Telegram Web
بابام عالیه =))))
درحال حاضر من شش تا گربه دارم. پریروز رفتم شلتر، این سه تا رو آوردن منم گفتم می‌برمشون.
+ سالی رو ببینید چقدر بزرگ شده دیگه شیر نمی‌خوره 🥹
اسم گربه سفیدا اسم سه تا دوست از یک انیمه ژاپنیه 😍

Koichi, Josuke, Okuyasu

اسم انیمه:
JoJo’s Bizarre Adventure: Diamond is Unbreakable
سالی رو یک ماه دیگه نهایتش نگه‌می‌دارم به وزن عقیم‌سازی ‌که رسید برمی‌گرده شلتر و بعدشم منتظر خونه‌ی گرم و نرم و دائمی ♥️

چهار روزش بود وقتی آوردمش🥺
سیا مِثِ برف 🖤
گلبو
سیا مِثِ برف 🖤
مظلومیت و عشق از چشماش می‌ریزه. روزی که باید برگرده شلتر خیلی روز سختی می‌شه برای من 🥺
گلبو
Video
یک سال پیش لاکی اومد پشت در خونه‌ی ما، و دیگه نرفت. چند روز اول، دونفر که گربه‌هاشون رو گم کرده بودن، اومدن و دیدن نه این گربه‌شون نیست، یادمه منتظر بودم مامانش پیدا بشه. که نشد. انقدر مدتی که تو خیابون زندگی می‌کرد، با همسایه‌ها خوب بود که برامون غذا می‌آوردن بهش بدیم.
من قرار شد خودم ببرمش شلتر، و تحویلش بدم، اما تصمیممون عوض شد. انقدر مهربون و قشنگه این پسر، که رفت وسط قلب ما دوتا، جا خوش کرد.
بردمش شلتر؛ تمام واکسن‌هاش رو زدم و براش چیپ گذاشتم که اگه گم شد، به من زنگ بزنن، و بعد خونه‌ی ما موندگار شد.

اسمش رو گذاشتیم لاکی، چون احساس کردیم قراره با اومدنش، خوش‌شانسی رو به زندگی‌مون بیاره،
و آورد.
پاییز داره می‌آد 🍂
از امروز، هرروز سالگرد به قتل رسیدن یکی از فرزندان ایرانه. تا ابد زن، زندگی، آزادی.
در خانهٔ غم بودن، از همّت دون باشد
و اندر دل دون‌همّت، اسرارِ تو چون باشد؟!

بر هر چه همی‌ لرزی، می‌دان که همان ارزی
زین روی دلِ عاشق، از عرش فزون باشد

آن را که شفا دانی، درد تو از آن باشد
وان را که وفا خوانی، آن مکر و فسون باشد

آن جای که عشق آمد، جان را چه محل باشد؟!
هر عقل کجا پرّد، آن جا که جنون باشد؟

سیمرغ دلِ عاشق، در دام کجا گنجد؟!
پرواز چنین مرغی، از کون برون باشد

بر گرد خسان گردد چون چرخ، دل تاری
آن دل که چنین گردد، او را چه سکون باشد؟!

جام میِ موسی کش، شمس الحق تبریزی
تا آب شود پیشت، هر نیل که خون باشد

#مولانا
عیار روابطِ بین آدما تو شرایط سخت مشخص می‌شه. وقتی که سفره‌ت رو جمع کردی، وقتی نظرت رو تغییر دادی، وقتی مخالفت می‌کنی، وقتی احساست رو می‌گی، اون موقع‌ست که ارتباط واقعی خودش رو نشون می‌ده.
تو شادی و راحتی و بریز و بپاش و موافقت که همه خوب رفتار می‌کنن.
بعد از شش سال بایو* تلگرامم رو عوض کردم.
گفتم اینجا هم این مهم را اعلام کنم.
امروز ۱۷/سپتامبر/۲۵

روز سختی بود.
تا اینجا.
جلسه‌هام تموم شدن، بعدش نهار دعوت استاد بودیم، گروه ما و گروهِ دیگه از دپارتمان، و به پیشنهاد من، غذا هندی خوردیم.
خوب بود. صحبت کردیم. از مشترکات ایران و هند گفتیم.

زودتر زدم بیرون، الان انیمال‌شلتر نشستم و منتظرم وسایل جدید برای گربه‌ها بگیرم و برم خونه.

خیلی خسته‌م. جسمم داره متلاشی می‌شه.
برای کمتر از یک‌ماه دیگه یک سیمپوزیوم بسیار بزرگ دعوت شدم و دارم پوستری از پروژه‌م می‌سازم. کمال‌گراییم عود کرده و داره اذیتم می‌کنه. مدتی بود می‌تونستم کنترلش کنم، سیمپوزیوم پیش رو بزرگه و شرکت‌های مطرح جهانی قرار هست بیان، نمی‌تونم کار معمولی تحویل بدم.
اگر قرار بود صحبت کنم برام ساده‌تر بود.
غذای تر، شیرخشک، پد و خاک گربه گرفتم.
من نمی‌دونستم گربه دوماهه انقدر به بازی کردن با دست علاقه داره. لت و پارم کرده. وحشی ول نمی‌کنه :)))) کمک.
2025/10/22 16:15:32
Back to Top
HTML Embed Code: