۱۹ فروردین ماه، روز جشن فروردین گان بر شما فرخنده باد. بستان افروز، گل ویژه جشن فروردینگان است.
http://www.iranboom.ir/jashnha/69-farvardin/10908-bostan-afroz.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/jashnha/69-farvardin/10908-bostan-afroz.html
@iranboom_ir
نشانههای میهنپرستی در نوشتههای صادق هدایت
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره ۸۶، سال سیزدهم، اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۴
مهیار دیباور
پیش گفتار: صادق هدایت یکی از پیشگامان داستان نویسی نوین پارسی و یکی از نویسندگان اندک شمارِ سایاک دار (صاحب سبک) ایرانی است که بیشتر آوازه اش وامدار داستان بلند «بوف کور» میباشد. زندگی و نوشتههای این نویسنده نامدارِ همروزگار، باره (موضوع) نَسکها و جستارهای بسیاری بوده و تواند بود. در این نوشتار به سویههای میهن پرستی و ایران خواهی نوشتهها و اندیشههای هدایت خواهیم پرداخت. خوانندگان ارجمند میتوانند برای پی بردن به دیگر سویههای منش وی، افزون بر خواندن نوزندهایش (آثارش)، به بُن مایههای پایان این نوشتار نیز بنگرند.
دکتر پرویز ناتل خانلری، یکی از دوستان نزدیک هدایت، گفته: «جز در یک مورد، به هیجان نمیآمد و آن، وقتی بود که گفت و گو از زبان فارسی و تاریخ ایران به میان میآمد.» (اتحاد، ر37). سید ابوالقاسم انجوی شیرازی نیز گفته: «نظر مخالف را در همه جا میپذیرفت، مگر در مورد تازیان و زیانی که به ایران رسانده بودند.» (اتحاد، ر42).
«درباره ایران و زبان فارسی» نام یک رشته یادداشت ها از هدایت است در پاسخ به سخنرانی «سید حسن تقی زاده» در «دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی» که جانمایه آنها دلبستگی ژرف هدایت به ایران و زبان پارسی است. سخنرانی تقی زاده نخستین بار در پنجم اسفند 1326 با نام «لزوم حفظ فارسی فصیح» برگزار شد و در آن، از پُرباری زبان تازی، داد سخن داده و پیشینه سرشار فرهنگی ایران پیش از اسلام را کم مایه و اندک انگاشته بود. وی که از کارکرد واژه پردازی فرهنگستان زبان پارسی، دلی پُرخون داشت، در بخشی از این سخنرانی چنین پیشنهاد میدهد: «برای معانی دیگری که نه فارسی و نه عربی معروف دارد، کلماتی وضع کنیم. ولی باز در این وضع هم، لغات عربی مأنوستر و سهل تر را که در مصر و سوریه معمول است یا در کُتب قدیمه فارسی وجود دارد، بر لغات اختراعی یا بر لغات غیر مأنوس فارسی قبل از اسلام ترجیح بدهیم، مگر در بعضی موارد نادره.» و هدایت در پاسخ این پیشنهاد شگفتانگیز تقی زاده مینویسد: «علت این وحی مُنزل بر ما مجهول است. مثلاً اعراب مصر، از لغت ایتالیایی Giornale، جُرنال را که جمع آن جَرانیل یا جُرنالات میشود، ساختهاند. ایرانی هم... ژورنال فرانسه را روزنامه ترجمه کرده است و امروزه هر فرد ایرانی کاملاً مفهوم روزنامه را میداند و لغت جُرنال او را به خنده میاندازد. حالا چه لزومی دارد که ما باید برویم و پس مانده لغات ساختگی عربی را غرغره کنیم؟» (اتحاد، رر259 تا 263).
همچنین تقی زاده در بخشی از آن سخنرانی میگوید: «اصلاً زبان قدیم ایرانی، حتی پهلوی یا پارسیک هم که کُتبی از آن در دست است، وسیع و باثروت نبوده است و به غالب احتمال، خیلی محدود بوده و ظاهراً نوشتجات و کُتب زیادی نداشته ورنه این قدر کم به ما نمیرسید.» و هدایــت در پاسخ به این بخش از سخنان تقی زاده مینویسد: «خود نویسنده (= تقی زاده) در مقاله ای که راجع به شاهنامه فردوسی نوشتهاند اظهار میدارند در این که در زمان ساسانیان و خصوصاً در اواخر آن، کُتب متعددی در زبان پهلوی، چه راجع به تاریخ و چه راجع به داستان یا قصهها و یا کُتب روایات و قصص مذهبی، موجود بود شکی نیست. حالا باید دید به چه علت تغییر عقیده داده اند و یک باره اسناد و شواهد تاریخی سابق را انکار میکنند. شاید همان طور که ایشان در بیست سال قبل، طرفدار الفبای لاتینی برای فارسی بوده اند و کتابی به اسم «مقدمه تعلیم عمومی» در آن باب نوشتهاند و امروزه از آن عقیده عدول کرده طلب استغفار میکنند علتی نیز موجب شده که بیرحمانه علم و ادب و فرهنگ ایران را انکار نمایند.»
هدایت، به وارونه بی مهری هایی که بر وی روا میداشتند، هرگز از پاسداشت زبان پارسی و پیکار با دشمنان و بدخواهان میهن از پای نمینشست. جهانگیر تفضلی در نوشتاری با نام «شادروان صادق هدایت» که کمابیش ده روز پس از مرگ هدایت در روزنامه «ایران ما» به چاپ رسید، مینویسد: «هنگامیکه در عصیان پیشه وری، فرقه دموکرات آذربایجان برای تدریس زبان ترکی به جای پارسی کوشش میکرد، صادق به قدری خشمگین بود که من هرگز او را آن قدر عصبانی ندیده بودم و ...
همین دلبستگی هدایت به میهن و بیزاری اش از نمودهای تازش فرهنگی، انگیزه نوشتن نمایشنامههای «مازیار»،«پروین، دختر ساسانی»،داستان «سایه مغول» و دیگر نوشتارها بوده است. او در شناســاندن «حکیم عمر خیام نیشابوری» در نســک کوچک ولی گرانمایه «ترانههای خیام» مینویسد:«خیام نماینده ذوق خفه شده، روح شکنجه دیده و ترجمان ناله ها و شورش یک ایران بزرگ،باشکوه و آباد قدیم است که در زیر فشار فکر زمخت سامی و استیلای عرب، کم کم مسموم و ویران میشده.»
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/15133-
@iranboom_ir
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره ۸۶، سال سیزدهم، اردیبهشت و خرداد ۱۳۹۴
مهیار دیباور
پیش گفتار: صادق هدایت یکی از پیشگامان داستان نویسی نوین پارسی و یکی از نویسندگان اندک شمارِ سایاک دار (صاحب سبک) ایرانی است که بیشتر آوازه اش وامدار داستان بلند «بوف کور» میباشد. زندگی و نوشتههای این نویسنده نامدارِ همروزگار، باره (موضوع) نَسکها و جستارهای بسیاری بوده و تواند بود. در این نوشتار به سویههای میهن پرستی و ایران خواهی نوشتهها و اندیشههای هدایت خواهیم پرداخت. خوانندگان ارجمند میتوانند برای پی بردن به دیگر سویههای منش وی، افزون بر خواندن نوزندهایش (آثارش)، به بُن مایههای پایان این نوشتار نیز بنگرند.
دکتر پرویز ناتل خانلری، یکی از دوستان نزدیک هدایت، گفته: «جز در یک مورد، به هیجان نمیآمد و آن، وقتی بود که گفت و گو از زبان فارسی و تاریخ ایران به میان میآمد.» (اتحاد، ر37). سید ابوالقاسم انجوی شیرازی نیز گفته: «نظر مخالف را در همه جا میپذیرفت، مگر در مورد تازیان و زیانی که به ایران رسانده بودند.» (اتحاد، ر42).
«درباره ایران و زبان فارسی» نام یک رشته یادداشت ها از هدایت است در پاسخ به سخنرانی «سید حسن تقی زاده» در «دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی» که جانمایه آنها دلبستگی ژرف هدایت به ایران و زبان پارسی است. سخنرانی تقی زاده نخستین بار در پنجم اسفند 1326 با نام «لزوم حفظ فارسی فصیح» برگزار شد و در آن، از پُرباری زبان تازی، داد سخن داده و پیشینه سرشار فرهنگی ایران پیش از اسلام را کم مایه و اندک انگاشته بود. وی که از کارکرد واژه پردازی فرهنگستان زبان پارسی، دلی پُرخون داشت، در بخشی از این سخنرانی چنین پیشنهاد میدهد: «برای معانی دیگری که نه فارسی و نه عربی معروف دارد، کلماتی وضع کنیم. ولی باز در این وضع هم، لغات عربی مأنوستر و سهل تر را که در مصر و سوریه معمول است یا در کُتب قدیمه فارسی وجود دارد، بر لغات اختراعی یا بر لغات غیر مأنوس فارسی قبل از اسلام ترجیح بدهیم، مگر در بعضی موارد نادره.» و هدایت در پاسخ این پیشنهاد شگفتانگیز تقی زاده مینویسد: «علت این وحی مُنزل بر ما مجهول است. مثلاً اعراب مصر، از لغت ایتالیایی Giornale، جُرنال را که جمع آن جَرانیل یا جُرنالات میشود، ساختهاند. ایرانی هم... ژورنال فرانسه را روزنامه ترجمه کرده است و امروزه هر فرد ایرانی کاملاً مفهوم روزنامه را میداند و لغت جُرنال او را به خنده میاندازد. حالا چه لزومی دارد که ما باید برویم و پس مانده لغات ساختگی عربی را غرغره کنیم؟» (اتحاد، رر259 تا 263).
همچنین تقی زاده در بخشی از آن سخنرانی میگوید: «اصلاً زبان قدیم ایرانی، حتی پهلوی یا پارسیک هم که کُتبی از آن در دست است، وسیع و باثروت نبوده است و به غالب احتمال، خیلی محدود بوده و ظاهراً نوشتجات و کُتب زیادی نداشته ورنه این قدر کم به ما نمیرسید.» و هدایــت در پاسخ به این بخش از سخنان تقی زاده مینویسد: «خود نویسنده (= تقی زاده) در مقاله ای که راجع به شاهنامه فردوسی نوشتهاند اظهار میدارند در این که در زمان ساسانیان و خصوصاً در اواخر آن، کُتب متعددی در زبان پهلوی، چه راجع به تاریخ و چه راجع به داستان یا قصهها و یا کُتب روایات و قصص مذهبی، موجود بود شکی نیست. حالا باید دید به چه علت تغییر عقیده داده اند و یک باره اسناد و شواهد تاریخی سابق را انکار میکنند. شاید همان طور که ایشان در بیست سال قبل، طرفدار الفبای لاتینی برای فارسی بوده اند و کتابی به اسم «مقدمه تعلیم عمومی» در آن باب نوشتهاند و امروزه از آن عقیده عدول کرده طلب استغفار میکنند علتی نیز موجب شده که بیرحمانه علم و ادب و فرهنگ ایران را انکار نمایند.»
هدایت، به وارونه بی مهری هایی که بر وی روا میداشتند، هرگز از پاسداشت زبان پارسی و پیکار با دشمنان و بدخواهان میهن از پای نمینشست. جهانگیر تفضلی در نوشتاری با نام «شادروان صادق هدایت» که کمابیش ده روز پس از مرگ هدایت در روزنامه «ایران ما» به چاپ رسید، مینویسد: «هنگامیکه در عصیان پیشه وری، فرقه دموکرات آذربایجان برای تدریس زبان ترکی به جای پارسی کوشش میکرد، صادق به قدری خشمگین بود که من هرگز او را آن قدر عصبانی ندیده بودم و ...
همین دلبستگی هدایت به میهن و بیزاری اش از نمودهای تازش فرهنگی، انگیزه نوشتن نمایشنامههای «مازیار»،«پروین، دختر ساسانی»،داستان «سایه مغول» و دیگر نوشتارها بوده است. او در شناســاندن «حکیم عمر خیام نیشابوری» در نســک کوچک ولی گرانمایه «ترانههای خیام» مینویسد:«خیام نماینده ذوق خفه شده، روح شکنجه دیده و ترجمان ناله ها و شورش یک ایران بزرگ،باشکوه و آباد قدیم است که در زیر فشار فکر زمخت سامی و استیلای عرب، کم کم مسموم و ویران میشده.»
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/15133-
@iranboom_ir
ایران بوم
سفارش شادروان استاد منوچهر ستوده استاد منوچهر ستوده از مفاخر ملی ایران، پس از یک دوره بیماری ناشی از عفونت ریه، در سن ۱۰۳ سالگی (۲۰ فروردین ماه ۱۳۹۵) درگذشت. دکتر منوچهر ستوده ایران شناس، جغرافیدان و استاد بازنشسته دانشگاه تهران و پژوهشگر برجسته كشور در…
يادى از استاد منوچهر ستوده در سالگرد در گذشتشان - درباره دکتر منوچهر ستوده
ستوده در تاریخ ۲۸ تیر ۱۲۹۲ در تهران متولد شد. پدرش خلیل نام داشت و در بازارچه سرچشمه، کوچ صدیقالدوله از بخش عودلاجان از محلههای قدیم تهران زندگی میکردند. خانوادهاش اصالتا اهل مازندران بودند. پدربزرگ او آقا شیخ موسی از یاسل نور که منطقهای ییلاقی و کوهستانی است با پسرعموهایش به تهران آمد. مادرش اهل تفرش است. پدرش بیست و پنج ساله بود که پدربزرگ او فوت کرد و مسئولیت بازماندگان خانواده به گردن او افتاد. وی برای گذران زندگی مدتی در یک دکان قنادی شاگرد بود و پس از مدتی در زمان تأسیس مدرسه ابتدایی آمریکایی در تهران ریاست این مدرسه را به عهده گرفت.
ستوده تا سن چهارسالگی در محله سرچشمه زندگی کرد. در سن هفت سالگی به مدرسه ابتدایی آمریکایی رفت و دوره شش ساله ابتدایی را در این مدرسه گذراند. وی در دوران تحصیل در دبیرستان البرز کتابدار کتابخانه دبیرستان هم بود. سال ۱۳۱۳ وارد دانشسرای عالی شد و نزد استادانی چون سید محمد مشکات و علی اکبر شهابی درس خواند. نخستین مقاله خود را در ۱۳۱۵ درباره «مطالعات تاریخی و جغرافیایی- مسافرت به قلعه الموت» نوشت.
در سال ۱۳۱۷ درجه لیسانس در رشته ادبیات فارسی را دریافت کرد. در همین دوره در اداره فرهنگ گیلان و دبیرستان شرف تهران تدریس میکرد. در سال ۱۳۲۴ با فاطمه (شکوه اقدس) شمشیرگران ازدواج کرد.[۳] در سال ۱۳۲۹ از رساله دکتری خود زیر نظر استاد بدیعالزمان فروزانفر با عنوان «قلاع اسماعیلیه در رشتهکوههای البرز» دفاع کرد.
در سال ۱۳۳۰ بنا به دعوت انجمن فولبرایت برای سفر مطالعاتی به آمریکا رفت. در سال ۱۳۳۱ به عضویت جامعه ملی جغرافیای آمریکا درآمد؛ و در سال بعد به عضویت انجمن ایرانشناسی به ریاست ابراهیم پورداود درآمد. در سالهای بعد آموختن زبان پهلوی را در محضر دکتر ابراهامیان آغاز کرد. همچنین نخستین کتاب خود را با عنوان فرهنگ گیلکی در سلسله انتشارات انجمن ایرانشناسی در سال ۱۳۳۲ انتشار داد.
در طی سالهای بعد چندین سفر مطالعاتی به خارج از کشور داشت و ارتقاء به درجه استادیاری دانشگاه تهران و بعد دانشیاری و انتقال به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و عضویت در گروه تاریخ و سرانجام ارتقاء به درجه استادی در سال ۱۳۵۴ از جمله اتفاقات زندگی او در این سالها بودهاست. ستوده در طی همین سالها تا سال ۱۳۸۱ در کنگرههای مهم ایرانشناسی همچون کنگره بینالمللی تاریخ و هنر و باستانشناسی ایران در دانشگاه آکسفورد و کنگره بینالمللی ابوریحان در پاکستان سخنرانی کرد. سفر به چین و آسیای میانه از دیگر فعالیتهای سالهای اوایل دهه ۱۳۶۰ استاد بود.
ستوده ساکن کوی نارنج (سی سرا) سلمان شهر بود. وی تابستانها در روستای کوشکک لورا در جاده چالوس و زمستان در خانه دیگری که بسیار ساده بود در سیسرا (نزدیک چالوس) زندگی میکرد. خانهاش بسیار ساده بود و اتاقش در خانه ییلاقی کوشکک جز یک زیلو و یک دست رخت خواب چیزی نداشت. او با رادیو و تلویزیون میانهای نداشت.
منوچهر ستوده (ایرانشناس، جغرافیدان تاریخ شناس، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر برجستهٔ ایرانی) در 20 فروردین ماه 1395 در سن 103 سالگی درگذشت.
Www.iranboom.ir
@iranboom_ir
ستوده در تاریخ ۲۸ تیر ۱۲۹۲ در تهران متولد شد. پدرش خلیل نام داشت و در بازارچه سرچشمه، کوچ صدیقالدوله از بخش عودلاجان از محلههای قدیم تهران زندگی میکردند. خانوادهاش اصالتا اهل مازندران بودند. پدربزرگ او آقا شیخ موسی از یاسل نور که منطقهای ییلاقی و کوهستانی است با پسرعموهایش به تهران آمد. مادرش اهل تفرش است. پدرش بیست و پنج ساله بود که پدربزرگ او فوت کرد و مسئولیت بازماندگان خانواده به گردن او افتاد. وی برای گذران زندگی مدتی در یک دکان قنادی شاگرد بود و پس از مدتی در زمان تأسیس مدرسه ابتدایی آمریکایی در تهران ریاست این مدرسه را به عهده گرفت.
ستوده تا سن چهارسالگی در محله سرچشمه زندگی کرد. در سن هفت سالگی به مدرسه ابتدایی آمریکایی رفت و دوره شش ساله ابتدایی را در این مدرسه گذراند. وی در دوران تحصیل در دبیرستان البرز کتابدار کتابخانه دبیرستان هم بود. سال ۱۳۱۳ وارد دانشسرای عالی شد و نزد استادانی چون سید محمد مشکات و علی اکبر شهابی درس خواند. نخستین مقاله خود را در ۱۳۱۵ درباره «مطالعات تاریخی و جغرافیایی- مسافرت به قلعه الموت» نوشت.
در سال ۱۳۱۷ درجه لیسانس در رشته ادبیات فارسی را دریافت کرد. در همین دوره در اداره فرهنگ گیلان و دبیرستان شرف تهران تدریس میکرد. در سال ۱۳۲۴ با فاطمه (شکوه اقدس) شمشیرگران ازدواج کرد.[۳] در سال ۱۳۲۹ از رساله دکتری خود زیر نظر استاد بدیعالزمان فروزانفر با عنوان «قلاع اسماعیلیه در رشتهکوههای البرز» دفاع کرد.
در سال ۱۳۳۰ بنا به دعوت انجمن فولبرایت برای سفر مطالعاتی به آمریکا رفت. در سال ۱۳۳۱ به عضویت جامعه ملی جغرافیای آمریکا درآمد؛ و در سال بعد به عضویت انجمن ایرانشناسی به ریاست ابراهیم پورداود درآمد. در سالهای بعد آموختن زبان پهلوی را در محضر دکتر ابراهامیان آغاز کرد. همچنین نخستین کتاب خود را با عنوان فرهنگ گیلکی در سلسله انتشارات انجمن ایرانشناسی در سال ۱۳۳۲ انتشار داد.
در طی سالهای بعد چندین سفر مطالعاتی به خارج از کشور داشت و ارتقاء به درجه استادیاری دانشگاه تهران و بعد دانشیاری و انتقال به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و عضویت در گروه تاریخ و سرانجام ارتقاء به درجه استادی در سال ۱۳۵۴ از جمله اتفاقات زندگی او در این سالها بودهاست. ستوده در طی همین سالها تا سال ۱۳۸۱ در کنگرههای مهم ایرانشناسی همچون کنگره بینالمللی تاریخ و هنر و باستانشناسی ایران در دانشگاه آکسفورد و کنگره بینالمللی ابوریحان در پاکستان سخنرانی کرد. سفر به چین و آسیای میانه از دیگر فعالیتهای سالهای اوایل دهه ۱۳۶۰ استاد بود.
ستوده ساکن کوی نارنج (سی سرا) سلمان شهر بود. وی تابستانها در روستای کوشکک لورا در جاده چالوس و زمستان در خانه دیگری که بسیار ساده بود در سیسرا (نزدیک چالوس) زندگی میکرد. خانهاش بسیار ساده بود و اتاقش در خانه ییلاقی کوشکک جز یک زیلو و یک دست رخت خواب چیزی نداشت. او با رادیو و تلویزیون میانهای نداشت.
منوچهر ستوده (ایرانشناس، جغرافیدان تاریخ شناس، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر برجستهٔ ایرانی) در 20 فروردین ماه 1395 در سن 103 سالگی درگذشت.
Www.iranboom.ir
@iranboom_ir
سعدی شیرازی
محمدکاظم بدرالدین
سعدی، اندیشمندی صاحبنظر در میدان جامعهشناسی و روانشناسی است که روحی وسیع، ذهنی باریکبین و روشی آسانگیر دارد. گفتار او نکتهآموز، پر تأثیر و دعوتگرِ راستخویی است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/14823-bozorgdasht-sadi-shirazi.html
@iranboom_ir
محمدکاظم بدرالدین
سعدی، اندیشمندی صاحبنظر در میدان جامعهشناسی و روانشناسی است که روحی وسیع، ذهنی باریکبین و روشی آسانگیر دارد. گفتار او نکتهآموز، پر تأثیر و دعوتگرِ راستخویی است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/14823-bozorgdasht-sadi-shirazi.html
@iranboom_ir
قلم باید با قدم توأم شود - شادروان منوچهر ستوده،
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2830-ghalam-bayad-
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2830-ghalam-bayad-
@iranboom_ir
۲۰ فروردین ۱۳۱۸ ، زادروز《استاد فریدون جنیدی》
سمیرا ستاری
استاد جنیدی اسطوره شناس ایرانی و از پژوهندگان فرهنگ و زبانهای باستانی است. زمینه تخصصی فعالیت او شاهنامهپژوهی است.
فریدون جنیدی، فرزند بکتاش ایرانی، در ۲۰ فروردین سال ۱۳۱۸ خورشیدی در کوهستانِ ریوندِ نیشابور زادهشد.
در سال ۱۳۵۸، بنیاد نیشابور را بنیان نهاد و اکنون مدیر بنیاد نیشابور و نشر بلخ است. همچنین او سالها استاد دانشگاه های صنعتی شریف، تهران و کرمان بودهاست و به آموزش زبانهای باستان و شاهنامه میپرداختهاست و اکنون نیز به صورت آزاد و رایگان به آموزش زبانهای پهلوی و اوستایی و برگزاری انجمنهای شاهنامهخوانی در بنیاد نیشابور مشغول است.
وی بیش از ۳۰ سال از عمر خود را برای ویرایش شاهنامه صرف کردهاست تا بنا به نظر خود بیتهای افزوده شاهنامه را از آنها جدا کند و نسخه ویراستهٔ او از شاهنامه در سال ۱۳۸۷ منتشر شده است.
استاد فریدون جنيدی معتقدست، دور نگه داشتن متن شاهنامه از كتابهای درسی، در حكم خيانت به كودكان و جامعه است. میگويد؛ جايگزين كردن آثار فاخر با آثار چند نوقلم؛ كار اشتباهیست و روزی اين اقدامات باعث سقوط بنای ادبيات در ايران خواهد شد.
https://www.tgoop.com/iranboom_ir/43140
سمیرا ستاری
استاد جنیدی اسطوره شناس ایرانی و از پژوهندگان فرهنگ و زبانهای باستانی است. زمینه تخصصی فعالیت او شاهنامهپژوهی است.
فریدون جنیدی، فرزند بکتاش ایرانی، در ۲۰ فروردین سال ۱۳۱۸ خورشیدی در کوهستانِ ریوندِ نیشابور زادهشد.
در سال ۱۳۵۸، بنیاد نیشابور را بنیان نهاد و اکنون مدیر بنیاد نیشابور و نشر بلخ است. همچنین او سالها استاد دانشگاه های صنعتی شریف، تهران و کرمان بودهاست و به آموزش زبانهای باستان و شاهنامه میپرداختهاست و اکنون نیز به صورت آزاد و رایگان به آموزش زبانهای پهلوی و اوستایی و برگزاری انجمنهای شاهنامهخوانی در بنیاد نیشابور مشغول است.
وی بیش از ۳۰ سال از عمر خود را برای ویرایش شاهنامه صرف کردهاست تا بنا به نظر خود بیتهای افزوده شاهنامه را از آنها جدا کند و نسخه ویراستهٔ او از شاهنامه در سال ۱۳۸۷ منتشر شده است.
استاد فریدون جنيدی معتقدست، دور نگه داشتن متن شاهنامه از كتابهای درسی، در حكم خيانت به كودكان و جامعه است. میگويد؛ جايگزين كردن آثار فاخر با آثار چند نوقلم؛ كار اشتباهیست و روزی اين اقدامات باعث سقوط بنای ادبيات در ايران خواهد شد.
https://www.tgoop.com/iranboom_ir/43140
Telegram
ایران بوم
۲۰ فروردین ۱۳۱۸ ، زادروز《استاد فریدون جنیدی》
استاد جنیدی اسطوره شناس ایرانی و از پژوهندگان فرهنگ و زبانهای باستانی است. زمینه تخصصی فعالیت او شاهنامهپژوهی است.
@iranboom_ir
استاد جنیدی اسطوره شناس ایرانی و از پژوهندگان فرهنگ و زبانهای باستانی است. زمینه تخصصی فعالیت او شاهنامهپژوهی است.
@iranboom_ir
استاد منوچهر ستوده -ایران شناس و پژوهشگر برجسته- ۲۰ فروردین ماه ۱۳۹۵، در سن ۱۰۳ سالگی در بیمارستان طالقانی چالوس درگذشت. یادش گرامی راهش پر رهرو و ایرانش جاودان.
دکتر منوچهر ستوده متولد ۲۸ تیر 1292 در تهران است. او ایرانشناس، جغرافیدان، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر ایرانی است. از تالیف دکتر ستوده به 52 جلد کتاب و 286 مقاله میتوان اشاره کرد. کتابها و مقالههای استاد نشانهٔ دلبستگی ژرف و عمیق ایشان به تاریخ و دامنه و پیشینهٔ فرهنگ ایرانی است. برخی از کتابهای استاد ستوده عبارتند از: جغرافیای تاریخی شمیران، سفرنامهٔ گیلان ناصرالدین شاه قاجار، تاریخ بنادر و جزایر خلیج فارس، تاریخ بدخشان، فرهنگ نائینی، فرهنگ گیلکی با مقدمهٔ استاد ابراهیم پورداود، فرهنگ کرمانی، فرهنگ بهدینان با مقدمهٔ ابراهیم پورداود، حدود العالم من المشرق الی المغرب، مهمان نامه بخارا، جغرافیای اصفهان، فرهنگ سمنانی سرخهای لاسگردی سنگسری شهمیرزادی، عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات، قلاع اسماعیلیه در رشتهکوههای البرز، تاریخ گیلان و دیلمستان، از آستارا تا استارباد در ده جلد شامل آثار و بناهای تاریخی گیلان و مازندران و گلستان که هر کدام قریب به هشتصد صفحه است.
آشنایی با ایرانشناسان؛ ستودۀ ایرانشناسی - نگاهی به زندگی و آثار دکتر منوچهر ستوده
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/13646-negahi-be-zendegi-manochehr-sotodeh.html
قلم باید با قدم توأم شود
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2830-ghalam-bayad-ba-ghadam-toam-bashad.html
استاد منوچهر ستوده - عبدالحسین آذرنگ
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16418-ostad-sotude-karang.html
دکتر منوچهر ستوده - علی دهباشی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16420-dr-sotodeh-ali-dehbashi.html
بزرگداشت ایران شناسی که نشناختیمش - دكتر منوچهر ستوده
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2827-bozorgdash-iranshenas-sotode.html
نکوداشت مقام علمی استاد 100 سالهی جغرافیای تاریخی - منوچهر ستوده: به جای تماشای ماهواره از زمان استفاده کنید
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/11275-----100-------------.html
اقتداری در مراسم گرامیداشت یکصدمین سال تولد استاد منوچهر ستوده: پیوستگی، اصالت و قدمت فرهنگ ایرانی وجه مشترک آثار ستوده است
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9729-1392-04-14-08-02-28.html
زندگی نامه خودنوشت شادروان دکتر منوچهر ستوده
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16325-zendegi-khodnevesht-shadravan-dr-sotode.html
جشن صد سالگی منوچهر ستوده برگزار می شود
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/9653-1392-03-25-12-28-08.html
سردیس دکتر منوچهر ستوده در باغ نگارستان رونمایی شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9836-sardis-manochehr-sotode-bagh-negarestan.html
مراسم بزرگداشت دکتر منوچهر ستوده و رونمائی از کتاب «سرو کهنسال» در رشت برگزار شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9807-ketab-manochehr-sotode-rasht.html
کتاب «از آستارا تا استارباد» نوشتهٔ دکتر منوچهر ستوده منتشر میشود
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/13389-az-astara-astarabad.html
رونمایی کتاب «سرو کهنسال (شرح یکصد سال تلاش دکتر منوچهر ستوده)»
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/9691-ketab-sarv-kohansal.html
برگزاری مراسم نکوداشت استاد منوچهر ستوده
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/11081-ostad-manochehr-sotode.html
دکتر منوچهر ستوده پژوهشگر و ایرانشناسِ برجسته در 103سالگی درگذشت
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16322-dr-manochehr-iranshenas-dargozasht.html
پیکر دکتر منوچهر ستوده به خاک سپرده شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16336-khabar-950123-011.html
مرور کارنامه «منوچهر ستوده» در رادیو ایران
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16339-khabar-950123-018.html
«نکوداشت دکتر منوچهر ستوده»
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/16650-hama-bozorgdasht-sotode-950428.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
دکتر منوچهر ستوده متولد ۲۸ تیر 1292 در تهران است. او ایرانشناس، جغرافیدان، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر ایرانی است. از تالیف دکتر ستوده به 52 جلد کتاب و 286 مقاله میتوان اشاره کرد. کتابها و مقالههای استاد نشانهٔ دلبستگی ژرف و عمیق ایشان به تاریخ و دامنه و پیشینهٔ فرهنگ ایرانی است. برخی از کتابهای استاد ستوده عبارتند از: جغرافیای تاریخی شمیران، سفرنامهٔ گیلان ناصرالدین شاه قاجار، تاریخ بنادر و جزایر خلیج فارس، تاریخ بدخشان، فرهنگ نائینی، فرهنگ گیلکی با مقدمهٔ استاد ابراهیم پورداود، فرهنگ کرمانی، فرهنگ بهدینان با مقدمهٔ ابراهیم پورداود، حدود العالم من المشرق الی المغرب، مهمان نامه بخارا، جغرافیای اصفهان، فرهنگ سمنانی سرخهای لاسگردی سنگسری شهمیرزادی، عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات، قلاع اسماعیلیه در رشتهکوههای البرز، تاریخ گیلان و دیلمستان، از آستارا تا استارباد در ده جلد شامل آثار و بناهای تاریخی گیلان و مازندران و گلستان که هر کدام قریب به هشتصد صفحه است.
آشنایی با ایرانشناسان؛ ستودۀ ایرانشناسی - نگاهی به زندگی و آثار دکتر منوچهر ستوده
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/13646-negahi-be-zendegi-manochehr-sotodeh.html
قلم باید با قدم توأم شود
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2830-ghalam-bayad-ba-ghadam-toam-bashad.html
استاد منوچهر ستوده - عبدالحسین آذرنگ
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16418-ostad-sotude-karang.html
دکتر منوچهر ستوده - علی دهباشی
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16420-dr-sotodeh-ali-dehbashi.html
بزرگداشت ایران شناسی که نشناختیمش - دكتر منوچهر ستوده
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2827-bozorgdash-iranshenas-sotode.html
نکوداشت مقام علمی استاد 100 سالهی جغرافیای تاریخی - منوچهر ستوده: به جای تماشای ماهواره از زمان استفاده کنید
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/11275-----100-------------.html
اقتداری در مراسم گرامیداشت یکصدمین سال تولد استاد منوچهر ستوده: پیوستگی، اصالت و قدمت فرهنگ ایرانی وجه مشترک آثار ستوده است
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9729-1392-04-14-08-02-28.html
زندگی نامه خودنوشت شادروان دکتر منوچهر ستوده
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16325-zendegi-khodnevesht-shadravan-dr-sotode.html
جشن صد سالگی منوچهر ستوده برگزار می شود
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/9653-1392-03-25-12-28-08.html
سردیس دکتر منوچهر ستوده در باغ نگارستان رونمایی شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9836-sardis-manochehr-sotode-bagh-negarestan.html
مراسم بزرگداشت دکتر منوچهر ستوده و رونمائی از کتاب «سرو کهنسال» در رشت برگزار شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9807-ketab-manochehr-sotode-rasht.html
کتاب «از آستارا تا استارباد» نوشتهٔ دکتر منوچهر ستوده منتشر میشود
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/13389-az-astara-astarabad.html
رونمایی کتاب «سرو کهنسال (شرح یکصد سال تلاش دکتر منوچهر ستوده)»
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/9691-ketab-sarv-kohansal.html
برگزاری مراسم نکوداشت استاد منوچهر ستوده
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/11081-ostad-manochehr-sotode.html
دکتر منوچهر ستوده پژوهشگر و ایرانشناسِ برجسته در 103سالگی درگذشت
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/16322-dr-manochehr-iranshenas-dargozasht.html
پیکر دکتر منوچهر ستوده به خاک سپرده شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16336-khabar-950123-011.html
مرور کارنامه «منوچهر ستوده» در رادیو ایران
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/16339-khabar-950123-018.html
«نکوداشت دکتر منوچهر ستوده»
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/16650-hama-bozorgdasht-sotode-950428.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
www.iranboom.ir
آشنایی با ایرانشناسان؛ ستودۀ ایرانشناسی - نگاهی به زندگی و آثار دکتر منوچهر ستوده
بیستم فروردین زادروز استاد فریدون جنیدی (۲۰ فروردین ۱۳۱۸ - کوهستان ریوند نیشابور) از پژوهندگان فرهنگ و زبانهای باستانی است. زمینهٔ تخصصی فعالیت او شاهنامهپژوهی است.
برخی از پژوهشهای استاد جنیدی
داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی
داستانهای رستم پهلوان(دوره ۱۱ جلدی)
زندگی و مهاجرت آریائیان بر پایه گفتارهای ایرانی
نقش جانوران در سخن سعدی
نامه پهلوانی، خودآموز خط و زبان پیش از اسلام
زمینه شناخت موسیقی ایران
زروان، سنجش زمان در ایران باستان
کارنامه ابن سینا
نبرد اندیشه ها در ایران پس از اسلام
فرهنگ هزوارشهای دبیره پهلوی
کاپیتولاسیون و ایران سال ۱۲۹۰ شمسی، نوشته دکتر محمد مصدق، با مقدمه و حواشی و تعلیقات فریدون جنیدی
ویرایش شاهنامه فردوسی (دوره شش جلدی)
سرپرستیها و همکاری های پژوهشی :
فرهنگ واژه های اوستا (اوستایی- پهلوی – فارسی – انگلیسی) - احسان بهرامی/ فریدن جنیدی
فرهنگ بیذوی،برادران مزرعتی، با پیشگفتار و یاوری فریدون جنیدی
واژنامهء رومانو، شیرعلی تهرانی زادهء قوچانی، با پیشگفتار و یاوری فریدون جنیدی
واژنامهء راجی (گویش دلیجان)، حسین صفری، با پیشگفتار و یاوری فریدون جنیدی
نامه فرهنگ ایران(3 دفتر)،گردآوری:فریدون جنیدی
@IRANBOOM_IR
واژۀ زن در فرهنگ (ادب) و اندیشۀ ایرانی - استاد فریدون جنیدی
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/10977-
زبان فارسی
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/711-
دربارۀ نوروز
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12047-darbare-noroz-joneidi.html
زبان پهلوی
http://www.iranboom.ir/khabarnameh/48-khabarnameh/12208-zaban-pahlavi.html
نوروز جشن بزرگداشت دانش بشری
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12046-
شاهنامه و تاریخ و دانش و فرهنگ ایرانزمین
http://iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/11439-
کتاب «داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی»
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/10270-
دکتر محمد مصدق - استاد فریدون جنیدی
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/9164-
چامه استاد جنیدی دربارۀ دکتر مصدق
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/2961-
استاد فریدون جنیدی: بوموسا - بومِ سبز و دگرگونی نامهای جغرافیایی ایران
http://www.iranboom.ir/didehban/khalij-fars/5606-
آموزش و فرهنگ در ایران پیش از اسلام
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/forozesh/forozesh1/2800-
دفاع استاد فریدون جنیدی از خط فارسی
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dabireh/8951-
به دانشگاه نرفتم چون سقفش برایم کوتاه بود
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/14652-
استاد فریدون جنیدی ادامه داستان ایران را مینویسد - فرزند ایران نشانی خانه پدر را از غریبه میگیرد
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/11689-
گفتوگو با فریدون جنیدی: ما مقصریم، نه زبان فارسی
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/13506-
استاد فریدون جنیدی: فرزندان رودکی از خواندن فارسی محرومند
http://iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/12027-
گفتاری درباره بلوچ و بلوچستان
http://www.iranboom.ir/iranshahr/tireh-ha/8335-
فرالاوی (سراینده ای ناشناخته) - پژوهشی از استاد فریدون جنیدی
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7691-
فردوسی برای محمود تنگ چشم کار نکرد
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/2224-
درد بزرگ من این است که ایرانیان شاهنامه نمیخوانند
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/10177-
انتقاد از تاریخنگاری ایرانی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha/gozaresh/10178-
استاد جنیدی: ایرانیان در هزارههای گذشته انتقالدهنده دانش به جهانیان بودند
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/9577-
نگرشی بر نامهی پهلوانی
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/3239-
آقای احمد شاملو، ترا با نبرد دلیران چکار؟
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/1116-
نیروی یگانگی بخش زبان فارسی ( بررسی کتاب «تاریخ و زبان در افغانستان»)
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/8604-
معرفی کتاب داستان رستم پهلوان
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/137-
نگارش «داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی»
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/9218-----
خجسته باد نوروزی
۱۳۹۱
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4370-
۱۳۹۲
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/9292-
۱۳۹۰
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/2017-
۱۳۸۹
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/299-
کتاب «کاپیتولاسیون و ایران» نوشتۀ «دکتر محمد مصدق» به صورت الکترونیکی
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/anbar/9983-
https://www.tgoop.com/iranboom_ir/
برخی از پژوهشهای استاد جنیدی
داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی
داستانهای رستم پهلوان(دوره ۱۱ جلدی)
زندگی و مهاجرت آریائیان بر پایه گفتارهای ایرانی
نقش جانوران در سخن سعدی
نامه پهلوانی، خودآموز خط و زبان پیش از اسلام
زمینه شناخت موسیقی ایران
زروان، سنجش زمان در ایران باستان
کارنامه ابن سینا
نبرد اندیشه ها در ایران پس از اسلام
فرهنگ هزوارشهای دبیره پهلوی
کاپیتولاسیون و ایران سال ۱۲۹۰ شمسی، نوشته دکتر محمد مصدق، با مقدمه و حواشی و تعلیقات فریدون جنیدی
ویرایش شاهنامه فردوسی (دوره شش جلدی)
سرپرستیها و همکاری های پژوهشی :
فرهنگ واژه های اوستا (اوستایی- پهلوی – فارسی – انگلیسی) - احسان بهرامی/ فریدن جنیدی
فرهنگ بیذوی،برادران مزرعتی، با پیشگفتار و یاوری فریدون جنیدی
واژنامهء رومانو، شیرعلی تهرانی زادهء قوچانی، با پیشگفتار و یاوری فریدون جنیدی
واژنامهء راجی (گویش دلیجان)، حسین صفری، با پیشگفتار و یاوری فریدون جنیدی
نامه فرهنگ ایران(3 دفتر)،گردآوری:فریدون جنیدی
@IRANBOOM_IR
واژۀ زن در فرهنگ (ادب) و اندیشۀ ایرانی - استاد فریدون جنیدی
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/10977-
زبان فارسی
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/711-
دربارۀ نوروز
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12047-darbare-noroz-joneidi.html
زبان پهلوی
http://www.iranboom.ir/khabarnameh/48-khabarnameh/12208-zaban-pahlavi.html
نوروز جشن بزرگداشت دانش بشری
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/12046-
شاهنامه و تاریخ و دانش و فرهنگ ایرانزمین
http://iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/11439-
کتاب «داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی»
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/10270-
دکتر محمد مصدق - استاد فریدون جنیدی
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/9164-
چامه استاد جنیدی دربارۀ دکتر مصدق
http://www.iranboom.ir/drmosadegh/2961-
استاد فریدون جنیدی: بوموسا - بومِ سبز و دگرگونی نامهای جغرافیایی ایران
http://www.iranboom.ir/didehban/khalij-fars/5606-
آموزش و فرهنگ در ایران پیش از اسلام
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/forozesh/forozesh1/2800-
دفاع استاد فریدون جنیدی از خط فارسی
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/dabireh/8951-
به دانشگاه نرفتم چون سقفش برایم کوتاه بود
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/14652-
استاد فریدون جنیدی ادامه داستان ایران را مینویسد - فرزند ایران نشانی خانه پدر را از غریبه میگیرد
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/roidad-haye-farhangi/11689-
گفتوگو با فریدون جنیدی: ما مقصریم، نه زبان فارسی
https://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/13506-
استاد فریدون جنیدی: فرزندان رودکی از خواندن فارسی محرومند
http://iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/12027-
گفتاری درباره بلوچ و بلوچستان
http://www.iranboom.ir/iranshahr/tireh-ha/8335-
فرالاوی (سراینده ای ناشناخته) - پژوهشی از استاد فریدون جنیدی
https://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/7691-
فردوسی برای محمود تنگ چشم کار نکرد
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/shahnameh/2224-
درد بزرگ من این است که ایرانیان شاهنامه نمیخوانند
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/10177-
انتقاد از تاریخنگاری ایرانی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha/gozaresh/10178-
استاد جنیدی: ایرانیان در هزارههای گذشته انتقالدهنده دانش به جهانیان بودند
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/9577-
نگرشی بر نامهی پهلوانی
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/3239-
آقای احمد شاملو، ترا با نبرد دلیران چکار؟
https://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/1116-
نیروی یگانگی بخش زبان فارسی ( بررسی کتاب «تاریخ و زبان در افغانستان»)
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/8604-
معرفی کتاب داستان رستم پهلوان
https://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/137-
نگارش «داستان ایران بر بنیاد گفتارهای ایرانی»
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/9218-----
خجسته باد نوروزی
۱۳۹۱
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/4370-
۱۳۹۲
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/9292-
۱۳۹۰
http://www.iranboom.ir/etehadie-nouroz/nouroz/2017-
۱۳۸۹
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/299-
کتاب «کاپیتولاسیون و ایران» نوشتۀ «دکتر محمد مصدق» به صورت الکترونیکی
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/anbar/9983-
https://www.tgoop.com/iranboom_ir/
جغرافیای تاریخی - به یاد روانشاد دکتر منوچهر ستوده
@iranboom_ir
رضا آقازاده
روانشاد دکتر ستوده از معدود دانایان به امور جغرافیای تاریخی ایران بودند. به پاس کوشش های ایشان در بزرگداشت این بخش از فرهنگ ایران، مختصری برای آشنایی درباره «جغرافیای تاریخی شهرهای ایران» و اهمیت آن نزد مردمان میانه جهان (ایرانیان) بیان می کنیم:
آگاهی از جغرافیای شهرها در گذشته های دور، شناخت مساحت و فواصل میان شهرها با یکدیگر، دانستن بناهای شهرها، کوه ها و رودهایی که درون یک شهر جاری بوده، و...، بخش هایی است که دانش «جغرافیای تاریخی» به ما می نمایاند.
جغرافیای تاریخی را دانشی جداگانه می نامیم که با وجود ارتباطات تنگاتنگ با تاریخ و جغرافیا، به عنوان دانشی جداگانه خود را نمایانده است، و این موضوع تازه ای نیست. یعنی این استقلال را نمی توانیم به دوره معاصر و یا چند سده پیش نسبت دهیم، بلکه دانش «جغرافیای تاریخی» این استقلال را از هزاره ها پیش به دست آورده است. نخستین مردمانی که در این باره اندیشیده و درباره اش کتاب ها نوشته اند و این موضوعیت را بدان داده اند همانا مردمان میانه جهان(ایرانیان) بوده اند. پس این دانش از آن جهت که مردمان میانه جهان درباره اش اندیشیده وکتاب ها نگاشته اند، و در دوره های تاریخی تا به امروز این دانش را پاس داشته اند و به ما رسانده اند، برای ما اهمیت دارد. کم کم باید در این باره بیاندیشیم و چرایی این انتقال مهم را بدانیم.
نخستین آگاهی ها درباره این دانش را «وندیداد اوستا» به ما می دهد آنگاه که از شهرهای ایران نام می برد:
«ایران ویچ، سغد، مرو، بلخ، نساء، هرات، وکرت، اوروای، خنن(گرگان)، هرحیتی، هتومنت، ری، چخرم، گیلان، هفت رود در هندوستان.»(وندیداد، داعی الاسلام، سیدمحمدعلی: 1391)»
دوره هخامنشیان سپری شده، سلوکیان با مردانگی پارتیان از میهن بیرون شده اند، خط میخی جای خود را به خط پهلوی داده، انبوه کتاب های ما را اسکندر به یونان فرستاده،... کوشش های مردمان میانه جهان اما؛ آغاز می شود و دوباره این آگاهی به جغرافیای تاریخی را متون پسین دنبال کرده و از فراموشی اش می رهانند. «بن دهش» متنی پارسی میانه(پهلوی) است که این دانش را در خود محفوظ داشته است:
«ایران ویچ، دشت سوری، مرو، بلخ، نسای میان مرو و بلخ، هرا، کابل، مهنه(بهار: 134)، خنَن اقامت¬گاه گرگانیان، ارمن، هیت¬اومند(بهار: 134: هیرمند)، ری سه تخمه، چخر، ور چهارگوش که همان دماوند است.»(شهرهای نامبردار از ایران¬شهر، نشست کیان TD1: 175).
متن دیگر پارسی میانه کتاب معروف «شهرستان های ایران» می باشد که به وضع شهرها و نخستین بناکنندگان آن می پردازد.
1. شهرهایی که اندر زمینِ ایرانشهر کرده است، جدا جدا، این که کدام سَرخُوَتای کرد، به تفصیل برین یادگار نوشته است.
پس از این دوران جغرافی دانان و تاریخ دانان ایرانی در دوران پس از حمله اعراب به ایران، از جمله نخستین کارهای علمی شان پرداختن به همین موضوع «جغرافیای تاریخی ایران» بوده است. انبوه کتاب های نگاشته شده در این حوزه مهم دوباره باید توجه ما را به خود جلب کند. «ابن خرداد» از نخستین کسانی است که با نوشتن کتاب «المسالک و الممالک» به تعیین مختصات شهرهای ایران و دیگر مطالب وابسته به این دانش، می پردازد.
پس از آن در این حوزه مهم کتاب های فراوانی نوشته می شود که به اختصار می توان به کتاب «یعقوبی» و یا کتاب «مسالک و ممالک» استخری اشاره کرد.
اما این دانش گرانبها از جهات سیاسی در زمانه پرآشوب ما دارای اهمیت فراوانی است. منابع و اسناد مهمی که می توانند دست هر متجاوز و مدعی مرزهای ایرانی را کوتاه کند.
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/16417-joghrafiaye-tarikhi-9502.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
@iranboom_ir
رضا آقازاده
روانشاد دکتر ستوده از معدود دانایان به امور جغرافیای تاریخی ایران بودند. به پاس کوشش های ایشان در بزرگداشت این بخش از فرهنگ ایران، مختصری برای آشنایی درباره «جغرافیای تاریخی شهرهای ایران» و اهمیت آن نزد مردمان میانه جهان (ایرانیان) بیان می کنیم:
آگاهی از جغرافیای شهرها در گذشته های دور، شناخت مساحت و فواصل میان شهرها با یکدیگر، دانستن بناهای شهرها، کوه ها و رودهایی که درون یک شهر جاری بوده، و...، بخش هایی است که دانش «جغرافیای تاریخی» به ما می نمایاند.
جغرافیای تاریخی را دانشی جداگانه می نامیم که با وجود ارتباطات تنگاتنگ با تاریخ و جغرافیا، به عنوان دانشی جداگانه خود را نمایانده است، و این موضوع تازه ای نیست. یعنی این استقلال را نمی توانیم به دوره معاصر و یا چند سده پیش نسبت دهیم، بلکه دانش «جغرافیای تاریخی» این استقلال را از هزاره ها پیش به دست آورده است. نخستین مردمانی که در این باره اندیشیده و درباره اش کتاب ها نوشته اند و این موضوعیت را بدان داده اند همانا مردمان میانه جهان(ایرانیان) بوده اند. پس این دانش از آن جهت که مردمان میانه جهان درباره اش اندیشیده وکتاب ها نگاشته اند، و در دوره های تاریخی تا به امروز این دانش را پاس داشته اند و به ما رسانده اند، برای ما اهمیت دارد. کم کم باید در این باره بیاندیشیم و چرایی این انتقال مهم را بدانیم.
نخستین آگاهی ها درباره این دانش را «وندیداد اوستا» به ما می دهد آنگاه که از شهرهای ایران نام می برد:
«ایران ویچ، سغد، مرو، بلخ، نساء، هرات، وکرت، اوروای، خنن(گرگان)، هرحیتی، هتومنت، ری، چخرم، گیلان، هفت رود در هندوستان.»(وندیداد، داعی الاسلام، سیدمحمدعلی: 1391)»
دوره هخامنشیان سپری شده، سلوکیان با مردانگی پارتیان از میهن بیرون شده اند، خط میخی جای خود را به خط پهلوی داده، انبوه کتاب های ما را اسکندر به یونان فرستاده،... کوشش های مردمان میانه جهان اما؛ آغاز می شود و دوباره این آگاهی به جغرافیای تاریخی را متون پسین دنبال کرده و از فراموشی اش می رهانند. «بن دهش» متنی پارسی میانه(پهلوی) است که این دانش را در خود محفوظ داشته است:
«ایران ویچ، دشت سوری، مرو، بلخ، نسای میان مرو و بلخ، هرا، کابل، مهنه(بهار: 134)، خنَن اقامت¬گاه گرگانیان، ارمن، هیت¬اومند(بهار: 134: هیرمند)، ری سه تخمه، چخر، ور چهارگوش که همان دماوند است.»(شهرهای نامبردار از ایران¬شهر، نشست کیان TD1: 175).
متن دیگر پارسی میانه کتاب معروف «شهرستان های ایران» می باشد که به وضع شهرها و نخستین بناکنندگان آن می پردازد.
1. شهرهایی که اندر زمینِ ایرانشهر کرده است، جدا جدا، این که کدام سَرخُوَتای کرد، به تفصیل برین یادگار نوشته است.
پس از این دوران جغرافی دانان و تاریخ دانان ایرانی در دوران پس از حمله اعراب به ایران، از جمله نخستین کارهای علمی شان پرداختن به همین موضوع «جغرافیای تاریخی ایران» بوده است. انبوه کتاب های نگاشته شده در این حوزه مهم دوباره باید توجه ما را به خود جلب کند. «ابن خرداد» از نخستین کسانی است که با نوشتن کتاب «المسالک و الممالک» به تعیین مختصات شهرهای ایران و دیگر مطالب وابسته به این دانش، می پردازد.
پس از آن در این حوزه مهم کتاب های فراوانی نوشته می شود که به اختصار می توان به کتاب «یعقوبی» و یا کتاب «مسالک و ممالک» استخری اشاره کرد.
اما این دانش گرانبها از جهات سیاسی در زمانه پرآشوب ما دارای اهمیت فراوانی است. منابع و اسناد مهمی که می توانند دست هر متجاوز و مدعی مرزهای ایرانی را کوتاه کند.
http://www.iranboom.ir/iranshahr/jostar/16417-joghrafiaye-tarikhi-9502.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
www.iranboom.ir
جغرافیای تاریخی - به یاد روانشاد دکتر منوچهر ستوده
سـعدی، آنـقدر بزرگی که نگنجی به سخن - سرودهٔ توران شهریاری (بهرامی)
@iranboom_ir
سعدی، آنقدر بزرگی که نگُنجی به سخن
جان دمیدی ز دمِ خویش سخن را در تن
هرگلی پیشِ گلستانِ تو بیمقدار است
بوستانِ تو فزود آب رخِ سرو و سمن
گفتهٔ نغز و خوشِ چون شِکرت، شهدآمیز
شعرِ شیرین و گهربار و تَرَت، شور افکن
قلم از قدرت اندیشهٔ تو گوهر زای
مریم بکر غزل، از دم تو آبستن
به فَراسویِ1 زمان روزنهای بگشودی
تافت از جان تو نوری به جهان، زان روزن
سخنان را همه سنجیده به میزان خرد
واژگان را همه پالودهای2 از پَرویزَن3
کاخِ ظلم از اثر رشحه کلکت لرزان
شعرت اندیشه برانگیز به هر دور و زمن
چامهات دُرّ نسفته است و دَمَت آتشِ گرم
سخنت روحنواز و قلمت خارهشِکن
نظم و نثرت به روانی است چنان آبِ زلال
وز گرانسنگی چون کوه و به سختی آهن
گاه نرم است کلامت چو حریر شُشْتَر
گاه برّندهتر و تیزتر از تیغِ یَمَن
اهل دل شیفتهِ شیوهِ گفتارِ تواَند
گفتههای تو ز خاطر ببَرد زنگِ مِحن
هم زند موج به گفتار تو اندیشهِٔ نو
هم از اشعار روانت شِکُفَد طرزِ کهن
پیشِ کلکِ تو عُطارِد4 قلمش را بشکست
شرمگین گشت ز عطرِ سخنت مشک ختن
از چه جام و می و میخانه بود شعر ترت؟
که چنین نشئهفزایست و چنان نشئهفکن
هر زمان خوانْد هَزاری غزلت را به سَحر
غنچه از شوق به تن چاک بزد پیراهن
داستانها و حکایاتِ تو هر یک شیرین
سلحنِ گیرا و روانِ سخنت عطرآکن
دیگران گر گلی افزوده به گلزارِ ادب
گل پدیدار شد از طبعِ تو، خرمن خرمن
هشت بابی که بیاراست گلستانِ تو را
هشت باب است ز فردوس به دنیای سخن5
نیمی از عمر در اقصای6 جهان زیستهای
گرم آموختن و گُل ز گلستان چیدن
بهره و توشهٔ بسیار گرفتی ز سفر
آنچنانی که شود خون به رگ مام لَبَن7
در نظامیهٔ بغداد رسیدی به کمال
واژگان رامِ تو شد چون برِ راکب8 توسن9
گاه از شعر تو مردم همه در شور و سرور
گه دَمَت وِلوِله افکنده به کوی و برزن
گه چنان بادِ صبا بودی در گشت و سفر
گه به بند خم زلفِ صنمی10 سیمین تن
گاه در بند اسارت، به کف قومِ فرنگ11
گه به کار گِل با دست گل آلود و شَخَن12
سره شد رأی تو در کورهٔ ایام چو زر
هر که شد پخته، شود طرزِ کلامش مُتْقَن13
گرچه بسیار سفر کردی، باز آخر کار
در کهن خِطِّهٔ14 شیراز گرفتی مسکن
روزگارانِ تو دورانِ غمافزایی بود
تیره و تار و غمانگیز، چو چاهِ بیژن
همه جا لشکرِ خونریز مغول حاکم بود
هر طرف ناله و فریاد و فغان و شیون
نه در آن دوره کسی داشت، ز بیداد امان
نه در آن حال کسی بود، به جانش ایمن
لیک در پارس به تدبیرِ بزرگانِ زمان
رَست شیراز ز تیغ ستمِ اهریمن
در چنان شهر و محیطی تو شدی شیخ اجل15
در چنان دورهٔ تاری تو بُدی صاحب فَن16
دانشی مرد و جهاندیده و شیرین گفتار
در مصافِ17 همه گُردانِ سخن، رویین تن
یار و اغیار18 به درگاهِ تو روی آوردند
آفرین گویِ19 تو هم دوست شد و هم دشمن
کِلکِ اعجازگَر و سِحر کلامت افکند
سخت بر پایِ دل اهل نظر بند و رَسَن
«بـوستـان»ات همه ایّام بُوَد صبحِ بهار
چو «گلستان»ِ تو در دَهر نباشد گلشن
گفتههایت همه عشق است و جهانبینی و پند
پیش غمها سپر و پیش ستمها جوشن
شعرِ شیرینِ تو را چون ورق زر بردند
تا سمرقند و بخارا، حَلَب و چین و ختن
هر خردمند تو را از دل و از جان بِسُتود
هر خداوندِ سخن پیشِ تو بربست دهن
سخنِ پارسی و تازی تو نغز و فصیح20
اوستادانِ سخن، پیشِ تو گشتند اَلْکَن21
زان چراغی که بیفروختی از آتشِ عشق
چشم جان و دل صاحبنظران شد روشن
گرچه بگذشت ز هشتاد فزون بر تو زمان
هشتصد سال شد و چون تو نیاورد زَمَن22
شهر شیراز به این نادره فرزند بناز
که به شیخ اجلت فخر کند مام وطن
پینوشتها:
1ـ فراسوی: فراتر ـ بالاتر
2ـ پالودن: پاک کردن، صاف کردن، صاف و بیغل و غش بودن.
3ـ پرویزن، غربال ـ صافی که در آن چیزی را بپالایند.
4ـ عطارد: یا تیر یکی از سیارات که به نویسنده و دبیر فلک مشهور است.
5ـ در روایات آمده است که بهشت هشت در دارد و چون گلستان سعدی هم هشت باب دارد این تشبیه و قیاس را به کار بردهام.
6ـ اقصای جهان، نقاط دور جهان.
7ـ لبن: شیر
8ـ اسبسوار
9ـ اسب سرکش
10ـ بت و به معنای زن زیباروی
11ـ اشاره به اسارت سعدی بدست فرنگیان در جنگهای صلیبی و گماردن او به کار گل در خندق طرابلس
12ـ شخن: خراشدار و ریش و زخمدار و ترک خورده
13ـ مُتقن: محکم، استوار
14ـ خطّه: کشور، شهر، زمین وسیع
15ـ اجل: مهلت، زمان، جلیلتر، بزرگتر و شیخ اجل یعنی شیخ بزرگوارتر و جلیلتر که به سعدی میگویند.
16ـ هنر
17ـ رزم رویارویی و پیکار ـ صف بستن ـ صف آراستن
18ـ اغیار: بیگانگان و جمع غیر است.
20ـ شیرین و شیوا
21ـ الکن: گُنگ و لال
22ـ زَمَن: مخفف زمان و به معنی زمانه و روزگار
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/14985-sadi-anghadr-b
@iranboom_ir
@iranboom_ir
سعدی، آنقدر بزرگی که نگُنجی به سخن
جان دمیدی ز دمِ خویش سخن را در تن
هرگلی پیشِ گلستانِ تو بیمقدار است
بوستانِ تو فزود آب رخِ سرو و سمن
گفتهٔ نغز و خوشِ چون شِکرت، شهدآمیز
شعرِ شیرین و گهربار و تَرَت، شور افکن
قلم از قدرت اندیشهٔ تو گوهر زای
مریم بکر غزل، از دم تو آبستن
به فَراسویِ1 زمان روزنهای بگشودی
تافت از جان تو نوری به جهان، زان روزن
سخنان را همه سنجیده به میزان خرد
واژگان را همه پالودهای2 از پَرویزَن3
کاخِ ظلم از اثر رشحه کلکت لرزان
شعرت اندیشه برانگیز به هر دور و زمن
چامهات دُرّ نسفته است و دَمَت آتشِ گرم
سخنت روحنواز و قلمت خارهشِکن
نظم و نثرت به روانی است چنان آبِ زلال
وز گرانسنگی چون کوه و به سختی آهن
گاه نرم است کلامت چو حریر شُشْتَر
گاه برّندهتر و تیزتر از تیغِ یَمَن
اهل دل شیفتهِ شیوهِ گفتارِ تواَند
گفتههای تو ز خاطر ببَرد زنگِ مِحن
هم زند موج به گفتار تو اندیشهِٔ نو
هم از اشعار روانت شِکُفَد طرزِ کهن
پیشِ کلکِ تو عُطارِد4 قلمش را بشکست
شرمگین گشت ز عطرِ سخنت مشک ختن
از چه جام و می و میخانه بود شعر ترت؟
که چنین نشئهفزایست و چنان نشئهفکن
هر زمان خوانْد هَزاری غزلت را به سَحر
غنچه از شوق به تن چاک بزد پیراهن
داستانها و حکایاتِ تو هر یک شیرین
سلحنِ گیرا و روانِ سخنت عطرآکن
دیگران گر گلی افزوده به گلزارِ ادب
گل پدیدار شد از طبعِ تو، خرمن خرمن
هشت بابی که بیاراست گلستانِ تو را
هشت باب است ز فردوس به دنیای سخن5
نیمی از عمر در اقصای6 جهان زیستهای
گرم آموختن و گُل ز گلستان چیدن
بهره و توشهٔ بسیار گرفتی ز سفر
آنچنانی که شود خون به رگ مام لَبَن7
در نظامیهٔ بغداد رسیدی به کمال
واژگان رامِ تو شد چون برِ راکب8 توسن9
گاه از شعر تو مردم همه در شور و سرور
گه دَمَت وِلوِله افکنده به کوی و برزن
گه چنان بادِ صبا بودی در گشت و سفر
گه به بند خم زلفِ صنمی10 سیمین تن
گاه در بند اسارت، به کف قومِ فرنگ11
گه به کار گِل با دست گل آلود و شَخَن12
سره شد رأی تو در کورهٔ ایام چو زر
هر که شد پخته، شود طرزِ کلامش مُتْقَن13
گرچه بسیار سفر کردی، باز آخر کار
در کهن خِطِّهٔ14 شیراز گرفتی مسکن
روزگارانِ تو دورانِ غمافزایی بود
تیره و تار و غمانگیز، چو چاهِ بیژن
همه جا لشکرِ خونریز مغول حاکم بود
هر طرف ناله و فریاد و فغان و شیون
نه در آن دوره کسی داشت، ز بیداد امان
نه در آن حال کسی بود، به جانش ایمن
لیک در پارس به تدبیرِ بزرگانِ زمان
رَست شیراز ز تیغ ستمِ اهریمن
در چنان شهر و محیطی تو شدی شیخ اجل15
در چنان دورهٔ تاری تو بُدی صاحب فَن16
دانشی مرد و جهاندیده و شیرین گفتار
در مصافِ17 همه گُردانِ سخن، رویین تن
یار و اغیار18 به درگاهِ تو روی آوردند
آفرین گویِ19 تو هم دوست شد و هم دشمن
کِلکِ اعجازگَر و سِحر کلامت افکند
سخت بر پایِ دل اهل نظر بند و رَسَن
«بـوستـان»ات همه ایّام بُوَد صبحِ بهار
چو «گلستان»ِ تو در دَهر نباشد گلشن
گفتههایت همه عشق است و جهانبینی و پند
پیش غمها سپر و پیش ستمها جوشن
شعرِ شیرینِ تو را چون ورق زر بردند
تا سمرقند و بخارا، حَلَب و چین و ختن
هر خردمند تو را از دل و از جان بِسُتود
هر خداوندِ سخن پیشِ تو بربست دهن
سخنِ پارسی و تازی تو نغز و فصیح20
اوستادانِ سخن، پیشِ تو گشتند اَلْکَن21
زان چراغی که بیفروختی از آتشِ عشق
چشم جان و دل صاحبنظران شد روشن
گرچه بگذشت ز هشتاد فزون بر تو زمان
هشتصد سال شد و چون تو نیاورد زَمَن22
شهر شیراز به این نادره فرزند بناز
که به شیخ اجلت فخر کند مام وطن
پینوشتها:
1ـ فراسوی: فراتر ـ بالاتر
2ـ پالودن: پاک کردن، صاف کردن، صاف و بیغل و غش بودن.
3ـ پرویزن، غربال ـ صافی که در آن چیزی را بپالایند.
4ـ عطارد: یا تیر یکی از سیارات که به نویسنده و دبیر فلک مشهور است.
5ـ در روایات آمده است که بهشت هشت در دارد و چون گلستان سعدی هم هشت باب دارد این تشبیه و قیاس را به کار بردهام.
6ـ اقصای جهان، نقاط دور جهان.
7ـ لبن: شیر
8ـ اسبسوار
9ـ اسب سرکش
10ـ بت و به معنای زن زیباروی
11ـ اشاره به اسارت سعدی بدست فرنگیان در جنگهای صلیبی و گماردن او به کار گل در خندق طرابلس
12ـ شخن: خراشدار و ریش و زخمدار و ترک خورده
13ـ مُتقن: محکم، استوار
14ـ خطّه: کشور، شهر، زمین وسیع
15ـ اجل: مهلت، زمان، جلیلتر، بزرگتر و شیخ اجل یعنی شیخ بزرگوارتر و جلیلتر که به سعدی میگویند.
16ـ هنر
17ـ رزم رویارویی و پیکار ـ صف بستن ـ صف آراستن
18ـ اغیار: بیگانگان و جمع غیر است.
20ـ شیرین و شیوا
21ـ الکن: گُنگ و لال
22ـ زَمَن: مخفف زمان و به معنی زمانه و روزگار
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/14985-sadi-anghadr-b
@iranboom_ir
یکصد سال دادخواهی ارمنی (گذری در کتاب « نسل کشی ارمنی »)
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/17009-yeksad-dadkhahi-armani.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/17009-yeksad-dadkhahi-armani.html
@iranboom_ir
گاهنامهٔ پیروز، شمارهٔ ششم، اردیبهشت ۱۳۹۴ (ویژهنامهٔ یکصدمین سالگرد نسل کشی ارمنیان)
ششمین شماره گاهنامهٔ پیروز در اردیبهشتماه 1394 به سردبیری عقاب علیاحمدی، ویژهنامهٔ یکصدمین سال نسل کشی ارمنیان به دست دولت عثمانی ۱۳۹۴- ۱۲۹۴ با آثاری از دکتر نادر انتخابی، ویلهلم لیتن، واهیک کشیش زاده، اوموت اوزکیریملی، دکتر علی علی بابایی درمنی، سالار سیف الدینی، علی دهباشی، روبرت بگلریان، واروژان وسکانیان، اما بگیجانیان، ادوارد هاروتونیان، آرداشس تومانیان، واروژ سورنیان، گارون سرکیسیان و عقاب علی احمدی در تارنمای ایرانچهر منتشر شد.
( ویژه نامهٔ یکصدمین سال نسل کشی ارمنیان به دست دولت عثمانی ۱۳۹۴- ۱۲۹۴ )
سردبیر : عقاب علی احمدی
فهرست:
یاد قربانیان نسل کشی ارمنیان به دست دولت عثمانی را گرامی می داریم . / عقاب علی احمدی
تاریخ، فراموشی، و انکار : روشنفکران ترکیه و کشتار ارمنیان عثمانی/ دکتر نادر انتخابی
گزارش کنسول آلمان در تبریز از نسلکشی ارامنه / ویلهلم لیتن / واهیک کشیش زاده
چه کسی، بعد از این همه [مصیبت]، امروز، از «قتل عام» ارمنی ها سخن می گوید ؟ / آدولف هیتلر / ترجمه ی دکتر علی علی بابایی درمنی
بازتاب قتل عام ارمنیان در مطبوعات ایران / نوشته ی :اما بگیجانیان / ترجمه ی : ادوارد هاروتونیان
عذرخواهی از تاریخ ( گفتگوی سالار سیف الدینی با اوموت اوزکیریملی، روشنفکر ترک )
شب نویسندگان ارمنی
بیانیه ی دانشجویان آذری زبان برای همدردی با هم میهنان ارامنه و محکومیت حکومت فاشیستی ترکیه
روبرت بگلریان ، نماینده ی ارمنیان : از دولت ایران می خواهم از نامیدن نام واقعی پدیدهها احتراز نکند !
انتشار کتاب « راه حل عادلانه ( جبران خسارات ناشی از نسل کشی ارمنیان )»
عکس روز : دو بدنام تاریخ !
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/14827-gahname-piroz-6-9402.html
@iranboom_ir
ششمین شماره گاهنامهٔ پیروز در اردیبهشتماه 1394 به سردبیری عقاب علیاحمدی، ویژهنامهٔ یکصدمین سال نسل کشی ارمنیان به دست دولت عثمانی ۱۳۹۴- ۱۲۹۴ با آثاری از دکتر نادر انتخابی، ویلهلم لیتن، واهیک کشیش زاده، اوموت اوزکیریملی، دکتر علی علی بابایی درمنی، سالار سیف الدینی، علی دهباشی، روبرت بگلریان، واروژان وسکانیان، اما بگیجانیان، ادوارد هاروتونیان، آرداشس تومانیان، واروژ سورنیان، گارون سرکیسیان و عقاب علی احمدی در تارنمای ایرانچهر منتشر شد.
( ویژه نامهٔ یکصدمین سال نسل کشی ارمنیان به دست دولت عثمانی ۱۳۹۴- ۱۲۹۴ )
سردبیر : عقاب علی احمدی
فهرست:
یاد قربانیان نسل کشی ارمنیان به دست دولت عثمانی را گرامی می داریم . / عقاب علی احمدی
تاریخ، فراموشی، و انکار : روشنفکران ترکیه و کشتار ارمنیان عثمانی/ دکتر نادر انتخابی
گزارش کنسول آلمان در تبریز از نسلکشی ارامنه / ویلهلم لیتن / واهیک کشیش زاده
چه کسی، بعد از این همه [مصیبت]، امروز، از «قتل عام» ارمنی ها سخن می گوید ؟ / آدولف هیتلر / ترجمه ی دکتر علی علی بابایی درمنی
بازتاب قتل عام ارمنیان در مطبوعات ایران / نوشته ی :اما بگیجانیان / ترجمه ی : ادوارد هاروتونیان
عذرخواهی از تاریخ ( گفتگوی سالار سیف الدینی با اوموت اوزکیریملی، روشنفکر ترک )
شب نویسندگان ارمنی
بیانیه ی دانشجویان آذری زبان برای همدردی با هم میهنان ارامنه و محکومیت حکومت فاشیستی ترکیه
روبرت بگلریان ، نماینده ی ارمنیان : از دولت ایران می خواهم از نامیدن نام واقعی پدیدهها احتراز نکند !
انتشار کتاب « راه حل عادلانه ( جبران خسارات ناشی از نسل کشی ارمنیان )»
عکس روز : دو بدنام تاریخ !
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/14827-gahname-piroz-6-9402.html
@iranboom_ir
دولت جمهوری اسلامی باید نسلکشی ارامنه در 24 آوریل 1915 را به رسمیت بشناسد
دکتر هوشنگ طالع
روز 24 آوریل 1915 حکومت عثمانی دست به کشتار و نسلکشی همخانمانان ارمنی ما در سرتاسر قلمرو گستردهی این امپراتوری زد و حتا بسیاری ارمنیان در بخشهایی از ایران که در هنگامهی نبرد یکم جهانی دراشغال عثمانی بود، در امان نماندند. در این کشتار، همخانمانان آشوری و دیگر اقلیتهای ساکن قلمرو عثمانی مانند یونانیان نیز شامل این این نسل کشی شدند.
دراین جنایت سازمان یافته، کمابیش 5/1 میلیون تن از هم خانمانان ارمنی ونیز 10 هزار تن از همخانمانان آشوری به قتل رسیدند .
دولت ایران با وجودی که بخشهایی از کشور در اشغال عثمانی بود، درهای سفارت و کنسولگری های خود را در سرتاسر قلمروعثمانی به روی همخانمانان ارمنی گشود و در این راستا، بسیاری از آنان از کشتار و قتل در امان ماندند.
احزاب ملی با محکوم کردن این جنایت ضد بشری ، اعلام میدارد که حکومت ترکیه به عنوان جانشین حکومت عثمانی ، باید مسئولیت این جنایت بزرگ و پی آمدهای آن را بپذیرد .
دولت جمهوری اسلامی نیز باید این جنایت ضد بشری را محکوم کرده و نسلکشی هم خانمانان ارمنی را به عنوان « جنایت علیه بشریت به رسمیت بشناسد »
پاینده ایران
@iranboom_ir
دکتر هوشنگ طالع
روز 24 آوریل 1915 حکومت عثمانی دست به کشتار و نسلکشی همخانمانان ارمنی ما در سرتاسر قلمرو گستردهی این امپراتوری زد و حتا بسیاری ارمنیان در بخشهایی از ایران که در هنگامهی نبرد یکم جهانی دراشغال عثمانی بود، در امان نماندند. در این کشتار، همخانمانان آشوری و دیگر اقلیتهای ساکن قلمرو عثمانی مانند یونانیان نیز شامل این این نسل کشی شدند.
دراین جنایت سازمان یافته، کمابیش 5/1 میلیون تن از هم خانمانان ارمنی ونیز 10 هزار تن از همخانمانان آشوری به قتل رسیدند .
دولت ایران با وجودی که بخشهایی از کشور در اشغال عثمانی بود، درهای سفارت و کنسولگری های خود را در سرتاسر قلمروعثمانی به روی همخانمانان ارمنی گشود و در این راستا، بسیاری از آنان از کشتار و قتل در امان ماندند.
احزاب ملی با محکوم کردن این جنایت ضد بشری ، اعلام میدارد که حکومت ترکیه به عنوان جانشین حکومت عثمانی ، باید مسئولیت این جنایت بزرگ و پی آمدهای آن را بپذیرد .
دولت جمهوری اسلامی نیز باید این جنایت ضد بشری را محکوم کرده و نسلکشی هم خانمانان ارمنی را به عنوان « جنایت علیه بشریت به رسمیت بشناسد »
پاینده ایران
@iranboom_ir
نگاهی به رساله سعدی - آیین کشورداری
@iranboom_ir
بی گمان دوران مغول، یکی از خونبارترین، بدترین و سختترین ایامی است که بر سرزمین ما گذشته است. در طول تاریخ چندهزار ساله این دیار، هیچ حادثه دیگری را نمیتوان با زیانباری این واقعه مقایسه کرد. از همین روست که صاحب نظران تاریخ دان میگویند با هجوم مغولان، کمر تمدن اسلامی - ایرانی شکست، به گونهای که تا امروز نیز نتوانسته به تمامی قد راست کند و آن همه تباهی و عقبماندگی را جبران نماید. در این میان پیداست که بیشترین آسیب را نیز ایران دیده است که نقطه آغاز ترکتازی بیابانگردان فرهنگستیز و تمدنسوز بود. با این همه، ایران توانست ققنوسوار از آن برهوت پرآتش و خون سر برآورد و فروغ امید و ماندگاری را در دل دوستان افروخته بدارد و بلکه دشمنان را نیز نرم کند و به زانوی ادب بنشاند. از شگفتیهای روزگار، یکی نیز همزمانی تاخت و تاز مغولان با اوج سخنگستری یکی از پیامبران شعر فارسی است: سعدی. گویی خداوند میخواست با کلام او، بر روح زخمخورده مردم مرهم بنهد!
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/adabiat/4061-resale-sadi-aein-keshvar-dari.html
https://www.tgoop.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
@iranboom_ir
بی گمان دوران مغول، یکی از خونبارترین، بدترین و سختترین ایامی است که بر سرزمین ما گذشته است. در طول تاریخ چندهزار ساله این دیار، هیچ حادثه دیگری را نمیتوان با زیانباری این واقعه مقایسه کرد. از همین روست که صاحب نظران تاریخ دان میگویند با هجوم مغولان، کمر تمدن اسلامی - ایرانی شکست، به گونهای که تا امروز نیز نتوانسته به تمامی قد راست کند و آن همه تباهی و عقبماندگی را جبران نماید. در این میان پیداست که بیشترین آسیب را نیز ایران دیده است که نقطه آغاز ترکتازی بیابانگردان فرهنگستیز و تمدنسوز بود. با این همه، ایران توانست ققنوسوار از آن برهوت پرآتش و خون سر برآورد و فروغ امید و ماندگاری را در دل دوستان افروخته بدارد و بلکه دشمنان را نیز نرم کند و به زانوی ادب بنشاند. از شگفتیهای روزگار، یکی نیز همزمانی تاخت و تاز مغولان با اوج سخنگستری یکی از پیامبران شعر فارسی است: سعدی. گویی خداوند میخواست با کلام او، بر روح زخمخورده مردم مرهم بنهد!
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/adabiat/4061-resale-sadi-aein-keshvar-dari.html
https://www.tgoop.com/joinchat-BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA
🔴 کشورهایی که تا امروز فاجعه قتل عام 1.5 میلیون ارمنی را توسط ترکان عثمانی به عنوان نسل کشی برسمیت شناخته اند:
«لهستان (آوریل ۲۰۰۵)، هلند(۲۱ دسامبر ۲۰۰۴ و آوریل ۲۰۱۵)، اسلواکی(۳۰ نوامبر ۲۰۰۴)، کانادا(۱۳ ژوئن ۲۰۰۲ و ۲۱ آوریل ۲۰۰۴)، ایالات متحده آمریکا(۴۳ ایالت قتلعام ارمنیان در سال ۱۹۱۵ را به رسمیت شناختند)، آرژانتین(۲۰ اوت ۲۰۰۳ و ۳۱ مارس ۲۰۰۴)، سوئیس(۱۳ دسامبر ۲۰۰۳)، پارلمان اروپا(۲۸ فوریه ۲۰۰۲)، پاپ ژان پل دوم (سپتامبر۲۰۰۱)، پاپ فرانسیس (آوریل ۲۰۱۵)، ایتالیا (نوامبر ۲۰۰۰)، فرانسه (ژانویه ۲۰۰۱)، سوئد (مارس ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰)، بلژیک (مارس ۱۹۹۸)، استرالیا (آوریل۱۹۹۷)، لبنان (آوریل۱۹۹۷)، یونان (آوریل ۱۹۹۶ و ۲۰۱۵)، بلغارستان (آوریل ۱۹۹۵)، روسیه (آوریل ۱۹۹۵)، کشورهای مشترکالمنافع (آوریل ۱۹۹۵)، قبرس (۱۹۷۵ و آوریل ۱۹۹۰ و ۲۰۱۵)، لیتوانی (آوریل ۲۰۰۵)، شیلی (آوریل ۲۰۰۷)، بولیوی (دسامبر ۲۰۱۴)، سوریه (۱۹۹۷)، بلغارستان (آوریل ۲۰۱۵)، برزیل (ژوئن ۲۰۱۵)، اتریش[۲۲۹] (آوریل ۲۰۱۵) آلمان (ژوئن 2016)»
استرالیا، ایالتهای (نیو ساوت ولز سال ۲۰۰۷ و استرالیای جنوبی سال ۲۰۰۹)
برزیل، ایالتهای (ایالت سائو پائولو سال ۲۰۱۵، سئارا سال ۲۰۰۶ و پارانا سال ۲۰۱۳)
اسپانیا، ایالتهای (سرزمین باسک (منطقه خودمختار)، کاتالونیا، جزایر بالئاری و نابارا)
واتیکان
در آوریل ۲۰۱۵ پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان، کشتار ارامنه در دوران حکومت عثمانی را اولین «نسلکشی» سده بیستم توصیف کرد. پاپ این سخنان را در جریان مراسمی در واتیکان که برای یکصدمین سالگرد این کشتار برگزار شده بود، بیان کرد. وی ضمن دفاع از بکارگیری لفظ «نسلکشی» در مورد این کشتار گفت که این وظیفه اوست تا یاد مردان، زنان، کودکان، و افرادی را که «بدون هرگونه منطقی» به قتل رسیدند، گرامی بدارد.
ایران
گرچه دولت ایران تاکنون این قتل عام را در مجلس شورای اسلامی به رای عموم نگذاشته است اما در (۲۴. آوریل ۲۰۰۲) برای اولین بار، ۳۰ نفر از نمایندگان مجلس ششم با امضای توماری واقعه نسلکشی ارمنیان در سال ۱۹۱۵ در ترکیه عثمانی را محکوم کردند. (۹ سپتامبر ۲۰۰۴) سید محمد خاتمی ریس جمهور وقت از یادمان نسلکشی ارمنیها دیدن کرد و با نثار گل به قربانیان این فاجعه ادای احترام کرد.
ونزوئلا
۱۴ ژوئیه ۲۰۰۵: مجلس ونزوئلا در نشت خود با اکثریت مطلق آرای نمایندگان نسلکشی ارمنیان را به عنوان واقعیتی انکار ناپذیر به رسمیت شناخت
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
«لهستان (آوریل ۲۰۰۵)، هلند(۲۱ دسامبر ۲۰۰۴ و آوریل ۲۰۱۵)، اسلواکی(۳۰ نوامبر ۲۰۰۴)، کانادا(۱۳ ژوئن ۲۰۰۲ و ۲۱ آوریل ۲۰۰۴)، ایالات متحده آمریکا(۴۳ ایالت قتلعام ارمنیان در سال ۱۹۱۵ را به رسمیت شناختند)، آرژانتین(۲۰ اوت ۲۰۰۳ و ۳۱ مارس ۲۰۰۴)، سوئیس(۱۳ دسامبر ۲۰۰۳)، پارلمان اروپا(۲۸ فوریه ۲۰۰۲)، پاپ ژان پل دوم (سپتامبر۲۰۰۱)، پاپ فرانسیس (آوریل ۲۰۱۵)، ایتالیا (نوامبر ۲۰۰۰)، فرانسه (ژانویه ۲۰۰۱)، سوئد (مارس ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰)، بلژیک (مارس ۱۹۹۸)، استرالیا (آوریل۱۹۹۷)، لبنان (آوریل۱۹۹۷)، یونان (آوریل ۱۹۹۶ و ۲۰۱۵)، بلغارستان (آوریل ۱۹۹۵)، روسیه (آوریل ۱۹۹۵)، کشورهای مشترکالمنافع (آوریل ۱۹۹۵)، قبرس (۱۹۷۵ و آوریل ۱۹۹۰ و ۲۰۱۵)، لیتوانی (آوریل ۲۰۰۵)، شیلی (آوریل ۲۰۰۷)، بولیوی (دسامبر ۲۰۱۴)، سوریه (۱۹۹۷)، بلغارستان (آوریل ۲۰۱۵)، برزیل (ژوئن ۲۰۱۵)، اتریش[۲۲۹] (آوریل ۲۰۱۵) آلمان (ژوئن 2016)»
استرالیا، ایالتهای (نیو ساوت ولز سال ۲۰۰۷ و استرالیای جنوبی سال ۲۰۰۹)
برزیل، ایالتهای (ایالت سائو پائولو سال ۲۰۱۵، سئارا سال ۲۰۰۶ و پارانا سال ۲۰۱۳)
اسپانیا، ایالتهای (سرزمین باسک (منطقه خودمختار)، کاتالونیا، جزایر بالئاری و نابارا)
واتیکان
در آوریل ۲۰۱۵ پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان، کشتار ارامنه در دوران حکومت عثمانی را اولین «نسلکشی» سده بیستم توصیف کرد. پاپ این سخنان را در جریان مراسمی در واتیکان که برای یکصدمین سالگرد این کشتار برگزار شده بود، بیان کرد. وی ضمن دفاع از بکارگیری لفظ «نسلکشی» در مورد این کشتار گفت که این وظیفه اوست تا یاد مردان، زنان، کودکان، و افرادی را که «بدون هرگونه منطقی» به قتل رسیدند، گرامی بدارد.
ایران
گرچه دولت ایران تاکنون این قتل عام را در مجلس شورای اسلامی به رای عموم نگذاشته است اما در (۲۴. آوریل ۲۰۰۲) برای اولین بار، ۳۰ نفر از نمایندگان مجلس ششم با امضای توماری واقعه نسلکشی ارمنیان در سال ۱۹۱۵ در ترکیه عثمانی را محکوم کردند. (۹ سپتامبر ۲۰۰۴) سید محمد خاتمی ریس جمهور وقت از یادمان نسلکشی ارمنیها دیدن کرد و با نثار گل به قربانیان این فاجعه ادای احترام کرد.
ونزوئلا
۱۴ ژوئیه ۲۰۰۵: مجلس ونزوئلا در نشت خود با اکثریت مطلق آرای نمایندگان نسلکشی ارمنیان را به عنوان واقعیتی انکار ناپذیر به رسمیت شناخت
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
www.iranboom.ir
www.iranboom.ir
پیرامون یکصدمین سال نسلکشی ارمنیها
@iranboom_ir
شاید بتوان مردمان را به جنازه بدل کرد؛ اما جنازهها را نمیتوان برای همیشه پنهان کرد. امسال در یکصدمین سالگرد نسل کشی همخانمان و هممیهنان ارمنی ما به دست ترکان عثمانی «جنازه» ها با صدایرساتر از همیشه، خواستار اجرای عدالتند.
پس از گذشت یکصد سال از این فاجعه هولناک انسانی که در آن 5/1 میلیون تن سرراست و نا سرراست (مستقیم و غیر مستقیم) از سوی حکومت عثمانی در سال 1915 میلادی (1294 خورشیدی) در جریان نبرد نخست جهانی قتل عام شدند، پاپ پیشوای کاتولیکهای جهانی، آن را همراه با 22 کشور جهان به عنوان نسلکشی شناخت. پارلمان اروپا با رای قاطع نمایندگان، این جنایت را محکوم کرد. در دانمارک تندیسی به این مناسبت بر پا گردید و ولادیمیر پوتین و اولاند رییسان جمهور فدراسیون روسیه و فرانسه در مراسم بزرگداشت قربانیان در شهر ایروان حضور پیدا کردند.
در سال 1915 میلادی دولت ایران، در شرایطی که بخشهای بزرگی در اشغال نیروهای متجاوز عثمانی روس و انگلیس قرار داشت، درهای سفارت و کنسولگریهای خود را در سرتاسر قلمرو عثمانی به روی هم خانمانان ارمنی گشود و برای بسیاری از آنان برای در امان ماندن از قتل عام گذرنامهٔ ایرانی صادر کرد.
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/15106-piramon-100min-sal-naslkoshi-aramane.html
گوشههای اندکی از جنایت هولناک نسل کشی ارامنه را از زبان دو ایرانی (یحیی دولتآبادی - سید محمد علی جمالزاده) که شاهد آن بودند، بخوانید :
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/15106-piramon-100min-sal-naslkoshi-aramane.html
عذر خواهی از تاریخ - گفتگو با اوموت اوزکیریملی؛ روشنفکر ترک
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/1170-ozr-khahi-az-tarikh.html
بیانیۀ ایرانیان ارمنی در محکومیت سیاست های ضدانسانی دولت ترکیه در سوریه
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/12484-bayanie.html
مراسم یادبود نسل کشی ارامنه در تهران برگزار شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/4696-marasem-yadbod-aramane.html
روبرت بگلریان: ما خواهان شناسایی رسمی و جبران خسارات ناشی از قتل عام ارامنه هستیم
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/11850-1392-12-09-16-11-00-sp-2130158918.html
سرنوشت یتیمان ارمنی و باقی مانده از نسل کشی ارمنیان حد فاصل سالهای 1914 تا 1922 میلادی
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/12233--------------1914--1922-.html
بیانیۀ ایرانیان ارمنی در محکومیت سیاست های ضدانسانی دولت ترکیه در سوریه
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/12484-bayanie.html
آلمان نسل کشی ارامنه را به رسمیت شناخت
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/14822-alman-naslkoshi-aramane.html
نسلکشی ارامنه برگی از تاریخ ترکیه معاصر
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/15407-naslkoshi-aramane-bargi-az-tarikh-turkey-moaser.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
@iranboom_ir
شاید بتوان مردمان را به جنازه بدل کرد؛ اما جنازهها را نمیتوان برای همیشه پنهان کرد. امسال در یکصدمین سالگرد نسل کشی همخانمان و هممیهنان ارمنی ما به دست ترکان عثمانی «جنازه» ها با صدایرساتر از همیشه، خواستار اجرای عدالتند.
پس از گذشت یکصد سال از این فاجعه هولناک انسانی که در آن 5/1 میلیون تن سرراست و نا سرراست (مستقیم و غیر مستقیم) از سوی حکومت عثمانی در سال 1915 میلادی (1294 خورشیدی) در جریان نبرد نخست جهانی قتل عام شدند، پاپ پیشوای کاتولیکهای جهانی، آن را همراه با 22 کشور جهان به عنوان نسلکشی شناخت. پارلمان اروپا با رای قاطع نمایندگان، این جنایت را محکوم کرد. در دانمارک تندیسی به این مناسبت بر پا گردید و ولادیمیر پوتین و اولاند رییسان جمهور فدراسیون روسیه و فرانسه در مراسم بزرگداشت قربانیان در شهر ایروان حضور پیدا کردند.
در سال 1915 میلادی دولت ایران، در شرایطی که بخشهای بزرگی در اشغال نیروهای متجاوز عثمانی روس و انگلیس قرار داشت، درهای سفارت و کنسولگریهای خود را در سرتاسر قلمرو عثمانی به روی هم خانمانان ارمنی گشود و برای بسیاری از آنان برای در امان ماندن از قتل عام گذرنامهٔ ایرانی صادر کرد.
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/15106-piramon-100min-sal-naslkoshi-aramane.html
گوشههای اندکی از جنایت هولناک نسل کشی ارامنه را از زبان دو ایرانی (یحیی دولتآبادی - سید محمد علی جمالزاده) که شاهد آن بودند، بخوانید :
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/15106-piramon-100min-sal-naslkoshi-aramane.html
عذر خواهی از تاریخ - گفتگو با اوموت اوزکیریملی؛ روشنفکر ترک
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/1170-ozr-khahi-az-tarikh.html
بیانیۀ ایرانیان ارمنی در محکومیت سیاست های ضدانسانی دولت ترکیه در سوریه
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/12484-bayanie.html
مراسم یادبود نسل کشی ارامنه در تهران برگزار شد
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/4696-marasem-yadbod-aramane.html
روبرت بگلریان: ما خواهان شناسایی رسمی و جبران خسارات ناشی از قتل عام ارامنه هستیم
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/11850-1392-12-09-16-11-00-sp-2130158918.html
سرنوشت یتیمان ارمنی و باقی مانده از نسل کشی ارمنیان حد فاصل سالهای 1914 تا 1922 میلادی
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/12233--------------1914--1922-.html
بیانیۀ ایرانیان ارمنی در محکومیت سیاست های ضدانسانی دولت ترکیه در سوریه
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/12484-bayanie.html
آلمان نسل کشی ارامنه را به رسمیت شناخت
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/khabar/14822-alman-naslkoshi-aramane.html
نسلکشی ارامنه برگی از تاریخ ترکیه معاصر
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/15407-naslkoshi-aramane-bargi-az-tarikh-turkey-moaser.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جشنواره کوچه بوشهر به سوگ نشست.
آیا فردوسی غریب افتاده است؟
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
ز نیکو سخن به چه اندر جهان
به نزد کهان و به نزد مهان
«فردوسی»
پس از زیارت آستان امام هشتم(ع) و گردشی در شهر، می ماند که از آرامگاه فردوسی نیز دیداری داشته باشیم. باغ آرامگاه در همان صلابت خاموش خود حکایت از گذشت روزگاران داشت. درختها اندکی از کم آبی در گله بودند. دیدارکنندگان، زن و مرد و کودک، پراکنده وار میگشتند. گویا درست روشن نبودند که این آرمیدۀ بزرگ را در کجای ذهن خود جای دهند و چه پایگاهی برای او قائل باشند؟
از پلّه ها سرازیر شدیم و بر سر آن «تربت پاک» (به قول سعدی)، تأمّلی کردیم، بنای آرامگاه فردوسی با همۀ اخلاص و کوششی که در ساخت آن به کار رفته، باز آنگونه نیست که در خور خفتۀ نامدار خود باشد.
آنگاه سری به کتابخانه زدیم که بخصوص مورد نظر ما بود. می خواستیم ببینیم که ظرفیّت آن را دارد که کتابهائی را که کسانی بخواهند به آن اهداء کنند در خود بپذیرد. تاکنون چند تن از دوستان اعلام چنین آمادگی ای کرده اند، از جمله خود من. ولی ما آنچه به عنوان کتابخانه در آرامگاه دیدیم، دلسردکننده بود. آمدند و درش را باز کردند، و ما با یک محوّطۀ خاموش روبرو شدیم. اطاقی بود، نه بیش از یک اطاق، با چند قفسه، حاوی تعدادی کتابهای معمولی، و حالت متروک و گَرد گرفته.
نام فردوسی به کتابش وابسته است. او امیدوار بود که کتاب خود را نگاهبان پایداری ایران کند. ارزش شاهنامه تنها در آن نیست که سرآمد کتابهای ایران است، بلکه از آن مهم تر، برای آن است که کتاب سرنوشت بشریّت است.
بعد از پدید آمدن شاهنامه، هیچ کتاب ارزنده ای در زبان فارسی نوشته نشد، مگر آنکه سایه ای از این کتاب بر سر خود داشته باشد. و این سایه، بنحو آگاه یا ناآگاه، هرگز ضمیر ایرانی را ترک نگفته است.
چه بپذیریم و چه نپذیریم. چه به آن آگاه باشیم و چه نباشیم، شاهنامه با نام ایران و موجودیّت ایران گره خورده است. بشماریم ببینیم کلمۀ ایران چند بار در شاهنامه آمده و واجد چه ارجی بوده که کسانی آماده بوده اند تا در راه دفاع از آن، از جان خود بگذرند. مفهوم ایران تنها در پهنهای از خاک نبوده، بلکه در آن نیز بوده است که شرف انسانی از اعتبار نیفتد.
آیا نه آنست که چون به ماندگاری این کشور می اندیشیم، قبل از هر چیز شاهنامه به یاد میآید؟
نگاه کنیم به پیرامون خود. کجا رفتند آن تمدّن های دیرینه: سومر و بابل و مصر و فینیقی؟ آیا یک نام از آن دوران کهن بر روستاهای آنها هست؟ بر نوزادهای آنها هست؟ ولی درودیوارهای ایران پر است از یادگارهای باستانی، ریشه دار بودن چیز کمی نیست. ما چون داریم، قدر آن را نمی دانیم. در دنیای پرتب و تاب کنونی، باز هم ممکن است به شاهنامه محتاج شویم:
چو به گشتی طبیب از خود میازار
چراغ از بهر تاریکی نگه دار
نمونه ای بیاورم. چنانکه همه می دانند هشتصد سال پیش از میلاد مسیح، کتابی به نام «ایلیاد» در یونان از جانب شاعر نابینائی به نام «هُمر» سروده شد. این کتاب شرح نبرد میان دو قوم یونانی و تروائی است که به پیروزی یونانیان خاتمه یافت، و آن را به پیروزی غرب بر شرق تعبیر کرده اند.
دنیای غرب، از آنجا که تمدّن خود را از سلالۀ تمدّن یونان می شناسد، منظومۀ ایلیاد را هم حماسۀ خود می داند، و چون نتیجۀ جنگ «تروا» به سود یونان تمام شده، آن را تسرّی می دهد به دوران جدید تا به تبع این جنگ خود را برندۀ همیشگی بیابد.
از این روست که کتاب «ایلیاد» کتاب اوّل دنیای غرب شناخته شده است. آنان چنین می اندیشند که غرب باید بر جهان چیره بماند، همانگونه که یونان بر «تروا» چیره شد، و هُمر این پیروزی را جاودانی کرد.
ارزش فردوسی برای ایران از ارزش همر برای یونان بیشتر است. متأسّفانه انسان قدر داشته های خود را زمانی که نداشته باشد، درمی یابد. و باز متأسّفانه دارندگی غفلت می آورد.
نسل ها می آیند و می روند. آنچه ادامۀ حیات ملّی در گرو آن است «یاد» است. این یادها میتوانند خوش یا ناخوش باشند. امّا چگونگی آنها حکایت از آن دارد که یک قوم که آمده است و رفته است، از خود چه برجای نهاده؟ آیا به گفتن می ارزد؟
از خود بپرسیم که از دوران محمود غزنوی، چه بر جای مانده است؟ از آن همه لشکرکشی به هند، و بروبیا و شوکت، که شاعران مدّاح به آن آب و تاب داده اند، چه بر جای است؟ ناصرخسرو وصفش را در این چند بیت آورده است:
به ملک تُرک چرا غزّه اید، یاد کنید
جلال و دولت محمود زوالستان را
کسی چنو به جهان دیگری نداد نشان
همی به سندان اندر نشاند پیکان را
کجاست اکنون آن مرد و آن جلالت و جاه
که زیر خویش همی دید برج سرطان را؟
همه بر باد رفتند، آنچه مانده شاهنامه است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/5281-aya-ferdosi-gharib-oftade-ast.html
@iranboom_ir
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
ز نیکو سخن به چه اندر جهان
به نزد کهان و به نزد مهان
«فردوسی»
پس از زیارت آستان امام هشتم(ع) و گردشی در شهر، می ماند که از آرامگاه فردوسی نیز دیداری داشته باشیم. باغ آرامگاه در همان صلابت خاموش خود حکایت از گذشت روزگاران داشت. درختها اندکی از کم آبی در گله بودند. دیدارکنندگان، زن و مرد و کودک، پراکنده وار میگشتند. گویا درست روشن نبودند که این آرمیدۀ بزرگ را در کجای ذهن خود جای دهند و چه پایگاهی برای او قائل باشند؟
از پلّه ها سرازیر شدیم و بر سر آن «تربت پاک» (به قول سعدی)، تأمّلی کردیم، بنای آرامگاه فردوسی با همۀ اخلاص و کوششی که در ساخت آن به کار رفته، باز آنگونه نیست که در خور خفتۀ نامدار خود باشد.
آنگاه سری به کتابخانه زدیم که بخصوص مورد نظر ما بود. می خواستیم ببینیم که ظرفیّت آن را دارد که کتابهائی را که کسانی بخواهند به آن اهداء کنند در خود بپذیرد. تاکنون چند تن از دوستان اعلام چنین آمادگی ای کرده اند، از جمله خود من. ولی ما آنچه به عنوان کتابخانه در آرامگاه دیدیم، دلسردکننده بود. آمدند و درش را باز کردند، و ما با یک محوّطۀ خاموش روبرو شدیم. اطاقی بود، نه بیش از یک اطاق، با چند قفسه، حاوی تعدادی کتابهای معمولی، و حالت متروک و گَرد گرفته.
نام فردوسی به کتابش وابسته است. او امیدوار بود که کتاب خود را نگاهبان پایداری ایران کند. ارزش شاهنامه تنها در آن نیست که سرآمد کتابهای ایران است، بلکه از آن مهم تر، برای آن است که کتاب سرنوشت بشریّت است.
بعد از پدید آمدن شاهنامه، هیچ کتاب ارزنده ای در زبان فارسی نوشته نشد، مگر آنکه سایه ای از این کتاب بر سر خود داشته باشد. و این سایه، بنحو آگاه یا ناآگاه، هرگز ضمیر ایرانی را ترک نگفته است.
چه بپذیریم و چه نپذیریم. چه به آن آگاه باشیم و چه نباشیم، شاهنامه با نام ایران و موجودیّت ایران گره خورده است. بشماریم ببینیم کلمۀ ایران چند بار در شاهنامه آمده و واجد چه ارجی بوده که کسانی آماده بوده اند تا در راه دفاع از آن، از جان خود بگذرند. مفهوم ایران تنها در پهنهای از خاک نبوده، بلکه در آن نیز بوده است که شرف انسانی از اعتبار نیفتد.
آیا نه آنست که چون به ماندگاری این کشور می اندیشیم، قبل از هر چیز شاهنامه به یاد میآید؟
نگاه کنیم به پیرامون خود. کجا رفتند آن تمدّن های دیرینه: سومر و بابل و مصر و فینیقی؟ آیا یک نام از آن دوران کهن بر روستاهای آنها هست؟ بر نوزادهای آنها هست؟ ولی درودیوارهای ایران پر است از یادگارهای باستانی، ریشه دار بودن چیز کمی نیست. ما چون داریم، قدر آن را نمی دانیم. در دنیای پرتب و تاب کنونی، باز هم ممکن است به شاهنامه محتاج شویم:
چو به گشتی طبیب از خود میازار
چراغ از بهر تاریکی نگه دار
نمونه ای بیاورم. چنانکه همه می دانند هشتصد سال پیش از میلاد مسیح، کتابی به نام «ایلیاد» در یونان از جانب شاعر نابینائی به نام «هُمر» سروده شد. این کتاب شرح نبرد میان دو قوم یونانی و تروائی است که به پیروزی یونانیان خاتمه یافت، و آن را به پیروزی غرب بر شرق تعبیر کرده اند.
دنیای غرب، از آنجا که تمدّن خود را از سلالۀ تمدّن یونان می شناسد، منظومۀ ایلیاد را هم حماسۀ خود می داند، و چون نتیجۀ جنگ «تروا» به سود یونان تمام شده، آن را تسرّی می دهد به دوران جدید تا به تبع این جنگ خود را برندۀ همیشگی بیابد.
از این روست که کتاب «ایلیاد» کتاب اوّل دنیای غرب شناخته شده است. آنان چنین می اندیشند که غرب باید بر جهان چیره بماند، همانگونه که یونان بر «تروا» چیره شد، و هُمر این پیروزی را جاودانی کرد.
ارزش فردوسی برای ایران از ارزش همر برای یونان بیشتر است. متأسّفانه انسان قدر داشته های خود را زمانی که نداشته باشد، درمی یابد. و باز متأسّفانه دارندگی غفلت می آورد.
نسل ها می آیند و می روند. آنچه ادامۀ حیات ملّی در گرو آن است «یاد» است. این یادها میتوانند خوش یا ناخوش باشند. امّا چگونگی آنها حکایت از آن دارد که یک قوم که آمده است و رفته است، از خود چه برجای نهاده؟ آیا به گفتن می ارزد؟
از خود بپرسیم که از دوران محمود غزنوی، چه بر جای مانده است؟ از آن همه لشکرکشی به هند، و بروبیا و شوکت، که شاعران مدّاح به آن آب و تاب داده اند، چه بر جای است؟ ناصرخسرو وصفش را در این چند بیت آورده است:
به ملک تُرک چرا غزّه اید، یاد کنید
جلال و دولت محمود زوالستان را
کسی چنو به جهان دیگری نداد نشان
همی به سندان اندر نشاند پیکان را
کجاست اکنون آن مرد و آن جلالت و جاه
که زیر خویش همی دید برج سرطان را؟
همه بر باد رفتند، آنچه مانده شاهنامه است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/hakime-tos/hakime-tos/5281-aya-ferdosi-gharib-oftade-ast.html
@iranboom_ir