خداوند گاهی ما رو در فشار میذاره که ما از دیگران قطع امید کنیم، حواسمون از دیگران پرت بشه و بفهمیم کسی کارهای نیست و خودمونو دست خدا بسپاریم.
- استاد کاشانی.
- استاد کاشانی.
«تو راه اربعین اگر فشاری هم بهتون اومد بگید: فدای سر سیدالشهداء و بچههاش.»
شما اگر اهلبیت رو نگاه کنی، هرجایی که ابتلاءها سنگین میشه، شاکر بودن اونها بیشتر میشه! یه نقطه نمیبینی که اهلبیت و بچههاشون گِله کرده باشند یا ذلیل شده باشند! دشمن خواست ذلیلشون کنه اما اونها احساس ذلت نکردند چون پروردهی ابتلائن!
- استاد کاشانی.
- استاد کاشانی.
خدا در قرآن میفرماید: مومنین وقتی کار بهشون سخت و تنگ میشه و میبینن کاری از دستشون برنمیاد، خوشحال میشن، چون میگن تا اونجا که کار از دست ما برمیاد، کار دست ماست؛ اونجا که کار از دست ما برنمیاد، نصرته! مومن جلو راهش که بسته میشه میگه الحمدالله این وعدهی رسوله! خدا و رسولم راست میگن. کار دست خداست، کار از دست خدا خارج نمیشه.
- استاد کاشانی.
- استاد کاشانی.
Forwarded from بَبَلیچه.
این روزها، ما بیش از تاکسی گرفتن با لهجهی عراقی و راهکارهای پیشگیری از گرمازدگی، نیاز داریم حسین، اربعین و مواسات بشناسیم و یاد بگیریم. کاش پیش از آنکه این نسیم روینده ما را فرا بگیرد و ما از آن هیچ نگیریم، پنجرههای عزا را باز کنیم و هوایی از غم به دلمان بنشانیم و آه قطار کنیم.
آنچه آههای مان زنجیر میکند همین فراموشیهاست. فراموشی آنکه اربعین محلّ تبلیغات احزاب سیاسی نیست. و همینطور فستیوال غذا و خوراکی. و همینطور کارناوالی برای نشان دادن عینک ریبن و کفش اسکیچرز و ریشهای اتوکشیده و چادرهای قطع عضو شده. برخلاف ما که هم فراموشکاریم و نشناس، شیطان اربعینشناس است و میداند نمیتواند حبّی که خداوند در دل مؤمنین و مؤمنات انداخته را بیرون بکشد؛ امّا میداند این حب قابلیّت استحاله دارد، پس سرهای کوچک و بزرگمان را بند به کبابترکی موکب کویتیها میکند؛ به تعداد چینهای شال مردانه میکند؛ به ستارههای هتل کربلا میکند؛ و همینطور به الباقی مقدّمات و نامقدّمات زیارت. آنوقت به خودمان میآییم و میبینیم تا حرم دو ایستبازرسی بیشتر فاصله نیست امّا هنوز جایی از شهرمان جا ماندهایم. خانهنشینها با سه «صلیالله علیک یا اباعبدالله» بارها رفتهاند زیر قبّه و ما حوالی قبّه مشغول یافتن زاویهی مناسب استوریمان بودهایم. اگر حکمت اربعین را، مواسات را از یاد بردیم، دیگر مهم نیست گوشیمان طبق کدام لوکیشن اذان میگوید و با کدام پرواز از نجف برمیگردیم، مهم این است که ما جاماندهایم. هم از کاروان عاشورای حسین و هم از کاروان اربعین زینب.
آنچه آههای مان زنجیر میکند همین فراموشیهاست. فراموشی آنکه اربعین محلّ تبلیغات احزاب سیاسی نیست. و همینطور فستیوال غذا و خوراکی. و همینطور کارناوالی برای نشان دادن عینک ریبن و کفش اسکیچرز و ریشهای اتوکشیده و چادرهای قطع عضو شده. برخلاف ما که هم فراموشکاریم و نشناس، شیطان اربعینشناس است و میداند نمیتواند حبّی که خداوند در دل مؤمنین و مؤمنات انداخته را بیرون بکشد؛ امّا میداند این حب قابلیّت استحاله دارد، پس سرهای کوچک و بزرگمان را بند به کبابترکی موکب کویتیها میکند؛ به تعداد چینهای شال مردانه میکند؛ به ستارههای هتل کربلا میکند؛ و همینطور به الباقی مقدّمات و نامقدّمات زیارت. آنوقت به خودمان میآییم و میبینیم تا حرم دو ایستبازرسی بیشتر فاصله نیست امّا هنوز جایی از شهرمان جا ماندهایم. خانهنشینها با سه «صلیالله علیک یا اباعبدالله» بارها رفتهاند زیر قبّه و ما حوالی قبّه مشغول یافتن زاویهی مناسب استوریمان بودهایم. اگر حکمت اربعین را، مواسات را از یاد بردیم، دیگر مهم نیست گوشیمان طبق کدام لوکیشن اذان میگوید و با کدام پرواز از نجف برمیگردیم، مهم این است که ما جاماندهایم. هم از کاروان عاشورای حسین و هم از کاروان اربعین زینب.
یک بیت شعر برای تمام عمر؟
احسان، هنری نیست به امّیدِ تلافی،
نیکی به کسی کن که به کارِ تو نیاید!
- ناظم هروی.
احسان، هنری نیست به امّیدِ تلافی،
نیکی به کسی کن که به کارِ تو نیاید!
- ناظم هروی.
با حُسین باش.
محمدرضا شجریان – غم عشقت بیابون پرورم کِرد...
خوش به حال اونایی که توی راه اربعینند.✨