Telegram Web
Forwarded from عصر ایران
⚽️ بالاخره AFC را قبول داریم یا نداریم؟

احسان محمدی

↙️ نمی‌شود که مدیران AFC را یک مشت دلال پاچه ورمالیده و رشوه‌گیر بدانیم و خطاب کنیم و از آن طرف بگوییم پول و پاداش ما را بدهد! خودشان بد هستند اما پاداشی که برایش دندان تیز کرده‌ایم خوب است؟

↙️ این حرف و توهین‌ها برای خنک شدن جگر شاید موثر باشد اما مشکلات ما را حل نمی‌کند.

اگر همین بچه زرنگ‌های مسلط به عربی و انگلیسی و ازبکی ویدئوی طعنه‌های مجری برنامه ورزشی را برای AFC بفرستند و بگویند در تلویزیون و روزنامه رسمی کل ساختار شما را #سیرک می‌دانند و بعد از یک پیروزی در زمین فوتبال به کشور دیگر #آل‌کثیف می‌گویند واقعاً انتظار داریم در پرونده‌های مورد اعتراض هوای ما را داشته باشند و تخفیف بدهند و ببخشند؟

↙️ می‌دانم این حرف‌ها به کام خیلی‌ها خوش نمی‌آمد اما اگر با فحاشی و دشنام گفتن و حمله‌های مجازی و مشت‌های پرخشم چیزی حل شده بود، امروز حال اقتصاد و اجتماع ما هم بهتر بود. باز هر جور خودتان صلاح می‌دانید!

متن کامل را اینجا بخوانید👇
https://www.asriran.com/003951
@myasriran
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سینه‌ام دکان عطاری‌ست
دردت چیست؟
شنبلیله، رازیانه، شاهی و گشنیز
اهل آویشن، نبیذِ سرخِ شور انگیز

سینه‌ام دکان عطاری‌ست
دردت چیست؟

تو اگر جسم‌ات بهاران است
اما جان تو پاییز!
راه را گم کرده‌ای
عازم مسجدسلیمانی و لیکن می‌رسی تبریز

عاشقی تو
عاشقی تو

من برای عاشقِ بی‌کس!
برای عاشق بی‌چیز

راه رفتن
گریه‌کردن زیر باران می‌کنم تجویز!

#محمد_صالح‌علا
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 خندیدن به زمین‌خورده

احسان محمدی

◀️دنیا الاکلنگ است. بدجور بالا و پایین دارد. احمق مردا و ابله زنا که وقتی آن بالاست پُز بدهد به زیردستی‌ها، به زمین خورده‌ها، به آن‌ها که روزگار موقع تقسیم کیکِ خو‌ش‌بختی و لبخند، سهم‌شان را دزدید یا بخشید به نورچشمی‌هایش.

◀️ زخم تحقیر خوب نمی‌شود. آدم هی رویش پماد می‌مالد اما خوب نمی‌شود، هی حواست را پرت می‌کنی، به چیزهای خوب زندگی فکر می‌کنی، بوی خاک باران‌خورده، طعم #قورمه‌سبزی جا افتاده، لبخند کسی که دوستش داری، آواز #شجریان، رندی #سعدی، خَش صدای #خسرو شکیبایی، کمانچه #کلهر، شعرهای #فروغ، اولین جوانه زیر برف، پیامک واریز پول به حساب، لالایی مادر، گل #خداداد_عزیزی به استرالیا، به ... هی موقع خواب بالش را زیر و رو می‌کنی که طرف خنکش آرام‌ات کند و نمی‌شود...

امشب داشتم برنامه #کتاب_باز را می‌دیدم. #اردشیر_رستمی نازنین این حکایت را تعریف کرد. تاوان خندیدن به موشِ لنگی که به زاری می‌گریخت... و آرزو کردم خدا من را به خاطر گناه بزرگ تحقیر که حتماً دانسته یا ندانسته مرتکبش شده‌ام ببخشد.
🖋 @ehsanmohammadi95
احسان عبدی پور
مرتضی آوینی
🎙احسان عبدی‌پور

مرتضی آوینی، از میان تمام اسلحه‌های جلوی دست و پاش، دوربین سینما را برداشت.
https://www.tgoop.com/EhsanAbdipourStories
کج‌دار و مریز یا کج‌دار و مریض؟

احسان محمدی

📸 تصویر بالا عکسی کمتر دیده شده از برادر #پلنگ_صورتی است که به جای ورجه وورجه، دراز به دراز افتاده. احتمالاً یا #کرونا گرفته قبل از اینکه کرونا گرفتن مُد باشد یا نقشه کشیده که الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی!... و موفق شده!

خلاصه: در تصویر بالا پلنگ صورتی #مریض است.

📸 تصویر پایین هم #مایکل_گرب است یکی از خداوندگاران چیدن سنگ روی هم. به قیافه‌اش نگاه کنید، در حال کیف کردن است که هنر چیدن سنگ‌ها روی هم را به شکلی بلد است که کج باشند اما نریزند.

#کج‌دار_و_مریز یا کژدار و مریز دقیقاً همین است. وقتی می‌خواهیم بگوییم کسی خیلی با احتیاط رفتار می‌کند که از این‌طرف و آن‌طرف نیفتد دقیقاً دارد همین کار مایکل را می‌کند. یعنی کج‌دار و مریز رفتار می‌کند. یعنی مثلاً یک لیوان آب را جوری نگه داشته که کج است اما نمی‌ریزد.

پس نتیجه می‌گیریم که #کج‌دار_و_مریض اشتباه است. هر وقت خواستیم این اصطلاح را بنویسیم یاد مایکل و پلنگ صورتی بیفتیم که مریز با مریض خیلی فرق دارد.

#املا_به_روایت_تصویر
🖋 @ehsanmohammadi95
شبیخون بلا
محمدرضا شجریان-کیهان کلهر-حسین علیزاده
🎵 مرغ سحر! حالا با تمام وجودت ناله سر کن...

برسان باده که غم روی نمود ای ساقی
این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی

حالیا عکس دل ماست در آیینه جام
تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی

دیدی آن یار که بستیم صد امید در او
چون به خون دل ما دست گشود ای ساقی؟

تشنه خون زمین است فلک وین مه نو
کهنه داسی است که بس کشته درود ای ساقی

بس که شستیم به خوناب جگر جامه جان
نه از او تار به جا ماند و نه پود ای ساقی

نه از او تار به جا ماند و نه پود ای ساقی
نه از او تار به جا ماند و نه پود ...
نه از او تار به جا ماند ...
نه از او تار به ...

🇮🇷 ایران، سوگوار فرزند وفادارش استاد محمدرضا شجریان شد.

◾️روحش در آرامش که هزار سنگ در جام می او و دوست‌دارانش انداختند.
🖋 @ehsanmohammadi95
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◾️برو آنجا که تو را منتظرند

قاصدک!
در دل من همه کورند و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب

📽 آواز همایون شجریان در سوگ پرویز مشکاتیان
#شجریان
◾️خوشا به حالت استاد شجریان!

احسان محمدی

1⃣ ما سوگوار خودمان هستیم،  #استاد_شجریان را بهانه کرده‌ایم برای بغض کردن، برای دریغا دریغ. احساس تنهایی می‌کنیم از رفتن کسی که همیشه انگار مطمئن بودیم در هر بزنگاهی کنارمان می‌ایستد. دوشادوشمان و حالا مثل خانه‌ای قدیمی شده‌ایم که دیوارش ریخته و باد می‌آید و توی دلش چنگ می‌زند.

2⃣ #سروش_صحت در فیلم #جهان_با_من_برقص داستان مردی را روایت می‌کند که برای سالم زیستن از دود و دم تهران فرار می‌کند و به جای دنجی در شمال پناه می‌برد. شیر گاو می‌خورد و دم‌نوش گیاهان و... اما به سرطان مبتلا می‌شود و طنز تلخ ماجرا این است که دوستش حمید که کارخانه سوسیس و کالباس دارد و صبحانه کله‌پاچه می‌زند آنقدر سالم است که زن جوان گرفته، برنامه دارد بچه‌دار شود و حتی به کانادا برود!

#محمدرضا_شجریان کوه‌نوردی می‌کرد، عاشق طبیعت و گل و گیاه بود، از محصولات باغ و باغچه‌اش می‌خورد و حتی به گمانم گندم کاشته بود و از آرد آن نان می‌پخت و... اما سرانجام گرفتار سرطان شد. شوخی تلخ روزگار است. دنیای عجیبی است، تاریخ پر از آن‌هاست که خون خلق می‌خوردند و هیچ‌شان نشد!

3⃣ من هم دلتنگ استاد شجریان هستم اما کاش هر کدام از ما یک هزارم آنچه او زیست را زندگی کنیم.

فخر موسیقی شد، خوشنویسی کرد، آشپز ممتازی شد، ساز ساخت، نجاری کرد، برای مردم خوشنام‌تر از هر سیاستمردی شد، در همه جای جهان احترام دید، ۸۰ سال در اوج بود، فرزندانی پرورش داد که مایه مباهاتند، صدای مردمش شد، عکسش را بر در و دیوار زدند، با ربنایش افطار کردند و...

حالا که بعد از رنج بیماری کتاب زندگی‌اش را بست و رفت میلیون‌ها ایرانی چنان غمگین‌اند که انگار یکی از اعضای خانواده‌شان را از دست داده‌اند. مگر چند نفر در این کشور تا این اندازه خوش‌بخت زیسته‌اند و عاقبت به‌خیر شده‌اند؟

تنها حسرتم برای او این #وداع_غریبانه است. اینکه سزاوار بدرقه‌ای باشکوه‌تر از این بغض‌های خاموش ما در شبکه‌های اجتماعی است.

4⃣ حرف آخر اینکه مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند، مُرده آن است که پشت‌ هنرمندان وطن‌دوستی چون تو را خالی کرد، اجازه کنسرت نداد و گمان کرد می‌تواند نامت را از یاد مردم ببرد وگرنه محمدرضا شجریان تا آخرین روز دنیا که حتی یک نفر فارسی بداند، زنده است.

5⃣ بعضی‌ها را خدا بغل کرده است، مهرشان به دل مردم چنان نشسته که با هیچ دستور و اخم و تَخمی قابل پاک کردن نیست، شجریان یکی از آنهاست.

خوشا به حالت آقای شجریان که محترم زیستی و در قلب مردم این سرزمین تا همیشه زنده‌ای و خوشا به سعادت ما که در روزگار تو زیستیم و از صدایت لذت بردیم.
🖋 @ehsanmohammadi95
روزنوشت‌های احسان محمدی pinned «◾️خوشا به حالت استاد شجریان! احسان محمدی 1⃣ ما سوگوار خودمان هستیم،  #استاد_شجریان را بهانه کرده‌ایم برای بغض کردن، برای دریغا دریغ. احساس تنهایی می‌کنیم از رفتن کسی که همیشه انگار مطمئن بودیم در هر بزنگاهی کنارمان می‌ایستد. دوشادوشمان و حالا مثل خانه‌ای…»
🎵 محمدرضا شجریان تا آخرین روز دنیا که حتی یک نفر فارسی بداند، زنده است.
#احسان_محمدی

🎨 طراح چهره شجریان و نقشه ایران: حسن نوزادیان
🎨 گرافیک از: روح‌الله شجاعی
🖋 @ehsanmohammadi95
جعبه کوچک شماره 2
منصور ضابطیان
🎙 گفت‌و‌گوی پیاده شده منصور ضابطیان با استاد شجریان
#اسماعیل_باستانی
🖋 @ehsanmohammadi95
جعبه شماره 2 - ده گانه آقای آواز
منصور ضابطیان
🎙 پادکست ده‌گانه #آقای_آواز کامل‌ترین مجموعه‌ای است که درباره استاد شجریان شنیده‌ام. با ماجراهایی که احتمالاً غافلگیرتان می‌کند!
#منصور_ضابطیان
🖋 @ehsanmohammadi95
◾️شجریان هر وقت می‌رفت زود بود. مُرده آن است که نامش به نکویی نبرند... زنده باد شجریان و همه زنان و مردانی که در روزهای دشوار شرافتمندانه کنار مردم‌ می‌ایستند.
🖋 @ehsanmohamnadi95
Forwarded from مجتبی شکوری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مدرسه‌ها چه‌طور باهمه‌ی توان لعنتیشان خلاقیت و اعتماد‌به‌نفس کودکانمان را می‌کُشند؟!
⛔️ قرقره و غرغره، یک‌بار برای همیشه!

احسان محمدی

📸 تصویر بالا قرقره نخ است. ما در علوم تجربی کلاس پنجم ابتدایی با انواع قرقره آشنا شدیم. با قرقره‌های مکانیکی که به وسیله آنها امکان بلند کردن اجسام سنگین وجود داشت. با #قرقره از چاه آب یا خاک می‌کشیدند و...

پس قرقره چیزی است که معمولاً با طناب، سیم، نخ و...  همراه است.

📸 در عکس پایین یک بانوی خارجی وجیه‌المنظر در کمال تاسف و تاثر دچار گلو درد شده و یک لیوان آب نمک_ان‌شاالله_ دستش گرفته که #غرغره کند.

غرغره به حالتی گفته می‌شود که انسان مایعی را بدون اینکه قورت بدهد یا به بیرون تُف کند توی گلویش بالا و پایین می‌کند.

پس غرغره با مایعات سر و کار دارد. مثلاً این خانم اگر گلویش درد ‌کند و شما به او بگویید قرقره کن، احتمالاً قرقره نخ توی گلویش گیر می‌کند و می‌میرد. از دلتون میاد حسودای پلاستیکی؟😒 او باید آب نمک غرغره کند.

#املا_به_روایت_تصویر
🖋 @ehsanmohammadi95
🚫 فارق یا فارغ؟

احسان محمدی

📸 در عکس سمت چپ یک خانم بعد از #فارغ_شدن در جشن #فارغ‌التحصیلی شرکت کرده است و ز غوغای جهان #فارغ دارد به کودکش نگاه می‌کند.

#فارغ یعنی خلاص، رها، آزاد، به دور، شاد، بی‌نیاز و... برای همین:

🔰 به زنی که زایمان می‌کند می گوییم فارغ شد، یعنی از حاملگی خلاص شد.

🔰 وقتی کسی دانشگاهش تمام می‌شود می‌گوییم فارغ‌التحصیل شد، یعنی از درس و امتحان رها شد.

🔰وقتی کسی محو چیزی می‌شود می‌گوییم: ز غوغای جهان فارغه! یعنی به دور از قیل و قال اطرافش فقط دارد روی یک چیز تمرکز می‌کند.

📸 در عکس سمت راست فریبزر عرب‌نیا را در نقش مختار می‌بینید. #فارق یعنی جدا کننده. #مختار_ثقفی در #مختارنامه تلاش می‌کرد حق و باطل را از هم جدا کند. پس او #فارق است. یعنی فرق‌گذارنده بین ظالم و مظلوم.

در ادبیات فارسی بسیار کم از فارق استفاده می‌کنیم. معمولاً چیزی که بیشتر می‌گوییم و می‌نویسیم فارغ است.

فارغ از این حرف‌ها
فارغ از رنج زندگی
فارغ از تعصب
فارغ از نام و نان
فارغ از جنسیت

️پ.ن: در #قیاس_مع_الفارق هدف مقایسه است. یعنی جداکردن. پس فارق درست است.
#املا_به_روایت_تصویر
🖋 @ehsanmohammadi95
Forwarded from in1min
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو خونه چه‌جوری بفهمیم کرونا گرفتیم یا نه؟

😷 @in1min
⛔️ در باب بیهودگیِ نوشتن!

احسان محمدی

↙️ دوستان می‌پرسند چرا مثل گذشته نقد نمی‌کنم. به نظرم همه چیز آنقدر روشن است که نیازی به هیچ توضیح اضافه‌ای نیست. کافی است یک روز حرف‌های مسئولان را گوش بدهید بعد نگاهی به زندگی خودتان و اطرافیانتان بیندازید. همین!

در حوزه #نقد_سیاسی به بیهودگیِ نوشتن رسیده‌ام، ما با یک ناشنوایی عامدانه مواجهیم، جایی که مدیران به اصلاح اعتقادی ندارند، همه چیز را می‌دانند و در جهان بهترین‌اند.

↙️ من نه پیشگو هستم و نه چیز زیادی از سیاست سرم می‌شود اما به بیهودگی نوشتن در این حوزه رسیده‌ام و کارهای دیگری می‌کنم که شاید مفیدتر باشد. مثل اصلاح یک غلط املایی!

🔰۴ فروردین یعنی حدود هفت‌ماه پیش وقتی هرچه در مورد #کرونا نوشتیم جدی نگرفتند و گفتند #پروتکل_اقلیمی ما فرق دارد، ما آنقدر موفق بوده‌ایم که تجربیاتمان را به دنیا هم صادر می‌کنیم و... این مطلب را نوشتم و تمام.

امروز وقتی می‌بینم دارند همان کارهایی که باید پارسال انجام می‌دادند را با سُس سرزنش مردم انجام می‌دهند مطمئن‌تر می‌شوم که نوشتن ما جز ایجاد دردسر برای خود و خانواده هیچ فایده‌ای ندارد.

حوصله کردید بخوانید بدون تغییر حتی یک ویرگول!👇

🚨داستان تکراری «چوب و پیاز و سکه» در ایران!

◀️ گناهکاری را نزد حاکم بردند. حاکم گفت: یکی از این سه مجازات را انتخاب کن: «یا یک من پیاز بخور، یا ۱٠٠ سکه بده، یا ۵٠ چوب بخور!»

مرد با خودش گفت: « وقتی می‌شود پیاز خورد کدام عاقلی چوب می‌خورد یا پول می‌دهد؟» برایش پیاز آوردند. دو پیاز که خورد، دهانش سوخت. گفت: «درد چوب از پیاز کمتر است. چوب بزنید!»

هنوز ده چوب نزده بودند که اشکش درآمد و با خودش فکر کرد: «آدم عاقل تا پول دارد، چرا چوب بخورد؟» ۱٠٠ سکه داد و آزاد شد.
حاکم گفت: «کار آخر را اگر اول انجام می‌دادی لازم نبود هم چوب را بخوری، هم پیاز را و در آخر سکه هم بدهی!»

❌️ این خلاصه‌ی بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها در ایران است. در آخر کار و بعد از صرف هزینه بسیار، همان کاری را انجام می‌دهند که باید اول انجام می‌دادند!

❌️ اول از اساس تکذیب و انکار می‌کنند و می‌گویند هرکس این حرف را بزند معاند است، بعد کمی قبول می‌کنند که «بوده اما اینطور نبوده»، بعد می‌گویند «اینطور بوده ولی کار دشمن بوده»، بعد که دیگر راهی باقی نمی‌ماند از مردم رشید، فهیم، همیشه در صحنه و ... می‌خواهند کمک کنند و در آخر هم اعتماد اجتماعی را مخدوش می‌کنند، هم هزینه می‌دهند، هم به مردم و کشور خسارت وارد می‌کنند و ...

این ماجرا هر بار در شکل تازه‌ای تکرار می‌شود. اسم داستان فعلی #کرونا است! ۴فروردین۹۹
🖋 @ehsanmohammadi95
روزنوشت‌های احسان محمدی pinned «⛔️ در باب بیهودگیِ نوشتن! احسان محمدی ↙️ دوستان می‌پرسند چرا مثل گذشته نقد نمی‌کنم. به نظرم همه چیز آنقدر روشن است که نیازی به هیچ توضیح اضافه‌ای نیست. کافی است یک روز حرف‌های مسئولان را گوش بدهید بعد نگاهی به زندگی خودتان و اطرافیانتان بیندازید. همین!…»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💻 لب‌تاب، لب‌تاپ یا لپ‌تاپ؟

احسان محمدی

💻 خیلی از ما ممکن است این واژه را اشتباه تلفظ کنیم. البته اگر به انگلیسی هم جست‌و‌جو کنید می‌بینید که در خودِ خود خارج هم کسانی پرسیده‌اند بالاخره لب‌تاپ یا لپ‌تاپ؟

️تلفظ درست لَپ‌تاپ است.

↙️ یکی از معانی لَپ lap در انگلیسی روی ران و حد فاصل بین زانو تا مفصل ران است. همان‌جایی که دامن آن را می‌پوشاند. البته دامن کوتاه و حرام نه آن بلند و حلال‌ها که روی زمین کشیده می‌شود و شاعر فرمود: از بَرَت دامن کشان/ رفتم ای نامهربان/از منِ آزرده دل کی دگر بینی نشان/رفتم که رفتم...

↙️ تکلیف تاپ top به معنی بالا هم روشن است.

💻 در واقع کامپیوتر/رایانه‌ای که می‌شود آن را روی پا گذاشت و کار کرد را لَپ‌تاپ laptop می‌گویند.

خلاصه اینکه بکوش زیبایی در نگاه و لَپ‌تاپ تو باشد نه آنکه روی لبِ تاب همایونی نشسته!

#املا_به_روایت_تصویر /قسمت هفتم
#قهوه_تلخ
🖋 @ehsanmohammadi95
2025/09/07 22:06:54
Back to Top
HTML Embed Code: