Telegram Web
میگفت هیچکس از رفتن کسی نمیترسه، از اینکه دیگه برنگرده میترسه.
من موزیکارو هیچوقت فراموش نمیکنم. یه قرن هم بگذره یادم میمونه کی، چرا و چه زمانی برام فلان موزیک رو فرستاد. تا ابد فراموش نمیکنم.
سرزنش می‌کنی مرا امّا
به گناهم دچار خواهی شد
عشق وقتی تنیده شد به تنت
سخت بی‌اختیار خواهی شد
شاید بهترین انگیزه برای موفق شدن، سرویس کردن دهن همونیه که چشم دیدنتونو نداره. والا بخدا.
چایی هست و گل‌های غربت، شماره یک. ادامه می‌دم پس.
برام نوشت:
یک روز از خیابان که عبور میکردم کسی را دیدم که برایم آشنا بود،فکر کردم که از ابتدای خلقت ما آشنای هم بوده ایم،او هم ایستاد،جایی از قلب هامان هم به احتمال می سوخت،و فکر میکردیم که پیش از این چه وقت یکدیگر را ملاقات کرده ایم؟! و ناگهان دریافتیم که « هرگز »،ما هرگز هم را در این زندگی ندیده بودیم،اما بند آبی نامرئیی که تنها با چشمان ما قابل دیدن بود ما را به هم مرتبط میکرد،گفت:
« چقدر دنبالتان گشتم،کجا بودید؟! »
گفتم که:
« به دنبال شما. »
عاشق صدای از هم گسسته شدن بلورهای نباتم، وقتی که می‌ندازمشون توی چای.
من رفیقِ تنهاییِ خویشم.
کنار آمدن یا رها کردن. باید پذیرفت که کنار آمدن تصویری منطقی از رها کردن است. با این تفاوت که دیگر جنون و درد رها کردن فرسوده‌ات نمی‌کند. حقیقت تلخی است، اینکه چیزی را که برای تغییرش توان و حوصله‌ای برایت نمانده است را در درون خودت رها می‌کنی و تنها در بیرون از خودت ادامه‌اش می‌دهی؛ یک جور سازگاری اجباری. عاری از تجملات غیر معمول غم و رنج و دلتنگی. اینجاست که باید دوام آوردن هنر تو باشد نه جبر زندگی..
دلم برای شعر گفتن تنگ شده.
این که کسی اصرار داره به ضعیف بودن حالم رو به هم می‌زنه.
مقلب القلوب کار خودته.
«شبان آهسته می‌گریم که شاید کم شود دردم؛ تحّمل می‌رود امّا شب غم سر نمی‌آید.»
اخوان ثالث
و در نهایت: «با غمت پهلو زدم؛ غم پهلوان است ای پری.»
- یکی از چیزهایی که با آن می‌توان به نتیجه دوست داشتن و یا دوست داشته شدن رسید، نوشتن برای کسی‌ است؛
مثل هر شب یک ملحفه‌ی هزارتکه، از جای دست‌ها و حرف‌ها و نگاه‌های آدم‌هایی که دوست داشت روی سرش کشید تا خوابش برد..
[ نه او به چشم ارادت نظر به جانب ما
نمی‌کنـد کـه مـن از ضعف ناپدیدارم.. ]
2025/05/22 17:20:11
Back to Top
HTML Embed Code: