با من بمان!
آن‌ها که رفتنشان را طاقت آوردم، “تو” نبودند ..

به نظرم مود ترین قسمت باب اسفنجی اینجا بود که از اختاپوس پرسید:
‏-باب اسفنجی: تو چرا همیشه خنثی ای ؟!
‏+اختاپوس: چون تنهایی خوشحال شدم، تنهایی ناراحت شدم، تنهایی تحمل کردم، تنهایی بزرگ شدم و دیگه عادت کردم.

تو که نیستی تا ببینی گریه های هر شب من :)

گاهی یه حس تنهایی عجیبی بهت دست میده انگار همه باهم و خوشحالن و فقط تو تنهایی تو خودت…
🚶🚶🚶

با آدمای خوب، بد تا نکنین
اینا دل جبران‌کردن ندارن، بعد خود خدا باهاتون حساب میکنه ..

‏همون آدمى كه الان دارى خودتو مى كُشى خوشحالش كنى يه روز وايميسه تو صورتت ميگه "مگه من ازت خواستم"

به تو که گفتی «دوری بهتر است»؛
آیا اندوهت پایان گرفت؟

سکوت آدما رو جدی بگیرید...
دوستی که دیگه ازتون ناراحت نمیشه؛
آدمی که دیگه نگرانتون نمیشه؛
فرزندی که دیگه با خانواده حرف نمیزنه...
اونا دارن شما رو ترک میکنن.

دنیای من با عشق درگیره، عشقی که تو نباشی میمیره ..

00:00

حتی اگه یه روزی من بخشیدمت
تو خودت رو نبخش :)

گاهی آدمی آن‌قدر کسی را دوست دارد،
که حتی اگر به او نرسد، باز هم حاضر است تمام عمرش را در آتش دلتنگی بسوزد…
چون برایش همین دوست داشتن کافی‌ست.

یه آدم هایی هستن
که طرف یه بار پیام مید‌ه‌ها
ولی تو صد بار میخونیش.اون فقط یه ویس کوتاه میفرسته‌‌، ولی تو بارها بهش گوش میدی.اون یه زنگ کوچیگ بهت میزنه،ولی تو کل ۲۴ ساعت اون روز رو با همون یه زنگ خوشحالی.نمیدونم جریان چیه؛ولی..دوست داشتن واقعا حس عجیبیه!

تو میدانی حتی اگر
کنارم نشسته باشی
باز هم دلتنگ توام
حالا ببین نبودنت با من چه میکند :)

🚶🚶🚶

شب به شب  خیالی
؛ حوالیِ  من ؛ پرسه می زند.
خوابم را می برد
و مرا دلتنگ وار به  روز می سپارد... .

بی معرفت نیستم
اما مزاحم آدمی که مشغول فراموش کردن منه نمیشم، حتی اگه هزار بار تو خودم بشکنم.😕

و از من استخوان‌هایی میماند
که تو را دوست داشتند

🚶🚶🚶