Forwarded from تقریرات
🔶اسلام یا ایران؛ مسأله این است؟
✍🏻علیاشرف فتحی
در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1967 اتکا بر ایده «ملیگرایی عربی» به عنوان راه رهاییبخش رهبران عرب حاضر در جنگ مطرح شد. عبدالناصر به عنوان رهبر و نماد مهم ناسیونالیسم عربی، در این جنگ متحمل شکست سختی شد و تا مرز استعفا نیز پیش رفت. او پس از این جنگ، چندان عمرش کفاف نداد و از دنیا رفت، اما در سندی صوتی مربوط به اواخر حیات او که به تازگی منتشر شد، صراحتا از تمایل برای پایان تخاصم با اسرائیل سخن گفته است. پس از او جانشین و همراهش انور سادات نیز در سال 1973 یک ماه در جنگ با اسرائیل بود و به نتیجه خاصی نرسید و آغازگر فرایند صلح اعراب و اسرائیل شد. بنابر این، اندیشه ملیگرایی عربی در کمتر از دو دهه نشان داد که توانایی رویارویی با اسرائیل را ندارد.
شکست پانعربیسم در جنگ با اسرائیل، راه را برای جریانهای اسلامی هموار کرد و آنان سردمدار ستیز با اسرائیل و دیگر نمادهای سلطه غرب در منطقه شدند. حدود نیم قرن است که تقابل جریانهای مذهبی منطقه با اسرائیل ادامه دارد و اکنون به نقطه اوج خود رسیده است.
حال پرسش این است که چرا در چنین نقطه حساسی، دوباره باید به ناسیونالیسم و اهمیت «ملت» و «ملیت» رجعت کرد. یکی از پرابلماتیکهای جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل، تاکید همین جریانهای مذهبی بر اهمیت «ایران» است، در حالی که در دهه نخست جمهوری اسلامی، اندیشه «ملیگرایی» متهم به دینستیزی و غربزدگی میشد و نمادهای ملیت و جریانهای ملی، به عنوان «دیگری» و «غیر خودی» در نظام سیاسی شمرده میشدند. نقطه نمادین این حساسیت، حذف مضامین ملیگرایانه از دومین سرود رسمی جمهوری اسلامی در ابتدای دهه هفتاد است. در اولین سرود رسمی جمهوری اسلامی که در دهه شصت مورد استفاده قرار میگرفت، مضامینی چون «پاینده بادا ایران» به چشم میخورد که رگهای تلطیفشده از ایده مدرن ملیت و ناسیونالیسم بود. اما دومین سرود رسمی جمهوری اسلامی که پس از پایان جنگ با عراق تصویب شد، خالی از چنین رگههایی بود. برخی مقامات نیز در تبیین ارزشهای زمان جنگ که در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به عنوان موضوع اختلاف بدل شده بود، از تقدم اسلام بر ایران در وصایای شهدای جنگ سخن میگفتند.
افزایش خطر حمله آمریکا پس از 11 سپتامبر و شروع دور جدید تحریمها، تدریجا بر اهمیت انسجام بر اساس ملت و ملیت ایرانی افزود. هاشمی رفسنجانی در میانه دهه هشتاد صریحا اعلام کرد که برای مقابله با تهدیدهای آمریکا باید «ایران» را محور اتفاق همه نیروها قرار دهیم. اما در این دوره، هاشمی رفسنجانی مرجعیت خود را بین نیروهای اصولگرا و حزباللهی از دست داده بود و همین سخن او نیز با واکنش منفی این طیف مواجه شد.
اکنون در فضای متاثر از جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل، همین نیروها بر نمادهای ملی تاکید میکنند، مجسمه آرش کمانگیر ساخته میشود، قهرمانان ملی شاهنامه در رسانه ملی مطرح میشوند، سازمان سینمایی وابسته به سپاه در صدد ساخت فیلمی درباره رستم و سهراب است و مداح شاخص این طیف نیز یک ترانه ملیگرایانه را دستمایه نوحهخوانی محرم قرار میدهد.
واقعیت آن است که اندیشه وفاق میان دین و ملیت، دغدغه جدیدی در جامعه ما نیست. نخستین بار در عصر مشروطه ما با این موضوع مواجه شدیم که به جای دوگانه مسلمان و کافر، از دوگانه ایرانی و غیر ایرانی میتوان سخن گفت. بعدها حتی در جنگ با عراق نیز اگرچه صدام به عنوان نماد کفر مطرح میشد و جنگ با او نیز جنگ اسلام و کفر دانسته میشد، اما همزمان گفته میشد که مرزهای ملی و خلیج فارس اهمیت دارد.
اکنون که گروهی در این اندیشه افتادهاند که دوباره از «ملت» و «ملیت» برای ایجاد انسجام استفاده کنند، ضروری است که تجربه ملیگرایان عرب در دهههای شصت و هفتاد میلادی را در نظر بگیرند و به دلایل شکست کاربست ملیگرایی در جنگ آنان با اسرائیل توجه کنند. اتکا بر ملیگرایی به تنهایی نمیتواند عامل رهاییبخش در جنگها باشد، بهویژه آنکه این اتکا از سر اضطرار و بدون توجه به اقتضائات مفهوم مدرن ملت-دولت و نیز بدون اعتنا به واقعیتهای منطقهای و جهانی باشد.
🔸این یادداشت به سفارش یکی از روزنامههای دولتی نوشته شد، ولی امکان انتشار نیافت.
@taqriraat
✍🏻علیاشرف فتحی
در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1967 اتکا بر ایده «ملیگرایی عربی» به عنوان راه رهاییبخش رهبران عرب حاضر در جنگ مطرح شد. عبدالناصر به عنوان رهبر و نماد مهم ناسیونالیسم عربی، در این جنگ متحمل شکست سختی شد و تا مرز استعفا نیز پیش رفت. او پس از این جنگ، چندان عمرش کفاف نداد و از دنیا رفت، اما در سندی صوتی مربوط به اواخر حیات او که به تازگی منتشر شد، صراحتا از تمایل برای پایان تخاصم با اسرائیل سخن گفته است. پس از او جانشین و همراهش انور سادات نیز در سال 1973 یک ماه در جنگ با اسرائیل بود و به نتیجه خاصی نرسید و آغازگر فرایند صلح اعراب و اسرائیل شد. بنابر این، اندیشه ملیگرایی عربی در کمتر از دو دهه نشان داد که توانایی رویارویی با اسرائیل را ندارد.
شکست پانعربیسم در جنگ با اسرائیل، راه را برای جریانهای اسلامی هموار کرد و آنان سردمدار ستیز با اسرائیل و دیگر نمادهای سلطه غرب در منطقه شدند. حدود نیم قرن است که تقابل جریانهای مذهبی منطقه با اسرائیل ادامه دارد و اکنون به نقطه اوج خود رسیده است.
حال پرسش این است که چرا در چنین نقطه حساسی، دوباره باید به ناسیونالیسم و اهمیت «ملت» و «ملیت» رجعت کرد. یکی از پرابلماتیکهای جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل، تاکید همین جریانهای مذهبی بر اهمیت «ایران» است، در حالی که در دهه نخست جمهوری اسلامی، اندیشه «ملیگرایی» متهم به دینستیزی و غربزدگی میشد و نمادهای ملیت و جریانهای ملی، به عنوان «دیگری» و «غیر خودی» در نظام سیاسی شمرده میشدند. نقطه نمادین این حساسیت، حذف مضامین ملیگرایانه از دومین سرود رسمی جمهوری اسلامی در ابتدای دهه هفتاد است. در اولین سرود رسمی جمهوری اسلامی که در دهه شصت مورد استفاده قرار میگرفت، مضامینی چون «پاینده بادا ایران» به چشم میخورد که رگهای تلطیفشده از ایده مدرن ملیت و ناسیونالیسم بود. اما دومین سرود رسمی جمهوری اسلامی که پس از پایان جنگ با عراق تصویب شد، خالی از چنین رگههایی بود. برخی مقامات نیز در تبیین ارزشهای زمان جنگ که در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به عنوان موضوع اختلاف بدل شده بود، از تقدم اسلام بر ایران در وصایای شهدای جنگ سخن میگفتند.
افزایش خطر حمله آمریکا پس از 11 سپتامبر و شروع دور جدید تحریمها، تدریجا بر اهمیت انسجام بر اساس ملت و ملیت ایرانی افزود. هاشمی رفسنجانی در میانه دهه هشتاد صریحا اعلام کرد که برای مقابله با تهدیدهای آمریکا باید «ایران» را محور اتفاق همه نیروها قرار دهیم. اما در این دوره، هاشمی رفسنجانی مرجعیت خود را بین نیروهای اصولگرا و حزباللهی از دست داده بود و همین سخن او نیز با واکنش منفی این طیف مواجه شد.
اکنون در فضای متاثر از جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل، همین نیروها بر نمادهای ملی تاکید میکنند، مجسمه آرش کمانگیر ساخته میشود، قهرمانان ملی شاهنامه در رسانه ملی مطرح میشوند، سازمان سینمایی وابسته به سپاه در صدد ساخت فیلمی درباره رستم و سهراب است و مداح شاخص این طیف نیز یک ترانه ملیگرایانه را دستمایه نوحهخوانی محرم قرار میدهد.
واقعیت آن است که اندیشه وفاق میان دین و ملیت، دغدغه جدیدی در جامعه ما نیست. نخستین بار در عصر مشروطه ما با این موضوع مواجه شدیم که به جای دوگانه مسلمان و کافر، از دوگانه ایرانی و غیر ایرانی میتوان سخن گفت. بعدها حتی در جنگ با عراق نیز اگرچه صدام به عنوان نماد کفر مطرح میشد و جنگ با او نیز جنگ اسلام و کفر دانسته میشد، اما همزمان گفته میشد که مرزهای ملی و خلیج فارس اهمیت دارد.
اکنون که گروهی در این اندیشه افتادهاند که دوباره از «ملت» و «ملیت» برای ایجاد انسجام استفاده کنند، ضروری است که تجربه ملیگرایان عرب در دهههای شصت و هفتاد میلادی را در نظر بگیرند و به دلایل شکست کاربست ملیگرایی در جنگ آنان با اسرائیل توجه کنند. اتکا بر ملیگرایی به تنهایی نمیتواند عامل رهاییبخش در جنگها باشد، بهویژه آنکه این اتکا از سر اضطرار و بدون توجه به اقتضائات مفهوم مدرن ملت-دولت و نیز بدون اعتنا به واقعیتهای منطقهای و جهانی باشد.
🔸این یادداشت به سفارش یکی از روزنامههای دولتی نوشته شد، ولی امکان انتشار نیافت.
@taqriraat
Forwarded from javad kashi
ترس از تغییر
----
جمهوری اسلامی نه از اسرائیل میترسد نه آمریکا. از منطق تحول مقتضی زمان میهراسد. از تغییر احساس ویرانی در ساختار میکند.
خود را همان مینماید که از اول انقلاب منعقد شد. میداند اینکه هست همان نیست که چهل و پنج سال پیش بود. اما از اعلام صریح آن میهراسد. اگر به صراحت اعلام کند این که هست آن نیست، و نمیتوانست باشد، آنگاه به فکر میافتاد منطق و تئوری و روایت تازهای از موجودیت خود فراهم کند. هنگامی که منطقی تازه برای موجودیتی که دیگر آن نیست، فراهم نکنی، خود را از دست خواهی داد. تسخیر خواهی شد. البته بازتعریف خویشتن حتی برای فرد هم دشوار است، هنگامی که سخن از نهادهای اجتماعی و سیاسی است کار بسیار دشوار خواهد شد.
وارثان به ندرت شجاعت نیروی موسس را دارند.
زمان گسست ایجاد میکند. حتی برای پیوند با آنچه در سرآغاز بود، باید شجاعت پذیرش گسست را داشته باشی. با پذیرش گسست، گذشته هم در معرض بازتعریف و نقد واقع میشود. بت سرآغاز هم شکسته خواهد شد. آنگاه زایشی به اقتضاء زمانه روی خواهد نمود. و الا بیتعریف و بیبنیاد و معنا رها خواهی شد و نم فساد در ارکان هستی نهادهای سیاسی رسوخ و همه چیز را فرسوده و لزران خواهد کرد.
آمریکا و اسرائیل نه تنها ترس ایجاد نمیکنند گاه محملی میشوند برای انکار ضرورت تحول. آنها با شرایط فوقالعادهای که ایجاد میکنند، اصل تحول و بازتعریف را به تعویق میاندازند. کمک میکنند تا فروریزی تدریجی در درون متوقف نشود شتاب پیدا کند.
@javadkashi
----
جمهوری اسلامی نه از اسرائیل میترسد نه آمریکا. از منطق تحول مقتضی زمان میهراسد. از تغییر احساس ویرانی در ساختار میکند.
خود را همان مینماید که از اول انقلاب منعقد شد. میداند اینکه هست همان نیست که چهل و پنج سال پیش بود. اما از اعلام صریح آن میهراسد. اگر به صراحت اعلام کند این که هست آن نیست، و نمیتوانست باشد، آنگاه به فکر میافتاد منطق و تئوری و روایت تازهای از موجودیت خود فراهم کند. هنگامی که منطقی تازه برای موجودیتی که دیگر آن نیست، فراهم نکنی، خود را از دست خواهی داد. تسخیر خواهی شد. البته بازتعریف خویشتن حتی برای فرد هم دشوار است، هنگامی که سخن از نهادهای اجتماعی و سیاسی است کار بسیار دشوار خواهد شد.
وارثان به ندرت شجاعت نیروی موسس را دارند.
زمان گسست ایجاد میکند. حتی برای پیوند با آنچه در سرآغاز بود، باید شجاعت پذیرش گسست را داشته باشی. با پذیرش گسست، گذشته هم در معرض بازتعریف و نقد واقع میشود. بت سرآغاز هم شکسته خواهد شد. آنگاه زایشی به اقتضاء زمانه روی خواهد نمود. و الا بیتعریف و بیبنیاد و معنا رها خواهی شد و نم فساد در ارکان هستی نهادهای سیاسی رسوخ و همه چیز را فرسوده و لزران خواهد کرد.
آمریکا و اسرائیل نه تنها ترس ایجاد نمیکنند گاه محملی میشوند برای انکار ضرورت تحول. آنها با شرایط فوقالعادهای که ایجاد میکنند، اصل تحول و بازتعریف را به تعویق میاندازند. کمک میکنند تا فروریزی تدریجی در درون متوقف نشود شتاب پیدا کند.
@javadkashi
Forwarded from انجمن علمی روانشناسی شهید بهشتی
♦️مرکز تحقیقات روانشناسی و دین دانشگاه شهید بهشتی، مدرسهی روا و انجمن علمی روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی برگزار میکنند:
📍حلقه کتابخوانی (بوککلاب) کتاب «هفت آزمایش با دین»
🎙با حضور دکتر مهدی نساجی
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی و مترجم کتاب
📆زمان: شروع از سهشنبه، ۱۴ مردادماه
سهشنبهها، از ساعت ۱۹:۳٠ (بهمدت چهار هفته)
📎نوع دوره: رایگان (شرکت برای عموم افراد آزاد و رایگان میباشد)، آنلاین و آفلاین (در قالب جلسات ضبطشده)
📖 شما میتوانید این کتاب را با ۲۵٪ تخفیف و ارسال رایگان، هنگام ثبتنام تهیه فرمایید.
برای ثبتنام، خرید کتاب و کسب اطلاعات بیشتر به روابط عمومی انجمن پیام بدهید.
📱ارتباط با ما:
تلگرام | اینستاگرام | روابط عمومی انجمن
📍حلقه کتابخوانی (بوککلاب) کتاب «هفت آزمایش با دین»
📌 فهرست عناوین کتاب عبارتند از:
▪️آیا (و چگونه) روانشناسان میتوانند دین را مطالعه کنند؟
▪️آیا تفکر به بیخدایی میانجامد؟
▪️آیا کودکان خلقتگرایند؟
▪️آیا خدا شبیه سوپرمن است؟
▪️آیا کودکان به روح باور دارند؟
▪️خدا چه میداند؟
▪️چه چیز یک آیین را تاثیرگذار میکند؟
▪️آیا اضطراب مرگ، پیشران دینداری است؟
🎙با حضور دکتر مهدی نساجی
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی و مترجم کتاب
📆زمان: شروع از سهشنبه، ۱۴ مردادماه
سهشنبهها، از ساعت ۱۹:۳٠ (بهمدت چهار هفته)
📎نوع دوره: رایگان (شرکت برای عموم افراد آزاد و رایگان میباشد)، آنلاین و آفلاین (در قالب جلسات ضبطشده)
📖 شما میتوانید این کتاب را با ۲۵٪ تخفیف و ارسال رایگان، هنگام ثبتنام تهیه فرمایید.
برای ثبتنام، خرید کتاب و کسب اطلاعات بیشتر به روابط عمومی انجمن پیام بدهید.
📱ارتباط با ما:
تلگرام | اینستاگرام | روابط عمومی انجمن
💦آب هست، درایت نیست؛ با اعصاب مردم بازی نکنید.
این روزها، دولت و رسانههای رسمی با لحن هشدارآمیز و تکراری از مردم میخواهند در مصرف آب صرفهجویی کنند. این پیامها با القای مداوم تقصیر به مردم همراه میشود و عملاً نوعی تحمیل احساس گناه (guilt induction) در سطح اجتماعی شکل میگیرد؛ یعنی مردم وادار میشوند بار روانی بحرانی را به دوش بکشند که ریشههای آن جای دیگریست.
در حالی که تنها حدود ۶ درصد آب کشور صرف مصارف خانگی میشود، صرفهجویی ۲۰ درصدی در این بخش حداکثر به کاهش ۱.۲ درصدی در مصرف کل آب منجر خواهد شد؛ عددی بیاثر در مقایسه با فجایع بزرگتری مانند هدررفت بیش از ۵۰ درصد آب کشاورزی بهخاطر سیستمهای سنتی آبیاری و نشت ۳۵ درصدی آب در شبکه توزیع فرسوده و ناکارآمد شهری. در چنین شرایطی، تکرار بیپایان توصیه به صرفهجویی، نهتنها بیفایده بلکه نوعی فرافکنی مسئولیت مدیریتی است.
دولتها اگر نمیخواهند یا نمیتوانند اصلاحات زیربنایی انجام دهند، دستکم نباید مردم را قربانی عملیات روانی کنند. در روانشناسی اجتماعی روشن است که تحمیل احساس گناه، هرچند در کوتاهمدت ممکن است به نوعی تبعیت منجر شود، اما در بلندمدت پیامدی جز درماندگی آموختهشده (learned helplessness)، بیاعتمادی و فرسایش سرمایه اجتماعی ندارد.
وقتی مردم احساس کنند بدون آنکه نقشی واقعی در بحران داشته باشند، مدام باید احساس گناه کنند، نهتنها انگیزهای برای مشارکت نمیماند، بلکه نوعی سرخوردگی جمعی شکل میگیرد.
امروز نوبت آب و برق است، فردا گاز است، روز دیگر ریزگرد و روزی دیگر بحران آلودگی کربنی یا کمبود دارو و اگر هیچکدام نباشد، گشت ارشادی است که به جان مردم می افتد.
مردم خستهاند از اینکه هر روز باید مقصر بحرانی تازه شناخته شوند، در حالی که مسئولان از پاسخگویی فرار میکنند. هشدارهای پشتسرهم، بدون شفافیت، بدون ارائه راهکار و بدون اصلاح ساختار، فقط اعصاب جامعه را فرسوده میکند، مشکلات را حل نمیکند.
صرفهجویی وظیفهای ملی است، اما نه در شرایطی که دولت خود را از مسئولیت مبرا میداند. مشارکت مردمی زمانی شکل میگیرد که اعتماد شکل بگیرد، و اعتماد زمانی زنده میشود که حقیقت گفته شود، نقشها منصفانه تقسیم شود و اصلاحات واقعی آغاز گردد. با تکرار هشدار و انداختن بار بحران بر دوش مردم، هیچ مشکلی حل نمیشود.
اگر درایتی نیست، دستکم با اعصاب مردم بازی نکنید.
مهدی نساجی، عضو هیات علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
این روزها، دولت و رسانههای رسمی با لحن هشدارآمیز و تکراری از مردم میخواهند در مصرف آب صرفهجویی کنند. این پیامها با القای مداوم تقصیر به مردم همراه میشود و عملاً نوعی تحمیل احساس گناه (guilt induction) در سطح اجتماعی شکل میگیرد؛ یعنی مردم وادار میشوند بار روانی بحرانی را به دوش بکشند که ریشههای آن جای دیگریست.
در حالی که تنها حدود ۶ درصد آب کشور صرف مصارف خانگی میشود، صرفهجویی ۲۰ درصدی در این بخش حداکثر به کاهش ۱.۲ درصدی در مصرف کل آب منجر خواهد شد؛ عددی بیاثر در مقایسه با فجایع بزرگتری مانند هدررفت بیش از ۵۰ درصد آب کشاورزی بهخاطر سیستمهای سنتی آبیاری و نشت ۳۵ درصدی آب در شبکه توزیع فرسوده و ناکارآمد شهری. در چنین شرایطی، تکرار بیپایان توصیه به صرفهجویی، نهتنها بیفایده بلکه نوعی فرافکنی مسئولیت مدیریتی است.
دولتها اگر نمیخواهند یا نمیتوانند اصلاحات زیربنایی انجام دهند، دستکم نباید مردم را قربانی عملیات روانی کنند. در روانشناسی اجتماعی روشن است که تحمیل احساس گناه، هرچند در کوتاهمدت ممکن است به نوعی تبعیت منجر شود، اما در بلندمدت پیامدی جز درماندگی آموختهشده (learned helplessness)، بیاعتمادی و فرسایش سرمایه اجتماعی ندارد.
وقتی مردم احساس کنند بدون آنکه نقشی واقعی در بحران داشته باشند، مدام باید احساس گناه کنند، نهتنها انگیزهای برای مشارکت نمیماند، بلکه نوعی سرخوردگی جمعی شکل میگیرد.
امروز نوبت آب و برق است، فردا گاز است، روز دیگر ریزگرد و روزی دیگر بحران آلودگی کربنی یا کمبود دارو و اگر هیچکدام نباشد، گشت ارشادی است که به جان مردم می افتد.
مردم خستهاند از اینکه هر روز باید مقصر بحرانی تازه شناخته شوند، در حالی که مسئولان از پاسخگویی فرار میکنند. هشدارهای پشتسرهم، بدون شفافیت، بدون ارائه راهکار و بدون اصلاح ساختار، فقط اعصاب جامعه را فرسوده میکند، مشکلات را حل نمیکند.
صرفهجویی وظیفهای ملی است، اما نه در شرایطی که دولت خود را از مسئولیت مبرا میداند. مشارکت مردمی زمانی شکل میگیرد که اعتماد شکل بگیرد، و اعتماد زمانی زنده میشود که حقیقت گفته شود، نقشها منصفانه تقسیم شود و اصلاحات واقعی آغاز گردد. با تکرار هشدار و انداختن بار بحران بر دوش مردم، هیچ مشکلی حل نمیشود.
اگر درایتی نیست، دستکم با اعصاب مردم بازی نکنید.
مهدی نساجی، عضو هیات علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
Forwarded from حامیان پزشکیان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
حامیان پزشکیان
در تایید این نکته که آب هست، درایت نیست.
واقعا هنر است که دولتی کشورش را با بیش از ۱۰۰ میلیارد مترمکعب آب تجدید پذیر، به ورشکستگی آبی بکشاند.
واقعا هنر است که دولتی کشورش را با بیش از ۱۰۰ میلیارد مترمکعب آب تجدید پذیر، به ورشکستگی آبی بکشاند.
آقای عراقچی در آستانه مذاکرات با سه کشور اروپایی گفته: هیچ چیز عوض نشده و ما از حق غنی سازی مردم ایران کوتاه نمی آییم.
خیلی هم خوب، اما حق آب مردم ایران چی؟ از اون گذشتید؟ حق هوای سالم؟ حق برق؟ حق اینترنت؟ حق گاز؟
خیلی هم خوب، اما حق آب مردم ایران چی؟ از اون گذشتید؟ حق هوای سالم؟ حق برق؟ حق اینترنت؟ حق گاز؟
Forwarded from رَوا | روانشناسی دین
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رَوا وارد سومین سال فعالیت خود شد.
این ویدیو روایتی از مسیر رَوا در دوسال گذشته و چشمانداز آینده است. در این مسیر افتخار همراهی ۴هزار نفر از شما را در کانال تلگرام رَوا داشتهایم و بیش از ۵هزار بار در کستباکس مهمان شما بودهایم.
از این پس میتوانید تمام مطالب ما را در وبسایت رَوا به نشانی زیر بشنوید:
http://ravaschool.com/
از همراهی شما سپاسگزاریم؛
مدرسه رَوا
مرداد ۱۴۰۴
این ویدیو روایتی از مسیر رَوا در دوسال گذشته و چشمانداز آینده است. در این مسیر افتخار همراهی ۴هزار نفر از شما را در کانال تلگرام رَوا داشتهایم و بیش از ۵هزار بار در کستباکس مهمان شما بودهایم.
از این پس میتوانید تمام مطالب ما را در وبسایت رَوا به نشانی زیر بشنوید:
http://ravaschool.com/
از همراهی شما سپاسگزاریم؛
مدرسه رَوا
مرداد ۱۴۰۴
وداع
پدرم ساعاتی پیش در 71 سالگی از دنیا رفت. او دو سال با بدخیم ترین نوع سرطان (پانکراس)، دست و پنجه نرم کرد و در آخر، مقهور نظم طبیعت شد.
سرطانِ بدخیم سفری رو به پایان است که ویژگی بارز آن مرگ آگاهی است. وقتی سرطانِ بدخیم می آید، هم برای بیمار و هم برای اطرافیان او، زندگی و مرگ با هم در می آمیزند و تجربه ای منحصر به فرد رقم می خورد.
وقتی مرگ به خانه آمده است و در کنار شما نشسته است و با شما زندگی می کند، جهان معنای دیگری پیدا می کند، پرسشهای بزرگ درباره چیستی و چرایی و چگونگی زندگی، جان می گیرند و پرسشهایی که روزی در پستوهای ذهن بودند، به متن زندگی می آیند. تجربه بی واسطه سرطان، فهم ما را از یافته های فلسفی و روانشناختی متحول می کند. در این باره بیشتر خواهم نوشت و برای دانشجویانم بیشتر خواهم گفت.
پدرم اکثر عمر خود را در نعمت و تمول زیست. غیر از دوران سخت کودکی و نوجوانی، که پدرش را در 5 سالگی و مادر را در 18 سالگی از دست داد، و دو سال آخر که رنج سرطان را کشید (هرچند جانانه جنگید)، مابقی عمرش همراه با دستاورد و رضایت بود. از کودکی کار کرد و با دست فروشی آغاز کرد ولی دنیا زود به او روی خوش نشان داد. در میان اطرافیان جایگاه اجتماعی مطلوب داشت. دوستان خوبی داشت که با آنها به سفرهای بسیار در ایران و جهان رفت، همسر عزیزتر از جانی داشت که تا آخرین لحظات، عاشقانه در کنارش بود و همراه او با سرطان مبارزه کرد. فرزندان و داماد و عروسان و نوه ها نیز همگی با همدلی تا آخرین لحظه در کنارش بودند.
از همه عزیزانی که در این دو سال همراه ما بودند، بستگان، دوستان، تیم پزشکان، پرستاران و خدمتکاران تشکر می کنم. بسیاری از آن ها فراتر از انتظار بودند و چنان بذل مهر کردند که ما را غافل گیر نمودند.
سفر دو ساله ما به پایان رسید، پر از لبخندها و اشکها، و سرانجام طبیعت و قدرت در پسِ آن پیروز شد تا همه بدانیم، قادر مطلق یکی است.
روحش شاد.
Rest in peace.
مهدی نساجی، ۲۳ مرداد ۱۴۰۴
پدرم ساعاتی پیش در 71 سالگی از دنیا رفت. او دو سال با بدخیم ترین نوع سرطان (پانکراس)، دست و پنجه نرم کرد و در آخر، مقهور نظم طبیعت شد.
سرطانِ بدخیم سفری رو به پایان است که ویژگی بارز آن مرگ آگاهی است. وقتی سرطانِ بدخیم می آید، هم برای بیمار و هم برای اطرافیان او، زندگی و مرگ با هم در می آمیزند و تجربه ای منحصر به فرد رقم می خورد.
وقتی مرگ به خانه آمده است و در کنار شما نشسته است و با شما زندگی می کند، جهان معنای دیگری پیدا می کند، پرسشهای بزرگ درباره چیستی و چرایی و چگونگی زندگی، جان می گیرند و پرسشهایی که روزی در پستوهای ذهن بودند، به متن زندگی می آیند. تجربه بی واسطه سرطان، فهم ما را از یافته های فلسفی و روانشناختی متحول می کند. در این باره بیشتر خواهم نوشت و برای دانشجویانم بیشتر خواهم گفت.
پدرم اکثر عمر خود را در نعمت و تمول زیست. غیر از دوران سخت کودکی و نوجوانی، که پدرش را در 5 سالگی و مادر را در 18 سالگی از دست داد، و دو سال آخر که رنج سرطان را کشید (هرچند جانانه جنگید)، مابقی عمرش همراه با دستاورد و رضایت بود. از کودکی کار کرد و با دست فروشی آغاز کرد ولی دنیا زود به او روی خوش نشان داد. در میان اطرافیان جایگاه اجتماعی مطلوب داشت. دوستان خوبی داشت که با آنها به سفرهای بسیار در ایران و جهان رفت، همسر عزیزتر از جانی داشت که تا آخرین لحظات، عاشقانه در کنارش بود و همراه او با سرطان مبارزه کرد. فرزندان و داماد و عروسان و نوه ها نیز همگی با همدلی تا آخرین لحظه در کنارش بودند.
از همه عزیزانی که در این دو سال همراه ما بودند، بستگان، دوستان، تیم پزشکان، پرستاران و خدمتکاران تشکر می کنم. بسیاری از آن ها فراتر از انتظار بودند و چنان بذل مهر کردند که ما را غافل گیر نمودند.
سفر دو ساله ما به پایان رسید، پر از لبخندها و اشکها، و سرانجام طبیعت و قدرت در پسِ آن پیروز شد تا همه بدانیم، قادر مطلق یکی است.
روحش شاد.
Rest in peace.
مهدی نساجی، ۲۳ مرداد ۱۴۰۴
✨مجموعه روانشناسی کمبریج منتشر شد.✨
📖این مجموعه که از انتشارات طرح نو و به سردبیری دکتر مهدی نساجی، استادیار گروه روانشناسی دانشگاه شهیدبهشتی، ترجمه و منتشر میشود، به موضوعات روزآمد و متنوع میانرشتهای در حوزهٔ روانشناسی میپردازد.
📖نویسندهٔ هر کتاب سعی میکند ایدههای نوین و پیشروی خود را در قالبی موجز و علمی (چیزی میان یک مقالهٔ پژوهشی و کتاب تخصصی) و با زبانی روشن و شفاف ارائه دهد؛ به شکلی که نه تنها برای مخاطبان حرفهای روانشناسی، بلکه برای خوانندگان دغدغهمندِ غیرمتخصص نیز قابل استفاده باشد.
📖تا کنون ۷ کتاب از این مجموعه منتشر شده است و شما میتوانید با مراجعه به وبسایت انتشارات طرح نو آنها را تهیه نمایید:
https://tarh-e-no.ir/product-category/مجموعۀ-روانشناسی-کمبریج/
https://www.tgoop.com/Ravaschool
مدرسه روا
📖این مجموعه که از انتشارات طرح نو و به سردبیری دکتر مهدی نساجی، استادیار گروه روانشناسی دانشگاه شهیدبهشتی، ترجمه و منتشر میشود، به موضوعات روزآمد و متنوع میانرشتهای در حوزهٔ روانشناسی میپردازد.
📖نویسندهٔ هر کتاب سعی میکند ایدههای نوین و پیشروی خود را در قالبی موجز و علمی (چیزی میان یک مقالهٔ پژوهشی و کتاب تخصصی) و با زبانی روشن و شفاف ارائه دهد؛ به شکلی که نه تنها برای مخاطبان حرفهای روانشناسی، بلکه برای خوانندگان دغدغهمندِ غیرمتخصص نیز قابل استفاده باشد.
📖تا کنون ۷ کتاب از این مجموعه منتشر شده است و شما میتوانید با مراجعه به وبسایت انتشارات طرح نو آنها را تهیه نمایید:
https://tarh-e-no.ir/product-category/مجموعۀ-روانشناسی-کمبریج/
https://www.tgoop.com/Ravaschool
مدرسه روا
وبینار تعامل دوسويه محيط زيست و روانشناسی؛ از اضطراب اقليم تا صلح زيستمبنا
مرکز صلح و محیط زیست و
مجله سپیده دانایی برگزار می کنند
سخنرانان:
آقای دکتر محمود گلزاری؛
«روان شناسی محیطی: تعریف، گستره ی موضوعی و کاربردها»
آقای دکتر هاشمی؛
«سایهی جمعی و انکار نوین تغییر اقلیم: نگاهی روانشناختی به بیعملی در برابر بحران محیطزیست»
آقای دکتر شهریار شهیدی؛
«بهوشیاری در طبیعت: روشی برای نیک زیستی»
خانم دکتر فلاحتی؛
«تاثیر تغییرات اقلیمی بر زنان و خانواده»
آقای دکتر مهدی نساجی؛
«از فرد تا ابرارگانیسم: نگاهی روانشناختی به همپیوندی انسان و محیط زیست»
خانم دکتر نغمه مبرقعی؛
«تاثیر عوامل روانشناختی در ارزشگذاری اقتصادی محیط زیست»
دبیر نشست: آقای دکتر لیاقتی
زمان: ۵ شنبه ۲۴ مهر، ساعت ۱۰ صبح
لینک ورود به نشست:
https://meet.google.com/hdg-hgeg-bmd
مرکز صلح و محیط زیست و
مجله سپیده دانایی برگزار می کنند
سخنرانان:
آقای دکتر محمود گلزاری؛
«روان شناسی محیطی: تعریف، گستره ی موضوعی و کاربردها»
آقای دکتر هاشمی؛
«سایهی جمعی و انکار نوین تغییر اقلیم: نگاهی روانشناختی به بیعملی در برابر بحران محیطزیست»
آقای دکتر شهریار شهیدی؛
«بهوشیاری در طبیعت: روشی برای نیک زیستی»
خانم دکتر فلاحتی؛
«تاثیر تغییرات اقلیمی بر زنان و خانواده»
آقای دکتر مهدی نساجی؛
«از فرد تا ابرارگانیسم: نگاهی روانشناختی به همپیوندی انسان و محیط زیست»
خانم دکتر نغمه مبرقعی؛
«تاثیر عوامل روانشناختی در ارزشگذاری اقتصادی محیط زیست»
دبیر نشست: آقای دکتر لیاقتی
زمان: ۵ شنبه ۲۴ مهر، ساعت ۱۰ صبح
لینک ورود به نشست:
https://meet.google.com/hdg-hgeg-bmd
سلام به مخاطبان عزیز. من هم فردا در این وبینار، چند دقیقهای درباره مفهوم ابرارگانیسم و همپیوندی انسان و محیط زیست، بر اساس کتاب «تلاش جهانی برای بقا» که انتشارات طرح نو اخیرا منتشر کرده است، سخن خواهم گفت.