اینجا داستان | مصطفی مردانی
#امروز دیروز به خودم گفتم مصطفی، با هر چی داری دوباره شروع کن. شاید فکر کنی عقبی، به روز نیستی، قوی نیستی، صدات ممکنه بلرزه، حرف تازه ای نداشته باشی، یا هر چی، وقتی شروع کنی میفهمی که اینها ساختهٔ ذهن خودته. واقعیت هر چیزی ممکنه باشه غیر از این چیزی که توی…
SAHARA
HENSONN
موزیکی که این روزها ترند شده و روی خیلی از ویدئوها میشنویم. گول شروع آرام و نرم آن را نباید خورد. استرس مثل جن واردش میشود.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
اینجا داستان | مصطفی مردانی
#امروز به این نتیجه رسیدم که کنار همدیگر خوشحالتریم. زندگی در همین لحظههای ساده و به ظاهر بیاثر حرکت میکند. آن زمانی که در حال برنامه ریزی برای آینده یا نوشتن دردهایمان برای آرامش هستیم، زندگی دارد میگذرد. اینجا داستان | مصطفی مردانی @Das_tann
#امروز
نمیدانم، اصلا نمیدانم، در سکوت نمیدانیم، باید ادامه دهیم، نمیتوانم ادامه دهم، ادامه میدهم.
نام ناپذیر
ساموئل بکت
نمیدانم، اصلا نمیدانم، در سکوت نمیدانیم، باید ادامه دهیم، نمیتوانم ادامه دهم، ادامه میدهم.
نام ناپذیر
ساموئل بکت
اینجا داستان | مصطفی مردانی
#امروز به این نتیجه رسیدم که کنار همدیگر خوشحالتریم. زندگی در همین لحظههای ساده و به ظاهر بیاثر حرکت میکند. آن زمانی که در حال برنامه ریزی برای آینده یا نوشتن دردهایمان برای آرامش هستیم، زندگی دارد میگذرد. اینجا داستان | مصطفی مردانی @Das_tann
اینجا داستان | مصطفی مردانی
HENSONN – SAHARA
Ayandeh
Farzad Farzin @RozMusic.com
فکر می کنم که هر از گاهی لازم است با چالش جدیدی روبرو شویم تا قدر داشتههایمان را بدانیم. در این حالت بهتر می توانیم دنیا را درک کنیم.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
اینجا داستان | مصطفی مردانی
#امروز چند وقتی هست که دنبال معنای زندگی برای خودم میگردم. امروز فهمیدم که همیشه قرار نیست بین احساسات خوب دنبال معنای زندگی گشت. احساسات منفی هم میتوانند باعث رشد و پیشرفت شوند. به قول یکی از مربیهای ورزشی، خشم را باید برای زمین مسابقه نگه داشت. اینجا…
#امروز
امروز توی جلسه چای و داستان، یکی از من پرسید که شما مطلبی در مورد افسردگی نوشتهاید؟ گفتم، یک مجموعه جستار مینویسم که تمام تجربیات خودم در آن هست. بعد گفت که کاش زودتر بخوانید که همگی به آن نیاز داریم.
توی روزی که شیوا ارسطویی خودخواسته جان خودش را گرفت، به این فکر کردم که واقعاً چه قدر لازم است زودتر از تجربیات خودم بگویم. این سگ سیاه، همه جا دارد قربانی میگیرد.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
امروز توی جلسه چای و داستان، یکی از من پرسید که شما مطلبی در مورد افسردگی نوشتهاید؟ گفتم، یک مجموعه جستار مینویسم که تمام تجربیات خودم در آن هست. بعد گفت که کاش زودتر بخوانید که همگی به آن نیاز داریم.
توی روزی که شیوا ارسطویی خودخواسته جان خودش را گرفت، به این فکر کردم که واقعاً چه قدر لازم است زودتر از تجربیات خودم بگویم. این سگ سیاه، همه جا دارد قربانی میگیرد.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
#کتاب
توی کتاب #اثر_مرکب جمله ای هست که هر چند وقت یک بار به خودم گوشزد می کنم. دارن هاردی میگوید، شون کانری با آن همه قدرت توی بازیگری، صرفاً به خاطر خشم از پدرش وارد این مسیر شده بود. او میخواست به پدرش ثابت کند که در موردش اشتباه میکند.
خشم، خشم، خشم، خودش یک نیروی بسیار محرک و خلاق است. آتش خشم، تمام موانع راه را می سوزاند.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
توی کتاب #اثر_مرکب جمله ای هست که هر چند وقت یک بار به خودم گوشزد می کنم. دارن هاردی میگوید، شون کانری با آن همه قدرت توی بازیگری، صرفاً به خاطر خشم از پدرش وارد این مسیر شده بود. او میخواست به پدرش ثابت کند که در موردش اشتباه میکند.
خشم، خشم، خشم، خودش یک نیروی بسیار محرک و خلاق است. آتش خشم، تمام موانع راه را می سوزاند.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
اینجا داستان | مصطفی مردانی
Farzad Farzin @RozMusic.com – Ayandeh
Forwarded from Afkar | افکار
سگها همه وفادارن،حتی سگ سیاه افسردگی.
امشب شبی نیست که همه پای گوشی باشند. اصلاً اگر الان پاش گوشی هستی، کمی باید به ماه های آینده فکر کنی.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
کاش عشق هم مثل هر چیز دیگری قابل درخواست کردن بود. مثلاً درخواست می دادیم که عشق مورد نیاز است! اما این موضوع به طرز عجیبی قابل درخواست نیست.
البته که عاشقی نیاز به اختیار هر دو طرف دارد. این اختیار آن قدر هم تحت اختیار نیست و خیلی وقت ها جبر زمانی، جغرافیایی، احساسی و اجبارهای دیگر، باعث میشود که در مورد این موضوع خیلی حساس باشیم.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
البته که عاشقی نیاز به اختیار هر دو طرف دارد. این اختیار آن قدر هم تحت اختیار نیست و خیلی وقت ها جبر زمانی، جغرافیایی، احساسی و اجبارهای دیگر، باعث میشود که در مورد این موضوع خیلی حساس باشیم.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
اینجا داستان | مصطفی مردانی
دوستش دارم.
چند وقت پیش که با هم شروع به صحبت در مورد زندگی کردیم، فکر نمیکردم که احساسم تکان خورده باشد. شبهای سادهای بودند که به نظر میرسیدند قرار است بعد از مدتی تمام شوند. اما وقتی این صحبت ها ادامه پیدا کرد، حس کردم که چیزی در ذهن و قلبم تکان خورده باشد. هیچ چیزی نگفتم، حرفی نزدم، و فقط گوش دادم.
گاهی فکر میکنم گوش دادن کافی نیست، گاهی فکر میکنم حرف زدن هم کافی نیست. اما ابزار بیشتری ندارم و نمیدانم این حسی که به وجود آمده، قرار است من را به کجا ببرد. اما این حس را دوست دارم.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
گاهی فکر میکنم گوش دادن کافی نیست، گاهی فکر میکنم حرف زدن هم کافی نیست. اما ابزار بیشتری ندارم و نمیدانم این حسی که به وجود آمده، قرار است من را به کجا ببرد. اما این حس را دوست دارم.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
اینجا داستان | مصطفی مردانی
#سگ_سیاه سوگواری فقط برای گذشته نیست. آدم برای آیندهای که میتوانست باشد و دیگر نیست، بیشتر سوگوار میشود. اینجا داستان | مصطفی مردانی @Das_tann
#سگ_سیاه
وقتی سگ سیاه آرام شود و با زندگیمان کاری نداشته باشد، احساسات سفید و رنگی سراغمان میآیند. روزهای اول فقط درد میکشیم، چون افسردگی قرار بده که جلوی دردهایمان را بگیرد. اما وقتی تواناییمان بالا رفت و دوباره توانستیم با آنها روبرو شویم، دردها هم برمیگردند و افسردگی میرود.
تا اینجا، قسمت سخت ماجراست که هر کسی با آن روبرو میشود. به مرور احساسات خوب هم پیدایشان میشود. آدم حس میکند غذا چه طعم خوبی دارد، چه قدر بوی خوب توی هوا هست، چرا نور آفتاب که روی زمین میافتد، این قدر دلبری میکند. این هاشورهای آبی که روی فرش افتاده، چه قدر منظم و دقیق هستند.
این همان حسی است که نشان میدهد سگ سیاه دیگر کاری به کارمان ندارد.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
وقتی سگ سیاه آرام شود و با زندگیمان کاری نداشته باشد، احساسات سفید و رنگی سراغمان میآیند. روزهای اول فقط درد میکشیم، چون افسردگی قرار بده که جلوی دردهایمان را بگیرد. اما وقتی تواناییمان بالا رفت و دوباره توانستیم با آنها روبرو شویم، دردها هم برمیگردند و افسردگی میرود.
تا اینجا، قسمت سخت ماجراست که هر کسی با آن روبرو میشود. به مرور احساسات خوب هم پیدایشان میشود. آدم حس میکند غذا چه طعم خوبی دارد، چه قدر بوی خوب توی هوا هست، چرا نور آفتاب که روی زمین میافتد، این قدر دلبری میکند. این هاشورهای آبی که روی فرش افتاده، چه قدر منظم و دقیق هستند.
این همان حسی است که نشان میدهد سگ سیاه دیگر کاری به کارمان ندارد.
اینجا داستان | مصطفی مردانی
@Das_tann
اینجا داستان | مصطفی مردانی
دوستش دارم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from •♤ #نفیسه_دربندی ♤•