📕 - مجموعه مقالات
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - درآمدی بر آن چه رخ میدهد.
🔹 پیش از آن که یک عکس شکل بگیرد، واقعیتی وجود داشته است. واقعیتی غیرقابل تغییر. از این رو عمل عکاسی به نوعی تنها میتواند این واقعیت را ثبت کند. از طرفی وجود و هستی یافتن آن لحظه از واقعیت نیز وابسته به عکس است. گاهی عکاس به سادگی از میان هستی عبور میکند و نمیداند که او میتواند آن هستی را تا مدتها حفظ و نگهداری کند. ثبتی از زندگی. حالتی که در آن بشود نیستیهای لحظهای را پابرجا نگه داشت.
وظیفه عکس نیز میتواند چنین باشد که در عمل ثبت از واقعیت به نوعی تولید حس کند. از این رو میتوان گفت که عکس پیش از این نمیتواند پیشروی کند. ماجرا از این قرار است که یک واقعیت به مانند «مرگ» رخ داده. دیگر نمیتوان آن را به مانند ناظران فعلی رخداد تجربه کرد. اما میشود با ثبت آن لحظه بر روی یک فریم و تنها یک فریم به آن ارزش داد.
🔸 به هنگام مقابله با عکس، نمیتوان بیش از ایجاد یک حس پیشرفت. چرا که عکس از یک درخت، تنها یک عکس است برای بیان فریمی از زندگی آن درخت. اما همچنین میتوان گفت که آن فریم بیانگر ماهیت وجودی آن درخت است و همواره نیست. در این صورت نمیتوان بدون دریافت حس (و نه احساس) از آن فریم، به حقیقت آن پی برد.
گونهای دیگر که مربوط به همین نقطه نظر میشود، بیان عکس به دور از واقعیت است. دوری جستن عکس از واقعیت به نوعی همانند دوری جستن ادبیات است که سعی میکند در عین آن که پرداختی خیالی را شرح میدهد، به حقیقت هستی هم وفادار باشد.
🔹 تاثیر عکس بر مخاطب نیز از همین مسئله شکل میگیرد که در مواجه با یک فریم عکس، قرار نیست همان حسی را با درخت ایجاد کرد که در واقعیت آن را تجربه میکند. در سوی دیگر میتواند با تکیه بر دانستههای خود در مورد یک درخت، آن تجربه را بازآفرینی کرده و یا این که در برخورد بعدی خود با آن درخت در واقعیت، به گونهای دیگر به آن بنگرد.
در این باب به چنین موضوعی برمیخوریم که چگونه میتوان عکسی را به ثبت رساند و به مخاطبی که هیچگونه تجربهای با آن برقرار نکرده، آن را ارائه داد؟
🔸 پاسخ این پرسش سخت میشود و نباید واکنشی را به پرسش روا کنیم. صحنهای از روزگار به گونهای پدید میآید که عکاس ناخواسته مجبور است به تنهایی آن را تجربه کند. هیچ فردی امکان تجربه آن لحظه را از آن نقطه نظر نداشته. پس در این مورد شرایطی سخت برای عکاس رخ میدهد که باید به درستی با پدیده برخورد کند. یعنی آن که اول باید بتواند به شکلی کامل آن پدیده را درک کند و پس از آن که این مرحله را با موفقیت گذراند، به قسمت دوم میرسد که در آن باید با نگاهی صحیح به پدیده، دست به ثبت آن بزند و آن را بدون هیچ تفکری به ثبت برساند. چرا که تفکر تا پیش از ثبت این عکس وجود داشته. اما این حس و ناخودآگاه عکاس است که وظیفه ثبت را عهدهدار است. در حالت نهایی فریمی پدید میآید که در آن، عکاس توانسته تجربهی زیستی و نقطه دید خود را به مخاطب انتقال دهد. به نوعی پس از ایجاد دریافت حس از پدیده، موفق به ایجاد حس ثبتشدهای در مخاطب میشود.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - درآمدی بر آن چه رخ میدهد.
🔹 پیش از آن که یک عکس شکل بگیرد، واقعیتی وجود داشته است. واقعیتی غیرقابل تغییر. از این رو عمل عکاسی به نوعی تنها میتواند این واقعیت را ثبت کند. از طرفی وجود و هستی یافتن آن لحظه از واقعیت نیز وابسته به عکس است. گاهی عکاس به سادگی از میان هستی عبور میکند و نمیداند که او میتواند آن هستی را تا مدتها حفظ و نگهداری کند. ثبتی از زندگی. حالتی که در آن بشود نیستیهای لحظهای را پابرجا نگه داشت.
وظیفه عکس نیز میتواند چنین باشد که در عمل ثبت از واقعیت به نوعی تولید حس کند. از این رو میتوان گفت که عکس پیش از این نمیتواند پیشروی کند. ماجرا از این قرار است که یک واقعیت به مانند «مرگ» رخ داده. دیگر نمیتوان آن را به مانند ناظران فعلی رخداد تجربه کرد. اما میشود با ثبت آن لحظه بر روی یک فریم و تنها یک فریم به آن ارزش داد.
🔸 به هنگام مقابله با عکس، نمیتوان بیش از ایجاد یک حس پیشرفت. چرا که عکس از یک درخت، تنها یک عکس است برای بیان فریمی از زندگی آن درخت. اما همچنین میتوان گفت که آن فریم بیانگر ماهیت وجودی آن درخت است و همواره نیست. در این صورت نمیتوان بدون دریافت حس (و نه احساس) از آن فریم، به حقیقت آن پی برد.
گونهای دیگر که مربوط به همین نقطه نظر میشود، بیان عکس به دور از واقعیت است. دوری جستن عکس از واقعیت به نوعی همانند دوری جستن ادبیات است که سعی میکند در عین آن که پرداختی خیالی را شرح میدهد، به حقیقت هستی هم وفادار باشد.
🔹 تاثیر عکس بر مخاطب نیز از همین مسئله شکل میگیرد که در مواجه با یک فریم عکس، قرار نیست همان حسی را با درخت ایجاد کرد که در واقعیت آن را تجربه میکند. در سوی دیگر میتواند با تکیه بر دانستههای خود در مورد یک درخت، آن تجربه را بازآفرینی کرده و یا این که در برخورد بعدی خود با آن درخت در واقعیت، به گونهای دیگر به آن بنگرد.
در این باب به چنین موضوعی برمیخوریم که چگونه میتوان عکسی را به ثبت رساند و به مخاطبی که هیچگونه تجربهای با آن برقرار نکرده، آن را ارائه داد؟
🔸 پاسخ این پرسش سخت میشود و نباید واکنشی را به پرسش روا کنیم. صحنهای از روزگار به گونهای پدید میآید که عکاس ناخواسته مجبور است به تنهایی آن را تجربه کند. هیچ فردی امکان تجربه آن لحظه را از آن نقطه نظر نداشته. پس در این مورد شرایطی سخت برای عکاس رخ میدهد که باید به درستی با پدیده برخورد کند. یعنی آن که اول باید بتواند به شکلی کامل آن پدیده را درک کند و پس از آن که این مرحله را با موفقیت گذراند، به قسمت دوم میرسد که در آن باید با نگاهی صحیح به پدیده، دست به ثبت آن بزند و آن را بدون هیچ تفکری به ثبت برساند. چرا که تفکر تا پیش از ثبت این عکس وجود داشته. اما این حس و ناخودآگاه عکاس است که وظیفه ثبت را عهدهدار است. در حالت نهایی فریمی پدید میآید که در آن، عکاس توانسته تجربهی زیستی و نقطه دید خود را به مخاطب انتقال دهد. به نوعی پس از ایجاد دریافت حس از پدیده، موفق به ایجاد حس ثبتشدهای در مخاطب میشود.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z
🔎 For Hitchcock
📌 برای آلفرد هیچکاک نوشتن هم از سخت ترین بخش های نگارش متن در سینما است.
ممکن است در کلمات جا نشود. البته که خودش هم اگر زنده بود قابلیت جاگیری در کلمات را نداشت.
اما چه میشود کرد که باید با همین کلمات او را یاد کنیم.
🔹 هیچکاک برای من بیان گر یک سینما است که نه پس دارد و نه پیش. فردی که سینما را سینما میدانست. برای سینما کار نمیکرد. بلکه سینما برای او کار میکرد. از پایه هایی که هیچگاه درگیر و بند مدهای روز سینما عمل نمیکرد و تنها خودش را ادامه میداد. حتی نمیتوانست خودش را تکرار کند. جنایاتی که همواره تکرار پذیر بوده، اما در مقابل دوربین هیچکاک شانسی برای تکرار نداشتند. آن ها محکوم بودند به تغییر و مدام در این زمینه رو به جلو حرکت میکردند. مگر نه، چطور میشود با یک گره ثابت، حالت هایی غیرثابت را پدید آورد.
تمام رفتارهایی که برای سینما به کار گرفته میشد. شاید این هیچکاک بود که بیش از حد سینما را شناخته بود. دلیلی برای پیامرسانی در آن نیافت. دلیلی برای سفارش گرفتن هم وجود نداشت. کمپانی ها میدانستند که مردم شیفته فیلمهای او شدهاند و حتی بدون ایدئولوژی باید برای او امکانات را فراهم کنند.
راه گریزی برای آثار هیچکاک وجود ندارد. مثل یک اعتیاد میشود. از آن نوع هایی که اگر مزه اش را بچشی، دیگر امیدی به ترک آن وجود ندارد.
🔸 هیچکاک هیچگاه سعی بر تغییر سینما نداشت. گمان میکرد ابن گونه فیلمسازی درست و اصولی عادی است. وقتی کاری را درست انجام بدهی دیگر دلیلی برای تشویق خود نداری. با این حال ساختمان سینما را بنا کرد. این صنعت را به طور گستره توانست به مردم بشناساند. شاید حتی بیش از چاپلین!
یک گوی عظیم در ساختاری صحیح و مهندسی شده و نه پز تغییر که به آن دلیل خود را ادامه دهد.
🔹 فهم آثار هیچکاک ارتباطی با سطح سواد سینمایی ندارد. اکثر لایه هایی که در آثار است، به مرور در زیست یک فرد میتواند آشکار شود و سپس دست به گشایش آن لایه بزند. علم هیچ اثری بر لایههای حسی آثار او نمیگذارد. شاید به همین علت است که هیچگاه آثارش تمام نمیشوند.
ضربان قلب اسکاتی در هنگام مواجه با دختری شکل مادلین را هیچگاه نمیشود با مطالعه و تحقیق متوجه شد. تمامش برای زیست ساخته شده و برای گونه انسان. نه انسان بیرون از جامعه و غرق در کتاب، بلکه انسانی که زیست دارد و در این زیست لایههایی تازه از زندگی را متوجه میشود.
🔸 اگر متن ادامه دار شود ممکن است از حوصله خواندن خارج شود. این متن تنها برای یک تولد است. تولدی که سینما را با خود آورده و پس از مرگ تا هنگامی که آثارش باقی بماند، سینما را حفظ میکند.
🏷 مردی عظیم در لغت و فردی حجیم در واقعیت. کلاغ سیاهی که لااقل در سینما هنوز نمرده است.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z
📌 برای آلفرد هیچکاک نوشتن هم از سخت ترین بخش های نگارش متن در سینما است.
ممکن است در کلمات جا نشود. البته که خودش هم اگر زنده بود قابلیت جاگیری در کلمات را نداشت.
اما چه میشود کرد که باید با همین کلمات او را یاد کنیم.
🔹 هیچکاک برای من بیان گر یک سینما است که نه پس دارد و نه پیش. فردی که سینما را سینما میدانست. برای سینما کار نمیکرد. بلکه سینما برای او کار میکرد. از پایه هایی که هیچگاه درگیر و بند مدهای روز سینما عمل نمیکرد و تنها خودش را ادامه میداد. حتی نمیتوانست خودش را تکرار کند. جنایاتی که همواره تکرار پذیر بوده، اما در مقابل دوربین هیچکاک شانسی برای تکرار نداشتند. آن ها محکوم بودند به تغییر و مدام در این زمینه رو به جلو حرکت میکردند. مگر نه، چطور میشود با یک گره ثابت، حالت هایی غیرثابت را پدید آورد.
تمام رفتارهایی که برای سینما به کار گرفته میشد. شاید این هیچکاک بود که بیش از حد سینما را شناخته بود. دلیلی برای پیامرسانی در آن نیافت. دلیلی برای سفارش گرفتن هم وجود نداشت. کمپانی ها میدانستند که مردم شیفته فیلمهای او شدهاند و حتی بدون ایدئولوژی باید برای او امکانات را فراهم کنند.
راه گریزی برای آثار هیچکاک وجود ندارد. مثل یک اعتیاد میشود. از آن نوع هایی که اگر مزه اش را بچشی، دیگر امیدی به ترک آن وجود ندارد.
🔸 هیچکاک هیچگاه سعی بر تغییر سینما نداشت. گمان میکرد ابن گونه فیلمسازی درست و اصولی عادی است. وقتی کاری را درست انجام بدهی دیگر دلیلی برای تشویق خود نداری. با این حال ساختمان سینما را بنا کرد. این صنعت را به طور گستره توانست به مردم بشناساند. شاید حتی بیش از چاپلین!
یک گوی عظیم در ساختاری صحیح و مهندسی شده و نه پز تغییر که به آن دلیل خود را ادامه دهد.
🔹 فهم آثار هیچکاک ارتباطی با سطح سواد سینمایی ندارد. اکثر لایه هایی که در آثار است، به مرور در زیست یک فرد میتواند آشکار شود و سپس دست به گشایش آن لایه بزند. علم هیچ اثری بر لایههای حسی آثار او نمیگذارد. شاید به همین علت است که هیچگاه آثارش تمام نمیشوند.
ضربان قلب اسکاتی در هنگام مواجه با دختری شکل مادلین را هیچگاه نمیشود با مطالعه و تحقیق متوجه شد. تمامش برای زیست ساخته شده و برای گونه انسان. نه انسان بیرون از جامعه و غرق در کتاب، بلکه انسانی که زیست دارد و در این زیست لایههایی تازه از زندگی را متوجه میشود.
🔸 اگر متن ادامه دار شود ممکن است از حوصله خواندن خارج شود. این متن تنها برای یک تولد است. تولدی که سینما را با خود آورده و پس از مرگ تا هنگامی که آثارش باقی بماند، سینما را حفظ میکند.
🏷 مردی عظیم در لغت و فردی حجیم در واقعیت. کلاغ سیاهی که لااقل در سینما هنوز نمرده است.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z
Silence
📌 - شماره بیست و هشتم #هفته_نامه_مجازی_سکوت 📦 - یادداشتی بر فیلم "عصبانی نیستم" 🖋 - به قلم: مهران زارعیان 📙 - شعر "اشکی برای گلدان ها" 🖋 - به قلم: فتاح عباسی 📓 - داستان کوتاه "خارپیچ سوزان" 🖋 - به قلم: فرانتس کافکا © - @Silence4z
📌 - شماره بیست و نهم #هفته_نامه_مجازی_سکوت
📦 - یادداشتی بر فیلم "تومان"
🖋 - به قلم: عرفان صالحی
📙 - یادداشتی بر فیلم "شنای پروانه"
🖋 - به قلم: علیرضا قدیمی
📓 - داستان کوتاه "به اقتضای زمان"
🖋 - به قلم: آنتوان چخوف
© - @Silence4z
📦 - یادداشتی بر فیلم "تومان"
🖋 - به قلم: عرفان صالحی
📙 - یادداشتی بر فیلم "شنای پروانه"
🖋 - به قلم: علیرضا قدیمی
📓 - داستان کوتاه "به اقتضای زمان"
🖋 - به قلم: آنتوان چخوف
© - @Silence4z
📕 - مجموعه مقالات
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - صرفاً به دلیل وقوع روز عکاس.
🔸 عکاسی، بیش از آن که برای خودِ عکاس لذت بخش باشد، برای افرادی لذت بخش تر است که در مقابل دوربین قرار میگیرند.
البته عکاس در میان میداند که چگونه خود نیز لذت ببرد.
اکثرا افرادی که در ثبت شدن قاب های عکاسی حضور دارند و علاقه آن ها نسبت به عکاس هم اینچنین است که تنها او را وسیلهای برای ثبت آن حالتهای خودآگاهانه دارند. ارزش عکاس برای دیگران چنین تعبیر میشود.
🔹 فردی که مدام پشت دوربین است و همچنین به آن جایگاه عادت کرده و میداند که سوژه چند متر جلوتر از او قرار دارد. تا ابد در آن قسمت پشتی دوربین باقی میماند اما دیگران در مقابل لنز میآیند و در نهایت میروند. یکی پس از دیگری...
🔸 عکاس میماند و دوربینی که با خود به هر مکانی میبرد. درست میداند و قبول کرده که چه جایگاهی را دارد. خود را در آن پشت مخفی کرده و سوژه ها را در مقابل لنز قرار میدهد.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - صرفاً به دلیل وقوع روز عکاس.
🔸 عکاسی، بیش از آن که برای خودِ عکاس لذت بخش باشد، برای افرادی لذت بخش تر است که در مقابل دوربین قرار میگیرند.
البته عکاس در میان میداند که چگونه خود نیز لذت ببرد.
اکثرا افرادی که در ثبت شدن قاب های عکاسی حضور دارند و علاقه آن ها نسبت به عکاس هم اینچنین است که تنها او را وسیلهای برای ثبت آن حالتهای خودآگاهانه دارند. ارزش عکاس برای دیگران چنین تعبیر میشود.
🔹 فردی که مدام پشت دوربین است و همچنین به آن جایگاه عادت کرده و میداند که سوژه چند متر جلوتر از او قرار دارد. تا ابد در آن قسمت پشتی دوربین باقی میماند اما دیگران در مقابل لنز میآیند و در نهایت میروند. یکی پس از دیگری...
🔸 عکاس میماند و دوربینی که با خود به هر مکانی میبرد. درست میداند و قبول کرده که چه جایگاهی را دارد. خود را در آن پشت مخفی کرده و سوژه ها را در مقابل لنز قرار میدهد.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z
Silence
📌 - شماره بیست و نهم #هفته_نامه_مجازی_سکوت 📦 - یادداشتی بر فیلم "تومان" 🖋 - به قلم: عرفان صالحی 📙 - یادداشتی بر فیلم "شنای پروانه" 🖋 - به قلم: علیرضا قدیمی 📓 - داستان کوتاه "به اقتضای زمان" 🖋 - به قلم: آنتوان چخوف © - @Silence4z
📌 - شماره سی ام #هفته_نامه_مجازی_سکوت
📦 - نقد فیلم "کتاب سبز"
🖋 - به قلم: حامد یوسفی
📓 - داستان کوتاه "ناخدا"
🖋 - به قلم: فرانتس کافکا
© - @Silence4z
📦 - نقد فیلم "کتاب سبز"
🖋 - به قلم: حامد یوسفی
📓 - داستان کوتاه "ناخدا"
🖋 - به قلم: فرانتس کافکا
© - @Silence4z
📕 - مجموعه مقالات
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - درآمدی بر آن چه رخ میدهد.
🏷 اشتباهی که اکثر عکاسان انجام میدهند، آن است که این سو و آن سو، مدام در پی آموزش های تکنیکال هستند. تمام تکنیک ها مربوط میشود به شرایط عکاسی و ترفندهای بی پایه و اساس.
🔸 در این میان، قسمتی که یک عکاس از آن قافل میشود، وجه فرمال عمل عکاسی است. در این صورت تنها میتوانند عکس هایی را به ثبت برسانند که تمام هستی اش وابسته به تکنیک بوده و مخاطب را در مقابل این تکینک قرار داده و او را شگفت زده کند.
هنگامی که وجه فرمال نادیده گرفته شود، تکنیک خود را نمایان میکند. در وجه تکنیکی آثار عکاسی، به هیچعنوان نمیتوان تفاوتی را میان آثار قائل شد و از آنها تنها میشود به عنوان یک کالای تزییناتی بهره برد.
صورت مسئله تکنیکی یک عکس، در جادوی گذرای آن قرار دارد. در صورتی که هیچگاه نمیتواند جایگاه گذرای خود را به حالتی ماندگار مبدل کند. به مانند یک میکروسکوپ که بعد مشاهده جز به جز یک پدیده، فرد آن را ترک میکند. تفاوتی هم ایجاد نمیکند که یک اثر تا چه حد از امکانات تکنیکال بهره برده است. برای مخاطب شگفتی چند ثانیهای پدید میآید و در نهایت اثر بیش از پیش تنها میشود.
🔹 سمت و سوی فرمال عکاسی نیز در اختیار هیچ تکنیکی قرار ندارد. ایجاد فرم در یک قاب میتواند به گونهای انجام شود که هزاران بار تکنیک قادر به انجام آن نباشند.
آن چه که در این میان عکاسان را از یکدیگر متمایز میکند، شیوه دیدن صحیح آن ها در قبال محیط است. محیطی گذرا که نه برنامه میپذیرد، و نه اجازه میدهد آن را برنامهریزی کنند.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - Silence4z
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - درآمدی بر آن چه رخ میدهد.
🏷 اشتباهی که اکثر عکاسان انجام میدهند، آن است که این سو و آن سو، مدام در پی آموزش های تکنیکال هستند. تمام تکنیک ها مربوط میشود به شرایط عکاسی و ترفندهای بی پایه و اساس.
🔸 در این میان، قسمتی که یک عکاس از آن قافل میشود، وجه فرمال عمل عکاسی است. در این صورت تنها میتوانند عکس هایی را به ثبت برسانند که تمام هستی اش وابسته به تکنیک بوده و مخاطب را در مقابل این تکینک قرار داده و او را شگفت زده کند.
هنگامی که وجه فرمال نادیده گرفته شود، تکنیک خود را نمایان میکند. در وجه تکنیکی آثار عکاسی، به هیچعنوان نمیتوان تفاوتی را میان آثار قائل شد و از آنها تنها میشود به عنوان یک کالای تزییناتی بهره برد.
