تسلیت به همکار
متاسفانه مطلع شدیم پدر سرکار خانم فاطمه کاظمی، صاحب امتیاز گروه رسانهای پردازش(ماهنامه تخصصی پردازش و پایگاه خبری پردازش نیوز) دار فانی را وداع گفت.
به ایشان و خانواده گرامیشان تسلیت میگوییم.
@journalistsclub1
متاسفانه مطلع شدیم پدر سرکار خانم فاطمه کاظمی، صاحب امتیاز گروه رسانهای پردازش(ماهنامه تخصصی پردازش و پایگاه خبری پردازش نیوز) دار فانی را وداع گفت.
به ایشان و خانواده گرامیشان تسلیت میگوییم.
@journalistsclub1
تبعات آن سفر شوم...
خانم زهرا کشوری نوشت: خبرنگار تسنیم که همسفر ما در سفر به ارومیه بود و در تصادف اتوبوس خبرنگاران محیط زیست آسیب سختی دید، نزدیک به دو ساله شدن این تصادف تلخ که جان مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی را گرفت، دوباره زیر تیغ جراحی رفت اما همه مسئولان وقت سفر (ستاد احیا و محیط زیست) تبرئه شدند!
@journalistsclub1
خانم زهرا کشوری نوشت: خبرنگار تسنیم که همسفر ما در سفر به ارومیه بود و در تصادف اتوبوس خبرنگاران محیط زیست آسیب سختی دید، نزدیک به دو ساله شدن این تصادف تلخ که جان مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی را گرفت، دوباره زیر تیغ جراحی رفت اما همه مسئولان وقت سفر (ستاد احیا و محیط زیست) تبرئه شدند!
@journalistsclub1
توجه به حسن صباح و الحشاشین
امروز روزنامه قدس به بررسی سریال الحشاشین که درباره زندگی و زمانهی حسن صباح است، پرداخته.
پیش از این نیز سه روزنامه هفت صبح، فرهیختگان و سازندگی به این سریال پرداختند و هر کدام از زوایای مختلفی این سریال را بررسی کردند.
الحشاشین درباره ایران هزار سال پیش و امپراطوری بزرگ سلجوقیان است که پایتخت آنها در اصفهان بود. در همین زمان حسن صباح که روح خود را به شیطان فروخته است، به قدرت میرسد و پایگاه استراتژیک خود را در قلعه الموت بنیان میگذارد و با کشتن ملکشاه پادشاه سلجوقی و نظامالملک وزیر ارشد او ، درصدد است پادشاهی ایران را سرنگون کند و خود حاکم دنیا شود اما فرای این داستان، به نظر میرسد این سریال مصری، مزورانه به دنبال آن است که ریشههای تروریسم در جهان و منطقه را به ایران پیوند بزند و این مساله را جستجو کند.
چهار روزنامهی ایرانی تاکنون از زوایای مختلف به این سریال و موضوعش پرداختهاند.
@journalistsclub1
امروز روزنامه قدس به بررسی سریال الحشاشین که درباره زندگی و زمانهی حسن صباح است، پرداخته.
پیش از این نیز سه روزنامه هفت صبح، فرهیختگان و سازندگی به این سریال پرداختند و هر کدام از زوایای مختلفی این سریال را بررسی کردند.
الحشاشین درباره ایران هزار سال پیش و امپراطوری بزرگ سلجوقیان است که پایتخت آنها در اصفهان بود. در همین زمان حسن صباح که روح خود را به شیطان فروخته است، به قدرت میرسد و پایگاه استراتژیک خود را در قلعه الموت بنیان میگذارد و با کشتن ملکشاه پادشاه سلجوقی و نظامالملک وزیر ارشد او ، درصدد است پادشاهی ایران را سرنگون کند و خود حاکم دنیا شود اما فرای این داستان، به نظر میرسد این سریال مصری، مزورانه به دنبال آن است که ریشههای تروریسم در جهان و منطقه را به ایران پیوند بزند و این مساله را جستجو کند.
چهار روزنامهی ایرانی تاکنون از زوایای مختلف به این سریال و موضوعش پرداختهاند.
@journalistsclub1
هفتهنامه چلچراغ پادکست خود را با نام رادیوچل راه انداخت. از طریق لینک زیر میتوانید مطالب رادیوچل را گوش کنید
https://castbox.fm/va/6121955
@journalistsclub1
https://castbox.fm/va/6121955
@journalistsclub1
پاسخ آسوپار به شریعتمداری
موضوع برخورد با زنان از سطح خیابان به رسانهها نیز کشیده شد و اختلافاتی که در کف خیابان خود را نشان داده، در سطح رسانههای اصولگرا نیز نمود پیدا کرد تا جایی که خانم کبری آسوپار از روزنامه جوان به حسین شریعتمداری از روزنامه کیهان جواب داد.
چند روز پیش مهدی فضائلی در نقد رفتارهایی که در خصوص حجاب صورت میگیرد خبر داد:«کارهای بیقاعده و بدون برنامه نباید انجام بگیرد. بتازگی برخی مسئولان بهدلیل کارهای بیقاعده تذکر دریافت کردهاند.»
این موضوع با واکنش حسین شریعتمداری روبرو شد و وی در نقد فضائلی عضو رسانهای بیت رهبری نوشت: «بیت رهبر معظم انقلاب سخنگو ندارد و چنانچه تذکری ضرورت داشته باشد، مستقیماً و با ذکر مأخذ از سوی دفتر معظمله (آقایان گلپایگانی و حجازی) به اطلاع مخاطبان آن، اعم از مسئولان و یا مردم میرسد.»
اکنون خانم آسوپار بدون ذکر نامی از آقای شریعتمداری، نوشته است این نگاه و سخنان «تخطئه قدرت ولیفقیه و تقلیل اقتدار ایشان است و توان حداقلی رهبر برای کنترل اعضای دفتر خود را زیر سوال میبرد.»
@journalistsclub1
موضوع برخورد با زنان از سطح خیابان به رسانهها نیز کشیده شد و اختلافاتی که در کف خیابان خود را نشان داده، در سطح رسانههای اصولگرا نیز نمود پیدا کرد تا جایی که خانم کبری آسوپار از روزنامه جوان به حسین شریعتمداری از روزنامه کیهان جواب داد.
چند روز پیش مهدی فضائلی در نقد رفتارهایی که در خصوص حجاب صورت میگیرد خبر داد:«کارهای بیقاعده و بدون برنامه نباید انجام بگیرد. بتازگی برخی مسئولان بهدلیل کارهای بیقاعده تذکر دریافت کردهاند.»
این موضوع با واکنش حسین شریعتمداری روبرو شد و وی در نقد فضائلی عضو رسانهای بیت رهبری نوشت: «بیت رهبر معظم انقلاب سخنگو ندارد و چنانچه تذکری ضرورت داشته باشد، مستقیماً و با ذکر مأخذ از سوی دفتر معظمله (آقایان گلپایگانی و حجازی) به اطلاع مخاطبان آن، اعم از مسئولان و یا مردم میرسد.»
اکنون خانم آسوپار بدون ذکر نامی از آقای شریعتمداری، نوشته است این نگاه و سخنان «تخطئه قدرت ولیفقیه و تقلیل اقتدار ایشان است و توان حداقلی رهبر برای کنترل اعضای دفتر خود را زیر سوال میبرد.»
@journalistsclub1
محمد مهدی یزدی خبرنگار حوزهی دفاعی در توئیتر نوشته و یادآوری کرده است که در طراحی روزنامه همشهری اشتباهی صورت گرفته و به جای تصویر پهپادهای ایرانی، تصویر پهپادهای آمریکایی کشیده شدهاند.
@journalistsclub1
@journalistsclub1
خویشتندار باشید
جبهه پایداری رسما اعلام کرد از سایت انتخاب به دلیل مطالبی که در خصوص این حزب و مساله حجاب نوشته است شکایت میکند.
بد نیست اعضای جبهه پایداری کمی خویشتندار باشند و به خود رجوع کنند و به یاد بیاورند اعضا، هواداران، سایتها و رسانههای همسو با آنها، چه مطالبی علیه دولت روحانی و یا احزاب اصلاحطلب مینوشتند و میگفتند. لازمهی سیاستورزی خویشتنداری و صبوری است، چنانکه اصلاحطلبان، احزاب آنها، مجلس و دولت منتسب به آنها نیز در خصوص جبهه پایداری خویشتنداری را پیش گرفته بودند.
@journalistsclub1
جبهه پایداری رسما اعلام کرد از سایت انتخاب به دلیل مطالبی که در خصوص این حزب و مساله حجاب نوشته است شکایت میکند.
بد نیست اعضای جبهه پایداری کمی خویشتندار باشند و به خود رجوع کنند و به یاد بیاورند اعضا، هواداران، سایتها و رسانههای همسو با آنها، چه مطالبی علیه دولت روحانی و یا احزاب اصلاحطلب مینوشتند و میگفتند. لازمهی سیاستورزی خویشتنداری و صبوری است، چنانکه اصلاحطلبان، احزاب آنها، مجلس و دولت منتسب به آنها نیز در خصوص جبهه پایداری خویشتنداری را پیش گرفته بودند.
@journalistsclub1
تجربه یک توقیف جمعی
دستانورد توقیف فلهای مطبوعات در سال 1379 چه بود؟
سرمقاله هممیهن
۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۴ سال پیش مجموعهای از مطبوعات اصلاحطلب توقیف شدند. بهطور طبیعی این اقدام مطابق قوانین موجود توجیهپذیر نبود. شاید هم برای بستن این روزنامهها کاری جز این نمیتوانستند انجام دهند ولی اکنون پس از گذشت ربع قرن، میتوان ارزیابی دقیقتری از نتایج آن اقدام سیاسی به دست آورد... توقیف فلهای مطبوعات، نشان داد که زیان کوتاهمدت آن اقدام، در ابتدا متوجه اصلاحطلبان شد، ولی در میانمدت و بلندمدت نظام رسانهای کشور که یکی از مهمترین ارکان امنیت آن است، دچار چنان اختلالی شد که دیگر بعید است بتواند آن را جبران کند.
وضعیت امروز رسانههای کشور در مقایسه باسال 1379 چگونه است؟ با قاطعیت میتوان گفت که در سال 1379، مرجعیت رسانهای کشور بهطور کامل و بالای 95 درصد در داخل کشور بود. مهمترین رسانه کشور صداوسیما بود، در کنار آن خبرگزاریهای دارای مجوز، فعالیت گستردهای میکردند. در مرحله سوم مطبوعات، بهویژه روزنامهها حضور جدی داشتند که فضای اصلی آن در اختیار مطبوعات اصلاحطلب بود.
اکنون در چه وضعی قرار داریم؟ اثرگذاری صداوسیما در مقایسه با ماهوارههای فارسیزبان بسیار ضعیف و در حاشیه قرار دارد. صداوسیما از حیث میزان بینندگان بهشدت افت کرده و مهمتر از افت کمی، افت کیفی بهرهمندان از این رسانه هستند که بیشتر شامل افراد سالمند، با تحصیلات پایین و افراد غیرشهرهای بزرگ و روستایی، که کمترین اثرگذاری را در فضای عمومی و اجتماعی دارند.
خبرگزاریهای داخلی در عمل و در رقابت با فضای مجازی اثرگذاری ندارند و بیشتر دنبالهروی فضای مجازی هستند. مطبوعات داخلی به کلی اثرگذاری گذشته خود را از دست دادهاند و تیراژ آنها نشانه این ادعا است و به جای آنها فضای مجازی قرار گرفتهاند. فضای مجازی واجد ویژگیهای مهمی است. قابل نظارت نیست، قابلیت پیگیری حقوقی ندارد. در کنار اخبار صحیح و واقعی بهراحتی میتوانند اخبار خلاف واقع و به قول معروف «فیک» منتشر کنند.
بنابراین بدون تردید میتوان گفت که، اثرات بلندمدت آن توقیف مطبوعات، مغایر با اهداف تعیین شده آن بود. استقلال کشور، مستلزم استقلال در همه حوزهها از جمله اقتصاد، فرهنگ، تسلیحات و رسانه و... است.
آنچه که در سال 1379 رخ داد، گذشت. اکنون میتوان آن را تشدید نکرد. این کار هم چندان ساده و حتی بیهزینه نیست باید سیاست رسانهای کشور برای انتقال مرجعیت رسانهای به داخل کشور تغییر کند. ادامه این وضع به ناپایداری بیشتر جامعه و اجزای آن میانجامد. راه آن نیز بستن و توقیف و... نیست. کافی است یک لحظه وضعیت شکاف رسانهای در ایران امروز را با سال 1379 مقایسه کنیم تا ببینیم که روند تحولات فنآوری با سرعت بیشتری موجب تشدید این شکاف به سود رسانههای غیررسمی خواهد شد.
@journalistsclub1
دستانورد توقیف فلهای مطبوعات در سال 1379 چه بود؟
سرمقاله هممیهن
۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۴ سال پیش مجموعهای از مطبوعات اصلاحطلب توقیف شدند. بهطور طبیعی این اقدام مطابق قوانین موجود توجیهپذیر نبود. شاید هم برای بستن این روزنامهها کاری جز این نمیتوانستند انجام دهند ولی اکنون پس از گذشت ربع قرن، میتوان ارزیابی دقیقتری از نتایج آن اقدام سیاسی به دست آورد... توقیف فلهای مطبوعات، نشان داد که زیان کوتاهمدت آن اقدام، در ابتدا متوجه اصلاحطلبان شد، ولی در میانمدت و بلندمدت نظام رسانهای کشور که یکی از مهمترین ارکان امنیت آن است، دچار چنان اختلالی شد که دیگر بعید است بتواند آن را جبران کند.
وضعیت امروز رسانههای کشور در مقایسه باسال 1379 چگونه است؟ با قاطعیت میتوان گفت که در سال 1379، مرجعیت رسانهای کشور بهطور کامل و بالای 95 درصد در داخل کشور بود. مهمترین رسانه کشور صداوسیما بود، در کنار آن خبرگزاریهای دارای مجوز، فعالیت گستردهای میکردند. در مرحله سوم مطبوعات، بهویژه روزنامهها حضور جدی داشتند که فضای اصلی آن در اختیار مطبوعات اصلاحطلب بود.
اکنون در چه وضعی قرار داریم؟ اثرگذاری صداوسیما در مقایسه با ماهوارههای فارسیزبان بسیار ضعیف و در حاشیه قرار دارد. صداوسیما از حیث میزان بینندگان بهشدت افت کرده و مهمتر از افت کمی، افت کیفی بهرهمندان از این رسانه هستند که بیشتر شامل افراد سالمند، با تحصیلات پایین و افراد غیرشهرهای بزرگ و روستایی، که کمترین اثرگذاری را در فضای عمومی و اجتماعی دارند.
خبرگزاریهای داخلی در عمل و در رقابت با فضای مجازی اثرگذاری ندارند و بیشتر دنبالهروی فضای مجازی هستند. مطبوعات داخلی به کلی اثرگذاری گذشته خود را از دست دادهاند و تیراژ آنها نشانه این ادعا است و به جای آنها فضای مجازی قرار گرفتهاند. فضای مجازی واجد ویژگیهای مهمی است. قابل نظارت نیست، قابلیت پیگیری حقوقی ندارد. در کنار اخبار صحیح و واقعی بهراحتی میتوانند اخبار خلاف واقع و به قول معروف «فیک» منتشر کنند.
بنابراین بدون تردید میتوان گفت که، اثرات بلندمدت آن توقیف مطبوعات، مغایر با اهداف تعیین شده آن بود. استقلال کشور، مستلزم استقلال در همه حوزهها از جمله اقتصاد، فرهنگ، تسلیحات و رسانه و... است.
آنچه که در سال 1379 رخ داد، گذشت. اکنون میتوان آن را تشدید نکرد. این کار هم چندان ساده و حتی بیهزینه نیست باید سیاست رسانهای کشور برای انتقال مرجعیت رسانهای به داخل کشور تغییر کند. ادامه این وضع به ناپایداری بیشتر جامعه و اجزای آن میانجامد. راه آن نیز بستن و توقیف و... نیست. کافی است یک لحظه وضعیت شکاف رسانهای در ایران امروز را با سال 1379 مقایسه کنیم تا ببینیم که روند تحولات فنآوری با سرعت بیشتری موجب تشدید این شکاف به سود رسانههای غیررسمی خواهد شد.
@journalistsclub1
شکستن بال دوم اصلاحات
روزنامه هممیهن در گزارشی به بازخوانی توقیف مطبوعات در اردیبهشت سال 1379 پرداخته است.
تصویر روی جلد این روزنامه، محمدجواد روح و اکبر منتجبی را در 20 سال پیش و در تحریریه یکی از روزنامههای اصلاحطلب نشان میدهد.
@journalistsclub1
روزنامه هممیهن در گزارشی به بازخوانی توقیف مطبوعات در اردیبهشت سال 1379 پرداخته است.
تصویر روی جلد این روزنامه، محمدجواد روح و اکبر منتجبی را در 20 سال پیش و در تحریریه یکی از روزنامههای اصلاحطلب نشان میدهد.
@journalistsclub1
تسلیت به همکار
مطلع شدیم آقای «فریبرز کاوئی دیلمی» پدر گرامی آقای امین کاوئی دار فانی را وداع گفتهاند.
به آقای کاوئی و خانواده گرامیشان تسلیت میگوییم.
مراسم یادبود ایشان روز پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ از ساعت ۱۶ الی ۱۷:۳۰ در کانون توحید، واقع در میدان توحید، خیابان توحید، خیابان پرچم برگزار میشود.
@journalistsclub1
مطلع شدیم آقای «فریبرز کاوئی دیلمی» پدر گرامی آقای امین کاوئی دار فانی را وداع گفتهاند.
به آقای کاوئی و خانواده گرامیشان تسلیت میگوییم.
مراسم یادبود ایشان روز پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ از ساعت ۱۶ الی ۱۷:۳۰ در کانون توحید، واقع در میدان توحید، خیابان توحید، خیابان پرچم برگزار میشود.
@journalistsclub1
شکایت مدیر سعدآباد از صدای میراث
عزت الله ضرغامی که میگفت این وزارتخانه از هیچ رسانهای شکایت نمیکند در جریان این شکایت هست؟
صدای میراث خبر داد: مدیر مجموعه تاریخی – فرهنگی سعدآباد تهران که بزرگترین مجموعه موزهای پایتخت را در اختیار دارد به دلیل انتشار گزارشهای مرتبط با این مجموعه موزهای در سایت صدای میراث که در روزهای اخیر منجر به ورود بازرسی و نهادهای نظارتی به کاخ سعدآباد تهران شده است، از سایت صدای میراث به اتهام افتراء و نشر اکاذیب شکایت کرد.
شکایت حسین علوی، مدیر سعدآباد از سایت صدای میراث در شرایطی صورت می گیرد که عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بارها تاکید کرده است که این وزارتخانه هیچ تصمیمی مبنی بر شکایت از خبرنگاران و رسانه های این حوزه ندارد.
پیگیری های صدای میراث از وزارت میراث فرهنگی مشخص کرد که حسین علوی، مدیر مجموعه تاریخی – فرهنگی سعدآباد تهران بدون اطلاع و هماهنگی با وزارت میراث فرهنگی اقدام به شکایت از مدیریت صدای میراث در «شعبه ۳۰۳۰ دادسرای ناحیه ۳۱» کرده است.
@journalistsclub1
عزت الله ضرغامی که میگفت این وزارتخانه از هیچ رسانهای شکایت نمیکند در جریان این شکایت هست؟
صدای میراث خبر داد: مدیر مجموعه تاریخی – فرهنگی سعدآباد تهران که بزرگترین مجموعه موزهای پایتخت را در اختیار دارد به دلیل انتشار گزارشهای مرتبط با این مجموعه موزهای در سایت صدای میراث که در روزهای اخیر منجر به ورود بازرسی و نهادهای نظارتی به کاخ سعدآباد تهران شده است، از سایت صدای میراث به اتهام افتراء و نشر اکاذیب شکایت کرد.
شکایت حسین علوی، مدیر سعدآباد از سایت صدای میراث در شرایطی صورت می گیرد که عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بارها تاکید کرده است که این وزارتخانه هیچ تصمیمی مبنی بر شکایت از خبرنگاران و رسانه های این حوزه ندارد.
پیگیری های صدای میراث از وزارت میراث فرهنگی مشخص کرد که حسین علوی، مدیر مجموعه تاریخی – فرهنگی سعدآباد تهران بدون اطلاع و هماهنگی با وزارت میراث فرهنگی اقدام به شکایت از مدیریت صدای میراث در «شعبه ۳۰۳۰ دادسرای ناحیه ۳۱» کرده است.
@journalistsclub1
اجرای حکم یک روزنامهنگار
پریسا صالحی، روزنامهنگار استان البرز و دانشجوی دانشگاه الزهرا خبر داد برای اجرا حکم زندان احضار شده است. او نوشت: «طبق ابلاغیهای که دیروز به دستم رسید طی پنج روز آینده برای اجرای حکم باید خودم را به شعبه ۷ اجرای احکام کرج معرفی کنم.»
وی توضیح داده است: حکم اولیه من یک سال حبس، دوسال تبعید، دوسال ممنوعالخروجی و دو سال ممنوعیت عضویت در شبکههای اجتماعی بود که در دادگاه تجدیدنظر میزان حبس به پنج ماه کاهش پیدا کرد اما بقیه موارد همچنان پابرجاست.
خانم صالحی نوشته است حکم تجدیدنظر هرگز به دست من نرسیده و طبعا بدون حکم تجدیدنظر عملا امکان درخواست اعاده دادرسی نداشت.
@journalistsclub1
پریسا صالحی، روزنامهنگار استان البرز و دانشجوی دانشگاه الزهرا خبر داد برای اجرا حکم زندان احضار شده است. او نوشت: «طبق ابلاغیهای که دیروز به دستم رسید طی پنج روز آینده برای اجرای حکم باید خودم را به شعبه ۷ اجرای احکام کرج معرفی کنم.»
وی توضیح داده است: حکم اولیه من یک سال حبس، دوسال تبعید، دوسال ممنوعالخروجی و دو سال ممنوعیت عضویت در شبکههای اجتماعی بود که در دادگاه تجدیدنظر میزان حبس به پنج ماه کاهش پیدا کرد اما بقیه موارد همچنان پابرجاست.
خانم صالحی نوشته است حکم تجدیدنظر هرگز به دست من نرسیده و طبعا بدون حکم تجدیدنظر عملا امکان درخواست اعاده دادرسی نداشت.
@journalistsclub1
شماره جدید «تجربه» منتشر شد
شماره بیست و نهم دوره جدید مجله «تجربه» با پرونده ویژه یادبودِ فرامرز اصلانی، آهنگساز و خواننده شَهیر ایران با عنوانِ اصلی «هنرمندی که در ایران جاماند» منتشر شد.
مدیر مسئول تجربه کتایون بناساز است و پژمان موسوی سردبیری آن را بر عهده دارد. سما بابایی هم دبیر تحریریه «تجربه» است.
@journalistsclub1
شماره بیست و نهم دوره جدید مجله «تجربه» با پرونده ویژه یادبودِ فرامرز اصلانی، آهنگساز و خواننده شَهیر ایران با عنوانِ اصلی «هنرمندی که در ایران جاماند» منتشر شد.
مدیر مسئول تجربه کتایون بناساز است و پژمان موسوی سردبیری آن را بر عهده دارد. سما بابایی هم دبیر تحریریه «تجربه» است.
@journalistsclub1
Forwarded from هفتهنامه تجارتفردا
چرا دانش اقتصاددانان جوان نادیده گرفته میشود؟
شمار دانشآموختگان اقتصاد در دهه گذشته افزایش قابل توجهی یافته و نسل جدیدی از اقتصاددانان پا به میدان گذاشتهاند.
این نسل در دانشگاههای مهم داخل و خارج تدریس میکنند و مقالاتشان در ژورنالهای معتبر منتشر میشود.
اقتصاددانان جوان ایرانی، سرمایههای ارزشمندی هستند که محافل علمی دنیا آنها را تحسین میکند اما نظام حکمرانی در ایران دانش آنها را نادیده میگیرد.
چرا سیاستمداران خود را از مشورت جوانان تحصیلکرده محروم کردهاند؟
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
شمار دانشآموختگان اقتصاد در دهه گذشته افزایش قابل توجهی یافته و نسل جدیدی از اقتصاددانان پا به میدان گذاشتهاند.
این نسل در دانشگاههای مهم داخل و خارج تدریس میکنند و مقالاتشان در ژورنالهای معتبر منتشر میشود.
اقتصاددانان جوان ایرانی، سرمایههای ارزشمندی هستند که محافل علمی دنیا آنها را تحسین میکند اما نظام حکمرانی در ایران دانش آنها را نادیده میگیرد.
چرا سیاستمداران خود را از مشورت جوانان تحصیلکرده محروم کردهاند؟
#تجارت_فردا
@tejaratefarda
اصرار مدير سعدآباد به پيگيري شكايت از صداي ميراث
پایگاه خبری صداي ميراث نوشت: حسين علوي مدير مجموعه تاريخي – فرهنگي سعدآباد تهران كه به دليل انتشار گزارشهايي از وضعيت اين مجموعه تاريخي – فرهنگي از سايت صداي ميراث و مدير مسئول اين سايت شكايت كرده است، در نخستين جلسه رسيدگي به پرونده شكايت خود از صداي ميراث اعلام كرد كه حاضر به پس گرفتن اين شكايت و مصالح نيست و بدين ترتيب پرونده شكايت مدير مجموعه تاريخي – فرهنگي سعدآباد از پایگاه خبری و مديرمسئول آن به شعبه 9 دادسراي ناحيه 31 استان تهران ارجاع شد.
در ماههاي اخير این پایگاه خبری از شيوه مديريتي حسين علوي در مجموعه تاريخي – فرهنگي سعدآباد انتقاد کرده بود و به موضوعاتی چون بركناري روساي موزهها، تخليه موزه اسناد سعدآباد و آبگرفتگي شديد موزه ظروف سلطنتي سعدآباد پرداخته بود.
این سایت نوشته است عزتالله ضرغامي وزیر میراث فرهنگی نیز از طرح اين شكايت گلايه داشته و گلايه خود را نيز مستقيم با مدير مجموعه سعدآباد مطرح كرده است با این حال موضوع همچنان در دادگاه در حال پیگیری است.
@journalistsclub1
پایگاه خبری صداي ميراث نوشت: حسين علوي مدير مجموعه تاريخي – فرهنگي سعدآباد تهران كه به دليل انتشار گزارشهايي از وضعيت اين مجموعه تاريخي – فرهنگي از سايت صداي ميراث و مدير مسئول اين سايت شكايت كرده است، در نخستين جلسه رسيدگي به پرونده شكايت خود از صداي ميراث اعلام كرد كه حاضر به پس گرفتن اين شكايت و مصالح نيست و بدين ترتيب پرونده شكايت مدير مجموعه تاريخي – فرهنگي سعدآباد از پایگاه خبری و مديرمسئول آن به شعبه 9 دادسراي ناحيه 31 استان تهران ارجاع شد.
در ماههاي اخير این پایگاه خبری از شيوه مديريتي حسين علوي در مجموعه تاريخي – فرهنگي سعدآباد انتقاد کرده بود و به موضوعاتی چون بركناري روساي موزهها، تخليه موزه اسناد سعدآباد و آبگرفتگي شديد موزه ظروف سلطنتي سعدآباد پرداخته بود.
این سایت نوشته است عزتالله ضرغامي وزیر میراث فرهنگی نیز از طرح اين شكايت گلايه داشته و گلايه خود را نيز مستقيم با مدير مجموعه سعدآباد مطرح كرده است با این حال موضوع همچنان در دادگاه در حال پیگیری است.
@journalistsclub1
کمک حقوقی انجمن صنفی به صدای میراث
صدای میراث نوشت: شکایت حسین علوی از صدای میراث به دلیل انتشار گزارش های انتقادی از شیوه مدیریتی مجموعه تاریخی – فرهنگی سعدآباد و اتفاقات این مجموعه زیر نظر وزارت میراث فرهنگی در هفتههای اخیر که با انتقاد خبرنگاران و روزنامهنگاران حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مواجه شد، منجر به واکنش انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران نیز شد.
رییس انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران با اطلاع از شکایت مطرح شده از سوی مدیر مجموعه سعدآباد علیه صدای میراث، با اعلام حمایت از فعالیت حرفهای رسانهها و روزنامه نگاران به صدای میراث اعلام کرد: انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران براساس توافقنامه دو جانبه با اتحادیه کانون وکلای دادگستری ایران حمایتهای حقوقی لازم از سایت صدای میراث و مدیرمسئول این سایت را انجام می دهد.
اکبر منتجبی گفت: انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران براساس تفاهمنامه امضاء شده با اتحادیه کانون وکلای دادگستری ایران حمایت حقوقی از روزنامه نگاران و رسانه ها را در قبال شکایات مطرح شده انجام می دهد.
محمد باریکانی، مدیرمسئول صدای میراث نیز با ابراز قدردانی از حمایت انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران و اتحادیه کانون وکلای دادگستری ایران در حمایت از روزنامه نگاران اعلام کرد: مشخص نیست دلیل شکایت آقای علوی، مدیر مجموعه تاریخی – فرهنگی سعدآباد از صدای میراث آن هم با عنوان افتراء و نشر اکاذیب به چه دلیل بدون اطلاع وزیر میراثفرهنگی، معاون میراث فرهنگی کشور و معاونت حقوقی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی صورت گرفته است. این در حالی است که هرگونه شکایت حقوقی در حوزه میراث فرهنگی باید با اطلاع و تصمیم و نظر مثبت مسئولان این وزارتخانه صورت بگیرد.
او افزود: اگرچه هنوز پرونده شکایت مطرح شده از خود را مشاهده نکرده ام اما به نظر می رسد شکایت مدیر سعدآباد از صدای میراث و بنده به دلیل انتشار گزارشهای چند هفته گذشته صدای میراث از وضعیت موزههای این مجموعه و برخی انتقادات به شیوه مدیریتی سعدآباد صورت گرفته باشد.
مدیرمسئول صدای میراث با تاکید بر این که نخستین جلسه رسیدگی به این پرونده در شورای حل اختلاف با اصرار مدیر سعدآباد به پیگیری شکایت به نتیجه نرسید افزود: از وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و مسئولان وزارت میراثفرهنگی انتظار میرود که لااقل در حوزه برخورد مدیران خود با رسانه های این حوزه اندکی حساسیت داشته باشند و از مدیران خود بخواهند که به جای شکایت از رسانههای حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی که با هدف حفاظت از آثار و داشته های فرهنگی اقدام به اطلاع رسانی موضوعات این حوزه می کنند، اندکی درخصوص شیوههای مدیریتی خود در مجموعههای تحت اختیارشان تامل کنند و از انتقادات برای رفع مسایل و مشکلات این حوزه استفاده کنند.
@journalistsclub1
صدای میراث نوشت: شکایت حسین علوی از صدای میراث به دلیل انتشار گزارش های انتقادی از شیوه مدیریتی مجموعه تاریخی – فرهنگی سعدآباد و اتفاقات این مجموعه زیر نظر وزارت میراث فرهنگی در هفتههای اخیر که با انتقاد خبرنگاران و روزنامهنگاران حوزه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مواجه شد، منجر به واکنش انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران نیز شد.
رییس انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران با اطلاع از شکایت مطرح شده از سوی مدیر مجموعه سعدآباد علیه صدای میراث، با اعلام حمایت از فعالیت حرفهای رسانهها و روزنامه نگاران به صدای میراث اعلام کرد: انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران براساس توافقنامه دو جانبه با اتحادیه کانون وکلای دادگستری ایران حمایتهای حقوقی لازم از سایت صدای میراث و مدیرمسئول این سایت را انجام می دهد.
اکبر منتجبی گفت: انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران براساس تفاهمنامه امضاء شده با اتحادیه کانون وکلای دادگستری ایران حمایت حقوقی از روزنامه نگاران و رسانه ها را در قبال شکایات مطرح شده انجام می دهد.
محمد باریکانی، مدیرمسئول صدای میراث نیز با ابراز قدردانی از حمایت انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران و اتحادیه کانون وکلای دادگستری ایران در حمایت از روزنامه نگاران اعلام کرد: مشخص نیست دلیل شکایت آقای علوی، مدیر مجموعه تاریخی – فرهنگی سعدآباد از صدای میراث آن هم با عنوان افتراء و نشر اکاذیب به چه دلیل بدون اطلاع وزیر میراثفرهنگی، معاون میراث فرهنگی کشور و معاونت حقوقی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی صورت گرفته است. این در حالی است که هرگونه شکایت حقوقی در حوزه میراث فرهنگی باید با اطلاع و تصمیم و نظر مثبت مسئولان این وزارتخانه صورت بگیرد.
او افزود: اگرچه هنوز پرونده شکایت مطرح شده از خود را مشاهده نکرده ام اما به نظر می رسد شکایت مدیر سعدآباد از صدای میراث و بنده به دلیل انتشار گزارشهای چند هفته گذشته صدای میراث از وضعیت موزههای این مجموعه و برخی انتقادات به شیوه مدیریتی سعدآباد صورت گرفته باشد.
مدیرمسئول صدای میراث با تاکید بر این که نخستین جلسه رسیدگی به این پرونده در شورای حل اختلاف با اصرار مدیر سعدآباد به پیگیری شکایت به نتیجه نرسید افزود: از وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و مسئولان وزارت میراثفرهنگی انتظار میرود که لااقل در حوزه برخورد مدیران خود با رسانه های این حوزه اندکی حساسیت داشته باشند و از مدیران خود بخواهند که به جای شکایت از رسانههای حوزه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی که با هدف حفاظت از آثار و داشته های فرهنگی اقدام به اطلاع رسانی موضوعات این حوزه می کنند، اندکی درخصوص شیوههای مدیریتی خود در مجموعههای تحت اختیارشان تامل کنند و از انتقادات برای رفع مسایل و مشکلات این حوزه استفاده کنند.
@journalistsclub1
تسلیت به همکار
متأسفانه با خبر شدیم دختر گرامی همکارمان آقای شفیع بهرامیان دار فانی را وداع گفته است.
این مصیبت جانسوز را به ایشان و خانواده گرامیشان تسلیت میگوییم.
@journalistsclub1
متأسفانه با خبر شدیم دختر گرامی همکارمان آقای شفیع بهرامیان دار فانی را وداع گفته است.
این مصیبت جانسوز را به ایشان و خانواده گرامیشان تسلیت میگوییم.
@journalistsclub1
نگرانی از وضعیت نامعلوم مهدی افشارنیک
انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران، با انتشار بیانیهای خواستار روشن شدن وضعیت مهدی افشارنیک روزنامهنگار اقتصادی شد. در این بیانیه آمده است: سه ماه از بازداشت مهدی افشارنیک روزنامهنگار اقتصادی میگذرد و تاکنون دلیل روشنی درباره دلیل بازداشت و اتهام انتسابی، به خانواده ایشان اعلام نشده است.
این بیانیه میافزاید: از حدود یک ماه پیش نیز با مساعدت مقام قضایی، به خانواده آقای افشارنیک اعلام شده بود وثیقهای به مبلغ ۵ میلیارد تومان برای آزادیاش تهیه کنند اما تاکنون با تبدیل قرار بازداشت موافقت نشده است.
انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران امیدوار است مقام محترم قضایی شرایط مساعدی را برای آزادی ایشان هموار کند تا پس از سه ماه دوری از همسر و فرزندان خود، به جمع گرم خانواده بازگردد. همچنین امیدواریم فرآیند رسیدگی به پرونده در فضایی شفاف و با رعایت اصول دادرسی صورت گیرد.
@journalistsclub1
انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران، با انتشار بیانیهای خواستار روشن شدن وضعیت مهدی افشارنیک روزنامهنگار اقتصادی شد. در این بیانیه آمده است: سه ماه از بازداشت مهدی افشارنیک روزنامهنگار اقتصادی میگذرد و تاکنون دلیل روشنی درباره دلیل بازداشت و اتهام انتسابی، به خانواده ایشان اعلام نشده است.
این بیانیه میافزاید: از حدود یک ماه پیش نیز با مساعدت مقام قضایی، به خانواده آقای افشارنیک اعلام شده بود وثیقهای به مبلغ ۵ میلیارد تومان برای آزادیاش تهیه کنند اما تاکنون با تبدیل قرار بازداشت موافقت نشده است.
انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران امیدوار است مقام محترم قضایی شرایط مساعدی را برای آزادی ایشان هموار کند تا پس از سه ماه دوری از همسر و فرزندان خود، به جمع گرم خانواده بازگردد. همچنین امیدواریم فرآیند رسیدگی به پرونده در فضایی شفاف و با رعایت اصول دادرسی صورت گیرد.
@journalistsclub1
نامهی سرگشاده محمد قوچانی به تامین اجتماعی
محمد قوچانی مدیر مسئول و سردبیر مجله آگاهینو نوشت: این یک نامه سرگشاده است خطاب به سازمان تامین اجتماعی.
دو مجله آگاهی نو و کتاب نامه با تولید محتوایی بیش از دوهزار صفحه در سال چهارنفر تحریریه ثابت دارد الباقی حق التحریر میگیرند. فهرست بیمه ما کوچک است: سردبیر و دبیر تحریریه، یک دبیرگروه و یکی از مشاورین مجله که برای آنها بیمه رد میشود. ما به دلیل سازمان کوچکمان حتی منشی تحریریه یا مدیر مالی و اداری مستقر نداریم چون بودجهاش را نداریم و تا حالا خودمان همزمان منشی و مدیر هم بودهایم. درباره این چهار نفر هم بخشی از حق بیمه را ما پرداخت میکنیم و بخشی را وزارت فرهنگ که طبق یک قانون مشخص و عام به نشریات تا یک سطحی تخفیف میدهند.
سازمان تامین اجتماعی با اعزام بازرس به صورت مکرر ما را کنترل میکند که مبادا این فهرست بیمه صوری و جعلی باشد! و چون حرفه روزنامهنگاری را با مشاغل دیگر اداری و تجاری قیاس میکند معتقد است ما باید از هشت صبح تا چهار بعد از ظهر در دفتر حاضر باشیم.
بنابراین با بازرسی غافلگیرانه وقتی ما در حال مصاحبه یا تهیه مقاله در بیرون از مجله هستیم، به دفتر مراجعه و با عدم رویت ما، کارگاه آگاهینو را تعطیل اعلام میکند و تخفیف ارشاد را لغو میکند.
مثلا ما امروز در حال گفتگو با دکتر ظریف بودیم که سر زده تشریف آوردند و هر چه همکار ما توضیح داده و مجله و نوشتههای ما را نشان داده، بازرس محترم زیر بار نرفته و کارگاه را تعطیل گزارش کرده است. سوال من این است پس این همه محتوا چگونه تولید میشود؟ چرا کسی حرفه ما را به رسمیت نمیشناسد؟ چرا فکر نمیکنند من هر روز نمیتوانم کتابهایم را به دفتر ببرم و مقاله بنویسم؟ نمیتوانم همه سیاسیون و روشنفکرانی که با آنان گفتگو میکنیم را به دفترمان دعوت کنم؟ نمیتوانم با روزنامه نگاران برخورد اداری کنم!
ما مطبوعات مستقل (خصوصی و غیر دولتی) بنگاههای ضعیفی هستیم. حتی چند میلیون تومان هم در کار ما اثر دارد. اگر ما بیکار بودیم که دفتر مجله اجاره نمیکردیم. چرا در شبهای صفحهبندی که تا صبح کار میکنیم بازرس نمیفرستید؟
اصلا چرا مجله را ورق نمیزنید که کارنامه ما را ببینید؟ قطع یک تخفیف ناچیز قانونی به مطبوعات کدام مشکل دولت یا بیمه را حل میکند؟ کار ما مخفیانه نیست. مجله منتشر میشود و میزان کار هر فرد در آن روشن است. ما مغازه نداریم که هر روز صبح کرکرهاش را بالا ببریم. روزنامه نگاری را به رسمیت بشناسید...
رونوشت :
۱. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
۲. وزارت کار
۳. سازمان تامین اجتماعی شعبه خیابان ملک
۴. انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران
@journalistsclub1
محمد قوچانی مدیر مسئول و سردبیر مجله آگاهینو نوشت: این یک نامه سرگشاده است خطاب به سازمان تامین اجتماعی.
دو مجله آگاهی نو و کتاب نامه با تولید محتوایی بیش از دوهزار صفحه در سال چهارنفر تحریریه ثابت دارد الباقی حق التحریر میگیرند. فهرست بیمه ما کوچک است: سردبیر و دبیر تحریریه، یک دبیرگروه و یکی از مشاورین مجله که برای آنها بیمه رد میشود. ما به دلیل سازمان کوچکمان حتی منشی تحریریه یا مدیر مالی و اداری مستقر نداریم چون بودجهاش را نداریم و تا حالا خودمان همزمان منشی و مدیر هم بودهایم. درباره این چهار نفر هم بخشی از حق بیمه را ما پرداخت میکنیم و بخشی را وزارت فرهنگ که طبق یک قانون مشخص و عام به نشریات تا یک سطحی تخفیف میدهند.
سازمان تامین اجتماعی با اعزام بازرس به صورت مکرر ما را کنترل میکند که مبادا این فهرست بیمه صوری و جعلی باشد! و چون حرفه روزنامهنگاری را با مشاغل دیگر اداری و تجاری قیاس میکند معتقد است ما باید از هشت صبح تا چهار بعد از ظهر در دفتر حاضر باشیم.
بنابراین با بازرسی غافلگیرانه وقتی ما در حال مصاحبه یا تهیه مقاله در بیرون از مجله هستیم، به دفتر مراجعه و با عدم رویت ما، کارگاه آگاهینو را تعطیل اعلام میکند و تخفیف ارشاد را لغو میکند.
مثلا ما امروز در حال گفتگو با دکتر ظریف بودیم که سر زده تشریف آوردند و هر چه همکار ما توضیح داده و مجله و نوشتههای ما را نشان داده، بازرس محترم زیر بار نرفته و کارگاه را تعطیل گزارش کرده است. سوال من این است پس این همه محتوا چگونه تولید میشود؟ چرا کسی حرفه ما را به رسمیت نمیشناسد؟ چرا فکر نمیکنند من هر روز نمیتوانم کتابهایم را به دفتر ببرم و مقاله بنویسم؟ نمیتوانم همه سیاسیون و روشنفکرانی که با آنان گفتگو میکنیم را به دفترمان دعوت کنم؟ نمیتوانم با روزنامه نگاران برخورد اداری کنم!
ما مطبوعات مستقل (خصوصی و غیر دولتی) بنگاههای ضعیفی هستیم. حتی چند میلیون تومان هم در کار ما اثر دارد. اگر ما بیکار بودیم که دفتر مجله اجاره نمیکردیم. چرا در شبهای صفحهبندی که تا صبح کار میکنیم بازرس نمیفرستید؟
اصلا چرا مجله را ورق نمیزنید که کارنامه ما را ببینید؟ قطع یک تخفیف ناچیز قانونی به مطبوعات کدام مشکل دولت یا بیمه را حل میکند؟ کار ما مخفیانه نیست. مجله منتشر میشود و میزان کار هر فرد در آن روشن است. ما مغازه نداریم که هر روز صبح کرکرهاش را بالا ببریم. روزنامه نگاری را به رسمیت بشناسید...
رونوشت :
۱. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
۲. وزارت کار
۳. سازمان تامین اجتماعی شعبه خیابان ملک
۴. انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران
@journalistsclub1