°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
زمان، همهچیز را تغییر میدهد؛ حتی زخمی که فکر میکردی ابدی است.
#صدسال_تنهایی
#گابریل_گارسیا_مارکز
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
زمان، همهچیز را تغییر میدهد؛ حتی زخمی که فکر میکردی ابدی است.
#صدسال_تنهایی
#گابریل_گارسیا_مارکز
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
❤6💔2😢1
#مارتی_لارنی
نام اصلی
#مارتی_یوهانس_لین
(زادهٔ ۲۲ سپتامبر ۱۹۰۹ – درگذشتهٔ ۷ مارس ۱۹۹۳ )
نویسندهی فنلاندی
او از شناختهشدهترین نویسندگان بینالمللی فنلاند در اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورهای بلوک شرق بود.
فعالیت: لارنی چهارمین فرزند از نه فرزند استاد نقاش، یوهان ویکتور لین و ماتیلدا پونتیلا بود. او ضمن تحصیل در مدرسه دولتی، تابستانها در خانه مادرش در هائوهو چوپانی میکرد؛ این تجربیات بعدها در کتاب «روستای مردمان خوب» به کار گرفته شد. او از ۱۵ سالگی شروع به نوشتن شعر و داستان کوتاه کرد و اشعارش برای اولین بار در سال ۱۹۲۶ در مجلهای به نام جوتوتوپا منتشر شد . او در سال ۱۹۲۸ به عضویت (اتحادیه نیروهای جوان)، یک سازمان ادبی غیرانتفاعی، درآمد.
لارنی پس از مدرسه دولتی، به عنوان دستیار باغبان مشغول به کار شد و در یک مدرسه تعاونی تحصیل کرد. در سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۵۱، او سردبیر مجله Elanto ، مجلهای که توسط شرکت تعاونی مترقی Elanto مستقر در هلسینکی منتشر میشد، بود. او در سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۴۹ و ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ در ایالات متحده زندگی کرد و به عنوان روزنامهنگار کار کرد. پس از بازگشت به فنلاند، از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۵ به عنوان سردبیر مجله و از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۵۹ به عنوان رئیس دپارتمان کنفدراسیون مرکزی تعاونیهای مصرفکننده مشغول به کار شد. او در گورستان مالمی به خاک سپرده شده است.
جوایز: آثار او به ۲۰ زبان مختلف ترجمه شدهاند و در سال ۱۹۶۶ مدال «پرو فنلاندیا» به او اهدا شد.
برخی آثار: کوئیلو، هیولای وحشی، کاهدن مایلما، لالون میکا، مالتاماتون به او، آیدین کادت، لاهِلا سینتییا، موستا ونوس، چهارمین مهره، یا فقدانی با وجود خودش
با لارنی بخند و ...
@daricheh93
http://Dariche93.ir
نام اصلی
#مارتی_یوهانس_لین
(زادهٔ ۲۲ سپتامبر ۱۹۰۹ – درگذشتهٔ ۷ مارس ۱۹۹۳ )
نویسندهی فنلاندی
او از شناختهشدهترین نویسندگان بینالمللی فنلاند در اتحاد جماهیر شوروی و دیگر کشورهای بلوک شرق بود.
فعالیت: لارنی چهارمین فرزند از نه فرزند استاد نقاش، یوهان ویکتور لین و ماتیلدا پونتیلا بود. او ضمن تحصیل در مدرسه دولتی، تابستانها در خانه مادرش در هائوهو چوپانی میکرد؛ این تجربیات بعدها در کتاب «روستای مردمان خوب» به کار گرفته شد. او از ۱۵ سالگی شروع به نوشتن شعر و داستان کوتاه کرد و اشعارش برای اولین بار در سال ۱۹۲۶ در مجلهای به نام جوتوتوپا منتشر شد . او در سال ۱۹۲۸ به عضویت (اتحادیه نیروهای جوان)، یک سازمان ادبی غیرانتفاعی، درآمد.
لارنی پس از مدرسه دولتی، به عنوان دستیار باغبان مشغول به کار شد و در یک مدرسه تعاونی تحصیل کرد. در سالهای ۱۹۳۷ تا ۱۹۵۱، او سردبیر مجله Elanto ، مجلهای که توسط شرکت تعاونی مترقی Elanto مستقر در هلسینکی منتشر میشد، بود. او در سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۴۹ و ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ در ایالات متحده زندگی کرد و به عنوان روزنامهنگار کار کرد. پس از بازگشت به فنلاند، از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۶۵ به عنوان سردبیر مجله و از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۵۹ به عنوان رئیس دپارتمان کنفدراسیون مرکزی تعاونیهای مصرفکننده مشغول به کار شد. او در گورستان مالمی به خاک سپرده شده است.
جوایز: آثار او به ۲۰ زبان مختلف ترجمه شدهاند و در سال ۱۹۶۶ مدال «پرو فنلاندیا» به او اهدا شد.
برخی آثار: کوئیلو، هیولای وحشی، کاهدن مایلما، لالون میکا، مالتاماتون به او، آیدین کادت، لاهِلا سینتییا، موستا ونوس، چهارمین مهره، یا فقدانی با وجود خودش
با لارنی بخند و ...
@daricheh93
http://Dariche93.ir
👍1
Tabuti dar moameleh - bookhapdf.pdf
175.1 KB
#دریچه_داستان
#داستان_کوتاه
#تابوتی_در_معامله
نویسنده
#مارتی_لارنی
مترجم ___
تعداد صفحات ۵
@daricheh93
http://Dariche93.ir
#داستان_کوتاه
#تابوتی_در_معامله
نویسنده
#مارتی_لارنی
مترجم ___
تعداد صفحات ۵
@daricheh93
http://Dariche93.ir
👍2
°❀°🌸°❀°
#دریچه_سینما
نام فیلم: حیوانات خطرناک
نام کارگردان: شان بیرن
محصول کشور: امریکا و استرالیا
درجه نمایش: R بزرگسال
درصد پسندیده شدن: ۵۰ ٪
سال انتشار: ۲۰۲۵
موضوع: ترسناک
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°🌸°❀°
#دریچه_سینما
نام فیلم: حیوانات خطرناک
نام کارگردان: شان بیرن
محصول کشور: امریکا و استرالیا
درجه نمایش: R بزرگسال
درصد پسندیده شدن: ۵۰ ٪
سال انتشار: ۲۰۲۵
موضوع: ترسناک
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°🌸°❀°
❤4
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
وقتی آدمها شما را ترک میکنند، مانعشان نشوید. شما با کسانی که رهایتان میکنند، آیندهای ندارید.
#رومن_گاری
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
وقتی آدمها شما را ترک میکنند، مانعشان نشوید. شما با کسانی که رهایتان میکنند، آیندهای ندارید.
#رومن_گاری
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
❤8👍1👌1
#اخبار_دریچه
📕 در نشست اعضای انجمن دریچه که در روز دوشنبه برگزار شد، داستانی از داستان های اعضای انجمن، نقد و بررسی شد.
🖌"شناسنامه" نویسنده: مرضیه کریمیان
در این دوشنبه داستانی، داستان "شناسنامه" اثر خانم کریمیان نقد شد. این داستان مورد توجه اکثر منتقدین جلسه قرار گرفت.
سوژه این داستان جذاب، تازه و بکر است.
داستان شروع خوبی دارد و روایتی است زیبا و پر حس و اتفاقات در زابل پیش آمده است. جایی که هوا گرم و داغ و پر گرد و خاک است...
زاویه ی دید داستان اول شخص است و انتخاب خوبی است، این نوع روایت میتواند حس همذاتپنداری عمیقتری بین خواننده وکارکتر اصلی ایجاد می کند و خواننده با تجربیات و احساسات شخصیت آشنا می شود.
اسم داستان ، هوشیارانه ، انتخاب شده و اشاره می کند به نادیده گرفتن هویت افراد، به نیازها و به حقوق یک زن جوان؛ چگونه ممکن است زنی از داشتن جگر گوشه اش و حتی هویتش منع شود؟
داستان فضا پردازی زیبایی دارد و توصیفات آن دلنشین است و بدل می نشیند.
نویسنده با توانمندی، برشی از زندگی یک زن جوان را به تصویر کشیده است، زنی که با درد دست و پنجه نرم می کند. نویسنده از دریای هیرمند و هامون سخن گفته و تصویر پردازی های زیبایی را برای خواننده شکل داده است.
داستان انسجام خوبی دارد و کلیت داستان خوب است.
پایان بندی داستان، هدفمند، پر امید، با جذابیت ویژه است و حس خوبی به خواننده می دهد.
📕 انجمن ادبیات داستانی دریچه برای این نویسنده گرامی، آرزوی موفقیت روز افزون دارد.
@daricheh93
Dariche93.ir
📕 در نشست اعضای انجمن دریچه که در روز دوشنبه برگزار شد، داستانی از داستان های اعضای انجمن، نقد و بررسی شد.
🖌"شناسنامه" نویسنده: مرضیه کریمیان
در این دوشنبه داستانی، داستان "شناسنامه" اثر خانم کریمیان نقد شد. این داستان مورد توجه اکثر منتقدین جلسه قرار گرفت.
سوژه این داستان جذاب، تازه و بکر است.
داستان شروع خوبی دارد و روایتی است زیبا و پر حس و اتفاقات در زابل پیش آمده است. جایی که هوا گرم و داغ و پر گرد و خاک است...
زاویه ی دید داستان اول شخص است و انتخاب خوبی است، این نوع روایت میتواند حس همذاتپنداری عمیقتری بین خواننده وکارکتر اصلی ایجاد می کند و خواننده با تجربیات و احساسات شخصیت آشنا می شود.
اسم داستان ، هوشیارانه ، انتخاب شده و اشاره می کند به نادیده گرفتن هویت افراد، به نیازها و به حقوق یک زن جوان؛ چگونه ممکن است زنی از داشتن جگر گوشه اش و حتی هویتش منع شود؟
داستان فضا پردازی زیبایی دارد و توصیفات آن دلنشین است و بدل می نشیند.
نویسنده با توانمندی، برشی از زندگی یک زن جوان را به تصویر کشیده است، زنی که با درد دست و پنجه نرم می کند. نویسنده از دریای هیرمند و هامون سخن گفته و تصویر پردازی های زیبایی را برای خواننده شکل داده است.
داستان انسجام خوبی دارد و کلیت داستان خوب است.
پایان بندی داستان، هدفمند، پر امید، با جذابیت ویژه است و حس خوبی به خواننده می دهد.
📕 انجمن ادبیات داستانی دریچه برای این نویسنده گرامی، آرزوی موفقیت روز افزون دارد.
@daricheh93
Dariche93.ir
❤3
#پاراگراف_دریچه
چطور میتوانست رفتن مادرش را نگاه کند و دلش نلرزد؟! البته او رفتن مادرهای زیادی را در این خانه دیده ،دلش را دارد.
چهره اش تداعی آن روز را می کرد آن وقتی که مادر و پدرم خود را به من رساندند و گفتند: بگو پدر و مادرم مرده اند و من تنها فرزند آنها بودم. هوا سرد بود و من به حیاط بی آب و علف پاسگاه نگاه می کردم. رئیس پاسگاه ما را به مقامات بالاتر ارجاع داد و ما از این اتاق به اتاق دیگر میرفتیم و پدرم به آنها میگفت: از دختران اقوام هست کسی را جز ما ندارد. به واسطه پدرم و با سند مغازه من را آزاد کردند.
هنوز به خودم نیامده بودم که داییم به خانه آمد و گفت: مجید گفته طلاق میگیریم. آنقدر جیغ کشیدم و موهایم را کَندم که بی حال روی زمین افتادم و چند روز بعد شناسنامه ام باطل شد.
مدارک تحصیلی و لیسانس و هر آنچه برایش تلاش کرده بودم باطل شد. و فرزند شیر خواره م را به زور از من جدا کردند. وطنی بودم که فرزندی برای خود نداشت ؛ پر از آرزو ،عشق ،امید و ریشه …
#شناسنامه
#مرضیه_کریمیان✍
@daricheh93
Dariche93.ir
چطور میتوانست رفتن مادرش را نگاه کند و دلش نلرزد؟! البته او رفتن مادرهای زیادی را در این خانه دیده ،دلش را دارد.
چهره اش تداعی آن روز را می کرد آن وقتی که مادر و پدرم خود را به من رساندند و گفتند: بگو پدر و مادرم مرده اند و من تنها فرزند آنها بودم. هوا سرد بود و من به حیاط بی آب و علف پاسگاه نگاه می کردم. رئیس پاسگاه ما را به مقامات بالاتر ارجاع داد و ما از این اتاق به اتاق دیگر میرفتیم و پدرم به آنها میگفت: از دختران اقوام هست کسی را جز ما ندارد. به واسطه پدرم و با سند مغازه من را آزاد کردند.
هنوز به خودم نیامده بودم که داییم به خانه آمد و گفت: مجید گفته طلاق میگیریم. آنقدر جیغ کشیدم و موهایم را کَندم که بی حال روی زمین افتادم و چند روز بعد شناسنامه ام باطل شد.
مدارک تحصیلی و لیسانس و هر آنچه برایش تلاش کرده بودم باطل شد. و فرزند شیر خواره م را به زور از من جدا کردند. وطنی بودم که فرزندی برای خود نداشت ؛ پر از آرزو ،عشق ،امید و ریشه …
#شناسنامه
#مرضیه_کریمیان✍
@daricheh93
Dariche93.ir
❤3
Forwarded from Marzi Ganji
#اخباردریچه
معرفی نامزد ایرانی جایزه «من میخوانم»
علیاصغر سیدآبادی از سوی شورای کتاب کودک به عنوان نامزد جایزه جهانی IREAD (من میخوانم) ۲۰۲۶ معرفی شد.
به گزارش ایسنا، شورای کتاب کودک پس از اعلام فراخوان و طی مراحل داوری و بررسی در گروه جوایز ترویج برای بار دوم «علیاصغر سیدآبادی» را برای دریافت جایزه IREAD (من میخوانم) معرفی کرد.
بنیاد «شن ژن» در چین و دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (IBBY)، اخیرا جایزهای به نام IREAD (من میخوانم) را برای مروجان برجسته کتابخوانی بنیان نهادهاند که به منظور تشویق و ایجاد تعهد پایدار در قبال ترویج کتابخوانی و با امید ترویج کتابخوانی برای مردم کره زمین به فعالان این عرصه اهدا میشود. این جایزه مشوق افرادی است که حداقل سه سال، با نوآوری و خلاقیت، درزمینه خواندن و شیوههای مختلف آن، با کودکان و نوجوانان فعالیت کرده باشند و فعالیتشان تداوم داشته باشد. نامزدهای این جایزه را در ایران شورای کتاب کودک-شاخه ملی دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (IBBY) - تعیین و معرفی میکند.
@daricheh93
dariche93.ir
معرفی نامزد ایرانی جایزه «من میخوانم»
علیاصغر سیدآبادی از سوی شورای کتاب کودک به عنوان نامزد جایزه جهانی IREAD (من میخوانم) ۲۰۲۶ معرفی شد.
به گزارش ایسنا، شورای کتاب کودک پس از اعلام فراخوان و طی مراحل داوری و بررسی در گروه جوایز ترویج برای بار دوم «علیاصغر سیدآبادی» را برای دریافت جایزه IREAD (من میخوانم) معرفی کرد.
بنیاد «شن ژن» در چین و دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (IBBY)، اخیرا جایزهای به نام IREAD (من میخوانم) را برای مروجان برجسته کتابخوانی بنیان نهادهاند که به منظور تشویق و ایجاد تعهد پایدار در قبال ترویج کتابخوانی و با امید ترویج کتابخوانی برای مردم کره زمین به فعالان این عرصه اهدا میشود. این جایزه مشوق افرادی است که حداقل سه سال، با نوآوری و خلاقیت، درزمینه خواندن و شیوههای مختلف آن، با کودکان و نوجوانان فعالیت کرده باشند و فعالیتشان تداوم داشته باشد. نامزدهای این جایزه را در ایران شورای کتاب کودک-شاخه ملی دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان (IBBY) - تعیین و معرفی میکند.
@daricheh93
dariche93.ir
Forwarded from Marzi Ganji
#اخباردریچه
لیزا تاتل بار دیگر نشان میدهد که چرا بسیاری او را «یکی از خطرناکترین نویسندگان آرام زمانه ما» میدانند؛ نویسندهای که بدون فریاد، شما را به دنیایی میبرد که پس از بستن کتاب، هنوز در آن قدم میزنید.
لیلا عبداللهی، مترجم و منتقد در نگاهی به «مرگ من» اثر لیزا تاتل نوشته است: لیزا تاتل، نویسندهای که نیل گیمن او را «بهطرزی آرام و بیهیاهو، بهترین نویسنده امروز در خلق داستانهای ناآرامکننده» مینامد، در رمان کوتاهش «مرگ من» بار دیگر نشان میدهد چرا چنین اعتباری دارد. او «با نثری بهظاهر معقول و بیخطر»، به قول گیمن، ما را به دل تاریکی میبرد و کاری میکند که «به واقعیت شک کنیم»، بیآنکه متوجه شویم چه زمانی از مرزهای آشنای ادبیات عبور کردهایم. این رمان با ترجمه آرش افراسیابی از سوی نشر بیدگل منتشر شده است.
لیزا تاتل، نویسندهای است که در سکوت و به دور از هیاهوی رسانهای، جایگاهی منحصربهفرد در ادبیات فانتزی، وحشت و داستانهای غیرمعمول یافته است. او که در تگزاس متولد شد و از دهه ۱۹۸۰ در بریتانیا زندگی میکند، با نخستین رمان خود، «ویندهیون» که با همکاری جُرج. آر.آر. مارتین خالق «بازی تاجوتخت» نوشته شد، بهسرعت توجه جامعه ادبی را به خود جلب کرد. پس از آن، بیش از یک دوجین رمان و صدها داستان کوتاه منتشر کرد که بسیاری از آنها جوایز معتبر ادبی دریافت کردند. مجموعههایی مانند «آشیانی برای کابوسها» و «ساعتهای مرده شب» نمونههای شاخصی از مهارت او در خلق فضایی هستند که در عین عادیبودن، هراسانگیز و نامطمئن بهنظر میرسند. تاتل همچنین کتاب مرجع «دانشنامه فمینیسم» را نوشته و سالهاست که نقدهای ماهانه ادبیات علمی–تخیلی را برای روزنامه «گاردین» مینویسد. اکنون در اسکاتلند زندگی میکند و آثار اخیرش، مانند «مرگ من» (ابتدا در 2003 منتشر شد، اما در 2023 توسط نیویورکریویو بوک بازنشر شد) نشان میدهد که هنوز همان حساسیت و عمق فکری گذشته را حفظ کرده است.
رمان کوتاه «مرگ من» نمونه برجستهای از ترکیب ادبیات گوتیک با رویکردی فمینیستی است. داستان با زنی بینام آغاز میشود که پس از مرگ ناگهانی همسرش، دچار نوعی انزوا و رکود خلاقانه شده و در خانهای دورافتاده در ساحل غربی اسکاتلند زندگی میکند. او در سفری به ادینبورو و بازدید از گالری ملی، بهطور تصادفی با تابلویی به نام «سیرسه» اثر نقاشی خیالی به نام «دبلیو. ای. لوگان» (1928) مواجه میشود؛ تصویری که چهرهای آشنا و عجیب دارد و احساسات پیچیدهای را در او برمیانگیزد. پشت این اثر داستانی نهفته است: مدل تابلو، «هلن الیزابت رالستون»، پس از رابطهای پرتنش با لوگان، از پنجره سقوط کرده و هرگز بهطور کامل بهبود نیافته است. بعدها، لوگان بهطور مرموزی نابینا میشود و رالستون به پاریس میگریزد و تبدیل به نویسندهای مشهور میشود؛ نویسندهای که یکی از آثارش الهامبخش راوی داستان ما بوده است.
isna.ir/xdTTpk
@daricheh93
dariche93.ir
لیزا تاتل بار دیگر نشان میدهد که چرا بسیاری او را «یکی از خطرناکترین نویسندگان آرام زمانه ما» میدانند؛ نویسندهای که بدون فریاد، شما را به دنیایی میبرد که پس از بستن کتاب، هنوز در آن قدم میزنید.
لیلا عبداللهی، مترجم و منتقد در نگاهی به «مرگ من» اثر لیزا تاتل نوشته است: لیزا تاتل، نویسندهای که نیل گیمن او را «بهطرزی آرام و بیهیاهو، بهترین نویسنده امروز در خلق داستانهای ناآرامکننده» مینامد، در رمان کوتاهش «مرگ من» بار دیگر نشان میدهد چرا چنین اعتباری دارد. او «با نثری بهظاهر معقول و بیخطر»، به قول گیمن، ما را به دل تاریکی میبرد و کاری میکند که «به واقعیت شک کنیم»، بیآنکه متوجه شویم چه زمانی از مرزهای آشنای ادبیات عبور کردهایم. این رمان با ترجمه آرش افراسیابی از سوی نشر بیدگل منتشر شده است.
لیزا تاتل، نویسندهای است که در سکوت و به دور از هیاهوی رسانهای، جایگاهی منحصربهفرد در ادبیات فانتزی، وحشت و داستانهای غیرمعمول یافته است. او که در تگزاس متولد شد و از دهه ۱۹۸۰ در بریتانیا زندگی میکند، با نخستین رمان خود، «ویندهیون» که با همکاری جُرج. آر.آر. مارتین خالق «بازی تاجوتخت» نوشته شد، بهسرعت توجه جامعه ادبی را به خود جلب کرد. پس از آن، بیش از یک دوجین رمان و صدها داستان کوتاه منتشر کرد که بسیاری از آنها جوایز معتبر ادبی دریافت کردند. مجموعههایی مانند «آشیانی برای کابوسها» و «ساعتهای مرده شب» نمونههای شاخصی از مهارت او در خلق فضایی هستند که در عین عادیبودن، هراسانگیز و نامطمئن بهنظر میرسند. تاتل همچنین کتاب مرجع «دانشنامه فمینیسم» را نوشته و سالهاست که نقدهای ماهانه ادبیات علمی–تخیلی را برای روزنامه «گاردین» مینویسد. اکنون در اسکاتلند زندگی میکند و آثار اخیرش، مانند «مرگ من» (ابتدا در 2003 منتشر شد، اما در 2023 توسط نیویورکریویو بوک بازنشر شد) نشان میدهد که هنوز همان حساسیت و عمق فکری گذشته را حفظ کرده است.
رمان کوتاه «مرگ من» نمونه برجستهای از ترکیب ادبیات گوتیک با رویکردی فمینیستی است. داستان با زنی بینام آغاز میشود که پس از مرگ ناگهانی همسرش، دچار نوعی انزوا و رکود خلاقانه شده و در خانهای دورافتاده در ساحل غربی اسکاتلند زندگی میکند. او در سفری به ادینبورو و بازدید از گالری ملی، بهطور تصادفی با تابلویی به نام «سیرسه» اثر نقاشی خیالی به نام «دبلیو. ای. لوگان» (1928) مواجه میشود؛ تصویری که چهرهای آشنا و عجیب دارد و احساسات پیچیدهای را در او برمیانگیزد. پشت این اثر داستانی نهفته است: مدل تابلو، «هلن الیزابت رالستون»، پس از رابطهای پرتنش با لوگان، از پنجره سقوط کرده و هرگز بهطور کامل بهبود نیافته است. بعدها، لوگان بهطور مرموزی نابینا میشود و رالستون به پاریس میگریزد و تبدیل به نویسندهای مشهور میشود؛ نویسندهای که یکی از آثارش الهامبخش راوی داستان ما بوده است.
isna.ir/xdTTpk
@daricheh93
dariche93.ir
Forwarded from Marzi Ganji
#اخباردریچه
کتاب «درۀ دراز» نوشته جان اشتاینبک با ترجمه اسدالله امرایی و از سوی نشر افق منتشر شد.
«درۀ دراز» مجموعهای از یازده داستان کوتاه از جان اشتاینبک، نویسندۀ بزرگ امریکایی و برندۀ نوبل ادبیات است. مجموعۀ داستانهای کوتاه جان اشتاینبک در ابتدا در روزنامهها و بهصورت جداگانه منتشر شدند و در سال ۱۹۳۸ در نشر پنگوئن، در یک کتاب، بهچاپ رسیدند. محل وقوع همۀ این داستانها در سالیناس ولی، محل تولد اشتاینبک، رخ میدهند. اشتاینبک در «درۀ دراز» آثار رکود بزرگ اقتصادی آمریکا و فرهنگ متعصبانۀ درۀ سالیناس بر سبک زندگی مردم را نشان میدهد.
این کتاب تازه شامل داستانهایی با عنوان گلهای داوودی، بلدرچین سفید، گریز، مار، صبحانه، یورش، قوزبند، خودسر، جانی بیر، قتل و سنت کیتی پاکدامن است. این اثر در ۱۹۲ صفحه و قیمت ۲۹۵,۰۰۰ تومان در نشر افق منتشر شده است.
جان اشتاینبک از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم امریکا بود و با برنده شدن جایزۀ نوبل و پولیتزر جایگاه خود را در میان برترین نویسندگان تاریخ ادبیات تثبیت کرد. او نویسندۀ آثار مهم و اثرگذاری همچون «خوشههای خشم»، «موشها و آدمها» و «شرق بهشت» است. این نویسنده در نوشتههای خود مسائل اجتماعی زمانه را به نمایش درمیآورد و معمولاً با زبان طنزآمیز داستانی روان و قابل درک برای مخاطبان را روایت میکند. او تلاش میکرد دردهای بشری و رنج و غم زندگی انسانها را بازتاب دهد.
@daricheh93
dariche93.ir
کتاب «درۀ دراز» نوشته جان اشتاینبک با ترجمه اسدالله امرایی و از سوی نشر افق منتشر شد.
«درۀ دراز» مجموعهای از یازده داستان کوتاه از جان اشتاینبک، نویسندۀ بزرگ امریکایی و برندۀ نوبل ادبیات است. مجموعۀ داستانهای کوتاه جان اشتاینبک در ابتدا در روزنامهها و بهصورت جداگانه منتشر شدند و در سال ۱۹۳۸ در نشر پنگوئن، در یک کتاب، بهچاپ رسیدند. محل وقوع همۀ این داستانها در سالیناس ولی، محل تولد اشتاینبک، رخ میدهند. اشتاینبک در «درۀ دراز» آثار رکود بزرگ اقتصادی آمریکا و فرهنگ متعصبانۀ درۀ سالیناس بر سبک زندگی مردم را نشان میدهد.
این کتاب تازه شامل داستانهایی با عنوان گلهای داوودی، بلدرچین سفید، گریز، مار، صبحانه، یورش، قوزبند، خودسر، جانی بیر، قتل و سنت کیتی پاکدامن است. این اثر در ۱۹۲ صفحه و قیمت ۲۹۵,۰۰۰ تومان در نشر افق منتشر شده است.
جان اشتاینبک از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم امریکا بود و با برنده شدن جایزۀ نوبل و پولیتزر جایگاه خود را در میان برترین نویسندگان تاریخ ادبیات تثبیت کرد. او نویسندۀ آثار مهم و اثرگذاری همچون «خوشههای خشم»، «موشها و آدمها» و «شرق بهشت» است. این نویسنده در نوشتههای خود مسائل اجتماعی زمانه را به نمایش درمیآورد و معمولاً با زبان طنزآمیز داستانی روان و قابل درک برای مخاطبان را روایت میکند. او تلاش میکرد دردهای بشری و رنج و غم زندگی انسانها را بازتاب دهد.
@daricheh93
dariche93.ir
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
از یک جایی به بعد، سختترین کار جهان، باور کردن آدمهاست!
#دبی_فورد
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
از یک جایی به بعد، سختترین کار جهان، باور کردن آدمهاست!
#دبی_فورد
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
❤6👍1😢1💔1
#پاراگراف_طلایی
تو فقط قدم اول رو بردار...
کائنات خودش راه رو نشونت میده.
#کائنات_هوای_شما_را_دارد📕
#گابریل_برن_استین✍
@daricheh93
Dariche93.ir
تو فقط قدم اول رو بردار...
کائنات خودش راه رو نشونت میده.
#کائنات_هوای_شما_را_دارد📕
#گابریل_برن_استین✍
@daricheh93
Dariche93.ir
❤2👍1👎1🤔1
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
شجاعت یعنی ادامه دادن، حتی وقتی از درون میترسی!
#وینستون_چرچیل
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
شجاعت یعنی ادامه دادن، حتی وقتی از درون میترسی!
#وینستون_چرچیل
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
❤4👍1
انجمن ادبیات داستانی دریچه
#داستان_کوتاه فراخوان جشنواره داستان کوتاه «دریچه» منتشر شد @daricheh93 dariche93.ir
فراخوان جشنواره داستان کوتاه «دریچه»
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
عشق، لبخند خداست میان این همه جنگ…
#ویلیام_شکسپیر
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
🌸°❀°
°❀°
#دریچه_بزرگان
عشق، لبخند خداست میان این همه جنگ…
#ویلیام_شکسپیر
@daricheh93
http://Dariche93.ir
°❀°
🌸°❀°
°❀°🌸°❀°
❤9