Telegram Web
گره کور اتصال گیشا به برج میلاد
حسین آخانی
شاید ایجاد ارتباط پیاده و دوچرخه با برج میلاد را بتوان با رابطه ایران با آمریکا مقایسه کرد. از ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، هفت و نیم سال می گذرد که من تلاش می کنم ارتباط پیاده گیشا را با برج میلاد بر قرار کنم. جلسات مکرر و‌مکاتبه با شورای پنجم شهر، شهردار سابق، شهردار منطقه ۲، باعث شد که روزهای آخر سال ۱۳۹۹، مشغول ساخت آن شدند. ولی آخرین روزهای شهرداری آقای حناچی بهترین فرصت برای مخالفان شد که مانع ادامه کار شوند. اگر چه شهردار تغییر کرد ولی آقای صالحی شهردار منطقه دو خود در جریان ایجاد این ارتباط بود و من امیدوار بودم که این کار متوقف نشود. ولی متاسفانه ساخت پل نیمه کاره رها شد.
در شهریور ۱۴۰۳، عملیات دیگری آغاز شد که بنا بود پل فلزی جمع و با پل بتنی جایگزین شود. باز کندن و شمع کاری شروع شد ولی پیمانکار گفت بنا نیست گیشا به برج میلاد وصل شود! من با شهردار منطقه دو آقای صالحی تماس گرفتم و ایشان گفتند که این صحیح نیست و ما قصد ساختن پلی داریم که اتصال انجام شود. مجدا کار تعطیل شد و تمام پی های ساخته شده پر شدند. با پیمانکار تماس گرفتم و گفتند که ساخت پل ملغی شده است.
حدود سه هفته پیش (اواخر بهمن ۱۴۰۳) باز شاهد ایجاد کارگاه و احداث شمع های عظیم در همان نقطه بودم. این بار هم با پیمانکار سوم گفتگو کردم‌. با کمال شگفتی مطلع شدم که اولا فقط قصد ایجاد یک رمپ بدون پله برای پل هستند و دوما همین برنامه نیز باطل شده و شمع های پایه های پل پوشانده شدند!
نمی دانم چه معمایی در کار است که مدیریت شهری هر بار تصمیم خود را تغییر می دهد و کار نیمه کاره را رها می کند. صرف نظر از هزینه هایی که در این سه بار اقدام زیر خاک دفن شده، راستی آیا شهرداری منطقه ۲ حاضر به باز کردن کره کور اتصال محله گیشا به برج میلاد خواهد شد؟
این روزها تبلیغات زیادی برای مسیر ۴۷ کیلومتری دوچرخه سواری و اتصال پارکها در منطقه دو می شود. اگر مسئولین شهرداری منطقه ۲ سوابق این پروژه را بررسی کنند، طرح کریدورهای بین پارکی را این نگارنده و همکاران به شورای پنجم دادیم. من از اینکه بخشی از این ایده اجرایی شده است بسیار خوشحالم، ولی اینکه دستهایی هر بار مانع ایجاد ارتباط پیاده و دوچرخه به برج میلاد می شوند، یادآور داستان پر غصه ارتباط ایران و آمریکاست. راستی منافع کدام جریان با ایجاد این ارتباط به خطر می افتد؟
#حسین_آخانی
#برج_میلاد
#شهرداری_منطقه_۲
https://www.ddinstagram.com/p/DG34mMti-Ru/?igsh=MXdwaWJpYXNhamxheQ==
سفره افطاری یا چشمه تولید پسماند پلاستیکی؟

این نمایی غم انگیز از یک سفره افطاری (۱۹ اسفند ۱۴۰۳) در دانشکدگان علوم دانشگاه تهران است. سال گذشته به دست اندرکاران این مراسم گفتم من سواد فقهی ندارم ولی تصور نمی کنم که روزه داری که افطاریش اینگونه باز می شود چندان مورد قبول حق تعالی باشد. با این فرهنگ ویرانگر، سرزمین ایران غرق در پسماند خواهد شد و در کنار انواع آلودگی های خطرناک، خاک، آب و هوای ما پر از میکروپلاستیک شده و جان ما و فرزندانمان اگر با بمبهای دشمن و تورم و اقتصاد داغون گرفته نشود حتما با این آلاینده ها بشدت تهدید می شویم. از کسانی که نمی توانند یک سفره را مدیریت پایدار کنند، انتظار هیچ کار پایدار و ارزشمندی - تاکید می کنم، هیچ کاری، بیهوده است. باید مصرف پلاستیک و ظروف یکبار مصرف (بخصوص آنهایی که به غلط و خطا نام کاغذی بر آنها گذاشته اند) در کشور محدود و کنترل شود و دانشگاه اولین جایی است که باید شروع کرد. حسین آخانی
#دانشگاه_سبز
#دانشگاه_سیاه
https://www.tgoop.com/environ_concerns
حامیان سگ های ولگرد و سقوط انسانیت
حسین آخانی

امروز (۲۲ اسفند ۱۴۰۳) گزارشی در سایت استانی بندیر نیوز دیدم که در ابتدا باور نکردم. بعد از جستجو و تلاش مسئول این سایت آقای احمد رضا حجتی را پیدا کردم و با او تماس گرفتم. فاجعه به حدی دردناک بود که هنوز از شوک ماجرا در نیامده ام. این عزیز، مدارک دقیق تر و گزارش پزشکی قانونی را برایم فرستاد.
این پسر بچه حدود ۷- ۸ ساله به نام س. ی. (هنوز جزییات دقیق سن او مشخص نیست) در روستایی در یاسوج مورد حمله سگها قرار گرفته و دچار فلج مغزی شده است. در گزارش به هاری نیز اشاره شده که مشخص نیست که آیا توسط انستیو پاستور تایید شده است یا نه. دلیل ماجرا نیز پاره کردن فنس پناهگاه دو‌پشته دشتروم توسط حامیان جنایتکار سگ ها است.
مخاطبان عزیز این صفحه، خبرنگاران با شرافت، افراد تاثیر گزار، روشنفکران، هنرمندان، حقوقدانان، مسئولین خاموشی در مقابل جنایت سازماندهی شده سگ ولگرد پروری در ایران خیانتی به مراتب بدتر از خود سگ ولگرد پروری است. نزدیک ۴۰۰ هزار نفر در سال (دو برابر زخمی های رانندگی) در ایران دچار گزش می شوند و شماری از آنها مانند این کودک یا جان می دهند و یا تا اخر عمر با عوارض این فاجعه با آسیبهای جسمی و روحی زندگی می کنند. لیدرهای این جنایت سازماندهی شده کاملا شناخته شده اند. بسیاری از انها با مقامات رفت و آمد دارند و حتی پایشان به تلویزیون هم باز شده است. برخی از آنها حتی پستهای مهمی در دستگاههای دولتی دارند و به مقامات مشاوره می دهند تا رفاه سگها را تامین کنند. لیدرهای این جنایت اغلب در شمال تهران زندگی می کنند. آنها یا دارای کلینیک دامپزشکی هستند و یا وارد کننده غذا و دارو و مخلفات وابسته به سگ هستند‌. یکی از این خلافکاران که عامل تحریک و دعوت به آشوب ۱۶ مهر و تهدید به قتل من هست با تقلب اقدام به ثبت یک موسسه کرده و کارت غذارسانی توزیع می کند.‌
دستگاه قضایی و امنیتی: لطفا در شب عید به کودکان این کشور عیدی بدهید و جامعه را از شر این اقدامات ضد حقوق بشر و حقوق کودکان کوتاه کنید. باور کنید که پرداختن به این جنایات هم در حیطه وظایف قانونی شماست.
از مسئولین صدا و‌سیما و خبرنگاران با شرافت و نترس می خواهم خیلی سریع به منزل این خانواده بروند و از روند دردناک این کودک و خانواده اش فیلم و‌گزارش تهیه کنند و عاملان این جنایت را به دست قانون بسپارند.
سگهای ولگرد باید از سطح شهرها، روستاها و محیط های طبیعی جمع شوند و در اختیار کسانی قرار دهند که آنها را فرشته می نامند‌. این فرشته های خونخوار مال خودتان.
#حسین_آخانی

https://www.ddinstagram.com/p/DHGy9DloKRD/?igsh=aHgwOWQ0cGM0czc=
به کمک آرتین بشتابید
حسین آخانی
اشک امانم نمی دهد، از نوشتن عاجزم، از عمق ظلمی که توسط یک عده تبهکار در حق کودکان مظلوم این سرزمین روا می شود از انسان بودن خودم هم شرمنده ام. فقط در محدوده شهرستان بویر احمد، در ماه گذشته ۹۰ نفر با حمله سگها زخمی شده اند.
از دوستانی که پیگیر سرنوشت سوشیان (کودکی که در در اثر حمله سگ های ولگرد دچار فلج مغزی شده بود) خواهش کردم بروند و از او فیلم بگیرند‌. در کمال حیرت آقای داوری خبرنگار پیگیر توسط بیمارستان به خانواده دیگری که مشکل مشابه دارد هدایت می شوند.
آرتین ۱۰ ساله نیز در اثر حمله سگهای ولگرد در مسیر مدرسه فلج شده و در کماست. کودکی که در ۳ سالگی پدرش را از دست داده، مادرش باید از او مراقبت کند.
در گوشه گوشه کشور آرتینها، سوشیانها و صدها کودک دیگر هستند که توسط سگهای ولگرد یا جان می دهند و یا برای همیشه با لذت زندگی خدا حافظی می کنند‌. گروهی که به فرقه حامیان سگ ها تعلق دارند بیماران روانی هستند که با افزایش سگ ها لذت می برند و بدون هیج محدودیتی کاسبی می کنند. این تبهکاران با جان کودکان و امنیت و سلامت آنها بازی می کنند‌.
سکوت مسئولین و دستگاه قضایی و قانونگذاری در مقابل این ظلم قابل درک نیست. ما چاره ای نداریم که صدای آرتین ها باشیم. من از همه انسانهای با شرافت و خبرنگاران و افراد تاثیر گزار می خواهم که با هماهنگی عمق فاجعه افزایش بحرانی سگ‌های ولگرد را فریاد بزنیم و از دستگاههای مسئول بخواهیم که با جمع آوری تیم های سازماندهی شده غذا رسان و لیدرهای حامی سگها، نسبت به جمع آوری و برخورد با آنها اقدام فوری کنند.
خوشبختانه همه فعالان این فرقه شناخته شده اند و اگر اراده باشد به راحتی می توان همه آنها را جمع آوری و سپس اقدام به ایمن سازی محیط زندگی مردم، بخصوص در روستاها و مناطق حاشیه ای کرد.
بیایید شب عید مرحمی باشیم برای دل پر درد مادر آرتین.
شماره کارت کمک به آرتین (به نام خود آرتین غلامی)
6037701322472645
ممنون می شوم کسانی که کمک می کنند فیش واریزی خود را برای من بفرستند.
https://www.ddinstagram.com/p/DHLSAqsIQ_i/?igsh=MXZpNzE3YWF4amdsaQ==
عیدانه ای برای سوشیان و آرتین عزیز
حسین آخانی
دفتر سال ۱۴۰۳ به پایان رسید. می دانم کمتر ایرانی از اتفاقات این سال رضایت داشته باشد‌. افت شدید شاخص های اقتصادی و تشدید بحرانهای محیط زیستی و از همه مهمتر تشدید بحران سیاسی و احتمال وقوع جنگ همه ما ایرانی ها را بشدت نگران کرده است. نمی توانم ترس خود را از آینده و سال آینده پنهان نکنم.
با همه مشغله هایی که داشتم روز آخر سال به اتفاق عباس محمدی به یاسوج رفتیم تا سری به دو‌کودکی بزنم که بعد از حمله سگ های ولگرد دچار فلج مغزی شده و در بستر رنج می کشند‌. این دو‌کودک نه در اثر حمله موشکهای اسرائیلی، نه در اثر باتوم های ماموران دولتی، نه در اثر تصادف رانندگی، نه در اثر کتک پدر یا مادر، نه در اثر بیماری سرطان، نه در اثر بیماری ژنتیکی بلکه در اثر حملات سگ های ولگردی برای نفس کشیدن تقلا می کنند که عده ای نا آگاه وجود پر شمار آنها را در کوی و برزن برابر حقوق حیوانات می دانند.
نمی خواهم روز اول عید شما را با غم انگیزترین دیدار زندگی خود پر اشک کنم. نمی خواهم شما را شریک اشکهای پدر و‌مادر سوشیان یادگارپور کنم. نمی خواهم روایتگر عمق رنج مادری باشم که در نبود پدر  برای ماندن فرزند دلبند ۱۰ ساله اش می جنگد. نمی خواهم جزئیات سخت اقتصادی این دو خانواده را برایتان بنویسم‌.
وقتی شب گذشته در مسیر بازگشت بودم، وقتی بعد از ۲۰ ساعت رانندگی از دل کوههای زاگرس باز می گشتم، در ساعات اولیه صبح با همه اشکهایی که ریخته بودم به یکباره حس قشنگی تمام وجود مرا فرا گرفت. فکر می کردم چقدر من انسان خوشبختی هستم که توانستم شب عید در کنار دو فرشته بال شکسته و خانواده شان باشم.
اگر در این سالها از صاحب این صفحه چیزی یاد گرفته اید، اگر به این معلم دانشگاه اعتماد دارید، بزرگترین شاد باش به من شریک‌شدن در این جشن کوچک سال نو است. چقدر زیباست که در کنار هفت سین تان، سین هشتم "سوشیان" ۴ ساله را نیز اضافه کنید. 
در این روزهای آخر سال ۱۴۰۳ و شروع ۱۴۰۴ می توانید با پرداخت مبلغی اندک به حساب پدر سوشیان یادگارپور و آرتین غلامی کمک کنید سهمی در کاهش آلام این خانواده داشته باشید.  هر کسی را هم می شناسید تشویق به این همراهی کنید. در ضمن کسانی که در یاسوج امکان وکالت برای این دو خانواده را دارند با من حتما تماس بگیرند‌. 
سال نوی شما عزیزان مبارک باد.
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

شماره کارت  ۵۸۹۴۶۳۱۱۸۲۸۱۲۰۳۲
به نام امید یادگار پور
و شماره کارت ۶۰۳۷۷۰۱۳۲۲۴۷۲۶۴۵
به نام آرتین غلامی

#حسین_آخانی
https://www.ddinstagram.com/reel/DHaZ7D_iPTy/?igsh=d25teWI0ZHY0YzJv
سالی خشک و‌ خشن
سال نو و‌ نوروز شاد باش باد. برای نوشتن شادباش نوروزی خیلی تاخیر داشتم‌. اولش به دلیل حال و‌ روز خودم بود که بعد از دیدار با دو کودک آسیب دیده در اثر حمله سگ های ولگرد در یاسوج سخت دلگیر بودم‌، دوم به دلیل شرایط سخت این روزها چندان دل و دماغی برای نوشتن نداشتم.
ورود به ششمین دهه زندگی رخداد بزرگی است و انسان می تواند با انبانی از تجربه به کوچکترها پند و اندرز بدهد‌ و البته از کامیابی هایش شادی کند. ولی کشوری که سخت درگیر مشکلات مزمن شده است و شواهد هم نشان جدی از یک هماوردی با قدرتهای بزرگ بخصوص آمریکا و اسراییل دارد، تنها باقیمانده انرژی ما صرف نگرانی است.
عبور از زاگرس خیلی نگرانم کرد. همه جا خشک بود، زاگرس همیشه سبز و مرطوب یکی از خشک ترین سالهای خود را تجربه می کند. ترکیب خشکی با نواهای خشونت خیلی خطرناک‌ است.
ما باید به حاکمان زنهار دهیم که ورود به یک جنگ با آمریکا و اسراییل نفعی برای ما ندارد و از آنها بخواهیم که بی درنگ با مذاکره این قهر و کینه را تمام کنند.
حسین آخانی
۱ فروردین ۱۴۰۴
#هشتگ خدمتگزاران به میهن
حسین آخانی
جا دارد در سال نو از 8 گروه که بیشترین نقش را در وجود آمدن وضع موجود دارند، یاد کنیم.
۱. #آبخیزداران: اینها از گمنام ترین خادمان ایرانند‌. آنها در جاهایی کار می کنند که هیچکس نیست، در دره های دور افتاده و عمیق. آدم تعجب می کند که چگونه اینهمه مصالح را آنجا برده اند و دیوارهایی ساخته اند که هیچ ابوالبشری نمی فهمد با کمک منطق اینها را می سازند. این گمنامان حتی حاضر نیستند آماری از خدماتشان بدهند و نمی گویند تا به حال چند بند و در کجا ساخته اند‌! این روزها که مردم سرگرم سدهای خالی تهرانند‌ حتی کسی به آنها شک هم نمی کند! آنها به سد سازان می گویند: «فلفل رو نبین چه ریزه، بشکن ببین چه تیزه»!
۲ #شهرداران: هیچکس به اندازه شهرداران در ساخت ایران بعد از انقلاب نقش نداشته است. جا دارد از بین اینهمه شهردار نام دو ابر شهردار جنابان کرباسچی و باقر خان یاد کنیم. اینان معمار تراکم سازی، اتوبان سازی و تغییر مبلمان شهری ایران بعد از انقلاب اند. باقر خان شهری ساخت که کم دانش ترین آدمها هم می دانند که بزودی باید درش را تخته کرد. همینکه رئیس الوزرا (که برخی او را رئیس جمهور می دانند) به این نتیجه رسیده است که پایتخت را چند هزار کیلومتر دورتر از تهران بنا کنید گواه این مدعی است. شهردار همه فن حریف و دانشمند و جغرافیدان شهری ساخت که همراه موج های تورمی میلیونها انسان پولدارتر و پولدارتر شدند. نمونه هایی از خدمات ایشان مانند پل صدر، برج میلاد، دریاچه چیتگر و توسعه منطقه 22 کافی است که نامش را در صدر نوابغ پایتخت سازی ناپایدار در تاریخ ابدی کند.
3. #منوتوییان: اینها با هوش ترین و با مزه ترین ایرانیانی هستند که به خارج رفته اند و شبکه ای ماهواره ای درست کردند که جن هم نمی توانست چنین کند. این سالومه و دوستانش کاری کردند که مردم به سگ و گربه ولگرد و غیر ولگرد چنان علاقه مند شوند که دیگر در فقیرترین و محرومترین جاهای کشور هم مردم غذای خودشان را نمی خورند و می دهند سگ های ولگرد تا این فرشته های نو ظهور با پاره کردن کودکان و حیات وحش به ناامنی ایران کمک کنند.
4. #دکترسازان: ما جماعت دانشگاهی به استناد همه اسناد تاریخی از باهوش ترین نوابغ جهان هستی هستیم. اگر شک دارید به پروژه دکتر سازی ما دانشگاهی ها نگاه کنید. این روزها با هر کس صحبت کنی، فرقی ندارد نگهبان، محیط بان، آشپز و بنا احتمال اینکه دکتر و یا دانشجوی دکتری باشد بیشتر از شغل خودش است. همین چند روز پیش یکی برای کاغذ دیواری خانه ما آمده بود و می گفت دکترای میکروبیولوژی دارد!!!
5. #پلیمریان: این جماعت از گمنامترین سربازان سازندگی ایرانند. کسی نه سلطانشان را می شناسد و نه تا به حال نام آنها در پرونده اختلاسی یافته است. آنها موفق شدند که ایران را به سرای پلاستیک تبدیل کنند. فکر نکنید که آنها قصدشان آلوده کردن ایران است، هرگز. آنها به این نتیجه رسیدند که چون جهان به پلاستیک آلوده است، ما با پر کردن ایران با پلاستیک کمک می کنیم همه باکتریها، حشرات، خزندگان، پرندگان، چرندگان، درندگان و آدمیان با تبدیل و تجزیه پلاستیک به منبع لایتناهی غذایی و انرژی دست یایند.
6. #دلاریان: این گروه محترم ترین گروه خدمتگزار به ایرانند. دلاریان در نقش قهرمانان مالیدن پوز آمریکا عمل کرده اند. اینها با بالا بردن قیمت دلار کاری کردند که نه تنها آمریکا نتواند دلارش را بخرد بلکه با ذخیره شدن دلارها از دسترس آمریکا دور نگهدارند. دلاریان مانند سیستم پدافند غیر عامل عمل می کنند، چون هر بار که دلار بالا می ره، انگیزه مردم برای همراهی با ضد انقلاب کمتر می شه.
7. #معدنیان: آنها هر چه کوه قشنگ در ایران بوده است را چنان زشت کرده اند که دیگر هیچ دشمنی نتواند به این زیبایی ایران را بمباران کند. آنها به خرابی کوهها بسنده نکرده و دریاچه ها و تالابها را هم خشکاندند.
8. #اسنپیان: با فاصله این گروه در صدر همه خدمتگزاران به این آب و خاک اند. اگر اسنپیان نبودند، 6-7 میلیون آدم بیکار و نیمکار و کم کار می رفتند و جیب بری می کردند. هر کاری در کشور مستلزم مصرف آب و برق است، الا اسنپی! فقط به کمی بنزین و یک ماشین و موتور قراضه نیاز است و بس. آنها کاری کردند که ملت حتی نیاز به رفتن به سر کوچه برای خرید نون بربری هم ندارند. موتورهای اسنپ از درخت هم بالا می روند چه برسد خلاف جهت اتوبان! هر آنچه دیگران نتوانستند برای خراب کردن محیط زیست، اقتصاد و محیط زندگی انجام دهند، اسنپیان برایش سنگ تمام گذاشتند.
پوزش می خواهم از جا افتادن نام سد سازان، انبوه سازان، ویلا سازان، خودرو سازان، پتروشیمی داران، مالداران، مجلسیان، دائم المدیران و بخصوص کاسبان تحریم که هستند تا حال ما از این بهتر نشود. سال نومبارک. https://www.tgoop.com/environ_concerns
آخرین نوروز و آخرین عکس با اسکندر فیروز
حسین آخانی
این عکس در تاریخ ۶ فروردین ۱۳۹۸ در منزل عباس محمدی گرفته شده است. این آخرین عید اسکندر فیروز بنیانگزار سازمان حفاظت محیط زیست است.  او عاشق درختان بود و‌چون درخت ایستاده در ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ در سن ۹۳ سالگی در واشنگتن دی. سی با این دنیا خدا حافظی کرد و نام نیکی از خود به جا گذاشت.
آن روز بسیار بارانی بود و من اسکندر را تا خانه بردم. در مسیر کلی خاطرات برایم تعریف کرد. از بارانهای دریاچه ارومیه می گفت.
من از حافظه اسکندر در سن ۹۳ سالگی در شگفت بودم. او نام همه دانشمندان و متخصصانی که به ایران دعوت کرده بود به یاد می آورد. به من می گفت زمانی که در سازمان بودم، همه اش دنبال آدمهای علاقه مند و متخصص بودم. ولی حالا اینهمه آدم علاقه مند و متخصص هستند ولی کسی از آنها استفاده نمی کند.
این روزها با یکی از دوستان گیاهشناس انگلیسی ژان ادموندسون (John Edmonsdson) در ارتباطم که قصد دارد کتاب خاطرات فیروز را به انگلیسی ترجمه کند. اقای ادموندسون زمانی توسط فیروز به ایران دعوت شده بود و کلی گیاه از ایران جمع کرده است. او خاطرات بسیار خوبی از سفرش به ایران دارد. ما سخت دنبال یک مترجم خوب هستیم که یا اصالتا انگلیسی یا آمریکایی باشد و یا ایرانی که مسلط به ادبیات و سابقه ترجمه های حرفه ای از فارسی به انگلیسی. اگر کسی را می شناسید به من معرفی کنید. در ضمن اگر فرد و‌یا سازمانی می شناسید که آمادگی تامین هزینه های این ترجمه و انتشار آن را دارد، بسیار خوشحال می شوم اطلاع دهید.

This is the last photograph taken from Eskandar Firouz (26 March 1998), the founder of Iranian Department of Environment (DOE) in the home of Abbas Mohammadi.
These days my friend John Edmondson is looking for a good translator to translate  "Memoirs of Eskandar Firouz". into English. In case you know someone who is competent Persian-English translator and anybody or any organization who could sponser this project, we would highly appreciate.

https://www.ddinstagram.com/p/DHnKYsUI-_3/?igsh=djlmZGZ0d2g0ajlu
گیاهی به نام خیام نیشابوری
این روزها بار دیگر جدال بین دو‌گروه در کشور بالا گرفته است. اقلیتی که حاضر به درک و فهم اکثریتی نیستند که تاریخ رنگارنگ این سرزمین با وجود خیام، فردوسی، امیر کبیر، بیرونی، حافظ، سعدی، مولوی معنی دارد. هر کدام از اینها هویت بخشی از این خاک باستانی اند.  اکثریتی همه تلاششان را می کند که بدون خشونت ورزی فقط با چهره شاد به اقلیت عبوس و انحصار طلب پیامشان را برسانند که بس
کنید شاخ و شونه کشیدن را.

بیاید در این چند روز عمر آنطور که خیام می گوید
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش

ما گیاهشناسان خوشبختان روزگاریم. چون که برایمان فرقی ندارد گیاه کجایی است، خراسانی است یا سینایی، آناتولیایی است یا سیبریایی، آلپی است یا حاره ای، عاشقانه آنها را مطالعه می کنیم و سرمست می شویم اگر روزی گیاهی جدید یافتیم.
مانند این افتاب پرستی که افتخار داشتم آن را به نام خیام نیشابوری بنامم، چون زادگاهش با خیام یکی است.
Heliotropium khayyamii Akhani in Phyotxa 249 (1): 41 (2016).

https://www.tgoop.com/environ_concerns
ششمین همایش دوچرخه سواری بهار و عید در اراک
امسال نیز در دومین سه شنبه سال نو شاهد همرکابی عاشقان هوای پاک، عاشقان محیط زیست، عاشقان شکوفه های زردآلو و عاشقان ایران عزیز خواهیم بود.
بعد از مراسم صرف صبحانه در فضای زیبا و دلنشین باغ اعظم فرصتی است برای گفتگوهای محیط زیستی.
قرار ما ۱۲ فروردین، ساعت ۸ صبح روبروی پارک امیر کبیر اراک
همرسانی کنید تا با حضور حداکثری این مراسم با شکوهتر از سالهای قبل باشد.
https://www.tgoop.com/environ_concerns
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شکوه دوچرخه سوران اراکی  در ششمین همایش دوچرخه سواری بهار
امروز در دومین سه شنبه سال نو، در ۱۲ فروردین ۱۴۰۴، ششمین همایش دوچرخه سواری بهاری در اراک با حضور ۷۰ دوچرخه سوار برگزار شد. برنامه امروز از همه برنامه ها باشکوهتر بود و نه تنها تعداد دوچرخه سوارها از همیشه بیشتر بود بلکه حضور ۵۰ دوچرخه سوار خانم این برنامه را به یکی از ماندگارترین برنامه های دوچرخه سواری تبدیل کرد.
جمع امروز همگی خاص بودند، از ۷ سال تا ۷۰ سال با هم رکاب زدند، بسیار منظم، با آرامش و لبهای خندان.
علاوه بر شمار زیاد دوچرخه سوران حدود ۲۰ شرکت کننده علاقه مند بدون دوچرخه در جمع حضور داشتند و در آرامش در فضای طبیعی شکوفه های زردآلو در باغ اعظم (مادر من)، صبحانه میل کردند.
در پایان هم آرزو کردیم که در این اوضاع بحرانی، کشور دچار جنگ نشود. مردم ما تحمل جنگ و سختی های جدید ندارند‌. مردم فقط یک زندگی عادی می خواهند، این حق را از آنها دریغ نکنید.
https://www.tgoop.com/environ_concerns
۱۰ اصل در روز سیزده
۱. پرهیز از استفاده ظرف و سفره یکبار مصرف در گشت بیرون از خانه و یا در خانه
۲. پرهیز از استفاده هر گونه کیسه پلاستیکی
۳. به جا نگذاشتن بقایای غذایی، دستمال، پوشک بچه و سایر امور بهداشتی
۴. ندادن بقایای غذایی به حیوانات وحشی و غیر وحشی و رها نکردن ماهی ها داخل رودخانه
۵. نکندن شاخه ها، سبزی ها و‌گل های خودرو و لگد مال نکردن آنها
۶. وارد نشدن به حریم شخصی دیگران، بخصوص باغها و زمین های کشاورزی
۷. عدم ایجاد ترافیک و استفاده حداقلی از خودرو
۸. عدم ایجاد صوت نا بهنجار و مزاحمت برای سایر هموطنان
۹. نریختن سبزه ها در مسیر آب، جاده و هر جایی که باعث زشتی و یا آسیب به طبیعت و‌یا شهر و‌روستا می شود.
۱۰. پرهیز از ایجاد آتش و یا در صورت ایجاد پرهیز از هر گونه آسیب به درختان و طبیعت
در سیزده بدر به طبیعت احترام بگذارید.
حسین آخانی
https://www.tgoop.com/environ_concerns
آنکه باد می کارد، طوفان درو می کند
حسین آخانی
۱. ۱۴ فروردین در مسیر خود از قم به تهران دما را چک کردم. ۳۰ تا ۳۲ درجه، آنهم درست در ابتدای بهار. به دانشگاه رفتم و به گلخانه سر زدم. شدت دما سخت نگرانم کرد. در اراک بوی خشکی و داغی نوید اوضاعی خطرناک در سال ۱۴۰۴ می دهد‌.
۲. تخریب و آتش زدن پست برق و لوله انتقال آب زاینده رود به یزد و تعطیل کردن این شهر به خاطر بی آبی و درخواست تانکر از تهران تا گیلان همگی نشان از بیرون زدن کوه یخی دارد که دست کم سه دهه است متخصصان فریاد زدند ولی مسئولین و مافیای ذینفع گوش نکردند. روند توسعه آب محور در کشور بسان بریدن شاخه ای بود که رویش نشسته ایم.
۳. همین دو هفته پیش بود که به نقل از وزیر جهاد کشاورزی، سال ۱۴۰۳ را با افزایش ۳۶ درصدی صادرات محصولات کشاورزی تمام کردیم. هر جا زمین خالی بود به زمین کشاورزی تبدیل شد. هر جا شد چاه زده شد و اینقدر سد و بند آبخیزداری ساختیم تا به این سطح از تولید برسیم.
۴. تاسف آور است که سیاستهای فرهنگی هم به جان منابع آبی و طبیعی کشور افتاد. ما برای نشان دادن جامعه ای دین گرا همه چیز را محدود کردیم
ولی جامعه مسیر دیگری رفت. مردم برای ایجاد تفریگاههای خصوصی (ویلا یا شبه دیسکوهای غیر رسمی) هر جای خوش و آب و هوای کشور را به خلوتگاههای آخر هفته تبدیل کردند. طنز تلخ آنکه افزایش تعطیلات از کرونا گرفته تا این روزها با انواع بهانه ها از سرما تا گرما و آلودگی و نبود برق و‌گاز کاربری این ویلاها و یا عیشکده ها را به روزهای دیگر هفته نیز تعمیم داده است.
۵. در ابتدا ساخت ویلاها مختص شمال بود. ولی به مرور مردم دریافتند که به جای رفتن به شمال، شمال را به استان خود بیاورند. هر جای خوش آب و‌هوا و بکری در هر شهر و استانی به آفت ویلا سازی دچار شد. ویلاها و تفریگاههای شخصی در حوضه قره کهریز اراک یک نمونه از این شبیه سازی است. اینهمه باغ ویلا و استخر به آب نیاز دارد. فکر نکنید که این تفریگاهها مربوط به خوانندگان رپ، جوانان فریب خورده و شل حجاب یا خارج رفته است؟! نه، بسیاری از آنها به مدیران فوقانی و میانی دولتی و‌شبه دولتی و صاحبان صنایع و روستائیان سابقی تعلق دارند که بدون درد سر مجوزها و وامهای مورد نیاز را بدست آورند تا به راحتی این کاخ واره ها را بسازند.
۶. یادم می آید زمانی که در جلسات انتخاب اعضای کابینه شرکت می کردیم، ما را به ساختمانی مجلل و بزرگ در جردن بردند. اگر چه برای من تخمین ارزش آن ساختمان بسیار دشوار است، شاید هزار میلیارد تومان یا بیشتر ارزش آن ساختمان باشد. از دوستان پرسیدم که این ساختمان به کدام سازمان تعلق دارد، گفتند که این ساختمان خصوصی است و به آقای .... تعلق دارد؟ از این پاسخ تمام بدنم به لرزه افتاد، حالم بد شد، گفتم ما گول خوردیم. یاد مصاحبه ای از این فرد جنجالی افتادم که سالها پیش در مورد ثروتش از داشتن صدها هکتار زمینهای کشاورزی سخن می گفت. او مدعی بود ثروتش از راه کشاورزی است و کشاورزی هم برایش زایش داشته است. او‌حق به جانب می گفت که از رانتی استفاده نکرده است.
۷. طبق ماده ۸۱ مالیاتهای مستقیم تولید محصولات کشاورزی، دامداری، ماهیگیری، جنکل کاری، زنبورداری از شمول مالیات معاف است. آن روزها که درگیر سد چمشیر بودم، خودم رفتم و با چشمان خودم دیدم که قبل از سد، آب بندی ساخته اند و آب زهره قبل از شور شدن و عبور از زون نمکی - بر اساس اطلاعات بومیان - برای آبیاری زمین های کشاورزی آن آقا منتقل می شود.
وقتی فرد با نفوذ یک منطقه چنین می کند، نمی توان بر خرده کشاورزان ایراد گرفت که چرا چاهی زده اند و آبی را از رود و یا زیر زمین بالا می کشند.
۸. تصور کنید که بر حسب اتفاق تاثیر گزارترین فرد در تدوین قوانین کشور همان فرد باشد. قانونی که او می نویسد، بودجه ای که او تصویب می کند و نقشی که او در تعیین مدیران و یا پروژه های عمرانی و آبی کشور و شهر و استان دارد، دستاوردش چیست؟ جز تصویب ساخت سدی چون چمشیر، جز انتقال آب از اینجا به آنجا، جز تصویب پروژه های بی حساب کتاب آبخیزداری، جز حمایت از توسعه بی حد و‌حساب کشاورزی.
سخن پایانی: همه ما نگرانیم در این سال داغ که کشور با انواع ورشکستی ها (که با واژه شیک ناترازی جابجایش کرده اند)، کشور درگیر جنگ هم شود.
اما من خطر توسعه ناپایدار و اقتصاد آب محور را از بمباران دشمن نه تنها کوچکتر که بزرگتر می دانم.
زخم هر چاه،معدن و صنعتی که بدون توجه به پایداری سرزمین بر جا می ماند چون بمبی است که سرمایه ها و زیر ساخت های طبیعی ما را به کلی ویران می کند. تلختر آنکه با صادرات محصول آن به خارج از کشور بخشی از ذینفعان پولدارتر می شوند ولی برای این کشور نفعی جز آلودگی خاک و آب، فرسایش خاک و کوه،خشک شدن تالاب و دریاچه، فرونشست زمین و اقتصاد ناسالمی است که منجر به کاهش ۱۴ هزار برابری ارزش پول ملی شده است.
https://www.tgoop.com/environ_concerns
آنکه باد می کارد طوفان درو می کند.
جلوی غارت طبیعت را بگیرید
حسین آخانی
طبق قانون بهره برداری از محصولات فرعی جنگلها و‌مراتع ممنوع بوده و به مجوز نیاز دارد. ولی متاسفانه فرهنگ نادرست، اقتصاد از هم پاشیده و عدم اجرای قانون باعث شده که هر سال، بخصوص در فصل بهار تیم های سازماندهی شده و یا افراد سود جو به جان طبیعت کشور بیفتند. آنها هر گیاهی که بتوان به شکلی فروخت و یا استفاده کرد را می کنند و‌در بازارهای محلی می فروشند. برخی از گیاهان مانند انواع والک و سیرها (Allium)، ریواس، کنگر، آنقوزه و باریجه، کرفس کوهی، گلهای زینتی مانند لاله سرنگون، ثعلب ها (گونه های ارکیده)، آویشن و پونه طرفدارهای زیادی دارند. این گونه ها از ارزشمندترین گیاهان کوه های زاگرس و البرز اند. جمعیت آنها در اثر برداشت بیرویه به شدت کم شده است و بسیاری از آنها در مسیر نابودی و انقراض اند.
بعد از مدتها بی توجهی، خوشبختانه اخیرا منابع طبیعی و محیط زیست دماوند طی اطلاعیه ای بر این ممنوعیت تاکید کرده اند. امیدوارم که این دو سازمان طبق وظیفه قانونی جلوی این غارت را بگیرند.
ای کاش از ظرفیت پلیس برای حفظ حجاب کوهها هم استفاده کنند‌. نابودی پوشش کوهها باعث ترویج بی حجابی در طبیعت شده و کوه هایی که فاقد پوشش هستند باعث تحریک جوانان آفرود باز می شود. اگر چه سیل، فرسایش خاک و نابودی ذخایر ژنتیکی هم باعث خوشحالی دشمنان هم می شود. بخش بزرگی از جماعت آفرود باز از بی فرهنگان و پولدارانی هستند که وقتی به کوه و بیابان می روند در کنار انواع منکرات، به مثابه اشغالگرانی هستند که مانند تانک به جان این آب و خاک می افتند. باور کنید اگر پلیس، نیروهای امنیتی و یگان های ویژه مانع مخربان این سرزمین شوند، نه تنها کسی معترض نمی شود که باعث کسب آبرو برای این نیروها هم می شود.
امسال سال خشکی است، شاید هم سال پر حادثه ای باشد، بیاییم در این سال مانع تنش های بیشتر بر طبیعت ایران و مانع از غارت سرمایه های ژنتیکی کشور شویم.

https://www.ddinstagram.com/p/DIRyA1JqPp9/?igsh=bGlwNnIxajBtaWsz
به خطر انداختن جان دانشجوی دختر دکتری دانشگاه تهران توسط معاون اداری مالی دانشکدگان علوم
برای توضیح بیشتر متن زیر را بخوانید.
به خطر انداختن جان دانشجوی دختر دکتری دانشگاه تهران توسط معاون اداری مالی دانشکدگان علوم
سالهاست دانشجویان دانشگاه از مشکلات تحریم، نبود بودجه، فقر اعضای هیئت علمی، استخدام افراد ناشایست و انواع فشارهای مالی و اجتماعی رنج می برند. جان باختن امیر محمد خالقی شاید یک نمونه بارز از تهدیدهای جان دانشجویان است.
دانشجویان تحصیلات تکمیلی و بخصوص دکتری در صدر این دردها و رنجها هستند. نه بودجه کافی برای تحقیقاتشان است، نه ازمایشگاهها امکانات کافی دارند، نه مانند همتایان خود در دنیا حقوق می گیرند و نه به دلیل شرایط فعلی به امکانات مناسب دسترسی دارند. ارتباطات بین المللی نیز به شدت سخت و محدود شده است. رخداد چندین خود کشی، افسردگی گسترده و تمایل به خروج از کشور همگی از وجود بحران جدی در بدنه دانشگاه حکایت دارد.
سفرهای علمی از نیازهای جدی رشته های زیست شناسی و منابع طبیعی است. چند سالی – بخصوص در دوران دولت سابق – مسئولینی که درکی ناقص از کارهای تحقیقاتی دارند تا توانسته اند برای هر سفری مانع و بخشنامه تراشیدند. کاری کرده اند که عملا انجام سفرهای علمی ناممکن شده است و یا اگر با اصرار انجام شود بسیار رنج آور است. شمار مدیران نالایق کم نیست، مدیرانی که شناختی از مسئولیتهای دانشگاهی ندارند و گاهی هم به دلیل کاستی های خود از آزار و اذیت همکاران و دانشجویان کم نمی گذارند.
فقط کافی است به نامه معاون اداری و مالی دانشکدگان علوم دانشگاه تهران (پست بالا) نگاه کنید که به راننده دانشگاه دستور می دهد که دانشجوی دکتری که در 1000 کیلومتر از تهران دورترمشغول کارش است را رها کرده و به تهران برگردد. بعد از تهدیدهای تلفنی مکرر مدیر پشتیبانی و خودشان، کتبا راننده را تهدید کرده است که اگر به تهران برنگردد، او را به تخلفات معرفی می کند. راننده با شرافت محکم ایستاده و گفته حتی اگر من اخراج شوم دانشجو را رها نمی کنم.
راستی با وجود چنین معاونی دانشگاه تهران و این مملکت به دشمن نیاز دارد؟ آیا با وجود چنین معاونی که گستاخی را به حد اعلا رسانده است کسی حاضر است در این مملکت بماند؟
من قصد انتشار و علنی کردن این ماجرا را نداشتم ولی به دلیل فوریت موضوع و نتیجه نگرفتن از گفتگو و نامه نگاری و آزار و اذیت معاون اداری مالی و مدیر پشتیبانی اش فکر می کنم بهتر است مسئولین دانشگاه و وزارت علوم بدانند که امور دانشگاه را به دست چه کسانی سپرده اند.
«سلطان سنجر را در آن وقت كه به دست غزان گرفتار شده بود، پرسيدند: علت چه بود كه ملكی بدين وسعت و آراستگی كه تو را بود چنين مختل شد؟
گفت: كارهای بزرگ به مردم خرد فرمودم و كارهای خرد به مردم بزرگ، كه مردم خرد كارهای بزرگ را نتوانستند كرد و مردم بزرگ از كارهای خرد عار داشتند و در پی نرفتند. هر دو كار تباه شد و نقصان به ملك رسيد و كار لشگری و كشوری روی به فساد آورد. استاد محمود حكيمی، هزار و يك حكايت تاريخی (جلد دوم)، صفحه ۱۲۶.«
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روایتی دردناک از وضعیت دو کودکی که مورد حمله سگ‌های ولگرد قرار گرفتند

حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران:

در هیچ کدام از خیابان‌های اروپا سگ ولگرد وجود ندارد و سگ‌ها باید قلاده داشته باشند.

در ایران غذادهی به سگ‌های ولگرد به یک کاسبی پر درآمد تبدیل شده است و عده‌ای در بستر اینستاگرام پول‌های هنگفتی را درباره این موضوع از خارج از کشور جمع می‌کنند.
https://www.tgoop.com/environ_concerns/1982
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
داستان تلخ آرتین و سوشیان، بخش اول
هیچوقت در زندگی خود تصور نمی کردم روایتگر داستان تلخ زندگی کودکانی باشم که بدین شکل زندگیشان برای همیشه نابود شده است. این فیلم که در دو بخش منتشر می شود، داستان دردناک آرتین غلامی و‌سوشیان یادگار پور است.
به کسانی که تحمل ندارند، دیدن فیلم را توصیه نمی کنم. اگر دیدید ممنون می شوم به این دو‌خانواده کمک کنید. آنها همه چیزشان را از دست داده اند. کمک کوچک شما می تواند گوشه ای کوچک از درد و رنج این دو خانواده را کم کند.

شماره کارت ۶۰۳۷۷۰۱۳۲۲۴۷۲۶۴۵
به نام آرتین غلامی
شماره کارت  ۵۸۹۴۶۳۱۱۸۲۸۱۲۰۳۲
به نام امید یادگار پور

از کمک‌های خانم رزمانیان، آقای عباس محمدی، خانم زهرا موسوی و آقای معراج گلبداق در تهیه و تدوین این فیلم تشکر می کنم.
حسین آخانی
https://www.tgoop.com/environ_concerns
پتروشیمی میانکاله و فساد در منابع طبیعی
حسین آخانی
خبر رسید که با دستور رئیس جمهور پتروشیمی میانکاله برای چندمین بار متوقف شد. قبلا نیز با دستور مشابهی توسط ابراهیم رئیسی، دستگاه قضایی و سازمان حفاظت محیط زیست اتمام این پروژه و باز پس گیری زمینهای مراتع حسین آباد اعلام شده بود.
سوال بزرگ این است: چرا سازمان منابع طبیعی - که متاسفانه کلمه خطرناک آبخیزداری را هم به دنبالش چسبانده است - اینقدر در حفظ زمینهای ملی ناتوان است. اگر به سابقه مدیران این سازمان نگاه کنید فساد در آن بیداد می کند. ولی آنچه تاسف آور است هیچوقت در مورد آنها اطلاع رسانی نمی شود. یادم می آید یکبار با خلیل آقای از مدیران سابق سازمان طبیعی - که به اتهام فساد دستگیر شد - در رابطه با سیل گلستان در تلویزیون مناظره داشتم. اگر چه او را برای اولین بار می دیدم، ولی در همان ملاقات متوجه رفتار و اندیشه های ناسالم او‌شدم. بعد از پایان مناظره به من گفت می دانی چرا مالچ پاشی خوب است؟ گفتم چرا؟ گفت چون شاه خیلی به مالچ پاشی توجه داشت. مدیر انقلاب با کلی ریش و کت و شلواری با دوز انقلابگیری بیست، حمایت شاه از مالچ را توجیهی برای درستی آن می دانست.
مسئله اصلی این است که بعد از دستگیری، هیچکس نفهمید که او‌ کی و‌چگونه محاکمه شد و مجازات او چه شد. دستگاه قضایی که برای خرده دزدان حکم قطع دست صادر می کند، چرا در مقابل این درشت متهمان مهربان است؟ چرا جلسات دادگاه آنها علنی نیست؟ آقای خلیل آقایی الان کجاست؟
ماجرای واگذاری زمین به سرمایه گذار پتروشیمی میانکاله از جنس فسادهایی است که در این دستگاه رخداده است. چرا بعد از لغو‌ پروژه نه تنها زمین برگشت داده نشد بلکه عملیات ساخت و‌ساز و تصرف مجددا شروع شد؟
سازمان منابع طبیعی مملکت را رها کرده است و افتاده به انجام پروژه های نان و آبداری مانند آبخیزداری (بفرمایید بند سازی) و مالچ پاشی و کاشت گونه های مهاجم. این وضعیت برای کشور خطرناک است و بایستی برای آن چاره ای اندیشید‌.‌ عوض کردن مدیران هم خیلی موثر نیست.
لازم است یک بررسی دقیق و بیطرفانه در مورد دلایل فساد زایی این سازمان در درون ساختار وزارت جهاد کشاورزی صورت گیرد. در کنار آن نیاز به تحول جدی در استخدام افراد شایسته و همچنین تقویت بخش حقوقی در این سازمان، پرداخت حقوق های مناسب (که کارمند و مدیر طعمه فساد نشوند)، انتصاب مدیران بوم شناس و حتی تغییر ساختاری این سازمان بایستی در دستور کار قرار گیرد.
شاید تاسیس وزارت منابع طبیعی، آب و آمایش سرزمین یکی از راهکارهایی باشد که این ساختار کهنه و پر فساد را تغییر دهد.
https://www.ddinstagram.com/p/DI0Eh8tKWkO/?igsh=dnh0d3NvNjdsc2Jw
2025/05/31 14:52:02
Back to Top
HTML Embed Code: