#هنر
خوشبین و بدبین
اثر ولادیمیر ماکوفسکی
۱۸۹۳، روسیه
رنگ روغن
ساعتها میشود به این نقاشی بینظیر آقای ماکوفسکی خیره شد و از تمام جزئیاتی که او به تصویر کشیده لذت برد. او دو پیرمرد را بر روی یک نیمکت تصویر کرده که برای فهمیدن نوع نگاهشان به زندگی کافیاست به چشمانشان خیره شویم.
پیرمردِ نشسته بالاسر کتابهایش، چشمانی هراسان و متحیر را پشت عینکش دارد و پیرمرد سیگاربهلب چشمانی بیدغدغه را به نقاش دوخته در حالیکه در کولهبارش یک مشت خنزرپنزر دارد که شاید بههیچ نیارزند!
با دیدن این نقاشی در موزهی هنرهای ملی مینسک ساعتها درگیر بودم. آیا اینهمه اضطراب منزلت و این همه شتاب عقب نیفتادن از زندگی میوهی بدبینی به فردا نیست؟ آیا با خوشبینی ذاتی در کیش درویشی و مسلک آهستگی میتوان فردایی داشت؟!
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
خوشبین و بدبین
اثر ولادیمیر ماکوفسکی
۱۸۹۳، روسیه
رنگ روغن
ساعتها میشود به این نقاشی بینظیر آقای ماکوفسکی خیره شد و از تمام جزئیاتی که او به تصویر کشیده لذت برد. او دو پیرمرد را بر روی یک نیمکت تصویر کرده که برای فهمیدن نوع نگاهشان به زندگی کافیاست به چشمانشان خیره شویم.
پیرمردِ نشسته بالاسر کتابهایش، چشمانی هراسان و متحیر را پشت عینکش دارد و پیرمرد سیگاربهلب چشمانی بیدغدغه را به نقاش دوخته در حالیکه در کولهبارش یک مشت خنزرپنزر دارد که شاید بههیچ نیارزند!
با دیدن این نقاشی در موزهی هنرهای ملی مینسک ساعتها درگیر بودم. آیا اینهمه اضطراب منزلت و این همه شتاب عقب نیفتادن از زندگی میوهی بدبینی به فردا نیست؟ آیا با خوشبینی ذاتی در کیش درویشی و مسلک آهستگی میتوان فردایی داشت؟!
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
Yazdah Maho Bisto Noh Rouzo Chand Hezar Saat
Alireza Ghorbani
#موسیقی
#علیرضا_قربانی
یازده ماه و بیستونه روز و چندهزار ساعت
نپرس در هوای تو
کدام لحظه گم شدم
همان همان زمان که رفتی
من از شروع ماجرا
به انتها رسیدهام
نشان به آن نشان که رفتی
پس از تو خانه خانه نشد
هوایم عاشقانه نشد
جنون مرا ندیده گرفتی
در آن غروب سرد خزان
تو را صدا زدم که بمان
ولی تو ناشنیده گرفتی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#علیرضا_قربانی
یازده ماه و بیستونه روز و چندهزار ساعت
نپرس در هوای تو
کدام لحظه گم شدم
همان همان زمان که رفتی
من از شروع ماجرا
به انتها رسیدهام
نشان به آن نشان که رفتی
پس از تو خانه خانه نشد
هوایم عاشقانه نشد
جنون مرا ندیده گرفتی
در آن غروب سرد خزان
تو را صدا زدم که بمان
ولی تو ناشنیده گرفتی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
یک لیوان آب را تصور کنید!
اگر آن را یک دقیقه در دست نگه دارید اتفاقی نمیافتد.
اگر یک ساعت نگهش دارید دستتان خسته میشود.
اگر یک روز آن را نگه داری دستتان بیحس میشود.
مسئله وزن لیوان و آب درونش نیست، بلکه مدتیاست که آن را نگه میدارید.
نگرانیها و استرسهای روزانه از جنس همین لیوان و آب هستند.
اگر مدت کوتاهی ذهنتان را مشغول کنند اتفاقی نمیافتد.
اگر کمی بیشتر درگیرشان شوید توانتان را میگیرند.
اگر تمام روز به آنها مشغول شوید، توان زندگی کردن را از شما میگیرند.
شما قویتر از افکارتان هستید. پس نگذارید شما را مصرف کنند!
منبع: ریکاوری تروما
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
اگر آن را یک دقیقه در دست نگه دارید اتفاقی نمیافتد.
اگر یک ساعت نگهش دارید دستتان خسته میشود.
اگر یک روز آن را نگه داری دستتان بیحس میشود.
مسئله وزن لیوان و آب درونش نیست، بلکه مدتیاست که آن را نگه میدارید.
نگرانیها و استرسهای روزانه از جنس همین لیوان و آب هستند.
اگر مدت کوتاهی ذهنتان را مشغول کنند اتفاقی نمیافتد.
اگر کمی بیشتر درگیرشان شوید توانتان را میگیرند.
اگر تمام روز به آنها مشغول شوید، توان زندگی کردن را از شما میگیرند.
شما قویتر از افکارتان هستید. پس نگذارید شما را مصرف کنند!
منبع: ریکاوری تروما
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#فیلم_نگاشت
#تاسیان
#سریال
تاسیان مطبوع و مطلوب آغاز شد؛ همانطور که از #تینا_پاکروان انتظار داشتم.
تاسیانِ پاکروان یک عاشقانه در بستر تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی سال ۱۳۵۶ است که از همان قسمت نخست، سناریست و کارگردان، کوشیده تا با ارجاعات نسبتا دقیق، عمق تاریخی اثرش را به رخ مخاطب بکشد.
در همان سرآغاز این قسمت، به #بهرام_بیضایی ادای احترام شده است. زیرا قرار است برشی از سخنرانی بیضایی در شب سوم از ده شب "شبهای شعر گوته" را در #انستیتو_گوته ببینیم. شبهای شعر گوته با همکاری #کانون_نویسندگان_ایران و انستیتو گوته با محوریت #سانسور در پاییز ۱۳۵۶ برگزار شد و در ده شب آن قلههای ادبیات و هنر ایران سخنرانی و شعرخوانی کردهاند: هوشنگ گلشیری، داریوش آشوری، بهآذین، اسماعیل خوئی، سیمین دانشور، بیضایی، مصطفی رحیمی، فریدون مشیری، سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج، اخوان ثالث و .... مژده اینکه #ماندانا_زندیان در سال ۱۳۹۲ سخنرانیهای این ده شب را در کتابی ارزشمند با عنوان "بازخوانی ده شب" جمعآوری کرده است که در ادامه فایل آن بهعلاوهی فایل سخنرانی کامل بیضایی در آن شب تقدیم شما خواهد شد.
یکی دیگر از ارجاعات جالب توجه، نقشیاست که مهران مدیری در سریال ایفا میکند. او در نقش دکتر #هاشم_رجب_زاده ظاهر شده است. هاشم رجبزاده که دکترای حقوق علوم سیاسی دارد، در بازه ۱۳۴۹ تا ۱۳۶۱ در وزارت خارجه فعالیت کرده و پس از آن در دانشگاه اوساکای ژاپن به استادی زبان و ادبیات زبان فارسی پرداخت و بهخاطر نقش پررنگش در تبادل فرهنگی ایران و ژاپن، نشان امپراتور ژاپن را دریافت کرد.
به تاسیان برگردم که معنای آن در گویش گیلکی، غم و دلتنگی ناشی از رفتن و از دست دادن عزیزیاست. بازی چشمنواز بابک حمیدیان در همین قسمت نخست دلبری میکند. او کارخانهداری سرمایهدار است که با لحنی "تهرونی" میکوشد مخاطب را در حالوهوای سال ۵۶ تهران قرار دهد. بازیها اغلب خوب و قابل قبولند. داستان بهخوبی قطعات پازل فضای فرهنگی و اجتماعی سیاستزده سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ را بهتصویر میکشد و آرامآرام شخصیتپردازی لازم برای جبههبندی سه جریان غالب آن دوران را پیش میبرد: چپها، ملیگرایان و مذهبیون.
در سکانسی که در کارخانه رخ میدهد، حمیدیان از قتل فردی بهنام فاتح بهدست کارگران اشاره میکند. مقصود از فاتح در این سکانس، #محمد_صادق_فاتح_یزدی است. او کارخانهدار و سرمایهدار بزرگی در دورهی پهلوی بوده است که کارخانههای روغن جهان، چای جهان و روغن موتور جهان گوشهای از داراییهای او بوده است. او همچنین محلههای جهانشهر در کرج و چهارصد دستگاه در تهران را بنا کرده است. فاتح در سال ۱۳۵۳ زیر پل ستارخان به قتل رسیده است. قتل او را به چریکهای فدایی منصوب دانستهاند.
خلاصه اینکه، تاسیان با این شروع نشان داد که قرار است حرفهای شنیدنی بسیاری را در بستر درام عاشقانهاش روایت کند که شاید بتواند روایتی متفاوت از وقایع منتهی به انقلاب ۵۷ و نقشآفرینان آن ارائه نماید.
پیوستها:
فایل کتاب بازخوانی ده شب:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/546
فایل صوتی سخنرانی بهرام بیضایی در شب سوم:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/547
#تاسیان
#سریال
تاسیان مطبوع و مطلوب آغاز شد؛ همانطور که از #تینا_پاکروان انتظار داشتم.
تاسیانِ پاکروان یک عاشقانه در بستر تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی سال ۱۳۵۶ است که از همان قسمت نخست، سناریست و کارگردان، کوشیده تا با ارجاعات نسبتا دقیق، عمق تاریخی اثرش را به رخ مخاطب بکشد.
در همان سرآغاز این قسمت، به #بهرام_بیضایی ادای احترام شده است. زیرا قرار است برشی از سخنرانی بیضایی در شب سوم از ده شب "شبهای شعر گوته" را در #انستیتو_گوته ببینیم. شبهای شعر گوته با همکاری #کانون_نویسندگان_ایران و انستیتو گوته با محوریت #سانسور در پاییز ۱۳۵۶ برگزار شد و در ده شب آن قلههای ادبیات و هنر ایران سخنرانی و شعرخوانی کردهاند: هوشنگ گلشیری، داریوش آشوری، بهآذین، اسماعیل خوئی، سیمین دانشور، بیضایی، مصطفی رحیمی، فریدون مشیری، سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج، اخوان ثالث و .... مژده اینکه #ماندانا_زندیان در سال ۱۳۹۲ سخنرانیهای این ده شب را در کتابی ارزشمند با عنوان "بازخوانی ده شب" جمعآوری کرده است که در ادامه فایل آن بهعلاوهی فایل سخنرانی کامل بیضایی در آن شب تقدیم شما خواهد شد.
یکی دیگر از ارجاعات جالب توجه، نقشیاست که مهران مدیری در سریال ایفا میکند. او در نقش دکتر #هاشم_رجب_زاده ظاهر شده است. هاشم رجبزاده که دکترای حقوق علوم سیاسی دارد، در بازه ۱۳۴۹ تا ۱۳۶۱ در وزارت خارجه فعالیت کرده و پس از آن در دانشگاه اوساکای ژاپن به استادی زبان و ادبیات زبان فارسی پرداخت و بهخاطر نقش پررنگش در تبادل فرهنگی ایران و ژاپن، نشان امپراتور ژاپن را دریافت کرد.
به تاسیان برگردم که معنای آن در گویش گیلکی، غم و دلتنگی ناشی از رفتن و از دست دادن عزیزیاست. بازی چشمنواز بابک حمیدیان در همین قسمت نخست دلبری میکند. او کارخانهداری سرمایهدار است که با لحنی "تهرونی" میکوشد مخاطب را در حالوهوای سال ۵۶ تهران قرار دهد. بازیها اغلب خوب و قابل قبولند. داستان بهخوبی قطعات پازل فضای فرهنگی و اجتماعی سیاستزده سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ را بهتصویر میکشد و آرامآرام شخصیتپردازی لازم برای جبههبندی سه جریان غالب آن دوران را پیش میبرد: چپها، ملیگرایان و مذهبیون.
در سکانسی که در کارخانه رخ میدهد، حمیدیان از قتل فردی بهنام فاتح بهدست کارگران اشاره میکند. مقصود از فاتح در این سکانس، #محمد_صادق_فاتح_یزدی است. او کارخانهدار و سرمایهدار بزرگی در دورهی پهلوی بوده است که کارخانههای روغن جهان، چای جهان و روغن موتور جهان گوشهای از داراییهای او بوده است. او همچنین محلههای جهانشهر در کرج و چهارصد دستگاه در تهران را بنا کرده است. فاتح در سال ۱۳۵۳ زیر پل ستارخان به قتل رسیده است. قتل او را به چریکهای فدایی منصوب دانستهاند.
خلاصه اینکه، تاسیان با این شروع نشان داد که قرار است حرفهای شنیدنی بسیاری را در بستر درام عاشقانهاش روایت کند که شاید بتواند روایتی متفاوت از وقایع منتهی به انقلاب ۵۷ و نقشآفرینان آن ارائه نماید.
پیوستها:
فایل کتاب بازخوانی ده شب:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/546
فایل صوتی سخنرانی بهرام بیضایی در شب سوم:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/547
Telegram
محمدرضا اربابی
#تاسیان
#بهرام_بیضایی
#شب_های_شعر_گوته
#کانون_نویسندگان_ایران
#انستیتو_گوته
#ماندانا_زندیان
بازخوانی ده شب
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#بهرام_بیضایی
#شب_های_شعر_گوته
#کانون_نویسندگان_ایران
#انستیتو_گوته
#ماندانا_زندیان
بازخوانی ده شب
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Bazkhani_dah_shab.pdf
5.2 MB
#تاسیان
#بهرام_بیضایی
#شب_های_شعر_گوته
#کانون_نویسندگان_ایران
#انستیتو_گوته
#ماندانا_زندیان
بازخوانی ده شب
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#بهرام_بیضایی
#شب_های_شعر_گوته
#کانون_نویسندگان_ایران
#انستیتو_گوته
#ماندانا_زندیان
بازخوانی ده شب
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Shab 3 - Part 2
Bahram Beizaee
#تاسیان
#بهرام_بیضایی
#شب_های_شعر_گوته
#کانون_نویسندگان_ایران
#انستیتو_گوته
فایل صوتی شب سوم: در موقعیت تئاتر و سینما
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#بهرام_بیضایی
#شب_های_شعر_گوته
#کانون_نویسندگان_ایران
#انستیتو_گوته
فایل صوتی شب سوم: در موقعیت تئاتر و سینما
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#فیلمتاب
#رود_بلند_رخشان
#long_bright_river
در مورد مطلوبیت و کیفیت آثار تصویری (فیلم و سریال) اقتباسشده از آثار ادبی همیشه اختلاف نظر وجود داشته است و این آثار همیشه با نسخهی ادبی آنها مقایسه میشوند. اما معتقدم آثار اقتباسی در ویژگی قصه و روایت اغلب غنی هستند.
در ادامه میخواهم بهقولی که دادم عمل کنم و چند فیلم و سریال اقتباسی را معرفی کنم که در سال ۲۰۲۵ منتشر خواهند شد.
رود بلند رخشان
لیز مور این رمان را در سال ۲۰۲۰ منتشر کرد و خیلی زود به یکی از پرفروشهای نیویورک تایمز تبدیل شد و در لیستهای معتبر معرفی کتاب برتر قرار گرفت.
لیز مور به ماجرای دو خواهر (میکی و کیسی) میپردازد که روزگاری جدانشدنی بودند و حالا یکی درگیر اعتیاد است (کیسی) و دیگری پلیس (میکی). میکی و کیسی مدتهاست از هم جداافتادهاند، اما میکی از یاد خواهر نکاسته است. ناپدیدشدن کیسی و وقوع چند قتل مرموز، میکی را برای یافتن خواهرش ترغیب میکند. رمان رود بلند درخشان هیجانانگیز و احساسیاست.
این رمان لیز مور در ایران ترجمه نشده و فقط ترجمه دو کتاب از لیز مور در سایت کتابخانه ملی ثبت شده (خدای جنگل و بار سنگین تنهایی) که اطلاعاتی از هیچیک در سایت خانهی کتاب و حتی ناشرانشان یافت نشد.
حالا خانم لیز مور با همکاری نیکی توسکانو اقتباسی تلویزیونی (۸ قسمتی) با همین نام (رود بلند رخشان) از این رمان انجام دادهاند که در مارس ۲۰۲۵ (فروردین ۱۴۰۴) منتشر خواهد شد. در این سریال که هاگار بن آشر آن را کارگردانی کرده، آماندا سیفراید، کالوم ویلسون و نیکلاس پیناک حضور دارند.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#رود_بلند_رخشان
#long_bright_river
فیلم و سریال اقتباسشده از ادبیات
در مورد مطلوبیت و کیفیت آثار تصویری (فیلم و سریال) اقتباسشده از آثار ادبی همیشه اختلاف نظر وجود داشته است و این آثار همیشه با نسخهی ادبی آنها مقایسه میشوند. اما معتقدم آثار اقتباسی در ویژگی قصه و روایت اغلب غنی هستند.
در ادامه میخواهم بهقولی که دادم عمل کنم و چند فیلم و سریال اقتباسی را معرفی کنم که در سال ۲۰۲۵ منتشر خواهند شد.
رود بلند رخشان
لیز مور این رمان را در سال ۲۰۲۰ منتشر کرد و خیلی زود به یکی از پرفروشهای نیویورک تایمز تبدیل شد و در لیستهای معتبر معرفی کتاب برتر قرار گرفت.
لیز مور به ماجرای دو خواهر (میکی و کیسی) میپردازد که روزگاری جدانشدنی بودند و حالا یکی درگیر اعتیاد است (کیسی) و دیگری پلیس (میکی). میکی و کیسی مدتهاست از هم جداافتادهاند، اما میکی از یاد خواهر نکاسته است. ناپدیدشدن کیسی و وقوع چند قتل مرموز، میکی را برای یافتن خواهرش ترغیب میکند. رمان رود بلند درخشان هیجانانگیز و احساسیاست.
این رمان لیز مور در ایران ترجمه نشده و فقط ترجمه دو کتاب از لیز مور در سایت کتابخانه ملی ثبت شده (خدای جنگل و بار سنگین تنهایی) که اطلاعاتی از هیچیک در سایت خانهی کتاب و حتی ناشرانشان یافت نشد.
حالا خانم لیز مور با همکاری نیکی توسکانو اقتباسی تلویزیونی (۸ قسمتی) با همین نام (رود بلند رخشان) از این رمان انجام دادهاند که در مارس ۲۰۲۵ (فروردین ۱۴۰۴) منتشر خواهد شد. در این سریال که هاگار بن آشر آن را کارگردانی کرده، آماندا سیفراید، کالوم ویلسون و نیکلاس پیناک حضور دارند.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
محمدرضا اربابی
#فیلمتاب #رود_بلند_رخشان #long_bright_river فیلم و سریال اقتباسشده از ادبیات در مورد مطلوبیت و کیفیت آثار تصویری (فیلم و سریال) اقتباسشده از آثار ادبی همیشه اختلاف نظر وجود داشته است و این آثار همیشه با نسخهی ادبی آنها مقایسه میشوند. اما معتقدم آثار…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#فیلمنگاشت
#سال_نویی_که_هرگز_نیامد
#رومانی
اواخر دسامبر ۱۹۸۹ است و همه در تدارک جشن کریسمس.
اما صداوسیمای رومانی با یک چالش جدی مواجه شده است. برنامهای برای تبریک کریسمس ضبط کردهاند. شخصیت اصلی برنامه دختریاست بهنام لیلی که در آن پیامی رسا در رثای رهبر کشور میگوید. اما حالا لیلی که بهخیال برنامهسازان یک وفادار جدی به حزب کمونیست تصور میشده، فرار کرده و بهخاطر مصاحبهاش با رادیو اروپای آزاد معروف شده است و تلویزیون مجبور است با وجود زمان کم برنامه را اصلاح کند تا در شب عید پخش شود!
در جای دیگری از جهانِ روایت، دختری بازیگر تئاتر میکوشد روزهای سخت خود را با داروهای آرامبخش بگذراند و ناگهان متوجه میشود او را برای جایگزینی لیلی در برنامه انتخاب کردهاند تا در رثای کسی خطابه بگوسد که پدرش هر شب در تلویزیون به تصویر او تف میاندازد.
در گوشهای دیگر، کارگری ساده تلاش میکند کریسمس را برای زن و پسرش جشن بگیرد. اما متوجه میشود پسرش در نامهای به بابانوئل از او خواسته تا آرزوی پدرش را که شبها در خانه زیر لب زمزمه میکرده برآورده کند: مرگِ عمو نیک! پسر نامه را با آدرس فرستنده در صندوق پست انداخته است! و این یعنی خانواده در خطر است.
یکی از نیروهای امنیتی تلاش میکند تا شب عیدی مادرش را از خانهی قدیمیاش که بهدستور حزب باید تخریب شود، به خانهای آپارتمانی و جدید منتقل کند و با مقاومت مادرش مواجه میشود که به تعلقات و خاطراتش وابستگی دارد.
دو پسر جوان قرار گذاشتهاند تا مخفیانه و غیرقانونی از کشور فرار کنند، چون: "دیگر اینجا جای ماندن نیست و هیچ چیز درست نمیشود."
در همین اثنا اما عمو نیک، یا همان #نیکلا_چائوشسکو مشغول کشتار مخالفان و معترضان در شهر تیمیشوارا ست.
نویسنده همهی این شخصیتها را در مقابل کاخ ریاشت جمهوری رومانی در برابر تریبون چائوشسکو جمع میکند. این همان صحنهی معروف غلبهی خشم بر وحشت در رومانیاست که در میانهی سخنرانی یک رهبر، سیلاب جمعیت مخالفان به جمع بهظاهر موافقانی میرسد که بهزور به گردهمایی آمدهاند و ناگهان همهچیز زیرورو میشود. سقوط یک #دیکتاتور؛ یکی از آخرین دیکتاتورهای کمونیست اروپای شرقی!
چائوشسکو که هفتهای پیش از سقوط به ایران سفر کرده بود و پایانی را برای زعامت خود بر ملتش تصور نمیکرد، در چشمبههمزدنی سقوط کرد. آنهم بهدست همانهایی که از وحشت دیکتاتور، آرام و بیصدا نفرینشان را نثارش میکردند.
انقلاب کریسمس در رومانی یکی از عبرتآموزترین انقلابهای تاریخ است.
در رابطه با انقلاب رومانی، تماشای مستند #بین_انقلاب_ها هم توصیه میشود که به فاصلهی دو انقلاب ۱۹۷۹ ایران و ۱۹۸۹ رومانی میپردازد و لینک معرفیاش در همین کانال تقدیم میشود:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/419
#سال_نویی_که_هرگز_نیامد
#رومانی
اواخر دسامبر ۱۹۸۹ است و همه در تدارک جشن کریسمس.
اما صداوسیمای رومانی با یک چالش جدی مواجه شده است. برنامهای برای تبریک کریسمس ضبط کردهاند. شخصیت اصلی برنامه دختریاست بهنام لیلی که در آن پیامی رسا در رثای رهبر کشور میگوید. اما حالا لیلی که بهخیال برنامهسازان یک وفادار جدی به حزب کمونیست تصور میشده، فرار کرده و بهخاطر مصاحبهاش با رادیو اروپای آزاد معروف شده است و تلویزیون مجبور است با وجود زمان کم برنامه را اصلاح کند تا در شب عید پخش شود!
در جای دیگری از جهانِ روایت، دختری بازیگر تئاتر میکوشد روزهای سخت خود را با داروهای آرامبخش بگذراند و ناگهان متوجه میشود او را برای جایگزینی لیلی در برنامه انتخاب کردهاند تا در رثای کسی خطابه بگوسد که پدرش هر شب در تلویزیون به تصویر او تف میاندازد.
در گوشهای دیگر، کارگری ساده تلاش میکند کریسمس را برای زن و پسرش جشن بگیرد. اما متوجه میشود پسرش در نامهای به بابانوئل از او خواسته تا آرزوی پدرش را که شبها در خانه زیر لب زمزمه میکرده برآورده کند: مرگِ عمو نیک! پسر نامه را با آدرس فرستنده در صندوق پست انداخته است! و این یعنی خانواده در خطر است.
یکی از نیروهای امنیتی تلاش میکند تا شب عیدی مادرش را از خانهی قدیمیاش که بهدستور حزب باید تخریب شود، به خانهای آپارتمانی و جدید منتقل کند و با مقاومت مادرش مواجه میشود که به تعلقات و خاطراتش وابستگی دارد.
دو پسر جوان قرار گذاشتهاند تا مخفیانه و غیرقانونی از کشور فرار کنند، چون: "دیگر اینجا جای ماندن نیست و هیچ چیز درست نمیشود."
در همین اثنا اما عمو نیک، یا همان #نیکلا_چائوشسکو مشغول کشتار مخالفان و معترضان در شهر تیمیشوارا ست.
نویسنده همهی این شخصیتها را در مقابل کاخ ریاشت جمهوری رومانی در برابر تریبون چائوشسکو جمع میکند. این همان صحنهی معروف غلبهی خشم بر وحشت در رومانیاست که در میانهی سخنرانی یک رهبر، سیلاب جمعیت مخالفان به جمع بهظاهر موافقانی میرسد که بهزور به گردهمایی آمدهاند و ناگهان همهچیز زیرورو میشود. سقوط یک #دیکتاتور؛ یکی از آخرین دیکتاتورهای کمونیست اروپای شرقی!
چائوشسکو که هفتهای پیش از سقوط به ایران سفر کرده بود و پایانی را برای زعامت خود بر ملتش تصور نمیکرد، در چشمبههمزدنی سقوط کرد. آنهم بهدست همانهایی که از وحشت دیکتاتور، آرام و بیصدا نفرینشان را نثارش میکردند.
انقلاب کریسمس در رومانی یکی از عبرتآموزترین انقلابهای تاریخ است.
در رابطه با انقلاب رومانی، تماشای مستند #بین_انقلاب_ها هم توصیه میشود که به فاصلهی دو انقلاب ۱۹۷۹ ایران و ۱۹۸۹ رومانی میپردازد و لینک معرفیاش در همین کانال تقدیم میشود:
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/419
Telegram
محمدرضا اربابی
#فیلمنگاشت
#بین_انقلاب_ها
#ولاد_پتری
#مستند
#سیاسی_تاریخی
#ایران
#رومانی
۱۹۸۹، سال پراتفاقی برای اروپا، بهویژه اروپای شرقی و مرکزیاست. اکتبر آن سال پارلمان مجارستان به چندحزبیشدن رای داد و جمهوری مجارستان رسماً شکل گرفت. در نوامبر، دولت کمونیست آلمان…
#بین_انقلاب_ها
#ولاد_پتری
#مستند
#سیاسی_تاریخی
#ایران
#رومانی
۱۹۸۹، سال پراتفاقی برای اروپا، بهویژه اروپای شرقی و مرکزیاست. اکتبر آن سال پارلمان مجارستان به چندحزبیشدن رای داد و جمهوری مجارستان رسماً شکل گرفت. در نوامبر، دولت کمونیست آلمان…
#یادداشت
#مصطفی_رحیمی
یکی از مهمترین سوالاتی که این سالها از خودم میپرسم ایناست که در بحبوئهی تلاطمها، خیزشها و انقلابهایی که ایران بهخود دیده، روشنفکران و صاحبان اندیشه چگونه میاندیشیدهاند و چه کنشی داشتهاند. امروز در جستجوهایم به سراغ نامهای رفتم که #مصطفی_رحیمی در دهم دیماه ۱۳۵۷ خطاب به آیتالله خمینی نوشته است: "چرا با جمهوری اسلامی مخالفم؟"
مصطفی رحیمی حقوقدان، نویسنده و مترجم برجستهای بود که آثار مهمی از او برجای مانده است. او در بطن این نامه، سوسیال دموکراسی را مدل مطلوب حکمرانی بعد از انقلاب معرفی میکند. تقیزاده در جایی میگوید که ما در ایران روشنفکر "چه نمیخواهم" داریم، اما روشنفکر "چه میخواهم" نه. مصطفی رحیمی روشناندیش چهمیخواهم بود.
نامه مصطفی رحیمی تاریخ مصرف ندارد و نکات پندآموز بسیاری را در آن میتوان یافت. در ادامه بخشهایی از نامه را خواهم آورد. اما توصیه میکنم متن کامل آن را بخوانید.
(متن کامل نامهی مصطفی رحیمی)
"اگر برای حکومت مردم از پیش قواعد و ضوابطی تعیین کنیم، در آنچه مربوط به مردم است خواه ناخواه خود مردم را کنار گذاشتهایم. در مسائل دینی تعیین روابط انسان با خدا کار آیات عظام است و دیگران را در آن حقی نیست. رفع ظلم و عدوان نیز وظیفهی شرعی آنان است. اما تعیین قواعد و ضوابط معیشتی مردم با خود مردم است و تکرار کنم، کدام مسئله معیشتیاست که از جنبهی سیاسی عاری باشد؟ و برای حل این امور چه کسی از مزدم شایستهتر؟ مردمی که با خون خود بزرگترین حماسهی تاریخ ایران را آفریدند چرا بههنگام تعیین سرنوشت خود کنار گذاشته شوند؟ خواهم گفت که چرا رایگیری همراه با پیشنهاد قواعد و ضوابط قبلی آزادی رایدهندگان را محدود خواهد کرد".
"مقام سیاسی یعنی قدرت سیاسی، و قدرت فینفسه و بالضروره فسادآور است مگر آن كه در جنبۀ اعتراض باشد. این نكته را ماركس و لنین و مائو به غفلت سپردند. امید كه شما از این بحث آسان نگذرید. مسیحیت تا هنگامی كه در جبهه اعتراض بود افشاگر ستم بود اما همین كه بر سریر قدرت تكیه كرد زایندۀ پاپها شد. روحانیت، جهان پاكی و صفا و رفع ستم است، و قدرت سیاسی، جهان آلودگی و ستم. پس میتوان گفت كه روحانیت با آلوده شدن به قدرت سیاسی خود را از روحانیت خلع میكند و این دریغی مضاعف است: یكی اینكه حق حاكمیت را كه متعلق به همه خلایق است از آن خود كرده و دیگر آنكه مقام روحانی و معنوی را كه هر جامعهای بدان نیازمند است نابود میکند."
"اگر مخالف در این قدرت حق چون و چرا نداشته باشد، كار تمام است. راز این تباهی آن است كه چون مخالف خاموش است و چون قواعد معین است و چون هر فرد و گروهی جایزالخطاست. فرد یا گروه حاكم از خطائی به خطای دیگر میلغزد. اگر امروز احزاب دموكرات مسیحی در همه جا با ستمگران همكاری میكنند علت آن نیست كه مسیح یا قدیسین عیسوی طرفدار ستم بودهاند. علت آن است كه این احزاب دچار قواعد و ضوابط دگم شده خویشاند."
"بیاییم ... حکومت را روحانی کنیم، نه اینکه روحانیت را به حکومت برسانیم و با این کار آنان را بهصورت صنفی درآوریم در شمار سایر صنفها"
"در حقیقت قدرت، تودهی سمیاست که اگر به شمارهی افراد کشور تقسیم شد و میان همهی آنها تقسیم کردید، خصوصیت دارویی شفابخش دارد. هر گروهی که سهم دیگران را به خود اختصاص داد، هم دیگران را از دارو محروم کرده و هم خود را مسموم ساخته است."
"در اینكه در یك كشور آزاد و خودمختار كه عقل سلیم برآن حكمفرماست نباید قمارخانه وجود داشته باشد تردیدی نیست، ولی حكیمی مانند شما خوب میداند كه قمار واقعی در بانكها و مؤسسات اقتصادی و بورسها صورت میگیرد. چه تضمینی هست كه جمهوری اسلامی این قمارهای واقعی را از میان خواهد برد و راه را بر سوسیالیسمی انسانی خواهد گشود."
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#مصطفی_رحیمی
یکی از مهمترین سوالاتی که این سالها از خودم میپرسم ایناست که در بحبوئهی تلاطمها، خیزشها و انقلابهایی که ایران بهخود دیده، روشنفکران و صاحبان اندیشه چگونه میاندیشیدهاند و چه کنشی داشتهاند. امروز در جستجوهایم به سراغ نامهای رفتم که #مصطفی_رحیمی در دهم دیماه ۱۳۵۷ خطاب به آیتالله خمینی نوشته است: "چرا با جمهوری اسلامی مخالفم؟"
مصطفی رحیمی حقوقدان، نویسنده و مترجم برجستهای بود که آثار مهمی از او برجای مانده است. او در بطن این نامه، سوسیال دموکراسی را مدل مطلوب حکمرانی بعد از انقلاب معرفی میکند. تقیزاده در جایی میگوید که ما در ایران روشنفکر "چه نمیخواهم" داریم، اما روشنفکر "چه میخواهم" نه. مصطفی رحیمی روشناندیش چهمیخواهم بود.
نامه مصطفی رحیمی تاریخ مصرف ندارد و نکات پندآموز بسیاری را در آن میتوان یافت. در ادامه بخشهایی از نامه را خواهم آورد. اما توصیه میکنم متن کامل آن را بخوانید.
(متن کامل نامهی مصطفی رحیمی)
"اگر برای حکومت مردم از پیش قواعد و ضوابطی تعیین کنیم، در آنچه مربوط به مردم است خواه ناخواه خود مردم را کنار گذاشتهایم. در مسائل دینی تعیین روابط انسان با خدا کار آیات عظام است و دیگران را در آن حقی نیست. رفع ظلم و عدوان نیز وظیفهی شرعی آنان است. اما تعیین قواعد و ضوابط معیشتی مردم با خود مردم است و تکرار کنم، کدام مسئله معیشتیاست که از جنبهی سیاسی عاری باشد؟ و برای حل این امور چه کسی از مزدم شایستهتر؟ مردمی که با خون خود بزرگترین حماسهی تاریخ ایران را آفریدند چرا بههنگام تعیین سرنوشت خود کنار گذاشته شوند؟ خواهم گفت که چرا رایگیری همراه با پیشنهاد قواعد و ضوابط قبلی آزادی رایدهندگان را محدود خواهد کرد".
"مقام سیاسی یعنی قدرت سیاسی، و قدرت فینفسه و بالضروره فسادآور است مگر آن كه در جنبۀ اعتراض باشد. این نكته را ماركس و لنین و مائو به غفلت سپردند. امید كه شما از این بحث آسان نگذرید. مسیحیت تا هنگامی كه در جبهه اعتراض بود افشاگر ستم بود اما همین كه بر سریر قدرت تكیه كرد زایندۀ پاپها شد. روحانیت، جهان پاكی و صفا و رفع ستم است، و قدرت سیاسی، جهان آلودگی و ستم. پس میتوان گفت كه روحانیت با آلوده شدن به قدرت سیاسی خود را از روحانیت خلع میكند و این دریغی مضاعف است: یكی اینكه حق حاكمیت را كه متعلق به همه خلایق است از آن خود كرده و دیگر آنكه مقام روحانی و معنوی را كه هر جامعهای بدان نیازمند است نابود میکند."
"اگر مخالف در این قدرت حق چون و چرا نداشته باشد، كار تمام است. راز این تباهی آن است كه چون مخالف خاموش است و چون قواعد معین است و چون هر فرد و گروهی جایزالخطاست. فرد یا گروه حاكم از خطائی به خطای دیگر میلغزد. اگر امروز احزاب دموكرات مسیحی در همه جا با ستمگران همكاری میكنند علت آن نیست كه مسیح یا قدیسین عیسوی طرفدار ستم بودهاند. علت آن است كه این احزاب دچار قواعد و ضوابط دگم شده خویشاند."
"بیاییم ... حکومت را روحانی کنیم، نه اینکه روحانیت را به حکومت برسانیم و با این کار آنان را بهصورت صنفی درآوریم در شمار سایر صنفها"
"در حقیقت قدرت، تودهی سمیاست که اگر به شمارهی افراد کشور تقسیم شد و میان همهی آنها تقسیم کردید، خصوصیت دارویی شفابخش دارد. هر گروهی که سهم دیگران را به خود اختصاص داد، هم دیگران را از دارو محروم کرده و هم خود را مسموم ساخته است."
"در اینكه در یك كشور آزاد و خودمختار كه عقل سلیم برآن حكمفرماست نباید قمارخانه وجود داشته باشد تردیدی نیست، ولی حكیمی مانند شما خوب میداند كه قمار واقعی در بانكها و مؤسسات اقتصادی و بورسها صورت میگیرد. چه تضمینی هست كه جمهوری اسلامی این قمارهای واقعی را از میان خواهد برد و راه را بر سوسیالیسمی انسانی خواهد گشود."
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
whale ~ Music-Fa.Com
iday ~ Music-Fa.Com
#ولنتاین و هر روز دیگری را که بهانهی مبارکیاش #عشق است، به #نهنگ_۵۲_هرتز تبریک میگویم.
امید که روزی گوشی شنوای صدای زیبایش در این جهان پر همهمه بیابد.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
امید که روزی گوشی شنوای صدای زیبایش در این جهان پر همهمه بیابد.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#اطلاعیه
#بولتن
#فدراسیون_جهانی_مترجمان
#مرکز_آسیایی
#Fitasia
در مرکز آسیایی فدراسیون جهانی مترجمان، درصددیم تا فصلنامهی مرکز با عنوان بولتن مرکز آسیایی فدراسیون را منتشر کنیم.
از اینرو، از مترجمان گرامی، بهویژه اعضای انجمنهای صنفی مترجمان دعوت میکنم تا مقالات، اخبار رویدادهای ترجمهای یا یادداشتهای خود را در حوزهی ترجمه برای اینجانب ارسال کنند تا بتوانیم در شمارهی اول بولتن به چاپ برسانیم.
مقالات باید بهزبان انگلیسی و حداکثر ۵۰۰ کلمه باشند.
مهلت ارسال مقالات ۲۵ فوریه است.
مقالات را به ایمیل [email protected] ارسال کنید.
منتظر مقالات ارزشمندتان هستم.
محمدرضا اربابی
دبیر مرکز آسیایی فدراسیون جهانی مترجمان
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#بولتن
#فدراسیون_جهانی_مترجمان
#مرکز_آسیایی
#Fitasia
در مرکز آسیایی فدراسیون جهانی مترجمان، درصددیم تا فصلنامهی مرکز با عنوان بولتن مرکز آسیایی فدراسیون را منتشر کنیم.
از اینرو، از مترجمان گرامی، بهویژه اعضای انجمنهای صنفی مترجمان دعوت میکنم تا مقالات، اخبار رویدادهای ترجمهای یا یادداشتهای خود را در حوزهی ترجمه برای اینجانب ارسال کنند تا بتوانیم در شمارهی اول بولتن به چاپ برسانیم.
مقالات باید بهزبان انگلیسی و حداکثر ۵۰۰ کلمه باشند.
مهلت ارسال مقالات ۲۵ فوریه است.
مقالات را به ایمیل [email protected] ارسال کنید.
منتظر مقالات ارزشمندتان هستم.
محمدرضا اربابی
دبیر مرکز آسیایی فدراسیون جهانی مترجمان
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#موسیقی
#مراقبت_خواهم_بود
#بت_هارت
#جو_بوناماسا
جمعه را باید با معجونی جذاب از صدای قدرتمند و شگفتانگیز بِت هارت و گیتار برقی سحرانگیز جو بوناماسا به پایان برد.
میدانم زخمخوردهی دیگری هستی
میتوانم بگویم بر خود مسلط باش
اما اگر اجازهام دهی
آنچه میخواهم را انجام خواهم داد:
مراقبت خواهم بود.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#مراقبت_خواهم_بود
#بت_هارت
#جو_بوناماسا
جمعه را باید با معجونی جذاب از صدای قدرتمند و شگفتانگیز بِت هارت و گیتار برقی سحرانگیز جو بوناماسا به پایان برد.
میدانم زخمخوردهی دیگری هستی
میتوانم بگویم بر خود مسلط باش
اما اگر اجازهام دهی
آنچه میخواهم را انجام خواهم داد:
مراقبت خواهم بود.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#کوته_نگاشت
#مرگ_یزدگرد
#بهرام_بیضایی
سردار:
اینان به خود میاندیشند این مردمان پست نژاد به پستی خود میمانند. اینان که جز آب و نان خود دردی ندارند. پادشاه اینجا چه دید جز پلشتی و جز چهرهی دژم؟ این جانوران زشتخوی چارهناپذیر را بنگر که چارهسازی دولتمندان و دلسوزی شاهان نیز ایشان را بر مردمی نمیافزاید.
زن:
های ای درشتگوی؛ کدام چارهسازی، کدام دلسوزی؟ بزکشان را ببین بلندتبارانی چون شما از گردهی ما تسمهها کشیدهاید. شما و همهی آن نوجامگان نوکیسه شما دمار از روزگار ما درآوردهاید. فرق من و تو یک شمشیر است که تو بر کمر بستهای.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#مرگ_یزدگرد
#بهرام_بیضایی
سردار:
اینان به خود میاندیشند این مردمان پست نژاد به پستی خود میمانند. اینان که جز آب و نان خود دردی ندارند. پادشاه اینجا چه دید جز پلشتی و جز چهرهی دژم؟ این جانوران زشتخوی چارهناپذیر را بنگر که چارهسازی دولتمندان و دلسوزی شاهان نیز ایشان را بر مردمی نمیافزاید.
زن:
های ای درشتگوی؛ کدام چارهسازی، کدام دلسوزی؟ بزکشان را ببین بلندتبارانی چون شما از گردهی ما تسمهها کشیدهاید. شما و همهی آن نوجامگان نوکیسه شما دمار از روزگار ما درآوردهاید. فرق من و تو یک شمشیر است که تو بر کمر بستهای.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#فیلمنگاشت
#پترسون
#جیم_جارموش
#آدام_درایور
#گلشیفته_فراهانی
#در_ستایش_آهستگی
صبحها پنجرهی چشمش به افق یارش باز میشود. بوسهای و آغوشی و نگاهی به ساعتی که دور خودش میچرخد تا شب و روز را ورق بزند.
صبحانه را که همان همیشگیاست میخورد و روز آغاز میشود. پشت فرمان اتوبوس تککابین در گاراژ مینشیند و دفترچه محرمانهاش را باز میکند و قلم و سَیَلان ذهنش را رها میکند و شعر مینویسد؛ شعرهایی از جنس خودش: ساده و نرم.
اتوبوس را که راه میاندازد، با حوصله به گفتوگوهای مسافرها گوش میکند. چهرهای آرام و متین دارد و انگار هیچ چیز در این جهانِ آشفتهی پرتلاطم او را متلاطم نمیکند.
موقع تحویل اتوبوس به همکارش، دوئلی بین نالیدن و بالیدن شکل میگیرد. رانندهی همکار هر بار در جواب "حالت خوبه؟" از بدبختیهایی میگوید که برای او بزرگند، اما بخشی از زندگی روزمره همی ما بهحساب میآیند. اما او در جواب همیشه با رضایت میگوید: "خوبم"
رفتارش با زنش مبتنی بر احترام، محبت و اشتیاق است؛ با همان سبک و سلک درونگرای خودش. اگر غذا باب دهانش نباشد، با عشق میخوردش؛ حتی شده با یک لیوان آب زیاد که غذا را پایین بدهد.
هر شب سگشان را برای قدم زدن بیرون میبرد و در بار همیشگی همان همیشگی را مینوشد؛ یک لیوان آب جو.
بهخانه بر میگردد و میخوابد تا فردا دوباره زندگیاش را بر همین مدار بچرخاند.
در هیچ کجای زندگیاش بوی رویا و آرزو را نمیتوان استشمام کرد. آدم فروتنیاست و جاهطلبی را در نگاهش نمیبینیم. حتی به اصرار همسرش برای انتشار اشعارش تن نمیدهد و خود را شاعر خوبی نمیداند.
در مقابل همسرش آدمی پر از شور و اشتیاق باز کردن دریچههای جدید در زندگیاست؛ نقاشی میکند، گیتاری میخرد تا موسیقی بیاموزد، کاپ کیک میپزد تا بفروشد و ....
رنگ سیاه و سفید تمام خانهشان را گرفته و همه حاصل نقاشیهای همسرش بر مبل و پرده و دیوار و ... است.
اینها که گفتم زندگی ساده و خطی آقای "پَترسون" است که جیم جارموش با نگاهی شاعرانه در فیلمی با همین نام بهتصویر کشیده است. پترسونِ جارموش شباهت زیادی به "هیرایاما"ی ویم وندرز دارد. هر دو زندگی خطی و روتینی را میگذرانند که شاید از نگاه مخاطبِ زیسته در تنور اضطراب و فشار و سرعت زندگی مدرن، ملالآور و کسالتبار به نظر برسد.
اما کیست که آرزو نکند حتی شده چند روزی را شبیه پترسون و هیرایاما زندگی کند؟ سخت نگرفتن و عبور از کنار بحرانها با آرامش. هر دو از تکنولوژی فاصله گرفتهاند و گوشی موبایل ندارند. حتی وقتی اتوبوس پترسون در مسیر خراب میشود که بهنوعی باید آشوبی در دریای آرام پترسون باشد، او با خونسردی و آرامش به تکتک مسافران آرامش میدهد از آنها مراقبت میکند.
جارموش در پترسون معمایی بدون پاسخ را طرح میکند. از آغازین سکانس فیلم با دوقلوهای زیادی برخورد میکنیم که شاید جارموش با آنها ما را به تامل بیشتر در مسیر همراهی با فیلم وا میدارد.
در سکانس پایانی، پترسون که دفتر اسراسرآمیز شعرش طعمهی دندانهای سگ خانگیشان شده و از شعر گفتن ناامید است با شاعری ژاپنی برخورد میکند. مرد ژاپنی دفتری خالی را به او هدیه میدهد تا پیام کائنات مبنی بر "ادامه دادن" را به او تقدیم کند.
پترسون شعری تصویری از جیم جارموش با بازی آدام درایور و گلشیفته فراهانیاست که به مخاطب یادآوری میکند آهستگی یک سبک زندگیاست؛ زیستن بدون ترس از نرسیدن و از دست دادن و لحظه را زیستن.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
#پترسون
#جیم_جارموش
#آدام_درایور
#گلشیفته_فراهانی
#در_ستایش_آهستگی
صبحها پنجرهی چشمش به افق یارش باز میشود. بوسهای و آغوشی و نگاهی به ساعتی که دور خودش میچرخد تا شب و روز را ورق بزند.
صبحانه را که همان همیشگیاست میخورد و روز آغاز میشود. پشت فرمان اتوبوس تککابین در گاراژ مینشیند و دفترچه محرمانهاش را باز میکند و قلم و سَیَلان ذهنش را رها میکند و شعر مینویسد؛ شعرهایی از جنس خودش: ساده و نرم.
اتوبوس را که راه میاندازد، با حوصله به گفتوگوهای مسافرها گوش میکند. چهرهای آرام و متین دارد و انگار هیچ چیز در این جهانِ آشفتهی پرتلاطم او را متلاطم نمیکند.
موقع تحویل اتوبوس به همکارش، دوئلی بین نالیدن و بالیدن شکل میگیرد. رانندهی همکار هر بار در جواب "حالت خوبه؟" از بدبختیهایی میگوید که برای او بزرگند، اما بخشی از زندگی روزمره همی ما بهحساب میآیند. اما او در جواب همیشه با رضایت میگوید: "خوبم"
رفتارش با زنش مبتنی بر احترام، محبت و اشتیاق است؛ با همان سبک و سلک درونگرای خودش. اگر غذا باب دهانش نباشد، با عشق میخوردش؛ حتی شده با یک لیوان آب زیاد که غذا را پایین بدهد.
هر شب سگشان را برای قدم زدن بیرون میبرد و در بار همیشگی همان همیشگی را مینوشد؛ یک لیوان آب جو.
بهخانه بر میگردد و میخوابد تا فردا دوباره زندگیاش را بر همین مدار بچرخاند.
در هیچ کجای زندگیاش بوی رویا و آرزو را نمیتوان استشمام کرد. آدم فروتنیاست و جاهطلبی را در نگاهش نمیبینیم. حتی به اصرار همسرش برای انتشار اشعارش تن نمیدهد و خود را شاعر خوبی نمیداند.
در مقابل همسرش آدمی پر از شور و اشتیاق باز کردن دریچههای جدید در زندگیاست؛ نقاشی میکند، گیتاری میخرد تا موسیقی بیاموزد، کاپ کیک میپزد تا بفروشد و ....
رنگ سیاه و سفید تمام خانهشان را گرفته و همه حاصل نقاشیهای همسرش بر مبل و پرده و دیوار و ... است.
اینها که گفتم زندگی ساده و خطی آقای "پَترسون" است که جیم جارموش با نگاهی شاعرانه در فیلمی با همین نام بهتصویر کشیده است. پترسونِ جارموش شباهت زیادی به "هیرایاما"ی ویم وندرز دارد. هر دو زندگی خطی و روتینی را میگذرانند که شاید از نگاه مخاطبِ زیسته در تنور اضطراب و فشار و سرعت زندگی مدرن، ملالآور و کسالتبار به نظر برسد.
اما کیست که آرزو نکند حتی شده چند روزی را شبیه پترسون و هیرایاما زندگی کند؟ سخت نگرفتن و عبور از کنار بحرانها با آرامش. هر دو از تکنولوژی فاصله گرفتهاند و گوشی موبایل ندارند. حتی وقتی اتوبوس پترسون در مسیر خراب میشود که بهنوعی باید آشوبی در دریای آرام پترسون باشد، او با خونسردی و آرامش به تکتک مسافران آرامش میدهد از آنها مراقبت میکند.
جارموش در پترسون معمایی بدون پاسخ را طرح میکند. از آغازین سکانس فیلم با دوقلوهای زیادی برخورد میکنیم که شاید جارموش با آنها ما را به تامل بیشتر در مسیر همراهی با فیلم وا میدارد.
در سکانس پایانی، پترسون که دفتر اسراسرآمیز شعرش طعمهی دندانهای سگ خانگیشان شده و از شعر گفتن ناامید است با شاعری ژاپنی برخورد میکند. مرد ژاپنی دفتری خالی را به او هدیه میدهد تا پیام کائنات مبنی بر "ادامه دادن" را به او تقدیم کند.
پترسون شعری تصویری از جیم جارموش با بازی آدام درایور و گلشیفته فراهانیاست که به مخاطب یادآوری میکند آهستگی یک سبک زندگیاست؛ زیستن بدون ترس از نرسیدن و از دست دادن و لحظه را زیستن.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r
Telegram
محمدرضا اربابی
یادداشتها، نقدها، ایدهها و ...#محمدرضا_اربابی
#فیلمنگاشت
#اسکار_۲۰۲۵
#سرزمین_دیگری_نداریم
#فلسطین
#مستند
مستند درخشان "سرزمین دیگری نداریم" ساختهی مشترک یووال آبراهام از اسرائیل و باسل اَدرا از فلسطین اسکار بهترین فیلم مستند را از آن خود کرد. در مراسم اهدای جایزه، یووال و باسل بر آپارتاید شهرکنشینان اسرائیلی و ضرورت اقدام موثر جامعهی جهانی برای پایان ظلم و نابرابری در فلسطین تاکید کردند.
تماشای این مستند که بسان حال مردم فلسطین از زبان خودشان است، نه مدعیان حمایت از فلسطین را به دغدغهمندان توصیه میکنم.
#فیلمنگاشت این اثر ارزشمند را در پیوند زیر بخوانید.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/530
#اسکار_۲۰۲۵
#سرزمین_دیگری_نداریم
#فلسطین
#مستند
مستند درخشان "سرزمین دیگری نداریم" ساختهی مشترک یووال آبراهام از اسرائیل و باسل اَدرا از فلسطین اسکار بهترین فیلم مستند را از آن خود کرد. در مراسم اهدای جایزه، یووال و باسل بر آپارتاید شهرکنشینان اسرائیلی و ضرورت اقدام موثر جامعهی جهانی برای پایان ظلم و نابرابری در فلسطین تاکید کردند.
تماشای این مستند که بسان حال مردم فلسطین از زبان خودشان است، نه مدعیان حمایت از فلسطین را به دغدغهمندان توصیه میکنم.
#فیلمنگاشت این اثر ارزشمند را در پیوند زیر بخوانید.
https://www.tgoop.com/arbabi_m_r/530
Telegram
محمدرضا اربابی
#فیلمنگاشت
#سرزمین_دیگری_نداریم
#مستند
#آپارتاید
#فلسطین
اینجا روستای مَسافر یطا است. در کرانهی باختری. جایی که قدمتی ۲۰۰ ساله دارد و فلسطینیها حدود دو قرن است که آنجا زیست میکنند.
از سال ۲۰۱۹، ارتش اسرائیل به بهانهی ایجاد منطقهی نظامی برای تمرین تانکهایش،…
#سرزمین_دیگری_نداریم
#مستند
#آپارتاید
#فلسطین
اینجا روستای مَسافر یطا است. در کرانهی باختری. جایی که قدمتی ۲۰۰ ساله دارد و فلسطینیها حدود دو قرن است که آنجا زیست میکنند.
از سال ۲۰۱۹، ارتش اسرائیل به بهانهی ایجاد منطقهی نظامی برای تمرین تانکهایش،…