Telegram Web
Forwarded from مُحآق (مُحَ‌ سادات)
کسی چه می‌دونه در این واقعه‌ی عاشورا چه رازی نهفته‌ که هر سال با وجود دونستن داستان، با وجود اطلاع از وقایع، باز هم دل‌ها از خون آکنده و چشم‌ها از اشک لبریز می‌شه؟ شمشیر همون شمشیر و ماجرا همون ماجراست ولی چرا هر سال، زخمش تازه‌‌ست و حتی عمیق‌تر و جگرسوزتر می‌شه؟
تو دوست داری امام حسین رو، ولی دوست داشتنت انقدر زور داره که تو رو از گناه دور کنه؟
- شیخ مهدی خدامی.
خدایا، به عزیزت حسین، هیچ عزیزی رو ذلیل نکن.
هنوز خون گلوی حسین می‌جوشد،
به حُرمت دَم جدّت، بیا اباصالح...
- محمود مربوبی.
قسم به غربت شیب الخضیب کرب و بلا،
به ذبح اعظم جدّت، بیا اباصالح.
به جا به جا شدن آیه‌های یک سوره،
به جسم درهم جدّت، بیا اباصالح
- محمود مربوبی.
یا من اِسْمُهُ دوا، حسین...
علی باید ببیند، دیدن مردم ندارد سود!
رها کن این ادا را، نوکری شهرت نمی‌خواهد!
- سید حسین آقامیری.
زینب جان؛
تو بزرگ کربلا هستی ولی پایین نیا،
در همان محمل بمان، جان علی پایین نیا.
جای تو در دشت نیست این‌جا اذیت می‌شوی،
کربلا گرم‌‌است، در گرما اذیت می‌شوی...
از سر شوق اومدی، یک روز با سر می‌روی...
با برادر آمدی و بی‌برادر می‌روی...
آه با پیراهن پاره از این‌جا می‌روی...
سلام بر عقیله‌ی عرب، خانم زینب کبری.
با‌ حُسین باش.
ساعد باقری – حرکت کاروان از مکه تا کربلا
« گفتا: بازگرد که به کوفه اندر خِیر نیست... که عبیدالله بن زیاد آمد و مسلم را کشت و هانی را کشت و هرکه در بیعت مسلم بن عقیل بودند، همه کُشت... یا حسین، از راه دور شو که عمر بن سعد آمد با سپاه. »
این‌جا خاکش، تربت میشه،
این‌جا خیمه، غارت میشه...
2025/07/05 23:14:43
Back to Top
HTML Embed Code: