وقت سحر است خیز ای مایه ی  ناز
نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز

کانها که به جایند نپایند بسی
وآنها که شدند کس نمی‌آید باز

#خیام

@asharmolana.

ارسالی یه عزیز ایرانی ما ♡

ای ابر خوش باران بیا
       وی مستی یاران بیا

             وی شاه طراران بیا
                 مستان سلامت می‌کنند...!


#حضرت_مولانا
🍃🤍

@asharmolana

درود 👋

1) در کانال یک مسابقه شعر برگزار میشود; و تنها 10 نفر میتونن در این رقابت شرکت کنن شرکت در مسابقه ساده است

2) 10 نفر که برای ما شعر خود را ارسال کنند وارد مسابقه میشوند.

3) شعرها در کانال منتشر میشوند و هر کدام که بیشترین لایک را از طرف اعضای کانال بگیرد برنده خواهد شد.


4) جایزه برنده مبلغ ۱۵۰۰ افغانی

پس زود باش

قلمت را بردار احساساتت را در قالب شعر بریز و برای ما بفرست

😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍

سپاس از همراهی شما افراد منتخب مشخص شده اند

لطفاً از پیگیری پرهیز کرده و منتظر مرحله ی بعدی باشید

وقت سحر است خیز ای مایه ی  ناز
نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز

کانها که به جایند نپایند بسی
وآنها که شدند کس نمی‌آید باز

#خیام

@asharmolana.

کجا آن بزرگان با تاج و تخت
کجا آن سواران پیروزبخت

کجا آن خردمند گندآوران
کجا آن سرافراز و جنگی‌ سران

کجا آن گزیده نیاکان ما
کجا آن دلیران و پاکان ما

همه خاک دارند بالین و خشت
خنک آنک جز تخم نیکی نکشت

با من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن

#مولانا

@asharmolana.

گر در یمنی چو با منی پیش منی
ور پیش منی چو بی منی در یمنی

من  با  تو  چینینم  ای نگار  یمنی
خود در عجبم که من توأم یاتو منی

#مولانا


@asharmolana.

صل علی محمد و آل محمد ♡

@asharmolana.

هنوز هم
وقتی شبها
به ستاره‌ها نگاه می‌کنم
غربتی عجیب را در اعماق وجودم حس می‌کنم
احساس می‌کنم رها شده‌ام
غریبه‌ای در وجودم زندگی می‌کند
که نمیشناسمش
بغضی بزرگ گلویش را می‌فشارد
و درونم را چنگ می‌زند

آه ماه من!
شبهایم را
به تُ می‌سپارم
باور بودنم را نیز

                          شبت‌‌تان‌خوش
                          خواب‌تان‌آرام
                          فردای‌بهتردرانتظارتان


@asharmolana.

ای پیچ‌وخمِ راهِ به‌مقصدنرسیده!
ای «رفتِ» غم‌انگیزِ به «آمد» نرسیده!

آسوده نشد بال من از خستگی راه
چون کفترِ رنجورِ به‌گنبد‌نرسیده!

هر واژه که دارم همه از خیر سر تُ‌ست
تُ خوبی و از تُ به کسی بد نرسیده

سلّول به سلّول من از یاد تُ سرشار
جز من احدی با تُ به این حد نرسیده

هرچند که در رگ‌به‌رگم ریشه دواندی
دستم به تُ آن‌طور که باید، نرسیده

من منتظر بوسه‌ی مکتوب تُ هستم
شاید نفرستادی و شاید نرسیده

صدبار به او نامه نوشتی دل تنگم
آه ای نودِ خسته‌ی‌ تا صد نرسیده!

هرچند برافتاده تب نامه‌نگاری
ای کاش پیامک بفرستد: نرسیده!!

صبح جمعه بخیر
یه لبخند روی لب هات بکار و برای یه روز سرشار از اتفاقات خوب آماده شو

باز آمدم باز آمدم از پیش آن یار آمدم
در من نگر در من نگر بھر تو غمخوار آمدم
شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم
چندین هزاران سال شد تا من بگفتار آمدم
آنجا روم آنجا روم بالا بدم بالا روم
بازم رهان بازم رهان کاینجا بزنهار آمدم
من مرغ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدم
دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم
من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصر
آخر صدف من نیستم من در شهوار آمدم
ما را بچشم سر مبین ما را بچشم سر ببین
آنجا بیا ما را ببین کاینجا سبکسار آمدم
از چار مادر برترم وز هفت آبا نیز هم
من گوهر کانی بدم کاینجا بدیدار آمدم
یارم به بازار آمدست چالاک و هشیار آمدست
ورنه ببازارم چه کار ویرا طلب کار آمدم
ای شمس تبریزی نظر در کل عالم کی کنی
کاندر بیابان فنا جان و دل افکار آمدم

#مولانا

@asharmolana.

سلام به همه دوست داران شعر و هنر شعرهای زیبای شرکت کنندگان با عشق و احساس سروده شده و حالا وقتشه که شما انتخاب کنید

به هر شعری که دوست داشتید لایک بدید چون شعری که بیشترین لایک رو بگیره برنده نهایی ما خواهد بود


پس با قلبهاتون رأی بدید، دوستانتون رو هم دعوت کنید و بذارید بهترین شعر بدرخشه رقابت از همین لحظه شروع شده....

@asharmolana.

(1) امیرحمزه «علمیار»

هرگز نخواستم که زنجیر بشوم در بندِ هیچ
عشق من آرام است، نه سرشار از جنون پیچ
با پای خودم می‌روم، نه غرق در هوس‌ها
بی‌تابی ندارم، در این راهِ بی‌پایان عشق‌ها
دل به هر بادی نسپارم، که زود می‌برد مرا
من خودم را شناختم، در دلِ شب‌های تنها
نه چشم به دیگران دارم، نه منت به کسی بستم
عشق من ساده است، بی‌هیچ قید و شرطیستم

(2) حمید

مرگ جان در فقر نان را دیده ای؟
تیر زهر آلود و کمان را دیده ای ؟
چشم گریان یتیمان را دیده ای ؟
خون خواری امیران را دیده ای؟
ظلم غربت بر غریبان را دیده ای؟
دست زور بر گریبان را دیده ای؟
خون ریخته عزیزان را دیده ای؟
عقده و ظلم بددلان را دیده ای؟
سر بر دارِصبح اذان را دیده ای؟
غم هجران و درد بی‌پایان را دیده ای؟
مرگ جان در فقر نان را دیده ای؟
تیر زهر آلود و کمان را دیده ای ؟
چشم گریان یتیمان را دیده ای ؟
خون خواری امیران را دیده ای؟
ظلم غربت بر غریبان را دیده ای؟
دست زور بر گریبان را دیده ای؟
خون ریخته عزیزان را دیده ای؟
عقده و ظلم  بددلان را دیده ای؟
سر بر دارِصبح اذان را دیده ای؟
دیده ام آنچه دیدنش جز درد نبود
در زمستان زندگی جز باد سرد نبود
دیدم که ترک دستش را پینه می‌زند
دیدم که خدا به حال ما سینه میزند
دیدم و دیده است او ولی شرم نمی‌کند
دیدم و دیده است او ولی رحم نمی‌کند

دیده ام...
دیده ام آنچه دیدنش جز درد نبود

(3) بانو صنم

پروردگام🤲
ای آنکه زمن بیشتر به حالم آگهی😔 ای آنکه ذکر تو در دل شب هایم روشنایی بخشید ✨
درهیاهوی روز گار هر گاه گم شدم تو مرا پیدا کردی و دست گیرم شدی🥹 وقتی خسته شدمنامید شدم 😩💔
گفتی لاتقنطو من کنارت ❤️
هستم پروردگارا چگونه بیان کنم که بی تو هیچ هیچم 😭
تنهایم مگذار 🤲نگذار از یاد تو غافل شوم❤️❤️

(4) بانو عسل

زاهد کجا پیچ خم عشق کجا
اهن سرد مهال است که زنجیر شود

(5) علی

بر سر درویشی خود لرزدم دل همچو بید
از عزیزان هرکه را بینم به دولت می‌رسد