Telegram Web
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشان عشق را نالان مکن...

نیست در عالم ز هجران تلختر
هرچ خواهی کن ولیکن آن مکن

#حضرت_مولانا

@asharmolana.
32💯3
تو نه چنانی که منم، من نه چنانم که تویی
تو نه بر آنی که منم، من نه بر آنم که تویی
من همه در حکم توام، تو همه در خون منی
گر مه و خورشید شوم، من کم از آنم که تویی
با همه ای رشک پری، چون سوی من برگذری
باش چنین، تیز مران! تا که بدانم که تویی
دوش گذشتی ز درم، بوی نبردم ز تو من
کرد خبر گوش مرا، جان و روانم که تویی
چون همه جان روید و دل، همچو گیا خاک درت
جان و دلی را چه محل، ای دل و جانم که تویی
ای نظرت ناظر ما، ای چو خرد حاضر ما
لیک مرا زهره کجا، تا بجهانم که تویی
چون تو مرا گوش کشان، بردی از آن جا که منم
بر سر آن منظره‌ها، هم بنشانم که تویی
مستم و تو مست ز من، سهو و خطا جست ز من
من نرسم لیک بدان، هم تو رسانم که تویی
زین همه خاموش کنم، صبر و صبَر نوش کنم
عذر گناهی که کنون گفت زبانم که تویی

#حضرت_مولانا

@asharmolana.
28❤‍🔥7
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به تنگ آمد خدا را همدمی

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو؟
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

زیرکی را گفتم: «این احوال بین»، خندید و گفت:
«صعب‌روزی، بوالعجب‌کاری، پریشان‌عالمی»

سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
شاه ترکان فارغ است از حال ما، کو رستمی؟

در طریق عشق‌بازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی‌غمی

آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی

خیز تا خاطر بدان تُرک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی

گریهٔ حافظ چه سنجد پیش استغنای عشق
کاندر این دریا نماید هفت دریا شبنمی

#حافظ_شیرازی

@asharmolana.
21❤‍🔥11
برانید برانید که تا بازنمانید
بدانید بدانید که در عین عیانید

بتازید بتازید که چالاک سوارید
بنازید بنازید که خوبان جهانید

#حضرت_مولانا 🖤

@asharmolana.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
34❤‍🔥4
عاشق شده‌ام بر تو تدبیر چه فرمایی
از راه صلاح آیم یا از ره رسوایی؟

تا جان و دلم باشد من جان و دلت جویم
یا من به کنار افتم یا تو به کنار آیی

در دوستی‌ات شهری گشتند مرا دشمن
بر من که کند رحمت؟ گر هم تو نبخشایی

زین سان که منم بی تو دور از تو مبادا کس
نه دسترسی بر تو نه بی تو شکیبایی

اگر عشق اوفتد در سینه سنگ
به معشوقی زند در گوهری چنگ

که مغناطیس اگر عاشق نبودی
بدان شوق آهنی را چون ربودی

و گر عشقی نبودی بر گذرگاه
نبودی کهربا جوینده کاه

بسی سنگ و بسی گوهر بجایند
نه آهن را نه کَه را می‌ربایند

طبایع جز کشش کاری ندانند
حکیمان این کشش را عشق خوانند

#نظامی

@asharmolana.
24👍4
از صدایِ سخن عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبد دَوّار بمانْد

داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید
خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بمانْد

بر جمال تو چنان صورتِ چین حیران شد
که حدیثش همه‌جا در در و دیوار بماند

به تماشاگه زلفش دلِ حافظ روزی
شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند

#حافظ_شیرازی

@asharmolana.
12💯2
12👍5
دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند
سروران بر در سودای تو خاک قدمند!

#سعدی_شیرازی

@asharmolana.
29
من درد تو را زدست آسان ندهم
دل برنکنم زدوست تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم...

#مولانا

@asharmolana.
26💔3
آن یکی نحوی به کشتی در نشست
رو به کشتیبان نهاد آن خودپرست
گفت هیچ از نحو خواندی گفت لا
گفت نیم عمر تو شد در فنا
دل‌شکسته گشت کشتیبان ز تاب
لیک آن دم کرد خامش از جواب
باد کشتی را به گردابی فکند
گفت کشتیبان بدان نحوی بلند
هیچ دانی آشنا کردن بگو
گفت نی ای خوش‌جواب خوب‌رو
گفت کل عمرت ای نحوی فناست
زانک کشتی غرق این گردابهاست
محو می‌باید نه نحو اینجا بدان
گر تو محوی بی‌خطر در آب ران
آب دریا مرده را بر سر نهد
ور بود زنده ز دریا کی رهد
چون بمردی تو ز اوصاف بشر
بحرِ اسرارت نهد بر فرق سر
ای که خلقان را تو خر می‌خوانده‌ای
این زمان چون خر برین یخ مانده‌ای
گر تو علامه زمانی در جهان
نک فنای این جهان بین وین زمان
مرد نحوی را از آن در دوختیم
تا شما را نحوِ محو آموختیم
فقهِ فقه و نَحوِ نحو و صَرفِ صرف
در کم آمد یابی ای یار شگرف
آن سبوی آب، دانشهای ماست
وان خلیفه دجلهٔ علم خداست
ما سبوها پر به دجله می‌بریم
گرنه خر دانیم خود را، ما خریم
باری اعرابی بدان معذور بود
کو ز دجله غافل و بس دور بود
گر ز دجله با خبر بودی چو ما
او نبردی آن سبو را جا بجا
بلک از دجله چو واقف آمدی
آن سبو را بر سر سنگی زدی

#حضرت_مولانا

@asharmolana.
22
20
مَحمل بدار ای ساروان! تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان، گویی روانم می‌رود

او می‌رود دامن‌کشان، من زَهرِ تنهایی‌چشان
دیگر مپرس از من نشان‌، کز دل، نشانم می‌رود

برگشت یار سرکشم، بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پُرآتشم، کز سر دخانم می‌رود

با آن همه بیداد او، وین عهد بی‌بنیاد او
در سینه دارم یاد او، یا بر زبانم می‌رود

#سعدی_شیرازی

@asharmolana.
15💔7🕊3
شب است و کویِ محبت، چه بی‌کرانه خوش است
سفر به خلوت جانان، چه بی‌بهانه خوش است

#حضرت_مولانا
29
گر ز مسجد به خرابات شدم عیب مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد

#حافظ_شیرازی
@asharmolana.
21❤‍🔥3
آنرا که ز عشق دوست بیداد رسد
از رحمت و فضل اوش امداد رسد

کوتاهی عمر بین به وصلم دریاب
تا پیش از اجل مرا به فریاد رسد

#مولانا

@asharmolana.
23
مرا مِهر سیَه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد🫠

#حافظ_شیرازی

@asharmolana.
15🕊8
‎در بگشا کآمد خامی دگر
‎پیشکشی کن دو سه جامی دگر
‎هین که رسیدیم به نزدیک ده
‎همره ما شو دو سه گامی دگر
‎هین هله چونی تو ز راه دراز
‎هر قدمی غصه و دامی دگر
‎غصه کجا دارد کان عسل
‎ای که تو را سیصد نامی دگر
‎بسته بدی تو در و بام سرا
‎آمدت آن حکم ز بامی دگر
‎گر به سَنام سر گردون روی
‎بر تو قضا راست سنامی دگر
‎ای ز تو صد کام دلم یافته
‎می‌طلبد دل ز تو کامی دگر
‎ای رخ و رخسار تو رومی دگر
‎ای سر زلفین تو شامی دگر
‎سوی چنان روم و چنان شام رو
‎تا ببری دولت رامی دگر
‎لطف تو عام آمد چون آفتاب
‎گیر مرا نیز تو عامی دگر
‎هر سحری سر نهدت آفتاب
‎گوید بپذیر غلامی دگر
‎بر تو و برگرد تو هر کس که هست
‎دم به دم از عرش سلامی دگر
‎بی‌سخنی ره رو راه تو را
‎در غم و شادیست پیامی دگر
‎این غم و شادی چو زمام دلند
‎ناقه حق راست زمامی دگر
‎شاد زمانی که ببندم دهن
‎بشنوم از روح کلامی دگر
‎رخت از این سوی بدان سو کشم
‎بنگرم آن سوی نظامی دگر
‎عیش جهان گردد بر من حرام
‎بینم من بیت حرامی دگر
‎طرفه که چون خنب تنم بشکند
‎یابد این باده قوامی دگر
‎توبه مکن زین که شدم ناتمام
‎بعد شدن هست تمامی دگر
‎بس کنم ای دوست تو خود گفته گیر
‎یک دو سه میم و دو سه لامی دگر

#مولانا

@asharmolana.
7❤‍🔥2
مطرب روح من تویی،کشتی نوح من تویی
فتح و فتوح من تویی، یار قدیم و اولین…..

#مولانا

@asharmolana.
24💯1
دل من گِرد جهان گشت و نیابید مثالش
به کِه ماند به کِه ماند به کِه ماند به کِه ماند؟

#مولانا

@asharmolana.
12👍2❤‍🔥1
❤‍🔥112
2025/08/26 18:32:57
Back to Top
HTML Embed Code: