~250702~ GOT7 Forever
❓تو حتی مجبور شدی به زبان اشاره هم بازی کنی. آماده سازیت برای اون چطور پیش رفت؟
🍑: اول که فیلنامه رو خوندم فهمیدم باید با زبان اشاره هم بازی کنم. فیلنامه اونقدری زودتر اومد که تونستم جلوتر با یه مربی مشورت کنم. وقتی وارد دنیای شخصیت شدم، فکر کردم که حتما هوسو خیلی درد کشیده. و یه سرچ که کردم دیدم اگه سمعک استفاده نکنی شنواییت حتی سریعتر هم از بین میره. اگه یه طرف دچار اختلال بشه، گوش دیگه هم در نهایت دچار مشکل میشه، موارد واقعی زیادی از این دست وجود داره. این باعث شد بفهمم که داستان چقدر ریشه در واقعیت داره. احساس کردم که هدف نویسنده خیلی منطقی بوده و چون واقعگرایانه بود، غرق شدن توش راحت بود. ولی برای هوسو، خیلی دردناک بود. اونا برام کلیپهای ویدیویی زبان اشاره فرستادن، بنابراین من با استفاده از اونا تمرین کردم. و سر صحنه، مدام از مربی سوال میکردم.
❓تو زندگیت، کی احساس کردی گم شدی؟ و چطور از اون وضعیت بیرون اومدی؟
🍑: فکر میکنم اون دوران برمیگرده به اوایل تا اواسط شروع فعالیتم. یه دورهای بود که نمیدونستم دقیقا دارم چی کار میکنم، ولی مجبور بودم با همهچیز روبهرو بشم و مدام یاد بگیرم. اون موقع خیلی نگران و سردرگم بودم. مطمئن نبودم کارهایی که میکنم درسته یا نه. نمیدونستم چه کاری چه معنیای داره. تنها چیزی که بلد بودم رقصیدن و خوندن بود، اما اونم همهی ماجرا نبود. اون دوره واقعا برام سخت گذشت. یه جورایی مثل خرچنگی بودم که وقتی داره رشد میکنه، قبل از اینکه لاکش سفت بشه، یه مدت نرم و آسیبپذیر میمونه. اون دوران، همون دورهی نرم من بود. ولی تونستم ازش عبور کنم، چون اطرافم آدمای خوبی بودن؛ مخصوصا اعضای گروهم. فکر میکنم همهامون توی جوونی حس میکنیم فقط خودمون داریم سختی میکشیم. منم همین حس رو داشتم. ولی کم کم فهمیدم که قرار نیست همه چیز رو خودم تنهایی انجام بدم. چیزهایی هست که من نمیتونم، ولی اعضای گروه جبران میکنن. و چیزهایی که اونا نمیتونن، من کمکشون میکنم. همین باعث شد بفهمم چقدر مهمه که آدمای درست اطرافمون باشن. وقتی حالم خوب نبود، خیلی احساس تنهایی میکردم. مطمئنم الان هم آدمایی هستن که همچین حالی دارن. میخوام بهشون میگم: یه روزی بالاخره کسی پیدا میشه که تو رو بفهمه. اشکالی نداره اگه یکم طول بکشه.
❓مثل جملهی "دیروز گذشته، فردا هنوز نیومده، امروز هم هنوز ناشناختهست"، چپتر شخصیت "هوسو" توی "سئول نانوشتهی ما" تموم شد. دوست داری روزهای بعدی رو چطور بگذرونی؟
🍑: با آرامش، روز به روز، میخوام تمرکزم رو بذارم روی کارایی که میتونم و باید انجام بدم. دارم سعی میکنم از خودم بهتر مراقبت کنم، ورزش میکنم، مراقب سلامت روانم هستم، و دارم خودم رو برای پروژهی بعدی آماده میکنم.
❓دوست داری این پروژه چه جایگاهی توی کارنامهات داشته باشه؟
🍑: دلم میخواد هر کاری که میکنم، برام معنای خاصی داشته باشه. مثلا وقتی نوزده سالم بود و توی "Dream High 2" بازی کردم، اون سریال تبدیل شد به یه یادگار از اون دورهی زندگیم. حالا که نقش "هوسو" رو بازی کردم و اینهمه عشق دریافت کردم و فکر میکنم توی سی و دو سالگی، این نقش بهعنوان بخشی از کارنامهام با این حس که: "شاید واقعا یکم رشد کرده باشم." ثبت میشه. دوست دارم هر کاری که میکنم، انعکاسی از خودم توی اون زمان باشه و سعی کنم تا جایی که میتونم اونو خوب انجام بدم. خیلی قدردان عشقی هستم که گرفتم. امیدوارم باز هم عشق و محبتتون شامل حالم بشه. (با خنده)
🍑: اعضای گاتسون بهم پیام دادن و گفتن که سریال "سئول نانوشته ما" خیلی سرگرم کننده بود. معمولا هر وقت صحنههای احساسی و آروم پخش میشه، همون موقع پیام میدن. بمبم گفت: "از کارت خوشم اومد!" و این باعث شد واقعا به خودم افتخار کنم که تونستم کاری کنم که حتی بچههای گروه هم از تماشاش خوششون اومده.
❓شنیدم جکسون زیاد گفته: "جینیونگ حتما تو بازیگری موفق میشه."
🍑: جکسون خوب بلده چطوری با تکرار حرفا شوخی کنه. (میخنده) از همون موقع که جوونتر بودیم اینطوری بود. همیشه بهم باور داشت. اون مدام میگفت: "تو موفق میشی." ما همیشه بهم دلگرمی میدادیم، مثلا میگفتیم: "تو قراره بهترین آرتیست بشی."
🍑: پروژهی بعدی یه ملودرام جدیه به اسم "Shining". تا حالا تو نقشام عشقهای سخت و پرچالشی رو تجربه کردم، ولی این باره که از همون اول احساساتمون رو میدونیم در داستان. و در ادامه، میخوام چیزی منحصر به فرد رو امتحان کنم، نقشی که کاملاً برعکس اونچه تاحالا انجام دادم باشه، من همچنین نقشهای قوی رو دوست دارم. میخوام دکلره کردن و بلند کردن موهام رو امتحان کنم. قبلاً که عمدتاً با گروه فعال بودم، موهامو رنگ نمیکردم، اما بعد از انجام چندین پروژه، کمکم میخواستم چیزهای بیشتری رو امتحان کنم.
خلاصه داستان سریال
[2/2]
┌ #JY #OurUnwrittenSeoul #Interview #BH
└─ જ •• @GOT7_IR7 •• જ
❓تو حتی مجبور شدی به زبان اشاره هم بازی کنی. آماده سازیت برای اون چطور پیش رفت؟
🍑: اول که فیلنامه رو خوندم فهمیدم باید با زبان اشاره هم بازی کنم. فیلنامه اونقدری زودتر اومد که تونستم جلوتر با یه مربی مشورت کنم. وقتی وارد دنیای شخصیت شدم، فکر کردم که حتما هوسو خیلی درد کشیده. و یه سرچ که کردم دیدم اگه سمعک استفاده نکنی شنواییت حتی سریعتر هم از بین میره. اگه یه طرف دچار اختلال بشه، گوش دیگه هم در نهایت دچار مشکل میشه، موارد واقعی زیادی از این دست وجود داره. این باعث شد بفهمم که داستان چقدر ریشه در واقعیت داره. احساس کردم که هدف نویسنده خیلی منطقی بوده و چون واقعگرایانه بود، غرق شدن توش راحت بود. ولی برای هوسو، خیلی دردناک بود. اونا برام کلیپهای ویدیویی زبان اشاره فرستادن، بنابراین من با استفاده از اونا تمرین کردم. و سر صحنه، مدام از مربی سوال میکردم.
❓تو زندگیت، کی احساس کردی گم شدی؟ و چطور از اون وضعیت بیرون اومدی؟
🍑: فکر میکنم اون دوران برمیگرده به اوایل تا اواسط شروع فعالیتم. یه دورهای بود که نمیدونستم دقیقا دارم چی کار میکنم، ولی مجبور بودم با همهچیز روبهرو بشم و مدام یاد بگیرم. اون موقع خیلی نگران و سردرگم بودم. مطمئن نبودم کارهایی که میکنم درسته یا نه. نمیدونستم چه کاری چه معنیای داره. تنها چیزی که بلد بودم رقصیدن و خوندن بود، اما اونم همهی ماجرا نبود. اون دوره واقعا برام سخت گذشت. یه جورایی مثل خرچنگی بودم که وقتی داره رشد میکنه، قبل از اینکه لاکش سفت بشه، یه مدت نرم و آسیبپذیر میمونه. اون دوران، همون دورهی نرم من بود. ولی تونستم ازش عبور کنم، چون اطرافم آدمای خوبی بودن؛ مخصوصا اعضای گروهم. فکر میکنم همهامون توی جوونی حس میکنیم فقط خودمون داریم سختی میکشیم. منم همین حس رو داشتم. ولی کم کم فهمیدم که قرار نیست همه چیز رو خودم تنهایی انجام بدم. چیزهایی هست که من نمیتونم، ولی اعضای گروه جبران میکنن. و چیزهایی که اونا نمیتونن، من کمکشون میکنم. همین باعث شد بفهمم چقدر مهمه که آدمای درست اطرافمون باشن. وقتی حالم خوب نبود، خیلی احساس تنهایی میکردم. مطمئنم الان هم آدمایی هستن که همچین حالی دارن. میخوام بهشون میگم: یه روزی بالاخره کسی پیدا میشه که تو رو بفهمه. اشکالی نداره اگه یکم طول بکشه.
