در محضر مولانا - قسمت چهارم
استاد حیدر حمید
زندگینامه مولانای جان
صوتی
استاد حیدر حمید
صوتی
استاد حیدر حمید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
📒11649- پیامدهای انجام دادن یا ندادن اوامر و نواهی الهی
🎤صوتی استاد مفسر دکترمحمدعلی انصاری
📌 نهجالبلاغه/ خطبه157/ قسمت36 از 53 قسمت
⏰ مدت: 07:53
💾 حجم: MB 4.7
ذلِكُم أَن تَبتَغوا بِأَموالِكُم مُحصِنينَ غَيرَ مُسافِحينَ فَمَا استَمتَعتُم بِهِ مِنهُنَّ فَآتوهُنَّ أُجورَهُنَّ فَريضَةً وَلا جُناحَ عَلَيكُم فيما تَراضَيتُم بِهِ مِن بَعدِ الفَريضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليمًا حَكيمًا»
و زنان شوهردار نيز بر شما حرام شده است به استثناى زنانى كه مالك آنان شدهايد؛ اين فريضه الهى است كه بر شما مقرر گرديده است. و غير از اين زنان نامبرده براى شما حلال است كه زنان ديگر را به وسيله اموال خود طلب كنيد -در صورتى كه پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد- و زنانى را كه متعه كردهايد، مَهرشان را به عنوان فريضهاى به آنان بدهيد، و بر شما گناهى نيست كه پس از تعيين مبلغ مقرر، با يكديگر توافق كنيد كه مدت عقد يا مَهر را كم يا زياد كنيد مسلماً خداوند داناى حكيم است.
سوره نساء / آیه ۲۴ 👉
📒11649- پیامدهای انجام دادن یا ندادن اوامر و نواهی الهی
🎤صوتی استاد مفسر دکترمحمدعلی انصاری
📌 نهجالبلاغه/ خطبه157/ قسمت36 از 53 قسمت
⏰ مدت: 07:53
💾 حجم: MB 4.7
ذلِكُم أَن تَبتَغوا بِأَموالِكُم مُحصِنينَ غَيرَ مُسافِحينَ فَمَا استَمتَعتُم بِهِ مِنهُنَّ فَآتوهُنَّ أُجورَهُنَّ فَريضَةً وَلا جُناحَ عَلَيكُم فيما تَراضَيتُم بِهِ مِن بَعدِ الفَريضَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليمًا حَكيمًا»
و زنان شوهردار نيز بر شما حرام شده است به استثناى زنانى كه مالك آنان شدهايد؛ اين فريضه الهى است كه بر شما مقرر گرديده است. و غير از اين زنان نامبرده براى شما حلال است كه زنان ديگر را به وسيله اموال خود طلب كنيد -در صورتى كه پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد- و زنانى را كه متعه كردهايد، مَهرشان را به عنوان فريضهاى به آنان بدهيد، و بر شما گناهى نيست كه پس از تعيين مبلغ مقرر، با يكديگر توافق كنيد كه مدت عقد يا مَهر را كم يا زياد كنيد مسلماً خداوند داناى حكيم است.
سوره نساء / آیه ۲۴ 👉
Audio
النساء4
ترجمه صوتی #قرآن_کریم
به زبان فارسی
جهان ای برادر نماند به کس
دل اندر جهان آفرین بند و بس
مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت که
بسیار کس چون توپروردوکُشت
#دوبیتیهای_بریده
ترجمه صوتی #قرآن_کریم
به زبان فارسی
جهان ای برادر نماند به کس
دل اندر جهان آفرین بند و بس
مکن تکیه بر ملک دنیا و پشت که
بسیار کس چون توپروردوکُشت
#دوبیتیهای_بریده
quran-nesaa-4 (1).pdf
1.1 MB
.سوره نسا ء
١٧٦ آیه
چهارمین سوره قران
ترتیب نزول 92
جزء ۴ و۵و۶
مدنی این سوره یعنی در مدینه بر پیامبر نازل شده
١٧٦ آیه
چهارمین سوره قران
ترتیب نزول 92
جزء ۴ و۵و۶
مدنی این سوره یعنی در مدینه بر پیامبر نازل شده
.
با سلام و احترام
جلسه ی چهلم و دوم عرفان از نظر مولانا
درس مثنوی ۴۲
همچو شه نادان و غافل بد وزیر
پنجه میزد با قدیم ناگزیر (۵۲۳)
با چنان قادر خدایی کز عدم
صد چو عالم هست گرداند بدم (۵۲۴)
صد چو عالم در نظر پیدا کند
چونک چشمت را به خود بینا کند (۵۲۵)
گر جهان پیشت بزرگ و بیبنیست
پیش قدرت ذرهای میدان که نیست (۵۲۶)
این جهان خود حبس جانهای شماست
هین روید آن سو که صحرای شماست (۵۲۷)
این جهان محدود و آن خود بیحدست
نقش و صورت پیش آن معنی سدست (۵۲۸)
صد هزاران نیزهٔ فرعون را
در شکست از موسی با یک عصا (۵۲۹)
صد هزاران طب جالینوس بود
پیش عیسی و دمش افسوس بود (۵۳۰)
صد هزاران دفتر اشعار بود
پیش حرف امییاش عار بود (۵۳۱)
با چنین غالب خداوندی کسی
چون نمیرد گر نباشد او خسی (۵۳۲)
#مدرس استاد محمد #خواجوی
با سلام و احترام
جلسه ی چهلم و دوم عرفان از نظر مولانا
درس مثنوی ۴۲
همچو شه نادان و غافل بد وزیر
پنجه میزد با قدیم ناگزیر (۵۲۳)
با چنان قادر خدایی کز عدم
صد چو عالم هست گرداند بدم (۵۲۴)
صد چو عالم در نظر پیدا کند
چونک چشمت را به خود بینا کند (۵۲۵)
گر جهان پیشت بزرگ و بیبنیست
پیش قدرت ذرهای میدان که نیست (۵۲۶)
این جهان خود حبس جانهای شماست
هین روید آن سو که صحرای شماست (۵۲۷)
این جهان محدود و آن خود بیحدست
نقش و صورت پیش آن معنی سدست (۵۲۸)
صد هزاران نیزهٔ فرعون را
در شکست از موسی با یک عصا (۵۲۹)
صد هزاران طب جالینوس بود
پیش عیسی و دمش افسوس بود (۵۳۰)
صد هزاران دفتر اشعار بود
پیش حرف امییاش عار بود (۵۳۱)
با چنین غالب خداوندی کسی
چون نمیرد گر نباشد او خسی (۵۳۲)
#مدرس استاد محمد #خواجوی
همچو شه نادان و غافل بد وزیر
پنجه می زد با قدیم ناگزیر
میگه این وزیرک مکار حیله گر مثل آنپادشاه خیلی نادان بود خیلی غافل بود میدونی چرا چون پنجه میزد پنجه زدن یعنی رقابت کردن مسابقه دادن در افتادن ستیز کردن ، چون می خواست با خدا رقابت کند کدوم خدا؟ خدایی که قدیم است ازلی است اون هم ازلی ناگزیر یعنی کسی آدم ها نسبت به او ناگزیرند گزیری ندارند چاره ای ندارند چارهء انها اوست به او محتاجند
پنجه می زد با قدیم ناگزیر
میگه این وزیرک مکار حیله گر مثل آنپادشاه خیلی نادان بود خیلی غافل بود میدونی چرا چون پنجه میزد پنجه زدن یعنی رقابت کردن مسابقه دادن در افتادن ستیز کردن ، چون می خواست با خدا رقابت کند کدوم خدا؟ خدایی که قدیم است ازلی است اون هم ازلی ناگزیر یعنی کسی آدم ها نسبت به او ناگزیرند گزیری ندارند چاره ای ندارند چارهء انها اوست به او محتاجند
با چنان قادر خدایی کز عدم
صد چو عالم هست گرداند بدم
ببین میخواست با کی در بیفتد؟ با کی رقابت کند ؟! با خدای قادری که از عدم از هیچ از نیستی صدها عالم را مثل این جهان را در یک دم در یک چشم بر هم زدن بوجود میارد ایجاد میکند
با چنان قادر خدایی کز عدم
صد چو عالم ، صدها دنیا مثل این دنیا ، هست گرداند بوجودمیاورد ، بدم ، در دم بی درنگ در یک آن
صد چو عالم هست گرداند بدم
ببین میخواست با کی در بیفتد؟ با کی رقابت کند ؟! با خدای قادری که از عدم از هیچ از نیستی صدها عالم را مثل این جهان را در یک دم در یک چشم بر هم زدن بوجود میارد ایجاد میکند
با چنان قادر خدایی کز عدم
صد چو عالم ، صدها دنیا مثل این دنیا ، هست گرداند بوجودمیاورد ، بدم ، در دم بی درنگ در یک آن
صد چو عالم در نظر پیدا کند
چونک چشمت را به خود بینا کند
میگوید :
یادت باشد این دنیا را میبینی صدها دنیای دیگری مثل این دنیا وجود دارد و تو میتوانی ببینی اگر پرده از چشمانت بردارد همانطوری که از برابرچشمان امیرالمومنین برداشت لذا فرمود:
( هذه النجوم التی فی السما مدائن مثل المدائن التی فی الارض )
، میفرمود: نگاه به آسمان کنید ستاره ها را خوب ببینید این ستاره ها مثل کره زمین هستند پر از سکنه و پر از شهر و دیار و مملکت هستند که امروز علم هم دارد زبان باز میکند و این حقیقت را تایید و تاکید میکند ، بیشتر دانشمندان نجوم فیزیکی براشون تقریبا مسلم شده که در خارج از کرهء زمین هم تمدن هایی وجود دارد حتی معتقدند تمدن هایی عالی تر از تمدن اهل زمین
صد چون عالم در نظر پیدا کند
صداها عالم دیگه مثل همین عالم در برابر نظر و نگاه تو اشکار میکند
چونک چشمت را به خود بینا کند ،
وقتی که چشمان تو را به ارادهء خودش بینا کند یعنی پرده از برابر چشمانت بدارد اراده کند تو هم مثل امیرالمومنین ببینی .
چونک چشمت را به خود بینا کند
میگوید :
یادت باشد این دنیا را میبینی صدها دنیای دیگری مثل این دنیا وجود دارد و تو میتوانی ببینی اگر پرده از چشمانت بردارد همانطوری که از برابرچشمان امیرالمومنین برداشت لذا فرمود:
( هذه النجوم التی فی السما مدائن مثل المدائن التی فی الارض )
، میفرمود: نگاه به آسمان کنید ستاره ها را خوب ببینید این ستاره ها مثل کره زمین هستند پر از سکنه و پر از شهر و دیار و مملکت هستند که امروز علم هم دارد زبان باز میکند و این حقیقت را تایید و تاکید میکند ، بیشتر دانشمندان نجوم فیزیکی براشون تقریبا مسلم شده که در خارج از کرهء زمین هم تمدن هایی وجود دارد حتی معتقدند تمدن هایی عالی تر از تمدن اهل زمین
صد چون عالم در نظر پیدا کند
صداها عالم دیگه مثل همین عالم در برابر نظر و نگاه تو اشکار میکند
چونک چشمت را به خود بینا کند ،
وقتی که چشمان تو را به ارادهء خودش بینا کند یعنی پرده از برابر چشمانت بدارد اراده کند تو هم مثل امیرالمومنین ببینی .
گر جهان پیشت بزرگ و بی بنیست
پیش قدرت ذره ای می دان که نیست
اگر این جهان این دنیا که پیش تو خیلی بزرگ است و بی بن است یعنی بی کرانه و بی نهایت است میگوید :
اما همین جهان بی بن و بزرگ پیش قدرت او بدون که اندازهء ذره ای هم نیست
گر جهان پیشت بزرگ و بی بنیست
پیش قدرت او ذره ای می دان که نیست
بدان که حتی ذره هم نیست یعنی خیلی ناچیز است
پیش قدرت ذره ای می دان که نیست
اگر این جهان این دنیا که پیش تو خیلی بزرگ است و بی بن است یعنی بی کرانه و بی نهایت است میگوید :
اما همین جهان بی بن و بزرگ پیش قدرت او بدون که اندازهء ذره ای هم نیست
گر جهان پیشت بزرگ و بی بنیست
پیش قدرت او ذره ای می دان که نیست
بدان که حتی ذره هم نیست یعنی خیلی ناچیز است
این جهان خود
حبس جانهای شماست
هین رَوید آن سو
که صحرای شماست
میگوید ضمنا همین جهان بزرگ و بی بن نسبت به جانهای شما ارواح شما یک سلول است یک زندان است برای روح های شما به خاطر عظمتی که دارند یک محبس محسوب میشود یعنی شما دندان را دیدی خودت را ندیدی جان خودت را ندیدی که عظمتش بی نهایت و لا یتناها است
این جهان خود حبس جانهای شماست
این دنیا به منزلهء زندان جان و روان شماست
هین رَوید ان سو که صحرای شماست
تلاش کنید که خودتان را به آن سوی عالم بکشانید یعنی آن جهان غیب ان جاست که بدای روح شما مثال صحرا و تفریح گاه و تفرج گاه را دارد.
درست مثل یک زندانی که از داخل سلول بیرونش بیاورند یا مثل یک دانه ای که از دل خاک تاریک و ظلمانی سر بکشد و بالا بیاید از ان عالم تنگ و تاریک بیاید به این عالم وسیع و روشن و پردامن
حبس جانهای شماست
هین رَوید آن سو
که صحرای شماست
میگوید ضمنا همین جهان بزرگ و بی بن نسبت به جانهای شما ارواح شما یک سلول است یک زندان است برای روح های شما به خاطر عظمتی که دارند یک محبس محسوب میشود یعنی شما دندان را دیدی خودت را ندیدی جان خودت را ندیدی که عظمتش بی نهایت و لا یتناها است
این جهان خود حبس جانهای شماست
این دنیا به منزلهء زندان جان و روان شماست
هین رَوید ان سو که صحرای شماست
تلاش کنید که خودتان را به آن سوی عالم بکشانید یعنی آن جهان غیب ان جاست که بدای روح شما مثال صحرا و تفریح گاه و تفرج گاه را دارد.
درست مثل یک زندانی که از داخل سلول بیرونش بیاورند یا مثل یک دانه ای که از دل خاک تاریک و ظلمانی سر بکشد و بالا بیاید از ان عالم تنگ و تاریک بیاید به این عالم وسیع و روشن و پردامن
این جهان محدودو
آن خود بی حدست
نقش وصورت
پیش آن معنی سَدَست
میگوید :
این دنیایی که تو او را نامحدودش میدانی نسبت به آن عالم محدود است خیلی کوچک است نامحدود آن است بی حد و بی کرانه آن است
این جهان محدود
آن خود بی حدست
ولی متاسفانه ، نقش و صورت پیش آن معنی سدست
سد یعنی مانع اما متاسفانه این نقش ها و صورت ها و جلوه ها جاذبه ها سد شدند مانع شدند نمیگذارند تو پر بکشی فکر و ذهن و خیالت قد بکشد و ان عالممعنا و معنویت را شهود و تماشا کند یعنی اسیر شدی بسته شدی گرفتار شدی
آن خود بی حدست
نقش وصورت
پیش آن معنی سَدَست
میگوید :
این دنیایی که تو او را نامحدودش میدانی نسبت به آن عالم محدود است خیلی کوچک است نامحدود آن است بی حد و بی کرانه آن است
این جهان محدود
آن خود بی حدست
ولی متاسفانه ، نقش و صورت پیش آن معنی سدست
سد یعنی مانع اما متاسفانه این نقش ها و صورت ها و جلوه ها جاذبه ها سد شدند مانع شدند نمیگذارند تو پر بکشی فکر و ذهن و خیالت قد بکشد و ان عالممعنا و معنویت را شهود و تماشا کند یعنی اسیر شدی بسته شدی گرفتار شدی
حالا چشمه هایی از قدرت خداوند را یادآور میشود
صد هزاران نیزهء فرعون را
درشکست از موسی با یک عصا
میگوید:
تو نگاه کن فرعون لشکریانی داشت سپاهیانی داشت هر کدام نیزه ای یعنی فرعون با صدها هزار نیزه برابر کی؟ برابر موسی یک چوپان ، تمام سلاح و اسلحه اش یک چوب دستی است یک عصا اما از او شکست خورد اون همه نیزه از یک چوپان
صد هزاران نیزهء فرعون را
درشکست از موسی با یک عصا
میگوید:
تو نگاه کن فرعون لشکریانی داشت سپاهیانی داشت هر کدام نیزه ای یعنی فرعون با صدها هزار نیزه برابر کی؟ برابر موسی یک چوپان ، تمام سلاح و اسلحه اش یک چوب دستی است یک عصا اما از او شکست خورد اون همه نیزه از یک چوپان
صدهزاران طب جالینوس بود
پیش عیسی و دمش افسوس بود
صدها هزار طب پیچیدهء جالینوسی ، جالینوس یکی از اطبا بزرگ و برجستهء یونان بود میگوید:
صدها هزار طب که طبیبش جالینوس و امثال او بود اطبا برجسته بودمد پیش عیسی و دم او نفس او مسخره بود اصلا بازیچه بود ، افسوس در ادبیات گذشته به معنای مسخره و تمسخر و طنز است . یعنی صدها هزار طب جالینویسی و امثال او یعنی بیشمار طب های جسمانی و ظاهری در مقایسه با طب عیسی مسیح طب روحانی و معنوی او چیزی شبیه طنز بود بیهوده بودمسخره بود افسوس بود.
پیش عیسی و دمش افسوس بود
صدها هزار طب پیچیدهء جالینوسی ، جالینوس یکی از اطبا بزرگ و برجستهء یونان بود میگوید:
صدها هزار طب که طبیبش جالینوس و امثال او بود اطبا برجسته بودمد پیش عیسی و دم او نفس او مسخره بود اصلا بازیچه بود ، افسوس در ادبیات گذشته به معنای مسخره و تمسخر و طنز است . یعنی صدها هزار طب جالینویسی و امثال او یعنی بیشمار طب های جسمانی و ظاهری در مقایسه با طب عیسی مسیح طب روحانی و معنوی او چیزی شبیه طنز بود بیهوده بودمسخره بود افسوس بود.
صدهزاران دفتر اشعار بود
پیش حرف امیی آن عار بود
نگاه کن صدها هزار شاعر با دفتر شعرشان با دیوان هایشان وقتی مقایسه کنی با حرفهای فرستادهء او پیامبر او که یک انسان امی بود درس نخوانده بود وقتی مقایسه میکنی اصلا ننگ است باعث خجلت و شرمساری است یعنی اگر اون دفترهای شعر به صورت یک انسان تجسممیشدند از شرمندگی سر فرود می آوردند و خجالت میکشیدند.
پیش حرف امی آن پیش سخن آنپیامبری که یک امی بیش نبود ان همه شعر ها و حرفها عار بود و ننگ بود و مایهء خجلت و شرمساری
پیش حرف امیی آن عار بود
نگاه کن صدها هزار شاعر با دفتر شعرشان با دیوان هایشان وقتی مقایسه کنی با حرفهای فرستادهء او پیامبر او که یک انسان امی بود درس نخوانده بود وقتی مقایسه میکنی اصلا ننگ است باعث خجلت و شرمساری است یعنی اگر اون دفترهای شعر به صورت یک انسان تجسممیشدند از شرمندگی سر فرود می آوردند و خجالت میکشیدند.
پیش حرف امی آن پیش سخن آنپیامبری که یک امی بیش نبود ان همه شعر ها و حرفها عار بود و ننگ بود و مایهء خجلت و شرمساری