Forwarded from فنّ نگارش و ویرایش
#تناسب_کاربرد
🔴 نقایص/ نواقص
«نقایص» جمع «نقیصه» بهمعنی نقص است. بنابراین بهکاربردن ترکیب «تکمیل نقایص» درست نیست و باید بهجای آن از «رفع نقایص» استفاده شود. زیرا «عیبها» رفع میشود نه تکمیل. اما دربارهٔ «نواقص» هر دو ترکیب را میتوان به کار برد.
✅@virast_yar
🔴 نقایص/ نواقص
«نقایص» جمع «نقیصه» بهمعنی نقص است. بنابراین بهکاربردن ترکیب «تکمیل نقایص» درست نیست و باید بهجای آن از «رفع نقایص» استفاده شود. زیرا «عیبها» رفع میشود نه تکمیل. اما دربارهٔ «نواقص» هر دو ترکیب را میتوان به کار برد.
✅@virast_yar
Forwarded from انجمن ویراستاری ایران
📌یخه/ یقه
یقه واژهای ترکی (یخه) است و به آن بخش از لباس که دور گردن قرار میگیرد، گفته میشود. این واژه به هر دو صورت یعنی یقه و یخه به کار میرود، اما در زبان معیار بهتر است آن را به صورت «یقه» بهکار ببریم.
در این ابیات اندام آن شخص، قیافه، لباس، آستینها، یقه، رفتار و حرکات و پندارهایش به دقت تمام تصویر شده است. (یوسفی: دیداری با اهل قلم ۱۵۷)
#درست_نویسی
@anjomanvirastari📝
یقه واژهای ترکی (یخه) است و به آن بخش از لباس که دور گردن قرار میگیرد، گفته میشود. این واژه به هر دو صورت یعنی یقه و یخه به کار میرود، اما در زبان معیار بهتر است آن را به صورت «یقه» بهکار ببریم.
در این ابیات اندام آن شخص، قیافه، لباس، آستینها، یقه، رفتار و حرکات و پندارهایش به دقت تمام تصویر شده است. (یوسفی: دیداری با اهل قلم ۱۵۷)
#درست_نویسی
@anjomanvirastari📝
Forwarded from انجمن ویراستاری ایران
📌یقین قطعی
یقین به معنی «حتمی و قطعی» است. بنابراین با ذکر آن نیازی به آوردن «حتمی و قطعی» نیست
نمونه غیر معیار: یقین قطعی است که من مرتکب این کار نشدهام.
نمونه معیار: یقین است که من مرتکب این کار نشدهام.
#درست_نویسی
#حشو
@anjomanvirastari📝
یقین به معنی «حتمی و قطعی» است. بنابراین با ذکر آن نیازی به آوردن «حتمی و قطعی» نیست
نمونه غیر معیار: یقین قطعی است که من مرتکب این کار نشدهام.
نمونه معیار: یقین است که من مرتکب این کار نشدهام.
#درست_نویسی
#حشو
@anjomanvirastari📝
Forwarded from انجمن ویراستاری ایران
خزانه/ خزینه
بعضی از محققان پنداشتهاند که خزینه در عربی به کار نرفته و این کلمه از ساختههای فارسی زبانان است (از جمله رجوع شود به حواشی چهار مقاله نظامی عروضی، چاپ دکتر معین، ص۲۱، ح۵). ولی هر دو واژه خزانه و خزینه و جمع آن خزاین هم در عربی و هم در فارسی مستعمل است و در فرهنگها نیز ضبط شده است:
«مالهایی را که در آن خزانه بود جمله به حَشَم و خَدَم داد» (بختیارنامه، ۱۶۳)؛
«از ثقات شنودم که هر روز هزار دینار مغربی از آنجا به خزینه سلطان میرسد» (سفرنامه ناصرخسرو، ۴۷).
در فارسی امروز میان معنای این دو لفظ فرق میگذارند:
خزانه «مجموع اموال و نقود شاه» و نیز «مجموع منابع مالی دولت» است و خزینه به معنای «مخزن آب گرم در حمامهای قدیم» به کار میرود. استعمال خزینه در این معنی مختص فارسی زبانان است.
-در عربی خزانه به کسر اول و خزینه و خزاین به فتح اول است. ولی در فارسی همه این کلمات به فتح اول تلفظ میشود.
#درستنویسی
@anjomanvirastari
بعضی از محققان پنداشتهاند که خزینه در عربی به کار نرفته و این کلمه از ساختههای فارسی زبانان است (از جمله رجوع شود به حواشی چهار مقاله نظامی عروضی، چاپ دکتر معین، ص۲۱، ح۵). ولی هر دو واژه خزانه و خزینه و جمع آن خزاین هم در عربی و هم در فارسی مستعمل است و در فرهنگها نیز ضبط شده است:
«مالهایی را که در آن خزانه بود جمله به حَشَم و خَدَم داد» (بختیارنامه، ۱۶۳)؛
«از ثقات شنودم که هر روز هزار دینار مغربی از آنجا به خزینه سلطان میرسد» (سفرنامه ناصرخسرو، ۴۷).
در فارسی امروز میان معنای این دو لفظ فرق میگذارند:
خزانه «مجموع اموال و نقود شاه» و نیز «مجموع منابع مالی دولت» است و خزینه به معنای «مخزن آب گرم در حمامهای قدیم» به کار میرود. استعمال خزینه در این معنی مختص فارسی زبانان است.
-در عربی خزانه به کسر اول و خزینه و خزاین به فتح اول است. ولی در فارسی همه این کلمات به فتح اول تلفظ میشود.
#درستنویسی
@anjomanvirastari
Forwarded from چشموچراغ
🌳به مناسبت روز درختکاری
🏢چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی
درخت آتشبیمه: fire-insurance tree
درخت بذردهی که ازروی احتیاط برای تداوم زادآوری پس از حریق احتمالی نگهداری میشود
درخت آتشتاب: fire-resistant tree
درختی با ویژگیهای ریختشناختی خاص که امکان آسیب دیدن یا از بین رفتن آن در هنگام حریق بسیار کم است
درخت آتشحساس: fire-sensitive tree
درختی با ویژگیهای ریختشناختی خاص که احتمال آسیب دیدن یا خشکیدن آن براثر حریق زیاد است
درخت بادافتاده، بادافتاده: windfall, blowdown, windthrow
درختی که براثر وزش باد ریشهشکن یا شکسته شده است
درختگاهشماری، تحلیل حلقۀ درخت: tree-ring analysis, dendrochronology
مطالعه و تحلیل حلقههای رشد سالانۀ درختان و استفاده از آنها برای تعیین تغییرات اقلیمی در دورههای گذشته و تحقیقات باستانشناختی
درختبومشناسی: dendroecology
شاخهای از درختگاهشماری که روابط میان الگوهای حلقههای رشد سالانه و شاخصهای بومشناختی تأثیرگذار بر آنها را بررسی میکند
درختاقلیمشناسی: dendroclimatology
شاخهای از درختگاهشماری که رابطۀ میان تغییرات آبوهوایی و حلقههای سالانه را بررسی میکند تا بتوان از این طریق به شرایط اقلیمی گذشته پی برد
درخت پیشگام: pioneer tree
درختی که برای اولین بار در رویشگاه میروید
درخت چوبده: crop tree, final crop tree
درختی که بهکمک تیمارهای پرورشی برای چوبدهی در آینده انتخاب میشود
درخت چیره: dominant
درختی که تاج آن بالاتر از سطح کلی تاجپوشش اصلی تودۀ همسال یا بالاتر از تاج درختان همسایه در تودۀ ناهمسال است و بالای آن کاملاً و جوانب تا حدودی در معرض نور قرار دارد
درخت سرور: predominant
درختی که تاج آن بالاتر از اشکوب برین قرار دارد
درخت سرافراز: emergent
درختی که تاج آن کاملاً بالاتر از تاجپوشش اصلی است و کاملاً در معرض نور قرار دارد
درختزار: wood/ woods
مجموعهای طبیعی از درختان که در مقایسه با جنگل درختانی کوتاهتر و پراکندهتر داشته باشد
درختستان: arboretum
جایگاهی که در آن تعداد زیادی درخت و درختچه برای نمایش و پژوهش کاشته شده باشد
درخت سایهپسند: shade tolerant tree
درختی که توانایی رقابت زیستی در سایه را دارد
درخت نورپسند: shade intolerant tree
درختی که برای رقابت زیستی به نور کافی نیاز دارد
درخت شلاقزن، شلاقزن: whip
درختی باریک که براثر وزش باد به نوسان درمیآید و به تاج درختان مجاور آسیب میرساند
درختنگار: dendrograph
ابزاری که محیط ساقۀ درخت را بهطور مستمر ثبت میکند
#واژه
#درختکاری
گروه واژهگزینی #مهندسی_منابع_طبیعی_محیط_زیست_و_جنگل
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🏢چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی
درخت آتشبیمه: fire-insurance tree
درخت بذردهی که ازروی احتیاط برای تداوم زادآوری پس از حریق احتمالی نگهداری میشود
درخت آتشتاب: fire-resistant tree
درختی با ویژگیهای ریختشناختی خاص که امکان آسیب دیدن یا از بین رفتن آن در هنگام حریق بسیار کم است
درخت آتشحساس: fire-sensitive tree
درختی با ویژگیهای ریختشناختی خاص که احتمال آسیب دیدن یا خشکیدن آن براثر حریق زیاد است
درخت بادافتاده، بادافتاده: windfall, blowdown, windthrow
درختی که براثر وزش باد ریشهشکن یا شکسته شده است
درختگاهشماری، تحلیل حلقۀ درخت: tree-ring analysis, dendrochronology
مطالعه و تحلیل حلقههای رشد سالانۀ درختان و استفاده از آنها برای تعیین تغییرات اقلیمی در دورههای گذشته و تحقیقات باستانشناختی
درختبومشناسی: dendroecology
شاخهای از درختگاهشماری که روابط میان الگوهای حلقههای رشد سالانه و شاخصهای بومشناختی تأثیرگذار بر آنها را بررسی میکند
درختاقلیمشناسی: dendroclimatology
شاخهای از درختگاهشماری که رابطۀ میان تغییرات آبوهوایی و حلقههای سالانه را بررسی میکند تا بتوان از این طریق به شرایط اقلیمی گذشته پی برد
درخت پیشگام: pioneer tree
درختی که برای اولین بار در رویشگاه میروید
درخت چوبده: crop tree, final crop tree
درختی که بهکمک تیمارهای پرورشی برای چوبدهی در آینده انتخاب میشود
درخت چیره: dominant
درختی که تاج آن بالاتر از سطح کلی تاجپوشش اصلی تودۀ همسال یا بالاتر از تاج درختان همسایه در تودۀ ناهمسال است و بالای آن کاملاً و جوانب تا حدودی در معرض نور قرار دارد
درخت سرور: predominant
درختی که تاج آن بالاتر از اشکوب برین قرار دارد
درخت سرافراز: emergent
درختی که تاج آن کاملاً بالاتر از تاجپوشش اصلی است و کاملاً در معرض نور قرار دارد
درختزار: wood/ woods
مجموعهای طبیعی از درختان که در مقایسه با جنگل درختانی کوتاهتر و پراکندهتر داشته باشد
درختستان: arboretum
جایگاهی که در آن تعداد زیادی درخت و درختچه برای نمایش و پژوهش کاشته شده باشد
درخت سایهپسند: shade tolerant tree
درختی که توانایی رقابت زیستی در سایه را دارد
درخت نورپسند: shade intolerant tree
درختی که برای رقابت زیستی به نور کافی نیاز دارد
درخت شلاقزن، شلاقزن: whip
درختی باریک که براثر وزش باد به نوسان درمیآید و به تاج درختان مجاور آسیب میرساند
درختنگار: dendrograph
ابزاری که محیط ساقۀ درخت را بهطور مستمر ثبت میکند
#واژه
#درختکاری
گروه واژهگزینی #مهندسی_منابع_طبیعی_محیط_زیست_و_جنگل
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
Telegram
Forwarded from انجمن ویراستاری ایران
🌳به مناسبت روز درختکاری
🏢چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی
درخت آتشبیمه: fire-insurance tree
درخت بذردهی که ازروی احتیاط برای تداوم زادآوری پس از حریق احتمالی نگهداری میشود
درخت آتشتاب: fire-resistant tree
درختی با ویژگیهای ریختشناختی خاص که امکان آسیب دیدن یا از بین رفتن آن در هنگام حریق بسیار کم است
درخت آتشحساس: fire-sensitive tree
درختی با ویژگیهای ریختشناختی خاص که احتمال آسیب دیدن یا خشکیدن آن براثر حریق زیاد است
درخت بادافتاده، بادافتاده: windfall, blowdown, windthrow
درختی که براثر وزش باد ریشهشکن یا شکسته شده است
درختگاهشماری، تحلیل حلقۀ درخت: tree-ring analysis, dendrochronology
مطالعه و تحلیل حلقههای رشد سالانۀ درختان و استفاده از آنها برای تعیین تغییرات اقلیمی در دورههای گذشته و تحقیقات باستانشناختی
درختبومشناسی: dendroecology
شاخهای از درختگاهشماری که روابط میان الگوهای حلقههای رشد سالانه و شاخصهای بومشناختی تأثیرگذار بر آنها را بررسی میکند
درختاقلیمشناسی: dendroclimatology
شاخهای از درختگاهشماری که رابطۀ میان تغییرات آبوهوایی و حلقههای سالانه را بررسی میکند تا بتوان از این طریق به شرایط اقلیمی گذشته پی برد
درخت پیشگام: pioneer tree
درختی که برای اولین بار در رویشگاه میروید
درخت چوبده: crop tree, final crop tree
درختی که بهکمک تیمارهای پرورشی برای چوبدهی در آینده انتخاب میشود
درخت چیره: dominant
درختی که تاج آن بالاتر از سطح کلی تاجپوشش اصلی تودۀ همسال یا بالاتر از تاج درختان همسایه در تودۀ ناهمسال است و بالای آن کاملاً و جوانب تا حدودی در معرض نور قرار دارد
درخت سرور: predominant
درختی که تاج آن بالاتر از اشکوب برین قرار دارد
درخت سرافراز: emergent
درختی که تاج آن کاملاً بالاتر از تاجپوشش اصلی است و کاملاً در معرض نور قرار دارد
درختزار: wood/ woods
مجموعهای طبیعی از درختان که در مقایسه با جنگل درختانی کوتاهتر و پراکندهتر داشته باشد
درختستان: arboretum
جایگاهی که در آن تعداد زیادی درخت و درختچه برای نمایش و پژوهش کاشته شده باشد
درخت سایهپسند: shade tolerant tree
درختی که توانایی رقابت زیستی در سایه را دارد
درخت نورپسند: shade intolerant tree
درختی که برای رقابت زیستی به نور کافی نیاز دارد
درخت شلاقزن، شلاقزن: whip
درختی باریک که براثر وزش باد به نوسان درمیآید و به تاج درختان مجاور آسیب میرساند
درختنگار: dendrograph
ابزاری که محیط ساقۀ درخت را بهطور مستمر ثبت میکند
#واژه
#درختکاری
گروه واژهگزینی #مهندسی_منابع_طبیعی_محیط_زیست_و_جنگل
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
🏢چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی
درخت آتشبیمه: fire-insurance tree
درخت بذردهی که ازروی احتیاط برای تداوم زادآوری پس از حریق احتمالی نگهداری میشود
درخت آتشتاب: fire-resistant tree
درختی با ویژگیهای ریختشناختی خاص که امکان آسیب دیدن یا از بین رفتن آن در هنگام حریق بسیار کم است
درخت آتشحساس: fire-sensitive tree
درختی با ویژگیهای ریختشناختی خاص که احتمال آسیب دیدن یا خشکیدن آن براثر حریق زیاد است
درخت بادافتاده، بادافتاده: windfall, blowdown, windthrow
درختی که براثر وزش باد ریشهشکن یا شکسته شده است
درختگاهشماری، تحلیل حلقۀ درخت: tree-ring analysis, dendrochronology
مطالعه و تحلیل حلقههای رشد سالانۀ درختان و استفاده از آنها برای تعیین تغییرات اقلیمی در دورههای گذشته و تحقیقات باستانشناختی
درختبومشناسی: dendroecology
شاخهای از درختگاهشماری که روابط میان الگوهای حلقههای رشد سالانه و شاخصهای بومشناختی تأثیرگذار بر آنها را بررسی میکند
درختاقلیمشناسی: dendroclimatology
شاخهای از درختگاهشماری که رابطۀ میان تغییرات آبوهوایی و حلقههای سالانه را بررسی میکند تا بتوان از این طریق به شرایط اقلیمی گذشته پی برد
درخت پیشگام: pioneer tree
درختی که برای اولین بار در رویشگاه میروید
درخت چوبده: crop tree, final crop tree
درختی که بهکمک تیمارهای پرورشی برای چوبدهی در آینده انتخاب میشود
درخت چیره: dominant
درختی که تاج آن بالاتر از سطح کلی تاجپوشش اصلی تودۀ همسال یا بالاتر از تاج درختان همسایه در تودۀ ناهمسال است و بالای آن کاملاً و جوانب تا حدودی در معرض نور قرار دارد
درخت سرور: predominant
درختی که تاج آن بالاتر از اشکوب برین قرار دارد
درخت سرافراز: emergent
درختی که تاج آن کاملاً بالاتر از تاجپوشش اصلی است و کاملاً در معرض نور قرار دارد
درختزار: wood/ woods
مجموعهای طبیعی از درختان که در مقایسه با جنگل درختانی کوتاهتر و پراکندهتر داشته باشد
درختستان: arboretum
جایگاهی که در آن تعداد زیادی درخت و درختچه برای نمایش و پژوهش کاشته شده باشد
درخت سایهپسند: shade tolerant tree
درختی که توانایی رقابت زیستی در سایه را دارد
درخت نورپسند: shade intolerant tree
درختی که برای رقابت زیستی به نور کافی نیاز دارد
درخت شلاقزن، شلاقزن: whip
درختی باریک که براثر وزش باد به نوسان درمیآید و به تاج درختان مجاور آسیب میرساند
درختنگار: dendrograph
ابزاری که محیط ساقۀ درخت را بهطور مستمر ثبت میکند
#واژه
#درختکاری
گروه واژهگزینی #مهندسی_منابع_طبیعی_محیط_زیست_و_جنگل
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
Forwarded from خانهٔ ویراستار
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from آموزش تولید محتوا- سیده مبینا معصومی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM