
🔸مثل قفسی
که در خودش
زندانیست
تنهاییام
از پرنده
بالابال است
*مالامال
🔸باید
بتکانم از تنم
خاکم را
از خود
بزنم به تاک
انگور شوم
*بزنم به چاک
🔸پشت سر هم
گاف زدیم و
رفتیم
جز دار مگافات
نبود این دنیا
*دار مکافات
🔸انگار که
با شراب
تحریر شده
خط لب تو
چقدر مستعلیق است
*نستعلیق
(در این شعر، «انگار» را ناخودآگاه، «انگور» خواندم!)
🔸کارم شده
داغبانی اندوهم
زخمی
قلمه
به زخم دیگر بزنم
*باغبانی
🔸من
بستری تن توام
بارانم
بیمار تو بودم ابر!
ترخیسم کن
*ترخیص
ج) ترکیبسازیهای مبتنی بر تداعی:
در این شیوه، شاعر بر بستری از واژگان یا ترکیبات متعارف، ترکیبی میآفریند که فراتر از تغییر حروف یا کموزیاد کردن آنهاست. نمونه:
🔸موهای تو را دیدم و
در سجده شدم
سنجاقک سنجاقک سنجاقالله
سنجاق سر+سبحانالله
🔸در وحشی چشمهای تو
پرسه زدم
با تاک
تلو شراب خوردم
در تو
تلو خوردن+چلو کباب خوردن
🔸🔸 کتاب «نورباعی» را بخوانید و از تصاویر و کشفهای شاعرانهاش لذت ببرید:
کردهست دو پای خویش را
در یک کشف
چارانه،
که نورباعیام کن فوراً!
کبری موسوی قهفرخی. اردیبهشت ۱۴۰۳
ترکیبسازی، قدرت شاعر است در آفرینش مفاهیمی تازهیاب که بر بستر واژگان یا ترکیبات معمولی و دستفرسود نمود مییابد. کارکرد اصلی ترکیبسازی، افزودن ظرفیتهای معنایی به واژه و چندلایه کردن آن برای تحکیم شبکهٔ محتوایی شعر است. به بیانی دیگر، ترکیبسازی، فشردهسازی چند واژه در یک ترکیب نوساز است. این آفرینش را باید در متن، سنجید و توان شاعر را در میزان هنریبودن ترکیب نوپدیدش بررسید.
کتاب «نورباعی»، تازهترین کتاب جلیل صفربیگی است که دربردارندهٔ تجربیات جدید وی در قالب تازهٔ نورباعی است. نورباعی، تکبیتی بر وزن رباعی است. ترکیبسازی در این کتاب جلوههای گوناگونی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنم:
الف) ترکیبسازی از طریق افزودن واج (حرف):
در این شیوه، شاعر با افزودن واج یا واجهایی به ابتدا، میانه یا انتهای واژه یا ترکیبی متداول، دایرهٔ تفسیر شعر را گسترش میدهد؛ برای نمونه:
🔸شد حلقه
به دور حلقشان
گیسویت
با موی تو
باد اگر بورزند
بد است
صفربیگی با افزودن حرفی به فعل وزیدن، ترکیب «باد ورزیدن» را ساخته که تداعیکنندهٔ دشمنی ورزیدن است.
🔸خوردیم
دو جرعه
از عدمنوش فنا
رفتیم
به خواب ابد
آرام آرام
شبکهٔ کلمات (عدم، فنا، خواب، ابد، آرام آرام،... ) بهخوبی عدمنوش را در خود پذیرفته و بدون بیرونزدگی از بافت معنایی شعر، آن را چون دمنوشی آرام آرام سرکشیده است.
🔸در من
نمکیدنش
چه شوری انداخت
من میدانستم
که لبش
شیرین است
ترجیح میدهم بینگارم که شاعر با افزودن «ن» به «مکیدن»، ملاحت ویژهای به کار بخشیده تا شوری و شیرینی را در شعرش به هم بیامیزد و فعل جدید «نمکیدن» را بسازد در معنای چشیدن نمک؛ وگرنه میشود انگاشت که نمکیدن، فعل نفی مکیدن است، اما ارجحیت انگارهٔ نخست از آن روست که هر دو وجه را در خود دارد.
🔸لبخند تو:
باز کردن قفل قفس
پرواز دهاندن کبوتر-بوسه
شاعر از تلفیق پرواز دادن، لب دادن و دهان، «پرواز دهاندن» را ساخته که میتوان دندان را نیز در آن مستتر دانست.
🔸این چشم
به هم دوخته باید بشود
نامردمکی کرد و
تو را
خوب ندید
نامردمکی کردن، نامردی کردن چشمی است که کافِ تحقیر را نیز در این بافت به دنبال میکشد تا کشیدگی چشم و تنگ بودن آن هم، که مانع خوب دیدن معشوق میشود، به ویژگیهای منفیاش افزوده شود.
🔸بر دندهٔ خود
کارد کشیدم
با شعر
غم
پیش صدای آن
ویولنگ انداخت
ویولنگ؛ خیلی خوب از کار درآمده است. ببینید افزودن یک حرف، چطور کار را تمام کرده است و باعث شده که ویولن، لنگ بیندازد! نمیتوانم تصور کنم که صدای این ویولن، صدایی نخراشیده نیست؛ که اگر «خراشیده»! هم باشد، باز حرفی باقی نمیگذارد و درهمتنیدگی اجزای شعر را بیشتر نشان میدهد.
🔸با اره
به جان خواب او
افتادند
با جنگل پیر
نابلوطی کردند
نابلوطی این نورباعی، خیلی نالوطی است!
🔸آغوشت
عجب قیامتی کرده بهپا
لطفاً
لب خویش را
بدوزخ به لبم
دوزخ و قیامت، از یکسو، و خِ دوزخ که سرنخِ نخ را به دست میدهد تا کار دوختودوز بهتر پیش برود، از سوی دیگر، ترکیبی بدیع ساختهاند.
ب) ترکیبسازی از طریق جایگزینی واجی:
در این شیوه، شاعر بدون آنکه واجی به واژهٔ اصلی بیفزاید یا از آن بکاهد، حرف یا حروفی از واژه را تغییر میدهد تا پیوستگی کلمات را در بافت شعر تقویت کند. در برخی از موارد که صامتهای همآوا که نویسههای گوناگون دارند، تغییر میکنند (مانند ص، س، ث)، ترکیب جدید، تنها در صورت مکتوبِ شعر قابل تشخیص است. نمونه:
🔸من
خواب کبوتر و پرستو دیدم
تببال زدند
میلههای قفسم
*تبخال
🔸مثل قفسی
که در خودش
زندانیست
تنهاییام
از پرنده
بالابال است
*مالامال
🔸باید
بتکانم از تنم
خاکم را
از خود
بزنم به تاک
انگور شوم
*بزنم به چاک
🔸پشت سر هم
گاف زدیم و
رفتیم
جز دار مگافات
نبود این دنیا
*دار مکافات
🔸انگار که
با شراب
تحریر شده
خط لب تو
چقدر مستعلیق است
*نستعلیق
(در این شعر، «انگار» را ناخودآگاه، «انگور» خواندم!)
🔸کارم شده
داغبانی اندوهم
زخمی
قلمه
به زخم دیگر بزنم
*باغبانی
🔸من
بستری تن توام
بارانم
بیمار تو بودم ابر!
ترخیسم کن
*ترخیص
ج) ترکیبسازیهای مبتنی بر تداعی:
در این شیوه، شاعر بر بستری از واژگان یا ترکیبات متعارف، ترکیبی میآفریند که فراتر از تغییر حروف یا کموزیاد کردن آنهاست. نمونه:
🔸موهای تو را دیدم و
در سجده شدم
سنجاقک سنجاقک سنجاقالله
سنجاق سر+سبحانالله
🔸در وحشی چشمهای تو
پرسه زدم
با تاک
تلو شراب خوردم
در تو
تلو خوردن+چلو کباب خوردن
🔸🔸 کتاب «نورباعی» را بخوانید و از تصاویر و کشفهای شاعرانهاش لذت ببرید:
کردهست دو پای خویش را
در یک کشف
چارانه،
که نورباعیام کن فوراً!
کبری موسوی قهفرخی. اردیبهشت ۱۴۰۳
نخستین مجموعهٔ شعر مهرداد مهرجو توسط انتشارات آنیما منتشر شد. این مجموعه با عنوان «از برف و پروانه»، دربردارندهٔ ۱۱۸ شعر کوتاه از این شاعر و نویسندهٔ جوان است. پیشتر از مهرجو کتابی تحت عنوان «اشارههای خوشایند؛ جستارهایی پیرامون شعر و اندیشهٔ سهراب سپهری» چاپ شده بود.
شعرهای مهرجو در مجموعهٔ یاد شده، پیرامون موضوعاتی چون عشق، مرگ، خدا و... قرار دارد و از نگاه فردی شاعر به جهان پرده برمیدارد. مطالعهٔ این اثر به دوستداران شعر کوتاه، جستجوگران معنا و معنویت و... پیشنهاد میشود. نمونههایی از شعرهای این مجموعه:
یکم:
چه دارم
جز مشت خاکی
که از راه برداشتم؟
دوم:
کویر
سکوت خداوند
و جنگل
کلام اوست
سوم:
به شب پیوست
با چراغی
به دنبال ماه
چهارم:
چه میرود بر جهان
وقتی به خواب
میرویم؟
@js313
شعرهای مهرجو در مجموعهٔ یاد شده، پیرامون موضوعاتی چون عشق، مرگ، خدا و... قرار دارد و از نگاه فردی شاعر به جهان پرده برمیدارد. مطالعهٔ این اثر به دوستداران شعر کوتاه، جستجوگران معنا و معنویت و... پیشنهاد میشود. نمونههایی از شعرهای این مجموعه:
یکم:
چه دارم
جز مشت خاکی
که از راه برداشتم؟
دوم:
کویر
سکوت خداوند
و جنگل
کلام اوست
سوم:
به شب پیوست
با چراغی
به دنبال ماه
چهارم:
چه میرود بر جهان
وقتی به خواب
میرویم؟
@js313
Forwarded from تاریکجا
واژهها وقتی آزاد باشند با استقلال حرکت میکنند و همین نشانهی ارزش آنهاست. اگر واژهها را اینچنین آزاد بدانیم شعر را درک کردهایم.
تخیل نه اجتناب از واقعیت است، نه توصیف و نه فراخوانی عینها و موقعیتها. باید گفت شعر با دنیا ورنمیرود بلکه آن را تکان میدهد. شعر با تمام توان بر واقعیت صحه میگذارد و بنابراین از آنجا که واقعیت هیچ نیاز به حمایت شخصی ندارد، بلکه وجودش مستقل از کنش بشری است، آنچنانکه علم [قانون] زوالناپذیری ماده و نیرو را به اثبات رسانده، شعر عینی تازه و نمایش و رقصی میآفریند که آینهای در برابر طبیعت نیست بلکهــــــ
همچنانکه بال پرندگان بر هوای متراکم ضربه میزند و بی آن هیچ پرندهای توان پرواز ندارد، واژههایی که تخیّل رهاشان کرده نیز با پرواز خود بر واقعیت صحه میگذارند.
—بهار و همه، ویلیام کارلوس ویلیامز، ترجمهی احمد اخوت
❚❚❚
تخیل نه اجتناب از واقعیت است، نه توصیف و نه فراخوانی عینها و موقعیتها. باید گفت شعر با دنیا ورنمیرود بلکه آن را تکان میدهد. شعر با تمام توان بر واقعیت صحه میگذارد و بنابراین از آنجا که واقعیت هیچ نیاز به حمایت شخصی ندارد، بلکه وجودش مستقل از کنش بشری است، آنچنانکه علم [قانون] زوالناپذیری ماده و نیرو را به اثبات رسانده، شعر عینی تازه و نمایش و رقصی میآفریند که آینهای در برابر طبیعت نیست بلکهــــــ
همچنانکه بال پرندگان بر هوای متراکم ضربه میزند و بی آن هیچ پرندهای توان پرواز ندارد، واژههایی که تخیّل رهاشان کرده نیز با پرواز خود بر واقعیت صحه میگذارند.
—بهار و همه، ویلیام کارلوس ویلیامز، ترجمهی احمد اخوت
❚❚❚
BÂWAYÂL
Tanya Shokri & Hesam Naseri
🎼باوه یاڵ (نام کوهی در ایلام)
▫️آهنگساز:حسام ناصری
▫️خواننده :تەنیا شکری
▫️شاعر: غلامرضا خان ارکوازی
▫️نوازنده:فردین لاهورپور
سەر قولەێ کاوان، وە سیا تەم دیم / دەرختان ژە خەم چۊی چەوگان چەم دیم
کەپوو وەو شین گاڵ گەرمەوە/ چمان مردەێ داشت وە ڕۊی تەرمەوە
من و باوەیاڵ عەهدمان کەردەن / من خەم و ئەو تەم تا ڕووژ مەردەن
شەو تار و ڕووژ تار، هەردگ تار وە من / دڵ چۊی تافەێ ئاو بێ قەرار وە من
شەرت بوو بپووشم جامەێ قەترانی/چۊی مەجنوون بنەم سەر نە وێرانی
@js313
▫️آهنگساز:حسام ناصری
▫️خواننده :تەنیا شکری
▫️شاعر: غلامرضا خان ارکوازی
▫️نوازنده:فردین لاهورپور
سەر قولەێ کاوان، وە سیا تەم دیم / دەرختان ژە خەم چۊی چەوگان چەم دیم
کەپوو وەو شین گاڵ گەرمەوە/ چمان مردەێ داشت وە ڕۊی تەرمەوە
من و باوەیاڵ عەهدمان کەردەن / من خەم و ئەو تەم تا ڕووژ مەردەن
شەو تار و ڕووژ تار، هەردگ تار وە من / دڵ چۊی تافەێ ئاو بێ قەرار وە من
شەرت بوو بپووشم جامەێ قەترانی/چۊی مەجنوون بنەم سەر نە وێرانی
@js313
«مجموعه_نو_رباعیهای_جلیل_صفربیگی.pdf
966.6 KB
🔻نورباعی🔻
مجموعه نورباعی .جلیل صفربیگی
بنا به درخواست تعدادی از دوستان عزیز ،نسخه الکترونیک کتاب " نورباعی" تقدیم می شود.
@js313
مجموعه نورباعی .جلیل صفربیگی
بنا به درخواست تعدادی از دوستان عزیز ،نسخه الکترونیک کتاب " نورباعی" تقدیم می شود.
@js313