Telegram Web
~250702~ GOT7 Forever

یونگجه قراره در کنار 'Escape to Me' یه آهنگ دیگه به اسم 'HERE WE GO' هم منتشر کنه که هر دو آهنگ برای پخش در KBS تایید شدند🔥

#YJ #EscapetoMe #HereWeGo #Info
└─ જ •• @GOT7_IR7 •• જ
~250702~ GOT7 Forever

آپدیت یونگجه در بابل 🫧

🌙: *عکس [بک استیج موزیکال Dream High]
🌙: برای امروز هم فایتینگ

#YJ #DreamHigh #Bubble
└─ જ •• @GOT7_IR7 •• જ
~250702~ GOT7 Forever

مصاحبه‌ی جدید جینیونگ درباره‌ی سریال Our Unwritten Seoul و برنامه‌ی کاری اینده‌اش در کمپانی BH🫠

°ترجمه‌ی مصاحبه👇🏼

#JY #OurUnwrittenSeoul #Interview #BH
└─ જ •• @GOT7_IR7 •• જ
~250702~ GOT7 Forever

موقع بازی در "سئول نانوشته‌ی ما" جزئیات خاصی هم بود که برای ارائه نقشت، هوسو، بهشون توجه کرده باشی؟
🍑: نمیتونستم از ناتوانی کوچیک هوسو چشم پوشی کنم. روی این فکر تمرکز کردم که اگه اون این همه سال اینطوری زندگی کرده چه عادت‌هایی میتونه داشته باشه که به طور طبیعی و بدون فکر نمایان میشن. کنجکاو ب.دم چرا هوسو خیلی حرف نمیزنه بعد با خودم گفتم شاید یواش حرف میزنه. میتونه بشنوه، ولی چون باور داره که شنواییش کمتر از بقیه‌ست، سعی میکنه با دقت بیشتری به صحبت‌های بقیه گوش بده. بنابراین فکر کردم که برای کنترل خودش یواش و واضح حرف میزنه. با اینکه در ده سال گذشته به این عادتش غلبه کرده، بازم فکر کردم شاید عادتش درونش مونده باشه. این عادت که "من دارم درست حرف میزنم؟". تصور کردم که نسبت به بقیه نیم ثانیه بیشتر فکر میکنه و بعد حرف میزنه. اینکه لحظه‌هایی هستن که مکث‌های کوتاهی میتونه داشته باشه. بنابراین وقتی فیلمنامه رو خوندم، با در نظر گرفتن این موضوع، با پشتکار تمرین کردم.

شیمی ترکیب بین تو و بازیگر کیم سون یونگ واقعا چشمگیر بود. کار کردن باهاش چطور بود؟
🍑: کارگردان با گفتن اینکه نگران هیچی نباشیم و فقط طبق حسمون بازی کنیم، خیلی فشار روی دوشمون رو کمتر کرد. ما چهارتا برداشت انجام دادیم و در طول دوتای اول من خیلی خوب نتونستم اون حس رو بازی کنم. به نظرم از اونجایی که میدونستم چه سکانس مهمیه فشار زیادی روم بود. درست مثل هوسو شروع کرده بودم به دفن کردن خودم. با خودم میگفتم "گند زدم، خراب کردم". موقع استراحت کیم سون یونگ سونبه‌نیم آروم بهم گفتن "اشکالی نداره. فقط به من نگاه کن. فقط حسش کن." و از اون لحظه که اینو گفتن، همه چی دقیقا همون حسی که توی سکانس اتفاق میوفتاد رو داشت. مثل یه مادر که توی یه موقعیت سخت آرومم میکرد و بهم میگفت اشکالی نداره و خجالتم میداد. بعداز شنیدن حرفاشون همه چی توی برداشت بعدی خوب پیش رفت و اوکی رو از کارگردان گرفتیم. وقتی اون سکانس رو نگاه میکنم حس میکنم خیلی بهشون مدیونم. و همش با خودم فکر میکنم اگه فرصتش پیش بیاد واقعا دوست دارم دوباره باهاشون کار کنم.

پارک جینیونگ توی زندگی خودش چجور فرزندیه؟
🍑: خیلی پسر حرف گوش کنی نیستم و وقتی لازم باشه حرفم میزنم. عاشق بیان احساستم نسبت به والدینم هستم. سعی میکنم تا جایی که میتونم بهشون بگم "دوستون دارم". گاهی اوقات همدیگه رو بغل میکنیم. من بیشتر بغلشون میکنم. چون بعضی وقتا خودم حسم رو بهشون ابراز میکنم دیگه اونا نمیخوان که بیشتر ابرازش کنم.

والدینت هم سریال رو نگاه کردن؟
🍑: بابام همیشه تماشا میکنه. بعضی وقتا میگه "کارت خوبه ها" "الان دیگه شبیه یه بازیگر واقعی شدی" " خیلی پیشرفت کردی پسرم" گاهی اوقات باهاشون ویدیوکال میگیرم و اون خیلی شاد و سرحال به نظر میومد. میتونستم بفهمم واقعا از سریال لذت برده.

خواهر بزرگت هم اسم پارک بویونگ هستش.
🍑: خواهرِ همخونم پارک بویونگ‌شی(میخنده). بویونگ‌شی که گروه خونیش مثل من o هستش، اون شخصیت گرمی مثل می‌ره داره. واسه همینم وقتی به جای اینکه بگه "کارت عالی بود" میگه "کارت خوب بود" این خودش یعنی دیگه حسابی ازت تعریف کرده. حتی وقتی اتفاق بزرگی میوفته، اون آدمی نیست که با ظاهرش حسش رو ابراز کنه. بویونگ‌شی ما تو خونه اینجوریه (می‌خنده). چون همنام هستن، از درون یه حس نزدیکی داشتم. دز واقع یه زمانی بود که واقعا از پارک بویونگ سونبه‌نیم ممنون بودم. موقع خدمتم، یکی از مافوق‌هام طرفدار پروپاقرص اون بود. ازم پرسید که میتونم براش امضا بگیرم یا نه. با اینکه قبلاً اصلا ندیده بودمش، فقط یه حس داشتم، شاید این کار زندگیِ سربازیم رو راحت‌تر کنه. اتفاقی تو پارکینگ کمپانی بهش برخوردم و ازش امضا خواستم و اون با خوشحالی موافقت کرد. وقتی گفتم که واسه یکی توی ارتشه، گفت پس براش بزرگتر هم امضا میکنه. این خاطره‌ایه که واقعاً ازش ممنونم. اون زمان، نمی‌دونستم که قراره در نهایت با هم در «سئول نانوشته‌ی ما» همکاری کنیم.

[1/2]

#JY #OurUnwrittenSeoul #Interview #BH
└─ જ •• @GOT7_IR7 •• જ
~250702~ GOT7 Forever

تو حتی مجبور شدی به زبان اشاره هم بازی کنی. آماده سازیت برای اون چطور پیش رفت؟
🍑: اول که فیلنامه رو خوندم فهمیدم باید با زبان اشاره هم بازی کنم. فیلنامه اونقدری زودتر اومد که تونستم جلوتر با یه مربی مشورت کنم. وقتی وارد دنیای شخصیت شدم، فکر کردم که حتما هوسو خیلی درد کشیده. و یه سرچ که کردم دیدم اگه سمعک استفاده نکنی شنواییت حتی سریع‌تر هم از بین میره. اگه یه طرف دچار اختلال بشه، گوش دیگه هم در نهایت دچار مشکل میشه، موارد واقعی زیادی از این دست وجود داره. این باعث شد بفهمم که داستان چقدر ریشه در واقعیت داره. احساس کردم که هدف نویسنده خیلی منطقی بوده و چون واقع‌گرایانه بود، غرق شدن توش راحت بود. ولی برای هوسو، خیلی دردناک بود. اونا برام کلیپ‌های ویدیویی زبان اشاره فرستادن، بنابراین من با استفاده از اونا تمرین کردم. و سر صحنه، مدام از مربی سوال میکردم.

تو زندگیت، کی احساس کردی گم شدی؟ و چطور از اون وضعیت بیرون اومدی؟
🍑: فکر میکنم اون دوران برمیگرده به اوایل تا اواسط شروع فعالیتم. یه دوره‌ای بود که نمی‌دونستم دقیقا دارم چی کار میکنم، ولی مجبور بودم با همه‌چیز روبه‌رو بشم و مدام یاد بگیرم. اون موقع خیلی نگران و سردرگم بودم. مطمئن نبودم کارهایی که میکنم درسته یا نه. نمی‌دونستم چه کاری چه معنی‌ای داره. تنها چیزی که بلد بودم رقصیدن و خوندن بود، اما اونم همه‌ی ماجرا نبود. اون دوره واقعا برام سخت گذشت. یه جورایی مثل خرچنگی بودم که وقتی داره رشد میکنه، قبل از اینکه لاکش سفت بشه، یه مدت نرم و آسیب‌پذیر میمونه. اون دوران، همون دوره‌ی نرم من بود. ولی تونستم ازش عبور کنم، چون اطرافم آدمای خوبی بودن؛ مخصوصا اعضای گروهم. فکر میکنم همه‌امون توی جوونی حس میکنیم فقط خودمون داریم سختی میکشیم. منم همین حس رو داشتم. ولی کم کم فهمیدم که قرار نیست همه چیز رو خودم تنهایی انجام بدم. چیزهایی هست که من نمیتونم، ولی اعضای گروه جبران میکنن. و چیزهایی که اونا نمیتونن، من کمکشون میکنم. همین باعث شد بفهمم چقدر مهمه که آدمای درست اطرافمون باشن. وقتی حالم خوب نبود، خیلی احساس تنهایی میکردم. مطمئنم الان هم آدمایی هستن که همچین حالی دارن. میخوام بهشون میگم: یه روزی بالاخره کسی پیدا میشه که تو رو بفهمه. اشکالی نداره اگه یکم طول بکشه.

مثل جمله‌ی "دیروز گذشته، فردا هنوز نیومده، امروز هم هنوز ناشناخته‌ست"، چپتر شخصیت "هوسو" توی "سئول نانوشته‌ی ما" تموم شد. دوست داری روزهای بعدی رو چطور بگذرونی؟
🍑: با آرامش، روز به روز، میخوام تمرکزم رو بذارم روی کارایی که میتونم و باید انجام بدم. دارم سعی میکنم از خودم بهتر مراقبت کنم، ورزش میکنم، مراقب سلامت روانم هستم، و دارم خودم رو برای پروژه‌ی بعدی آماده میکنم.

دوست داری این پروژه چه جایگاهی توی کارنامه‌ات داشته باشه؟
🍑: دلم میخواد هر کاری که میکنم، برام معنای خاصی داشته باشه. مثلا وقتی نوزده سالم بود و توی "Dream High 2" بازی کردم، اون سریال تبدیل شد به یه یادگار از اون دوره‌ی زندگیم. حالا که نقش "هوسو" رو بازی کردم و اینهمه عشق دریافت کردم و فکر میکنم توی سی و دو سالگی، این نقش به‌عنوان بخشی از کارنامه‌ام با این حس که: "شاید واقعا یکم رشد کرده باشم." ثبت میشه. دوست دارم هر کاری که میکنم، انعکاسی از خودم توی اون زمان باشه و سعی کنم تا جایی که میتونم اونو خوب انجام بدم. خیلی قدردان عشقی هستم که گرفتم. امیدوارم باز هم عشق و محبتتون شامل حالم بشه. (با خنده)

🍑: اعضای گات‌سون بهم پیام دادن و گفتن که سریال "سئول نانوشته‌ ما" خیلی سرگرم کننده بود. معمولا هر وقت صحنه‌های احساسی و آروم پخش میشه، همون موقع پیام میدن. بم‌بم گفت: "از کارت خوشم اومد!" و این باعث شد واقعا به خودم افتخار کنم که تونستم کاری کنم که حتی بچه‌های گروه هم از تماشاش خوششون اومده.

شنیدم جکسون زیاد گفته: "جینیونگ حتما تو بازیگری موفق میشه."
🍑: جکسون خوب بلده چطوری با تکرار حرفا شوخی کنه. (میخنده) از همون موقع که جوون‌تر بودیم این‌طوری بود. همیشه بهم باور داشت. اون مدام میگفت: "تو موفق میشی." ما همیشه بهم دل‌گرمی میدادیم، مثلا میگفتیم: "تو قراره بهترین آرتیست بشی."

🍑: پروژه‌ی بعدی یه ملودرام جدیه به اسم "Shining". تا حالا تو نقشام عشق‌های سخت و پرچالشی رو تجربه کردم، ولی این باره که از همون اول احساسات‌مون رو میدونیم در داستان. و در ادامه، میخوام چیزی منحصر به فرد رو امتحان کنم، نقشی که کاملاً برعکس اونچه تاحالا انجام دادم باشه، من همچنین نقش‌های قوی رو دوست دارم. میخوام دکلره کردن و بلند کردن موهام رو امتحان کنم. قبلاً که عمدتاً با گروه فعال بودم، موهامو رنگ نمیکردم، اما بعد از انجام چندین پروژه، کم‌کم میخواستم چیزهای بیشتری رو امتحان کنم.

خلاصه داستان سریال

[2/2]

#JY #OurUnwrittenSeoul #Interview #BH
└─ જ •• @GOT7_IR7 •• જ
2025/07/03 14:21:23
Back to Top
HTML Embed Code: