Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
👨🦳رایزنی زال با موبدان و بزرگان
🗣 گزارش #سیروس_حامی
انجمن شاهنامه فردوسی یزد
و خردسرای فردوسی یزد
هنگام : شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @shahname_yazd
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🗣 گزارش #سیروس_حامی
انجمن شاهنامه فردوسی یزد
و خردسرای فردوسی یزد
هنگام : شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۴
جایگاه : دانشگاه امام جواد یزد
🆔 @shahname_yazd
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
❤4
👁 رویدادهای #شهریور_۱۳۲۰
زمینههای تقویت قدرت شاه به رغم قانون اساسی و نتایج آن
س- وقتی که به این تاریخ ۲۰ سال اخیر ایران [تا سقوط سلطنت] نگاه میکنیم و یکی از چیزهایی که مشاهده میشود این است که تدریجاً آزادی مطبوعات تقلیل پیدا کرد، قدرت قوه مقننه محدودتر شد و قوه مجریه هم قدرتش تا یک حدی منتقل شد به مقام سلطنت. یکی از به اصطلاح نقاط عطفی که بعضیها مطرح میکنند، [این است که] میگویند که واقعاً آغاز این انتقال قدرت از نخستوزیر به مقام سلطنت در زمان دکتر [منوچهر] اقبال بود. با توجه به اینکه سرکار در آنموقع در جریان بودید و ناظر بودید تا چه حدی این حرف صحیح است و تا چه حدی غلط است؟
ج- والّا آقای دکتر اقبال البته جزو کسانی بود که خیلی به مقام سلطنت اعتقاد داشت و معتقد بود که در ایران به هر حال باید سلطنت همیشه [باید] با قدرت وجود داشت باشد و الّا اداره مملکت کار مشکلی است. به همین دلیل او نسبت به مقام سلطنت تسلیم بود و [ضمن] هزاران صفات خوبی که مرحوم دکتر اقبال داشت یکی از ایرادهایی که خب به ایشان وارد بود این بود که در مقابل مقام سلطنت ضعیف است. ولی نخستوزیرانی هم که بعد از ایشان آمدند نشان دادند که در آنها هم همان [ضعف در برابر شاه] هست و [مساله] تغییری نکرده.
خب تنها میشود گفتش که آقای دکتر مصدق و آقای دکتر [علی] امینی یک مقدار این وضع را نداشتند. دکتر مصدق که خب به نحو فوقالعادهای ولی خب دکتر امینی [هم اینطور نبود]. ولی بقیه نخستوزیرانی که بعد از دکتر اقبال آمدند مثل آقای [اسدالله] علم، مثل آقای [حسنعلی] منصور، مثل آقای [جعفر] شریفامامی اینها همه در همان حد بودند.
یعنی باید قبول کرد واقعیت را که شرایط طوری بود که حقیقتاً مقام سلطنت در همه کارها دخالت میکرد. و این [نخستوزیر]ها هم اگر آن واقعیت را قبول نمیکردند ادامه کار نمیتوانستند بدهند. و از ایشان تسلیمتر [در برابر شاه] فرض کنید آقای هویدا بود آقای علم بود.
و ایراد اصلی که البته خب به ایشان وارد است مخصوصاً یک نمونه که در مجلس شورای ملی چون من طرفدار دکتر اقبال هستم این عیب او را هم باید قبول کنم بگویم که [زمانی که در مجلس] دولت [اقبال] را استیضاح کرده بودند، از ایشان پرسیدند گفتند من باید بروم از اعلیحضرت بپرسم بعد بیایم به مجلس جواب استیضاح را بدهم. چندین بار هم من این مسائل را با ایشان صحبت کردم ولی ایشان میگفتند که با اوضاع و احوال این مملکت مقام سلطنت به هر حال، از مسئولیت درست است [که طبق قانون] مبری است، ولی وضع مملکت جوری است که مردم مقام سلطنت را به عنوان حاکم قبول دارند. خیلی از مردم.
بنابراین اگر در مملکت ما همانطور که قانون اساسی ما مقرر داشته و مدون است و وجود دارد [مبری بودن شاه از مسئولیت] واقعاً اجرا میشد شاید ما به این روز نیفتاده بودیم. امروز باید حقیقت را قبول بکنیم که همین اشتباهات که همۀ ما حقیقتاً باید قبول بکنیم هرکدام به سهم خودمان مقداری اشتباهات را مرتکب شدیم که مقام سلطنت اینقدر در ایران قوی شد و بالاخره خود همین قدرت موجب سقوط رژیم شد دیگر.
شاید اگر مثلاً مطبوعات قدرت داشت، خیلی از تندرویها جلویش گرفته میشد. اگر مجلسین [شورای ملی و سنا] قدرت داشتند خیلی از تندرویها جلویش گرفته میشود. ولی نه به آن [صورت] سیستم هرجومرج که اصلاً نشود کاری بکند. چون در ایران میدانید هروقت که، مثلاً روزهای بعد از شهریور [۱۳۲۰ و سقوط رضاشاه] را میبینیم وقتی مطبوعات خیلی قدرت داشتند مجلسین خیلی قدرت داشتند هیچکاری نمیشود انجام بشود.
در این فاصله زمانی [که محمدرضا شاه قدرت را در دست گرفت] کارهای مثبت در ایران خیلی انجام شد. حالا ببینیم که این کارهای مثبتی که در ایران انجام شد این بیشتر به صلاح مملکت است یا اینکه میشد به شکلی آن آزادیها را حفظ کرد به شرط اینکه یک کار مثبت انجام داد. این یک خرده به نظر من قابل بحث است و این ایراد به نظر من [وارد] است.
بخشی از مصاحبه مصطفی الموتی (۱۳۰۶ - ) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار سوم
تاریخ مصاحبه: ۱۹ اسفند ۱۳۶۱
مصاحبه کننده: حبیب لاجوردی
https://www.tgoop.com/tarikh_shafahi_iran_project
زمینههای تقویت قدرت شاه به رغم قانون اساسی و نتایج آن
س- وقتی که به این تاریخ ۲۰ سال اخیر ایران [تا سقوط سلطنت] نگاه میکنیم و یکی از چیزهایی که مشاهده میشود این است که تدریجاً آزادی مطبوعات تقلیل پیدا کرد، قدرت قوه مقننه محدودتر شد و قوه مجریه هم قدرتش تا یک حدی منتقل شد به مقام سلطنت. یکی از به اصطلاح نقاط عطفی که بعضیها مطرح میکنند، [این است که] میگویند که واقعاً آغاز این انتقال قدرت از نخستوزیر به مقام سلطنت در زمان دکتر [منوچهر] اقبال بود. با توجه به اینکه سرکار در آنموقع در جریان بودید و ناظر بودید تا چه حدی این حرف صحیح است و تا چه حدی غلط است؟
ج- والّا آقای دکتر اقبال البته جزو کسانی بود که خیلی به مقام سلطنت اعتقاد داشت و معتقد بود که در ایران به هر حال باید سلطنت همیشه [باید] با قدرت وجود داشت باشد و الّا اداره مملکت کار مشکلی است. به همین دلیل او نسبت به مقام سلطنت تسلیم بود و [ضمن] هزاران صفات خوبی که مرحوم دکتر اقبال داشت یکی از ایرادهایی که خب به ایشان وارد بود این بود که در مقابل مقام سلطنت ضعیف است. ولی نخستوزیرانی هم که بعد از ایشان آمدند نشان دادند که در آنها هم همان [ضعف در برابر شاه] هست و [مساله] تغییری نکرده.
خب تنها میشود گفتش که آقای دکتر مصدق و آقای دکتر [علی] امینی یک مقدار این وضع را نداشتند. دکتر مصدق که خب به نحو فوقالعادهای ولی خب دکتر امینی [هم اینطور نبود]. ولی بقیه نخستوزیرانی که بعد از دکتر اقبال آمدند مثل آقای [اسدالله] علم، مثل آقای [حسنعلی] منصور، مثل آقای [جعفر] شریفامامی اینها همه در همان حد بودند.
یعنی باید قبول کرد واقعیت را که شرایط طوری بود که حقیقتاً مقام سلطنت در همه کارها دخالت میکرد. و این [نخستوزیر]ها هم اگر آن واقعیت را قبول نمیکردند ادامه کار نمیتوانستند بدهند. و از ایشان تسلیمتر [در برابر شاه] فرض کنید آقای هویدا بود آقای علم بود.
و ایراد اصلی که البته خب به ایشان وارد است مخصوصاً یک نمونه که در مجلس شورای ملی چون من طرفدار دکتر اقبال هستم این عیب او را هم باید قبول کنم بگویم که [زمانی که در مجلس] دولت [اقبال] را استیضاح کرده بودند، از ایشان پرسیدند گفتند من باید بروم از اعلیحضرت بپرسم بعد بیایم به مجلس جواب استیضاح را بدهم. چندین بار هم من این مسائل را با ایشان صحبت کردم ولی ایشان میگفتند که با اوضاع و احوال این مملکت مقام سلطنت به هر حال، از مسئولیت درست است [که طبق قانون] مبری است، ولی وضع مملکت جوری است که مردم مقام سلطنت را به عنوان حاکم قبول دارند. خیلی از مردم.
بنابراین اگر در مملکت ما همانطور که قانون اساسی ما مقرر داشته و مدون است و وجود دارد [مبری بودن شاه از مسئولیت] واقعاً اجرا میشد شاید ما به این روز نیفتاده بودیم. امروز باید حقیقت را قبول بکنیم که همین اشتباهات که همۀ ما حقیقتاً باید قبول بکنیم هرکدام به سهم خودمان مقداری اشتباهات را مرتکب شدیم که مقام سلطنت اینقدر در ایران قوی شد و بالاخره خود همین قدرت موجب سقوط رژیم شد دیگر.
شاید اگر مثلاً مطبوعات قدرت داشت، خیلی از تندرویها جلویش گرفته میشد. اگر مجلسین [شورای ملی و سنا] قدرت داشتند خیلی از تندرویها جلویش گرفته میشود. ولی نه به آن [صورت] سیستم هرجومرج که اصلاً نشود کاری بکند. چون در ایران میدانید هروقت که، مثلاً روزهای بعد از شهریور [۱۳۲۰ و سقوط رضاشاه] را میبینیم وقتی مطبوعات خیلی قدرت داشتند مجلسین خیلی قدرت داشتند هیچکاری نمیشود انجام بشود.
در این فاصله زمانی [که محمدرضا شاه قدرت را در دست گرفت] کارهای مثبت در ایران خیلی انجام شد. حالا ببینیم که این کارهای مثبتی که در ایران انجام شد این بیشتر به صلاح مملکت است یا اینکه میشد به شکلی آن آزادیها را حفظ کرد به شرط اینکه یک کار مثبت انجام داد. این یک خرده به نظر من قابل بحث است و این ایراد به نظر من [وارد] است.
بخشی از مصاحبه مصطفی الموتی (۱۳۰۶ - ) با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، نوار سوم
تاریخ مصاحبه: ۱۹ اسفند ۱۳۶۱
مصاحبه کننده: حبیب لاجوردی
https://www.tgoop.com/tarikh_shafahi_iran_project
Telegram
پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد
مصاحبههای پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد به کوشش حبیب لاجوردی
این کانال زیرنظر مدیران پروژه اصلی نیست.
@AmirHAzad
آدرس سایت:
https://iranhistory.net/
حمایت مالی:
https://hamibash.com/iranhistory
این کانال زیرنظر مدیران پروژه اصلی نیست.
@AmirHAzad
آدرس سایت:
https://iranhistory.net/
حمایت مالی:
https://hamibash.com/iranhistory
👍4❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💥تصاویر زیبایی که روح آدم را جلا می بخشند!
✍️علی مرادی مراغه ای
❇️قبلا در مقاله ای با عنوان «لبخندِ زیبای ایرانی» در این پست به پناهندگان لهستانی پرداخته ام که پس از اشغال ایران توسط قوای متفقین در شهریور ۱۳۲۰ش در اوج فلاکت و بدبختی، یک مرتبه ۱۲۰هزار آواره لهستانی و جان بدر برده از اردوگاههای سیبری روسیه نیز از طریق خزر و از طریق عشق آباد وارد ایران میگردند یعنی مشکلی بزرگتر اضافه میگردد بر مشکلات بی شمار ایرانِ اشغال شده!
آنچه از پس اینهمه مرگ و مصیبت مانده لبخند زیبای ایرانیان است وقتی هزاران آواره لهستانی پس از تحمل ماهها خشونت روسی در سیبری با آن مواجه میگردند!
البته ما ایرانیان مخصوصا خطه آذربایجان و گیلان با این خشونت تاریخی روسی آشنا بوده ایم!
✍️علی مرادی مراغه ای
❇️قبلا در مقاله ای با عنوان «لبخندِ زیبای ایرانی» در این پست به پناهندگان لهستانی پرداخته ام که پس از اشغال ایران توسط قوای متفقین در شهریور ۱۳۲۰ش در اوج فلاکت و بدبختی، یک مرتبه ۱۲۰هزار آواره لهستانی و جان بدر برده از اردوگاههای سیبری روسیه نیز از طریق خزر و از طریق عشق آباد وارد ایران میگردند یعنی مشکلی بزرگتر اضافه میگردد بر مشکلات بی شمار ایرانِ اشغال شده!
آنچه از پس اینهمه مرگ و مصیبت مانده لبخند زیبای ایرانیان است وقتی هزاران آواره لهستانی پس از تحمل ماهها خشونت روسی در سیبری با آن مواجه میگردند!
البته ما ایرانیان مخصوصا خطه آذربایجان و گیلان با این خشونت تاریخی روسی آشنا بوده ایم!
❤4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#نوای_ماندگار🎼
🎶ایران
بازخوانی #دارا
اجرای اصلی: #مازیار
ترانه : #علیرضا_میبدی
آهنگ: #عماد_رام
اگه خاکِ من از دست بره جایی ندارم!
دلم میمیره؛ از غصه دیگه نایی ندارم!
به جز نامِ تو ای مامِ وطن، ای موطنِ من؛
دگر بر روی لبهای خود آوایی ندارم!
ایران! ایران!
سرم روی تنِ من؛
نباشه گر که بیگانه بشه هموطنِ من!
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🎶ایران
بازخوانی #دارا
اجرای اصلی: #مازیار
ترانه : #علیرضا_میبدی
آهنگ: #عماد_رام
اگه خاکِ من از دست بره جایی ندارم!
دلم میمیره؛ از غصه دیگه نایی ندارم!
به جز نامِ تو ای مامِ وطن، ای موطنِ من؛
دگر بر روی لبهای خود آوایی ندارم!
ایران! ایران!
سرم روی تنِ من؛
نباشه گر که بیگانه بشه هموطنِ من!
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
❤3
بیستم شهریور زادروز استاد #جلال_خالقی_مطلق:
دکتر جلال خالقی مطلق شاعر ، ادیب، زبانشناس و ایرانشناس پرآوازه و ستارهای درخشان در پهنه شاهنامهپژوهی ایران است. .
سالهای نخست زندگی و تحصیل
استاد جلال خالقی مطلق بیستم شهریور 1316 در تهران زاده شدند. ایشان پس از پایان دوره دبیرستان در ایران، در کشور آلمان ادامه تحصیل دادند.
تحصیل در آلمان
استاد خالقی مطلق در دانشگاه کلن آلمان به تحصیل در رشتههای مختلفی پرداخته و در سه رشتهی شرقشناسی، مردمشناسی و ژرمانیستیک دکتری گرفتند. چیرگی ایشان بر زبانها و رشتههای گوناگون، در پژوهشهای گسترده در زمینهی شاهنامه و ادبیات فارسی یاریشان داد.
زندگی و کار در هامبورگ
پس از پایان تحصیلات، به استادی به دانشگاه هامبورگ رفتند و در آنجا افزون بر آموزگاری زبان فارسی و فرهنگ ایران به بررسی دستنوشتههای شاهنامه پرداختند. ایشان با باریکبینی بسیار، نسخههای گوناگون شاهنامه را بررسیدند تا بهترین نسخهها را اساس و بدل برای تصحیح برگزینند.
تصحیح شاهنامه
از مهمترین دستاوردهای استاد خالقی مطلق، تصحیح انتقادی شاهنامه فردوسی است. ایشان با دانش گسترده از زبان فارسی باستان و میانه و همچنین دانش ژرف از تاریخ و فرهنگ ایران، توانستند تصحیحی از این شاهکار ادب فارسی ارائه دهند که تا به امروز نزدیکترین تصحیح به سخن نژاده فردوسی فرزانه شناخته شده و به درک بهتر از این حماسهی بزرگ کمک شایانی کرده.
اهمیت کارهای خالقی مطلق
✅ حفظ و احیای میراث فرهنگی: تصحیح انتقادی شاهنامه و پژوهشهای گسترده در این زمینه، به حفظ و بازآفرینی یکی از ارزشمندترین میراثهای فرهنگی ایران کمک شایانی کرده است.
✅ توسعه مطالعات ایرانشناسی: کارهای استاد خالقی مطلق، الهامبخش بسیاری از پژوهشگران در زمینه ایرانشناسی شده است و به توسعه این حوزه کمک کرده است.
✅ معرفی بهتر شاهنامه به جهان: تصحیح ایشان از شاهنامه، به معرفی بهتر این اثر به جهان کمک کرده و باعث شده است که شاهنامه به عنوان یکی از مهمترین حماسههای جهان شناخته شود.
برخی از آثار مهم خالقی مطلق
📚 تصحیح شاهنامه فردوسی
📚 کتابهای متعددی در زمینه شاهنامهپژوهی و ادبیات فارسی
📚 مقالات متعدد در مجلات علمی داخلی و خارجی
یک رباعی از استاد خالقی مطلق
ایران غمِ تو چو بر دلم رای کند
کارِ دمِ نینواز با نای کند
هر گوشه تو که اجنبی جای کند
سد گوشه جسم و جانِ من وای کند
سخن پایانی
دیدگاهی از استاد خالقی مطلق دربارهٔ شاهنامه
بهطور خلاصه، محتوای شاهنامه، یک حماسه اسطورهای، پهلوانی، عشقی، اندرزی و تاریخی است. در جزئیات مطالب، شاهنامه پر از آگاهیهای گوناگون دربارهٔ زندگی معنوی و مادی، تشکیلات اداری و لشکری و درباری، آیینهای خانوادگی و اجتماعی ایرانیان باستان است. ساختار شاهنامه، در مجموع یک حماسه تراژیک – دراماتیک است. شاهنامه از نظر شیوه بیان، دارای زبانی کهن و فاخر و لحنی غالباً اخطارکننده است. از نظر کارکرد، شاهنامه مهمترین حلقه پیوند دو بخش تاریخ و فرهنگ ایران (پیش از اسلام و پس از اسلام) به یکدیگر و نیز، استوارترین ستون زبان و ادب فارسی و بزرگترین شاخص هویت و ملیت ایرانی است.»
زندگی پربارشان دراز باد
پیوست :
معرفی فردوسی و شاهنامه از سوی استاد جلال خالقی مطلق
🆔@XeradsarayeFerdosiYazd
دکتر جلال خالقی مطلق شاعر ، ادیب، زبانشناس و ایرانشناس پرآوازه و ستارهای درخشان در پهنه شاهنامهپژوهی ایران است. .
سالهای نخست زندگی و تحصیل
استاد جلال خالقی مطلق بیستم شهریور 1316 در تهران زاده شدند. ایشان پس از پایان دوره دبیرستان در ایران، در کشور آلمان ادامه تحصیل دادند.
تحصیل در آلمان
استاد خالقی مطلق در دانشگاه کلن آلمان به تحصیل در رشتههای مختلفی پرداخته و در سه رشتهی شرقشناسی، مردمشناسی و ژرمانیستیک دکتری گرفتند. چیرگی ایشان بر زبانها و رشتههای گوناگون، در پژوهشهای گسترده در زمینهی شاهنامه و ادبیات فارسی یاریشان داد.
زندگی و کار در هامبورگ
پس از پایان تحصیلات، به استادی به دانشگاه هامبورگ رفتند و در آنجا افزون بر آموزگاری زبان فارسی و فرهنگ ایران به بررسی دستنوشتههای شاهنامه پرداختند. ایشان با باریکبینی بسیار، نسخههای گوناگون شاهنامه را بررسیدند تا بهترین نسخهها را اساس و بدل برای تصحیح برگزینند.
تصحیح شاهنامه
از مهمترین دستاوردهای استاد خالقی مطلق، تصحیح انتقادی شاهنامه فردوسی است. ایشان با دانش گسترده از زبان فارسی باستان و میانه و همچنین دانش ژرف از تاریخ و فرهنگ ایران، توانستند تصحیحی از این شاهکار ادب فارسی ارائه دهند که تا به امروز نزدیکترین تصحیح به سخن نژاده فردوسی فرزانه شناخته شده و به درک بهتر از این حماسهی بزرگ کمک شایانی کرده.
اهمیت کارهای خالقی مطلق
✅ حفظ و احیای میراث فرهنگی: تصحیح انتقادی شاهنامه و پژوهشهای گسترده در این زمینه، به حفظ و بازآفرینی یکی از ارزشمندترین میراثهای فرهنگی ایران کمک شایانی کرده است.
✅ توسعه مطالعات ایرانشناسی: کارهای استاد خالقی مطلق، الهامبخش بسیاری از پژوهشگران در زمینه ایرانشناسی شده است و به توسعه این حوزه کمک کرده است.
✅ معرفی بهتر شاهنامه به جهان: تصحیح ایشان از شاهنامه، به معرفی بهتر این اثر به جهان کمک کرده و باعث شده است که شاهنامه به عنوان یکی از مهمترین حماسههای جهان شناخته شود.
برخی از آثار مهم خالقی مطلق
📚 تصحیح شاهنامه فردوسی
📚 کتابهای متعددی در زمینه شاهنامهپژوهی و ادبیات فارسی
📚 مقالات متعدد در مجلات علمی داخلی و خارجی
یک رباعی از استاد خالقی مطلق
ایران غمِ تو چو بر دلم رای کند
کارِ دمِ نینواز با نای کند
هر گوشه تو که اجنبی جای کند
سد گوشه جسم و جانِ من وای کند
سخن پایانی
دیدگاهی از استاد خالقی مطلق دربارهٔ شاهنامه
بهطور خلاصه، محتوای شاهنامه، یک حماسه اسطورهای، پهلوانی، عشقی، اندرزی و تاریخی است. در جزئیات مطالب، شاهنامه پر از آگاهیهای گوناگون دربارهٔ زندگی معنوی و مادی، تشکیلات اداری و لشکری و درباری، آیینهای خانوادگی و اجتماعی ایرانیان باستان است. ساختار شاهنامه، در مجموع یک حماسه تراژیک – دراماتیک است. شاهنامه از نظر شیوه بیان، دارای زبانی کهن و فاخر و لحنی غالباً اخطارکننده است. از نظر کارکرد، شاهنامه مهمترین حلقه پیوند دو بخش تاریخ و فرهنگ ایران (پیش از اسلام و پس از اسلام) به یکدیگر و نیز، استوارترین ستون زبان و ادب فارسی و بزرگترین شاخص هویت و ملیت ایرانی است.»
زندگی پربارشان دراز باد
پیوست :
معرفی فردوسی و شاهنامه از سوی استاد جلال خالقی مطلق
🆔@XeradsarayeFerdosiYazd
Telegram
attach 📎
❤3👏2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگاهی به نشست نوزدهم شهریور ۱۴۰۴ انجمن شاهنامه صبا تفت (خردسرای فردوسی تفت)
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
👏2
👁 رویدادهای #شهریور_۱۳۲۰
📝 ایران و اعلان جنگ به آلمان در هفده شهریور ۱۳۲۲
معمولا چنین انگاشته می شود که ایران در جنگ دوم بین الملل، اعلام بی طرفی کرده و تا به آخر، بر این موضع خود باقی ماند لیکن واقعیت غیر از این است. اشغال ایران علیرغم اتخاذ موضع بی طرفی، چنان هزینه های گزافی بر این کشور تحمیل کرد که هیئت حاکمه تصمیم گرفت رسماً وارد جنگ شود تا جامعه ی بین المللی، مسئولیت خود را در مورد ایران فراموش نکند. از این رو، محمدرضا پهلوی در هفدهم شهریورماه ۱۳۲۲، بنا به پیشنهاد دولت، رسماً بین ایران و آلمان، اعلان جنگ کرد.
نامه ی مفصل عبدالحسین هژیر - وزیر راه - به وزیر خارجه ی انگلیس، در آبان ۱۳۲۲ ، که در آن، با ذکر جزئیات، اوضاع ایران در همه ی زمینه ها تشریح شده است [۱]، هر ایرانی آزاده ای را از رنج ها و ستم هایی که بر این مردم رفته بود، متاثر می سازد و از طرف دیگر، دست ما را می گیرد تا نشان مان دهد که ریشه های این بی اعتمادی و هراس از بیگانه را در کجاهای تاریخ مان باید جستجو کنیم.اسناد حضور متفقین در ایران، در چندین جلد با موضوعات محوری قتل و قحطی و بیماری و....گرداوری شده است که شایسته ی است توسط محققان و پژوهشگران مورد توجه دقیق قرار گیرد. هژیر گزارش می کند که فقط در تهران، به جهت ابتلاء به بیماری های مسری ناشی از ورود مهاجران لهستانی و کمبود امکانات، دست کم، ماهیانه هزار نفر جان خود را از دست می داده اند.
کنفرانس تهران در آذرماه ۱۳۲۲، فرصتی را فراهم کرد تا مجدداً، توجه سران دولت های متفق به اوضاع ایران جلب شود. روز نهم آذر ۱۳۲۲، محمد ساعد وزیر خارجه،تذکاریه ی متحداللحنی برای وزرای خارجه ی سه کشور فرستاد و در خواست کرد که در مذاکرات «متفقین، زحمات و خساراتی را که از اوضاع جنگ به ایران وارد آمده، کاملا در نظر بگیرند» و متعاقبا، سران سه دولت، روزولت، چرچیل و استالین در متن اعلامیه ای که راجع به ایران منتشر کردند، ضمن تصدیق مشکلات و مصائب ایران، راجع به دوره ی بعد از جنگ، تعهد کردند که «هر نوع مسائل اقتصادی که در پایان مخاصمات، ایران با آن مواجه باشد، از طرف کنفرانس ها یا مجامع بینالمللی که برای مطالعه ی مسائل اقتصادی بین المللی تشکیل یا ایجاد شود، با مسائل اقتصادی سایر ملل متحده مورد توجه قرار گیرد.»
با این حال، آنها نه تنها به این تعهد خود عمل نکردند، وقتی که جامعه ی ایرانی تصمیم گرفت تا برای بهبود وضعیت خود، در گام اول، با تاکید بر استقلال و مالکیت خود بر منابع، نفت را در سراسر کشور ملی اعلام کند نیز این هر سه کشور، هر کدام به طریقی، مقابل آن ایستادند و یا این که دست کم، نهضت او را تنها گذاشتند: انگلستان مقابل نهضت ایستاد، آمریکا مزورانه نقش واسطه ی درستکار را به عهده گرفت و اتحاد جماهیر شوروی نیز ظاهراً علاقه ای به ماجرا نشان نداد!
هنگامی که به گذشته می نگریم، نمی توانیم نوسازی پهلوی اول را نادیده بگیریم. بویژه در حوزه ی راههای ارتباطی، این تحول، چشمگیر به نظر می رسد و ساخت خط آهن شمال - جنوب در آن سال ها و با آن امکانات، از جهات عدیده، غرور آمیز جلوه می کند. خط آهنی که با سرویس بسیار منظم و شگفت انگیزی، در جنگ جهانی دوم نقش آفرینی کرد. هژیر می نویسد: « خطوط مختلفه راه آهن ایران، از اوت ۱۹۴۱ تا مارس ۱۹۴۳، متجاوز از نهصد هزارتن از محمولات انگلیس و آمریکا و شوروی را در ایران جابجا کرد» و این فارغ از آن چیزی ست که طی این دوسال، از راه شوسه و بوسیله ی کامیون از جنوب ایران به روسیه حمل شده است. می بینیم که نوسازی رضاخانی در خدمت دول متفق قرار گرفت اما او هم زمان، مشروطیت ایران را تعطیل کرد تا این کشور نتواند با تکیه بر یک مجلس قوی و یک دولت ملی مقتدر، از حقوق خود در برابر "اشغال" و مشارکت در جنگ با آلمان پاسداری کند - چنان که سایر کشورها - و این نقد مهمی ست که هرگز نمی توان از آن چشم پوشید حتی اگر نسلی که حوصله ی خواندن تاریخ را ندارد، اعتنایی به آن نداشته باشد!
🕊 کانال تاریخ تحلیلی
[۱]ایران در اشغال متفقین، مجموعه اسناد و مدارک ۲۴-۱۳۱۸،به کوشش صفاءالدین تبرائیان، انتشارات رسا، چاپ اول ۱۳۷۱، سند شماره ۴۲۰ ص ۵۱۰-۴۶۹
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
📝 ایران و اعلان جنگ به آلمان در هفده شهریور ۱۳۲۲
معمولا چنین انگاشته می شود که ایران در جنگ دوم بین الملل، اعلام بی طرفی کرده و تا به آخر، بر این موضع خود باقی ماند لیکن واقعیت غیر از این است. اشغال ایران علیرغم اتخاذ موضع بی طرفی، چنان هزینه های گزافی بر این کشور تحمیل کرد که هیئت حاکمه تصمیم گرفت رسماً وارد جنگ شود تا جامعه ی بین المللی، مسئولیت خود را در مورد ایران فراموش نکند. از این رو، محمدرضا پهلوی در هفدهم شهریورماه ۱۳۲۲، بنا به پیشنهاد دولت، رسماً بین ایران و آلمان، اعلان جنگ کرد.
نامه ی مفصل عبدالحسین هژیر - وزیر راه - به وزیر خارجه ی انگلیس، در آبان ۱۳۲۲ ، که در آن، با ذکر جزئیات، اوضاع ایران در همه ی زمینه ها تشریح شده است [۱]، هر ایرانی آزاده ای را از رنج ها و ستم هایی که بر این مردم رفته بود، متاثر می سازد و از طرف دیگر، دست ما را می گیرد تا نشان مان دهد که ریشه های این بی اعتمادی و هراس از بیگانه را در کجاهای تاریخ مان باید جستجو کنیم.اسناد حضور متفقین در ایران، در چندین جلد با موضوعات محوری قتل و قحطی و بیماری و....گرداوری شده است که شایسته ی است توسط محققان و پژوهشگران مورد توجه دقیق قرار گیرد. هژیر گزارش می کند که فقط در تهران، به جهت ابتلاء به بیماری های مسری ناشی از ورود مهاجران لهستانی و کمبود امکانات، دست کم، ماهیانه هزار نفر جان خود را از دست می داده اند.
کنفرانس تهران در آذرماه ۱۳۲۲، فرصتی را فراهم کرد تا مجدداً، توجه سران دولت های متفق به اوضاع ایران جلب شود. روز نهم آذر ۱۳۲۲، محمد ساعد وزیر خارجه،تذکاریه ی متحداللحنی برای وزرای خارجه ی سه کشور فرستاد و در خواست کرد که در مذاکرات «متفقین، زحمات و خساراتی را که از اوضاع جنگ به ایران وارد آمده، کاملا در نظر بگیرند» و متعاقبا، سران سه دولت، روزولت، چرچیل و استالین در متن اعلامیه ای که راجع به ایران منتشر کردند، ضمن تصدیق مشکلات و مصائب ایران، راجع به دوره ی بعد از جنگ، تعهد کردند که «هر نوع مسائل اقتصادی که در پایان مخاصمات، ایران با آن مواجه باشد، از طرف کنفرانس ها یا مجامع بینالمللی که برای مطالعه ی مسائل اقتصادی بین المللی تشکیل یا ایجاد شود، با مسائل اقتصادی سایر ملل متحده مورد توجه قرار گیرد.»
با این حال، آنها نه تنها به این تعهد خود عمل نکردند، وقتی که جامعه ی ایرانی تصمیم گرفت تا برای بهبود وضعیت خود، در گام اول، با تاکید بر استقلال و مالکیت خود بر منابع، نفت را در سراسر کشور ملی اعلام کند نیز این هر سه کشور، هر کدام به طریقی، مقابل آن ایستادند و یا این که دست کم، نهضت او را تنها گذاشتند: انگلستان مقابل نهضت ایستاد، آمریکا مزورانه نقش واسطه ی درستکار را به عهده گرفت و اتحاد جماهیر شوروی نیز ظاهراً علاقه ای به ماجرا نشان نداد!
هنگامی که به گذشته می نگریم، نمی توانیم نوسازی پهلوی اول را نادیده بگیریم. بویژه در حوزه ی راههای ارتباطی، این تحول، چشمگیر به نظر می رسد و ساخت خط آهن شمال - جنوب در آن سال ها و با آن امکانات، از جهات عدیده، غرور آمیز جلوه می کند. خط آهنی که با سرویس بسیار منظم و شگفت انگیزی، در جنگ جهانی دوم نقش آفرینی کرد. هژیر می نویسد: « خطوط مختلفه راه آهن ایران، از اوت ۱۹۴۱ تا مارس ۱۹۴۳، متجاوز از نهصد هزارتن از محمولات انگلیس و آمریکا و شوروی را در ایران جابجا کرد» و این فارغ از آن چیزی ست که طی این دوسال، از راه شوسه و بوسیله ی کامیون از جنوب ایران به روسیه حمل شده است. می بینیم که نوسازی رضاخانی در خدمت دول متفق قرار گرفت اما او هم زمان، مشروطیت ایران را تعطیل کرد تا این کشور نتواند با تکیه بر یک مجلس قوی و یک دولت ملی مقتدر، از حقوق خود در برابر "اشغال" و مشارکت در جنگ با آلمان پاسداری کند - چنان که سایر کشورها - و این نقد مهمی ست که هرگز نمی توان از آن چشم پوشید حتی اگر نسلی که حوصله ی خواندن تاریخ را ندارد، اعتنایی به آن نداشته باشد!
🕊 کانال تاریخ تحلیلی
[۱]ایران در اشغال متفقین، مجموعه اسناد و مدارک ۲۴-۱۳۱۸،به کوشش صفاءالدین تبرائیان، انتشارات رسا، چاپ اول ۱۳۷۱، سند شماره ۴۲۰ ص ۵۱۰-۴۶۹
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Telegram
تاریخ تحلیلی
در این کانال پارهای از تاملاتم را با تمرکز بر تاریخ نهضت ملی ایران مینویسم.[اخطار: نویسنده متخصص و یا کارشناس تاریخ نیست. محتویات کانال صرفا طرح بحث است و نباید به عنوان نتایج پژوهش های روشمند علمی مورد استناد واقع شوند.]
تماس با نویسنده :
@hr_abedian
تماس با نویسنده :
@hr_abedian
👌3❤1
👁 رویدادهای #شهریور_۱۳۲۰
📛 اینفوگرافی
اشغال ایران توسط متفقین برای استفاده مجانی از راهها و منابع ایران
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
📛 اینفوگرافی
اشغال ایران توسط متفقین برای استفاده مجانی از راهها و منابع ایران
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
❤2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#نوای_ماندگار🎼
🎶بهار دلنشین
بازخوانی بانو #ماندانا_خضرایی
اجرای اصلی: زندهیاد #غلامحسین_بنان
آهنگ: زندهیاد استاد #روحالله_خالقی
شعر : زندهیاد #بیژن_ترقی
تا بهارِ دلنشین آمده سویِ چمن
ای بهارِ آرزو بر سرم سایه فکنم
چون نسیمِ نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبهی ویران من
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🎶بهار دلنشین
بازخوانی بانو #ماندانا_خضرایی
اجرای اصلی: زندهیاد #غلامحسین_بنان
آهنگ: زندهیاد استاد #روحالله_خالقی
شعر : زندهیاد #بیژن_ترقی
تا بهارِ دلنشین آمده سویِ چمن
ای بهارِ آرزو بر سرم سایه فکنم
چون نسیمِ نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبهی ویران من
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
❤1
👁 رویدادهای #شهریور_۱۳۲۰
📝 «دالان ایران، پل پیروزی»
✍️ #مهدی_تدینی
شهریور ۱۳۲۰ ــ که «شهریور سیاه» میخوانمش ــ یکی از اندوهبارترین برگهای تاریخ ایران است. بریتانیا و شوروی در اقدامی شرمآور و به بهانهای واهی به ایران اولتیماتوم دادند و با نقض بیطرفی ایران در جنگ جهانی، کشور را از جنوب و شمال اشغال و شاه ایران را عزل کردند. چه از رضاشاه خوشمان بیاید و چه نه، چه او را منجی بدانیم و چه دیکتاتور، قدرت بیگانه اجازه نداشت حاکمیت ملی ایران را تا این حد نقض کند. انگلیسیها در پی این بودند که قاجار را به سلطنت برگردانند (شاید چون بازگرداندن سلسلهای منقرضشده، آن دودمان را وامدارشان میکرد). اما مشکلی در کار بود، احمدشاه سالها پیش (در ۱۳۰۸) در پاریس درگذشته بود. برادر و جانشین او، محمدحسن میرزا، در پاریس مدعی سلطنت بود، اما انگلیسیها فهمیدند پسر محمدحسن، یعنی حمید، اسم خود را «درومون» گذاشته و تابعیت بریتانیایی گرفته بود، در بازرگانی دریایی کار میکرد و حتی زبان فارسی نمیدانست (محمدحسن میرزا هم سال بعد، ۱۳۲۱، در لندن در فقر درگذشت). دربارۀ «شهریور سیاه» در آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد؛ بگذریم و به «دالان ایران» برسیم.
آلمانیها در دوران رضاشاه همکاری عمرانی گستردهای در ایران انجام داده بودند. معروفترین آن همکاری در ساخت راهآهن سراسری ایران بود یا احداث ساختمانهای دانشگاه تهران. این همکاریها اصلاً پیش از به قدرت رسیدن هیتلر آغاز شده بود، اما پس از آغاز جنگ این همکاری خاری در چشم بریتانیا و شوروی بود، با اینکه ایران تنها دو روز پس از حملۀ آلمان به لهستان رسماً اعلام بیطرفی کرده بود و هیچ پیوند نظامیـلُجستیکی نیز میان ایران و آلمان وجود نداشت. وقتی آلمان به شوروی حمله کرد بریتانیاییها به فکر افتادند دالان امنی برای انتقال تسلیحات و تدارکات به شوروی ایجاد کنند. از دیگر سو، وضعیت عراق و سوریه هم برای انگلستان بحرانی شده بود. در فوریۀ ۱۹۴۱ (بهمن ۱۳۱۹) در آمریکا «قانون وام و اجاره» (Lend-Lease Act) به تصویب کنگره رسیده بود که اجازه میداد دولت آمریکا به متفقین به طور گسترده کمک تدارکاتی کند: اسلحه، مهمات، سوخت، هواپیما، خوراک و... هدف اول از اشغال ایران هم همین بود که دالان امنی برای انتقال کمکهای آمریکا به شوروی فراهم آید. البته انگلستان از بابت پالایشگاه آبادان هم نگران بود: بزرگترین پالایشگاه جهان در آبادان بود، با ۸ میلیون تن تولید سالانه. ممکن بود با شکست شوروی پالایشگاه از کنترل بریتانیا خارج شود.
شمال ایران به اشغال شوروی و جنوب به اشغال بریتانیا درآمد. وقتی رضاشاه در پی اولتیماتومی کنارهگیری کرد و در ناخرسندی انگلیسیها محمدرضا در مجلس سوگند یاد کرد، پایتخت هم اشغال شد. در بهمن ماه طرحی که نخستوزیر فروغی تهیه کرده بود به تصویب مجلس رسید: قوای اشغالگر تعهد دادند تمامیت ارضی ایران حفظ شود و پس از اتمام جنگ کشور را ترک کنند و در مقابل کنترل راهها، بنادر و مخابرات را در اختیار گرفتند. به این ترتیب، «دالان ایران» (Persian Corridor) برقرار شد تا تدارکات از بندر شاهپور (بند امام خمینی) در خلیج فارس به بندر پهلوی (بندر انزلی) منتقل شود.
بخش مهندسی و تأسیساتی این پروژۀ نظامی بزرگ را آمریکاییها انجام دادند، جاده ساختمد، بنادر ایران را ارتقا دادند و سالن مونتاژ ساختند تا هواپیماها و کامیونها را در ایران برای ارسال به شوروی مونتاژ کنند. سیهزار سرباز و مهندس آمریکایی در دالان ایران فعال شدند و در طول چهار سال و نیم ۶۴۶ کشتی در خلیج فارس پهلو گرفت و حدود پنج میلیون تن تدارکات از ایران به شوروی منتقل شد. این معادل ۲۵ درصد کل تدارکاتی است که برای نجات شوروی به این کشور داده شد.
این پنج سال با رنجهای فراوان بر ایران گذشت. از همه دردناکتر این بود که ایران چارهای جز تسلیم شدن در برابر این هجوم نداشت. به زبان ساده زور ایران به هیچ شکل به این مهاجمان نمیرسید و تسلیم شدن کمهزینهترین گزینه بود. به طور کلی دولتمردان ایرانی در آن سالها سیاستورزی را به اوج رساندند تا ناتوانیهای ایران را پوشش دهند. یکی از شاهراههای پیروزی متفقین در نبرد قرن، دالان ایران بود؛ اما مهاجمان (به خصوص شوروی) نهتنها سهم ایران از این پیروزی را ندادند، بلکه به فکر دستاندازی به آذربایجان هم افتادند. در آینده و به مرور با مجموعهای از پستها این بحث را ادامه میدهیم.
در فایل پیوست گوشههایی از تردد محمولهها در دالان ایران را ببینید. در ادامه ویدئویی یکساعته را میتوانید ببیند که آن را همان سالها نیروهای آمریکایی تهیه کردهاند و چند آلبوم عکس هم در ادامه خواهد آمد.
🛫 @tarikhandishi
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
📝 «دالان ایران، پل پیروزی»
✍️ #مهدی_تدینی
شهریور ۱۳۲۰ ــ که «شهریور سیاه» میخوانمش ــ یکی از اندوهبارترین برگهای تاریخ ایران است. بریتانیا و شوروی در اقدامی شرمآور و به بهانهای واهی به ایران اولتیماتوم دادند و با نقض بیطرفی ایران در جنگ جهانی، کشور را از جنوب و شمال اشغال و شاه ایران را عزل کردند. چه از رضاشاه خوشمان بیاید و چه نه، چه او را منجی بدانیم و چه دیکتاتور، قدرت بیگانه اجازه نداشت حاکمیت ملی ایران را تا این حد نقض کند. انگلیسیها در پی این بودند که قاجار را به سلطنت برگردانند (شاید چون بازگرداندن سلسلهای منقرضشده، آن دودمان را وامدارشان میکرد). اما مشکلی در کار بود، احمدشاه سالها پیش (در ۱۳۰۸) در پاریس درگذشته بود. برادر و جانشین او، محمدحسن میرزا، در پاریس مدعی سلطنت بود، اما انگلیسیها فهمیدند پسر محمدحسن، یعنی حمید، اسم خود را «درومون» گذاشته و تابعیت بریتانیایی گرفته بود، در بازرگانی دریایی کار میکرد و حتی زبان فارسی نمیدانست (محمدحسن میرزا هم سال بعد، ۱۳۲۱، در لندن در فقر درگذشت). دربارۀ «شهریور سیاه» در آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد؛ بگذریم و به «دالان ایران» برسیم.
آلمانیها در دوران رضاشاه همکاری عمرانی گستردهای در ایران انجام داده بودند. معروفترین آن همکاری در ساخت راهآهن سراسری ایران بود یا احداث ساختمانهای دانشگاه تهران. این همکاریها اصلاً پیش از به قدرت رسیدن هیتلر آغاز شده بود، اما پس از آغاز جنگ این همکاری خاری در چشم بریتانیا و شوروی بود، با اینکه ایران تنها دو روز پس از حملۀ آلمان به لهستان رسماً اعلام بیطرفی کرده بود و هیچ پیوند نظامیـلُجستیکی نیز میان ایران و آلمان وجود نداشت. وقتی آلمان به شوروی حمله کرد بریتانیاییها به فکر افتادند دالان امنی برای انتقال تسلیحات و تدارکات به شوروی ایجاد کنند. از دیگر سو، وضعیت عراق و سوریه هم برای انگلستان بحرانی شده بود. در فوریۀ ۱۹۴۱ (بهمن ۱۳۱۹) در آمریکا «قانون وام و اجاره» (Lend-Lease Act) به تصویب کنگره رسیده بود که اجازه میداد دولت آمریکا به متفقین به طور گسترده کمک تدارکاتی کند: اسلحه، مهمات، سوخت، هواپیما، خوراک و... هدف اول از اشغال ایران هم همین بود که دالان امنی برای انتقال کمکهای آمریکا به شوروی فراهم آید. البته انگلستان از بابت پالایشگاه آبادان هم نگران بود: بزرگترین پالایشگاه جهان در آبادان بود، با ۸ میلیون تن تولید سالانه. ممکن بود با شکست شوروی پالایشگاه از کنترل بریتانیا خارج شود.
شمال ایران به اشغال شوروی و جنوب به اشغال بریتانیا درآمد. وقتی رضاشاه در پی اولتیماتومی کنارهگیری کرد و در ناخرسندی انگلیسیها محمدرضا در مجلس سوگند یاد کرد، پایتخت هم اشغال شد. در بهمن ماه طرحی که نخستوزیر فروغی تهیه کرده بود به تصویب مجلس رسید: قوای اشغالگر تعهد دادند تمامیت ارضی ایران حفظ شود و پس از اتمام جنگ کشور را ترک کنند و در مقابل کنترل راهها، بنادر و مخابرات را در اختیار گرفتند. به این ترتیب، «دالان ایران» (Persian Corridor) برقرار شد تا تدارکات از بندر شاهپور (بند امام خمینی) در خلیج فارس به بندر پهلوی (بندر انزلی) منتقل شود.
بخش مهندسی و تأسیساتی این پروژۀ نظامی بزرگ را آمریکاییها انجام دادند، جاده ساختمد، بنادر ایران را ارتقا دادند و سالن مونتاژ ساختند تا هواپیماها و کامیونها را در ایران برای ارسال به شوروی مونتاژ کنند. سیهزار سرباز و مهندس آمریکایی در دالان ایران فعال شدند و در طول چهار سال و نیم ۶۴۶ کشتی در خلیج فارس پهلو گرفت و حدود پنج میلیون تن تدارکات از ایران به شوروی منتقل شد. این معادل ۲۵ درصد کل تدارکاتی است که برای نجات شوروی به این کشور داده شد.
این پنج سال با رنجهای فراوان بر ایران گذشت. از همه دردناکتر این بود که ایران چارهای جز تسلیم شدن در برابر این هجوم نداشت. به زبان ساده زور ایران به هیچ شکل به این مهاجمان نمیرسید و تسلیم شدن کمهزینهترین گزینه بود. به طور کلی دولتمردان ایرانی در آن سالها سیاستورزی را به اوج رساندند تا ناتوانیهای ایران را پوشش دهند. یکی از شاهراههای پیروزی متفقین در نبرد قرن، دالان ایران بود؛ اما مهاجمان (به خصوص شوروی) نهتنها سهم ایران از این پیروزی را ندادند، بلکه به فکر دستاندازی به آذربایجان هم افتادند. در آینده و به مرور با مجموعهای از پستها این بحث را ادامه میدهیم.
در فایل پیوست گوشههایی از تردد محمولهها در دالان ایران را ببینید. در ادامه ویدئویی یکساعته را میتوانید ببیند که آن را همان سالها نیروهای آمریکایی تهیه کردهاند و چند آلبوم عکس هم در ادامه خواهد آمد.
🛫 @tarikhandishi
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
Telegram
attach 📎
❤2👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👁 رویدادهای #شهریور_۱۳۲۰
پیام بسیار ساده و صریح بود! پیامی که انگلیسیها پس از اشغال ایران توسط متفقین در شهریور ۱۳۲۰ به رضاشاه دادند.
«ممکن است اعلیحضرت لطفاً از سلطنت کنارهگیری کرده و تخت را به پسر ارشد و ولیعهد واگذار نمایند؟ ما نسبت به ولیعهد نظر مساعدی داریم و از سلطنتش حمایت خواهیم کرد. مبادا اعلیحضرت تصور کنند که راهحل دیگری وجود دارد.»
با این پیام رضاشاه که در ۱۳۰۴ خود را به مقام سلطنت رسانده بود از پادشاهی کنارهگیری کرد و قدرت را به ولیعهد واگذار کرد. کشور از شمال و جنوب به اشغال متفقین درآمده بود. جنگ جهانی دوم جهان را درنوردیده بود و متفقین برای شکست دادن آلمان از هیچ فرصتی چشمپوشی نمیکردند، از جمله اینکه بیطرفی ایران را نقض کردند و به شیوۀ قهرآمیز نیروهای خود را وارد کشور کردند.
محمدرضاشاه هم در این باره روایت خودش را دارد که در این ویدئو میتوانید ببینید. اما یک نکتۀ تاریخی مهم این است که از این رهگذر، ایران با تحمل تجاوز آشکار، به پل پیروزی متفقین تبدیل میشود.
✍️ #مهدی_تدینی
@tarikhandishi
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
پیام بسیار ساده و صریح بود! پیامی که انگلیسیها پس از اشغال ایران توسط متفقین در شهریور ۱۳۲۰ به رضاشاه دادند.
«ممکن است اعلیحضرت لطفاً از سلطنت کنارهگیری کرده و تخت را به پسر ارشد و ولیعهد واگذار نمایند؟ ما نسبت به ولیعهد نظر مساعدی داریم و از سلطنتش حمایت خواهیم کرد. مبادا اعلیحضرت تصور کنند که راهحل دیگری وجود دارد.»
با این پیام رضاشاه که در ۱۳۰۴ خود را به مقام سلطنت رسانده بود از پادشاهی کنارهگیری کرد و قدرت را به ولیعهد واگذار کرد. کشور از شمال و جنوب به اشغال متفقین درآمده بود. جنگ جهانی دوم جهان را درنوردیده بود و متفقین برای شکست دادن آلمان از هیچ فرصتی چشمپوشی نمیکردند، از جمله اینکه بیطرفی ایران را نقض کردند و به شیوۀ قهرآمیز نیروهای خود را وارد کشور کردند.
محمدرضاشاه هم در این باره روایت خودش را دارد که در این ویدئو میتوانید ببینید. اما یک نکتۀ تاریخی مهم این است که از این رهگذر، ایران با تحمل تجاوز آشکار، به پل پیروزی متفقین تبدیل میشود.
✍️ #مهدی_تدینی
@tarikhandishi
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#نوای_ماندگار🎼
🎶 در حصار شب
▪️آواز : همایون شجریان
▪️آهنگساز : تهمورس پورناظری
▪️ اجرای لندن، سال ۲۰۱۹
ز برون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا
تو ز خویشتن برون آی سپه تتار بشکن!
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🎶 در حصار شب
▪️آواز : همایون شجریان
▪️آهنگساز : تهمورس پورناظری
▪️ اجرای لندن، سال ۲۰۱۹
ز برون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا
تو ز خویشتن برون آی سپه تتار بشکن!
شب آرام
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
👏3❤1😁1
Forwarded from انجمن شاهنامه فردوسی یزد (سیروس حامی)
یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی
ببین تو چارهای از نو که الحق سخت بینایی
#مولانا
به یاری یزدان،
نشست فرهنگی این هفته
انجمن شاهنامه فردوسی یزد
و خردسرای فردوسی یزد
سر ساعت ۱۸:۰۰ شنبه ۲۲ شهریور
جایگاه : دانشگاه امامجواد(ع) یزد
میدان اطلسی؛ بلوار شهیدان اشرف، بلوارجوادالائمه
جز از نیک نامی و فرهنگ و داد
ز کــردارِ گیتـی مگیــریم یاد
🆔 @shahname_yazd
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
👏2