غم به شما عمق میدهد و شادی ارتفاع.
غم ریشههایتان را گسترده میکند و شادی شاخههایتان را.
شادی مثل درختی است که به سمت آسمان میرود، و غم مانند ریشههایی که تا بطن زمین پایین میروند. هر دو مورد نیازند، و هرچه درختی بلندتر شود، همزمان ریشههایش عمیقتر میشوند.
#اوشو
@jomaalate_nab
غم ریشههایتان را گسترده میکند و شادی شاخههایتان را.
شادی مثل درختی است که به سمت آسمان میرود، و غم مانند ریشههایی که تا بطن زمین پایین میروند. هر دو مورد نیازند، و هرچه درختی بلندتر شود، همزمان ریشههایش عمیقتر میشوند.
#اوشو
@jomaalate_nab
"بیرون ریختن حالات و احساسات مختلف" هرگاه احساس کردید که
ذهنتان آرام نیست و تشویش و نگرانی دارید،ابتدا عمل بازدَم را انجام دهید -
همیشه با بازدَم شروع کنید تا آنجا که میتوانید عمیقاً عمل بازدَم را انجام دهید و تمام هوای موجود در ریههایتان را بیرون بریزید. با بیرون ریختن این هوا
حالات و احساسات شما نیز بیرون میریزند، زیرا همه چیز با تنفس شما ارتباط دارد. هنگامی که شکم شما به علت بازدمِ عمیق تو رفت، برای چند ثانیه صبر کنید، و بعد از آن عمل دَم را به طور عمیق انجام دهید، دوباره برای چند ثانیه صبر کنید. مدت زمان توقف میان دَم و بازدَم در این تکنیک باید مساوی باشد.
به همین ترتیب دَم و بازدَم خود را ادامه دهید و از تنفس خود یک ریتم بسازید؛
بلافاصله احساس خواهید کرد تمام وجود شما تغییر کرده، حالات قبلی شما دیگر ناپدید شده و حال جدیدی بر وجودتان حاکم شده است.
@jomaalate_nab
ذهنتان آرام نیست و تشویش و نگرانی دارید،ابتدا عمل بازدَم را انجام دهید -
همیشه با بازدَم شروع کنید تا آنجا که میتوانید عمیقاً عمل بازدَم را انجام دهید و تمام هوای موجود در ریههایتان را بیرون بریزید. با بیرون ریختن این هوا
حالات و احساسات شما نیز بیرون میریزند، زیرا همه چیز با تنفس شما ارتباط دارد. هنگامی که شکم شما به علت بازدمِ عمیق تو رفت، برای چند ثانیه صبر کنید، و بعد از آن عمل دَم را به طور عمیق انجام دهید، دوباره برای چند ثانیه صبر کنید. مدت زمان توقف میان دَم و بازدَم در این تکنیک باید مساوی باشد.
به همین ترتیب دَم و بازدَم خود را ادامه دهید و از تنفس خود یک ریتم بسازید؛
بلافاصله احساس خواهید کرد تمام وجود شما تغییر کرده، حالات قبلی شما دیگر ناپدید شده و حال جدیدی بر وجودتان حاکم شده است.
@jomaalate_nab
بازی فراونی نعمت
بازی فراوانی ،
یعنی عمیقا باور داشته باشیم که به اندازه ی کافی نعمت وبرکت در این جهان وجود دارد ،به طوری که همه ی انسان هابتوانند در بهترین شرایط ممکن ورفاه وآسایش
کامل زندگی کنند .وقتی این باور در ما تقویت شود،رسیدن به ثروت ورفاه آسان تر می شود! همان طورکه چارلی چاپلین میگوید:در این جهان برای هر کسی به اندازه کافی جا وجود دارد؛نیازی نیست ، جای دیگران را بگیرید ، جای خودتان را بگیرید !
@jomaalate_nab
بازی فراوانی ،
یعنی عمیقا باور داشته باشیم که به اندازه ی کافی نعمت وبرکت در این جهان وجود دارد ،به طوری که همه ی انسان هابتوانند در بهترین شرایط ممکن ورفاه وآسایش
کامل زندگی کنند .وقتی این باور در ما تقویت شود،رسیدن به ثروت ورفاه آسان تر می شود! همان طورکه چارلی چاپلین میگوید:در این جهان برای هر کسی به اندازه کافی جا وجود دارد؛نیازی نیست ، جای دیگران را بگیرید ، جای خودتان را بگیرید !
@jomaalate_nab
شما کسی هستید که می توانید
انرژی که عالم را ساخته به سوی
خود جذب کنید
شما آگاهی
انرژی
ارتعاش
الکتریسیته هستید!
شما از جنس انرژی مبدا هستید
شما خالقید
دارای ذهنی فعالید
#استر_هیکس
@jomaalate_nab
انرژی که عالم را ساخته به سوی
خود جذب کنید
شما آگاهی
انرژی
ارتعاش
الکتریسیته هستید!
شما از جنس انرژی مبدا هستید
شما خالقید
دارای ذهنی فعالید
#استر_هیکس
@jomaalate_nab
هر آنچه را که برای دیگران آرزو دارید دریافت خواهید کرد
• اگر آرزو دارید دیگران در آرامش باشند،آرامش دریافت خواهید کرد
• اگر می خواهید دیگران عشق و محبت را احساس کنند، عشق و محبت دریافت خواهید کرد
• اگر فقط زیبایی ها و ارزش های دیگران را مشاهده کنید،همین ویژگی ها به شما باز خواهد گشت
" فقط آنچه را که در قلب تان دارید هدیه می کنید و آنچه را که هدیه می کنید جذب خواهید کرد "
#وین_دایر
@jomaalate_nab
• اگر آرزو دارید دیگران در آرامش باشند،آرامش دریافت خواهید کرد
• اگر می خواهید دیگران عشق و محبت را احساس کنند، عشق و محبت دریافت خواهید کرد
• اگر فقط زیبایی ها و ارزش های دیگران را مشاهده کنید،همین ویژگی ها به شما باز خواهد گشت
" فقط آنچه را که در قلب تان دارید هدیه می کنید و آنچه را که هدیه می کنید جذب خواهید کرد "
#وین_دایر
@jomaalate_nab
هر چه عمیق تر به درونت نفوذ کنی
دنیاهای جدیدتری از صدا و سکوت خواهی یافت.
وقتی به درونی ترین هسته وجودت می رسی،
صدای بی صدا را می یابی.
صدای خلق ناشده،
که همین زندگی تو است
@jomaalate_nab
دنیاهای جدیدتری از صدا و سکوت خواهی یافت.
وقتی به درونی ترین هسته وجودت می رسی،
صدای بی صدا را می یابی.
صدای خلق ناشده،
که همین زندگی تو است
@jomaalate_nab
كائنات شما را
مجازات نميكند
بركت هم نميبخشد
كنترل هم نميكند
فقط عملت به تو برگردانده میشود
كائنات به ارتعاشى كه از جانب شما ارسال ميشود پاسخ میدهد.
شاد بيانديشى, شادمانى نصيبت میشود، منفى بيانديشى, آنچه نصيبت ميشود...
@jomaalate_nab
مجازات نميكند
بركت هم نميبخشد
كنترل هم نميكند
فقط عملت به تو برگردانده میشود
كائنات به ارتعاشى كه از جانب شما ارسال ميشود پاسخ میدهد.
شاد بيانديشى, شادمانى نصيبت میشود، منفى بيانديشى, آنچه نصيبت ميشود...
@jomaalate_nab
مردی تازه ازدواج کرده بود و
به همراه همسرش به خانه برمیگشت.
آنها با قایق از روی دریاچهای میگذشتند که ناگهان طوفان بزرگی برخاست.
آن مرد یک جنگجو بود اما زن خیلی ترسید چون انگار هیچ امیدی نبود.
قایق کوچک بود و طوفان عظیم و هر لحظه امکان غرق شدن آنها وجود داشت.
مرد آرام و خونسرد و ساکت نشسته بود چنان که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است.
اما زن میلرزید. از مرد پرسید: "نترسیدهای؟ شاید این آخرین لحظه زندگی ما باشد. فکر نکنم به آن سمت ساحل برسیم. فقط یک معجزه میتواند ما را نجات دهد وگرنه خواهیم مرد.
چراا تو نترسیدهای؟
بگو ببینم دیوانهای چیزی هستی؟
نکند مثل یک تکه سنگی؟"
مرد خندید و شمشیر را از نیامش درآورد.
زن گیجتر هم شد. با خودش فکر کرد آن مرد میخواهد چه کار کند.
بعد آن مرد شمشیر آخته را به گردن زن نزدیک کرد، خیلی نزدیک، تا حدی که پوست گردنش را لمس میکرد.
مرد پرسید: "ترسیدی؟"
زن شروع به خندیدن کرد و گفت: "چرا باید بترسم؟ شمشیر که در دستان توست، آن وقت از چه چیزی باید بترسم؟
من که میدانم تو عاشق من هستی."
مرد شمشیر را سر جایش گذاشت و گفت:
"پاسخ من هم همین است.
من میدانم خدا عاشق من است و شمشیر نیز در دستان اوست
و این طوفان هم در دستان اوست.
پس هر اتفاقی که بیفتد خوب خواهد بود.
اگر نجات پیدا کنیم خوب است و
اگر نجات پیدا نکنیم خوب است.
چون همه چیز در دستان اوست.
او کار اشتباهی انجام نمیدهد."
بله، این همان اعتمادی است که شخص باید داشته باشد.
این اعتماد سترگی است که میتواند تمام زندگی تو را متحول کند
و فقط چنین اعتماد سترگی است که میتواند زندگی تو را متحول کند - کمتر از آن نمیتواند.
#اشو
@jomaalate_nab
به همراه همسرش به خانه برمیگشت.
آنها با قایق از روی دریاچهای میگذشتند که ناگهان طوفان بزرگی برخاست.
آن مرد یک جنگجو بود اما زن خیلی ترسید چون انگار هیچ امیدی نبود.
قایق کوچک بود و طوفان عظیم و هر لحظه امکان غرق شدن آنها وجود داشت.
مرد آرام و خونسرد و ساکت نشسته بود چنان که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است.
اما زن میلرزید. از مرد پرسید: "نترسیدهای؟ شاید این آخرین لحظه زندگی ما باشد. فکر نکنم به آن سمت ساحل برسیم. فقط یک معجزه میتواند ما را نجات دهد وگرنه خواهیم مرد.
چراا تو نترسیدهای؟
بگو ببینم دیوانهای چیزی هستی؟
نکند مثل یک تکه سنگی؟"
مرد خندید و شمشیر را از نیامش درآورد.
زن گیجتر هم شد. با خودش فکر کرد آن مرد میخواهد چه کار کند.
بعد آن مرد شمشیر آخته را به گردن زن نزدیک کرد، خیلی نزدیک، تا حدی که پوست گردنش را لمس میکرد.
مرد پرسید: "ترسیدی؟"
زن شروع به خندیدن کرد و گفت: "چرا باید بترسم؟ شمشیر که در دستان توست، آن وقت از چه چیزی باید بترسم؟
من که میدانم تو عاشق من هستی."
مرد شمشیر را سر جایش گذاشت و گفت:
"پاسخ من هم همین است.
من میدانم خدا عاشق من است و شمشیر نیز در دستان اوست
و این طوفان هم در دستان اوست.
پس هر اتفاقی که بیفتد خوب خواهد بود.
اگر نجات پیدا کنیم خوب است و
اگر نجات پیدا نکنیم خوب است.
چون همه چیز در دستان اوست.
او کار اشتباهی انجام نمیدهد."
بله، این همان اعتمادی است که شخص باید داشته باشد.
این اعتماد سترگی است که میتواند تمام زندگی تو را متحول کند
و فقط چنین اعتماد سترگی است که میتواند زندگی تو را متحول کند - کمتر از آن نمیتواند.
#اشو
@jomaalate_nab
نا امیدکنندهترین
ننگها ، ننگ نادانی است
که گمان میکند
همه چیز را میداند
در نتیجه به خود
اجازهٔ کشتار میدهد ....
#آلبر_کامو
@jomaalate_nab
ننگها ، ننگ نادانی است
که گمان میکند
همه چیز را میداند
در نتیجه به خود
اجازهٔ کشتار میدهد ....
#آلبر_کامو
@jomaalate_nab
بزرگترین دیواری که باید از آن بالا رفت، دیواری است که در ذهن خود ساخته ایم.
اگر نتوانیم نگرش و ذهنیت خود را کنترل کنیم، در این صورت آنها ما را کنترل می کنند.
احساسات منفی دقیقا مثل علف های هرز هستند که اگر آنها را از ریشه درنیاوری باز هم رشد می کنند.
کنترل زندگی را در دست بگیریم، خود را باور داشته باشیم و به افرادی که می خواهند ما را دلسرد کنند، اعتنا نکنیم
از افراد، اماکن و عادت های منفی دوری کنیم، هرگز مایوس نشویم و در برابر زباله های منفی ذهنی که تلاش می کنند خودشان را به خورد ما بدهند، تسلیم نشویم...
@jomaalate_nab
اگر نتوانیم نگرش و ذهنیت خود را کنترل کنیم، در این صورت آنها ما را کنترل می کنند.
احساسات منفی دقیقا مثل علف های هرز هستند که اگر آنها را از ریشه درنیاوری باز هم رشد می کنند.
کنترل زندگی را در دست بگیریم، خود را باور داشته باشیم و به افرادی که می خواهند ما را دلسرد کنند، اعتنا نکنیم
از افراد، اماکن و عادت های منفی دوری کنیم، هرگز مایوس نشویم و در برابر زباله های منفی ذهنی که تلاش می کنند خودشان را به خورد ما بدهند، تسلیم نشویم...
@jomaalate_nab
اگر پیامی دریافت کردی که باعث عصبانیتت شد فوری جواب نده و پاسخش را به فردا بگذار.
خواهی دید که فردا یا پاسخی حکیمانه خواهی داد و یا متوجه میشوی که اصلا ارزش پاسخ ندارد .....
@jomaalate_nab
خواهی دید که فردا یا پاسخی حکیمانه خواهی داد و یا متوجه میشوی که اصلا ارزش پاسخ ندارد .....
@jomaalate_nab
سکوت و لبخند دو ابزار قوی هستند.
خنده راهی برای حل بسیاری از مشکلات و سکوت راهی برای پرهیز از بسیاری از مشکلات است.
@jomaalate_nab
خنده راهی برای حل بسیاری از مشکلات و سکوت راهی برای پرهیز از بسیاری از مشکلات است.
@jomaalate_nab
هرچیزی که به آن واکنش دهید محصولی از ذهن شما ست..این ذهن شماست که عصبانی میشود. این ذهن شماست که سرکش و ستیزه جوست. این ذهن شماست که میخواهد بدست بیاورد. این ذهن شماست که رنجیده است.. اما اگر ذهنتان را مطیع کنید، به من بگو، خشم کجاست؟ افسردگی کجاست؟ واکنش شرطی شدگی کجاست؟ وجود ندارد..
وقتی ذهن رام و مطیع است، فقط صلح دائمی وجود دارد و آن صلح همان خویش است، آگاهی است... آگاهی همیشه آرام و صلح آمیز است، همیشه خوشحالی و شادیست. آن هیچ ارتباطی به شرایط ندارد. تمام شرایط و وضعیت ها برای ذهن است. به سادگی بیاموزید که چگونه توسط مطیع ساختن و آرام کردن ، ذهن را کنترل کنید و میفهمید که برای شما بهتر از آن چیزی هست که تابحال امید داشتهاید..
هیچ مشکلی وجود ندارد. هیچ چیز اشتباه نیست. هرچیزی همان است که باید باشد. هر چیزی در زمان خودش اتفاق میافتد. علت و معلول (کنش و واکنش) محصولات ذهن شما هستند. .
وقتی ذهن آرام است کارما متوقف میشود
#رابرت_ادامز
@jomaalate_nab
وقتی ذهن رام و مطیع است، فقط صلح دائمی وجود دارد و آن صلح همان خویش است، آگاهی است... آگاهی همیشه آرام و صلح آمیز است، همیشه خوشحالی و شادیست. آن هیچ ارتباطی به شرایط ندارد. تمام شرایط و وضعیت ها برای ذهن است. به سادگی بیاموزید که چگونه توسط مطیع ساختن و آرام کردن ، ذهن را کنترل کنید و میفهمید که برای شما بهتر از آن چیزی هست که تابحال امید داشتهاید..
هیچ مشکلی وجود ندارد. هیچ چیز اشتباه نیست. هرچیزی همان است که باید باشد. هر چیزی در زمان خودش اتفاق میافتد. علت و معلول (کنش و واکنش) محصولات ذهن شما هستند. .
وقتی ذهن آرام است کارما متوقف میشود
#رابرت_ادامز
@jomaalate_nab
لازم است کتاب بخوانی، اما اگر کتاب خواندی، الزاما فرهیخته نیستی!
لازم است با سواد باشی، اما اگر با سواد شدی، الزاما فهمیده نیستی!
لازم است مدرک داشته باشی، اما مطمئن باش که هیچ مدرکی تضمین درک و شعور بالای تو نخواهد بود و در نهایت، آدمها به رفتار و گفتار تو نگاه خواهند کرد!
دنیا پر است از کتابخوانهایی که فقط از ترسِ کتابخوان نبودن، کتاب میخوانند، آدمهای تحصیلکردهای که فقط برای عقب نماندن از قافله، ادامه تحصیل دادهاند...
مهم است چه میخوانی و مهمتر از آن این است: برای چه میخوانی؟؟؟!
مهم است چطور رفتار میکنی و تحصیلات، فیلمها، کتابها، دیدهها و شنیدهها، چقدر تو را به سمت بهتر شدن سوق دادهاند؟! چقدر صبورتر شدهای؟ چقدر فهمیدهتر؟ چقدر آگاهتر؟ و تا چه اندازه سازندهتر و اصیلتر؟؟؟
#نرگس_صرافیان_طوفان
@jomaalate_nab
لازم است با سواد باشی، اما اگر با سواد شدی، الزاما فهمیده نیستی!
لازم است مدرک داشته باشی، اما مطمئن باش که هیچ مدرکی تضمین درک و شعور بالای تو نخواهد بود و در نهایت، آدمها به رفتار و گفتار تو نگاه خواهند کرد!
دنیا پر است از کتابخوانهایی که فقط از ترسِ کتابخوان نبودن، کتاب میخوانند، آدمهای تحصیلکردهای که فقط برای عقب نماندن از قافله، ادامه تحصیل دادهاند...
مهم است چه میخوانی و مهمتر از آن این است: برای چه میخوانی؟؟؟!
مهم است چطور رفتار میکنی و تحصیلات، فیلمها، کتابها، دیدهها و شنیدهها، چقدر تو را به سمت بهتر شدن سوق دادهاند؟! چقدر صبورتر شدهای؟ چقدر فهمیدهتر؟ چقدر آگاهتر؟ و تا چه اندازه سازندهتر و اصیلتر؟؟؟
#نرگس_صرافیان_طوفان
@jomaalate_nab
دلیل ترس تنها این است که تو
با جریان زندگی، زندگی نمیکنی،
بلکه در ذهنت زندگی میکنی.
ترس تو همواره از این است که
در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
این بدان معناست که ترس تو
همیشه از چیزهایی است که وجود ندارد.
#سادگورو
@jomaalate_nab
با جریان زندگی، زندگی نمیکنی،
بلکه در ذهنت زندگی میکنی.
ترس تو همواره از این است که
در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
این بدان معناست که ترس تو
همیشه از چیزهایی است که وجود ندارد.
#سادگورو
@jomaalate_nab
داستان کوتاه
جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا میکرد. رفتن و ردپای آن را. و آدمهایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند. او بارها و بارها تاجهای شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابلای خاکروبه های کاخ دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری اش می خواند و فکر می کرد شاید پرده های ضخیم دل آدمها، با این آواز کمی بلرزد.
روزی کبوتری از آن حوالی رد می شد، آواز جغد را که شنید، گفت: بهتر است سکوت کنی و آواز نخوانی. آدمها آوازت را دوست ندارند. غمگین شان می کنی. دوستت ندارند. می گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری.
قلب جغد پیر شکست و دیگر آواز نخواند.
سکوت او آسمان را افسرده کرد. آن وقت خدا به جغد گفت: آوازخوان کنگره های خاکی من! پس چرا دیگر آواز نمی خوانی؟ دل آسمانم گرفته است.
جغد گفت: خدایا! آدمهایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند.
خدا گفت: آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدمهای عاشق دل بستن اند. دل بستن به هر چیز کوچک و هر چیز بزرگ. تو مرغ تماشا و اندیشه ای! و آن که می بیند و می اندیشد، به هیچ چیز دل نمی بندد. دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیاست.
اما تو بخوان و همیشه بخوان که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ.
جغد به خاطر خدا باز هم بر کنگره های دنیا می خواند و آنکس که می فهمد، می داند آواز او پیغام خداست و حقیقت واقعی جهان
@jomaalate_nab
جغدی روی کنگره های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا میکرد. رفتن و ردپای آن را. و آدمهایی را می دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می بندند. جغد اما می دانست که سنگ ها ترک می خورند، ستون ها فرو می ریزند، درها می شکنند و دیوارها خراب می شوند. او بارها و بارها تاجهای شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابلای خاکروبه های کاخ دنیا دیده بود. او همیشه آوازهایی درباره دنیا و ناپایداری اش می خواند و فکر می کرد شاید پرده های ضخیم دل آدمها، با این آواز کمی بلرزد.
روزی کبوتری از آن حوالی رد می شد، آواز جغد را که شنید، گفت: بهتر است سکوت کنی و آواز نخوانی. آدمها آوازت را دوست ندارند. غمگین شان می کنی. دوستت ندارند. می گویند بدیمنی و بدشگون و جز خبر بد، چیزی نداری.
قلب جغد پیر شکست و دیگر آواز نخواند.
سکوت او آسمان را افسرده کرد. آن وقت خدا به جغد گفت: آوازخوان کنگره های خاکی من! پس چرا دیگر آواز نمی خوانی؟ دل آسمانم گرفته است.
جغد گفت: خدایا! آدمهایت مرا و آوازهایم را دوست ندارند.
خدا گفت: آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدمهای عاشق دل بستن اند. دل بستن به هر چیز کوچک و هر چیز بزرگ. تو مرغ تماشا و اندیشه ای! و آن که می بیند و می اندیشد، به هیچ چیز دل نمی بندد. دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیاست.
اما تو بخوان و همیشه بخوان که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ.
جغد به خاطر خدا باز هم بر کنگره های دنیا می خواند و آنکس که می فهمد، می داند آواز او پیغام خداست و حقیقت واقعی جهان
@jomaalate_nab