#سلام_امام_زمانـم♥️

هرچند شما را از یاد بردیم ...
هرچند دلتنگ غربت بیکرانتان نبودیم ...
هرچند زندگی هایمان از عطر حضور شما
خالی بود اما اینک که در دام بلا گرفتاریم،
فریادرسی چز شما نداریم، امید و پناه و
مامنی جز شما نداریم به دادمان برسید
ای مفهوم نجات ...

#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤


‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با شهـــــداء_تا سیدالشهـــــداء🇮🇷

سال اول جنگ، بالای تپه‌ای بودیم. به ابراهیم هادی گفتم: «ببین عراقی‌ها چه راحت رفت‌وآمد می‌کنن، می‌شه یه روز مردم ما هم برن شهرشون؟» لبخند زد و گفت: «روزی میاد که از همین راه، دسته‌دسته می‌رن کربلا.» توی برگشت از یکی اسم اونجا را پرسیدم؛ گفتند: «مرز خسروی»

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با شهـــــداء_تا سیدالشهـــــداء🇮🇷

#شهادت_هنر_مردان_خداست.


#بسم_رب_الشهدا_و_الصدیقین

یکی از برادرهام #شهید شده بود. قبرش اهواز بود. برادر دومیم توی اسلام آباد بود.

وقتی با خانواده ام از اهواز برمی گشتیم ، رفتیم سمت اسلام آباد. نزدیکی های #غروب رسیدیم به لشکر.

باران تندی هم می آمد. من رفتم دم چادر فرماندهی ، اجازه بگیرم برویم تو 

آقامهدی توی چادرش بود. بهش که گفتم؛ گفت « قدمتون روی چشم . فقط باید بیاین توی همین چادر ، جای دیگه ای نداریم.»

صبح که داشتیم راه می افتادیم، مادرم بهم گفت« برو آقامهدی رو پیدا کن ،ازش تشکر کنم..

توی لشکر این ور و اون ور می رفتم تا آقا مهدی را پیدا کنم.

یکی بهم گفت «آقا مهدی حالش خوب نیست؛ خوابیده.»

گفتم « چرا ؟» ...
گفت « دیشب توی چادر جا نبود. تا بخوابد، زیر بارون موند، سرما خورد

#سردار_شهید_جاویدالاثر
#مهدی‌_باکری
#شادی_‌روحشون‌_صلوات

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با شهـــــداء_تا سیدالشهـــــداء🇮🇷

جدی گرفته‌ایم زندگی دنیایی را
و شوخی گرفته‌ایم قیامت را
کاش قبل از اینکه بیدارمان کنند،
بیدار شویم...


#شهید_حسین‌_معز_غلامی 🕊🌱

شهید محمد طاهری
همسایه مان عروسی داشت.
صدای موسیقی و کف و سوت شان محله را برداشته بود.
آماده میشدم بروم محمد داشت نگاهم میکرد. سرش را به نشانه ی تأسف تکان داد لبخند تلخی زد و گفت مادر واقعا میخوای بری توی همچین مجلسی؟!
گفتم خب دعوتمون کردن مگه تو نمیای؟! صدایش محکم تر شد و گفت محاله پام رو توی مجلس گناه بذارم.

از جایش بلند شد و رفت داخل اتاق توی آن هوای گرم مرداد ماه در را هم بست تا صدا وارد اتاق نشود.

شب از نیمه گذشته بود که برگشتم در اتاق هنوز بسته بود. رفتم و آهسته باز کردم نگاهم بهش افتاد گوشه ی اتاق خوابش برده بود. صورتش خیس عرق بود و مفاتیح هم کنارش باز..
| #خودسازی‌به‌سبک‌شهدا🌹ا
#شهیدانه ... 🖤

⚘﷽⚘

چشمهاے تُو
زادگاه خورشید است
نگاهم که میکنے
خورشید در دیدگانم حلول مے‌کند
روشن میشوم
نور میگیرم
و در تقویم باغچه خیالم
روزے دیگر رقم میخورد .

#شهیدابراهیم‌هادے

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با شهـــــداء_تا سیدالشهـــــداء🇮🇷

«#قرارعاشقی...🕛♥️»
#وعده21
ِاِلهی عَظُمَ الْبَلاء✨
ُوَبَرِحَ الْخَفآءُ🍃
وَانْکَشَفَ الْغِطآء💫
ُوَانْقَطَعَ الرَّجآء🌱
ُو َضاقَتِ الاَْرْض🌏
ُوَمُنِعَتِ السَّمآء🌃
وَاَنْتَ الْمُسْتَعان🍃
ُوَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی💫
وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآء🌾
ِاَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَالِ مُحَمَّد✨
اُولِی الاَْمْر ِالَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ ✨
وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ🌿
فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاًعاجِلا قَریباً🌸
کَلَمْحِ الْبَصَرِاَو ْهُوَ اَقْرَب🥀
ُیا مُحَمَّدُ یاعَلِیُّ یاعَلِیُّ یامُحَمَّدُ ✨
اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ ☘️
و َانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ🌻
یا مَوْلانا یاصاحِبَ الزَّمان✨
ِالْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 😞💔
اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی✨
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🤲🏻
الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل🌸
َیااَرْحَمَ الرّاحِمینَ🙃💫
بِحَقِّ مُحَمَّد وَالِهِ الطّاهِرین🌺

سلام امام زمانم 
صبح یعنی
تپش قلب زمان
در هوس دیدن تو
که بیایی و زمین
گلشن اسرار شود

سلام آرزوی زمین و زمان

صبحت بخیر امام زمازمان

#روزتان_مهـــــدوی

{ #شهیدانه 🌹}
••
‌
گفت:
+میدونی‌چرامیگیم‌رفیق‌شهید
داشته‌باشید‌؟!🧐
-نہ☹️
+برای‌اینڪه‌رفیق‌روی‌رفیق اثرمیزاره :)♥️
‌
معرفت‌به‌خرج‌میده‌و
یه‌روز‌به‌رسم‌رفاقت‌میبرتت
پیش‌خودش 🌱
‌
💛| #ڪی_میشود_ڪه_ببینمت
💛| #شهید_عارف_ڪاید_خورده

#استورے 💙

همیشه ڪارے ڪن
اگه خدا تو رو دید
خوشش بیاد نه مردم🌹
#شهید‌ابراهیم‌هادے 🌱

📸تصویری از شهید خداداد باقری

🔹باقری شب گذشته در درگیری با عناصر مسلح در شهرستان سراوان به شهادت رسید
🔹وی دارای ۴ فرزند۲ پسر و ۲ دختر می‌باشد.