خروج و اعتراض و وفاداری
نمایشگاه کتاب اولین توصیه من این است که به نمایشگاه کتاب نروید. دوم، به همان نمایشگاه کتاب مجازی اکتفا کنید. سوم، اگر میروید حتما سیبزمینی سرخکرده بخورید تا در فروش پرفروشترین محصول در نمایشگاه کتاب یعنی سیبزمینی سرخکرده مشارکت کرده باشید.
ارسالی یکی از دوستان از نمایشگاه کتاب 😍😂
این دو کتاب با ترجمه سیامک کفاشی دیروز به دستم رسید.
پیشتر در مجمع دیوانگان اقتصاد، درباره کتاب پارادوکس سود بهجد گپ و گفت کردیم و خیلی هم کتاب خواندنی است.
البته، من پیشتر کتاب را خریده و خواندهام، حالا میتوانم یکی را هدیه بدهم.
@exitvoiceloyalty
پیشتر در مجمع دیوانگان اقتصاد، درباره کتاب پارادوکس سود بهجد گپ و گفت کردیم و خیلی هم کتاب خواندنی است.
البته، من پیشتر کتاب را خریده و خواندهام، حالا میتوانم یکی را هدیه بدهم.
@exitvoiceloyalty
درس مهم توسعهخوانی
اگر قرار است یک کتاب درباره اقتصاد توسعه و توسعه اقتصادی بخوانید
آن کتاب
چرا کشورها (ملتها) شکست میخورند،
نباشد.
اگر قرار است یک کتاب درباره اقتصاد توسعه و توسعه اقتصادی بخوانید
آن کتاب
چرا کشورها (ملتها) شکست میخورند،
نباشد.
*به مناسبت ۲۸ اردیبهشت*
*روز بزرگداشت خیام*
یک حرف پرمعنی دارد مأمون خلیفه عباسی، وقتی خواننده بزرگ ایرانی ابراهیم موصلی برای او میخواند.
ابراهیم آن قدر به مأمون نزدیک بود که لقب ندیم به خود گرفته بود. کنیه ابواسحق داشت و نامش ابراهیم پسر ماهان پسر بهمن بود، اهل ارجّان و از خانوادههای ایرانی فارس. البته چون به دربار خلیفه راه یافته بود، کلمه ماهانش را به میمون تبدیل کردند که مبارک باشد و چون در موصل نشو و نما یافت، به ابراهیم موصلی معروف شد و گویا تا سال ۲۱۳ هجری/ ۸۲۸م. حیات داشته.
هموست که میگویند در زنبیل پنهان میشد و به خانه زنان رامشگر میرفت و آهنگها، از آنها میآموخت. و هموست که گفتهاند شیطان پیش او آمد و یک رِنگ به او آموخت که به رنگِ شیطان معروف است (ریحانة الادب، ج۶، ص۱۵۹) و به روایت میرزا عبدالله، این رنگ در قسمت مغلوب از رنگ شهر آشوب چهارگاه است. (سرگذشت موسیقی، خالقی، ص۱۰۸)
برگردیم به حرف مأمون در حق ابراهیم موصلی. میگویند، مأمون گفته بوده: «هر وقت ابراهیم در مجلس من میخواند، احساس میکنم که قلمرو حکومت من وسیعتر میشود...»
من در اوایل امر متوجه اهمیت حرف مأمون نبودم و از شما چه پنهان، اندکی گناه مأمون را هم پاک کردهام و یکی دو بار با خود گفتم، لابد، مأمون، ناپرهیزی کرده و زیاد نوشیده و نفخ کرده و این حرفها را از سر مستی به زبان آورده است.
اما نه، چنین نیست، حرف مأمون کاملاً مصداق عینی دارد. ام کلثوم، این شعر خیام:
*آمد سحری ندا ز میخانه ما*
*کای رند خراباتی دیوانه ما*
*برخیز که پر کنیم پیمانه زمی*
*زان پیش که پر کنند پیمانه ما*
از ترجمه خیام احمد رامی را خوانده است:
«سمعت صوتا هاتفا نادی نت الغیب...»
خود احمد رامی گفته است که من همه شهرت خود را مدیون خیام هستم، منتهی از طریق ام کلثوم، که در دنیای عرب این ابیات را خوانده است.
اینکه مأمون گفته با خواندن ابراهیم موصلی حس میکنم که مملکت من وسیعتر میشود، مخلص هم در قرن بیستم، این احساس را کردم. هرچند نه مأمون هستم و نه هرون.
بدین دلیل که «شعر خیام» را روز سهشنبه ۷ تیرماه، از رادیو امارات عربی دبی، با صوت ام کلثوم شنیدهام. آیا کشور من وسیعتر نشده است؟
منبع: باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، «نای ۷ بند»، نشر علم، چاپ هفتم، ۱۳۹۵، صفحه ۶۸ و ۶۹
*روز بزرگداشت خیام*
یک حرف پرمعنی دارد مأمون خلیفه عباسی، وقتی خواننده بزرگ ایرانی ابراهیم موصلی برای او میخواند.
ابراهیم آن قدر به مأمون نزدیک بود که لقب ندیم به خود گرفته بود. کنیه ابواسحق داشت و نامش ابراهیم پسر ماهان پسر بهمن بود، اهل ارجّان و از خانوادههای ایرانی فارس. البته چون به دربار خلیفه راه یافته بود، کلمه ماهانش را به میمون تبدیل کردند که مبارک باشد و چون در موصل نشو و نما یافت، به ابراهیم موصلی معروف شد و گویا تا سال ۲۱۳ هجری/ ۸۲۸م. حیات داشته.
هموست که میگویند در زنبیل پنهان میشد و به خانه زنان رامشگر میرفت و آهنگها، از آنها میآموخت. و هموست که گفتهاند شیطان پیش او آمد و یک رِنگ به او آموخت که به رنگِ شیطان معروف است (ریحانة الادب، ج۶، ص۱۵۹) و به روایت میرزا عبدالله، این رنگ در قسمت مغلوب از رنگ شهر آشوب چهارگاه است. (سرگذشت موسیقی، خالقی، ص۱۰۸)
برگردیم به حرف مأمون در حق ابراهیم موصلی. میگویند، مأمون گفته بوده: «هر وقت ابراهیم در مجلس من میخواند، احساس میکنم که قلمرو حکومت من وسیعتر میشود...»
من در اوایل امر متوجه اهمیت حرف مأمون نبودم و از شما چه پنهان، اندکی گناه مأمون را هم پاک کردهام و یکی دو بار با خود گفتم، لابد، مأمون، ناپرهیزی کرده و زیاد نوشیده و نفخ کرده و این حرفها را از سر مستی به زبان آورده است.
اما نه، چنین نیست، حرف مأمون کاملاً مصداق عینی دارد. ام کلثوم، این شعر خیام:
*آمد سحری ندا ز میخانه ما*
*کای رند خراباتی دیوانه ما*
*برخیز که پر کنیم پیمانه زمی*
*زان پیش که پر کنند پیمانه ما*
از ترجمه خیام احمد رامی را خوانده است:
«سمعت صوتا هاتفا نادی نت الغیب...»
خود احمد رامی گفته است که من همه شهرت خود را مدیون خیام هستم، منتهی از طریق ام کلثوم، که در دنیای عرب این ابیات را خوانده است.
اینکه مأمون گفته با خواندن ابراهیم موصلی حس میکنم که مملکت من وسیعتر میشود، مخلص هم در قرن بیستم، این احساس را کردم. هرچند نه مأمون هستم و نه هرون.
بدین دلیل که «شعر خیام» را روز سهشنبه ۷ تیرماه، از رادیو امارات عربی دبی، با صوت ام کلثوم شنیدهام. آیا کشور من وسیعتر نشده است؟
منبع: باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، «نای ۷ بند»، نشر علم، چاپ هفتم، ۱۳۹۵، صفحه ۶۸ و ۶۹
سوال
حوصله و امکان دیدن ویدیو ۲۰ دقیقهای درباره اقتصاد توسعه در یوتیوب را دارم
حوصله و امکان دیدن ویدیو ۲۰ دقیقهای درباره اقتصاد توسعه در یوتیوب را دارم
Anonymous Poll
72%
بله
13%
خیر
15%
جناب سروان ولم کن
حواسپرتی گرفتهام
دیروز دوستم «مصطفی محمودی» را دیدم. در آخر کتابی به او هدیه دادم.
یک ساعت بعد. دیدم پیام داده که
چی میزنی داداش؟
پی نوشت:
امروز ساعت ۵ صبح بیدار شدم ، لباس پوشیدم رفتم سر کار. دیدم هیچکس نیست. از یکی پرسیدم اقا شعر چرا خلوته. گفت ساعت ۵ و ۳۰ هست.
من فکر می کردم ساعت ۷ و ۳۰.
کار جنون ما به تماشا کشیده است.
دیروز دوستم «مصطفی محمودی» را دیدم. در آخر کتابی به او هدیه دادم.
یک ساعت بعد. دیدم پیام داده که
چی میزنی داداش؟
پی نوشت:
امروز ساعت ۵ صبح بیدار شدم ، لباس پوشیدم رفتم سر کار. دیدم هیچکس نیست. از یکی پرسیدم اقا شعر چرا خلوته. گفت ساعت ۵ و ۳۰ هست.
من فکر می کردم ساعت ۷ و ۳۰.
کار جنون ما به تماشا کشیده است.
کدام دانشکده اقتصاد؟
۱- به نظر من مهمترین متغیر در انتخاب دانشکده اقتصاد برای دوره کارشناسی ارشد، به شرط داشتن رتبه خوب در کنکور ارشد، این است که قصد ماندن در ایران- به قصد ادامه تحصیل یا کار کردن- را دارید یا قصد رفتن و ادامه تحصیل در خارج.
۲- اگر قصد ماندن در در ایران را دارید، انتخاب بین دانشکدههای اقتصاد تهران، علامه، بهشتی، شیراز و شریف فرقی ندارد.
۳- در حالتی که قصد دارید بعد از اتمام کارشناسی ارشد وارد بازار کار شوید، بدانید که مهمترین متغیرها عبارتند از:
نام دانشکده
معدل
استاد راهنما
عنوان پایاننامه
۴- درواقع، با چهار متغیر بالا به بازار کار علامت میدهید. علامتدهی به بازار کار- در شرایط نبود پارتیبازی- از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
۵- اگر برخی مشاغل معمولیتر را میخواهید که اساسا آزمون دارند، یا امیدی به داشتن مشاغل خیلی خاص ندارید، نه مدل پایاننامه، نه تسلط به زبان خارجی، نه نوشتن پایاننامه به زبان خارجی، نه توانایی خواندن یک مقاله و فهم آن و … هیچ اثری ندارد. فقط معدل است که امکان حضور در آزمون را فراهم میسازد.
۶- کمّیکار یا کیفیکار بودن فقط وقتی اهمیت دارد که بخواهید مشاغل خاص پیدا کنید. در غیر این صورت، متوهم نباشید. بازار کار کارشناسی ارشد اقتصاد زیاد به چنین تواناییهایی اهمیت نمیدهد و یافتن کار برای کسی که تواناییهای حداقلی در این زمینه دارد، دشوار نیست.
۷- اصولا در دانشکدههای اقتصاد چیز زیادی یاد نمیدهند؛ باید یاد بگیرید. اگر توان یادگیری و استفاده از یوتیوب و همکاری جمعی (خوابگاهی- همکلاسی) دارید، عالی است. از استادان توقعی جز معرفی کتاب و مقالهای که خودشان هم لزوما آن را نخواندهاند، نداشته باشید.
۸- برخی دانشکدههای اقتصاد نوپا اعتبار تاریخی-وابستگی به مسیر- ندارند، بنابراین باید تبلیغ کنند، بگویند که دروس خاص ارائه میدهند، برای جذب دانشجو توضیح بدهند؛ کاری که دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران یا علامه یا بهشتی نیازی به آن ندارند.
۹- اگر قصد رفتن به خارج و ادامه تحصیل دارید، انتخابها متفاوت است؛ اینجا بیش از هر چیز مهم است که چه کسی برای شما توصیهنامه مینویسد، تسلط بر زبان خارجی؛ و همان یادگیری. پس به دانشکدهای بروید، که استاد راهنمای شما ارتباط خوب و زنده با دانشکدههای خوب خارج داشته باشد و فضا هم فضای رفتن به خارج و ادامه تحصیل باشد. اینجا خاتم، شریف و تهران حرف اول را میزنند.
۱- به نظر من مهمترین متغیر در انتخاب دانشکده اقتصاد برای دوره کارشناسی ارشد، به شرط داشتن رتبه خوب در کنکور ارشد، این است که قصد ماندن در ایران- به قصد ادامه تحصیل یا کار کردن- را دارید یا قصد رفتن و ادامه تحصیل در خارج.
۲- اگر قصد ماندن در در ایران را دارید، انتخاب بین دانشکدههای اقتصاد تهران، علامه، بهشتی، شیراز و شریف فرقی ندارد.
۳- در حالتی که قصد دارید بعد از اتمام کارشناسی ارشد وارد بازار کار شوید، بدانید که مهمترین متغیرها عبارتند از:
نام دانشکده
معدل
استاد راهنما
عنوان پایاننامه
۴- درواقع، با چهار متغیر بالا به بازار کار علامت میدهید. علامتدهی به بازار کار- در شرایط نبود پارتیبازی- از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
۵- اگر برخی مشاغل معمولیتر را میخواهید که اساسا آزمون دارند، یا امیدی به داشتن مشاغل خیلی خاص ندارید، نه مدل پایاننامه، نه تسلط به زبان خارجی، نه نوشتن پایاننامه به زبان خارجی، نه توانایی خواندن یک مقاله و فهم آن و … هیچ اثری ندارد. فقط معدل است که امکان حضور در آزمون را فراهم میسازد.
۶- کمّیکار یا کیفیکار بودن فقط وقتی اهمیت دارد که بخواهید مشاغل خاص پیدا کنید. در غیر این صورت، متوهم نباشید. بازار کار کارشناسی ارشد اقتصاد زیاد به چنین تواناییهایی اهمیت نمیدهد و یافتن کار برای کسی که تواناییهای حداقلی در این زمینه دارد، دشوار نیست.
۷- اصولا در دانشکدههای اقتصاد چیز زیادی یاد نمیدهند؛ باید یاد بگیرید. اگر توان یادگیری و استفاده از یوتیوب و همکاری جمعی (خوابگاهی- همکلاسی) دارید، عالی است. از استادان توقعی جز معرفی کتاب و مقالهای که خودشان هم لزوما آن را نخواندهاند، نداشته باشید.
۸- برخی دانشکدههای اقتصاد نوپا اعتبار تاریخی-وابستگی به مسیر- ندارند، بنابراین باید تبلیغ کنند، بگویند که دروس خاص ارائه میدهند، برای جذب دانشجو توضیح بدهند؛ کاری که دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران یا علامه یا بهشتی نیازی به آن ندارند.
۹- اگر قصد رفتن به خارج و ادامه تحصیل دارید، انتخابها متفاوت است؛ اینجا بیش از هر چیز مهم است که چه کسی برای شما توصیهنامه مینویسد، تسلط بر زبان خارجی؛ و همان یادگیری. پس به دانشکدهای بروید، که استاد راهنمای شما ارتباط خوب و زنده با دانشکدههای خوب خارج داشته باشد و فضا هم فضای رفتن به خارج و ادامه تحصیل باشد. اینجا خاتم، شریف و تهران حرف اول را میزنند.
گفتوگوی محمد مالجو و محمد فاضلی در رسانه آزاد درباره انتخابات را گوش ندهید.
این گفتوگو از پدیده اسقاط رنج میبرد.
این گفتوگو از پدیده اسقاط رنج میبرد.
Forwarded from پخش ققنوس
📆بيستم خرداد ماه
تجربه شيلي ظهور و سقوط نئوليبراليسم
ا-----------------------------------------ا
🏫 ناشر: شيرازهكتابما
✍️نويسنده: سباستين ادواردز
👤مترجم: محمدرضا فرهاديپور
↕️ قطع: رقعي|شوميز
📒 چاپ 1|1403
📖 404 صفحه
💰450 هزار تومان
✒️سياسي ، اجتماعي
#پخش_ققنوس
✅ @qoqnoosp
✅ Instagram.com/qoqnoosp
✅ Www.qoqnoosp.com
تجربه شيلي ظهور و سقوط نئوليبراليسم
ا-----------------------------------------ا
🏫 ناشر: شيرازهكتابما
✍️نويسنده: سباستين ادواردز
👤مترجم: محمدرضا فرهاديپور
↕️ قطع: رقعي|شوميز
📒 چاپ 1|1403
📖 404 صفحه
💰450 هزار تومان
✒️سياسي ، اجتماعي
#پخش_ققنوس
✅ @qoqnoosp
✅ Instagram.com/qoqnoosp
✅ Www.qoqnoosp.com
Forwarded from کتابفروشی دماوند
#خبرانتشارکتاب
تجربه شیلی؛ ظهور و سقوط نئولیبرالیسم / سباستین ادواردز، ترجمه محمدرضا فرهادیپور / نشر شیرازه، ۴۰۴ صفحه رقعی شومیز، ۴۵۰ هزار تومن
اسم اصلی:
The Chile Project: The Story of the Chicago Boys and the Downfall of Neoliberalism
توضیح درباره کتاب در پست بعد
سفارش به @bahmanbooks یا خرید حضوری از کتابفروشی دماوند
.
تجربه شیلی؛ ظهور و سقوط نئولیبرالیسم / سباستین ادواردز، ترجمه محمدرضا فرهادیپور / نشر شیرازه، ۴۰۴ صفحه رقعی شومیز، ۴۵۰ هزار تومن
اسم اصلی:
The Chile Project: The Story of the Chicago Boys and the Downfall of Neoliberalism
توضیح درباره کتاب در پست بعد
سفارش به @bahmanbooks یا خرید حضوری از کتابفروشی دماوند
.