Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
فرهنگ درست‌نویسی سخن، حسن انوری و یوسف عالی عباس‌آباد.
#تناسب_کاربرد

🔴 نقایص/ نواقص

«نقایص» جمع «نقیصه» به‌معنی نقص است. بنابراین به‌کاربردن ترکیب «تکمیل نقایص» درست نیست و باید به‌جای آن از «رفع نقایص» استفاده شود. زیرا «عیب‌ها» رفع می‌شود نه تکمیل. اما دربارهٔ «نواقص» هر دو ترکیب را می‌توان به کار برد.


@virast_yar
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرهنگ درست‌نویسی سخن، حسن انوری و یوسف عالی عباس‌آباد.
📌یخه/ یقه

یقه واژه‌ای ترکی (یخه) است و به آن بخش از لباس که دور گردن قرار می‌گیرد، گفته می‌شود. این واژه به هر دو صورت یعنی یقه و یخه به کار می‌رود، اما در زبان معیار بهتر است آن را به صورت «یقه» به‌کار ببریم.

در این ابیات اندام آن شخص، قیافه، لباس، آستین‌ها، یقه، رفتار و حرکات و پندارهایش به دقت تمام تصویر شده است. (یوسفی: دیداری با اهل قلم ۱۵۷)

#درست_نویسی

@anjomanvirastari📝
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فرهنگ درست‌نویسی سخن، حسن انوری و یوسف عالی عباس‌آباد.
📌یقین قطعی

یقین به معنی «حتمی و قطعی» است. بنابراین با ذکر آن نیازی به آوردن «حتمی و قطعی» نیست

نمونه غیر معیار: یقین قطعی است که من مرتکب این کار نشده‌ام.

نمونه معیار: یقین است که من مرتکب این کار نشده‌ام.

#درست_نویسی
#حشو

@anjomanvirastari📝
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی.
خزانه/ خزینه

بعضی از محققان پنداشته‌اند که خزینه در عربی به کار نرفته و این کلمه از ساخته‌های فارسی زبانان است (از جمله رجوع شود به حواشی چهار مقاله نظامی عروضی، چاپ دکتر معین، ص۲۱، ح۵). ولی هر دو واژه خزانه و خزینه و جمع آن خزاین هم در عربی و هم در فارسی مستعمل است و در فرهنگ‌ها نیز ضبط شده است:
«مالهایی را که در آن خزانه بود جمله به حَشَم و خَدَم داد» (بختیارنامه، ۱۶۳)؛
«از ثقات شنودم که هر روز هزار دینار مغربی از آنجا به خزینه سلطان می‌رسد» (سفرنامه ناصرخسرو، ۴۷).

در فارسی امروز میان معنای این دو لفظ فرق می‌گذارند:
خزانه «مجموع اموال و نقود شاه» و نیز «مجموع منابع مالی دولت» است و خزینه به معنای «مخزن آب گرم در حمام‌های قدیم» به کار می‌رود. استعمال خزینه در این معنی مختص فارسی زبانان است.
-در عربی خزانه به کسر اول و خزینه و خزاین  به فتح اول است. ولی در فارسی همه این کلمات به فتح اول تلفظ می‌شود.

#درست‌نویسی
@anjomanvirastari
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from چشم‌و‌چراغ
🌳به مناسبت روز درختکاری
🏢چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی

درخت آتش‌بیمه: fire-insurance tree
درخت بذردهی که ازروی احتیاط برای تداوم زادآوری پس از حریق احتمالی نگهداری می‌شود

درخت آتش‌تاب: fire-resistant tree
درختی با ویژگی‌های ریخت‌شناختی خاص که امکان آسیب دیدن یا از بین رفتن آن در هنگام حریق بسیار کم است

درخت آتش‌حساس: fire-sensitive tree
درختی با ویژگی‌های ریخت‌شناختی خاص که احتمال آسیب دیدن یا خشکیدن آن براثر حریق زیاد است

درخت بادافتاده، بادافتاده: windfall, blowdown, windthrow

درختی که براثر وزش باد ریشه‌شکن یا شکسته شده است

درخت‌گاه‌شماری، تحلیل حلقۀ ‌درخت: tree-ring analysis, dendrochronology
مطالعه و تحلیل حلقه‌های رشد سالانۀ درختان و استفاده از آنها برای تعیین تغییرات اقلیمی در دوره‌های گذشته و تحقیقات باستان‌شناختی

درخت‌بوم‌شناسی: dendroecology
شاخه‌ای از درخت‌گاه‌شماری که روابط میان الگوهای حلقه‌های رشد سالانه و شاخص‌های بوم‌شناختی تأثیرگذار بر آنها را بررسی می‌کند

درخت‌اقلیم‌شناسی: dendroclimatology
شاخه‌ای از درخت‌گاه‌شماری که رابطۀ میان تغییرات آب‌وهوایی و حلقه‌های سالانه را بررسی می‌کند تا بتوان از این طریق به شرایط اقلیمی گذشته پی برد

درخت پیش‏گام: pioneer tree
درختی که برای اولین بار در رویشگاه می‌روید

درخت چوب‏ده: crop tree, final crop tree
درختی که به‌کمک تیمارهای پرورشی برای چوب‏دهی در آینده انتخاب می‏شود

درخت چیره: dominant
درختی که تاج آن بالاتر از سطح کلی تاج‌پوشش اصلی تودۀ همسال یا بالاتر از تاج درختان همسایه در تودۀ ناهمسال است و بالای آن کاملاً و جوانب تا حدودی در معرض نور قرار دارد

درخت سرور: predominant
درختی که تاج آن بالاتر از اشکوب برین قرار دارد

درخت سرافراز: emergent
درختی که تاج آن کاملاً بالاتر از تاج‌پوشش اصلی است و کاملاً در معرض نور قرار دارد

درختزار: wood/ woods
مجموعه‌‏ای طبیعی از درختان که در مقایسه با جنگل درختانی کوتاه‌‏تر و پراکنده‌‏تر داشته باشد

درختستان: arboretum
جایگاهی که در آن تعداد زیادی درخت و درختچه برای نمایش و پژوهش کاشته شده باشد

درخت سایه‌‏پسند: shade tolerant tree
درختی که توانایی رقابت زیستی در سایه را دارد

درخت نورپسند: shade intolerant tree

درختی که برای رقابت زیستی به نور کافی نیاز دارد

درخت شلاق‌زن، شلاق‌زن: whip
درختی باریک که براثر وزش باد به نوسان درمی‌آید و به تاج درختان مجاور آسیب می‌رساند

درخت‌نگار: dendrograph

ابزاری که محیط ساقۀ درخت را به‌طور مستمر ثبت می‌کند

#واژه
#درختکاری
گروه واژه‌گزینی #مهندسی_منابع_طبیعی_محیط‌_زیست_و_جنگل
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🌳به مناسبت روز درختکاری
🏢چند واژۀ مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی

درخت آتش‌بیمه: fire-insurance tree
درخت بذردهی که ازروی احتیاط برای تداوم زادآوری پس از حریق احتمالی نگهداری می‌شود

درخت آتش‌تاب: fire-resistant tree
درختی با ویژگی‌های ریخت‌شناختی خاص که امکان آسیب دیدن یا از بین رفتن آن در هنگام حریق بسیار کم است

درخت آتش‌حساس: fire-sensitive tree
درختی با ویژگی‌های ریخت‌شناختی خاص که احتمال آسیب دیدن یا خشکیدن آن براثر حریق زیاد است

درخت بادافتاده، بادافتاده: windfall, blowdown, windthrow
درختی که براثر وزش باد ریشه‌شکن یا شکسته شده است

درخت‌گاه‌شماری، تحلیل حلقۀ ‌درخت: tree-ring analysis, dendrochronology
مطالعه و تحلیل حلقه‌های رشد سالانۀ درختان و استفاده از آنها برای تعیین تغییرات اقلیمی در دوره‌های گذشته و تحقیقات باستان‌شناختی

درخت‌بوم‌شناسی: dendroecology
شاخه‌ای از درخت‌گاه‌شماری که روابط میان الگوهای حلقه‌های رشد سالانه و شاخص‌های بوم‌شناختی تأثیرگذار بر آنها را بررسی می‌کند

درخت‌اقلیم‌شناسی: dendroclimatology
شاخه‌ای از درخت‌گاه‌شماری که رابطۀ میان تغییرات آب‌وهوایی و حلقه‌های سالانه را بررسی می‌کند تا بتوان از این طریق به شرایط اقلیمی گذشته پی برد

درخت پیش‏گام: pioneer tree
درختی که برای اولین بار در رویشگاه می‌روید

درخت چوب‏ده: crop tree, final crop tree
درختی که به‌کمک تیمارهای پرورشی برای چوب‏دهی در آینده انتخاب می‏شود

درخت چیره: dominant
درختی که تاج آن بالاتر از سطح کلی تاج‌پوشش اصلی تودۀ همسال یا بالاتر از تاج درختان همسایه در تودۀ ناهمسال است و بالای آن کاملاً و جوانب تا حدودی در معرض نور قرار دارد

درخت سرور: predominant
درختی که تاج آن بالاتر از اشکوب برین قرار دارد

درخت سرافراز: emergent
درختی که تاج آن کاملاً بالاتر از تاج‌پوشش اصلی است و کاملاً در معرض نور قرار دارد

درختزار: wood/ woods
مجموعه‌‏ای طبیعی از درختان که در مقایسه با جنگل درختانی کوتاه‌‏تر و پراکنده‌‏تر داشته باشد

درختستان: arboretum
جایگاهی که در آن تعداد زیادی درخت و درختچه برای نمایش و پژوهش کاشته شده باشد

درخت سایه‌‏پسند: shade tolerant tree
درختی که توانایی رقابت زیستی در سایه را دارد

درخت نورپسند: shade intolerant tree
درختی که برای رقابت زیستی به نور کافی نیاز دارد

درخت شلاق‌زن، شلاق‌زن: whip
درختی باریک که براثر وزش باد به نوسان درمی‌آید و به تاج درختان مجاور آسیب می‌رساند

درخت‌نگار: dendrograph
ابزاری که محیط ساقۀ درخت را به‌طور مستمر ثبت می‌کند

#واژه
#درختکاری
گروه واژه‌گزینی #مهندسی_منابع_طبیعی_محیط‌_زیست_و_جنگل
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همانندیاب
Photo
ابتدای کانال.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
2025/05/23 19:35:52
Back to Top
HTML Embed Code: