Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
11023 - Telegram Web
Telegram Web
#غذای‌دانشجویی
#دختر

زرشک پلو دانشجویی

@Dnshjo1
#نیـــــازمندی
ثبت آگهی : 12 آبـــان 1403

یه نفر مسلط به درس طراحی و تحلیل الگوریتم بیاد پیوی.

@Nima_403_82
@Dnshjo1
#همخـــونه‌خانم
ثبت آگهی : 12 آبـــان 1403

سلام دوستان
دنبال یه نفر هم خونه دختر هستم ،(شاهرود) خودمم یه نفر ام (دختر هستم)و خونه با وسیله اس و بدون اتاق ، لطفاً کسی خواست پیام بده.

@Dnshjo1
#تـــولد

بچه‌ها از امشب میخایم تولداتون رو ب ما اطلاع بدین بذاریم تو کانال و از طرف خودمون و اعضای کانال تبریک بگیم.

@Dnshjo1
#فان

میگه خوشحالی یعنی اس ام اس واریز به حساب!
نمیدونه ما معمولیا اس ام اس بانکیمونو لغو کردیم که ازمون کارمزد کم نکنه!

@Dnshjo1
#فکت

یه اشتباه رایجی که دخترا در مورد شناخت پسرا دارند اینه که فکر میکنند نشونه مردانگی،
قد بسیار بلنده، عضلات برجسته، چهره استخوانی
یا داشتن پول زیاده!
حال آنکه یونگ میگه مهمترین مشخصه(آنیموس) روان مردانگی؛ تولید احساس امنیت، استحکام و حمایت‌ گر بودنه!

@Dnshjo1
‏نه که بگم ذهنم فقیره‌ها،
ولی ولنجک که رفته بودم برای دانشگاه داشتم از یه benz g class  فیلم می‌گرفتم صاحبش فهمید با دست اشاره کرد بهم که بیا، رفتم پیشش گفت: بیا بشین پشت فرمون گوشیتو بده من ازت بگیرم، من فک کردم می‌خواد گوشیمو بدزده :))))


@Dnshjo1
#فکت

اگه دوستت نداشته باشه
هرکاری‌ام بکنی بازم دوست نداره
به زبان ریاضی ...

@Dnshjo1
#تـــولد

آغاز پادشاهی ته تغاری پاییز مبارک 🍁

آذر ماهی های خوش قلب ❤️
ته تغاری های
عاشقانه ترین فصل سال🍁
تولدتون مبارک 🎊🍁🎊

@Dnshjo1
#حدس‌تصویر

تصویر بالا چی میگه؟

@Dnshjo1
📚 #یک_دقیقه_مطالعه

داشتم از گرما مي مُردم. به راننده گفتم دارم از گرما مي‌ميرم. راننده كه پير بود گفت: «اين گرما كسي رو نمي‌كشه.» گفتم: «جالبه‌ها، الان داريم از گرما كباب مي‌شيم، شش ماه ديگه از سرما سگ لرز مي‌زنيم.» راننده نگاهم كرد. كمي بعد گفت: «من ديگه سرما رو نمي‌بينم.» پرسيدم: «چرا؟» راننده گفت: «قبل از اينكه هوا سرد بشه مي‌ميرم.» خنديدم و گفتم: «خدا نكنه.» راننده گفت: «دكترا جوابم كردن، دو سه ماه ديگه بيشتر زنده نيستم.» گفتم: «شوخي مي كنيد؟» راننده گفت: «اولش منم فكر كردم شوخيه، بعد ترسيدم بعدش افسرده شدم! ولي الان ديگه قبول كردم.» ناباورانه به راننده نگاه كردم. راننده گفت: «از بيرون خوبم، اون تو خرابه... اونجايي كه نميشه ديد.» به راننده گفتم: «پس چرا دارين كار مي‌كنين؟» راننده گفت: «هم براي پولش، هم براي اينكه فكر و خيال نكنم و سرم گرم باشه، هم اينكه كار نكنم چي كار كنم.» به راننده گفتم: «من باورم نميشه.» راننده گفت: «خودم هم همين طور... باورم نميشه امسال زمستان را نمي‌بينم، باورم نميشه ديگه برف و بارون را نمي‌بينم، باورم نميشه امسال عيد كه بياد نيستم، باورم نميشه اين چهارشنبه، آخرين چهارشنبه ١٧ تير عمرمه.» به راننده گفتم: «اينجوري كه نميشه.» راننده گفت: «تازه الانه كه همه چي رو دوست دارم، باورت ميشه اين گرما رو چقدر دوست دارم؟»... ديگر گرما اذيتم نمي كرد، ديگر گرما نمي كشتم...


@Dnshjo1
2025/06/29 18:33:39
Back to Top
HTML Embed Code: