امشب یکی از دوستان عزیز فایل سخنرانی استاد گرامی ام دکتر دادبه را با عنوان "اندوه بیدل" برایم ارسال کرد که بسیار لذت بردم.
چه خوب و با احساس شعر میخواند این استاد بسیار عزیز و چه شورمندانه غم زبان فارسی میخورد و چه ستایش برانگیز برای حفظ هویت ایرانی تلاش میکند.
و چقدر بواسطه دوری از وطن دلتنگ این بزرگ دوست داشتنی هستم. امید که وجودش سلامت باشد و سرش چون همیشه سربلند.
اما گفتم وطن. کدام وطن؟ وطنی که روزهایی بس نگران کننده را از سر میگذراند. وطنی که هر روز خبرهای بد از آن میشنویم. وطنی که چشم انداز آینده اش تاریک به نظر می رسد.
چون بسیاری دیگر از مردم این مهین، من نیز نگرانم، نگران آمدن روزهای سخت تر برای مردم این سرزمین.
به این می اندیشم که لیاقت مردم ما بیش و به از این است.
بادا که از این اندوه جانکاه و روزافزون رهایی یابیم و روزهای روشن و بهتری را شاهد باشیم.
چه خوب و با احساس شعر میخواند این استاد بسیار عزیز و چه شورمندانه غم زبان فارسی میخورد و چه ستایش برانگیز برای حفظ هویت ایرانی تلاش میکند.
و چقدر بواسطه دوری از وطن دلتنگ این بزرگ دوست داشتنی هستم. امید که وجودش سلامت باشد و سرش چون همیشه سربلند.
اما گفتم وطن. کدام وطن؟ وطنی که روزهایی بس نگران کننده را از سر میگذراند. وطنی که هر روز خبرهای بد از آن میشنویم. وطنی که چشم انداز آینده اش تاریک به نظر می رسد.
چون بسیاری دیگر از مردم این مهین، من نیز نگرانم، نگران آمدن روزهای سخت تر برای مردم این سرزمین.
به این می اندیشم که لیاقت مردم ما بیش و به از این است.
بادا که از این اندوه جانکاه و روزافزون رهایی یابیم و روزهای روشن و بهتری را شاهد باشیم.
■ ماجرای #بودا و #راهبان
هنگامى که بودا به حقیقت دست یافت، ابتدا به شهر بنارس رفت تا پنج تن از راهبان را که از وى روى برتافته بودند، بیابد.
او مى‌اندیشید که این پنج تن مانند وى در جستجوى حقیقتند و تعلیم دادن ایشان از سایر مردم آسانتر است.
چون به بنارس پا نهاد آن پنج تن را دید که در میان بیشه‌اى نزدیک شهر نشسته‌اند و با هم سخن مى‌گویند.
هنگامى که چشم آنان به بودا افتاد، به یکدیگر گفتند: «این سیذارتا که مى‌آید؛ همان که دست از رهبانیت کشید؛ خوب است به او کارى نداشته باشیم»
اما چون بودا به آنان نزدیک شد به وى سلام کردند و از او خواستند در کنارشان بنشیند. آنگاه از وى پرسیدند: «سرانجام، حقیقتى را که مى‌جستى، یافتى؟»
بودا گفت: «آرى، آن را یافتم.»
راهبان گفتند: «پس به ما بگو حقیقت و حکمت و راز هستى چیست؟»
بودا پرسید: «آیا شما به کارما یعنى قانون کردار ایمان دارید؟»
گفتند: «آرى»
#بودا گفت: «پس بدانید که همان سرآغاز حکمت و آگاهى از حقیقت است. از نیکو نیکو پدید مى‌آید و از بد بد. این نخستین قانون زندگى است و همه چیزهاى دیگر بر این قانون استوار است.»
گفتند: «این که تازگى ندارد»
گفت: «اگر چنین است قربانى، دعا و تضرع به درگاه خدا عاقلانه نیست»
راهبان پرسیدند: «چگونه؟»
#بودا پاسخ داد: «زیرا آب همیشه سراشیبى مى‌رود، آتش همیشه داغ است و یخ همواره سرد. اگر براى همه خدایان هندوستان هم دعا کنیم، آب هرگز سربالا نمى‌رود و آتش سرد و یخ گرم نمى‌شود. زیرا در زندگى قانونهایى یافت مى‌شود که همه چیز بر آنها استوار است. از این رو، کارى که انجام گرفت، قابل ابطال نیست و دعا و قربانى براى خدایان نیز سودى ندارد.»
آنان با این سخن موافقت کردند و بودا افزود: «اگر این سخن درست است، کتاب وداها که به مردم راه و رسم دعا و قربانى را مى‌آموزد، درست نیست و برخلاف گفته پیشوایان دینى، من اعلام مى‌کنم که وداها مقدس نیستند.»
راهبان از این جرات بسیار شگفت زده شدند و از بودا پرسیدند: «تو مى‌گویى برهما هنگام آفریدن جهان مردم را به طبقات گوناگون تقسیم نکرده است؟»
پاسخ داد: «اصلا من باور ندارم برهما چیزى را آفریده باشد تا جهان آفریده او باشد.»
آنان پرسیدند: « پس جهان ساخته کیست؟»
بودا پاسخ داد: «به نظر من جهان ابدى است و آغاز و انجامى ندارد. دو چیز است که بایستى از آن پرهیز کرد: یکى زندگانى پر از لذت که زاییده خودخواهى و فرومایگى است و دیگر زندگى پر از رنج و خود آزارى که آن نیز سودى ندارد و هیچ یک از این دو به نیکبختى منجر نمى‌شود.»
سرانجام راهبان از بودا پرسیدند: «پس راه درست کدام است؟»
پاسخ داد: «راه میانه، میان لذت و رنج است که از راه هشتگانه به دست مى‌آید. راه هشتگانه هشت قانون بزرگ زندگى را مى‌آموزد: پرهیز از آزار جانداران، پرهیز از دزدى، پرهیز از بى عفتى، پرهیز از دروغ، پرهیز از مستى، پرهیز از بدگویى، پرهیز از خودخواهى، پرهیز از نادانى و پرهیز از دشمنى...
هنگامى که بودا به حقیقت دست یافت، ابتدا به شهر بنارس رفت تا پنج تن از راهبان را که از وى روى برتافته بودند، بیابد.
او مى‌اندیشید که این پنج تن مانند وى در جستجوى حقیقتند و تعلیم دادن ایشان از سایر مردم آسانتر است.
چون به بنارس پا نهاد آن پنج تن را دید که در میان بیشه‌اى نزدیک شهر نشسته‌اند و با هم سخن مى‌گویند.
هنگامى که چشم آنان به بودا افتاد، به یکدیگر گفتند: «این سیذارتا که مى‌آید؛ همان که دست از رهبانیت کشید؛ خوب است به او کارى نداشته باشیم»
اما چون بودا به آنان نزدیک شد به وى سلام کردند و از او خواستند در کنارشان بنشیند. آنگاه از وى پرسیدند: «سرانجام، حقیقتى را که مى‌جستى، یافتى؟»
بودا گفت: «آرى، آن را یافتم.»
راهبان گفتند: «پس به ما بگو حقیقت و حکمت و راز هستى چیست؟»
بودا پرسید: «آیا شما به کارما یعنى قانون کردار ایمان دارید؟»
گفتند: «آرى»
#بودا گفت: «پس بدانید که همان سرآغاز حکمت و آگاهى از حقیقت است. از نیکو نیکو پدید مى‌آید و از بد بد. این نخستین قانون زندگى است و همه چیزهاى دیگر بر این قانون استوار است.»
گفتند: «این که تازگى ندارد»
گفت: «اگر چنین است قربانى، دعا و تضرع به درگاه خدا عاقلانه نیست»
راهبان پرسیدند: «چگونه؟»
#بودا پاسخ داد: «زیرا آب همیشه سراشیبى مى‌رود، آتش همیشه داغ است و یخ همواره سرد. اگر براى همه خدایان هندوستان هم دعا کنیم، آب هرگز سربالا نمى‌رود و آتش سرد و یخ گرم نمى‌شود. زیرا در زندگى قانونهایى یافت مى‌شود که همه چیز بر آنها استوار است. از این رو، کارى که انجام گرفت، قابل ابطال نیست و دعا و قربانى براى خدایان نیز سودى ندارد.»
آنان با این سخن موافقت کردند و بودا افزود: «اگر این سخن درست است، کتاب وداها که به مردم راه و رسم دعا و قربانى را مى‌آموزد، درست نیست و برخلاف گفته پیشوایان دینى، من اعلام مى‌کنم که وداها مقدس نیستند.»
راهبان از این جرات بسیار شگفت زده شدند و از بودا پرسیدند: «تو مى‌گویى برهما هنگام آفریدن جهان مردم را به طبقات گوناگون تقسیم نکرده است؟»
پاسخ داد: «اصلا من باور ندارم برهما چیزى را آفریده باشد تا جهان آفریده او باشد.»
آنان پرسیدند: « پس جهان ساخته کیست؟»
بودا پاسخ داد: «به نظر من جهان ابدى است و آغاز و انجامى ندارد. دو چیز است که بایستى از آن پرهیز کرد: یکى زندگانى پر از لذت که زاییده خودخواهى و فرومایگى است و دیگر زندگى پر از رنج و خود آزارى که آن نیز سودى ندارد و هیچ یک از این دو به نیکبختى منجر نمى‌شود.»
سرانجام راهبان از بودا پرسیدند: «پس راه درست کدام است؟»
پاسخ داد: «راه میانه، میان لذت و رنج است که از راه هشتگانه به دست مى‌آید. راه هشتگانه هشت قانون بزرگ زندگى را مى‌آموزد: پرهیز از آزار جانداران، پرهیز از دزدى، پرهیز از بى عفتى، پرهیز از دروغ، پرهیز از مستى، پرهیز از بدگویى، پرهیز از خودخواهى، پرهیز از نادانى و پرهیز از دشمنى...
امروز مطلبی از دوست بزرگوارم دکتر طالبی عزیز خواندم که برای دوستان گرامی به اشتراک می گذارم.
آقای دکتر طالبی علاوه بر تحصیلات حوزوی در زمینه های جامعه شناسی و مطالعات تطبیقی ادیان تخصص دارند. از ویژگیهای ارزشمند ایشان یکی سعۀ صدری است که در ایشان سراغ دارم و دیگری ذهن باز و عاری از تعصب. در سفر اخیری که ایشان به آفریقا داشت دیداری تازه کردیم و مانند همیشه از محضر ایشان استفاده کردم و بهره فراوان بردم . در دیدار اخیر این استاد و دوست بزرگوار را بیش از پیش حساس به درد مردم دیدم. وجودش سلامت باد و سرش سربلند و قلمش پایا.
آقای دکتر طالبی علاوه بر تحصیلات حوزوی در زمینه های جامعه شناسی و مطالعات تطبیقی ادیان تخصص دارند. از ویژگیهای ارزشمند ایشان یکی سعۀ صدری است که در ایشان سراغ دارم و دیگری ذهن باز و عاری از تعصب. در سفر اخیری که ایشان به آفریقا داشت دیداری تازه کردیم و مانند همیشه از محضر ایشان استفاده کردم و بهره فراوان بردم . در دیدار اخیر این استاد و دوست بزرگوار را بیش از پیش حساس به درد مردم دیدم. وجودش سلامت باد و سرش سربلند و قلمش پایا.
Forwarded from بوی خوش بهار نارنج (B.t.Darabi)
✳️دعا برای دختران نوجوان ایرانی!
✅دخترنازنینم! اشکهایت را پاک کن! آب شورمزه چشمانت شورشی در دلم ایجاد کرد. شوری اش از نمک حیات در وجودت ناشی است ؛ نمک الهی که تا جان و جهانت را نمکین سازد و ضد عفونی . و آبش پاک و طاهر است ؛ از قلب پاک شکسته ات سرچشمه میگیرد!
پس به واقع اشک نیست بلکه " مایده " آسمانی است که از حفره ی چشمانت چون چشمه سار بر بستر گونه هایت جاری میشود و کاش ما را درکی از این "جریان" حاصل آید!
✅ دخترک نازنینم ! من نمیدانم در نگاه تو آیا میان سماع عرفانی و رقص رومانتیک تفاوتی هست یا خیر ؟! چون هنوز که هنوز است نتوانستم به جهان - زیست تو وارد شوم و بفهمم تو به چیزها چگونه مینگری. اما پنداشتم این است که در نگاه تو گویا این دو یکی هستند و الا بعید است درک " زشت و پلید بودن " از چیزی داشته باشی و باز انجامش دهی . نه هرگز تو چنین نیستی .
✅ چه سخت و دشوار است این فاصله بین اذهانی من و نسل من و تو و نسل تو . تن در نگاه و ذهن تو توتم است و در نگاه من و نسل من تابو! تن نمایی در نظر تو عیبی ندارد و ما و نسل ما تن نمایی را همچنان در هر صورتش، پر عیب میبیند ! تو رقص را حرکات موزون و با وصف زیبایی شناختی میبینی و امثال من هم چنان آنرا اقدامی زشت!
✅دخترکان خوب سرزمینم ایران !
من به عنوان یک طلبه و یک دانشگاهی از شما به خاطر ناتوانی در درک درست و ایجاد بستری مناسب و بدست دادن الگویی گرامی ، عذر میخوام . من و امثال من از حضورت در جامعه غافل شدیم. تو هفده بهار را بعد از "بهار در زمستان " انقلاب اسلامی تجربه کردی و اینک در سازمان "شنیداری و دیداری " ترا شنیدم و ترا دیدم! چه شوکی داد به ما این گونه شنیدنت و اینگونه دیدنت! دیگر از شنیدن و دیدنت آنگونه که در "رسانه ملی " نمایان و گویا شدی، بیزارم چون هولناک بود و دردناک . دیدن و شنیدنت در اینستاگرام نیز من را و نسل من را به فکر فرو میبرد که تو دختر من چگونه می اندیشی و از چه دریچه ای انسانیت و مذهب را میبینی ؟ تردید ندارم که تو البته آنچه به نمایش گذاشتی را از باب "تجری " یا جرأت کردن بر خدا انجام ندادی .
✅دخترکم ! سلامت میکنم و برایت دعا میکنم چنانکه دیروز برای نجات نوجوانان تایلندی دعا کردم. دعا میکنم خدا درک و شناخت ترا و نسل ترا به امثال ما که در نه در "غار " تایلندی که در تونل " گذار از سنت به مدرنیته " گیر کرده ایم ، عطا کند.
✅نمیدانم چرا بعد از قضیه ی تو دخترک ایرانی ام، دلم به ادامه نوشتن در کانالم راضی نمیشود! حال من نیز مثل حال خیلی ها در ایران عزیز، از این برخورد ناخوش است .
دردمند نباشید انشالله.
باقر طالبی دارابی
۱۳۹۷/۴/۱۹
@talebidarabi
✅دخترنازنینم! اشکهایت را پاک کن! آب شورمزه چشمانت شورشی در دلم ایجاد کرد. شوری اش از نمک حیات در وجودت ناشی است ؛ نمک الهی که تا جان و جهانت را نمکین سازد و ضد عفونی . و آبش پاک و طاهر است ؛ از قلب پاک شکسته ات سرچشمه میگیرد!
پس به واقع اشک نیست بلکه " مایده " آسمانی است که از حفره ی چشمانت چون چشمه سار بر بستر گونه هایت جاری میشود و کاش ما را درکی از این "جریان" حاصل آید!
✅ دخترک نازنینم ! من نمیدانم در نگاه تو آیا میان سماع عرفانی و رقص رومانتیک تفاوتی هست یا خیر ؟! چون هنوز که هنوز است نتوانستم به جهان - زیست تو وارد شوم و بفهمم تو به چیزها چگونه مینگری. اما پنداشتم این است که در نگاه تو گویا این دو یکی هستند و الا بعید است درک " زشت و پلید بودن " از چیزی داشته باشی و باز انجامش دهی . نه هرگز تو چنین نیستی .
✅ چه سخت و دشوار است این فاصله بین اذهانی من و نسل من و تو و نسل تو . تن در نگاه و ذهن تو توتم است و در نگاه من و نسل من تابو! تن نمایی در نظر تو عیبی ندارد و ما و نسل ما تن نمایی را همچنان در هر صورتش، پر عیب میبیند ! تو رقص را حرکات موزون و با وصف زیبایی شناختی میبینی و امثال من هم چنان آنرا اقدامی زشت!
✅دخترکان خوب سرزمینم ایران !
من به عنوان یک طلبه و یک دانشگاهی از شما به خاطر ناتوانی در درک درست و ایجاد بستری مناسب و بدست دادن الگویی گرامی ، عذر میخوام . من و امثال من از حضورت در جامعه غافل شدیم. تو هفده بهار را بعد از "بهار در زمستان " انقلاب اسلامی تجربه کردی و اینک در سازمان "شنیداری و دیداری " ترا شنیدم و ترا دیدم! چه شوکی داد به ما این گونه شنیدنت و اینگونه دیدنت! دیگر از شنیدن و دیدنت آنگونه که در "رسانه ملی " نمایان و گویا شدی، بیزارم چون هولناک بود و دردناک . دیدن و شنیدنت در اینستاگرام نیز من را و نسل من را به فکر فرو میبرد که تو دختر من چگونه می اندیشی و از چه دریچه ای انسانیت و مذهب را میبینی ؟ تردید ندارم که تو البته آنچه به نمایش گذاشتی را از باب "تجری " یا جرأت کردن بر خدا انجام ندادی .
✅دخترکم ! سلامت میکنم و برایت دعا میکنم چنانکه دیروز برای نجات نوجوانان تایلندی دعا کردم. دعا میکنم خدا درک و شناخت ترا و نسل ترا به امثال ما که در نه در "غار " تایلندی که در تونل " گذار از سنت به مدرنیته " گیر کرده ایم ، عطا کند.
✅نمیدانم چرا بعد از قضیه ی تو دخترک ایرانی ام، دلم به ادامه نوشتن در کانالم راضی نمیشود! حال من نیز مثل حال خیلی ها در ایران عزیز، از این برخورد ناخوش است .
دردمند نباشید انشالله.
باقر طالبی دارابی
۱۳۹۷/۴/۱۹
@talebidarabi
اما بعد!
اجازه دهید که اشاره داشته باشم به آنچه این روزها دل بسیاری از ما را به درد آورده و با این دوست عزیز نیز چنین کرده است که قلمش تلخ و شکسته می نماید. امید که قلمش را زمین ننهد و با هدف روشنگری پر توان تر از همیشه بنویسد و بیاموزاند درس تساهل و بردباری را به ما مردمانی که این روزها سخت به چنین درسی نیازمندیم.
باری! من نیز این روزها به خاطر دختر نوجوان معصومی که آزاری به خلق نرسانده و فقط به خاطر تفاوت سبک زندگی اش مورد آزار قرار گرفته دلگیرم اما نتوانستم مطلبی بنگارم چرا که تجربه من نیز چنین است که در این گونه موارد قلم به همراه دل سنگین می شود و بیشتر شوقش به اشک ریختن است تا نوشتن کلمات.
بنابراین صرفا چند آرزوی قلبی‌ام را مینگارم.
کاش روزی خردورزی بر ایدئولوژی اندیشی پیشی بگیرد.
کاش تلاش بر فهم دیگران بر قضاوت و محکوم کردنشان پیشی بگیرد.
کاش تلاش برای درک بیشتر بر تعصب ورزی پیشی بگیرد.
کاش روزی بیاید که آموخته و به کار بسته باشیم تحمل، صبر و مدارا را با کسانی که سبک زندگی شان، اندیشه شان و سلیقه هایشان با ما متفاوت است.
کاش به این سطح از درک دست یابیم که سبک زندگی یک انتخاب فردی است و از تحمیل سبک زندگی مورد علاقه خود به دیگران دست برداریم.
کاش بیاموزیم احترام به فهم و شعور دیگران و حق انتخابشان را.
کاش دست از به زور به بهشت بردن مردمان برداریم و دین و دنیایشان را تلخ تر از این که هست نکنیم.
و چه کهنه است این درد در این دیار
که هفتصد سال قبل نیز بر زبان سعدی جاری شده بود.
جماعتی که نظر را حرام می دانند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
حسین محمودی
۱۹ تیرماه ۱۳۹۷
اجازه دهید که اشاره داشته باشم به آنچه این روزها دل بسیاری از ما را به درد آورده و با این دوست عزیز نیز چنین کرده است که قلمش تلخ و شکسته می نماید. امید که قلمش را زمین ننهد و با هدف روشنگری پر توان تر از همیشه بنویسد و بیاموزاند درس تساهل و بردباری را به ما مردمانی که این روزها سخت به چنین درسی نیازمندیم.
باری! من نیز این روزها به خاطر دختر نوجوان معصومی که آزاری به خلق نرسانده و فقط به خاطر تفاوت سبک زندگی اش مورد آزار قرار گرفته دلگیرم اما نتوانستم مطلبی بنگارم چرا که تجربه من نیز چنین است که در این گونه موارد قلم به همراه دل سنگین می شود و بیشتر شوقش به اشک ریختن است تا نوشتن کلمات.
بنابراین صرفا چند آرزوی قلبی‌ام را مینگارم.
کاش روزی خردورزی بر ایدئولوژی اندیشی پیشی بگیرد.
کاش تلاش بر فهم دیگران بر قضاوت و محکوم کردنشان پیشی بگیرد.
کاش تلاش برای درک بیشتر بر تعصب ورزی پیشی بگیرد.
کاش روزی بیاید که آموخته و به کار بسته باشیم تحمل، صبر و مدارا را با کسانی که سبک زندگی شان، اندیشه شان و سلیقه هایشان با ما متفاوت است.
کاش به این سطح از درک دست یابیم که سبک زندگی یک انتخاب فردی است و از تحمیل سبک زندگی مورد علاقه خود به دیگران دست برداریم.
کاش بیاموزیم احترام به فهم و شعور دیگران و حق انتخابشان را.
کاش دست از به زور به بهشت بردن مردمان برداریم و دین و دنیایشان را تلخ تر از این که هست نکنیم.
و چه کهنه است این درد در این دیار
که هفتصد سال قبل نیز بر زبان سعدی جاری شده بود.
جماعتی که نظر را حرام می دانند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
حسین محمودی
۱۹ تیرماه ۱۳۹۷
بهر یک جرعه که آزار کسش در پی نیست
زحمتی می کشم از مردم نادان که مپرس!
زحمتی می کشم از مردم نادان که مپرس!
Forwarded from انجمن شاعران مرده
حقیقت مقدس نیست.
مقدس ، جستجو برای یافتن حقیقت است . کاری مقدس تر از خود شناسی سراغ دارید؟
کارهای فلسفی من به تعبیری ، از ماسه ساخته می شوند . انگاره های من پیوسته در حال تغییر است ، ولی به یکی از عبارات ماندگار خود اشاره می کنم: «کسی که باید بشوی ، باش» بدونِ حقیقت ، چگونه انسان می فهمد کیست و چیست؟!
اروین یالوم
A-4
@dps1989
مقدس ، جستجو برای یافتن حقیقت است . کاری مقدس تر از خود شناسی سراغ دارید؟
کارهای فلسفی من به تعبیری ، از ماسه ساخته می شوند . انگاره های من پیوسته در حال تغییر است ، ولی به یکی از عبارات ماندگار خود اشاره می کنم: «کسی که باید بشوی ، باش» بدونِ حقیقت ، چگونه انسان می فهمد کیست و چیست؟!
اروین یالوم
A-4
@dps1989
Forwarded from ذن
بودا بارها وبارها گفته :
"ایهی پاسی کو" (بیا وببین)
چون وداها " کتاب مقدس هندوها" چنین گفته اند، باور نکن.
چون مرشدان باستانی چنین گفته اند، باور نکن.
چون سنتها چنین میگویند، باور نکن.
حتی اگر من هم میگویم باور نکن.
بیا وببین، بیا وتجربه کن.
" مراقبه " 🙏❤️💐
"ایهی پاسی کو" (بیا وببین)
چون وداها " کتاب مقدس هندوها" چنین گفته اند، باور نکن.
چون مرشدان باستانی چنین گفته اند، باور نکن.
چون سنتها چنین میگویند، باور نکن.
حتی اگر من هم میگویم باور نکن.
بیا وببین، بیا وتجربه کن.
" مراقبه " 🙏❤️💐
با هدف به روزآوری داده ها و اطلاعات در شبکه های مختلف اجتماعی، برآن شدیم برای اشتراک فیلم ها و گفت و گوهای زنده، صفحه ای عمومی در اینستاگرام ایجاد نموده تا زمینه ارتباط بهینه و آسان تر برای دنبال کنندگان فراهم گردد.
دوستان می توانند برای دسترسی به این صفحه از آدرس زیر استفاده نمایند:
https://instagram.com/mahmoudi.philosophy?igshid=19ru34w340tch
دوستان می توانند برای دسترسی به این صفحه از آدرس زیر استفاده نمایند:
https://instagram.com/mahmoudi.philosophy?igshid=19ru34w340tch
لایو سه شنبه هفته گذشته در مورد کتاب "دختر پرتغالی" 👇
در این لایو با توجه به موضوع کتاب دیدگاه زایش ستیزی در مقابل مجاز بودن فرزندآوری مورد گفتگو قرار گرفته است.
از هرگونه بحث و نظر دوستان استقبال میشود. 🙏🏾
در این لایو با توجه به موضوع کتاب دیدگاه زایش ستیزی در مقابل مجاز بودن فرزندآوری مورد گفتگو قرار گرفته است.
از هرگونه بحث و نظر دوستان استقبال میشود. 🙏🏾
Forwarded from کتاب + نامه (Pari)
IMG_6333.mp4
93.1 MB
لایو کتابخوانی دوازدهم
#دختر_پرتقالی
یوستین گوردر
۲۳ مهر ۹۸
با حضور #دکتر_حسین_محمودی از اساتید فلسفه
@safarnameh_shad 🗺
#دختر_پرتقالی
یوستین گوردر
۲۳ مهر ۹۸
با حضور #دکتر_حسین_محمودی از اساتید فلسفه
@safarnameh_shad 🗺
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آغاز دوره آشنايي با فلسفه براي همه
با دكتر حسين محمودي
"يادگيري فلسفيدن"
از ١٠ آبان ١٣٩٨، هر روز ساعت ١٠ صبح
Instagram:
https://instagram.com/mahmoudi.philosophy?igshid=hotbzg8d234x
Facebook:
https://www.facebook.com/hossein.mahmoudi.503
LinkedIn:
Hossein Mahmoudi
Aparat:
با دكتر حسين محمودي
"يادگيري فلسفيدن"
از ١٠ آبان ١٣٩٨، هر روز ساعت ١٠ صبح
Instagram:
https://instagram.com/mahmoudi.philosophy?igshid=hotbzg8d234x
Facebook:
https://www.facebook.com/hossein.mahmoudi.503
LinkedIn:
Hossein Mahmoudi
Aparat:
در یکی دو روز اخیر مجددا این موضوع به وفور مطرح شده است که بیماری و مرگ انسانی بر اثر سرطان به خطا یا خطاهایش در زندگی نسبت داده میشود.
البته این موضوع تازه ای نیست و بسیار کهن است اما مطرح شدن مجددش ما را بر آن میدارد که به ارزیابی دوباره آن بپردازیم. من این دیدگاه را با طرح
چند پرسش ساده به چالش میکشم:👇🏾
البته این موضوع تازه ای نیست و بسیار کهن است اما مطرح شدن مجددش ما را بر آن میدارد که به ارزیابی دوباره آن بپردازیم. من این دیدگاه را با طرح
چند پرسش ساده به چالش میکشم:👇🏾