صورت مسئله تکنیکی یک عکس، در جادوی گذرای آن قرار دارد. در صورتی که هیچگاه نمیتواند جایگاه گذرای خود را به حالتی ماندگار مبدل کند. به مانند یک میکروسکوپ که بعد مشاهده جز به جز یک پدیده، فرد آن را ترک میکند. تفاوتی هم ایجاد نمیکند که یک اثر تا چه حد از امکانات تکنیکال بهره برده است. برای مخاطب شگفتی چند ثانیهای پدید میآید و در نهایت اثر بیش از پیش تنها میشود.
🔹 سمت و سوی فرمال عکاسی نیز در اختیار هیچ تکنیکی قرار ندارد. ایجاد فرم در یک قاب میتواند به گونهای انجام شود که هزاران بار تکنیک قادر به انجام آن نباشند.
آن چه که در این میان عکاسان را از یکدیگر متمایز میکند، شیوه دیدن صحیح آن ها در قبال محیط است. محیطی گذرا که نه برنامه میپذیرد، و نه اجازه میدهد آن را برنامهریزی کنند.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - Silence4z
📌 نگاه درست!
🔹 پیش از آن که خواندن نقدی بر این فیلم غیرعقلانی به نظر بیاید، نگارشاش برای من بود که سختترین قسمت را شکل داد. اما در نهایت نمیشود از بیان ویژگیهای درست یک فیلم سخن به میان نیاورد.
🔸 ″دون جون″ دغدغه و مسئلهای را بیان میکند که کمتر کسی به طور جدی به آن توجه میکند. همچنین اثر در بهترین حالت بیان روایت قرار دارد. نگاهی ساده به مسئلهای ظاهراً بیارزش.
به زبان من، در واقع صحیحترین نگاه به چنین مسئلهای در این اثر شکل گرفته و بررسی قضیه از نمای لانگشات زندگی است که موجب تحلیل میشود.
🔍 برای خواندن نقد کامل کلیک کنید.‼️
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
💡 · ارزیابی: 1/4
© - @Silence4z
🔹 پیش از آن که خواندن نقدی بر این فیلم غیرعقلانی به نظر بیاید، نگارشاش برای من بود که سختترین قسمت را شکل داد. اما در نهایت نمیشود از بیان ویژگیهای درست یک فیلم سخن به میان نیاورد.
🔸 ″دون جون″ دغدغه و مسئلهای را بیان میکند که کمتر کسی به طور جدی به آن توجه میکند. همچنین اثر در بهترین حالت بیان روایت قرار دارد. نگاهی ساده به مسئلهای ظاهراً بیارزش.
به زبان من، در واقع صحیحترین نگاه به چنین مسئلهای در این اثر شکل گرفته و بررسی قضیه از نمای لانگشات زندگی است که موجب تحلیل میشود.
🔍 برای خواندن نقد کامل کلیک کنید.‼️
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
💡 · ارزیابی: 1/4
© - @Silence4z
📕 - مجموعه مقالات
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - بینش عکاس (۱)
🏷 یک عکاس باید نوع بینش خود را بشناسد. چرا که نوع دید او به زندگی است که تصاویر را ثبت میکنند.
🔹 در نگاهی کلی، عکاسها به سه دسته تقسیم میشوند.
• عکاس خوشبین • عکاس بدبین • عکاس واقعبین •
مکانی را مجسم کنید که در آن چندین کیسه زباله در فاصله یک متری گربهای قرار دارد. پشت این نما نیز از دیواری ساده پوشیده شدهاست. عکاس با زاویه قائم در برابر این نما قرار گرفته است.
• عکاسان خوشبین که جمعیت کمی را در دسته خود دارا هستند، قاب خود را به گونهای تنظیم میکنند که تنها گربه در آن قرار داشتهباشد.
• عکاسان بدبین که امروزه بیشترین مقدار جامعه عکاسی را شکا دادهاند، قاب خود را به گونهای تنظیم میکنند که تنها زبالهها در آن قرار بگیرد.
• عکاسان واقع بین که جمعیتی مابین این دوسته را تشکیل میدهند، قاب خود را به گونهای تنظیم میکنند که در آن هر دو سورژه (گربه و زباله) قرار داشته باشد.
🔹 یک عکاس به طور خودآگاه نمیتواند تعیین کند که در کدام یک از این سه دسته قرار بگیرد. قرارگیری و تقسیم عکاسان به این سهدسته هیچگاه بستگی به تصمیم مستقیم فرد نداشته، ندارد و نخواهد داشت. بلکه این نوع دید از زیست شخصی او برآمده و تعیین میکند قابهای او چگونه بسته شود و در این قاب چه سوژههایی قرار بگیرد.
از این رو یک عکاس با نگاهی به آثار خود در مدت زمان فعالیت اش، میتواند دید ناخودآگاه خود را به زندگی دریابد. با تفکیک و قرار دادن خود در هر کدام از این سه متوجه میشود که در چه دیدی از واقعیت قرار دارد و البته باید در چنین شرایطی مشابه مثال قرار بگیرد و وجه زیبایی و زشتی در آن وجود داشته باشد تا بتواند به پاسخ این سوال دست بیابد.
🖇 سه دسته عکاس نام برده شده، هیچگاه واقعیت را تحریف نمیکنند. بلکه آنها آن چیزی را میبینند که میخواهند. از این رو نوع دید آنها به دنیا است که واقعیتی تازه را تعریف میکند.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
📸 - 4zPhoto
© - Silence4z
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - بینش عکاس (۱)
🏷 یک عکاس باید نوع بینش خود را بشناسد. چرا که نوع دید او به زندگی است که تصاویر را ثبت میکنند.
🔹 در نگاهی کلی، عکاسها به سه دسته تقسیم میشوند.
• عکاس خوشبین • عکاس بدبین • عکاس واقعبین •
مکانی را مجسم کنید که در آن چندین کیسه زباله در فاصله یک متری گربهای قرار دارد. پشت این نما نیز از دیواری ساده پوشیده شدهاست. عکاس با زاویه قائم در برابر این نما قرار گرفته است.
• عکاسان خوشبین که جمعیت کمی را در دسته خود دارا هستند، قاب خود را به گونهای تنظیم میکنند که تنها گربه در آن قرار داشتهباشد.
• عکاسان بدبین که امروزه بیشترین مقدار جامعه عکاسی را شکا دادهاند، قاب خود را به گونهای تنظیم میکنند که تنها زبالهها در آن قرار بگیرد.
• عکاسان واقع بین که جمعیتی مابین این دوسته را تشکیل میدهند، قاب خود را به گونهای تنظیم میکنند که در آن هر دو سورژه (گربه و زباله) قرار داشته باشد.
🔹 یک عکاس به طور خودآگاه نمیتواند تعیین کند که در کدام یک از این سه دسته قرار بگیرد. قرارگیری و تقسیم عکاسان به این سهدسته هیچگاه بستگی به تصمیم مستقیم فرد نداشته، ندارد و نخواهد داشت. بلکه این نوع دید از زیست شخصی او برآمده و تعیین میکند قابهای او چگونه بسته شود و در این قاب چه سوژههایی قرار بگیرد.
از این رو یک عکاس با نگاهی به آثار خود در مدت زمان فعالیت اش، میتواند دید ناخودآگاه خود را به زندگی دریابد. با تفکیک و قرار دادن خود در هر کدام از این سه متوجه میشود که در چه دیدی از واقعیت قرار دارد و البته باید در چنین شرایطی مشابه مثال قرار بگیرد و وجه زیبایی و زشتی در آن وجود داشته باشد تا بتواند به پاسخ این سوال دست بیابد.
🖇 سه دسته عکاس نام برده شده، هیچگاه واقعیت را تحریف نمیکنند. بلکه آنها آن چیزی را میبینند که میخواهند. از این رو نوع دید آنها به دنیا است که واقعیتی تازه را تعریف میکند.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
📸 - 4zPhoto
© - Silence4z
📕 - مجموعه مقالات
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - دید عکاسی (۱)
🔹 به واقع حقیقیترین عکسی که از چهره یک فرد به تصویر کشیده میشود. همان عکس شناسایی او، بر روی کارت شناسایی است. این چهره، اصیلترین صورت یک فرد را به تصویر کشانده است. در آن لحظه فرد واقعیت زندگی را از خود به نمایش میگذارد که به غیر از آن در دیگر پرتره هایش به آن متکی نمی شود.
🔸 چهرههایی که در آنها افراد حالت صورت خود را تغییر داده و یا آن را در مراحل دیگر، دست کاری میکند. اما به هنگام ثبت عکس شناسایی، فرد به ساده ترین شکل و اصیلترین چهره خود در میآید. این گونه میشود که بیشتر افراد نسبت به کارت شناسایی خود احساس رضایت کامل را ندارند. در هر صورت آن عکس پرتره از چهره میارزد به هزاران عکسی که فرد در آن با چهرهای فریب کارانه ژستی را به خود گرفته است. حقیقت در این گونه عکسها بستری را ایجاد میکنند که در آن ها فرد قابل شناسایی باشد. چرا که به هنگام شناسایی در واقعیت نیز، فرد به همان سادگی و بدون فریب خود، تغییر پیدا میکند. ممکن است که این تصاویر برای بسیاری رضایت بخش نباشد، فلذا چهره واقعی آنها در این قاب نمایان شده است.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - دید عکاسی (۱)
🔹 به واقع حقیقیترین عکسی که از چهره یک فرد به تصویر کشیده میشود. همان عکس شناسایی او، بر روی کارت شناسایی است. این چهره، اصیلترین صورت یک فرد را به تصویر کشانده است. در آن لحظه فرد واقعیت زندگی را از خود به نمایش میگذارد که به غیر از آن در دیگر پرتره هایش به آن متکی نمی شود.
🔸 چهرههایی که در آنها افراد حالت صورت خود را تغییر داده و یا آن را در مراحل دیگر، دست کاری میکند. اما به هنگام ثبت عکس شناسایی، فرد به ساده ترین شکل و اصیلترین چهره خود در میآید. این گونه میشود که بیشتر افراد نسبت به کارت شناسایی خود احساس رضایت کامل را ندارند. در هر صورت آن عکس پرتره از چهره میارزد به هزاران عکسی که فرد در آن با چهرهای فریب کارانه ژستی را به خود گرفته است. حقیقت در این گونه عکسها بستری را ایجاد میکنند که در آن ها فرد قابل شناسایی باشد. چرا که به هنگام شناسایی در واقعیت نیز، فرد به همان سادگی و بدون فریب خود، تغییر پیدا میکند. ممکن است که این تصاویر برای بسیاری رضایت بخش نباشد، فلذا چهره واقعی آنها در این قاب نمایان شده است.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z
Forwarded from کافه هنر
Telegraph
نقد و بررسی فیلم «گاو خشمگین»
گاو خشمگین اثری است که در مورد بوکس نیست، بلکه خودِ بوکس است. فیلمی که علاوه بر پایهریزی در ورزش به گفتاری در میان خاواده نیز میپردازد. برای من گاو خشمگین بیانگر یک دوره بزرگ از سینمای ورزشی است که در آن میتوان تمامی ارزشهای انسانی و ضدانسانی را داخل…
Silence
📦 - #بداهه_نوازی 📌 - وجه جذابیت تاریخ هنر، در ناتمام بودنِ آن قرار دارد. - اثر هنری هیچگاه به حد تکامل خود دست نمییابد. چرا که فرد هنرمند همواره در روند خلق اثر، مشغول به گذران زندگی خود میباشد. - به یک نقاش در حین به تصویر کشیدن نقاشی، مبلغی داده نمیشود.…
📦 - #بداهه_نوازی
📌 - نقد تحلیلگر است. و نه تفسیرگر.
- اصل نقد بر تحلیل بنا میشود.
- مخاطب نقد به دنبال تحلیل است. بیشتر نقدهای امروزی به تفسیر اثر میپردازند. به گونهای که اثر را از نگاه و دانش خود توضیح میدهند.
- تحلیل، خوب و بد یک اثر را تمییز میدهد. حال آنکه تفسیر به دنبال پیام و نشانهگذاری در اثر میرود.
- در بیان کلی، تحلیل فرم را مورد بررسی قرار میدهد.
- تحلیل هیچگاه از منظر فلسفه و روانشانی به اثر لطمه نمیزند. بلکه با پایههای اثر آن را مورد بررسی قرار میدهد.
- از نمونههای اشتباه که به عنوان نقد یک اثر ارائه میشود، تفسیرهای فلسفی است که ارزش اثر را با گفتههای فرامتنی بالا یا پایین میبرد.
- فلسفه و روانشناسی هیچگونه ارتباطی با نقد تحلیلگر نداشته و صرفا عاملی است برای ورود افراد غیر متخصص به این حوزه.
- تحلیل از ″چگونگی″ اثر سخن میگوید و تفسیر از باب ″چرا″ به اثر میپردازد.
- تفسیرگر بر اساس دانش نداشته خود، ابتدا به خود و سپس به نگاه مخاطب ضربه میزند.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z
📌 - نقد تحلیلگر است. و نه تفسیرگر.
- اصل نقد بر تحلیل بنا میشود.
- مخاطب نقد به دنبال تحلیل است. بیشتر نقدهای امروزی به تفسیر اثر میپردازند. به گونهای که اثر را از نگاه و دانش خود توضیح میدهند.
- تحلیل، خوب و بد یک اثر را تمییز میدهد. حال آنکه تفسیر به دنبال پیام و نشانهگذاری در اثر میرود.
- در بیان کلی، تحلیل فرم را مورد بررسی قرار میدهد.
- تحلیل هیچگاه از منظر فلسفه و روانشانی به اثر لطمه نمیزند. بلکه با پایههای اثر آن را مورد بررسی قرار میدهد.
- از نمونههای اشتباه که به عنوان نقد یک اثر ارائه میشود، تفسیرهای فلسفی است که ارزش اثر را با گفتههای فرامتنی بالا یا پایین میبرد.
- فلسفه و روانشناسی هیچگونه ارتباطی با نقد تحلیلگر نداشته و صرفا عاملی است برای ورود افراد غیر متخصص به این حوزه.
- تحلیل از ″چگونگی″ اثر سخن میگوید و تفسیر از باب ″چرا″ به اثر میپردازد.
- تفسیرگر بر اساس دانش نداشته خود، ابتدا به خود و سپس به نگاه مخاطب ضربه میزند.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z
Silence
🚖 Taxi Driver (1976) 🎬 Dir: Martin Scorsese 🕊 The Birds (1963) 🎬 Dir: Alfred Hitchcock 👵 Saraband (2003) 🎬 Dir: Ingmar Bergman 🥁 Paths of Glory (1957) 🎬 Dir: Stanley Kubrick 🏢 Irma La Douse (1963) 🎬 Dir: Billy Wilder 💐 City Lights (1931) 🎬 Dir: Charles…
🚖 Taxi Driver (1976)
🎬 Dir: Martin Scorsese
🦜 The Birds (1963)
🎬 Dir: Alfred Hitchcock
👵 Saraband (2003)
🎬 Dir: Ingmar Bergman
🥁 Paths of Glory (1957)
🎬 Dir: Stanley Kubrick
🏢 Irma La Douse (1963)
🎬 Dir: Billy Wilder
💐 City Lights (1931)
🎬 Dir: Charles Chaplin
🦅 The Hawks and the Sparrow (1966)
🎬 Dir: Pier Paolo Pasolini
⚖ M (1931)
🎬 Dir: Fritz Lang
⚱ Rio Bravo (1959)
🎬 Dir: Haward Hawks
👽 E.T The Exactra Terrestrial (1982)
🎬 Dir: Steven Spielberg
☃ Amarcord (1973)
🎬 Dir: Federico Fellini
🏹 Ran (1985)
🎬 Dir: Akira Kurosawa
⚰ The Man Who Shot Liberty Valance (1962)
🎬 Dir: John Ford
💏 It's Wonderful life (1946)
🎬 Dir: Frank Capra
🚔 Pierrot le Fou (1965)
🎬 Dir: Jean-Luc Godard
🐈 Day For Night (1973)
🎬 Dir: Francois Truffaut
🧱 Yesterday, Today & Tomorrow (1963)
🎬 Dir: Vittorio De Sica
🚃 A Tree Grows in Brooklyn (1945)
🎬 Dir: Elia Kazan
🕵 Detective Story (1951)
🎬 Dir: William Wyler
👑 Hamlet (1948)
🎬 Dir: Laurance Olivier
🏯 An autumn Afternoon (1962)
🎬 Dir: Yasujirô Ozu
🛳 Battleship Potemkin (1925)
🎬 Dir: Sergei M.Eisenstein
📞 The Matrix (1999)
🎬 Dir: Wachowskis
🔍 Shelock.jr (1924)
🎬 Dir: Buster Keaton
⚖ Anatomy of a Murder (1959)
🎬 Dir: Otto Preminger
📡 Missions Impossible (1996)
🎬 Dir: Brian De Palma
👻 Spirited Away (2001)
🎬 Dir: HaYaO MiYaZaKi
❄️ Frozen (2013)
🎬 Dir: Chris Buck, Jennifer Lee
🏵 Elena and her men (1956)
🎬 Dir: Jean Renoir
🌪 The Wind (1921)
🎬 Dir: Victor Sjostrom
🦌 The Deers (1974)
🎬 Dir: Masud Kimiai
🔭 The Scout (1989)
🎬 Dir: Ebrahim Hatamikia
⌛️ A Time For Love (2014)
🎬 Dir: Safi Yazdanian
💊 Life + 1 Day (2016)
🎬 Dir: Saeed Roustayi
🎎 Shoplifters (2018)
🎬 Dir: Hirokazu Koreeda
🏢 The Grand Budapest Hotel (2014)
🎬 Dir: Wes Anderson
📄 The Shop Around The Corner (1940)
🎬 Dir: Ernst Lubitch
🦇 The Dark Knight Rises (2012)
🎬 Dir Christopher Nolan
🦁 Singham (2011)
🎬 Dir: Rohit Shetty
🚋 Sunrise: a Song of two humans (1927)
🎬 Dir: F.W. Murnau
🎼 Once upon a time in West (1968)
🎬 Dir: Sergio Leone
⚙ Terminator 2: Judgment Day (1991)
🎬 Dir: James Cameron
🔪 Ekhrajiha (2007)
🎬 Dir: Masoud Dehnamaki
🛥 The Golden Collars (2012)
🎬 Dir: Abolghasem Talebi
☢ Day Zero (2020)
🎬 Dir: Saeid Malekan
🚙 Fathers (2020)
🎬 Dir: Salem Salavati
🖥 Don Jon (2013)
🎬 Dir: Joseph Gordon-Levitt
👟 I Daniel Blake (2016)
🎬 Dir: Ken Loach
🐰 Rabbits (2002)
🎬 Dir: David Lynch
⚔ Kingdom Of Heaven (2005)
🎬 Dir: Ridley Scott
🛡 Triumph Of The Will (1935)
🎬 Dir: Leni Riefenstahl
🚲 Redhat and Sarvenaz (2002)
🎬 Dir: Iraj Tahmasb
☎️ The Bitter Tears of Petra Von kant (1972)
🎬 Dir: Rainer Werner Fassbinder
👞 The Usual Suspect (1995)
🎬 Dir: Bryan Singer
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
🎬
📆 1399/07/01
🎬 Dir: Martin Scorsese
🦜 The Birds (1963)
🎬 Dir: Alfred Hitchcock
👵 Saraband (2003)
🎬 Dir: Ingmar Bergman
🥁 Paths of Glory (1957)
🎬 Dir: Stanley Kubrick
🏢 Irma La Douse (1963)
🎬 Dir: Billy Wilder
💐 City Lights (1931)
🎬 Dir: Charles Chaplin
🦅 The Hawks and the Sparrow (1966)
🎬 Dir: Pier Paolo Pasolini
⚖ M (1931)
🎬 Dir: Fritz Lang
⚱ Rio Bravo (1959)
🎬 Dir: Haward Hawks
👽 E.T The Exactra Terrestrial (1982)
🎬 Dir: Steven Spielberg
☃ Amarcord (1973)
🎬 Dir: Federico Fellini
🏹 Ran (1985)
🎬 Dir: Akira Kurosawa
⚰ The Man Who Shot Liberty Valance (1962)
🎬 Dir: John Ford
💏 It's Wonderful life (1946)
🎬 Dir: Frank Capra
🚔 Pierrot le Fou (1965)
🎬 Dir: Jean-Luc Godard
🐈 Day For Night (1973)
🎬 Dir: Francois Truffaut
🧱 Yesterday, Today & Tomorrow (1963)
🎬 Dir: Vittorio De Sica
🚃 A Tree Grows in Brooklyn (1945)
🎬 Dir: Elia Kazan
🕵 Detective Story (1951)
🎬 Dir: William Wyler
👑 Hamlet (1948)
🎬 Dir: Laurance Olivier
🏯 An autumn Afternoon (1962)
🎬 Dir: Yasujirô Ozu
🛳 Battleship Potemkin (1925)
🎬 Dir: Sergei M.Eisenstein
📞 The Matrix (1999)
🎬 Dir: Wachowskis
🔍 Shelock.jr (1924)
🎬 Dir: Buster Keaton
⚖ Anatomy of a Murder (1959)
🎬 Dir: Otto Preminger
📡 Missions Impossible (1996)
🎬 Dir: Brian De Palma
👻 Spirited Away (2001)
🎬 Dir: HaYaO MiYaZaKi
❄️ Frozen (2013)
🎬 Dir: Chris Buck, Jennifer Lee
🏵 Elena and her men (1956)
🎬 Dir: Jean Renoir
🌪 The Wind (1921)
🎬 Dir: Victor Sjostrom
🦌 The Deers (1974)
🎬 Dir: Masud Kimiai
🔭 The Scout (1989)
🎬 Dir: Ebrahim Hatamikia
⌛️ A Time For Love (2014)
🎬 Dir: Safi Yazdanian
💊 Life + 1 Day (2016)
🎬 Dir: Saeed Roustayi
🎎 Shoplifters (2018)
🎬 Dir: Hirokazu Koreeda
🏢 The Grand Budapest Hotel (2014)
🎬 Dir: Wes Anderson
📄 The Shop Around The Corner (1940)
🎬 Dir: Ernst Lubitch
🦇 The Dark Knight Rises (2012)
🎬 Dir Christopher Nolan
🦁 Singham (2011)
🎬 Dir: Rohit Shetty
🚋 Sunrise: a Song of two humans (1927)
🎬 Dir: F.W. Murnau
🎼 Once upon a time in West (1968)
🎬 Dir: Sergio Leone
⚙ Terminator 2: Judgment Day (1991)
🎬 Dir: James Cameron
🔪 Ekhrajiha (2007)
🎬 Dir: Masoud Dehnamaki
🛥 The Golden Collars (2012)
🎬 Dir: Abolghasem Talebi
☢ Day Zero (2020)
🎬 Dir: Saeid Malekan
🚙 Fathers (2020)
🎬 Dir: Salem Salavati
🖥 Don Jon (2013)
🎬 Dir: Joseph Gordon-Levitt
👟 I Daniel Blake (2016)
🎬 Dir: Ken Loach
🐰 Rabbits (2002)
🎬 Dir: David Lynch
⚔ Kingdom Of Heaven (2005)
🎬 Dir: Ridley Scott
🛡 Triumph Of The Will (1935)
🎬 Dir: Leni Riefenstahl
🚲 Redhat and Sarvenaz (2002)
🎬 Dir: Iraj Tahmasb
☎️ The Bitter Tears of Petra Von kant (1972)
🎬 Dir: Rainer Werner Fassbinder
👞 The Usual Suspect (1995)
🎬 Dir: Bryan Singer
🎬
David Fincher: -
🎬
Darren
Aronofsky: -
🎬
Andrei Tarkovsky: -
🎬
Krzysztof Kieslowski: -
🎬
Orson Welles: -
🎬
Quentin Tarantino: -
🎬
Alejandro G.Inarritu: -
🎬
Paul Thomas Anderson: -
🎬
Luc Besson: -
🎬
Michelangelo Antonioni: -
🎬
Luis Bunuel: -
🎬
Theo Angelopoulos: -
🎬
Michael Haneke: -
🎬
Sidney Lumet: -
🎬
Roman Polanski: -
🎬
Robert Bresson: -
🎬
Abbas Kiarostami: -
🎬
Bahram Tavakoli: -
🎬
Muhammad H.Mahdavian: -
🎬
Mohsen Makhmalbaf: -
🎬
Bahram Beizai: -
🎬
Bahman Gobadi: -
🎬
Asghar Farhadi: -
🎬
Francis Ford Coppola: -
🎬
Terence Malick: -
🎬
Nuri Bilge Ceylan: -
🎬
Roberto Rossellini: -
🎬
Robert Altman: -
🎬
Woody Allen: -
📆 1399/07/01
📕 - مجموعه مقالات
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - دید عکاسی (۲)
🔖 چرا عکس میگیریم؟
🔹 ممکن است هر فردی یک بار به این سوال رسیده باشد که به چه دلیل در مواجه با یک صحنه، تمایل به ثبت عکس از آن صحنه را در خود مییابد. در ابتدا پاسخی که به ذهن میرسد این که از آن صحنه که در مقابل چشم قرار گرفته لذت میبریم. این پاسخ در مرحله اول برای این سوال کاربرد دارد. اما ماجرای اصلی مربوط به ادامه این پاسخ است.
دلیلی پشت آن لذت از قاب نهفته است که ناخودآگاه فرد، دستور ثبت آن را در لحظهای معین برای او مشخص میکند. این دلیل مربوط میشود به اشکال هندسی که در اطرافمان قرار دارند. اشکالی بهمانند دایره و مستطیل که بیشترین حضور را در طبیعت قابل مشاهده شکل دادهاند.
🔸 دایره بیشترین شکلی است که توسط چشم مشاهده میشود. از این رو دایره آشناترین شکل برای چشم انسان است. شکلی خنثی دارد و به راحتی در هر قابی قرار میگیرد. پس از دایره مستطیل بیشترین کاربرد را در تشکیل طبیعت دارد. مستطیل شکلی استاندارد و قراردادی است که در ناخودآگاه هر فردی ثبت شده است در حالی که دیده نمیشود. پس از این دو، مربع وارد کار میشود. مربع شکلی است، دست ساز بشر که کمترین میزان شکلگیری کلی را عهده دار است. کمیاب بودن مربع در مقابل، به او این اجازه را داده است که جذابیت بیشتری را برای چشم انسان داشته باشد.
🔹 هر بار فردی از یک صحنه لذت میبرد و آن را در قاب دوربین خود قرار داده و دکمه را میفشارد، در واقع از این اشکال هندسی و خطوط تشکیل دهنده آنها لذت برده است. در کنار عکاس، افرادی که از تماشای آثار لذت میبرند نیز از همین ویژگی خطوط و تاثیری که بر آنها دارد لذت میبرند. یک عکاس برای آن که بتواند قابهای بهتری را به ثبت برساند، میبایست هرآنچه را که در اطرافش مشاهده میکند را به صورت اشکال هندسی برای خود تجزیه کند.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - دید عکاسی (۲)
🔖 چرا عکس میگیریم؟
🔹 ممکن است هر فردی یک بار به این سوال رسیده باشد که به چه دلیل در مواجه با یک صحنه، تمایل به ثبت عکس از آن صحنه را در خود مییابد. در ابتدا پاسخی که به ذهن میرسد این که از آن صحنه که در مقابل چشم قرار گرفته لذت میبریم. این پاسخ در مرحله اول برای این سوال کاربرد دارد. اما ماجرای اصلی مربوط به ادامه این پاسخ است.
دلیلی پشت آن لذت از قاب نهفته است که ناخودآگاه فرد، دستور ثبت آن را در لحظهای معین برای او مشخص میکند. این دلیل مربوط میشود به اشکال هندسی که در اطرافمان قرار دارند. اشکالی بهمانند دایره و مستطیل که بیشترین حضور را در طبیعت قابل مشاهده شکل دادهاند.
🔸 دایره بیشترین شکلی است که توسط چشم مشاهده میشود. از این رو دایره آشناترین شکل برای چشم انسان است. شکلی خنثی دارد و به راحتی در هر قابی قرار میگیرد. پس از دایره مستطیل بیشترین کاربرد را در تشکیل طبیعت دارد. مستطیل شکلی استاندارد و قراردادی است که در ناخودآگاه هر فردی ثبت شده است در حالی که دیده نمیشود. پس از این دو، مربع وارد کار میشود. مربع شکلی است، دست ساز بشر که کمترین میزان شکلگیری کلی را عهده دار است. کمیاب بودن مربع در مقابل، به او این اجازه را داده است که جذابیت بیشتری را برای چشم انسان داشته باشد.
🔹 هر بار فردی از یک صحنه لذت میبرد و آن را در قاب دوربین خود قرار داده و دکمه را میفشارد، در واقع از این اشکال هندسی و خطوط تشکیل دهنده آنها لذت برده است. در کنار عکاس، افرادی که از تماشای آثار لذت میبرند نیز از همین ویژگی خطوط و تاثیری که بر آنها دارد لذت میبرند. یک عکاس برای آن که بتواند قابهای بهتری را به ثبت برساند، میبایست هرآنچه را که در اطرافش مشاهده میکند را به صورت اشکال هندسی برای خود تجزیه کند.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z
📌 #بر_عکس
🔹 انگار پاییز هیچگاه نمیتواند راه و رسم فصل بودن را بیاموزد.
حالتی را در خود شکل داده که تکلیفاش حتی با خودش هم مشخص نیست. چه برسد به آن که فردی بخواهد آن را تحمل کند. نه سرما میشناسد و نه گرما. زمان را هم مشخص نمیکند. گویی خود را رها کرده و حیات را نقش زمین میکند. باران اما، تنها دوستی است که پاییز توانسته آن را سالها با خود نگه دارد.
ایکاش فردی بیاید و به پاییز راز و رمز فصل بودن را بیاموزد.
🏷 نام عکس: حیات بر زمین
📸 کیان زندی
© - @Silence4z
🔹 انگار پاییز هیچگاه نمیتواند راه و رسم فصل بودن را بیاموزد.
حالتی را در خود شکل داده که تکلیفاش حتی با خودش هم مشخص نیست. چه برسد به آن که فردی بخواهد آن را تحمل کند. نه سرما میشناسد و نه گرما. زمان را هم مشخص نمیکند. گویی خود را رها کرده و حیات را نقش زمین میکند. باران اما، تنها دوستی است که پاییز توانسته آن را سالها با خود نگه دارد.
ایکاش فردی بیاید و به پاییز راز و رمز فصل بودن را بیاموزد.
🏷 نام عکس: حیات بر زمین
📸 کیان زندی
© - @Silence4z
Silence
📌 - شماره سی ام #هفته_نامه_مجازی_سکوت 📦 - نقد فیلم "کتاب سبز" 🖋 - به قلم: حامد یوسفی 📓 - داستان کوتاه "ناخدا" 🖋 - به قلم: فرانتس کافکا © - @Silence4z
📌 - شماره سیویکم #هر_از_چند_گاه_نامه_سکوت
📦 - نقد سریال "مختارنامه"
🖋 - به قلم: رحیم آذرشینفام | صادق شاهمرادی
📒 شعر ″روز محشر″
🖋 به قلم: فتاح عباسی
📦 - نقد فیلم "طعم گیلاس"
🖋 - به قلم: حامد یوسفی
📓 - داستان کوتاه "دروغ"
🖋 - به قلم: ریموند کارور
© - @Silence4z
📦 - نقد سریال "مختارنامه"
🖋 - به قلم: رحیم آذرشینفام | صادق شاهمرادی
📒 شعر ″روز محشر″
🖋 به قلم: فتاح عباسی
📦 - نقد فیلم "طعم گیلاس"
🖋 - به قلم: حامد یوسفی
📓 - داستان کوتاه "دروغ"
🖋 - به قلم: ریموند کارور
© - @Silence4z
📕 - مجموعه مقالات
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - عکاسی و نقاشی (۱)
🔹 در آغاز شکلگیری عکاسی و زمانی که برای اولین بار این حرفه در سال 1839 به وجه ماولد شدن خود دست یافت، همواره برای همگان نوعی رویداد بزرگ را در پی داشت. در این میان، اضطراب اساسی، شامل افرادی شد که در زمینه نقاشی فعالیت میکردند. در آغاز، آنها این پیشآمد را وجهی تهدید کننده بر عمل خود میدانستند. عدهای دیگر نقاشان از عکاسی تجلیل کرده و برای کارهای پرتره خود، عکسهایی را ثبت میکردند تا دیگر مجبور نباشند از مدل خود درخواست ثابت ماندن طولانی مدت را داشته باشند. در این شرایط بود که جدال میان عکاسان و نقاشان شکل گرفت. در صورتی که همان اکثریت عکاسها از نقاشی به این روی دیگر ماجرا حرکت کردهبودند. وحشت نقاشان از این باب بود که عکاسی صنعت آنها را به نابودی میکشاند. هنگامی که دیگر نقاشی اهمیت خود را در برابر این تصاویر ثبت شده در واقعیت از دست میدهد. عکاسی اما مسیری بود که واقعیت را مثابه چشم انسان ثبت مینمود.
🔸 این وضعیت پس از چند دهه موجب شکلگیری مکتب نقاشی امپرسیونیسم شد که در آن شگردی تازه برای نورپردازی به کار برده شد. نقاشانی که خود را در این راه شکست خورده تصور میکردند و تصور آنها از واقعیت حقیقی بر روی صفحات نقرهای عکس در حال نابودی بود. اما مسئلهای که آن دسته از نقاشان در موردش اشتباه میکردند این بود که تفاوت دو مدیوم را متوجه نشده بودند و تنها به دلیل شباهتهای بصری خود را ترسانده بودند. همچنین آنها عکاسان را افرادی بیاستعداد و از بینبرندهی هنر نقاشی مینامیدند در این میان بیشتر آن نقاشانی در ترس فرو رفته بودند که تنها در خیال بازنمایی واقعیت واقعی گیر کرده بودند.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z
📷 - #یک_عکاس_یک_حس
📌 - عکاسی و نقاشی (۱)
🔹 در آغاز شکلگیری عکاسی و زمانی که برای اولین بار این حرفه در سال 1839 به وجه ماولد شدن خود دست یافت، همواره برای همگان نوعی رویداد بزرگ را در پی داشت. در این میان، اضطراب اساسی، شامل افرادی شد که در زمینه نقاشی فعالیت میکردند. در آغاز، آنها این پیشآمد را وجهی تهدید کننده بر عمل خود میدانستند. عدهای دیگر نقاشان از عکاسی تجلیل کرده و برای کارهای پرتره خود، عکسهایی را ثبت میکردند تا دیگر مجبور نباشند از مدل خود درخواست ثابت ماندن طولانی مدت را داشته باشند. در این شرایط بود که جدال میان عکاسان و نقاشان شکل گرفت. در صورتی که همان اکثریت عکاسها از نقاشی به این روی دیگر ماجرا حرکت کردهبودند. وحشت نقاشان از این باب بود که عکاسی صنعت آنها را به نابودی میکشاند. هنگامی که دیگر نقاشی اهمیت خود را در برابر این تصاویر ثبت شده در واقعیت از دست میدهد. عکاسی اما مسیری بود که واقعیت را مثابه چشم انسان ثبت مینمود.
🔸 این وضعیت پس از چند دهه موجب شکلگیری مکتب نقاشی امپرسیونیسم شد که در آن شگردی تازه برای نورپردازی به کار برده شد. نقاشانی که خود را در این راه شکست خورده تصور میکردند و تصور آنها از واقعیت حقیقی بر روی صفحات نقرهای عکس در حال نابودی بود. اما مسئلهای که آن دسته از نقاشان در موردش اشتباه میکردند این بود که تفاوت دو مدیوم را متوجه نشده بودند و تنها به دلیل شباهتهای بصری خود را ترسانده بودند. همچنین آنها عکاسان را افرادی بیاستعداد و از بینبرندهی هنر نقاشی مینامیدند در این میان بیشتر آن نقاشانی در ترس فرو رفته بودند که تنها در خیال بازنمایی واقعیت واقعی گیر کرده بودند.
💌 | ارادت
🖋 - قلم: کیان زندی
© - @Silence4z