🔹 دو چهره عدالت
گفتاری از حسین هوشمند در بررسی انتقادی کتاب تاریخ مختصر عدالت تألیف دیوید جانستون، ترجمه مصطفی تاجزاده
در جلسه اخیر از سلسلهنشستهای «گفتار و اندیشه» که حزب اتحاد ملت شعبه فارس آن را در شیراز برگزار کرد، حسین هوشمند، به نقد و بررسی کتاب "تاریخ مختصر عدالت" پرداخته است. او پژوهشگر حوزه فلسفه سیاسی است که در رشته فلسفه اخلاق تطبیقی و در باب مبانی اخلاقی سیاست جهانی از دیدگاه جان رالز پژوهشهایی داشته است.(این نوشتار متن ویرایششده سخنرانی حسین هوشمند است).
🔸 بسیاری از مردم در پیروی از هنجارهایی عادلانه که عموماً پذیرفتنی تلقی میشوند کامیاب نیستند و مهمتر آنکه، دولتها غالباً در اجرای جدی و مؤثر این هنجارها شکست میخورند، پیامد این وضعیت، فرسایش تدریجی بافت و ساختار اجتماعی است.
شاید در مواجهه با اخبار روزانه، با مشاهده بیعدالتیهای گسترده در سطح جهان، از خود بپرسیم که آیا تلاش برای عدالت اصلاً ارزش دارد؟ با توجه به نابرابریهای عظیم اقتصادی بین ملتها و بیعدالتی ساختاری و بیاعتنایی به قوانین بینالمللی و کرامت و حقوق انسانی (که در جنایات، قتل عام و پاکسازی قومی از سوی رژیم اسرائیل در غزه آشکار است)، جا دارد بپرسیم آیا ما محکوم به زندگی در جهانی هستیم که در آن قدرت همیشه بر حق و عدالت پیروز میشود؟ در جامعهای که فساد و بیعدالتی نهادینه شده و هر روز شاهد فساد سیستماتیک، تبعیض و نابرابری هستیم، در چنین شرایطی، اگر کسی از «جامعه عادلانه» سخن بگوید، آیا از واقعیتهای تلخ فرار میکند یا در توهم بسر میبرد؟
این پرسشها مختص زمان ما نیست؛ در طول تاریخ، انسانها همواره با این دوراهی مواجه بودهاند: تسلیم شدن در برابر واقعیتهای تلخ یا امید داشتن به امکان تغییر. آیا با وجود تمام شواهد تاریخی که ما را به بدبینی سوق میدهند، همچنان میتوان به امکان واقعی یک جامعه عادلانه امید داشت؟
هر نظریه (یا هر اثری) درباره عدالت باید بتواند به این پرسشها پاسخ معقولی ارائه دهد.
متن حاضر در دو بخش ارائه میشود: معرفی اجمالی کتاب تاریخ مختصر عدالت، تألیف دیوید جانستون، ترجمه مصطفی تاجزاده و تحلیل انتقادی آن.
متن کامل در روزنامه هممیهن
@goftar_andisheh
گفتاری از حسین هوشمند در بررسی انتقادی کتاب تاریخ مختصر عدالت تألیف دیوید جانستون، ترجمه مصطفی تاجزاده
در جلسه اخیر از سلسلهنشستهای «گفتار و اندیشه» که حزب اتحاد ملت شعبه فارس آن را در شیراز برگزار کرد، حسین هوشمند، به نقد و بررسی کتاب "تاریخ مختصر عدالت" پرداخته است. او پژوهشگر حوزه فلسفه سیاسی است که در رشته فلسفه اخلاق تطبیقی و در باب مبانی اخلاقی سیاست جهانی از دیدگاه جان رالز پژوهشهایی داشته است.(این نوشتار متن ویرایششده سخنرانی حسین هوشمند است).
🔸 بسیاری از مردم در پیروی از هنجارهایی عادلانه که عموماً پذیرفتنی تلقی میشوند کامیاب نیستند و مهمتر آنکه، دولتها غالباً در اجرای جدی و مؤثر این هنجارها شکست میخورند، پیامد این وضعیت، فرسایش تدریجی بافت و ساختار اجتماعی است.
شاید در مواجهه با اخبار روزانه، با مشاهده بیعدالتیهای گسترده در سطح جهان، از خود بپرسیم که آیا تلاش برای عدالت اصلاً ارزش دارد؟ با توجه به نابرابریهای عظیم اقتصادی بین ملتها و بیعدالتی ساختاری و بیاعتنایی به قوانین بینالمللی و کرامت و حقوق انسانی (که در جنایات، قتل عام و پاکسازی قومی از سوی رژیم اسرائیل در غزه آشکار است)، جا دارد بپرسیم آیا ما محکوم به زندگی در جهانی هستیم که در آن قدرت همیشه بر حق و عدالت پیروز میشود؟ در جامعهای که فساد و بیعدالتی نهادینه شده و هر روز شاهد فساد سیستماتیک، تبعیض و نابرابری هستیم، در چنین شرایطی، اگر کسی از «جامعه عادلانه» سخن بگوید، آیا از واقعیتهای تلخ فرار میکند یا در توهم بسر میبرد؟
این پرسشها مختص زمان ما نیست؛ در طول تاریخ، انسانها همواره با این دوراهی مواجه بودهاند: تسلیم شدن در برابر واقعیتهای تلخ یا امید داشتن به امکان تغییر. آیا با وجود تمام شواهد تاریخی که ما را به بدبینی سوق میدهند، همچنان میتوان به امکان واقعی یک جامعه عادلانه امید داشت؟
هر نظریه (یا هر اثری) درباره عدالت باید بتواند به این پرسشها پاسخ معقولی ارائه دهد.
متن حاضر در دو بخش ارائه میشود: معرفی اجمالی کتاب تاریخ مختصر عدالت، تألیف دیوید جانستون، ترجمه مصطفی تاجزاده و تحلیل انتقادی آن.
متن کامل در روزنامه هممیهن
@goftar_andisheh
دو چهره عدالت
گفتاری از حسین هوشمند در بررسی انتقادی کتاب تاریخ مختصر عدالت تألیف دیوید جانستون، ترجمه مصطفی تاجزاده در هشتاد و پنجمین جلسه از نشستهای گفتار و اندیشه
متن کامل این سخنرانی در روزنامه هممیهن
@goftar_andisheh
گفتاری از حسین هوشمند در بررسی انتقادی کتاب تاریخ مختصر عدالت تألیف دیوید جانستون، ترجمه مصطفی تاجزاده در هشتاد و پنجمین جلسه از نشستهای گفتار و اندیشه
متن کامل این سخنرانی در روزنامه هممیهن
@goftar_andisheh
نشستهای گفتار و اندیشه | جلسه ۸۶
هانا آرنت و آزادی
با حضور:
دکتر مسعود سپهر
زمان: سهشنبه ۱۴۰۴/۰۶/۰۴ ، ساعت ۱۷
شیراز، خیابان فردوسی، هتل آرین
@goftar_andisheh
هانا آرنت و آزادی
با حضور:
دکتر مسعود سپهر
زمان: سهشنبه ۱۴۰۴/۰۶/۰۴ ، ساعت ۱۷
شیراز، خیابان فردوسی، هتل آرین
@goftar_andisheh
نشستهای گفتار و اندیشه | جلسه ۸۶
هانا آرنت و آزادی
با حضور:
دکتر مسعود سپهر
حزب اتحاد ملت | شعبه فارس | ۱۴۰۴/۰۶/۰۴
@goftar_andisheh
هانا آرنت و آزادی
با حضور:
دکتر مسعود سپهر
حزب اتحاد ملت | شعبه فارس | ۱۴۰۴/۰۶/۰۴
@goftar_andisheh
Audio
نشستهای گفتار و اندیشه | جلسه ۸۶
هانا آرنت و آزادی
با حضور: دکتر مسعود سپهر
حزب اتحاد ملت | شعبه فارس | ۱۴۰۴/۰۶/۰۴
@goftar_andisheh
هانا آرنت و آزادی
با حضور: دکتر مسعود سپهر
حزب اتحاد ملت | شعبه فارس | ۱۴۰۴/۰۶/۰۴
@goftar_andisheh
نشستهای گفتار و اندیشه | جلسه ۸۶
هانا آرنت و آزادی
با حضور:
دکتر مسعود سپهر
حزب اتحاد ملت | شعبه فارس | ۱۴۰۴/۰۶/۰۴
@goftar_andisheh
هانا آرنت و آزادی
با حضور:
دکتر مسعود سپهر
حزب اتحاد ملت | شعبه فارس | ۱۴۰۴/۰۶/۰۴
@goftar_andisheh
Audio
نشستهای گفتار و اندیشه | جلسه ۸۶
هانا آرنت و آزادی
با حضور: دکتر مسعود سپهر
بخش دوم: پرسش و پاسخ
@goftar_andisheh
هانا آرنت و آزادی
با حضور: دکتر مسعود سپهر
بخش دوم: پرسش و پاسخ
@goftar_andisheh
نشستهای گفتار و اندیشه | جلسه ۸۷
معرفی و بررسی کتاب:
آزادی و فرهنگ
نویسنده: جان دیویی | ترجمهٔ رضا یعقوبی
نشر کرگدن
با حضور:
کاوه بهبهانی
زمان: سهشنبه ۱۴۰۴/۰۶/۱۱ ، ساعت ۱۷
شیراز، خیابان فردوسی، هتل آرین
@goftar_andisheh
معرفی و بررسی کتاب:
آزادی و فرهنگ
نویسنده: جان دیویی | ترجمهٔ رضا یعقوبی
نشر کرگدن
با حضور:
کاوه بهبهانی
زمان: سهشنبه ۱۴۰۴/۰۶/۱۱ ، ساعت ۱۷
شیراز، خیابان فردوسی، هتل آرین
@goftar_andisheh
نشستهای گفتار و اندیشه | جلسه ۸۷
معرفی و بررسی کتاب:
آزادی و فرهنگ
نویسنده: جان دیویی | ترجمهٔ رضا یعقوبی
نشر کرگدن
با حضور: کاوه بهبهانی
شهریور ۱۴۰۴ | حزب اتحاد ملت | شعبه فارس
@goftar_andisheh
معرفی و بررسی کتاب:
آزادی و فرهنگ
نویسنده: جان دیویی | ترجمهٔ رضا یعقوبی
نشر کرگدن
با حضور: کاوه بهبهانی
شهریور ۱۴۰۴ | حزب اتحاد ملت | شعبه فارس
@goftar_andisheh
Audio
نشستهای گفتار و اندیشه | جلسه ۸۷
معرفی و بررسی کتاب: آزادی و فرهنگ
نویسنده: جان دیویی | ترجمهٔ رضا یعقوبی
با حضور: کاوه بهبهانی
شهریور ۱۴۰۴
@goftar_andisheh
معرفی و بررسی کتاب: آزادی و فرهنگ
نویسنده: جان دیویی | ترجمهٔ رضا یعقوبی
با حضور: کاوه بهبهانی
شهریور ۱۴۰۴
@goftar_andisheh
Audio
نشستهای گفتار و اندیشه | جلسه ۸۷
معرفی و بررسی کتاب: آزادی و فرهنگ
با حضور: کاوه بهبهانی
بخش پرسش و پاسخ
شهریور ۱۴۰۴
@goftar_andisheh
معرفی و بررسی کتاب: آزادی و فرهنگ
با حضور: کاوه بهبهانی
بخش پرسش و پاسخ
شهریور ۱۴۰۴
@goftar_andisheh
از این هفته سهشنبهها به مطالعهی کتابهایی با موضوع "ناسیونالیسم" خواهیم پرداخت.
جلسه اول: سهشنبه ۱۸ شهریور ماه ۱۴۰۴
ساعت ۱۸ تا ۲۰
شیراز، خیابان فردوسی، هتل آرین
با ما در #کتاب_گفت_و_گو همراه شوید.
#ناسیونالیسم
#میهن_دوستی
@goftar_andisheh
جلسه اول: سهشنبه ۱۸ شهریور ماه ۱۴۰۴
ساعت ۱۸ تا ۲۰
شیراز، خیابان فردوسی، هتل آرین
با ما در #کتاب_گفت_و_گو همراه شوید.
#ناسیونالیسم
#میهن_دوستی
@goftar_andisheh
Forwarded from بینش و نگرش
@binesh_o_negaresh
ناسیونالیسم و میهن پرستی دو روی یک سکه؟
باتوجه به اینکه قرار است در جلسات آینده کتاب گفتگو موضوع «ناسیونالیسم» مورد مطالعه و گفتگو قرار گیرد، تصمیم گرفتم برای گشودن راهی برای اندیشیدن و کنکاش در این باره نوشته زیر را به دوستان علاقمند و حلقه کتاب ارائه کنم، امیدوارم سودمند بوده باشد.
