اونجای زندگی که همه جلو روت می ایستن میگن نمیشه، نمیتونی، از پسش برنمیای....
اونجایی که همه روبه روت ایستادن،
برای زمین خوردنت باهم دیگه شرط بستن.
اونجایی که کل دنیا میشن یه جفت چشم ،
تا ببینن چطوری کم میاری و میشینی و دیگه پانمیشی تا بهم دیگه نگاه کنن و بگن
نتونست نشد بعد داد بزنن و بگن:
دیدی ، دیدی نشد، دیدی نتونستی ، دیدی از پسش بر نیومدی!
اونجایی که میری تا از پسش بر بیای،
قدم میذاری، میدوی، نفس میکشی زخمی میشی ....
ولی انجامش میدی!
اونجایی که برمیگردی پشت سرتو نگاه میکنی و به همه این راههای بیراهه ای که اومدی زل میزنی و به تک تک کسایی که محکم به زانوهات زدن تا بشکننش میخندی و با لذت به تک تکشون زل میزنی و میگی :
دیدین شد ،
دیدین تونستم،
قشنگ نگاه کنید این جاپایِ منه تو همه این راهی که ساختم و اومدم.
پس بهت میگم :
رویاهات رو به کسی نگو، نشونشون بده!
#فرگل_مشتاقی
اونجایی که همه روبه روت ایستادن،
برای زمین خوردنت باهم دیگه شرط بستن.
اونجایی که کل دنیا میشن یه جفت چشم ،
تا ببینن چطوری کم میاری و میشینی و دیگه پانمیشی تا بهم دیگه نگاه کنن و بگن
نتونست نشد بعد داد بزنن و بگن:
دیدی ، دیدی نشد، دیدی نتونستی ، دیدی از پسش بر نیومدی!
اونجایی که میری تا از پسش بر بیای،
قدم میذاری، میدوی، نفس میکشی زخمی میشی ....
ولی انجامش میدی!
اونجایی که برمیگردی پشت سرتو نگاه میکنی و به همه این راههای بیراهه ای که اومدی زل میزنی و به تک تک کسایی که محکم به زانوهات زدن تا بشکننش میخندی و با لذت به تک تکشون زل میزنی و میگی :
دیدین شد ،
دیدین تونستم،
قشنگ نگاه کنید این جاپایِ منه تو همه این راهی که ساختم و اومدم.
پس بهت میگم :
رویاهات رو به کسی نگو، نشونشون بده!
#فرگل_مشتاقی
👏11❤2👍2
Forwarded from گُل گُلی
انقدر بالا برو که دیگه کسی نتونه آرزوهاتو ازت بگیره؛
باید بهشون نشون بدی که از پس چه کارایی میتونی بربیای،
نشون بدی چی تو دستات داری،
نشون بدی قد و قوارت بزرگتر از تحقیر و توهین و طعنههاشونه.
نشون بدی که لایق نگاه ترحم امیز و تمسخرشون نیستی،
باید بهشون نشون بدی همونی هستی که برای خودت آرزوطلب نمیکنی بلکه آرزو میسازی.
همونی که با بهونه های رنگارنگ جا نمیزنی و خودتو نمیبازی،
درونت یک قلب بزرگِ ، که واسه رسیدن به خواسته هاش، هرگز تسلیم سنگایی که جلوی پاش میندازن نمیشه!
پس ازت خواهش میکنم بلند شو،
خاک لباساتو بتکون،
زخماتو ببند و دوباره شروع کن یادت نره که یک جهان نگاهش به توئه ، تا برای موفقیتهات تشویقت کنه و برای کم اوردنهات تحقیر.
یک جهان دورت ایستاده تا ببینه شونههات تا کِی خم میشه که تیشه به ریشهت بزنه،
بلند شو....سبز شو، جَوونه بزن🌱
#فرگل_مشتاقی
باید بهشون نشون بدی که از پس چه کارایی میتونی بربیای،
نشون بدی چی تو دستات داری،
نشون بدی قد و قوارت بزرگتر از تحقیر و توهین و طعنههاشونه.
نشون بدی که لایق نگاه ترحم امیز و تمسخرشون نیستی،
باید بهشون نشون بدی همونی هستی که برای خودت آرزوطلب نمیکنی بلکه آرزو میسازی.
همونی که با بهونه های رنگارنگ جا نمیزنی و خودتو نمیبازی،
درونت یک قلب بزرگِ ، که واسه رسیدن به خواسته هاش، هرگز تسلیم سنگایی که جلوی پاش میندازن نمیشه!
پس ازت خواهش میکنم بلند شو،
خاک لباساتو بتکون،
زخماتو ببند و دوباره شروع کن یادت نره که یک جهان نگاهش به توئه ، تا برای موفقیتهات تشویقت کنه و برای کم اوردنهات تحقیر.
یک جهان دورت ایستاده تا ببینه شونههات تا کِی خم میشه که تیشه به ریشهت بزنه،
بلند شو....سبز شو، جَوونه بزن🌱
#فرگل_مشتاقی
👍7❤2
وقتی با یکیکه بیش از خودت دوستش داری رابطه و هرچی که بود و نبود رو تموم میکنی و میپذیری که دیگه حضورت کتارش الزامی نیست.
این دلیل بر دوست نداشتن، نفرت، خیانت یا حتی بریدن طناب مهر و علاقه و خاطرات نیست.
خیلی وقتا به این خاطره که اون تصویر و ذهنیت خوب و قشنگی که ازش پیشِ خودت ساختی و دیواراش رو بلند چیدی ،
نمیخوای هیچوقت خراب بشه.
دوست داری تموم اون چیزهایی که توی باورت نسبت بهش ایمان داشتی ،
برات همونجوری قشنگ باقی بمونه.
سنجاق بشه تو قشنگترین تیکه پازلِ زندگیت.
که یک روزی بگی آره....
منم یه وقتی عاشق یه ادم بزرگ و اصیل بودم که وسعتِ قلبش تموم دریاهای دنیا رو در بَر میگرفت.
ولی خودت خوب میدونی که هر چقدرم صبر کنی،
چشم پوشی کنی،
سکوت کنی،
خودت رو به نفهمیدن بزنی ،
فرصت بدی،
خودت رو برای میلیونها بار گول بزنی،
اون ادم هیچوقت،
قرار نیست هیچ تغییری کنه.
نمیتونی ازش هیچ توقع و انتظاری داشته باشی.
میدونی که اون ادم هیچوقت دست از انجامِ یه سری رفتار و برخوردها برنمیداره.
این کلافی که پر از گِره کوره قرار نیست هیچ زمانی باز بشه.
از صبر ناامید میشی.
پس آخرین کار اینه تمام دوست داشتنت بمونه همونجا پشت سرت.
یک قدم به جلو برداری و دیگه هرگز به پشت سرت نگاه نکنی.
تا تموم خوبیهایی که ازش توی رج بهرج زندگیت ساختی از بین نره.
بمونه یه کنجِ دنجِ زندگیت که بعدها فقط به عنوانِ «یاداوری به نیکی» پیش خودت سبز باقی بمونه.
#فرگل_مشتاقی
این دلیل بر دوست نداشتن، نفرت، خیانت یا حتی بریدن طناب مهر و علاقه و خاطرات نیست.
خیلی وقتا به این خاطره که اون تصویر و ذهنیت خوب و قشنگی که ازش پیشِ خودت ساختی و دیواراش رو بلند چیدی ،
نمیخوای هیچوقت خراب بشه.
دوست داری تموم اون چیزهایی که توی باورت نسبت بهش ایمان داشتی ،
برات همونجوری قشنگ باقی بمونه.
سنجاق بشه تو قشنگترین تیکه پازلِ زندگیت.
که یک روزی بگی آره....
منم یه وقتی عاشق یه ادم بزرگ و اصیل بودم که وسعتِ قلبش تموم دریاهای دنیا رو در بَر میگرفت.
ولی خودت خوب میدونی که هر چقدرم صبر کنی،
چشم پوشی کنی،
سکوت کنی،
خودت رو به نفهمیدن بزنی ،
فرصت بدی،
خودت رو برای میلیونها بار گول بزنی،
اون ادم هیچوقت،
قرار نیست هیچ تغییری کنه.
نمیتونی ازش هیچ توقع و انتظاری داشته باشی.
میدونی که اون ادم هیچوقت دست از انجامِ یه سری رفتار و برخوردها برنمیداره.
این کلافی که پر از گِره کوره قرار نیست هیچ زمانی باز بشه.
از صبر ناامید میشی.
پس آخرین کار اینه تمام دوست داشتنت بمونه همونجا پشت سرت.
یک قدم به جلو برداری و دیگه هرگز به پشت سرت نگاه نکنی.
تا تموم خوبیهایی که ازش توی رج بهرج زندگیت ساختی از بین نره.
بمونه یه کنجِ دنجِ زندگیت که بعدها فقط به عنوانِ «یاداوری به نیکی» پیش خودت سبز باقی بمونه.
#فرگل_مشتاقی
❤6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❤5👍2
Forwarded from تاملاتی در باب ادبیات و هنر
دورهی تخصصی #جستارنویسی
اطلاعات تکمیلی در پوستر درچ شده است.
قابل توجه علاقهمندان به گونهی نوشتاری جستار.
@meysammatajii
اطلاعات تکمیلی در پوستر درچ شده است.
قابل توجه علاقهمندان به گونهی نوشتاری جستار.
@meysammatajii
ادم وقتی از یه دوست داشتن یک طرفه میاد بیرون
دیگه هیچ وقت اون ادم قوی قبل از دوست داشتن نمیشه.
دیگه نمیتونه رو جفت زانوهاش بلند بشه سرش رو بالا بگیره و به دل خودش و انتخابش افتخار کنه.
ادم وقتی تمام دلش رو میذاره برای یک دوست داشتن یک طرفه.
دیگه تا اخر عمرش هرجایی که دلش خواست نمیایسته و به ضربان قلبش گوش بده.
وقتی یکی رو باهمهی وجودت میخوای و اون باهمه ی وجودش نمیخواد.
یعنی انقدر با این انتخاب کردنت اشتباه کردی که تا اخر عمرت باید هی دلتو تنبیه کنی و هی روتو از عقلت برگردونی که جوابش رو ندی.
تا اخر عمرت لحظه به لحظهش باید شرمندهی خودت باشی که چرا وارد همچین رابطه ای شدی.
و بدتر از اون،
این رابطه رو ادامه دادی.
من که میدونم،
دیگه هیچوقت نمیشه رو اون دل حساب کنی.
#فرگل_مشتاقی
دیگه هیچ وقت اون ادم قوی قبل از دوست داشتن نمیشه.
دیگه نمیتونه رو جفت زانوهاش بلند بشه سرش رو بالا بگیره و به دل خودش و انتخابش افتخار کنه.
ادم وقتی تمام دلش رو میذاره برای یک دوست داشتن یک طرفه.
دیگه تا اخر عمرش هرجایی که دلش خواست نمیایسته و به ضربان قلبش گوش بده.
وقتی یکی رو باهمهی وجودت میخوای و اون باهمه ی وجودش نمیخواد.
یعنی انقدر با این انتخاب کردنت اشتباه کردی که تا اخر عمرت باید هی دلتو تنبیه کنی و هی روتو از عقلت برگردونی که جوابش رو ندی.
تا اخر عمرت لحظه به لحظهش باید شرمندهی خودت باشی که چرا وارد همچین رابطه ای شدی.
و بدتر از اون،
این رابطه رو ادامه دادی.
من که میدونم،
دیگه هیچوقت نمیشه رو اون دل حساب کنی.
#فرگل_مشتاقی
👍8❤2
بفرست واسه بهترین رفیقت😍
رفیقِ جان!
درد و بلا از تو دور باشد...
غم و غصه از تو دور باشد...
دور باشد تمام اتفاقات تلخی که روح نرم و نازک تو را خراش میدهد!
کاش خدا دستش را دراز کند و نزدیکتر شود.
که گرمای وجودش،
یخِ تمام دلخوشیهایت را باز کند...
آرامش عضوی از وجودت باشد و هیچ اضطرابی،
قلب بزرگت را نلرزاند...!
رفیقِ جان! حال تو خوب باشد...!
خوب رفیق...خوب !
#نازیلا_زارع
رفیقِ جان!
درد و بلا از تو دور باشد...
غم و غصه از تو دور باشد...
دور باشد تمام اتفاقات تلخی که روح نرم و نازک تو را خراش میدهد!
کاش خدا دستش را دراز کند و نزدیکتر شود.
که گرمای وجودش،
یخِ تمام دلخوشیهایت را باز کند...
آرامش عضوی از وجودت باشد و هیچ اضطرابی،
قلب بزرگت را نلرزاند...!
رفیقِ جان! حال تو خوب باشد...!
خوب رفیق...خوب !
#نازیلا_زارع
❤8
Forwarded from گُل گُلی (Behesht)
با من از قوی بودن صحبت نکن با کسی که حتی توی شکست هاش هم موفق بیرون اومده.
با کسی که شبها هزار تکه و در حال فروپاشی به خونه برمیگشت و بین تیکههای شکسته ای که دورش بود میخوابید و صبحِ فرداش دوباره خورده هاشو بهم دیگه میچسبوند و از نو شروع میکرد.
با من از قوی بودن صحبت نکن ، با کسی که شکست هاش، بدست اوردن هاش، پیروزی هاش برای خودش بوده و از روی شونههای کسی بالا نرفته تا به چیزی که میخواد برسه.
با کسی که حرف و کلمات و جمله ها مثل وحشتناکترین تِرن دنیا هر ساعت و دقیقه و لحظه تو روح و جسمش میچرخیدن و دستِ اخر با خواهش زیر پلکهای به اشک نشستهش مینشستن و التماس میکردن که یک جایی از چشم یا زبونش بیرون بریزن، اما همشون در بی رحمانه ترین شکل ممکن قورت داده و دفن میشدن.
با من از قوی بودن حرف نزن ، با من که کل راههای زندگی رو بدون کفش دویدم و جایی که خسته شدم به جای نشستن، سینه خیز رفتم و رسیدم به بن بست ترین جایِ جهان و با همون پای خونی و زخمی برگشتم تا راه رو اینبار خودم بسازم.
با من از قوی بودن حرف نزن با کسی که در دو قدمی رسیدن به آرزوهاش پاهاشو قطع کردن، تخت سینهش زدن و همه درهارو به روش بستن و قفل کردن.
با من از قوی بودن حرف نزن وقتی همه دنیا دورشایستاده بودن و متتظر بودن ببینن شونه هاش کِی خم میشه و از پا میوفته.
با من که بارها از نو شروع کردم،
خراب کردم و روی تمام خرابی ها نشستم و از اول بهترشو ساختم.
با من که توی هرجنگ اگر دوبار بُردم دو برابرش رو باختم ،
از ترس به خودم پیچیدم اما بلند شدم و ایستادم.
با من از قوی بودن حرف نزن که درد و بغض مثل یه غده سرطانی بدخیم بیخ گلوم چسبیده و ثانیه ای ازم دور نمیشه.
با من از خستگی، بیهودگی، کسالت، سِر شدن، شکستن و فروپاشی و به یک آن متلاشی شدن حرف نزن من یاد گرفتم چیزی رو از دنیا طلب نکنم ، بلکه خودم بسازم.
#فرگل_مشتاقی
با کسی که شبها هزار تکه و در حال فروپاشی به خونه برمیگشت و بین تیکههای شکسته ای که دورش بود میخوابید و صبحِ فرداش دوباره خورده هاشو بهم دیگه میچسبوند و از نو شروع میکرد.
با من از قوی بودن صحبت نکن ، با کسی که شکست هاش، بدست اوردن هاش، پیروزی هاش برای خودش بوده و از روی شونههای کسی بالا نرفته تا به چیزی که میخواد برسه.
با کسی که حرف و کلمات و جمله ها مثل وحشتناکترین تِرن دنیا هر ساعت و دقیقه و لحظه تو روح و جسمش میچرخیدن و دستِ اخر با خواهش زیر پلکهای به اشک نشستهش مینشستن و التماس میکردن که یک جایی از چشم یا زبونش بیرون بریزن، اما همشون در بی رحمانه ترین شکل ممکن قورت داده و دفن میشدن.
با من از قوی بودن حرف نزن ، با من که کل راههای زندگی رو بدون کفش دویدم و جایی که خسته شدم به جای نشستن، سینه خیز رفتم و رسیدم به بن بست ترین جایِ جهان و با همون پای خونی و زخمی برگشتم تا راه رو اینبار خودم بسازم.
با من از قوی بودن حرف نزن با کسی که در دو قدمی رسیدن به آرزوهاش پاهاشو قطع کردن، تخت سینهش زدن و همه درهارو به روش بستن و قفل کردن.
با من از قوی بودن حرف نزن وقتی همه دنیا دورشایستاده بودن و متتظر بودن ببینن شونه هاش کِی خم میشه و از پا میوفته.
با من که بارها از نو شروع کردم،
خراب کردم و روی تمام خرابی ها نشستم و از اول بهترشو ساختم.
با من که توی هرجنگ اگر دوبار بُردم دو برابرش رو باختم ،
از ترس به خودم پیچیدم اما بلند شدم و ایستادم.
با من از قوی بودن حرف نزن که درد و بغض مثل یه غده سرطانی بدخیم بیخ گلوم چسبیده و ثانیه ای ازم دور نمیشه.
با من از خستگی، بیهودگی، کسالت، سِر شدن، شکستن و فروپاشی و به یک آن متلاشی شدن حرف نزن من یاد گرفتم چیزی رو از دنیا طلب نکنم ، بلکه خودم بسازم.
#فرگل_مشتاقی
👏7👍3