مملکت عجیبی داریم، مناسبت های خارجی از جمله بلک فرایدی چندین درصد قیمتا پایین تر میاد اما مناسب های خودمون چندین برابر قیمت ها افزایش پیدا میکنه !
زخمی که خونش بند اومده با آرومترین ضربه خونش جاری میشه، حالا تو همش بگو چرا انقدر حساسی مگه چیکارت کردم.
نمیدونم میفهمی چی میگم یا نه؛ ولی بعضی شبها واقعاً، عمیقاً، جداً، شدیداً، احتیاج دارم بشینم توُ ماشین و یکی تا صبح برونه و خسته نشه و یه موزیک لایت پخش شه.
ولی هیچکس چشماش مثلِ تو قشنگ نیست، هیچکس مثلِ تو نمیتونه انقدر قشنگ بخنده، هیچکس به اندازه تو برام دوست داشتنی نیست، تو کاری میکنی که حتی قلبمم لبخند میزنه.
از اونایی بود که به جزئیات اهمیت میداد، از اونایی که موقعِ راه رفتن حواسش بود حتی مورچهها رو لگد نکنه، از اونایی که با ماهُ ستاره حرف میزد و عاشقِ شعر بود.
بچهها شما واقعاً حالتون خوبه؟ مثلا وقتی راه میرید، حرف میزنید، کار میکنید و حتی میخندین یهو توُ سرتون این فکر که چقدر دلم میخواد وجود نداشته باشم نمیاد؟
میگفت تو خیلی زود رنجی؛ دلم میخواست بهش میگفتم آدما از کسایی که دوسشون دارن بیشتر میرنجن، وگرنه بقیه که مهم نیستن.
جداً من اکثرِ ویژگیهای مثبتم رو مدیون حوصلهی نداشتهم هستم، زیاد سوال نمیپرسم، سرمُ توُ زندگی مردم نمیکنم، پشت سر کسی حرف نمیزنم، با کسی بحث نمیکنم، همه و همه فقط چون حوصله خودمم ندارم.
بوس اعتیادآوره؛ یه دونه میدی فکر میکنی کافیه دیگه الان آخریشه، ولی یهو میبینی دیگه دلت نمیخواد تموم شه؛ هی یکی دیگه، یکی دیگه، طولانیتر.
سیاهچالهست اصلاً :))
سیاهچالهست اصلاً :))
شد شد، نشد؛ اینبار بند کفشمو محکمتر میبندمُ انجامش میدم، اینبار با موهای سفیدِ بیشتر، همراهِ معده درد و تیر کشیدن قلبم.