❓مثل جملهی "دیروز گذشته، فردا هنوز نیومده، امروز هم هنوز ناشناختهست"، چپتر شخصیت "هوسو" توی "سئول نانوشتهی ما" تموم شد. دوست داری روزهای بعدی رو چطور بگذرونی؟
🍑: با آرامش، روز به روز، میخوام تمرکزم رو بذارم روی کارایی که میتونم و باید انجام بدم. دارم سعی میکنم از خودم بهتر مراقبت کنم، ورزش میکنم، مراقب سلامت روانم هستم، و دارم خودم رو برای پروژهی بعدی آماده میکنم.
❓دوست داری این پروژه چه جایگاهی توی کارنامهات داشته باشه؟
🍑: دلم میخواد هر کاری که میکنم، برام معنای خاصی داشته باشه. مثلا وقتی نوزده سالم بود و توی "Dream High 2" بازی کردم، اون سریال تبدیل شد به یه یادگار از اون دورهی زندگیم. حالا که نقش "هوسو" رو بازی کردم و اینهمه عشق دریافت کردم و فکر میکنم توی سی و دو سالگی، این نقش بهعنوان بخشی از کارنامهام با این حس که: "شاید واقعا یکم رشد کرده باشم." ثبت میشه. دوست دارم هر کاری که میکنم، انعکاسی از خودم توی اون زمان باشه و سعی کنم تا جایی که میتونم اونو خوب انجام بدم. خیلی قدردان عشقی هستم که گرفتم. امیدوارم باز هم عشق و محبتتون شامل حالم بشه. (با خنده)
🍑: اعضای گاتسون بهم پیام دادن و گفتن که سریال "سئول نانوشته ما" خیلی سرگرم کننده بود. معمولا هر وقت صحنههای احساسی و آروم پخش میشه، همون موقع پیام میدن. بمبم گفت: "از کارت خوشم اومد!" و این باعث شد واقعا به خودم افتخار کنم که تونستم کاری کنم که حتی بچههای گروه هم از تماشاش خوششون اومده.
❓شنیدم جکسون زیاد گفته: "جینیونگ حتما تو بازیگری موفق میشه."
🍑: جکسون خوب بلده چطوری با تکرار حرفا شوخی کنه. (میخنده) از همون موقع که جوونتر بودیم اینطوری بود. همیشه بهم باور داشت. اون مدام میگفت: "تو موفق میشی." ما همیشه بهم دلگرمی میدادیم، مثلا میگفتیم: "تو قراره بهترین آرتیست بشی."
🍑: پروژهی بعدی یه ملودرام جدیه به اسم "Shining". تا حالا تو نقشام عشقهای سخت و پرچالشی رو تجربه کردم، ولی این باره که از همون اول احساساتمون رو میدونیم در داستان. و در ادامه، میخوام چیزی منحصر به فرد رو امتحان کنم، نقشی که کاملاً برعکس اونچه تاحالا انجام دادم باشه، من همچنین نقشهای قوی رو دوست دارم. میخوام دکلره کردن و بلند کردن موهام رو امتحان کنم. قبلاً که عمدتاً با گروه فعال بودم، موهامو رنگ نمیکردم، اما بعد از انجام چندین پروژه، کمکم میخواستم چیزهای بیشتری رو امتحان کنم.
خلاصه داستان سریال
[2/2]
┌ #JY #OurUnwrittenSeoul #Interview #BH
└─ જ •• @GOT7_IR7 •• જ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
~250702~ GOT7 Forever
مصاحبه جکسون با رادیو فرانسوی SkyrockFM منتشر شد
🔗YouTube
┌ #JS #Interview #YT #SkyrockFM
└─ જ •• @GOT7_IR7 •• જ
مصاحبه جکسون با رادیو فرانسوی SkyrockFM منتشر شد
🔗YouTube
┌ #JS #Interview #YT #SkyrockFM
└─ જ •• @GOT7_IR7 •• જ
~250702~ GOT7 Forever
📌خلاصهی لایو یونگجه در بابل🫧
🌙: آهنگ "escape to me" رو خودم ننوشتم. وقتی شنیدمش، انقدر خوب بود که با خودم گفتم: "آه، باید اینو برای طرفدارام بخونم. اگه من بخونمش، خیلی خوب از آب درمیاد."
🌙: درواقع، این آهنگ رو خودم ننوشتم، ولی حرفایی بود که واقعاً دلم میخواست به طرفدارا بزنم... و درواقع به خودم هم بزنمشون. همون لحظه که شنیدمش، عاشقش شدم.
🌙: (در حال خوندن کامنت) "به اعضای گروه آلبومت رو دادی که گوش بدن؟" نه. دیگه نمیذارم گوش بدن، چون هی میرن اینور اونور اسپویلش میکنن.
💬: سریال "Our Unwritten Seoul" رو دیدی؟
🌙: نه، ولی اون یکی واقعاً... یه چیزی توش هست که خیلی خاصه. راستش، وقتی رفتم ایتالیا، یهویی با جینیونگ هیونگ روبهرو شدم. همون شب با هم نشستیم شراب خوردیم. به جینیونگ هیونگ گفتم، چون بحث اون سریال شد. گفتم: هیونگ، به خدا دروغ نمیگم، کلشو از نتفلیکس دانلود کردم. پروازم به ایتالیا خیلی طولانی بود، گفتم تو راه میبینمش. ولی باید یه پرواز دیگه میگرفتم، که از دستم رفت. بعدش دیگه کلاً روحیهم بههم ریخت ، فقط تا قسمت ۳ دیدم. از اون به بعد هم دیگه ادامه ندادم. ولی الان واقعاً باید برگردم و تمومش کنم. اون موقع یه کم از نظر روحی به هم ریخته بودم. قصدم این بود توی ایتالیا سریالو کامل ببینم، ولی همه چی خیلی بهم ریخت. خلاصه ماجرا اینطوری بود.
┌ #YJ #Bubble #live
└─ જ •• @GOT7_IR7 •• જ
📌خلاصهی لایو یونگجه در بابل🫧
🌙: آهنگ "escape to me" رو خودم ننوشتم. وقتی شنیدمش، انقدر خوب بود که با خودم گفتم: "آه، باید اینو برای طرفدارام بخونم. اگه من بخونمش، خیلی خوب از آب درمیاد."
🌙: درواقع، این آهنگ رو خودم ننوشتم، ولی حرفایی بود که واقعاً دلم میخواست به طرفدارا بزنم... و درواقع به خودم هم بزنمشون. همون لحظه که شنیدمش، عاشقش شدم.
🌙: (در حال خوندن کامنت) "به اعضای گروه آلبومت رو دادی که گوش بدن؟" نه. دیگه نمیذارم گوش بدن، چون هی میرن اینور اونور اسپویلش میکنن.
💬: سریال "Our Unwritten Seoul" رو دیدی؟
🌙: نه، ولی اون یکی واقعاً... یه چیزی توش هست که خیلی خاصه. راستش، وقتی رفتم ایتالیا، یهویی با جینیونگ هیونگ روبهرو شدم. همون شب با هم نشستیم شراب خوردیم. به جینیونگ هیونگ گفتم، چون بحث اون سریال شد. گفتم: هیونگ، به خدا دروغ نمیگم، کلشو از نتفلیکس دانلود کردم. پروازم به ایتالیا خیلی طولانی بود، گفتم تو راه میبینمش. ولی باید یه پرواز دیگه میگرفتم، که از دستم رفت. بعدش دیگه کلاً روحیهم بههم ریخت ، فقط تا قسمت ۳ دیدم. از اون به بعد هم دیگه ادامه ندادم. ولی الان واقعاً باید برگردم و تمومش کنم. اون موقع یه کم از نظر روحی به هم ریخته بودم. قصدم این بود توی ایتالیا سریالو کامل ببینم، ولی همه چی خیلی بهم ریخت. خلاصه ماجرا اینطوری بود.
┌ #YJ #Bubble #live
└─ જ •• @GOT7_IR7 •• જ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from ◖ 𝘚𝘦𝘶𝘯 𝘲𝘶𝘦𝘳𝘦𝘯𝘤𝘪𝘢 ◗ (ملیحred room ver.)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
~250703~ GOT7 Forever
آپدیت اینستاگرام راکجون(مربی باشگاه گاتسون) با یونگجه✨️
┌ #YJ #IG
└─ જ •• @GOT7_IR7 •• જ
آپدیت اینستاگرام راکجون(مربی باشگاه گاتسون) با یونگجه✨️
┌ #YJ #IG
└─ જ •• @GOT7_IR7 •• જ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM