📲هوش مصنوعی و تئوری توطئه یا مزیت رقابت بازار؟📱
متنی در مجازی دست به دست میشود در مورد اینکه چرا هوش مصنوعی رایگان در دسترس است که با سوگیری و وحشت از تکنولوژی سیاه ترین سناریوهای آخرالزمانی را به سازندگان هوش مصنوعی نسبت داده.اما متن دستکاری شده و بدترین طرحهای ممکنه را تنها مطرح کرده.
اول اینکه خیلی امکانات سطح بالا رایگان نیست دوم اینکه رقابت در بازار این منفعت را برای عموم جامعه داشته و خود از مزایای سرمایه داری است نه صرفا تئوری های توهم و وحشتناک.
🔻متن زیر به خوبی توضیح داده:
در اینجا سه دلیل اصلی برای این دسترسی گسترده و سریع ارائه میشود:
۱. رقابت شدید و استراتژی “جذب و تسلط” (Land Grab Strategy)
بزرگترین محرک، رقابت شدید بین غولهای فناوری (مانند گوگل، متا، مایکروسافت و OpenAI) است.
استراتژی دسترسی: این شرکتها میدانند که برنده نهایی، شرکتی خواهد بود که بیشترین تعداد کاربر و بیشترین دادههای تعاملی (Feedback) را جمعآوری کند. اگر یک مدل عالی را رایگان یا با هزینه بسیار کم ارائه دهند، کاربران زیادی را جذب میکنند.
جمعآوری دادههای دنیای واقعی: هر چه مردم بیشتر از مدلهای رایگان استفاده کنند، دادههای بیشتری درباره نحوه تعامل، سؤالات، و نقاط ضعف مدل تولید میشود. این دادهها برای آموزش و بهبود مدلهای نسل بعدی که احتمالاً پولی خواهند بود، بسیار ارزشمند است.
استانداردسازی: ارائه مدلهای قوی بهطور رایگان، یک استاندارد جدید در بازار ایجاد میکند. رقبا نیز مجبورند برای بقا، مدلهای خود را با قیمتهای پایین یا رایگان عرضه کنند.
۲. پیشرفتهای سختافزاری و بهینهسازی مدلها
سرعت پیشرفت هوش مصنوعی به دو عامل بستگی دارد که اخیراً به نقطه عطف رسیدهاند:
بهینهسازی الگوریتمی (مانند معماری ترنسفورمر): معماریهایی که امروز استفاده میشوند (مانند ترنسفورمرها که اساس GPTها هستند)، بسیار کارآمدتر از مدلهای قدیمیتر هستند. این بهینهسازی باعث شده است که برای رسیدن به عملکردی مشابه، به داده و قدرت محاسباتی کمتری نیاز باشد.
استفاده از مدلهای کوچکتر و کارآمدتر: شرکتها یاد گرفتهاند چگونه مدلهای بزرگ (که آموزششان میلیونها دلار هزینه دارد) را فشردهسازی کنند (مانند تکنیکهای کوانتیزهسازی یا دانش تقطیری). این مدلهای فشردهتر میتوانند با هزینه عملیاتی بسیار پایینتری روی سرورها اجرا شوند، که هزینه ارائه رایگان را برای شرکتها قابل تحمل میکند.
۳. مدل کسبوکار “فریمیوم” (Freemium) و درآمد غیرمستقیم
بسیاری از این ابزارهای رایگان، در واقع بخشی از یک مدل کسبوکار گستردهتر هستند:
فروش دسترسی سازمانی/API: مدلهای رایگان برای عموم مردم (Consumer-facing) جذاب هستند، اما درآمد اصلی از نسخههای سازمانی (Enterprise) و فروش دسترسی به رابط برنامهنویسی (API) به شرکتها و توسعهدهندگان کسب میشود. شرکتها مایلند برای قابلیت اطمینان، سرعت بالا، امنیت داده و مدلهای اختصاصی هزینه کنند.
تسهیل در اکوسیستم: شرکتهایی مانند مایکروسافت (از طریق سرمایهگذاری در OpenAI) مدلهای هوش مصنوعی را در محصولات اصلی خود (مانند ویندوز، آفیس و بینگ) ادغام میکنند. دسترسی رایگان عمومی به مدل پایه، باعث میشود کاربران به اکوسیستم کلی آن شرکت وابسته شوند.
اهمیت سرمایهگذاری: در حال حاضر، بسیاری از این پروژهها در مرحلهای هستند که شرکتهای سرمایهگذار (مانند سرمایهگذاران خطرپذیر یا خود شرکتهای بزرگ) آمادهاند تا برای مدتی ضرردهی را بپذیرند تا در نهایت موقعیت انحصاری خود را در بازار آینده به دست آورند.
به طور خلاصه، دسترسی رایگان فعلی یک استراتژی رقابتی بازار و جمعآوری داده است، که توسط بهرهوری روزافزون سختافزار و الگوریتمها پشتیبانی میشود تا در نهایت منجر به فروش خدمات سطح بالاتر به کسبوکارها گردد.
@cafe_andishe95
متنی در مجازی دست به دست میشود در مورد اینکه چرا هوش مصنوعی رایگان در دسترس است که با سوگیری و وحشت از تکنولوژی سیاه ترین سناریوهای آخرالزمانی را به سازندگان هوش مصنوعی نسبت داده.اما متن دستکاری شده و بدترین طرحهای ممکنه را تنها مطرح کرده.
اول اینکه خیلی امکانات سطح بالا رایگان نیست دوم اینکه رقابت در بازار این منفعت را برای عموم جامعه داشته و خود از مزایای سرمایه داری است نه صرفا تئوری های توهم و وحشتناک.
🔻متن زیر به خوبی توضیح داده:
در اینجا سه دلیل اصلی برای این دسترسی گسترده و سریع ارائه میشود:
۱. رقابت شدید و استراتژی “جذب و تسلط” (Land Grab Strategy)
بزرگترین محرک، رقابت شدید بین غولهای فناوری (مانند گوگل، متا، مایکروسافت و OpenAI) است.
استراتژی دسترسی: این شرکتها میدانند که برنده نهایی، شرکتی خواهد بود که بیشترین تعداد کاربر و بیشترین دادههای تعاملی (Feedback) را جمعآوری کند. اگر یک مدل عالی را رایگان یا با هزینه بسیار کم ارائه دهند، کاربران زیادی را جذب میکنند.
جمعآوری دادههای دنیای واقعی: هر چه مردم بیشتر از مدلهای رایگان استفاده کنند، دادههای بیشتری درباره نحوه تعامل، سؤالات، و نقاط ضعف مدل تولید میشود. این دادهها برای آموزش و بهبود مدلهای نسل بعدی که احتمالاً پولی خواهند بود، بسیار ارزشمند است.
استانداردسازی: ارائه مدلهای قوی بهطور رایگان، یک استاندارد جدید در بازار ایجاد میکند. رقبا نیز مجبورند برای بقا، مدلهای خود را با قیمتهای پایین یا رایگان عرضه کنند.
۲. پیشرفتهای سختافزاری و بهینهسازی مدلها
سرعت پیشرفت هوش مصنوعی به دو عامل بستگی دارد که اخیراً به نقطه عطف رسیدهاند:
بهینهسازی الگوریتمی (مانند معماری ترنسفورمر): معماریهایی که امروز استفاده میشوند (مانند ترنسفورمرها که اساس GPTها هستند)، بسیار کارآمدتر از مدلهای قدیمیتر هستند. این بهینهسازی باعث شده است که برای رسیدن به عملکردی مشابه، به داده و قدرت محاسباتی کمتری نیاز باشد.
استفاده از مدلهای کوچکتر و کارآمدتر: شرکتها یاد گرفتهاند چگونه مدلهای بزرگ (که آموزششان میلیونها دلار هزینه دارد) را فشردهسازی کنند (مانند تکنیکهای کوانتیزهسازی یا دانش تقطیری). این مدلهای فشردهتر میتوانند با هزینه عملیاتی بسیار پایینتری روی سرورها اجرا شوند، که هزینه ارائه رایگان را برای شرکتها قابل تحمل میکند.
۳. مدل کسبوکار “فریمیوم” (Freemium) و درآمد غیرمستقیم
بسیاری از این ابزارهای رایگان، در واقع بخشی از یک مدل کسبوکار گستردهتر هستند:
فروش دسترسی سازمانی/API: مدلهای رایگان برای عموم مردم (Consumer-facing) جذاب هستند، اما درآمد اصلی از نسخههای سازمانی (Enterprise) و فروش دسترسی به رابط برنامهنویسی (API) به شرکتها و توسعهدهندگان کسب میشود. شرکتها مایلند برای قابلیت اطمینان، سرعت بالا، امنیت داده و مدلهای اختصاصی هزینه کنند.
تسهیل در اکوسیستم: شرکتهایی مانند مایکروسافت (از طریق سرمایهگذاری در OpenAI) مدلهای هوش مصنوعی را در محصولات اصلی خود (مانند ویندوز، آفیس و بینگ) ادغام میکنند. دسترسی رایگان عمومی به مدل پایه، باعث میشود کاربران به اکوسیستم کلی آن شرکت وابسته شوند.
اهمیت سرمایهگذاری: در حال حاضر، بسیاری از این پروژهها در مرحلهای هستند که شرکتهای سرمایهگذار (مانند سرمایهگذاران خطرپذیر یا خود شرکتهای بزرگ) آمادهاند تا برای مدتی ضرردهی را بپذیرند تا در نهایت موقعیت انحصاری خود را در بازار آینده به دست آورند.
به طور خلاصه، دسترسی رایگان فعلی یک استراتژی رقابتی بازار و جمعآوری داده است، که توسط بهرهوری روزافزون سختافزار و الگوریتمها پشتیبانی میشود تا در نهایت منجر به فروش خدمات سطح بالاتر به کسبوکارها گردد.
@cafe_andishe95
👍10❤2👎1
لیبراسیون/لیبرالیسم
⏹وضع نامطلوب کنونی دستپخت روشنفکران است نه آیین و آیینمداران⏹ 📍نه در مقام محاکمه و یقهگیری و مقصر تراشی که روا یا ناروا، مشکلی را حل نمیکند ولی مهم است که بفهمیم چه ایدههایی، چه بنیانهایی، چه مواضعی، چه موازینی ما را به اینجا رسانده که لااقل در ادامه…
🔖امپریالیسم اروپایی در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ به پایان رسید. از آن زمان تا کنون دنیای غیرغرب نیم قرن فرصت داشته تا به شکوفایی اقتصادی خاص خود دست پیدا کند.
این حقیقت که بسیاری از این کشورها در طول این مدت، یک قدم از آن فناوری قدیمی که سرمایه گذاری اروپای استعماری در آنجا ایجاد کرد پیش تر نرفته اند، تقصير غرب نیست.
🔗آن دسته از کشورهایی که غرب را الگوی خود کردند، همچون کره جنوبی، سنگاپور، و تایوان، نشان دادند که با یک پس زمینه جهان سومی هم می توان در طول دو نسل به یک ملت مدرن، لیبرال دموکرات و شکوفا تبدیل شد. آن کشورهایی که کماکان غرق در افلاس و عقب ماندگی اند، فلاكتشان ناشی از سلطه جویی، نژادپرستی و ستم غرب نیست، بلکه معلول سیاست ها و برنامه های سوسیالیستی ای است که خود انتخاب کرده اند یا از قبل جنگ داخلی و انقلاب بر آنها تحمیل شده است ...
📌امروز ما در دوره ای از بربریت و انحطاط زندگی می کنیم. پشت دیوارها بربرهایی هستند که می خواهند ما را نابود کنند و در درون جامعه ما فرهنگی رو به انحطاط قرار دارد. ما فقط چیزی را به دست می آوریم که سزاوارش هستیم.
انتقادهای بی رحمانه از غرب که چپهای دانشگاهی و نخبگان فرهنگی ما از دهه ۱۹۶۰ خود را درگیر آن کرده اند رقبای ما را جسارت می دهد و هم زمان اراده ما برای مقاومت را تحلیل می برد. پیامدهای این فرهنگ رقیب همه جا در اطراف ما دیده می شود، اما راه رویارویی با آن چندان روشن نیست.
بقای اصول بنیادین فرهنگ غرب درباره آزادی بیان و آزادی تحقیق علمی تماما بسته به این است که آیا ما از آن درجه هوش برخوردار هستیم که ارزش واقعی آنها را درک کرده و آیا اراده این را داریم که با دشمنان این ارزش ها مقابله کنیم».
📄📚بخشی از نوشته کیت ویندشاتل از کتاب لیبرالیسم محافظهکار مترجم مرتضی مردیها
@cafe_andishe95
این حقیقت که بسیاری از این کشورها در طول این مدت، یک قدم از آن فناوری قدیمی که سرمایه گذاری اروپای استعماری در آنجا ایجاد کرد پیش تر نرفته اند، تقصير غرب نیست.
🔗آن دسته از کشورهایی که غرب را الگوی خود کردند، همچون کره جنوبی، سنگاپور، و تایوان، نشان دادند که با یک پس زمینه جهان سومی هم می توان در طول دو نسل به یک ملت مدرن، لیبرال دموکرات و شکوفا تبدیل شد. آن کشورهایی که کماکان غرق در افلاس و عقب ماندگی اند، فلاكتشان ناشی از سلطه جویی، نژادپرستی و ستم غرب نیست، بلکه معلول سیاست ها و برنامه های سوسیالیستی ای است که خود انتخاب کرده اند یا از قبل جنگ داخلی و انقلاب بر آنها تحمیل شده است ...
📌امروز ما در دوره ای از بربریت و انحطاط زندگی می کنیم. پشت دیوارها بربرهایی هستند که می خواهند ما را نابود کنند و در درون جامعه ما فرهنگی رو به انحطاط قرار دارد. ما فقط چیزی را به دست می آوریم که سزاوارش هستیم.
انتقادهای بی رحمانه از غرب که چپهای دانشگاهی و نخبگان فرهنگی ما از دهه ۱۹۶۰ خود را درگیر آن کرده اند رقبای ما را جسارت می دهد و هم زمان اراده ما برای مقاومت را تحلیل می برد. پیامدهای این فرهنگ رقیب همه جا در اطراف ما دیده می شود، اما راه رویارویی با آن چندان روشن نیست.
بقای اصول بنیادین فرهنگ غرب درباره آزادی بیان و آزادی تحقیق علمی تماما بسته به این است که آیا ما از آن درجه هوش برخوردار هستیم که ارزش واقعی آنها را درک کرده و آیا اراده این را داریم که با دشمنان این ارزش ها مقابله کنیم».
📄📚بخشی از نوشته کیت ویندشاتل از کتاب لیبرالیسم محافظهکار مترجم مرتضی مردیها
@cafe_andishe95
👍16❤2👏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📄🎥داستان جالب چگونگی شکل گیری اولین سازمان حفاظت از محیط زیست ایران
🐺🐦⬛️
اسکندر فیروز (زاده ۱۶ مرداد ۱۳۰۵ در شیراز – درگذشته ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ در واشینگتن، دی.سی.)
نخستین رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران
@cafe_andishe95
🐺🐦⬛️
اسکندر فیروز (زاده ۱۶ مرداد ۱۳۰۵ در شیراز – درگذشته ۱۴ اسفند ۱۳۹۸ در واشینگتن، دی.سی.)
نخستین رئیس سازمان حفاظت محیط زیست ایران
@cafe_andishe95
👍15
Forwarded from ساسان آقایی
✋ شهادتنامهی یک ونزوئلایی
✍ مکس منرز، حقوقدان و کنشگر ونزوئلایی
بهعنوان یک ونزوئلایی، بگذارید بیرحمانه صادق باشم:
پس از ۲۶ سال، ما همه چیز را امتحان کردهایم: اعتراضات، انتخابات، گفتوگو، فشار بینالمللی. در عوض، با شکنجه، زندان، ناپدیدشدن و کشتن انسانهای بیگناه روبهرو شدهایم. هر کسی که جرات مخالفت داشته باشد تحت تعقیب قرار میگیرد، شکار میشود یا خاموشش میکنند. ما در این مسیر جانها، امید و چندین نسل را از دست دادهایم.
هیچکدام از اینها به یک دلیل ساده جواب نداده است: رژیم مادورو هرگز اجازهی تغییر واقعی را نخواهد داد.
آیا ما خواهان یک حملهی نظامی هستیم؟ نه.
اما آیا به کمک خارجی نیاز داریم؟ قطعن، هیچ انتخاب دیگری نداریم.
این یک حکومت اقتدارگرای معمولی نیست.
این رژیمی است که به شکل بینالمللی به ارتباط با قاچاق مواد مخدر، فساد و همکاری با شبکههای جنایی متهم شده است. افزون بر آن، گزارشهای گستردهی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و آمریکای لاتین دربارهی حضور هستهها و گروههای افراطی خارجیِ دشمن ایالات متحده هشدار دادهاند که از خاک ونزوئلا بهعنوان پناهگاه امن استفاده میکنند.
هیچ جمعیت غیرنظامیای نمیتواند دیکتاتوریای را که ارتش، دادگاهها، رسانهها، زندانها و تکتک نهادها را از بالا تا پایین کنترل میکند، سرنگون کند، بهویژه دیکتاتوریای که حاضر است شهروندان خودش را شکنجه کند و بکشد.
انتظار اینکه فقط ونزوئلاییها بتوانند آن ماشین را از هم بپاشند نهتنها غیرواقعبینانه است، بلکه غیرانسانی است.
✔️ @SasanAghaei
📌 در این ویدیو گفته بودم که آمارها و واقعیتهای امروز ونزوئلا را به یاد بسپارید تا فردا چپ این را تبدیل به یک تاریخ جعلی دیگر نکند که "علیه حکومت مردمی و دموکراتیک مادورو، کودتا کردند"
✍ مکس منرز، حقوقدان و کنشگر ونزوئلایی
بهعنوان یک ونزوئلایی، بگذارید بیرحمانه صادق باشم:
پس از ۲۶ سال، ما همه چیز را امتحان کردهایم: اعتراضات، انتخابات، گفتوگو، فشار بینالمللی. در عوض، با شکنجه، زندان، ناپدیدشدن و کشتن انسانهای بیگناه روبهرو شدهایم. هر کسی که جرات مخالفت داشته باشد تحت تعقیب قرار میگیرد، شکار میشود یا خاموشش میکنند. ما در این مسیر جانها، امید و چندین نسل را از دست دادهایم.
هیچکدام از اینها به یک دلیل ساده جواب نداده است: رژیم مادورو هرگز اجازهی تغییر واقعی را نخواهد داد.
آیا ما خواهان یک حملهی نظامی هستیم؟ نه.
اما آیا به کمک خارجی نیاز داریم؟ قطعن، هیچ انتخاب دیگری نداریم.
این یک حکومت اقتدارگرای معمولی نیست.
این رژیمی است که به شکل بینالمللی به ارتباط با قاچاق مواد مخدر، فساد و همکاری با شبکههای جنایی متهم شده است. افزون بر آن، گزارشهای گستردهی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و آمریکای لاتین دربارهی حضور هستهها و گروههای افراطی خارجیِ دشمن ایالات متحده هشدار دادهاند که از خاک ونزوئلا بهعنوان پناهگاه امن استفاده میکنند.
هیچ جمعیت غیرنظامیای نمیتواند دیکتاتوریای را که ارتش، دادگاهها، رسانهها، زندانها و تکتک نهادها را از بالا تا پایین کنترل میکند، سرنگون کند، بهویژه دیکتاتوریای که حاضر است شهروندان خودش را شکنجه کند و بکشد.
انتظار اینکه فقط ونزوئلاییها بتوانند آن ماشین را از هم بپاشند نهتنها غیرواقعبینانه است، بلکه غیرانسانی است.
✔️ @SasanAghaei
📌 در این ویدیو گفته بودم که آمارها و واقعیتهای امروز ونزوئلا را به یاد بسپارید تا فردا چپ این را تبدیل به یک تاریخ جعلی دیگر نکند که "علیه حکومت مردمی و دموکراتیک مادورو، کودتا کردند"
Telegram
ساسان آقایی
📰 پیشبینی زمان سقوط مادورو در گفتگوی مدبویز:
📺 چپ چگونه ویران میکند؟
ونزوئلا وارد لحظهی حساس تاریخ خود میشود، ترامپ مسیری را آغاز کرده که پایانی بر آن نخواهد بود جز سرنگونی مادورو.
در ویدیوی جدید مدبویز، ساسان آقایی به همراه مجتبی حصامی یادآوری میکنند…
📺 چپ چگونه ویران میکند؟
ونزوئلا وارد لحظهی حساس تاریخ خود میشود، ترامپ مسیری را آغاز کرده که پایانی بر آن نخواهد بود جز سرنگونی مادورو.
در ویدیوی جدید مدبویز، ساسان آقایی به همراه مجتبی حصامی یادآوری میکنند…
👍25❤2👌2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👤 عبدالرضا انصاری
🏆مدیر تکنوکرات موفق و برگزار کننده جشن های ۲۵۰۰ ساله
سیاستمدار و اقتصاددان ایرانی
استاندار خوزستان، وزیر کار ، وزیر کشور
مدیرعامل سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در دوره پادشاهی محمدرضاشاه پهلوی
@cafe_andishe95
🏆مدیر تکنوکرات موفق و برگزار کننده جشن های ۲۵۰۰ ساله
سیاستمدار و اقتصاددان ایرانی
استاندار خوزستان، وزیر کار ، وزیر کشور
مدیرعامل سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در دوره پادشاهی محمدرضاشاه پهلوی
@cafe_andishe95
❤24😭4👍3👎2
Forwarded from Reza Pahlavi | رضا پهلوی
"اگر هر گروه کوچک، درست و آرام عمل کند، هیچ قدرتی توان مهار ملت بزرگ ایران را نخواهد داشت."
#گارد_جاویدان_ایران، راهنمای ساخت گروههای کوچک برای خیزش بزرگ ملی
https://iranopasmigirim.com/fa/immortal-guard-of-iran
#ایران_را_پس_میگیریم
@OfficialRezaPahlavi
#گارد_جاویدان_ایران، راهنمای ساخت گروههای کوچک برای خیزش بزرگ ملی
https://iranopasmigirim.com/fa/immortal-guard-of-iran
#ایران_را_پس_میگیریم
@OfficialRezaPahlavi
👍23👌4👎2🤯1
لیبراسیون/لیبرالیسم
«ملت بیگذشته، بیریشه است. اگر ریشههای خود را با دست خویش ببریم، دیگر از ما چیزی جز گرد و خاکی بر باد رفته باقی نمیماند.» 📘ایوان تورگنیف، نویسنده لیبرال روس پدران و پسران، ترجمۀ سروش حبیبی @cafe_andishe95
🗽نبرد غربگرایان لیبرال و غربستیزان روسیه در قامت تورگنیف و داستایوفسکی⚫️
این جدال در زمینهای رخ داد که روسیه، پس از شکست در جنگ کریمه (۱۸۵۳-۱۸۵۶) و در دوران اصلاحات آغازین تزار الکساندر دوم، به شدت تحت فشار بود تا مدرن شود و از عقبماندگی خود در برابر غرب اروپا فاصله بگیرد.
غربگرایان گروهی از روشنفکران بودند که معتقد بودند روسیه تنها با پذیرش کامل الگوهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اروپای غربی میتواند پیشرفت کند و شکوفا شود.
🔑باورهای کلیدی آنان:
تاریخ خطی و جهانشمول: آنها تاریخ را خطی میدانستند که اروپا آن را رهبری میکند. روسیه برای موفقیت باید مراحل توسعهی غرب (از رنسانس تا انقلاب صنعتی) را طی کند.
نقد بطریقهی روسی: آنها سنتهای اجتماعی و نهادهای سنتی روسی (مانند رژیم سرواژگی، کلیسای ارتدوکس سنتی، و خودکامگی تزار) را مانع اصلی مدرنیزاسیون میدانستند.
عقل و علم: تأکید زیادی بر خرد، علم، عقلگرایی، لیبرالیسم سیاسی و ساختارهای قانونی غرب داشتند.
شخصیتهای شاخص: افرادی مانند تیموفی گرانووسکی (تاریخنگار)، نیکلای استنکویچ، و در مرحلهای، نویسندگانی مانند ایوان تورگنیف و در حوزههای اصلاحات سیاسی، پتر استولپین (گرچه دیرتر).
ایوان تورگنیف (Ivan Turgenev) نمونهی برجستهی غربگرایی در ادبیات است. آثار او (مانند پدران و پسران) اغلب به تصویر کشیدن تعارض میان نسل قدیمیتر، سنتی و نسل جدیدِ عقلگرا و واقعبین (مانند نیهیلیستها که غربگراهای افراطی بودند) میپردازد. تورگنیف از نظر سبک و دغدغههای ادبی کاملاً متأثر از ادبیات فرانسه و انگلستان بود و معتقد بود که روسیه باید به اروپاییها بپیوندد.
2️⃣ اسلاوگراها (Slavophiles)
اسلاوگراها واکنشی مستقیم به نفوذ بیش از حد فرهنگ غرب بودند. آنها معتقد بودند که روسیه دارای مسیر توسعهی منحصربهفرد و برتری معنوی است که از ریشههای ارتدوکس و ساختارهای اجتماعی اسلاوی سرچشمه میگیرد.
باورهای کلیدی:
مسیر ویژه: روسیه نیازی به تقلید از غرب ندارد؛ بلکه باید به هستهی معنوی خود بازگردد تا به بشریت، بهویژه غربِ مادیگرا، مسیر نجات را نشان دهد.
ارزشهای سنتی: آنها از کلیسای ارتدوکس، دهکدهی روستایی و ماهیت اجتماعی و اشتراکی جامعهی اسلاوی دفاع میکردند.
نقد غرب: غرب را به دلیل فردگرایی، مادیگرایی، شکافهای طبقاتی، و از دست دادن وحدت معنوی پس از اصلاحات مذهبی (پروتستانتیسم)، محکوم میکردند.
شخصیتهای شاخص: ایوان کیریفسکی، الکسی خومیاکوف، و در حوزهی ادبیات و فلسفه، کنستانتین آکساکوف.
داستایوفسکی و ناسیونالیسم ارتدوکس
فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoevsky) نمایندهی برجستهی این تفکر بود، هرچند رویکرد او اغلب فراتر از اسلاوگرایی صرف بود و به ناسیونالیسم افراطی و مذهبی متمایل میشد که گاهی به آن ارتدکسی ناسیونالیستی میگویند.
🌀دوران تبعید داستایوفسکی به سیبری و آشنایی عمیق او با تودهی مردم و ایمان راسخ آنها، دیدگاههایش را شکل داد.
نقد لیبرالیسم و نیهیلیسم: داستایوفسکی در آثارش (مانند شیاطین) لیبرالها، سوسیالیستها و بهویژه نیهیلیستهای غربگرا را افرادی سطحی، بیریشه و خطرناک میدانست که با ترویج الحاد و فردگرایی، در حال نابودی روح روسیه هستند.
رسالت مسیحایی روسیه: او معتقد بود که تنها ایمان واقعی و روح کلیسای ارتدوکس روسی است که میتواند اروپا را که به دام مادیگرایی و عقلگرایی افتاده، نجات دهد.
💥تورگنیف نمایندهی روشنفکران لیبرال، طرفدار فرهنگ اروپایی و اصلاحات تدریجی بود.
او به نظم، منطق و تمدن غربی باور داشت و نویسندگانی چون گوته و فلوبر را ستایش میکرد.
داستایوفسکی برعکس، نگاه عمیقاً مذهبی و ملیگرایانه داشت.
او به «روح روسی» و رنج، ایمان و نجات از طریق معنویت باور داشت و غربگرایی را نوعی تهی شدن از معنا میدید.
با این تفاوت دیدگاهها، مسیرشان در دههی ۱۸۶۰ کاملاً جدا شد.
💥 برخورد و اختلاف شخصی
آن دو در محافل ادبی سنپترزبورگ و سپس در منفی کنفرانسهای نویسندگان روس خارج کشور (مثلاً در آلمان) بارها رودررو شدند. در یکی از دیدارها، گفته میشود که داستایوفسکی به تورگنیف گفت:
«شما روس نیستید، شما فقط یک اروپایی سرد هستید.»
تورگنیف هم در پاسخ با تمسخر گفت:
«و شما یک متعصب مذهبی بیمنطق!»
داستایوفسکی بعدها در رمان «شیاطین» (The Devils / Demons) شخصیتهایی دارد که برخی منتقدان آنها را نیشی به تورگنیف و لیبرالهای اروپاییمآب میدانند — بهویژه شخصیت «کارامازوفِ منفی» که از تقلید کورکورانه از غرب حرف میزند.
تورگنیف هم در مکاتباتش، داستایوفسکی را فردی «هیستریک و بیمار مذهبی» خوانده است.
@cafe_andishe95
این جدال در زمینهای رخ داد که روسیه، پس از شکست در جنگ کریمه (۱۸۵۳-۱۸۵۶) و در دوران اصلاحات آغازین تزار الکساندر دوم، به شدت تحت فشار بود تا مدرن شود و از عقبماندگی خود در برابر غرب اروپا فاصله بگیرد.
غربگرایان گروهی از روشنفکران بودند که معتقد بودند روسیه تنها با پذیرش کامل الگوهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اروپای غربی میتواند پیشرفت کند و شکوفا شود.
🔑باورهای کلیدی آنان:
تاریخ خطی و جهانشمول: آنها تاریخ را خطی میدانستند که اروپا آن را رهبری میکند. روسیه برای موفقیت باید مراحل توسعهی غرب (از رنسانس تا انقلاب صنعتی) را طی کند.
نقد بطریقهی روسی: آنها سنتهای اجتماعی و نهادهای سنتی روسی (مانند رژیم سرواژگی، کلیسای ارتدوکس سنتی، و خودکامگی تزار) را مانع اصلی مدرنیزاسیون میدانستند.
عقل و علم: تأکید زیادی بر خرد، علم، عقلگرایی، لیبرالیسم سیاسی و ساختارهای قانونی غرب داشتند.
شخصیتهای شاخص: افرادی مانند تیموفی گرانووسکی (تاریخنگار)، نیکلای استنکویچ، و در مرحلهای، نویسندگانی مانند ایوان تورگنیف و در حوزههای اصلاحات سیاسی، پتر استولپین (گرچه دیرتر).
ایوان تورگنیف (Ivan Turgenev) نمونهی برجستهی غربگرایی در ادبیات است. آثار او (مانند پدران و پسران) اغلب به تصویر کشیدن تعارض میان نسل قدیمیتر، سنتی و نسل جدیدِ عقلگرا و واقعبین (مانند نیهیلیستها که غربگراهای افراطی بودند) میپردازد. تورگنیف از نظر سبک و دغدغههای ادبی کاملاً متأثر از ادبیات فرانسه و انگلستان بود و معتقد بود که روسیه باید به اروپاییها بپیوندد.
2️⃣ اسلاوگراها (Slavophiles)
اسلاوگراها واکنشی مستقیم به نفوذ بیش از حد فرهنگ غرب بودند. آنها معتقد بودند که روسیه دارای مسیر توسعهی منحصربهفرد و برتری معنوی است که از ریشههای ارتدوکس و ساختارهای اجتماعی اسلاوی سرچشمه میگیرد.
باورهای کلیدی:
مسیر ویژه: روسیه نیازی به تقلید از غرب ندارد؛ بلکه باید به هستهی معنوی خود بازگردد تا به بشریت، بهویژه غربِ مادیگرا، مسیر نجات را نشان دهد.
ارزشهای سنتی: آنها از کلیسای ارتدوکس، دهکدهی روستایی و ماهیت اجتماعی و اشتراکی جامعهی اسلاوی دفاع میکردند.
نقد غرب: غرب را به دلیل فردگرایی، مادیگرایی، شکافهای طبقاتی، و از دست دادن وحدت معنوی پس از اصلاحات مذهبی (پروتستانتیسم)، محکوم میکردند.
شخصیتهای شاخص: ایوان کیریفسکی، الکسی خومیاکوف، و در حوزهی ادبیات و فلسفه، کنستانتین آکساکوف.
داستایوفسکی و ناسیونالیسم ارتدوکس
فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoevsky) نمایندهی برجستهی این تفکر بود، هرچند رویکرد او اغلب فراتر از اسلاوگرایی صرف بود و به ناسیونالیسم افراطی و مذهبی متمایل میشد که گاهی به آن ارتدکسی ناسیونالیستی میگویند.
🌀دوران تبعید داستایوفسکی به سیبری و آشنایی عمیق او با تودهی مردم و ایمان راسخ آنها، دیدگاههایش را شکل داد.
نقد لیبرالیسم و نیهیلیسم: داستایوفسکی در آثارش (مانند شیاطین) لیبرالها، سوسیالیستها و بهویژه نیهیلیستهای غربگرا را افرادی سطحی، بیریشه و خطرناک میدانست که با ترویج الحاد و فردگرایی، در حال نابودی روح روسیه هستند.
رسالت مسیحایی روسیه: او معتقد بود که تنها ایمان واقعی و روح کلیسای ارتدوکس روسی است که میتواند اروپا را که به دام مادیگرایی و عقلگرایی افتاده، نجات دهد.
💥تورگنیف نمایندهی روشنفکران لیبرال، طرفدار فرهنگ اروپایی و اصلاحات تدریجی بود.
او به نظم، منطق و تمدن غربی باور داشت و نویسندگانی چون گوته و فلوبر را ستایش میکرد.
داستایوفسکی برعکس، نگاه عمیقاً مذهبی و ملیگرایانه داشت.
او به «روح روسی» و رنج، ایمان و نجات از طریق معنویت باور داشت و غربگرایی را نوعی تهی شدن از معنا میدید.
با این تفاوت دیدگاهها، مسیرشان در دههی ۱۸۶۰ کاملاً جدا شد.
💥 برخورد و اختلاف شخصی
آن دو در محافل ادبی سنپترزبورگ و سپس در منفی کنفرانسهای نویسندگان روس خارج کشور (مثلاً در آلمان) بارها رودررو شدند. در یکی از دیدارها، گفته میشود که داستایوفسکی به تورگنیف گفت:
«شما روس نیستید، شما فقط یک اروپایی سرد هستید.»
تورگنیف هم در پاسخ با تمسخر گفت:
«و شما یک متعصب مذهبی بیمنطق!»
داستایوفسکی بعدها در رمان «شیاطین» (The Devils / Demons) شخصیتهایی دارد که برخی منتقدان آنها را نیشی به تورگنیف و لیبرالهای اروپاییمآب میدانند — بهویژه شخصیت «کارامازوفِ منفی» که از تقلید کورکورانه از غرب حرف میزند.
تورگنیف هم در مکاتباتش، داستایوفسکی را فردی «هیستریک و بیمار مذهبی» خوانده است.
@cafe_andishe95
👍15❤5
لیبراسیون/لیبرالیسم
▪️مغلطه به جای فلسفه▪️ خیر نباید همگانی باشد وگرنه دیگر خیر نیست زیرا چیزهای همگانی ارزشی ندارند (فردریش نیچه) مغلطهای به نام "تعمیم شتابزده" (Hasty Generalization) مشاهده میشود. در این مغلطه، نویسنده به اشتباه نتیجه میگیرد که اگر چیزی عمومی باشد،…
🔒تاثیرپذیری نابجای نیچه از داستایوفسکی🔒
نیچه، داستایوفسکی را نه فقط یک رماننویس، بلکه یک روانشناس و یک متفکر عمیق میدانست که توانسته بود روح انسان مدرن را به روشنی تشریح کند.
در مورد بحران ایمان و مرگ خدا؛ نیچه نظریه «مرگ خدا» را مطرح کرد که اساساً به فروپاشی بنیادهای اخلاقی و مذهبی غرب اشاره داشت. داستایوفسکی در آثارش (به خصوص برادران کارامازوف و شیاطین) به طور کامل این بحران را به تصویر کشید؛ یعنی چه اتفاقی برای اخلاق بشر میافتد وقتی دیگر هیچ نیروی فراطبیعی برای الزام به خوب بودن وجود ندارد.
انسان والاتر (Übermensch) و اخلاق بردگان/اربابان: اگرچه نیچه مفهوم «ابرمرد» را به شیوهای فلسفی مطرح کرد، اما شخصیتهایی مانند راسکولنیکوف در جنایت و مکافات نمادی از تلاشی نافرجام برای فراتر رفتن از اخلاق سنتی (به بهای زیر پا گذاشتن قانون) هستند. نیچه این تلاشهای فردی برای خلق ارزشهای جدید را در آثار داستایوفسکی مشاهده میکرد.
یکی از معروفترین نقل قولهای نیچه در مورد داستایوفسکی این است:
“داستایوفسکی، تنها کسی که روانشناسیاش چیزی به من آموخت که در طول تاریخ یاد گرفته بودم… او کسی است که میتواند روانشناسترین چیزها را بگوید.”
نیچه داستایوفسکی را در کنار هومر و مونتنی در زمره نوابغی قرار میدهد که توانستهاند روانشناسی واقعی انسان را درک کنند.
🔻🔎این ایده که با عدم وجود خدا و دین ارزشها و اخلاق فرو میریزد و نهیلیسم رخ میدهد (که ذاتاً تفکری کشیشی و مذهبی است)تحت تاثیر داستایوفسکی اتخاذ شده.اما مشکل این است که برای داستایوفسکی مسیحی ارتدوکس توجیه عقلی و منطقی دارد اما برای فرد بی خدا و بی دین مثل نیچه توجیه ناپذیر و حتی مضحک است.تنها یک مذهبی است که عدم وجود خدا و دین را عامل نهیلیسم و نابودی ارزشها میداند.زیرا سکولار غیر مذهبی نمی تواند چنین باوری داشته باشد.حتی کانت که پروتستان بوده اذعان داشته که ارزشها و اخلاق ربطی به دین ندارد و وابسته عقل بشری است . پس برای فرد غیر مذهبی نمی تواند عامل نهیلیسم و فروپاشی ارزشها باشد.
گردیِ گردوی داستایوفسکی برای نیچه کار نمیکند!
@cafe_andishe95
نیچه، داستایوفسکی را نه فقط یک رماننویس، بلکه یک روانشناس و یک متفکر عمیق میدانست که توانسته بود روح انسان مدرن را به روشنی تشریح کند.
در مورد بحران ایمان و مرگ خدا؛ نیچه نظریه «مرگ خدا» را مطرح کرد که اساساً به فروپاشی بنیادهای اخلاقی و مذهبی غرب اشاره داشت. داستایوفسکی در آثارش (به خصوص برادران کارامازوف و شیاطین) به طور کامل این بحران را به تصویر کشید؛ یعنی چه اتفاقی برای اخلاق بشر میافتد وقتی دیگر هیچ نیروی فراطبیعی برای الزام به خوب بودن وجود ندارد.
انسان والاتر (Übermensch) و اخلاق بردگان/اربابان: اگرچه نیچه مفهوم «ابرمرد» را به شیوهای فلسفی مطرح کرد، اما شخصیتهایی مانند راسکولنیکوف در جنایت و مکافات نمادی از تلاشی نافرجام برای فراتر رفتن از اخلاق سنتی (به بهای زیر پا گذاشتن قانون) هستند. نیچه این تلاشهای فردی برای خلق ارزشهای جدید را در آثار داستایوفسکی مشاهده میکرد.
یکی از معروفترین نقل قولهای نیچه در مورد داستایوفسکی این است:
“داستایوفسکی، تنها کسی که روانشناسیاش چیزی به من آموخت که در طول تاریخ یاد گرفته بودم… او کسی است که میتواند روانشناسترین چیزها را بگوید.”
نیچه داستایوفسکی را در کنار هومر و مونتنی در زمره نوابغی قرار میدهد که توانستهاند روانشناسی واقعی انسان را درک کنند.
🔻🔎این ایده که با عدم وجود خدا و دین ارزشها و اخلاق فرو میریزد و نهیلیسم رخ میدهد (که ذاتاً تفکری کشیشی و مذهبی است)تحت تاثیر داستایوفسکی اتخاذ شده.اما مشکل این است که برای داستایوفسکی مسیحی ارتدوکس توجیه عقلی و منطقی دارد اما برای فرد بی خدا و بی دین مثل نیچه توجیه ناپذیر و حتی مضحک است.تنها یک مذهبی است که عدم وجود خدا و دین را عامل نهیلیسم و نابودی ارزشها میداند.زیرا سکولار غیر مذهبی نمی تواند چنین باوری داشته باشد.حتی کانت که پروتستان بوده اذعان داشته که ارزشها و اخلاق ربطی به دین ندارد و وابسته عقل بشری است . پس برای فرد غیر مذهبی نمی تواند عامل نهیلیسم و فروپاشی ارزشها باشد.
گردیِ گردوی داستایوفسکی برای نیچه کار نمیکند!
@cafe_andishe95
👏10👍1
✨وظیفه ی اصلی دولت های حقیقی آن است كه نگذارند به انسانها مانند شی نگریسته شود و دست كم، محدودیت و نگاهبانی را به حداكثر آزادی افراد اعمال كنند.
ایمانوئل کانت فیلسوف روشنگری لیبرال
@cafe_andishe95
ایمانوئل کانت فیلسوف روشنگری لیبرال
@cafe_andishe95
👍20👎1👏1
Forwarded from Reza Pahlavi | رضا پهلوی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤19👍5🔥1😭1