• مقدمه
در دنیای امروز، مفاهیم ناسیونالیسم (Nationalism) و میهنپرستی (Patriotism) اغلب به صورت مترادف استفاده میشوند، اما در واقع دو مفهوم متمایز هستند که ریشههای تاریخی متفاوت، معانی ایدئولوژیک گوناگون و تأثیرات اجتماعی متنوعی دارند. ناسیونالیسم به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی، بر هویت ملی، وحدت قومی و گاهی برتری یک ملت تأکید دارد، در حالی که میهنپرستی بیشتر یک احساس عاطفی و وفاداری شخصی به وطن است. در این مقاله به بررسی منشأ این دو مفهوم، تفاوتهای کلیدی آنها و نقاط قوت و ضعف هر کدام میپردازیم. تحلیل ما بر پایه دیدگاههای تاریخی، جامعهشناختی و سیاسی استوار است تا تصویری روشن و متعادل ارائه دهد.
• منشأ ناسیونالیسم
ناسیونالیسم به عنوان یک مفهوم مدرن، عمدتاً در قرنهای ۱۸ و ۱۹ میلادی شکل گرفت. ریشههای آن را میتوان در دوران روشنگری اروپا جستجو کرد، جایی که فیلسوفانی مانند ژان-ژاک روسو و یوهان گوتفرید هردر بر ایده "ملت" به عنوان یک واحد فرهنگی و زبانی تأکید کردند. روسو در کتاب "قرارداد اجتماعی" (۱۷۶۲) مفهوم اراده عمومی ملت را مطرح کرد که پایهای برای ناسیونالیسم شد.
اوجگیری ناسیونالیسم با انقلاب فرانسه (۱۷۸۹) رخ داد، جایی که شعار "آزادی، برابری، برادری" با ایده ملت-دولت (Nation-State) پیوند خورد. این انقلاب، ملت را به عنوان منبع حاکمیت معرفی کرد و منجر به جنگهای ناپلئونی شد که ناسیونالیسم را در سراسر اروپا گسترش داد. در قرن ۱۹، جنبشهای ناسیونالیستی مانند اتحاد آلمان تحت رهبری بیسمارک (۱۸۷۱) و اتحاد ایتالیا (Risorgimento به معنای رستاخیز) نمونههای بارزی از این ایدئولوژی بودند. ناسیونالیسم اغلب با استعمارزدایی و جنبشهای استقلالطلبانه در قرن ۲۰ (در هند و آفریقا) همراه بود. این مفهوم از یک ایدئولوژی لیبرال به سمت اشکال افراطی مانند فاشیسم در ایتالیا و نازیسم در آلمان تکامل یافت.
• منشأ میهنپرستی
میهنپرستی ریشههایی بسیار قدیمیتر دارد و به دوران باستان بازمیگردد. در یونان باستان، مفهوم "پاتریوتیسموس" (از ریشه پاتریس به معنای وطن) در آثار فیلسوفانی مانند افلاطون و ارسطو دیده میشود، جایی که عشق به دولت-شهر (پولیس) مانند آتن یا اسپارت، بخشی از اخلاق مدنی بود. در روم باستان، "پاتریا" (وطن) نمادی از وفاداری به امپراتوری بود و شخصیتهایی مانند سیسرون بر فداکاری برای جمهوری تأکید داشتند.
در دوران قرون وسطی، میهنپرستی اغلب با وفاداری به پادشاه یا کلیسا آمیخته بود، اما در دوران رنسانس و روشنگری، به شکل مدرنتری ظاهر شد. برای مثال، در انگلستان قرن ۱۶، شکسپیر در نمایشنامههایش مانند "هنری پنجم"، عشق به وطن را ستایش میکرد. میهنپرستی در انقلاب آمریکا (۱۷۷۶) برجسته شد، جایی که پاتریوتها (میهنپرستان) علیه استعمار بریتانیا قیام کردند. برخلاف ناسیونالیسم، میهنپرستی کمتر ایدئولوژیک و بیشتر احساسی است و در طول تاریخ، در فرهنگهای مختلف مانند ایران باستان (با تأکید بر عشق به سرزمین در شاهنامه فردوسی) یا چین باستان ظاهر شده است.
• تفاوتهای ناسیونالیسم و میهنپرستی
هرچند این دو مفهوم همپوشانی دارند، تفاوتهای کلیدی آنها در ماهیت، دامنه و پیامدهایشان نهفته است:
- ماهیت ایدئولوژیک و احساسی:
ناسیونالیسم یک ایدئولوژی سیستماتیک است که بر هویت قومی، فرهنگی و سیاسی یک ملت تأکید دارد و اغلب شامل باور به برتری ملت خود (شوونیسم = ملیگرایی افراطی) میشود. میهنپرستی، در مقابل، یک احساس شخصی و عاطفی است که بر عشق، وفاداری و دفاع از وطن تمرکز دارد، بدون لزوماً ادعای برتری بر دیگران.
- دامنه و تمرکز:
ناسیونالیسم اغلب بر گسترش یا حفظ مرزهای ملی، اتحاد قومی و گاهی تهاجم به دیگران تأکید دارد (مانند ناسیونالیسم قومی در بالکان). میهنپرستی بیشتر داخلی است و بر حفظ ارزشهای وطن، مانند آزادی و عدالت، متمرکز است، بدون اینکه لزوماً به سیاست خارجی بپردازد.
- پیامدهای اجتماعی:
ناسیونالیسم میتواند به سیاستهای انحصاری مانند مهاجرتستیزی منجر شود، در حالی که میهنپرستی میتواند فراگیرتر باشد و افراد از نژادها یا فرهنگهای مختلف را در ...
برای متن کامل لینک زیر را لمس کنید
https://B2n.ir/Binesh_o_negaresh16
ناسیونالیسم و میهن پرستی دو روی یک سکه؟
باتوجه به اینکه قرار است در جلسات آینده کتاب گفتگو موضوع «ناسیونالیسم» مورد مطالعه و گفتگو قرار گیرد، تصمیم گرفتم برای گشودن راهی برای اندیشیدن و کنکاش در این باره نوشته زیر را به دوستان علاقمند و حلقه کتاب ارائه کنم، امیدوارم سودمند بوده باشد.
• مقدمه
در دنیای امروز، مفاهیم ناسیونالیسم (Nationalism) و میهنپرستی (Patriotism) اغلب به صورت مترادف استفاده میشوند، اما در واقع دو مفهوم متمایز هستند که ریشههای تاریخی متفاوت، معانی ایدئولوژیک گوناگون و تأثیرات اجتماعی متنوعی دارند. ناسیونالیسم به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی، بر هویت ملی، وحدت قومی و گاهی برتری یک ملت تأکید دارد، در حالی که میهنپرستی بیشتر یک احساس عاطفی و وفاداری شخصی به وطن است. در این مقاله به بررسی منشأ این دو مفهوم، تفاوتهای کلیدی آنها و نقاط قوت و ضعف هر کدام میپردازیم. تحلیل ما بر پایه دیدگاههای تاریخی، جامعهشناختی و سیاسی استوار است تا تصویری روشن و متعادل ارائه دهد.
• منشأ ناسیونالیسم
ناسیونالیسم به عنوان یک مفهوم مدرن، عمدتاً در قرنهای ۱۸ و ۱۹ میلادی شکل گرفت. ریشههای آن را میتوان در دوران روشنگری اروپا جستجو کرد، جایی که فیلسوفانی مانند ژان-ژاک روسو و یوهان گوتفرید هردر بر ایده "ملت" به عنوان یک واحد فرهنگی و زبانی تأکید کردند. روسو در کتاب "قرارداد اجتماعی" (۱۷۶۲) مفهوم اراده عمومی ملت را مطرح کرد که پایهای برای ناسیونالیسم شد.
اوجگیری ناسیونالیسم با انقلاب فرانسه (۱۷۸۹) رخ داد، جایی که شعار "آزادی، برابری، برادری" با ایده ملت-دولت (Nation-State) پیوند خورد. این انقلاب، ملت را به عنوان منبع حاکمیت معرفی کرد و منجر به جنگهای ناپلئونی شد که ناسیونالیسم را در سراسر اروپا گسترش داد. در قرن ۱۹، جنبشهای ناسیونالیستی مانند اتحاد آلمان تحت رهبری بیسمارک (۱۸۷۱) و اتحاد ایتالیا (Risorgimento به معنای رستاخیز) نمونههای بارزی از این ایدئولوژی بودند. ناسیونالیسم اغلب با استعمارزدایی و جنبشهای استقلالطلبانه در قرن ۲۰ (در هند و آفریقا) همراه بود. این مفهوم از یک ایدئولوژی لیبرال به سمت اشکال افراطی مانند فاشیسم در ایتالیا و نازیسم در آلمان تکامل یافت.
• منشأ میهنپرستی
میهنپرستی ریشههایی بسیار قدیمیتر دارد و به دوران باستان بازمیگردد. در یونان باستان، مفهوم "پاتریوتیسموس" (از ریشه پاتریس به معنای وطن) در آثار فیلسوفانی مانند افلاطون و ارسطو دیده میشود، جایی که عشق به دولت-شهر (پولیس) مانند آتن یا اسپارت، بخشی از اخلاق مدنی بود. در روم باستان، "پاتریا" (وطن) نمادی از وفاداری به امپراتوری بود و شخصیتهایی مانند سیسرون بر فداکاری برای جمهوری تأکید داشتند.
در دوران قرون وسطی، میهنپرستی اغلب با وفاداری به پادشاه یا کلیسا آمیخته بود، اما در دوران رنسانس و روشنگری، به شکل مدرنتری ظاهر شد. برای مثال، در انگلستان قرن ۱۶، شکسپیر در نمایشنامههایش مانند "هنری پنجم"، عشق به وطن را ستایش میکرد. میهنپرستی در انقلاب آمریکا (۱۷۷۶) برجسته شد، جایی که پاتریوتها (میهنپرستان) علیه استعمار بریتانیا قیام کردند. برخلاف ناسیونالیسم، میهنپرستی کمتر ایدئولوژیک و بیشتر احساسی است و در طول تاریخ، در فرهنگهای مختلف مانند ایران باستان (با تأکید بر عشق به سرزمین در شاهنامه فردوسی) یا چین باستان ظاهر شده است.
• تفاوتهای ناسیونالیسم و میهنپرستی
هرچند این دو مفهوم همپوشانی دارند، تفاوتهای کلیدی آنها در ماهیت، دامنه و پیامدهایشان نهفته است:
- ماهیت ایدئولوژیک و احساسی:
ناسیونالیسم یک ایدئولوژی سیستماتیک است که بر هویت قومی، فرهنگی و سیاسی یک ملت تأکید دارد و اغلب شامل باور به برتری ملت خود (شوونیسم = ملیگرایی افراطی) میشود. میهنپرستی، در مقابل، یک احساس شخصی و عاطفی است که بر عشق، وفاداری و دفاع از وطن تمرکز دارد، بدون لزوماً ادعای برتری بر دیگران.
- دامنه و تمرکز:
ناسیونالیسم اغلب بر گسترش یا حفظ مرزهای ملی، اتحاد قومی و گاهی تهاجم به دیگران تأکید دارد (مانند ناسیونالیسم قومی در بالکان). میهنپرستی بیشتر داخلی است و بر حفظ ارزشهای وطن، مانند آزادی و عدالت، متمرکز است، بدون اینکه لزوماً به سیاست خارجی بپردازد.
- پیامدهای اجتماعی:
ناسیونالیسم میتواند به سیاستهای انحصاری مانند مهاجرتستیزی منجر شود، در حالی که میهنپرستی میتواند فراگیرتر باشد و افراد از نژادها یا فرهنگهای مختلف را در ...
برای متن کامل لینک زیر را لمس کنید
https://B2n.ir/Binesh_o_negaresh16
Telegraph
ناسیونالیسم و میهن پرستی دو روی یک سکه؟!
باتوجه به اینکه قرار است در جلسات آینده کتاب گفتگو موضوع «ناسیونالیسم» مورد مطالعه و گفتگو قرار گیرد، تصمیم گرفتم برای گشودن راهی برای اندیشیدن و کنکاش در این باره نوشته زیر را به دوستان علاقمند و حلقه کتاب ارائه کنم، امیدوارم سودمند بوده باشد. • مقدمه در…