Forwarded from Life_and_Love_Quotes
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
An Autumn Vow
Here is another romantic autumn text in English, emphasizing commitment and comfort, followed by its Persian translation.
English Text
Here is another romantic autumn text in English, emphasizing commitment and comfort, followed by its Persian translation.
English Text
Let the wind howl and the rain tap on the windowpane; I don't mind the stormy weather. As long as I have your hand to hold and a blanket big enough for two, this is the safest, warmest place on earth. Every gray day just makes the moments we share feel brighter. You are the steadfast color in my shifting, autumn world.
بگذار باد زوزه بکشد و باران بر شیشهی پنجره ضربه بزند؛ من اهمیتی به آب و هوای طوفانی نمیدهم. تا زمانی که دست تو را برای گرفتن داشته باشم و یک پتو به اندازهی کافی بزرگ برای دو نفر، اینجا امنترین و گرمترین جای زمین است. هر روز خاکستری فقط باعث میشود لحظاتی که با هم شریک میشویم روشنتر حس شوند. تو رنگ ثابت در دنیای پاییزی و در حال تغییر من هستی.
Forwarded from Life_and_Love_Quotes
Keywords Highlighted:
Crisp promise of cider and woodsmoke:
وعدهی ترد سیب و دود هیزم (Refers to the classic scents of autumn).
Chases away the chill:
سرما را دور میکند (Dispels the cold).
Shades of gold and amber:
سایههایی از طلایی و کهربایی (The colors of fall).
Changing seasons of our love:
فصول زیبای در حال تغییر عشق ما (A metaphor for the relationship's evolution).
Cozy beginning:
آغاز دنج (A warm, comfortable start).
Crisp promise of cider and woodsmoke:
وعدهی ترد سیب و دود هیزم (Refers to the classic scents of autumn).
Chases away the chill:
سرما را دور میکند (Dispels the cold).
Shades of gold and amber:
سایههایی از طلایی و کهربایی (The colors of fall).
Changing seasons of our love:
فصول زیبای در حال تغییر عشق ما (A metaphor for the relationship's evolution).
Cozy beginning:
آغاز دنج (A warm, comfortable start).
Forwarded from Life_and_Love_Quotes
Key Themes:
Stormy Weather:
آب و هوای طوفانی (Using external elements to highlight internal comfort).
Safest, Warmest Place:
امنترین و گرمترین جای زمین (Emphasizing the feeling of security).
Steadfast Color:
رنگ ثابت (A metaphor for unwavering loyalty and love amidst change).
Stormy Weather:
آب و هوای طوفانی (Using external elements to highlight internal comfort).
Safest, Warmest Place:
امنترین و گرمترین جای زمین (Emphasizing the feeling of security).
Steadfast Color:
رنگ ثابت (A metaphor for unwavering loyalty and love amidst change).
Forwarded from Life_and_Love_Quotes
Key Vocabulary:
Letting go of their summer dress:
لباس تابستانی خود را رها میکنند (A poetic way to describe leaves falling).
Inevitable:
اجتنابناپذیر (Unavoidable).
Rhythm of our steps:
ریتم آرام قدمهایمان (The peaceful pattern of walking together).
Anchor:
لنگر (A symbol of stability and security).
Season of transition:
فصل گذار (The shift from summer to winter).
Crisp fall morning:
صبح پاییزی کامل و باطراوت (Referring to the clear, cool air).
Letting go of their summer dress:
لباس تابستانی خود را رها میکنند (A poetic way to describe leaves falling).
Inevitable:
اجتنابناپذیر (Unavoidable).
Rhythm of our steps:
ریتم آرام قدمهایمان (The peaceful pattern of walking together).
Anchor:
لنگر (A symbol of stability and security).
Season of transition:
فصل گذار (The shift from summer to winter).
Crisp fall morning:
صبح پاییزی کامل و باطراوت (Referring to the clear, cool air).
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
A Haven from the Wind
When the wind whips through the trees and the air smells of cold rain, my favorite place is always right next to you. This season asks us to gather closer, to find warmth in shared moments and simple habits. We are two hearts weathering the change together, and your love is the solid, beautiful shelter that keeps me steady against any storm.
speak out
وقتی باد میان درختان میپیچد و هوا بوی باران سرد میدهد، جای مورد علاقهی من همیشه درست کنار توست. این فصل از ما میخواهد که نزدیکتر جمع شویم، تا گرما را در لحظات مشترک و عادتهای ساده پیدا کنیم. ما دو قلب هستیم که با هم در برابر تغییر مقاومت میکنیم، و عشق تو پناهگاه استوار و زیبایی است که مرا در برابر هر طوفانی ثابت قدم نگه میدارد.
اینجا با متنهای عاشقانه انگلیسی زبان خودرو تقویت کن کلیک کن لذت ببر
♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️
در حالی که نویسندگان، شخصیت های مرد خود را سریع اینگونه توصیف می کنند که باهوش هستند، اما این کار را با همتایان زن خود کمتر انجام می دهند. بسیاری از صفات قابل تحسین مردانه، وقتی در قالب یک زن به نمایش درمی آیند، کمی غیرقابل درک به نظر می رسند. برای اطمینان از اینکه این اتفاق در نوشته شما نمی افتد، از کلمات زیر برای توصیف یک زن باهوش استفاده کنید:
Astute
زیرک، دقیق
او راه حل های هوشمندانه ای را برای مشکلات، مبتنی بر درک و فهم خود ارائه می دهد.
Clear-sighted
روشن بین
او بصیر و روشن بین است و می تواند تصمیمات را به وضوح درک کند.
Creative
خلاق
او ایده هایی ارائه می دهد که دیگران قبلاً به آن ها توجه نکرده اند.
Decisive
قاطع
او پس از سنجیدن صحیح عواقب، به تصمیم خود متعهد می شود.
Discerning
قدرت تشخیص، فهمیده
او قضاوت و سلیقه خوبی را شرح می دهد.
Innovative
نوآور
او ایده های جدیدی را برای مشکلات قدیمی به کار می برد تا راه حل های خلاقانه پیدا کند.
Inquisitive
پرسشگر
او سوالات درست و مرتبطی را می پرسد تا درباره یک موضوع بیشتر بیاموزد.
Intuitive
بصیر
او احساس درونی خود را با تجربه متعادل می کند تا یک احساس جدی از تصمیم درست را تشکیل دهد.
Observant
نکته بین
او متوجه جزئیات کوچک اما مهمی می شود که دیگران ممکن است از آن ها غافل شده باشند.
Quick-witted
حاضر جواب
او دارای ذکاوت بالایی است که به او کمک می کند ماهرانه به موقعیت ها پاسخ دهد.
Resourceful
مدبر
او از آنچه در دسترس دارد برای حل مشکلات استفاده می کند.
Shrewd
زیرک
او بر اساس نیازهای خود تصمیمات عملی می گیرد، اما بیش از آنچه فکر می کند که لازم است آن ها را فاش نمی کند.
Sincere
صادق
او در تلاش برای ارائه پاسخ های صادقانه از شواهد و تجربه استفاده می کند.
در حالی که نویسندگان، شخصیت های مرد خود را سریع اینگونه توصیف می کنند که باهوش هستند، اما این کار را با همتایان زن خود کمتر انجام می دهند. بسیاری از صفات قابل تحسین مردانه، وقتی در قالب یک زن به نمایش درمی آیند، کمی غیرقابل درک به نظر می رسند. برای اطمینان از اینکه این اتفاق در نوشته شما نمی افتد، از کلمات زیر برای توصیف یک زن باهوش استفاده کنید:
Astute
زیرک، دقیق
او راه حل های هوشمندانه ای را برای مشکلات، مبتنی بر درک و فهم خود ارائه می دهد.
Clear-sighted
روشن بین
او بصیر و روشن بین است و می تواند تصمیمات را به وضوح درک کند.
Creative
خلاق
او ایده هایی ارائه می دهد که دیگران قبلاً به آن ها توجه نکرده اند.
Decisive
قاطع
او پس از سنجیدن صحیح عواقب، به تصمیم خود متعهد می شود.
Discerning
قدرت تشخیص، فهمیده
او قضاوت و سلیقه خوبی را شرح می دهد.
Innovative
نوآور
او ایده های جدیدی را برای مشکلات قدیمی به کار می برد تا راه حل های خلاقانه پیدا کند.
Inquisitive
پرسشگر
او سوالات درست و مرتبطی را می پرسد تا درباره یک موضوع بیشتر بیاموزد.
Intuitive
بصیر
او احساس درونی خود را با تجربه متعادل می کند تا یک احساس جدی از تصمیم درست را تشکیل دهد.
Observant
نکته بین
او متوجه جزئیات کوچک اما مهمی می شود که دیگران ممکن است از آن ها غافل شده باشند.
Quick-witted
حاضر جواب
او دارای ذکاوت بالایی است که به او کمک می کند ماهرانه به موقعیت ها پاسخ دهد.
Resourceful
مدبر
او از آنچه در دسترس دارد برای حل مشکلات استفاده می کند.
Shrewd
زیرک
او بر اساس نیازهای خود تصمیمات عملی می گیرد، اما بیش از آنچه فکر می کند که لازم است آن ها را فاش نمی کند.
Sincere
صادق
او در تلاش برای ارائه پاسخ های صادقانه از شواهد و تجربه استفاده می کند.
Telegram
گرامر را آسان یاد بگیرید
یادگیری زبان انگلیسی و افزایش سرعت یادگیری با فیلم و سریال انگلیسی
با عضویت در مجموعه Vip فیلم و سریال و یادگیری زبان انگلیسی را با لذت تجربه کنید.
👈 عضویت دایمی در مجموعه 293 فیلم سینمایی با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی همزمان 250 تومان
👈 عضویت دایمی در…
با عضویت در مجموعه Vip فیلم و سریال و یادگیری زبان انگلیسی را با لذت تجربه کنید.
👈 عضویت دایمی در مجموعه 293 فیلم سینمایی با دو زیرنویس انگلیسی و فارسی همزمان 250 تومان
👈 عضویت دایمی در…
یک زن برای قوی بودن نیازی به بالا بردن ماشین بالای سرش ندارد. در واقع، زنان معمولاً قدرت خود را به روش های سنجیده تری نسبت به قدرت بدنی نشان می دهند. شخصیت زن را با این صفات قوی توصیف کنید:
Assertive
قاطع
او در مورد آنچه می خواهد بدون پرخاشگری، رک و رو راست است.
Athletic
ورزشکار
او می تواند به سرعت حرکت کند و با قدرت بدنی پاسخ دهد.
Capable
توانمند
او مهارت های خود را برای انجام وظایفش اعمال می کند و هرگز از قبول کارهای چالش برانگیزتر فروگذاری نمی کند.
Courageous
شجاع
او صرف نظر از بها، برای آنچه که به آن اعتقاد دارد می جنگد.
Diligent
سخت کوش
او سخت تلاش می کند تا به هدف برسد بدون اینکه تسلیم شود.
Disciplined
منضبط
او از عادات کاری ثابت که منجر به رسیدن به هدف او می شود، تخطی نمی کند.
Empowered
توانمند
او در صورت لزوم با اطمینان از خودش و دیگران صحبت می کند.
Motivated
با انگیزه
او برای پیگیری و ادامه دادن اهداف خود دلیل قابل قبولی دارد.
Persistent
مقاوم، پایا، سمج
فارغ از اینکه چه مشکل هایی برای او پیش بیاید، او به کار خود ادامه می دهد.
Resolute
قاطع
وقتی هدفش را تعیین می کند نظرش تغییر نمی کند.
Skilled
ماهر
او مهارت ها و استعدادهای متنوعی را کسب کرده است که به او در زندگی روزمره و شرایط دشوارتر کمک می کند.
Steadfast
ثابت قدم
او در برابر مشکلات محکم و استوار می ماند.
Tenacious
سرسخت
هنگام تلاش برای رسیدن به اهدافش خطر می کند.
Assertive
قاطع
او در مورد آنچه می خواهد بدون پرخاشگری، رک و رو راست است.
Athletic
ورزشکار
او می تواند به سرعت حرکت کند و با قدرت بدنی پاسخ دهد.
Capable
توانمند
او مهارت های خود را برای انجام وظایفش اعمال می کند و هرگز از قبول کارهای چالش برانگیزتر فروگذاری نمی کند.
Courageous
شجاع
او صرف نظر از بها، برای آنچه که به آن اعتقاد دارد می جنگد.
Diligent
سخت کوش
او سخت تلاش می کند تا به هدف برسد بدون اینکه تسلیم شود.
Disciplined
منضبط
او از عادات کاری ثابت که منجر به رسیدن به هدف او می شود، تخطی نمی کند.
Empowered
توانمند
او در صورت لزوم با اطمینان از خودش و دیگران صحبت می کند.
Motivated
با انگیزه
او برای پیگیری و ادامه دادن اهداف خود دلیل قابل قبولی دارد.
Persistent
مقاوم، پایا، سمج
فارغ از اینکه چه مشکل هایی برای او پیش بیاید، او به کار خود ادامه می دهد.
Resolute
قاطع
وقتی هدفش را تعیین می کند نظرش تغییر نمی کند.
Skilled
ماهر
او مهارت ها و استعدادهای متنوعی را کسب کرده است که به او در زندگی روزمره و شرایط دشوارتر کمک می کند.
Steadfast
ثابت قدم
او در برابر مشکلات محکم و استوار می ماند.
Tenacious
سرسخت
هنگام تلاش برای رسیدن به اهدافش خطر می کند.
💢 مجموعه کامل سریال فرندز 👈اطلاعات بیشتر 👉
❤1
کلماتی درباره شفقت
دلسوزی غالباً به عنوان یک ویژگی زنانه، حتی تا حد ایثار، تلقی می شود؛ اما کلمات جالب تری برای توصیف مهربانی زن وجود دارد درعوض “nice” یا “loving”. در اینجا چند مثال از روش های صحبت در مورد یک زن دلسوز آورده شده است:
Affectionate
مهربان
او مهربانی را به دیگران از راه های جسمی (بغل کردن، گرفتن دست و…) نشان می دهد.
Amicable
دوست داشتنی
او دوست داشتنی است و به نیازهای دیگران اهمیت می دهد.
Benevolent
خیرخواه
او تصمیماتی می گیرد که بیشتر از خودش به نفع دیگران باشد.
Considerate
باملاحظه، بافکر
او آنچه را که دیگران به آن احتیاج دارند پیش بینی می کند و قبل از اینکه از او خواسته شود عمل می کند.
Devoted
فداکار
او به مردم وفادار است و همین کار باعث دوست داشته شدن او می شود.
Doting
مهربان
او وقتی دیگران به او احتیاج دارند از آن ها مراقبت می کند.
Diplomatic
دیپلماتیک، سیاست مدارانه
او می تواند صادقانه صحبت کند بدون اینکه جهت گیری کند و احساسات دیگران را جریحه دار نماید.
Empathetic
همدل
او می داند دیگران در یک موقعیت چه احساسی دارند و مطابق آن رفتار می کند.
Generous
سخاوتمند
او از تأمین نیاز دیگران شادتر است تا اینکه برای خودش کاری کند.
Kindhearted
خوش قلب
او دنیا را با نگاهی مهربانانه می بیند و نمی تواند ظلم یا پست بودن را تحمل کند.
Merciful
بخشنده
او وقتی بتواند به راحتی می بخشد و به دنبال انتقام نمی رود.
Trustworthy
قابل اعتماد
او به اعتماد دیگران خیانت نمی کند و همیشه کاری را که می گوید انجام می دهد.
دلسوزی غالباً به عنوان یک ویژگی زنانه، حتی تا حد ایثار، تلقی می شود؛ اما کلمات جالب تری برای توصیف مهربانی زن وجود دارد درعوض “nice” یا “loving”. در اینجا چند مثال از روش های صحبت در مورد یک زن دلسوز آورده شده است:
Affectionate
مهربان
او مهربانی را به دیگران از راه های جسمی (بغل کردن، گرفتن دست و…) نشان می دهد.
Amicable
دوست داشتنی
او دوست داشتنی است و به نیازهای دیگران اهمیت می دهد.
Benevolent
خیرخواه
او تصمیماتی می گیرد که بیشتر از خودش به نفع دیگران باشد.
Considerate
باملاحظه، بافکر
او آنچه را که دیگران به آن احتیاج دارند پیش بینی می کند و قبل از اینکه از او خواسته شود عمل می کند.
Devoted
فداکار
او به مردم وفادار است و همین کار باعث دوست داشته شدن او می شود.
Doting
مهربان
او وقتی دیگران به او احتیاج دارند از آن ها مراقبت می کند.
Diplomatic
دیپلماتیک، سیاست مدارانه
او می تواند صادقانه صحبت کند بدون اینکه جهت گیری کند و احساسات دیگران را جریحه دار نماید.
Empathetic
همدل
او می داند دیگران در یک موقعیت چه احساسی دارند و مطابق آن رفتار می کند.
Generous
سخاوتمند
او از تأمین نیاز دیگران شادتر است تا اینکه برای خودش کاری کند.
Kindhearted
خوش قلب
او دنیا را با نگاهی مهربانانه می بیند و نمی تواند ظلم یا پست بودن را تحمل کند.
Merciful
بخشنده
او وقتی بتواند به راحتی می بخشد و به دنبال انتقام نمی رود.
Trustworthy
قابل اعتماد
او به اعتماد دیگران خیانت نمی کند و همیشه کاری را که می گوید انجام می دهد.
💢 مجموعه کامل سریال فرندز 👈اطلاعات بیشتر 👉
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
You're always munching on something munching on some chips you grabbed in the break room look at all the walnuts he's been mentioned if you munch food you eat it in small bites and make it chewing sound
یادگیری ماندگار لغات انگلیسی
You're always munching on something munching on some chips you grabbed in the break room look at all the walnuts he's been mentioned if you munch food you eat it in small bites and make it chewing sound
munching
این کلمه میتواند هم به عنوان فعل (Verb) و هم به عنوان اسم (Noun/Gerund) به کار رود، اما رایجترین کاربرد آن به عنوان فعل است که اغلب به صورت زمان حال استمراری یا اسم مصدر استفاده میشود.
معنی و تشریح "Munching"
۱. معنی اصلی (فعل)
فارسی: جویدن، ملچملوچ کردن، با صدا جویدن.
۲. تعریف و تشریح کاربرد
Munching به معنای عمل خوردن چیزی با حرارت و صدای قابل شنیدن است، بهویژه در مورد غذاهایی که ترد و شکننده (مثل چیپس، سبزیجات خام، ذرت بو داده) هستند.
این کلمه معمولاً حس لذت بردن از خوردن را میرساند، اما صدای جویدن (ملچملوچ) بخش اصلی معنی آن است.
شکل کلمهتلفظMunch (فعل اصلی)/mʌntʃ/Munching (حال استمراری/اسم مصدر)/mʌn.tʃɪŋ/
۳. مثالهای کاربردی
به عنوان فعل حال استمراری:
انگلیسی: Stop munching on your carrots so loudly!
فارسی: اینقدر با صدای بلند هویجهایت را نَجو (ملچملوچ نکن)!
به عنوان اسم مصدر (Gerund):
انگلیسی: The constant munching of popcorn during the movie was annoying.
فارسی: صدای مداوم جویدن پاپکورن در طول فیلم آزاردهنده بود.
در ترکیبهای رایج:
انگلیسی: We were munching on snacks while watching the game.
فارسی: ما در حال تماشای بازی، مشغول خوردن تنقلات بودیم. (معمولاً با لذت و با صدا)
به طور خلاصه، وقتی میگویید کسی دارد munching میکند، یعنی او در حال جویدن و خوردن یک چیز ترد با مقداری صدا است.
این کلمه میتواند هم به عنوان فعل (Verb) و هم به عنوان اسم (Noun/Gerund) به کار رود، اما رایجترین کاربرد آن به عنوان فعل است که اغلب به صورت زمان حال استمراری یا اسم مصدر استفاده میشود.
معنی و تشریح "Munching"
۱. معنی اصلی (فعل)
فارسی: جویدن، ملچملوچ کردن، با صدا جویدن.
۲. تعریف و تشریح کاربرد
Munching به معنای عمل خوردن چیزی با حرارت و صدای قابل شنیدن است، بهویژه در مورد غذاهایی که ترد و شکننده (مثل چیپس، سبزیجات خام، ذرت بو داده) هستند.
این کلمه معمولاً حس لذت بردن از خوردن را میرساند، اما صدای جویدن (ملچملوچ) بخش اصلی معنی آن است.
شکل کلمهتلفظMunch (فعل اصلی)/mʌntʃ/Munching (حال استمراری/اسم مصدر)/mʌn.tʃɪŋ/
۳. مثالهای کاربردی
به عنوان فعل حال استمراری:
انگلیسی: Stop munching on your carrots so loudly!
فارسی: اینقدر با صدای بلند هویجهایت را نَجو (ملچملوچ نکن)!
به عنوان اسم مصدر (Gerund):
انگلیسی: The constant munching of popcorn during the movie was annoying.
فارسی: صدای مداوم جویدن پاپکورن در طول فیلم آزاردهنده بود.
در ترکیبهای رایج:
انگلیسی: We were munching on snacks while watching the game.
فارسی: ما در حال تماشای بازی، مشغول خوردن تنقلات بودیم. (معمولاً با لذت و با صدا)
به طور خلاصه، وقتی میگویید کسی دارد munching میکند، یعنی او در حال جویدن و خوردن یک چیز ترد با مقداری صدا است.
میخواهید در آزمون آیلتس شرکت کنید
👉🔹IELTS Cambridge Practice
را از دست ندهید
یادگیری ماندگار لغات انگلیسی
Video
ریشهیابی واژه "Angry" برای یادگیری زبان انگلیسی بسیار جالب است، زیرا این واژه یک نمونه از کلماتی است که از زبانهای اسکاندیناوی وارد انگلیسی شده است.
ریشهیابی واژه "Angry"
واژه Angry یک صفت است و از کلمهٔ Anger (خشم/اسم) میآید.
۱. ریشه اصلی (زبان نورس باستان)
ریشهٔ اصلی واژه Anger (و سپس صفت Angry) به زبان نورس باستان (Old Norse) برمیگردد.
* کلمه در نورس باستان: angr
* معنای اصلی: غم، اندوه، ناراحتی، یا درد.
۲. ورود به زبان انگلیسی
این واژه در دورهٔ انگلیسی میانه (Middle English)، پس از حملات و سکونت وایکینگها (مردمان نورس) در بریتانیا، وارد زبان انگلیسی شد.
* در زبان انگلیسی میانه، ابتدا کلمهٔ Anger (اسم) به معنای "عصبانیت" یا "خشم شدید" تثبیت شد، که معنای آن نسبت به ریشهٔ نورس باستان (غم) قویتر بود.
* سپس، با اضافه شدن پسوند "y-" که در انگلیسی برای ساخت صفت به کار میرود، صفت Angry (خشمگین/عصبانی) ساخته شد.
۳. کلمات مرتبط (برای تقویت دایره لغات)
دانستن ریشهٔ مشترک این کلمات به شما کمک میکند تا آنها را سریعتر به هم مرتبط کنید و یاد بگیرید:
* اسم (Noun): Anger (خشم، عصبانیت)
: His anger was palpable. (خشم او محسوس بود.)
فعل (Verb): To anger (عصبانی کردن، خشمگین شدن)
: That comment angered him. (آن اظهارنظر او را عصبانی کرد.)
صفت (Adjective): Angry (عصبانی، خشمگین)
: She is angry at the news.
(او از آن خبر عصبانی است.)
ریشهیابی واژه "Angry"
واژه Angry یک صفت است و از کلمهٔ Anger (خشم/اسم) میآید.
۱. ریشه اصلی (زبان نورس باستان)
ریشهٔ اصلی واژه Anger (و سپس صفت Angry) به زبان نورس باستان (Old Norse) برمیگردد.
* کلمه در نورس باستان: angr
* معنای اصلی: غم، اندوه، ناراحتی، یا درد.
۲. ورود به زبان انگلیسی
این واژه در دورهٔ انگلیسی میانه (Middle English)، پس از حملات و سکونت وایکینگها (مردمان نورس) در بریتانیا، وارد زبان انگلیسی شد.
* در زبان انگلیسی میانه، ابتدا کلمهٔ Anger (اسم) به معنای "عصبانیت" یا "خشم شدید" تثبیت شد، که معنای آن نسبت به ریشهٔ نورس باستان (غم) قویتر بود.
* سپس، با اضافه شدن پسوند "y-" که در انگلیسی برای ساخت صفت به کار میرود، صفت Angry (خشمگین/عصبانی) ساخته شد.
۳. کلمات مرتبط (برای تقویت دایره لغات)
دانستن ریشهٔ مشترک این کلمات به شما کمک میکند تا آنها را سریعتر به هم مرتبط کنید و یاد بگیرید:
* اسم (Noun): Anger (خشم، عصبانیت)
: His anger was palpable. (خشم او محسوس بود.)
فعل (Verb): To anger (عصبانی کردن، خشمگین شدن)
: That comment angered him. (آن اظهارنظر او را عصبانی کرد.)
صفت (Adjective): Angry (عصبانی، خشمگین)
: She is angry at the news.
(او از آن خبر عصبانی است.)
❤5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Our Perfect Shelter
مکالمه سریع با speak now
The whole world is pulling inward now, preparing for the long sleep of winter. But with you, the season feels like a grand invitation to slow down, build a fire, and simply be. You are not just the person I share my life with; you are the warm, sturdy hearth against the sudden chill. Every beautiful decay outside only makes the warmth we've built inside feel more essential and true.
مکالمه سریع با speak now
تمام دنیا در حال درونی شدن است، و برای خواب طولانی زمستان آماده میشود. اما با تو، این فصل بیشتر شبیه یک دعوت باشکوه است برای آهسته کردن سرعت، روشن کردن آتش، و صرفاً بودن. تو فقط کسی نیستی که زندگیام را با او شریک شدهام؛ تو اجاق گرم و محکم من در برابر سرمای ناگهانی هستی. هر زوال زیبایی در بیرون، تنها باعث میشود گرمایی که در درون ساختهایم، حیاتیتر و واقعیتر به نظر برسد.
❤1
یادگیری ماندگار لغات انگلیسی
Our Perfect Shelter The whole world is pulling inward now, preparing for the long sleep of winter. But with you, the season feels like a grand invitation to slow down, build a fire, and simply be. You are not just the person I share my life with; you are…
Key Vocabulary:
Pulling inward:
در حال درونی شدن ، به انزوا رفتن ، در خود فرو رفتن
(The natural process of nature slowing down).
Grand invitation:
دعوت باشکوه (A positive framing of the season).
Warm, sturdy hearth:
اجاق گرم و محکم (A strong metaphor for a secure and central source of warmth).
Sudden chill:
سرمای ناگهانی (The quick arrival of cold weather).
Beautiful decay:
زوال زیبا (The visual process of leaves changing and falling).
Essential and true:
حیاتیتر و واقعیتر (Highlighting the core value of the relationship).
Pulling inward:
در حال درونی شدن ، به انزوا رفتن ، در خود فرو رفتن
(The natural process of nature slowing down).
Grand invitation:
دعوت باشکوه (A positive framing of the season).
Warm, sturdy hearth:
اجاق گرم و محکم (A strong metaphor for a secure and central source of warmth).
Sudden chill:
سرمای ناگهانی (The quick arrival of cold weather).
Beautiful decay:
زوال زیبا (The visual process of leaves changing and falling).
Essential and true:
حیاتیتر و واقعیتر (Highlighting the core value of the relationship).
مکالمه سریع با speak now
یادگیری ماندگار لغات انگلیسی
Key Vocabulary: Pulling inward: در حال درونی شدن ، به انزوا رفتن ، در خود فرو رفتن (The natural process of nature slowing down). Grand invitation: دعوت باشکوه (A positive framing of the season). Warm, sturdy hearth: اجاق گرم و محکم (A strong metaphor for…
عبارت "Pulling inward" (کشیدن به داخل) را میتوان بسته به زمینه به چند صورت مختلف تشریح کرد. رایجترین معانی آن عبارتند از:
۱. معنی لغوی و فیزیکی
در سادهترین شکل، "Pulling inward" به معنای اعمال نیرویی است که چیزی را به سمت مرکز، درون، یا نزدیکتر به خود میکشد.
مثال: جاذبه زمین سیارات را به سمت مرکز خود "میکشد" (Pulling inward).
مثال: اگر دو سر یک طناب را بکشید و نیروی شما بیشتر باشد، طناب را به سمت خود "میکشید" (Pulling inward).
مترادفها (فیزیکی): Concentrating, Contracting, Drawing in.
۲. معنی روانشناختی و احساسی
در زمینه روانشناسی یا احساسات، این عبارت به توصیف یک حالت درونی شدن، کنارهگیری، یا انزوا میپردازد.
درونی شدن (Introspection): فرد به جای تمرکز بر دنیای بیرون، افکار، احساسات و تجربیات خود را مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد.
کنارهگیری یا انزوا (Withdrawal/Isolation): فرد از تعاملات اجتماعی دوری میکند و به سمت خلوت خود میرود؛ مانند لاکپشتی که سرش را در لاک خود میکشد. این میتواند واکنشی به استرس، غم، یا نیاز به بازیابی انرژی باشد.
مثال: پس از شنیدن خبر بد، او به درون خود "کشیده شد" (Pulling inward) و برای مدتی ساکت ماند.
مترادفها (روانشناختی): Withdrawing, Introspecting, Retiring (از فعالیتهای اجتماعی).
۳. معنی انتزاعی و سازمانی
در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، یا سازمانی، این عبارت به معنای تمرکز مجدد بر منافع داخلی یا کوچکتر شدن دامنه فعالیت است.
اقتصادی: ممکن است به معنای کاهش فعالیتهای بینالمللی یک شرکت و تمرکز صرف بر بازارهای داخلی باشد.
سیاسی/اجتماعی: میتواند اشاره به یک سیاست انزواطلبانه یا ناسیونالیستی داشته باشد که در آن یک کشور بر منافع و مسائل داخلی خود اولویت میدهد و از تعهدات یا همکاریهای خارجی فاصله میگیرد.
مثال: شرکت در پی بحران مالی، با "کشیده شدن به داخل" (Pulling inward) هزینههای بخشهای خارجی را به طور کامل قطع کرد.
۱. معنی لغوی و فیزیکی
در سادهترین شکل، "Pulling inward" به معنای اعمال نیرویی است که چیزی را به سمت مرکز، درون، یا نزدیکتر به خود میکشد.
مثال: جاذبه زمین سیارات را به سمت مرکز خود "میکشد" (Pulling inward).
مثال: اگر دو سر یک طناب را بکشید و نیروی شما بیشتر باشد، طناب را به سمت خود "میکشید" (Pulling inward).
مترادفها (فیزیکی): Concentrating, Contracting, Drawing in.
۲. معنی روانشناختی و احساسی
در زمینه روانشناسی یا احساسات، این عبارت به توصیف یک حالت درونی شدن، کنارهگیری، یا انزوا میپردازد.
درونی شدن (Introspection): فرد به جای تمرکز بر دنیای بیرون، افکار، احساسات و تجربیات خود را مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد.
کنارهگیری یا انزوا (Withdrawal/Isolation): فرد از تعاملات اجتماعی دوری میکند و به سمت خلوت خود میرود؛ مانند لاکپشتی که سرش را در لاک خود میکشد. این میتواند واکنشی به استرس، غم، یا نیاز به بازیابی انرژی باشد.
مثال: پس از شنیدن خبر بد، او به درون خود "کشیده شد" (Pulling inward) و برای مدتی ساکت ماند.
مترادفها (روانشناختی): Withdrawing, Introspecting, Retiring (از فعالیتهای اجتماعی).
۳. معنی انتزاعی و سازمانی
در زمینههای اجتماعی، اقتصادی، یا سازمانی، این عبارت به معنای تمرکز مجدد بر منافع داخلی یا کوچکتر شدن دامنه فعالیت است.
اقتصادی: ممکن است به معنای کاهش فعالیتهای بینالمللی یک شرکت و تمرکز صرف بر بازارهای داخلی باشد.
سیاسی/اجتماعی: میتواند اشاره به یک سیاست انزواطلبانه یا ناسیونالیستی داشته باشد که در آن یک کشور بر منافع و مسائل داخلی خود اولویت میدهد و از تعهدات یا همکاریهای خارجی فاصله میگیرد.
مثال: شرکت در پی بحران مالی، با "کشیده شدن به داخل" (Pulling inward) هزینههای بخشهای خارجی را به طور کامل قطع کرد.
Word 4/5
early (A1)
Meaning: زود، اولیه، پیش از موعد
Examples:
Example 1:
my earliest memories
Example 2:
The project is still inthe early stages.
Example 3:
the early 1990s
early (A1)
Meaning: زود، اولیه، پیش از موعد
Examples:
Example 1:
my earliest memories
Example 2:
The project is still inthe early stages.
Example 3:
the early 1990s
👈افزایش سرعت یادگیری زبان انگلیسی با ۲۹۳ فیلم سینمایی با دو زیرنویس فارسی و انگلیسی همزمان