Telegram Web
دانشگاه و فرصت دولت پزشکیان
پیشنهادی به کانون‌های صنفی و اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های کشور

روزنامه اعتماد (۳۱ تیر ۱۴۰۳)
وحید احسانی

حال که دولت فراگیرتر و مردمی‌تری در حال شکل‌گیری است که از مشارکت طیف‌های گسترده‌تری از جامعه استقبال می‌کند، به اعضای محترم هیئت علمی دانشگاه‌ها و مؤسسات پژوهشی کشور پیشنهاد می‌کنم از این فرصت بهره ببرند و برای پیشنهاد رئیس دانشگاه/مؤسسه خود سازوکاری تدوین و روی آن توافق کنند.

اگر به عنوان مثال۶۰ - ۷۰ درصد اعضای هیئت علمی یک دانشگاه به‌اتّفاق سه نفر را به‌عنوان گزینه‌های ریاست دانشگاه پیشنهاد کنند، خیلی بعید است که وزیر علوم یا سایر مسئولان ذیربط بخواهند به این پیشنهاد جمعی بی‌توجه باشند.

یکی از گلایه‌های همیشگی و به‌حق اعضای هیئت علمی، عدم استقلال دانشگاه و یکی از نمودها و درعین حال عوامل تشدید کنندۀ آن تحمیل رئیس دانشگاه از طریق لابی‌گری‌های شخصی خارج از دانشگاه در دولت‌های مختلف بوده است.

رئیسی که توسّط فلان نمایندۀ مجلس یا بهمان حزب سیاسی به دانشگاه تحمیل ‌می‌شود، چون مقبولیت داخلی ندارد و پشتوانه و تکیه‌گاهش نه داخل دانشگاه بلکه همان کسی است که او را بالا کشیده است، در مدیریتش نیز به‌جای تمرکز بر اهداف اصلی دانشگاه و  توجه به نظرات و خواست‌های اعضای هیئت علمی، مجبور است مطابق منافع و سلایق همان تکیه‌گاه عمل کند و دانشگاه را به ابزار و بازیچه‌ای برای تقویت جایگاه همان پشتیبان‌ها تبدیل می‌کند.

یکی از پیامدهای این وضعیت این است که رویکرد غیرمشارکتی، تحمیلی و «از بالا به پایین» در تمام سطوح داخلی دانشگاه نیز تسرّی پیدا می‌کند.

در مقابل، اگر رئیس دانشگاه بر اساس پیشنهاد جمعی اعضای هیئت علمی انتخاب شود و از مقبولیت قابل قبولی برخوردار باشد، احتمالاً این «مشارکتی بودن» در تمام سطوح مدیریت و تصمیم‌سازی دانشگاه ساری و جاری می‌گردد.

دانشگاهی که رئیس آن مقبولیت و پشتوانۀ داخلی داشته باشد، برای تأثیرگذاری روی تصمیم‌سازی‌های خارج دانشگاه (دستگاه‌های اجرایی استان و ...) نیز قدرت چانه‌زنی و امکان‌های بسیار بیشتری دارد.

تا جایی که می‌فهمم، اگر تمرکز ذهن خود را به جای «کارهایی که نمی‌شود کرد» و گلایه از آنها، روی «امکان‌های موجود» متمرکز کنیم، می‌توانیم برای پیشنهاد جمعیِ گزینه‌هایی برای ریاست دانشگاه، سازوکارهای خردمندانه‌ای تدوین کنیم که در آنها تمام جوانب امر و چالش‌های احتمالی ممکن دیده شده باشند.

این سازوکار همچنین می‌تواند شرایط کناره‌گیری رئیس را مثلاً درصورت درخواست ۸۰ درصد اعضای هیئت علمی معین کرده باشد.

به نظرم، دانشگاهی که اکثریت اعضای هیئت علمی آن نتوانند روی گزینه‌هایی برای ریاست دانشگاه به اجماع برسند، محکوم به این است که بازیچۀ دست فلان نماینده و بهمان جریان سیاسی شود.

کانون‌های صنفی اعضای هیئت علمی در دانشگاه‌ها می‌توانند بهترین مرکز برای به گفتگو گذاشتن این پیشنهاد و پیگیری آن باشند.

به‌نظرم، حتّی اگر گفتگو دراین‌باره خیلی به‌درازا بکشد، باز هم ارزشش را دارد که به‌مرور و به‌موازات سایر امور دنبال شود تا شاید ۱۰ سال بعد هم که شده است ثمر بدهد و دانشگاه بالاخره به سازوکار مورد توافقی برای این مهم دست یابد.

باوجود اینکه به نظرم، اعضای هیئت علمی نباید منتظر چراغ سبز از بالا باشند، امّا اگر جای دکتر پزشکیان بودم، از همین حالا اعلام می‌کردم هر دانشگاهی که برای انتخاب رئیس توسّط اعضای هیئت علمی همان دانشگاه سازوکاری تدوین کند که برخی ویژگی‌های خاص را دارا باشد (مثلا مورد توافق لااقل ۷۰ درصد اعضای هیئت علمی دانشگاه باشد، شرایط و سازوکار برکناری رئیس را مشخص کرده باشد و ...)، خروجی همان سازوکار به‌عنوان رئیس دانشگاه منصوب خواهد شد.

اگر این پیشنهاد را مفید می‌دانید، لطفا بازنشر دهید.

به امید فردایی بهتر
به امید ایرانی آباد

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
❗️خطاب به رئیس جدید دانشگاه (قبل از مشخص‌شدنش!) ۱
✍️ وحید احسانی

الان که یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه هستی، هم «من» خیلی راحت می‌توانم حرف‌هایم را بزنم، هم «شما» فرصتش را داری که بخوانی، امّا فردا که رئیس شدی، نه «بنده» به این راحتی‌ها می‌توانم خدمت «جنابعالی» شرفیاب شوم، نه «حضرتعالی» فرصت دارید که عرائض «حقیر» را بشونید و نه سنگینی فضا و «ادبیات رسمی و محترم» مربوط اجازه می‌دهد که چنین نکات و پیشنهادهایی مطرح شوند!

قسمت اوّل: مقاومت دربرابر نقش «همه‌چیزدان»!

الان که عضو هیئت علمی گروه علمی خاصّی هستی و در حیطۀ محدودی متخصص محسوب می‌شوی، صرفاً در موضوعات مرتبط با همان حیطۀ محدود مورد مشورت قرار می‌گیری و در نشست‌های تخصصی همان حیطه سخنرانی می‌کنی؛ بدیهی است که «رئیس‌شدن»، شما را در سایر حیطه‌ها متخصص نمی‌کند!

متأسفانه، هر کس رئیس می‌شود، در هر همایش و نشستی که شرکت کند، قبل از سایرین به پشت تریبون می‌رود و دربارۀ موضوع جلسه (که معمولا به حیطۀ تخصصی‌اش ارتباطی ندارد) دُر می‌افشاند؛ با تشریح مسئله آغاز و به بیان راهکارها ختم می‌‌کند، بعد هم چون خیلی سرش شلوغ است و فرصت ندارد سخنرانی متخصصان آن حیطه را (ولو اینکه چهره‌های ملّی و از شهرهای دیگر دعوت شده باشند) بشنود، جلسه را ترک و به پشت میز ریاستش می‌رود [۱]

تا جایی که می‌فهمم، این رفتار وهن علم و تخصص است و تا زمانی که مسئولان دانشگاه (به‌ویژه رئیس) از آن دست نکشند، از مسئولان بیرون از دانشگاه نمی‌توان انتظاری جز این داشت.

متوجه هستم که همۀ مشکل به شخص رئیس مربوط نمی‌شود؛ فرهنگ، روابط و ساختارهای ما به‌گونه‌ای هستند که رئیس را به سمت این رفتار سوق می‌دهند؛ لطفاً مقاومت کن و به رعایت حیطۀ علم و تخصص پایبند باش.

ممکن است شما که مثلاً استاد فیزیک محض هستی، بدون اینکه کسی بداند، مطالعات و دانش بسیار زیادی نیز در حیطۀ محیط زیست داشته باشی، امّا حتّی در این‌صورت، اگر متخصصان، کنشگران و سمن‌های زیست محیطی را دعوت کردی، برای آنها در مورد محیط زیست (اهمّیت، چیستی وضعیت، چه باید کرد و ...) سخنرانی نکن.

حضور رئیس دانشگاه در برنامه‌ها فواید زیادی دارد، رسمیت و اعتبار آن را افزایش می‌دهد امّا از «رئیس» فقط این انتظار می‌‌رود که نهایتاً در حدّ «5 دقیقه» به مدعوین و حضار خیر مقدم و به برگزارکنندگان خداقوّت بگوید (به‌هیچ‌وجه وارد مباحث تخصصی نشست نشود).

در این رابطه، پیش‌ازاین یادداشت مجزای دیگری هم منتشر کرده بودم، اگر مایل بودید، مطالعه بفرمایید [۲].

پانویس‌ها

[۱] حتما همۀ دانشگاهیان کشور نمونه‌های متعدّدی از این رفتار را در دولت‌های مختلف مشاهده کرده‌اند. به‌عنوان دو نمونه از رئیس‌های دانشگاه در دولت‌های دوازدهم و سیزدهم، به چشم خودم دیده‌ام که نشستی بسیار تخصصی با دعوت از متخصصان ملّی موضوع (چیزی شبیه همایش) در دانشگاه برگزار شد امّا رئیس دانشگاه که رشتۀ تحصیلی و تخصصش هیچ ارتباطی با موضوع نشست نداشت و اگر رئیس نبود احتمالا حتّی به‌عنوان شنونده هم به چنین نشستی دعوت نمی‌شد (چه برسد به‌عنوان سخنران)، آمد، قبل از سایرین پشت تریبون رفت، حدود یک ساعت از وقت برنامه را گرفت، به زعم خودش همگان (شامل سخنرانان مدعو که متخصصان آن حیطه در سطح ملّی بودند و از سایر شهرها دعوت شده‌ بودند) را از سیر تا پیاز موضوع مطّلع کرد و بدون اینکه بنشیند و به پرسش‌های احتمالی شاگردانش (شامل سخنرانان مدعو) پاسخ دهد، رفت!

[۲] ببینید: «همه‌چیز» را «رئیس» داند! (عصر ایران)

👈 چنانچه با محتوای یادداشت موافقید، لطفا بازنشر دهید؛ باشد که دیده و مؤثّر واقع شود.

ادامه دارد ... (به امید خدا)

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
❗️خطاب به رئیس جدید دانشگاه قبل از مشخص‌شدنش! (قسمت دوّم)
✍️ وحید احسانی

الان که یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه هستی، هم «من» خیلی راحت می‌توانم حرف‌هایم را بزنم، هم «شما» فرصتش را داری که بخوانی، امّا فردا که رئیس شدی، نه «بنده» به این راحتی‌ها می‌توانم خدمت «جنابعالی» شرفیاب شوم، نه «حضرتعالی» فرصت دارید که عرائض «حقیر» را بشونید و نه سنگینی فضا و «ادبیات رسمی و محترم» مربوط اجازه می‌دهد که چنین نکات و پیشنهادهایی مطرح شوند!

۲. پایبندی به استلزامات حرکت در مسیر «وفاق ملّی»

به‌اندازه‌ای که بتوانیم شکاف‌ها و قطبیت‌ها را کم و وفاق ایجاد کنیم، امکان‌هایی برای بهبود فراهم می‌شود. لطفا به جهت‌گیری دولت مبنی بر حرکت در مسیر وفاق ملّی و نیز به استلزاماتش پایبند باش.

تاکنون، هر دولتی که بر سر کار آمده، پست‌ها و مسئولیت‌ها (چه‌بسا تا سطح آبدارچی) را از وابستگان به جناح مقابل پاکسازی کرده و در این میان، به نظرم دولت پیشین سرآمد بود.

احتمالاً در دولت پیشین نسبت به تو، دوستان و هم‌فکرانت کم‌لطفی‌های زیادی صورت گرفته است، امّا بزرگوار باش و مقابله‌به‌مثل نکن.

با توجه به ظلم و احجافی که در دورۀ قبل در حقّم شده است، در موقعیتی هستم که انتظار می‌رود برای مقابله‌به‌مثل و انتقام‌گیری از مسئولان قبلی و نزدیکان و وابستگان آنها بیشترین تمایل و انتظار را داشته باشم.

در دولت دوازدهم، پروندۀ تبدیل وضعیت من (و دو نفر دیگر) کامل شده بود امّا با تغییر دولت، رئیس جدید دانشگاه (در دولت سیزدهم) جلوی آن را گرفت و برای این کار دو دلیل آورد: یکی این که این روال جذب نیرو را قبول ندارد و دوّم، اصولاً تعداد کارمندان دانشگاه خیلی زیاد است.

دو دوست بسیار توانمندم که سال‌ها در دانشگاه فعّالیت مثمرثمر و موفقیت‌آمیز داشتند، دانشگاه را ترک کردند و در واقع دانشگاه از وجود آنها محروم شد.

در دورۀ همین رئیس دانشگاهِ مخالف جذب نیرو و به‌ویژه مخالف روال مورد نظر، تاکنون که در حال نگارش این متن هستم، لااقل ۸ نفر از طریق همان روالی که قبولش نداشت(!) تبدیل‌وضعیت شده‌اند؛ نیروهایی که برخی از آنها سابقۀ همکاری با دانشگاه هم نداشته‌اند!

جالب‌تر آنکه اواخر دولت دوازدهم، رئیس مورد نظر و نزدیکانش نسبت به همکاری ما با دانشگاه و پیگیری تبدیل‌وضعیت‌مان سروصدای زیادی به راه انداختند؛ خود رئیس متنی انتقادی (نسبت به رئیس دانشگاه در دولت دوازدهم) منتشر کرد که در آن، عبارت ناظر به خطابودن تبدیل وضعیت ما را پس از هر یکی دو پاراگراف، مانند یک ترجیع‌بند بارها تکرار کرده بود!

«تبعیض» بدترین و غیرقابل‌توجیه‌ترین رفتاری است که نه‌تنها اعتماد را از بین می‌برد بلکه می‌تواند به بدبینی، بددلی و چه‌بسا کینه و نفرت منجر شود [۱]

فضای غیرشفاف حاکم بر وضعیت جذب نیرو و تبدیل‌وضعیت نیروهای پاره‌وقت، بدبینی و بددلی را تشدید و انگیزه کار را به‌شدت کاهش می‌دهد؛ هر نیرویی که جذب یا تبدیل‌وضعیت می‌شود، در مظان اتّهام پارتی‌بازی قرار می‌گیرد، شایعاتی پراکنده می‌شود و ...

هیچ‌گاه برای اینکه تبدیل‌وضعیت خودم را جلو بیندازم تلاش نکرده‌ام، همواره پیشنهادم این بوده که «برای تبدیل‌وضعیت، نیروهای پاره‌وقت را بر اساس شاخص‌هایی منطقی (سابقه، رضایت مدیران، مدرک تحصیلی و ...) اولویت‌بندی کنید و هرگاه امکانی فراهم شد، بر اساس همان اولویت‌بندی اقدام شود». تمام مخاطبان و مسئولان در مقام حرف این پیشنهاد را کاملاً تأیید کرده‌اند امّا ... چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند!

همۀ این‌ها را گفتم که بگویم با وجود ظلم آشکار و توجیه‌ناپذیری که در حقّم شده است، معتقدم نباید مقابله‌به‌مثل کنیم بلکه بالعکس، برای ایران و در راستای پایبندی به استلزامات وفاق، باید اصرار داشته باشیم که از چهره‌های معتدل و توانمند جناح مقابل در پست‌ها و مسئولیت‌ها استفاده کنیم، مسئله‌ای که دکتر پزشکیان نیز به‌درستی در تشکیل کابینه رعایت کرد.

دیدگاهم را دربارۀ «استلزامات حرکت در مسیر وفاق ملّی» در یادداشت مجزّایی توضیح داده‌ام، اگر مایل بودید مطالعه بفرمایید.

در ادامۀ یادداشت می‌خوانید:

۳. پایبندی به استلزامات حرکت در مسیر «اتّفاق ملّی»
۴. پیگیری اصلاحات عمیق، بلندمدّت و پایدار


متن کامل یادداشت را از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید:
خطاب به رئیس جدید دانشگاه قبل از مشخص‌شدنش! (قسمت دوّم)

قسمت اوّل: مقاومت دربرابر نقش «همه‌چیزدان»!

ادامه دارد ... (به امید خدا)

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
♦️ضرورت تجمیع و ادغام دانشگاه‌ها
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸یکی از معضلات و مشکلات عمده که خود منشأ بسیاری از مشکلات مادی و علمی آموزش عالی است، کثرت غیرقابل توجیه واحدهای دانشگاهی در کشور است!
🔻ایران از نظر تعداد واحد‌های دانشگاهی در رتبه سوم دنیا قرار گرفته! حتی ۱۵۸ واحد دانشگاهی بیش از کشور چین داریم! این در حالی است که جمعیت چین ۱۷ برابر جمعیت ایران است!
🔹پراکندگی خیلی زیاد و غیرمنطقی مراکز دانشگاهی، آن هم در حالی که سالانه چند میلیون صندلی‌ خالی (صندلی بدون دانشجو) داریم، موجب هدر رفت میلیاردها تومان سرمایه بیت‌المال شده است. افزون بر آن، هزینه‌هایی که بابت مدیریت‌های مستقل این دانشگاه‌ها و ارائه آموزش‌های تکراری باید پرداخت شود، مبالغی بسیار هنگفت است.
🔸حقیقتاً در اغلب استان‌ها به بیش از یک دانشگاه نیازی نیست. مع الاسف در برخی از شهرها ده‌ها مرکز دانشگاهی وجود دارد! که بسیاری از آنها کمترین استانداردهای لازم را هم ندارند!
♦️تجمیع و ادغام بسیاری از این دانشگاه‌ها نه تنها شدنی است؛ بلکه ضروری است. و به همین دلیل در قوانین بالادستی به صراحت ذکر شده است! و اجرای آن فقط به اندکی «شجاعت» و «شهامت» و «درایت» نیاز دارد.
⭕️بازنگری دروس عمومی دانشگاه‌ها: گامی به سوی توانمندسازی جامعه

✍️ فرزاد دهقانیان (استاد دانشگاه فردوسی مشهد)

دروس عمومی مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران، به جز دروس فارسی عمومی، زبان عمومی و تربیت بدنی (در مجموع ۸ واحد)، شامل ۱۴ واحد دیگر در چهار دسته مبانی نظری اسلام، اخلاق اسلامی، انقلاب اسلامی، تاریخ و تمدن اسلامی، آشنایی با منابع اسلامی و یک درس دانش خانواده و تنظیم جمعیت است [+].

به عنوان نمونه‌ای برای مقایسه با ایران، دروس عمومی (General Education) در دانشگاه‌های آمریکا تنوع بسیار زیادی دارد و هر دانشگاه بر اساس اهداف خود دروس مختلفی را ارائه می‌دهد که در طول زمان به‌روزرسانی می‌شود. به طور مثال، دروس عمومی دانشگاه هاروارد که به صورت قبول/مردود (Pass/Fail) نمره‌دهی می‌شوند، در چهار دسته زیر ارائه می‌شوند:
1-  زیبایی‌شناسی و فرهنگ - نمونه کلاس‌ها: خودت باش (Act Natural)، فرهنگ غذا خوردن، خلاقیت
2-  اخلاق و شهروندی - نمونه کلاس‌ها: شادی/خوشبختی (Happiness)، آشنایی با جهل، دروغ، مزخرفات و فریب
3-  تاریخ، جوامع و افراد - نمونه کلاس‌ها: اسلحه در آمریکا، پروژه دموکراسی
4-  علم و فناوری - نمونه کلاس‌ها: هوش مصنوعی، محاسبات و تفکر [+].

همچنین، دروس عمومی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا به صورت زیر دسته‌بندی شده‌اند:
1- اهداف پایه - نمونه کلاس‌ها: زبان، فرهنگ و تفکر انتقادی، اصول سخنرانی عمومی، علم و شبه‌علم
2-  جهان طبیعی و اشکال مختلف حیات - نمونه کلاس‌ها: زمین‌شناسی، ریاضیات عمومی، شیمی عمومی
3-  هنر و بشریت - نمونه کلاس‌ها: تاریخچه هنرهای اسلامی، زنان خاورمیانه، سنت‌های بصری اروپایی
4-  فرد و جامعه - نمونه کلاس‌ها: آزادی بیان، آسیا در جهان امروز، سیاست جهانی
5-  فهم توسعه فردی - نمونه کلاس‌ها: کودک در خانواده، تغذیه و سلامت، سبک زندگی سالم
6-  مطالعات قومی - نمونه کلاس‌ها: اقوام بومی کالیفرنیا، اقوام آسیایی-آمریکایی، مطالعه سرخپوستان [+].

تحلیل و تجویز راهبردی:

توانمندسازی جامعه به معنای تقویت قابلیت‌ها و مهارت‌های افراد و گروه‌ها برای مشارکت فعال و مؤثر در زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. در این زمینه، دروس عمومی دانشگاهی نقش مهمی در توانمندسازی جامعه ایفا می‌کنند. دروس عمومی با فراهم آوردن دانش، مهارت‌ها، و ارزش‌هایی که برای مشارکت فعال و مؤثر در جامعه ضروری هستند، می‌توانند نقش مهمی در توانمندسازی جامعه داشته باشند. این دروس به افراد کمک می‌کنند تا به عنوان شهروندانی آگاه و مسئول، در جهت توسعه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه خود تلاش کنند.

بررسی دروس عمومی دانشگاه‌های ایران به وضوح نشان می‌دهد که دروس ارائه شده تناسبی با نیازهای امروز جامعه ایران ندارند. اصلاح و به روزرسانی این برنامه‌ها نیازمند مطالعات جامع است، اما به عنوان پیشنهاد اولیه، دروسی همچون مبانی علم اقتصاد، آشنایی با هوش مصنوعی، اصول نگارش و ارائه، فلسفه علم، تفکر انتقادی، آشنایی با اقوام ایرانی، تاریخ معاصر ایران، تاریخچه هنر در ایران، تغذیه و سلامت، و شاد زیستن می‌توانند به عنوان دروس عمومی انتخابی در برنامه درسی دانشگاه‌ها اضافه شوند. ارائه این دروس متنوع در دانشگاه‌های جامع کشور به‌سادگی قابل اجرا خواهد بود.

در نهایت، اگر وزارتخانه‌های علوم و آموزش و پرورش برنامه جامعی برای تأثیرگذاری در توسعه فرهنگ عمومی جامعه نداشته باشند، فرهنگ عمومی به افراد و رسانه‌های غیرمتخصص و سلبریتی‌ها سپرده خواهد شد که می‌تواند موجب بروز آسیب‌های جدی در بلندمدت شود.

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
❗️ خطاب به رئیس جدید دانشگاه قبل از مشخص‌شدنش! (قسمت سوّم و پایانی)
✍️ وحید احسانی

الان که یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه هستی، هم «من» خیلی راحت می‌توانم حرف‌هایم را بزنم، هم «شما» فرصتش را داری که بخوانی، امّا فردا که رئیس شدی، نه «بنده» به این راحتی‌ها می‌توانم خدمت «جنابعالی» شرفیاب شوم، نه «حضرتعالی» فرصت دارید که عرائض «حقیر» را بشونید و نه سنگینی فضا و «ادبیات رسمی و محترم» مربوط اجازه می‌دهد که چنین نکات و پیشنهادهایی مطرح شوند!

مسائل اصلی


تا جایی که می‌فهمم، مسائل اصلی دانشگاه در حیطۀ نرم‌افزاری و انسانی-اجتماعی است، مقوله‌های از جنس اعتماد، سرمایۀ اجتماعی، همدلی، گفتگو، مشارکت، حسّ تعلّق، امید، علاقه، رضایت و غیره.

شرایط مختلف شما را نیز مانند عموم رؤسای دانشگاه به این سمت سوق می‌دهد که از مسائل اصلی غفلت و خود و دانشگاه را با اهداف و دستاوردهای سخت‌افزاری، کمّی و فیزیکی-مکانیکی مانند ساختمان‌سازی، بهبود رتبه‌ها، گسترش رشته‌ها، تفاهم‌نامه‌های ویترینی، برنامه‌های پرهزینۀ نمایشی مشغول کنی و در بهترین حالت، خودت را این طور گول بزنی که «دستیابی به اهداف سخت‌افزاری نهایتاً، رضایت، اعتماد و همدلی اکثریت را نیز به‌دنبال خواهد آورد».

هر چند پرداختن به حیطۀ نرم‌افزاری (جنبۀ انسانی-اجتماعی امور) و بهبود در این زمینه مشکل شده است، امّا به هر حال، مسائلی مانند بازسازی و تقویت اعتماد نیز مانند مسائل فنّی و سخت‌افزاری، اصول و راه‌حل‌های خاص خود (با ماهیت انسانی-اجتماعی) را دارند.

رزومۀ قابل قبول

اگر از دل سازوکاری گفتگومحور و با توافق و اجماع اکثریت دانشگاهیان برگزیده شده بودی، فارغ از اینکه چه کسی باشی بسیار خوشبین و امیدوار بودم امّا حالا که متأسفانه تلاش‌های جسته‌گریخته در این راستا به جایی نرسید، فقط یک عامل است که می‌تواند امیدوارم کند.

در رزومۀ تو، مهمترین عامل برای من این است که آیا در مسئولیت‌های پیشین توانسته‌ای در حیطۀ مسائل اصلی (مسائل نرم‌افزاری و انسانی-اجتماعی) تحوّل، و «اتّفاق»ی [۱] رقم بزنی یا دستاورد خلّاقانه‌ای داشته باشی یا نه. اگر پاسخ منفی باشد، در جوّ رخوت‌زده، ناامید و بی‌اعتماد کنونی، سایر امتیازات احتمالی‌ات در من هیچ امیدی ایجاد نمی‌کند (حتّی اینکه تو را نسبت به سایر رؤسای پیشین بهترین بدانم).

تجربۀ دانشجویان از کلاس درست چگونه است؟! آیا توانسته‌ای اعتماد آنان را جلب و در آنها امید، علاقه و انگیزه ایجاد کنی یا کلاسی روتین و ملال‌آور با تأکید بر حفظ‌کردن و نمره‌گرفتن؟!

کلید اصلی

بازسازی و تقویت اعتماد (و سایر مؤلّفه‌های انسانی-اجتماعی) فقط از طریق گفتگو و مشارکت مؤثّر امکان‌پذیر است و از آنجا که طبیعتاً انتخاب تو به‌عنوان رئیس دانشگاه در نبود سازوکارهای مؤثّر برای گفتگو و اجماع‌سازی صورت گرفته است، به نظرم، همه‌چیز به این بر می‌گردد که آیا حاضری سازوکار و فرایندی تدوین کنی که هرگاه دانشگاهیان (مثلاً ۶۰ درصد آنها) خواستند، بتوانند رئیس دانشگاه (شامل خودت) را برکنار و عضو هیئت علمی دیگری را که روی آن اجماع کرده‌اند (مثلاً ۵۰ درصد آنها) جایگزین کنند یا نه.

صحبت‌کردن از مشارکت و تصمیم‌سازی جمعی در شرایطی که حاضر نباشی رئیس‌بودن یا نبودن خودت را از طریق سازوکاری منطقی به خواست اکثریت دانشگاهیان منوط کنی، شوخی‌ای بیش نیست.

در چنین شرایطی، صحبت از این امور صرفاً می‌تواند کاربرد تبلیغاتی داشته باشد و محدوده‌اش تا جایی است که به منافع و حفظ‌پست تو لطمه نزند.

خلاصه اینکه بر اساس فهم ناقص من، اینکه بتوانی در دانشگاه «اتّفاق»ی رقم بزنی نه اینکه دانشگاهِ ناامید، رخوت‌زده، بی‌اعتماد و ناکارآمد موجود را به‌مثابه یک ادارۀ روتین ببینی و ‌روال‌های اداری آن (تشکیل کلاس‌ها، برگزاری امتحان، رویدادهای مناسبی و ...) را منظم انجام دهی و البته در این میان، خودت نیز از مزایای رئیس‌بودن بهره‌‌مند شوی، نهایتاً به عامل پیش‌گفته بستگی دارد.

اگر رئیس‌بودن یا نبودن خودت را به خواست اکثریت دانشگاهیان منوط کنی، مشخص می‌شود که اوّلاً، برای نظر دانشگاهیان ارزش، اعتبار و احترام قائلی، ثانیاً، واقعاً به گفتگو و مشارکت باور داری و ثالثاً، مصالح دانشگاه، دانشگاهیان و جامعه را بر منافع شخصی خود ترجیح می‌دهی.

همچنین، چنین کاری تو را در موقعیتی قرار می‌دهد که برای حفظ رضایت دانشگاهیان آنان را در تصمیم‌سازی‌ها مشارکت دهی.

پانویس‌ها

[۱] اشاره به یادداشت «کابینۀ اتّفاق ملّی» از دکتر محسن رنانی. او معتقد است در شرایط فعلی، «وفاق» صرفاً یک پیشن‌نیاز است، جامعه کاملاً به «تحوّل» و «اتّفاق» نیاز دارد و درغیراین‌صورت، همین جوانه‌های ارزشمند امید و وفاق هم می‌خشکند و از بین می‌روند.

قسمت اوّل
قسمت دوّم

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه (با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم)
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
❇️ پیشنهادی در راستای مساله محور کردن دانشگاهها
✍️ سهراب دل‌انگیزان استاد گروه اقتصاد دانشگاه رازی

اگر سازمان برنامه ماموریت وزارت علوم را تعریف کند و بر اساس این وظیفه وزارت علوم مکلف باشد بودجه‌های دریافتی خود را در راستای ماموریت خویش و ماموریت دستگاه‌های اداری متفاوت و نیز بخش خصوصی صرف نماید، در این صورت هر هیات علمی در هر گروه آموزشی عملا متولی دنبال کردن اهداف و نتایج عملی بخشی از وظایف ادارات و سازمان‌های استان و کشور خواهد بود که با توافق خودش تعیین شده است. در این صورت عملا دانشگاه‌ها مساله محور شده و استادان هر گروه کل وظایف سازمان یا سازمان‌های تحت پوشش را بین خود تقسیم کرده و بهبود عملکرد و‌رویه را ممکن خواهند ساخت.

لذا سازمان برنامه برای هر گروه آموزشی با همکاری خود آن گروه، تعریف مساله و وظیفه خواهد کرد و بعد آن گروه و هیات علمی، عملا همه موضوعاتی را که برای دانشجویان ارشد و دکتری تعریف می‌کند، از طریق مساله شناسی سازمانی که معین آن شده است، پیش خواهد برد.

توجه شود که دو حوزه وظایف رسمی آموزشی و پژوهشی برای هر هیات علمی وجود دارد و مساله محور کردن هر دو حوزه در این فرم، می‌تواند تا شصت درصد وقت میان علمی را پوشش دهد و چهل درصد زمانش را نیز به اختیار خودش واگذارد. این حوزه مساله محور کردن وظایف می‌تواند به صورت مستقیم از یک سو هیات علمی و فعالیت‌های علمی او را در مسیر حل مسائلی قرار دهد که دولت و جامعه مسقیم درگیر آنها است و از طرف دیگر سازمان، نهاد و بخش مربوطه را مکلف می‌کند که علم و روش‌های علمی دقیق را مستقیما در تصمیمات خود وارد کرده و هماهنگ نماید.

به نظر می‌رسد این پیشنهاد نیاز به اصلاح و حک و تعدیل زیادی داشته باشد، ولی در شرایطی که هم دانشگاه‌ها کاملا آزاد از چنین وظیفه‌ای فعالیت می‌کنند و البته از بودجه دولت و مالیات مردم تامین مالی می‌شوند و هم ادارات و سازمان‌ها و نهادهای دولتی و خصوصی و عمومی غیر دولتی مسئولیتی و وظیفه‌ای در همکاری و هماهنگی با دانشگاه‌ها ندارند.

لذا به نظر می‌رسد این پیشنهاد شروعی برای همکاری و مشارکت مساله محور و هدفمند دانشگاه‌ها و سازمان‌های دولتی و غیر دولتی باشد.

رصد و ارزشیابی این همکاری و شاخص‌ها و روش‌های انجام آنها البته موضوع مهمی است که پس از شروع این فعالیت‌ها نباید نادیده گرفته شوند و هر بار در مسیر کارآمدی و اثربخشی این همکاری‌ها، تقویت یافته گسترش یابند.

۱۲ آبان ۱۴۰۳
کرمانشاه
#وزارت_علوم
#همکاری_دانشگاه_دولت_جامعه
#حسین_سیمایی

منبع: کانال شخصی دکتر سهراب دل‌انگیزان

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
🔰بی مکانی علم در ایران
✍️مقصود فراستخواه

بی مکانی علم در ایران، دردی مزمن بود و همچنان هست. در به دری انجمن جامعه شناسی ایران، آن کاغذ تورنسلی است که نشان می دهد چقدر ساختارهای رسمی در جامعه ما، دوستدار دانش و دانشمندان هستند یا نه ، و در بهترین حالت تعارف می کنند.

نهادی که از خلاق ترین  انجمن های علمی کشورمان  در طی این سالها بوده است؛ هم در خانه خود محل دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، آشنایی غریب شده است و هم مرکز آموزش های تخصصی اش که طی سالهای اخیر،  اینجانب شخصا و از نزدیک شاهد اشتیاق فراوان جوانان برای حضور در آن مکان به قصد یادگیری انواع دانشها ومهارتها مثل روش تحقیق و دیگر موضوعات باارزش بودم، با نامهربانانه  ادعای یک دستگاه عمومی کشور( ونه یک موجر خصوصی!) تعطیل گشته است.

اتاق و سالن انجمن در دانشکده که سالهای سال مشحون و لبریز از تجربه های زیسته علمی استادان ودانشجویان، و سرشار از خاطرات عمیق با هم نشستن و علم آموزی و مباحث بسیار مفید علمی مان با همکاران و دانشجویان مان و دیگر مخاطبان علاقه مند از جامعه بود اکنون مدتی است خالی از آن رونق و شکوه علمی و ترویجی و تعاملات اجتماعی اش، تداعی کنندۀ یک بی پناهی سرد شده است، و یاداور درد بیجایی و بیکسیِ غمبار که آه و حسرت بر ذهن و جان دوستداران دانش اجتماعی این سرزمین می نشاند.

علم یک نهاد اجتماعی است. نهادها ساختارهای بادوام اجتماعی هستند. هنجارهایی دارند. نظم های درونزای اجتماعی تولید می کنند. با نهادهاست که  حیات جامعه قابل پیش بینی  می شود. علم، نهادی خودآیین است. از ابتدا دانشگاه به عنوان «اجتماع خود تنظیم دانشمندان» تعریف شده است. مهم تر از سازمان دانشگاه، این «اجتماعات علمی» هستند که علم را بسط و توسعه می دهند. اصلی ترین معیارهای علم مثل «شناسایی» و «اصالت» و بقیه ملاکهای اعتبارسنجی علم از جمله در علوم اجتماعی به توسط این اجتماعات علمی مثل انجمن ها  و نشریات  نهادمند می شوند.

غربت انجمن جامعه شناسی در خانه اش دانشکده علوم اجتماعی و بسته شدن مرکز آموزش های تخصصی انجمن به دست یک نهاد عمومی، نشانگر آشکاری است از بی مهری یا بی اعتنایی ِ سیستماتیک به علوم انسانی در جامعه ما. افزون بر این، نشان ناخوشایند نگران کننده ای است از سیطره یک «شبْه مدیریت گرایی نوین» نئولیبرالی (آن هم از نوع نسخۀ مقلدانه و جعلی اش) بر حیات آکادمیک و علمی در ایران امروز. ایدئولوژی و نابازار در ایران  بر دانش پژوهی و نشر و اعتلای علم مسلط شده است.

در چنین وانفسایی، مسؤولان و ما همه اعضای انجمن جامعه شناسی، رسالت سنگین اجتماعی علم را بر روی شانه های خود داریم و لازم است پابه پای نقد در حوزه عمومی و پیگیری جدی از طریق مسؤولان امر در دانشگاه و جامعه و دستگاه های مسؤول خصوصا دولتی که به نام تکریم علم و عالمان و پژوهش های علمی به سر کار آمده است! اولا صدای خود را به گوش انواع «کنشگران مرزی گمنامی» برسانیم که در رده های مختلف کارشناسی و مدیریتی سازمانهای ذی ربط دولت می شود سراغ شان را گرفت و مطمئنا آنها به ارجمندی علم و نهادهای علمی بیشتر واقف هستند و آمادگی تسهیل و حمایتهایی در حد قدر مقدور خویش را دارند و ثانیا از رهگذرتعاملات اجتماعی خودمان در کف جامعه، نظر نهادهای حامی علم  و خیرین و سازمان های مردم نهاد وابتکارات مردمی را به حل این معضل ملی معطوف بکنیم.

منبع: سایت انجمن جامعه‌شناسی ایران

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
@sokhanranihaa
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی

تقی آزاد ارمکی: در دانشگاه‌ها کالای تقلبی تولید می‌کنیم

#تقی_آزاد_ارمکی در برنامه فرارو گفت:«ارتباط دانشگاههای ما با جهان قطع است. استادان ما هم امکان حضور در جامعه بین‌المللی را ندارند. ما در حال تولید کالای قلابی هستیم. رقیب مقاله دانشجوی دکترای ما خارج از کشور نیست.

او با خودش رقابت می‌کند و خود ما نیز داوری می‌کنیم، مقاله چاپ می‌کنیم و جایزه می‌دهیم. حتی با وجود هزار وزیر ممتاز هم دانشگاه‌های ما به سادگی اصلاح نمی‌شوند. ما در همین دانشگاه تهران استادی داریم که یک روز هم دانشگاه نبوده و سالی 20 مقاله و 4 کتاب منتشر کرده است.

این فرد چطور توانسته این کار را انجام دهد؟ این فرد چگونه مدعی ایده‌پردازی انسان ممتاز هم می‌شود؟ این فرد متقلب است»/فرارو



.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @
🆑 #کانال‌سخنرانی‌ها
🌹
آسیب‌شناسی سیاست پاداش‌دهی (تشویق و تنبیه) در نظام علم و فناوری کشور

🎙دکتر وحید احسانی
سخنرانی در یازدهمین پیش‌نشست همایش الگوی حکمرانی تمدنی علم و فناوری، آذر ۱۴۰۳، دانشگاه رازی

محورهای بحث:

- بر اساس یافته‌های علمی، نظام تشویق و تنبهی مبتنی بر پاداش‌های بیرونی و مالی، روی عملکرد، کیفیت و اثربخشی فعالیت‌ها چه تأثیری دارند؟

- سیاست‌گذاری غیرعلمی (اگر نگوییم ضدّعلمی!) نظام علم، پژوهش و فناوری کشور برای توسعۀ علم و پژوهش

- نمودار مقایسۀ تغییرات رتبۀ ایران در جهان از لحاظ «تعداد مقالات» و «شاخص‌های توسعه» طی چند دهه

- نمودار تحلیل روند تغییرات سهم ایران از تعداد مقالات ISI جهان بر اساس سیاست پاداش‌دهی اعمال‌شده

- مقایسۀ مختصر مسیر «توسعه دانش‌بنیان» و مسیر «شبه‌دانش نفت‌بنیان» که ما عمدتاً پیموده‌ایم

- سیاست تشویق و تنبیه وزارت عتف برای فعالیت‌های فرهنگی و اثرات مخرّب آن

- گزارش مختصر نظرسنجی‌ از اعضای هیئت علمی در مورد مادۀ یک آیین‌نامه ارتقا (لزوم کسب حداقلی از امتیاز فرهنگی)

- سکوت و بی‌تفاوتی شورای عالی انقلاب فرهنگی نسبت به دیدگاه و انتقادهای اعضای هیئت علمی

- نسبت «وضعیت و جهت‌گیری کنونی نظام علم و فناوری ما» با «حکمرانی تمدنی»


فایل تصویری سخنرانی (پیشنهاد می‌کنم فایل تصویری را ببینید چون حاوی اسلایدها و تصاویر مهمّی است)

فایل صوتی سخنرانی

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢 دکتر حسن جعفریانی خطاب به رئیس جمهور:
(خراسان شمالی)

- چرا دیگر از دانشگاه ها مطهری‌ها و شریعتی‌ها سر بر نمی آورند!؟
- چرا دیگر شاعرانی چون نیما و اخوان و شاملو ظهور نمی‌کنند!؟
- باید عقلانیت را در نظام حکمرانی حاکم کنیم و در این راه از قیل و قال الیگارش‌های ثروت نترسیم؛
زیرا آنکس که با ترس زندگی می کند، شرمسار خواهد مرد!


💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
گزارش یک نظرسنجی دانشگاهی!
✍️ وحید احسانی

طی سخنرانی باعنوان «آسیب‌شناسی سیاست پاداش‌دهی (تشویق و تنبیه) در نظام علم و فناوری کشور» (دانشگاه رازی، آذر 1403) به نقد نظامِ پاداش‌دهیِ متّکی بر مشوّق‌های بیرونی (شامل مالی) یا اجبار و تحمیل برای دریافت گواهی و امتیاز در دانشگاه‌ها پرداختم.

فضای متّکی بر اجبار و تحمیل، بسیاری از فعالیت‌های دانشگاهی (شامل برنامه‌های فرهنگی) را لوث، کیفیت برنامه‌ها را تضعیف، علائق، اثرگذاری و مشارکت داوطلبانه را کم‌رنگ و کرامت و عزت نفس دانشگاهیان را خدشه‌دار کرده است.

در این نشست که به‌صورت مجازی برگزار می‌شد، پس از بیان مبانی علمی این ادّعا و گزارش برخی نظرسنجی‌های پیشین در این رابطه، دو پرسش زیر را مطرح کردم و از حاضران خواستم نظرشان را اعلام کنند:

1️⃣ بر اساس مشاهده و تجربۀ شخصی شما، کدام عبارت زیر دربارۀ مشارکت دانشگاهیان (به جز خودتان) در جلسات فرهنگی دانشگاه صحیح‌تر است؟
( گزینۀ مورد نظر خود را با درج علامت مربوط مشخص کنید)

الف) عموم استادان و کارمندان در بیشتر جلسات با علاقه شرکت می‌کنند، به مباحث گوش می‌دهند و توجه می‌کنند (@)
ب) عموم استادان و کارمندان در بیشتر جلسات به خاطر دریافت گواهی و امتیاز مربوط شرکت می‌کنند امّا مباحث توجه آنان را جلب می‌کند و اثرگذاری مطلوبی دارد (#)
ج) عموم استادان و کارمندان در بیشتر جلسات به خاطر دریافت گواهی و امتیاز مربوط شرکت می‌کنند، معمولا به مباحث گوش نمی‌دهند یا توجه نمی‌کنند و اثرگذاری مطلوبی هم ندارد ($)

2️⃣ بر اساس مشاهده و تجربۀ شخصی شما، معمولا چند درصد از حاضران در نشست‌های فرهنگی دانشگاه، باعلاقه شرکت کرده‌اند و باتوجه به مباحث گوش می‌دهند؟

آمار، نمودارها و تحلیل پاسخ‌های حضار را از طریق پیوند (لینک) زیر مشاهده بفرمایید:
گزارش یک نظرسنجی دانشگاهی

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
🔸 در دو دهه گذشته تولید مقالات علمی در ایران در مقایسه با کشورهایی چون ترکیه، هلند و سوئیس، چشمگیر بوده است!

🔸 و همزمان؛ حقوق یک عضو هیات علمی از 3.7 سکه طلا به 0.7 کاهش یافته است!

🔸 راز این دستاورد بزرگ آموزش عالی در چیست!؟

🔸 با کدام سیاستگذاری، با کدام آیین نامه می توان دستمزدها را کاهش داد و در عین حال تعداد مقالات را افزایش!؟

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺 رضا منصوری:
کدامیک از دانشگاه‌های خوب دنیا آیین‌نامه ارتقا دارند؟!

نسخۀ کامل برنامۀ شیوه با موضوع «سیاست‌گذاری حوزۀ علم» را از لینک‌‌‌‌‌های زیر تماشا کنید:
https://tv4.ir/episodeinfo/368604
https://telewebion.com/episode/0x56d2a82
صوت برنامۀ «سیاست‌گذاری حوزۀ علم»:
https://www.tgoop.com/shiveh_tv4/182

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
چالش پذیرش معاونت فرهنگی دانشگاه!
✍️ وحید احسانی
(محتوای این یادداشت به تمام نهادهای فرهنگی مربوط است)

تمام معاون‌های دانشگاه مشخص شده‌اند جز معاون فرهنگی. به چند نفر پیشنهاد داده‌اند ولی هنوز هیچ‌کدام نپذیرفته است. یکی از دلایلی که مطرح می‌کنند «حواشی و خطرات احتمالی فعالیت در این معاونت» است.

متأسفانه برای فعالیت‌های فرهنگی بستر و فضای مناسبی فراهم نیست.

چه در دانشگاه و چه در بیرون آن، موارد بسیاری را سراغ دارم که برخی افراد باسواد و دغدغه‌مند به‌صورت داوطلبانه تلاش کرده‌اند با جوانان یا دانشجویان ارتباط بگیرند و با آنان مباحث قرآنی، دینی یا غیره داشته باشند امّا متأسفانه همین تلاش‌های خیرخواهانه و ارزشمند برای آنها عامل تهمت و افترا و دردسر فراوان شده است، به‌گونه‌ای که پشت دست‌شان را داغ کرده‌اند که دیگر سراغ فعالیت‌های اینچنینی نروند!

تأثیرگذاری فرهنگی مبتنی بر «ارتباط آزادانه در محیطی امن» است. سقف اثرگذاری فرهنگی ما بر دیگری، به‌اندازه‌ایست که با او ارتباط برقرار کرده باشیم. باوجود این، امکان ارتباط‌‌گیری نهادهای فرهنگی با جامعه (به جز بخشی خاص) تا حدّ زیادی سلب شده است.

معاونت فرهنگی باید به‌گونه‌ای باشد که تمام دانشجویان با هر نوع نگرش، باور و پوششی به راحتی با آنجا ارتباط و تعامل داشته باشند؛ نباید از معاونت فرهنگی احساس خطر و ناامنی کنند.

بله، قوانینی وجود دارد که باید رعایت شوند امّا مراکز دیگری وجود دارد که برخورد قهری و قانونی با دانشجویان باید صرفاً به آنها سپرده شود.

نه معاونت پژوهشی با پایین‌بودن نمرۀ دانشجو کاری دارد، نه معاونت آموزشی با سبک زندگی دانشجو در خوابگاه و نه به همین ترتیب، در مورد سایر معاونت‌ها.

در بیرون دانشگاه نیز، نیروی انتظامی با تخلّفات رانندگی کاری ندارد و پلیس راهنمایی با موارد مربوط به نیروی انتظامی.

اگر قرار است معاونت فرهنگی تأثیرگذاری فرهنگی داشته باشد (که مستلزم برقراری ارتباط داوطلبانه است)، نباید هیچ‌نوع برخورد انضباطی به آن سپرد شود.

متأسفانه از دید دانشگاهیان، «معاونت فرهنگی» تقریباً همان حسّی را ایجاد می‌کند که «حراست» و «بسیج».

اگر قرار است معاونت فرهنگی همان حراست، بسیج یا نهاد رهبری باشد، دیگر به اسم و ساختار جداگانه چه نیازی هست؟! کارمندان و وظایفش به همان نهادها سپرده شود یا لااقل به مدیریتی ذیل آنها تبدیل شود!

به نظرم، گزینه‌های معاونت فرهنگی حق دارند که این مسئولیت را نپذیرند.

من با چشم خودم دیدم که یکی از معاونان فرهنگی، از وجود یک تابلوی خوشنویسی (حاوی مصراعی از باباطاهر) در معاونت احساس خطر کرد و دستور داد برداشته شود! وقتی علّت را جویا و ارزش هنری تابلو و معنای عرفانی شعر را یاد آور شدم، پاسخ داد: «من و شما چنین نگاه و فهمی داریم، همه که این طور نیستند، برایمان حرف در می‌آورند و دردسر می‌شود»!

معاون فرهنگیِ دیگری نگران این بود که نکند دانشجویانی که به‌عنوان برگزیدگان جشنواره‌های دانشجویی و ... عکس‌شان را روی سایت معاونت می‌گذاریم، بعدها در سایر زمینه‌ها حرف حسّاسیت‌زایی بزنند یا موضع‌گیری نامناسبی داشته باشند و ما ناخواسته مبلغ و مروّج شخص یا دیدگاه نامناسبی شده باشیم!

یکی از معاونان فرهنگی در زمان و مکان غیر اداری، با ذوق فراوان موسیقی (علیرضا قربانی، سالار عقیلی و ...) گوش می‌داد، از معنای عمیق شعرها تمجید و با خواننده زمزمه می‌کرد، با شیطنت از او پرسیدم «دکتر! چرا در معاونت فرهنگی از این موسیقی‌ها پخش نمی‌کنی؟!». لحظه‌ای سکوت کرد و با حالتی شوخی-جدّی گفت «جرأت نمی‌کنم»!

در اینجا، به‌هیچ‌وجه قصد ندارم اشخاص را نقد کنم. امیدوارم کسی از من نرنجد. این موارد را صرفاً برای گزارش فضای نامناسبی بیان کردم که امکان فعالیت فرهنگی را برای تمام نهادهای فرهنگی سلب کرده است (به جز مراکز دینی) و نیز به این امید که شاید اصلاح و بهبودی صورت بگیرد؛ خودم هم اگر معاون فرهنگی می‌شدم، فضای حاکم خیلی چیزها را بر من تحمیل می‌کرد.

آیا در فضای نامناسبی که باعث شود مدیر و کارکنان فرهنگی از موسیقی مجاز، انتشار عکس دانشجویی که در حال حاضر هیچ حاشیه‌ای ندارد و حتّی از یک تابلوی خوشنویسی احساس خطر کنند، می‌شود کار فرهنگی کرد؟! می‌شود با مخاطب ارتباط گرفت؟!

مدیران فرهنگی برای کوچکترین اقدامی، باید مراقب هزار جنبۀ بعضاً بی‌اهمّیت کار هم باشند که خدایی ناکرده حاشیه‌ای ایجاد نشود و بهانه‌ای به‌دست هوچی‌گران نیفتد!

همین است که عموماً ترجیح می‌دهند خطر نکنند و در عمل به کاسۀ داغ‌تراز آش تبدیل ‌می‌شوند.

در دانشگاه ما سال‌هاست که ...

ادامۀ یادداشت: چالش پذیرش معاونت فرهنگی دانشگاه!

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
▫️آیا نویسندگی همچنان معنایی دارد؟

آقای Stuart Macdonald استاد مدعو دانشگاه لستر انگلستان اخیراً در وبسایت مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن مطلب جالبی را نوشته است که بارتاب‌های زیادی در محافل علمی داشته است.

ترجمه کاملی از این نوشته را در فایل پیوست این پست می‌توانید دریافت و مطالعه کنید. اما در این پست جملات و پاراگراف‌های مهم را می‌آورم:

آن دوران گذشته است که محققان تنها به انجام پژوهش و انتشار نتایج آن می‌پرداختند. امروزه، ارزش مقالات بیش از آنکه بر پایه محتوایشان باشد، بر اساس نقشی که در سنجش عملکرد علمی ایفا می‌کنند، تعیین می‌شود. در این میان، استناد مهم‌ترین شاخص به‌شمار می‌رود.

شعار منتشر کن یا نابود شو گمراه‌کننده است: در واقع اگر دانشگاهیان استناد نگیرند نابود می‌شوند. مقاله علمی، در وهله اول بستری برای گرفتن استناد است. استنادات اشتباه (نامناسب، بی‌ربط یا حتی غیرواقعی) همان‌قدر ارزش آماری دارند که استنادات درست؛ و بسیاری از استنادات هم اشتباه‌اند — که چندان شگفت‌آور نیست وقتی بدانیم ۸۰ درصد نویسندگان هرگز مقالاتی را که به آن‌ها استناد می‌دهند، نخوانده‌اند.

این باور که "بهترین مقالات همان‌هایی هستند که بیشترین استناد را دریافت می‌کنند" پنجاه سال پیش توسط یوجین گارفیلد مطرح شد. این گزاره از همان ابتدا زیر سؤال بود.

استناد اجباری (coercive citation)-یعنی وقتی ویراستاران شرط پذیرش مقاله را استناد به خود مجله می‌گذارند- در مجلات برتر به‌شدت رواج دارد. بیش از ۹۰ درصد نویسندگان هم از این خواسته تبعیت می‌کنند.

فقط یکی دو دستکاری ساده می‌تواند سرنوشت را زیر و رو کند؛ مثلاً تغییر طبقه‌بندی چکیده‌های نشست‌ها (meeting abstracts) به مقالات علمی (academic papers) در یک مجله زیست‌شناسی باعث شد ضریب تأثیر آن از ۰٫۲۴ به ۱۸٫۳ در یک سال جهش کند.

مزیت کووید-۱۹ ضریب تأثیر مجلۀ Lancet را از ۷۹.۳ در سال ۲۰۲۱ به ۲۰۲.۷ در سال بعد رساند که جهشی ۲۵۵ درصدی در کیفیتِ اندازه‌گیری‌شده محسوب می‌شود.

وقتی دستکاری سنجه‌ها این‌قدر پاداش دارد، دیگر چه نیازی به بهبود واقعی عملکرد نویسندگان است؟ اصلاً چرا به خودِ نویسنده نیاز داشته باشیم؟

در فهرست نویسندگان پرکارِ اسکوپوس، تعدادی از افراد، دهه‌ها قبل از تولدشان شروع به انتشار مقاله کرده‌اند. یکی از نویسندگان که ۱۲ مقاله علمی، ۱۴۴ استناد و اچ-ایندکس ۱۲ دارد، لریِ گربه (Larry the cat) است!

چین با انواع دستکاری، خود را به صدر فهرست تحقیقات پُراستناد جهان رسانده و کلاریویت نیز ۱۰۰۰ نفر از ۶۸۴۹ نویسنده پُراستناد سالانه‌اش را تقلبی  برچسب زده است.

عربستان سعودی به پژوهشگران خارجی پُرکار پول می‌دهد تا خود را وابسته به دانشگاه‌های عربستان معرفی کنند و بدین ترتیب جایگاه علمی آن کشور را بالا ببرند. دانشگاه ملک عبدالعزیز – که سالانه ۷۶ هزار دلار به هر نویسندگان خارجی می‌پردازد – حتی در رده‌بندی ریاضیاتِ US News & World Report از کمبریج هم پیشی گرفته است. نیازی هم به داشتن یک دپارتمان ریاضیات نیست!

تعداد نویسندگان هر مقاله به‌سرعت رو به افزایش است؛ چراکه نویسندگان همکار نیز به آثار خود استناد می‌کند و در نتیجه میزان استنادها، ضریب تأثیر و همه شاخص‌های وابسته به‌طرز چشمگیری بالا می‌رود. هرجا تعداد نویسندگان زیاد شوند، ضریب تأثیر هم افرایش پیدا می‌کند.

اخلاق مدیریتی در تمام شئون نشر دانشگاهی نفوذ کرده و باعث شده است مدیران عالی‌رتبه، از جمله رؤسا و معاونان دانشگاه، خود را محق بدانند نامشان را روی مقالاتی بگذارند که زیردستانِ گمنام‌شان نوشته‌اند.

چند سال پیش مشخص شد که ۱۶ درصد مقالاتِ مجله معتبر New England Journal of Medicine دارای نویسنده سایه یا شبح (ghost author) هستند و دست‌کم ۴۴ درصد دیگر مقالات، نویسندگان افتخاری (honorary authors) دارند.

تعداد نویسندگانی که سالانه بیش از ۶۰ مقاله چاپ می‌کنند، در عرض یک دهه تقریباً چهار برابر شده است.

هدف از تولید مقالات، صرفاً گرفتن استناد است و حتی خواندنشان لزوماً از عنوان و چکیده و چند کلیدواژه فراتر نمی‌رود.

در واقع این استناد است—نه خود پژوهش—که جایگاه نویسندگان را ارتقا می‌دهد.

زمانی نقش انتشار علمی این بود که دانشِ حاصل از پژوهش را در اختیار عموم بگذارد. اما اکنون خودِ پژوهشگر، مشتری است و برای رسیدن به شاخص‌های عملکرد مورد نیاز، مستقیماً به ناشر پول می‌دهد.

به این ترتیب، پژوهشگران برای چاپ مقالاتشان پول می‌پردازند و به دنبال مقاله‌هایی می‌گردند که بتوان برای هر موضوعی و در تأیید تقریباً هر ادعایی به آن‌ها استناد کرد، تا بالاترین بازده را به دست آورند و در مقام نویسنده، سرانجام به نوعی میان‌مایگی‌ (mediocrity) تن می‌دهند که سنجه‌های عملکردْ آن را به‌عنوان پژوهشِ واقعی تلقی می‌کند. (لینک)

منبع: evidence.ir(رسول معصومی)

پویش ملی دوباره دانشگاه
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
پیام من برای این ایام و مناسبت‌ها اگر رئیس دانشگاه بودم

یا به عبارت دیگر

به‌عنوان یک شهروند و عضو کوچک جامعه دانشگاهی، دوست و انتظار دارم رئیس دانشگاه برای چنین ایامی چه متن و پیامی منتشر کند؟!

یا

در چنین ایامی، چه متن و پیامی از طرف یک رئیس دانشگاه، این ظرفیت را دارد که در دل من ذره‌ای امید، اعتماد و انگیزه ایجاد کند؟!

👇👇👇👇👇👇👇👇

  ...................


دانشگاهیان،
هم‌شهریان و هم‌وطنان عزیز!

انتشار پیام‌های مناسبتی یکی از وظایف ساده و حاشیه‌ای مسئولان و از جمله رئیس دانشگاه است؛ طبق رویۀ رایج، می‌توان با یک جستجوی ساده در فضای مجازی  ده‌ها متن پیش‌فرض یافت، یکی را برگزید، اندکی تغییر داد و منتشر کرد: فلان مناسبت را تبریک و بهمان مناسبت را تسلیت عرض می‌کنم!

امّا شرایط کشور، فشارهای فزاینده بر زندگی مردم، کاهش سرمایه‌های امید و اعتماد، چالش‌های بین‌المللی و نبود چشم‌انداز روشن برای بخش قابل توجّهی از جامعه، این وظیفۀ ساده و حاشیه‌ای را بر من سنگین کرده است.

باوجود چنین شرایطی، چه‌طور می‌توانم از موضع رئیس دانشگاه، دانشگاهیان و عموم مردم را با لبخندی تصنّعی مخاطب قرار دهم و چنان که گویی بحران و حتّی مشکل خاصّی نیست، شاد باش یا تسلیتی بگویم و بروم؟!

هم رئیس جمهور محترم، دکتر مسعود پزشکیان و هم تمام مدیران و مسئولان دولت چهاردهم در سطوح مختلف (شامل این بندۀ خدا) در شرایطی خطیر و با علم به مسائل، مشکلات، بحران‌ها و محدودیت‌ها مسئولیت پذیرفته‌ایم و می‌دانیم که دردهای جامعه با صِرفِ انجام رویه‌های متداول اداری درمان نمی‌شوند؛ به تعبیر زیبای دکتر محسن رنانی، مگر اینکه بتوانیم «اتّفاق»ی رقم بزنیم، اتّفاق و تحوّلی که بر دیوارهای بلند ناامیدی تَرَک بیندازد و بر شکاف‌های عمیق بی‌اعتمادی پل بزند.

در چنین بستری و از چنین منظری، مناسبت‌ها و پیام‌های مناسبتی را فرصتی می‌بینم برای نزدیکی، همدردی و ارتباط با جامعه چرا که حرکت در مسیر «اتّفاق» نیازمند همراهی و کمک تمامی دلسوزان، دغدغه‌مندان و اندیشمندان و وفاق و همدلی آنهاست.

در این ایّام، با مناسبت‌هایی مواجهیم که احتمالاً به‌ظاهر و در نگاه اوّل بی‌ارتباط به نظر می‌آیند، چیزی که دستمایۀ طنزپردازان فضای مجازی هم قرار گرفت، یکی از جنس جشن و دیگری عزا، یکی ملّی-باستانی و دیگری دینی-مذهبی، امّا مگر جز این است که نگارندۀ کتاب آفرینش و کتاب مقدس یکی است؟! مگر جز این است که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا ما نان معرفت و هدایت خود را به کف آریم، از غفلت رهایی یابیم و در مسیر رشد و سعادت قرار گیریم؟!

نوروز و یلدا، طلوع و غروب، سرما و گرما، پاییز و بهار، کتاب آفرینش و کتاب مقدس، عید و عزا، میلاد و شهادت، همگی یادآوری‌ها و فرصت‌هایی هستند برای پندشنوی، عبرت‌گیری، بیدار شدن، به راه افتادن و اصلاح مسیر حرکت.

نوروز یادآور برآمدن حیات از مردگی، امید از ناامیدی، سرسبزی از خار و خاشاک، گل از خاک، شور و نشاط از رخوت و دلمردگی و گرما و طراوت از سردی و بی‌حاصلی است.

۲۹ اسفند سالروز تحقق هدف مردمانی است که صبورانه برای برداشتن گامی بزرگ در مسیر استقلال و رهایی از استعمار بیگانه تلاش کردند.

رمضان ماه خودسازی و شب قدر نماد توبه، استعانت از پروردگار، تحوّل، اصلاح مسیر، صبح بیداری و شروع دوباره است.

و چه بگویم از امیر مؤمنان (ع)، مولای موحدّان و سرآمد پرهیزگاران؟! چه می‌توانم بگویم؟! من که باشم که به وصف تو دهان بگشایم؟!

با توجه به شرایط جامعه و از زاویه دید خود، از میان تمام سجایا و کمالات این انسان کامل، یک صفت او بیش‌ازهمه به چشمم می‌آید: ایستادگی در مسیر حق تا آخرین نفس و فارغ از روند وقایع.

دانشگاهیان، هم‌شهریان، هم‌استانی‌ها و هم‌وطنان عزیز!

با وجود بحران‌ها، محدودیت‌ها و تهدیدهای پیشِ‌ رو، داشته‌ها و فرصت‌های قابل توجّهی نیز داریم که شعلۀ امید را زنده نگه می‌دارند امّا حتّی در بدبینانه‌ترین حالت ممکن، اگر فرض کنیم برای بهبود، اصلاح و قرار گرفتن در مسیر پیشرفت و توسعه هیچ امکان و چشم‌اندازی مشاهده نشود، باز هم باید تصمیم بزرگی بگیریم؛ آیا می‌خواهیم آیه‌های فراوان کتاب آفرینش که بر تغییر، تحوّل، زنده‌شدن پس از مرگ و شکفتن از دل خاک تأکید می‌کنند و نیز آیه‌های کتاب آسمانی را فراموش کنیم که ما را خطاب قرار داده و می‌گویند: «بروید و یوسف و برادرش را جستجو کنید و از رحمت خدا ناامید نشوید، زیرا از رحمت خدا ناامید نمی‌شوند جز گروه کافران»؟!

«یوسف» ما چه چیزهایی هستند که آنها را گم‌ کرده‌ایم؟! آیا می‌خواهیم از جستجوی‌شان دست برداریم و از رحمت خدا ناامید شویم؟! یا به حضرت امیر (ع) تأسّی کنیم و تا آخرین نفس و فارغ از اینکه چه پیش بیاید در مسیر حق که همانا تلاش امیدوارانه برای اصلاح امور است حرکت کنیم؟!

ادامه در فرسته (پست) بعدی 👇

کانال وحید احسانی
https://www.tgoop.com/notesofvahidehsani
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
[ادامه از فرسته (پست) قبلی]


سیاه‌پوشی، تسلیت‌گویی و عزاداری برای اولیای الهی چه فایده‌ای دارد اگر به آنها تأسی نکنیم، الگو نگیریم و در مسیرشان حرکت نکنیم؟!

در پایان، با آرزوی قبولی طاعات و عبادات‌تان در ماه میهمانی پروردگار و به‌ویژه شب‌های بربرکت قدر، عید نوروز و سال نو را خدمت شما عزیزان تبریک و شهادت امام علی (ع) را تسلیت عرض می‌کنم.

از پروردگار مهربان خواستارم که هر چه سریعتر، مردم مظلوم غزه را از شر اسرائیل جنایت‌کار رهایی بخشید و ما را در فهم درست مسائل و حلّ آنها از طریق وفاق و همدلی مدد رساند؛ در این راه به سوی تمامی اندیشمندان و دلسوزان دست یاری دراز می‌کنم.

کانال وحید احسانی
https://www.tgoop.com/notesofvahidehsani
✳️ دانشگاه‌ و نقد نظام حکمرانی
✍️ وحید احسانی

رسالت اجتماعی دانشگاه حُکم می‌کند که به نقد اشکالات نظام حکمرانی بپردازد، امّا دانشگاهی می‌تواند به این مهم مبادرت ورزد که از حیث مدیریت نمره‌ای بهتر از مدیریت کلان کشور داشته باشد!

دانشگاهی می‌تواند به نقد تعاملات رانتی نظام حکمرانی کشور بپردازد که درون خودش آلوده به تعاملات رانتی نباشد!

دانشگاهی می‌تواند نظام حکمرانی را به شفافیت، مشارکت و پاسخگویی توصیه کند که خودش در راستای این امور لااقل یک گام واقعی و محسوس برداشته باشد!

دانشگاهی می‌تواند نظام حکمرانی را به عدالت و رفع تبعیض سوق دهد که تبعیض و ناعدالتی درون خودش بیداد نکند!

دانشگاهی می‌تواند نظام حکمرانی را به تخصص‌گرایی نصیحت کند که این مهم را در تصمیم‌سازی‌های درون خودش رعایت کند؛ نه دانشگاهی که با وجود دانشکده‌ها و گروه‌های تخصصی مختلف، تصمیم‌سازی‌های درون آن توسّط اعضای هیئت علمی غیرمرتبط صورت می‌پذیرد!

دانشگاهی می‌تواند زیربنابودن سرمایۀ اجتماعی را به حاکمان یادآور شود که درون خودش سرمایۀ اجتماعی قابل قبولی ایجاد کرده باشد!

دانشگاهی می‌تواند نظام حکمرانی را به سمت خردمندی، عقلانیت و دانش‌بنیانی سوق دهد که امور داخلی خودش را خردمندانه، عاقلانه و مبتنی بر علم و دانش مدیریت کند!

دانشگاهی می‌تواند به اصلاح فرایندها، سازوکارها و رویه‌ها در نظام حکمرانی کمک کند که در گام اوّل، فرایندها، سازوکارها و رویه‌های مستقل از اشخاص را درون خودش نهادینه کرده باشد!

دانشگاهی می‌تواند نظام حکمرانی را به‌خاطر بی‌توجهی به مطالبات مردم نقد کند که خودش برای مشخص‌شدن مطالبات دانشگاهیان سازوکاری تدوین کرده باشد! (مثلاً سایت کارزار درون سازمانی و آئین‌نامه‌ای که مشخص کند با رسیدن امضاهای هر مطالبه به تعدادی مشخص، مسئولان دانشگاه موظفند چه واکنشی نشان دهند)

اگر دانشگاه خود را از لحاظ وضعیت متغیرهای بنیادین پیش‌گفته با نظام حکمرانی کشور مقایسه کنید، آیا نمرۀ بهتری می‌آورد؟!

پیشنهاد راهبردی به دانشگاه‌ها و دانشگاهیان

شاید بهتر باشد در کنار نقد حکمرانی کلان کشور، به نقد و اصلاح حکمرانی درون دانشگاه هم بپردازیم.

اوّلاً، دانشگاه در بهترین حالت ممکن، به اندازه‌ای که نسبت به نظام کلان کشور از حیث حکمرانی و مدیریت وضعیت بهتری داشته باشد، می‌تواند بر اصلاح و بهبود نظام حکمرانی مؤثر واقع شود.

ثانیاً، دانشگاه هم بخشی از جامعه است، اگر اصلاح شود، بخشی از جامعه اصلاح شده است. بنابراین، تمرکز بر اصلاح دانشگاه نه‌تنها به معنای دست‌برداشتن از مسئولیت اجتماعی و تلاش برای اصلاح جامعه نیست، بلکه دقیقاً در همان راستاست.

ثالثاً، اگر دانشگاه بتواند در راستای بهبود متغیرهای بنیادینی مانند شفافیت، مشارکت، پاسخگویی، تخصص‌گرایی، عقلانیت، تخصص‌گرایی، عدالت و ... در درون خود گام‌های مؤثّر بردارد، حتّی اگر هیچ نقد مکتوب یا شفاهی نسبت به نظام حکمرانی منتشر نکند، به‌صورت عملی، از طریق الگوسازی و فرهنگ‌سازی و به‌شکل بسیار مؤثّرتری این کار را انجام داده است.

رابعاً، یکی از گلایه‌ها و توجیه‌های بسیاری دانشگاهیان برای شانه‌خالی‌کردن از ادای مسئولیت اجتماعی در رابطه با نظام حکمرانی این است که بیرون دانشگاه فرمان دست کسان دیگری است و به حرف ما دانشگاهیان هم گوش نمی‌دهند؛ درحالی‌که تأثیرگذاری در شیوۀ مدیریت درون دانشگاه دست‌یافتنی‌تر است.

چرا دانشگاه طی یک برنامۀ مثلا 5 ساله، ریز هزینه‌کرد بودجه خود را شفاف‌سازی نکند؟! و غیره

البته به نظرم، دانشگاه در تعامل با جامعه معنا پیدا می‌کند و حتّی پذیرش کامل مطالب بالا توجیه‌کنندۀ زیست جزیره‌ای دانشگاه نیست.

💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی شما دانشگاهیان دغدغه‌مند نیازمندیم.
https://www.tgoop.com/dobarehdaneshgah
2025/05/31 03:42:30
Back to Top
HTML Embed Code: