Telegram Web
از بلخ به روم آمدنه رومی و نه بلخی
از شهر جنون برخاست نی مست و نه دیوانه

هر کس به گمان خود اورا صفتی بخشید
یک سلسله دیوانه یک طالب فرزانه

گیتی وطن او گشت هر چند که خوانندش
یک قوم ز ترکستان یک قوم ز فرغانه…….🤍🌱

#حضرت_مولانا

#ارسالی_عزیزان

@asharmolana.
23👍3
گفتم که دگر چشم به دلبر نکنم
صوفی شوم و گوش به منکر نکنم

دیدم که خلاف طبع موزون من است
توبت کردم که توبه دیگر نکنم

#سعدی_شیرازی

@asharmolana
30❤‍🔥4
ای جان جان جانم تو جان جان جانی
بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی

پی می‌برد به چیزی جانم ولی نه چیزی
تو آنی و نه آنی یا جانی و نه جانی

بس کز همه جهانت جستم به قدر طاقت
اکنون نگاه کردم تو خود همه جهانی

#شیخ_عطار_نیشاپوری

@asharmolana.
26🕊2
‎ ‌‎عاشقی و آنگهانی نام و ننگ
او نشاید عشق را ده سنگ سنگ

‎گر ز هر چیزی بلنگی دور شو
‎راه دور و سنگلاخ و لنگ لنگ

‎مرگ اگر مرد است آید پیش من
‎تا کشم خوش در کنارش تنگ تنگ

‎من از او جانی برم بی‌رنگ و بو
‎او ز من دلقی ستاند رنگ رنگ

‎جور و ظلم دوست را بر جان بنه
‎ور نخواهی پس صلای جنگ جنگ

‎گر نمی‌خواهی تراش صیقلش
‎باش چون آیینه پرزنگ زنگ

‎دست را بر چشم خود نه گو به چشم
چشم بگشا خیره منگر دنگ دنگ
………🤍🌱

#حضرت_مولانا

@asharmolana.
17
ای کاش تپش دل ها از صداقت بود!!
ای کاش قلب ها پیش هم امانت بود!!

#مولانا
#ارسالی_عزیزان

@asharmolana.
24❤‍🔥1
نزدهم اسد/مرداد، روز درگذشت امیرهوشنگ ابتهاج (ه‍. ا. سایه)🥀


🤍🌱
💔3710👍1
اندر دل بی‌وفا غم و ماتم باد
آن را که وفا نیست ز عالم کم باد

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد…….🤍🌱

#حضرت_مولانا

@asharmolana.
36
سنگ شکاف می کند در هوس لقای تو
جان پر و بال میزند در طرب هوای تو
آتش آب می شود عقل خراب می شود
دشمن خواب می شود دیدهٔ من برای تو
جامهٔ صبر می درد عقل ز خویش می رود
مردم و سنگ میخورد عشق چو اژدهای تو
بند مکن رونده را گریه مکن تو خنده را
جور مکن که بنده را نیست کسی بجای تو
آب تو چون بجو رود کی سخنم نکو رود
گاه دمم فرو درد از سبب حیای تو
چیست غذای عشق تو این جگر کباب تو
چیست دل خراب من کار گه وفای تو
خابیه جوش میکند کیست که نوش میکند
چنگ خروش میکند در صفت و ثنای تو
عشق در آمد از درم دست نهاد بر سرم
دید مرا که بی توم گفت مرا که وای تو
دیدم صعب منزلی درهم و سخت مشکلی
رفتم و مانده ام دلی کشته به دست و وای تو

#دیوان_شمس

@asharmolana.
14❤‍🔥2
جان را جستم ببحر مرجان آمد
در زیر کفی قلزم پنهان آمد

اندر دل تاریک به راه باریک
رفتم رفتم یکی بیابان آمد

#مولانا

@asharmolana.
13
مائیم که تا مهر تو آموخته‌ایم
چشم از همه خوبان جهان دوخته‌ایم

هر شعله کز آتش زنهٔ عشق جهد
در ما گیرد از آنکه ما سوخته‌ایم

#مولانا

@asharmolana.
29🕊2
یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور ……..🤍🌱


انشاهٔ الله😊♥️

@asharmolana.
52
ده‌روزه مِهرِ گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

#حافظ_شیرازی

@asharmolana.
10❤‍🔥5👍1
این جهان همچون درخت است ای کرام
ما بر او چون میوه های نیم خام
سخت گیرد میوه ها مر شاخ را
زان که در خامی نشاید کاخ را
چون رسید و گشت شیرین لب گزان
سست گیرد شاخ را او بعد از آن
چون از آن اقبال شیرین شد دهان
سرد شد بر آدمی ملک جهان
عاذلا چندین سرائی ماجرا
پند کم ده بعد از این دیوانه را
من نخواهم دیگر این افسون شنود
آزمودم چند خواهم آزمود؟
هر چه غیر شورش و دیوانگی است
اندر این ره روی در بیگانگی است
هین منه بر پای من زنجیر را
که دریدم پرده تدبیر را
عشق و ناموس ای برادر راست نیست
بر در ناموس ای عاشق مایست
وقت آن آمد که من عریان شوم
جسم بگذارم سراسر جان شوم
ای خبرهات از خبرده بی خبر
توبه تو از گناه تو بتر
همچو جان در گریه و در خنده شو
این بده وزجان دیگر زنده شو
جستجوئی از ورای جستجو
من نمیدانم تو میدانی بگو
حال وقالی از ورای حال و قال
غرقه گشته در جمال ذوالجلال
غرفه ای نه که خلاصی باشدش
یا بجز دریا کسی بشناسدش

#شیخ_بهایی

@asharmolana.
12
ساربانا اشتران بین سر به سر قطار مست
میر مست و خواجه مست و یار مست اغیار مست
باغبانا رعد مطرب ابر ساقی گشت و شد
باغ مست و راغ مست و غنچه مست و خار مست
آسمانا چند گردی گردش عنصر ببین
آب مست و باد مست و خاک مست و نار مست
حال صورت این چنین و حال معنی خود مپرس
روح مست و عقل مست و خاک مست اسرار مست
رو تو جباری رها کن خاک شو تا بنگری
ذره ذره خاک را از خالق جبار مست
تا نگویی در زمستان باغ را مستی نماند
مدتی پنهان شدست از دیده مکار مست
بیخ‌های آن درختان می نهانی می‌خورند
روزکی دو صبر می‌کن تا شود بیدار مست
گر تو را کوبی رسد از رفتن مستان مرنج
با چنان ساقی و مطرب کی رود هموار مست
ساقیا باده یکی کن چند باشد عربده
دوستان ز اقرار مست و دشمنان ز انکار مست
باد را افزون بده تا برگشاید این گره
باده تا در سر نیفتد کی دهد دستار مست
بخل ساقی باشد آن جا یا فساد باده‌ها
هر دو ناهموار باشد چون رود رهوار مست
باده‌ای داری خدایی بس سبک خوار و لطیف
زان اگر خواهد بنوشد روز صد خروار مست
شمس تبریزی به دورت هیچ کس هشیار نیست
کافر و مؤمن خراب و زاهد و خمار مست

#مولانا

@asharmolana.
20
نامه حضرت مولانا به شمس تبریزی-

عزیز! به من بگو چه معنای دارد این درد های که میکشم؟
این جدایی اسرار انگیز،شعله های که در قلبم گداختی.
آیا به قدر کافی نسوختم در آتشت؟
آنقدر سوختم که تو هرچی بسوزی من بیشتر میسوزم.
تو یخ بزنی من هم یخ میزنم!
تو که بروی خورشید قلبم طلوع نمی‌کند.
موهایم سفید می‌شود بخاطر این عشق از یاد نبر!
من که شاهکار توام هر روز به ویرانه تبدیل میشوم اما...
اما تو هنوز پیش من باز نمی آیی!!

"ای مراد من"

@asharmolana
39❤‍🔥5👍3
الهی پایی ده که با آن کوی مهر تو پوییم
و زبانی ده که با آن شکر آلای تو گوییم...
الهی کار آن دارد که با تو کاری دارد،
یار آن دارد که چون تو یاری دارد،
او که در هر دو جهان تورا دارد
هرگز کی تو را بگذارد...
الهی دانی چه شادم،
نه آنکه بخویشتن بتو افتادم،
تو خواستی من نخواستم
دولت بر بالین دیدم
چون از خواب بر خاستم...

الهی با بهشت چه سازم
و با حور چه بازم،
مرا دیده یی ده که از هر نظری
بهشتی سازم...

الهی روزگاری ترا می جستم
خود را می یافتم، اکنون خود را
میجویم و ترا می یابم...

الهی من کیستم که تو را خواهم
چون از قیمت خود آگاهم،
از هر چه می پندارم کمترم
و از هر دمی که می شمارم بدترم...

الهی عنایت تو کوه است
و فضل تو دریا، کوه کی فرسود
و دریا کی کاست،
عنایت تو کی جست
و فضل تو کی وا خواست...
الهی یک چند بیاد تو نازیدم،
اینم بس که صحبت تو ارزیدم...

#خواجه_عبدالله_انصاری

@asharmolana.
23🕊3
در انتظار مرگم
دلتنگ شب های سردم

در بازار سنگ فروشان
به دنبال سنگ قبرم

نا امید نیستم اما
رهگذر مسیر های سختم

از آنان که رفتند آموختم
چو رفته‌ها درپی روز حشرم

بیشتر از مرگ من به فکر مرگم
چون در كُل نَفْسٍ ذَائِقَهُ المَوتم

شاعر: یلدا قربانزاده
#ارسالی_عزیزان

@asharmolana.
25
چه کمی درآید آخر به شرابخانه تو؟
اگر از شراب وصلت ببَری ز سر خُمارم

#مولانای_جان
@asharmolana.
❤‍🔥149👍5
.
ز اندازه بیرون تشنه‌ام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را

من نیز چشم از خواب خوش بر می‌نکردم پیش از این
روز فراق دوستان شب‌خوش بگفتم خواب را

هر پارسا را کآن صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را

من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم می‌زند اِستاده‌ام نُشّاب را

مقدار یار هم‌نفس چون من نداند هیچ‌کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را

وقتی در آبی تا میان، دستی و پایی می‌زدم
اکنون همان پنداشتم دریای بی‌پایاب را

امروز حالا غرقه‌ام تا با کناری اوفتم
آنگه حکایت گویمت درد دل غرقاب را

گر بی‌وفایی کردمی یَرغو به قاآن بردمی
کآن کافر اَعدا می‌کشد وین سنگدل اَحباب را

فریاد می‌دارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بُوَد بواب را

«سعدی! چو جورش می‌بری نزدیک او دیگر مرو»
ای بی‌بصر! من می‌روم؟ او می‌کشد قلاب را

#سعدی_شیرازی

@asharmolana.
10💔2❤‍🔥1👍1
به هر دم از زبان عشق بر ما
سلامست و سلامست و سلامست

ز هر ذره به گفت بی‌زبانی
پیامست و پیامست و پیامست……..🤍🌱


#مولانا


@asharmolana.
32
2025/08/25 17:24:14
Back to Top
HTML Embed Code: