لذتِ دنیارو کسی بُرد که
هم بخشید هم پوشید هم خورد
هر کس که کیسهاش محکم گره خورد
خودش مُرد و ثروتش را دیگری برد.
@Bohlloolhakim
هم بخشید هم پوشید هم خورد
هر کس که کیسهاش محکم گره خورد
خودش مُرد و ثروتش را دیگری برد.
@Bohlloolhakim
🥰16👏11❤6💯2
جوانی به حکیمی گفت: «وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلیها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه زنها از همسرم بهتراند.»
حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه اینها تلختر و ناگوارتر چیست؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگهای ولگرد محله شما از آنها زیباترند.»
جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی میگویی؟»
حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمعکار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.»
حکیم گفت: «آیا دوست داری بدانی از همه اینها تلختر و ناگوارتر چیست؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «اگر با تمام زنهای دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگهای ولگرد محله شما از آنها زیباترند.»
جوان با تعجب پرسید: «چرا چنین سخنی میگویی؟»
حکیم گفت: «چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمعکار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاک گور چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟»
جوان گفت: «آری.»
حکیم گفت: «مراقب چشمانت باش.»
👏16❤10👍9
دنیـــا
یک منــزل اجـاره ای بیـش نیست،
هر چقدر هم
از آن لذت ببـری
باز هم باید آنرا برای ڪسی دیگه رهایش ڪنی
و آخـــــرت
منــزلی است ڪه
خودت مالڪ آن هستی،
هر چقدر هم
براے رسیدن به آن دیر شود، ولی هرگز از آن خارج نخواهی شد..
پــس
خانـه ای ڪه
خـودت مالڪش هستی را با
خانه اجاره ای
و موقت عـوض نکن
یک منــزل اجـاره ای بیـش نیست،
هر چقدر هم
از آن لذت ببـری
باز هم باید آنرا برای ڪسی دیگه رهایش ڪنی
و آخـــــرت
منــزلی است ڪه
خودت مالڪ آن هستی،
هر چقدر هم
براے رسیدن به آن دیر شود، ولی هرگز از آن خارج نخواهی شد..
پــس
خانـه ای ڪه
خـودت مالڪش هستی را با
خانه اجاره ای
و موقت عـوض نکن
🥰14❤9🕊5🔥1
سکوت در اثر بستن دهان نیست؛
در اثر باز کردن فکر است،
هر چه فکر بازتر، سکوت بیشتر،
هر چه فکر بسته تر، دهان بازتر!
در اثر باز کردن فکر است،
هر چه فکر بازتر، سکوت بیشتر،
هر چه فکر بسته تر، دهان بازتر!
👏24❤8
Forwarded from عبدالجمیل جابر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
توزیع قسمتی از کمکهای شما اهل خیر به اهل عزیز مان در غزه | دور دهم ٢
غزه امروز در خون و آتش است و روزانه چندین نفر از گرسنگی شهید میشوند؛ کمک مالی ما به آنها، در حقیقت کمک به خود ماست؛ زیرا این ما هستیم که با انفاق، از زیر بار مسئولیت ایمانی و وجدانی رها میشویم. و اگر دستگیر شان نباشیم، یقینا در پیشگاه الله مورد بازخواست قرار میگیریم.
الله متعال میفرماید:
وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنفُسِكُمْ ۚ (بقره،272)
و هر مالى كه انفاق مى كنيد، به سود خودتان است.
در دور یازدهم نیز عزیزان تان در غزه را تنها نگذارید.
این کلیپ را تا حد توان نشر کنید.
جهت هماهنگی فرستادن کمکهای مالی از افغانستان به غزه:
@Jaber_muslim1
@Dawoodshah_Omar
+93799741015
غزه امروز در خون و آتش است و روزانه چندین نفر از گرسنگی شهید میشوند؛ کمک مالی ما به آنها، در حقیقت کمک به خود ماست؛ زیرا این ما هستیم که با انفاق، از زیر بار مسئولیت ایمانی و وجدانی رها میشویم. و اگر دستگیر شان نباشیم، یقینا در پیشگاه الله مورد بازخواست قرار میگیریم.
الله متعال میفرماید:
وَمَا تُنفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنفُسِكُمْ ۚ (بقره،272)
و هر مالى كه انفاق مى كنيد، به سود خودتان است.
در دور یازدهم نیز عزیزان تان در غزه را تنها نگذارید.
این کلیپ را تا حد توان نشر کنید.
جهت هماهنگی فرستادن کمکهای مالی از افغانستان به غزه:
@Jaber_muslim1
@Dawoodshah_Omar
+93799741015
❤7
گران قيمت ترين تخت و خواب جهان کدام است؟
آری بستر بیماریست
شما مي توانيد کسی را استخدام کنید که به جای شما ماشینتان را براند، يا برای شماپول در بیاورد.یا کارهای خانه را انجام دهد
اما نمیتوانید کسی را استخدام کنید تا رنج بیماری را به جای شما تحمل کند.
مادیات را میتوان به دست آورد.
اما یک چیز هست که اگر از دست برود ديگر نمیتوان آن را بدست آورد و آن سلامتی است
پیری میگفت عمری من و سلامتی دنبال پول بودیم
ولی الان من و پول دنبال سلامتی هستیم
بوعلی سینا چه زیبا میگوید که
سلامتی تاجی زرین است بر سر انسانهای سالم که فقط افراد بیمار آن را می بینند
آری بستر بیماریست
شما مي توانيد کسی را استخدام کنید که به جای شما ماشینتان را براند، يا برای شماپول در بیاورد.یا کارهای خانه را انجام دهد
اما نمیتوانید کسی را استخدام کنید تا رنج بیماری را به جای شما تحمل کند.
مادیات را میتوان به دست آورد.
اما یک چیز هست که اگر از دست برود ديگر نمیتوان آن را بدست آورد و آن سلامتی است
پیری میگفت عمری من و سلامتی دنبال پول بودیم
ولی الان من و پول دنبال سلامتی هستیم
بوعلی سینا چه زیبا میگوید که
سلامتی تاجی زرین است بر سر انسانهای سالم که فقط افراد بیمار آن را می بینند
❤21
از حکیمی پرسیده شد:
در بنی آدم چقدر عیب می بینی؟
گفت:
عیب های بنی آدم بیشتر از آن است که شمرده شود.
اما خصلتی وجود دارد که اگر آن رعایت شود،همه ی عیوب آدم پوشیده می شود؛
و آن "حفظ زبان" است!
در بنی آدم چقدر عیب می بینی؟
گفت:
عیب های بنی آدم بیشتر از آن است که شمرده شود.
اما خصلتی وجود دارد که اگر آن رعایت شود،همه ی عیوب آدم پوشیده می شود؛
و آن "حفظ زبان" است!
👍18🥰3❤2
نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده می کرد. یک روز، او با صاحبکار خود موضوع را در میان گذاشت.
صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند.
صاحب کار از او خواست تا به عنوان آخرین کار، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.
نجار در حالت رودربایستی پذیرفت.
برای همین به سرعت و بی دقتی، به ساختن خانه مشغول شد و کار را تمام کرد.
او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد. صاحب کار، برای دریافت کلید این آخرین کار، به آن جا آمد.
صاحب گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سال های همکاری!
نجار، شوکه شد و بسیار شرمنده شد.
این داستان ماست. ما زندگیمان را می سازیم. هر روز می گذرد. گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که می سازیم نداریم، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه می فهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم
صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند.
صاحب کار از او خواست تا به عنوان آخرین کار، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.
نجار در حالت رودربایستی پذیرفت.
برای همین به سرعت و بی دقتی، به ساختن خانه مشغول شد و کار را تمام کرد.
او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد. صاحب کار، برای دریافت کلید این آخرین کار، به آن جا آمد.
صاحب گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سال های همکاری!
نجار، شوکه شد و بسیار شرمنده شد.
این داستان ماست. ما زندگیمان را می سازیم. هر روز می گذرد. گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که می سازیم نداریم، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه می فهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم
👍20❤6
پادشاهی موقع سرکشی از کشور خود از روستایی عبور میکرد، مردم برای دیدن اوشتافتند، اما مردی فقیر که به کار خود مشغول بود به وی اعتنایی نکرد، پادشاه از برخورد وی متعجب شده و دلیلش را از مرد فقیر پرسید. مرد گفت:"چند مدت پیش پادشاهی مثل شما از اینجا گذشتند، مردم به دیدار وی شتافتند، مرگ وی را فرا گرفت او را درهمین نزدیکی به خاک سپردند، همزمان مرد فقیری نیز فوت کردند، و قبر آنها نزدیک همدیگر بود، چند مدت بعد سیلاب قبرستان را فرا گرفت، طوری که استخوانهای آنان از هم قابل تشخیص نبود، از آن موقع یاد گرفته ام که فرقی بین پادشاه و فقیر نیست، زمانی که منزلگه آخر یکی است."
👏12❤8
در بيمارستان ها وقت شام و ناهار، غذاها خيلی متفاوت است!
به يک نفر سوپ، چلوكباب و دسر می دهند، به يک كسی فقط سوپ ميدهند، به يک نفر حتی سوپ هم نميدهند و می گويند كه فقط آب بخور،
به يک كسی ميگويند كه حتی آب هم نخور!
جالب است كه هيچ كدام از اين بيماران اعتراض ندارند.
زيرا آنها پذيرفته اند كه كسی كه اين تشخيص ها را داده است، طبيب است و آن كسی كه طبيب است حكيم است...
پس اگر خدا به يک كسی كم داده يا زياد داده، شما گله و شكوه نكنيد كه چرا به او بيشتر داده ای و به من كمتر...
اين كارها روی حساب و حكمت است...
همه ی اینها البته به شرطی درست هستند که ما تنبلی و سهل انگاری خودمان را به پای حکمت خداوند قرار ندهیم...!
به يک نفر سوپ، چلوكباب و دسر می دهند، به يک كسی فقط سوپ ميدهند، به يک نفر حتی سوپ هم نميدهند و می گويند كه فقط آب بخور،
به يک كسی ميگويند كه حتی آب هم نخور!
جالب است كه هيچ كدام از اين بيماران اعتراض ندارند.
زيرا آنها پذيرفته اند كه كسی كه اين تشخيص ها را داده است، طبيب است و آن كسی كه طبيب است حكيم است...
پس اگر خدا به يک كسی كم داده يا زياد داده، شما گله و شكوه نكنيد كه چرا به او بيشتر داده ای و به من كمتر...
اين كارها روی حساب و حكمت است...
همه ی اینها البته به شرطی درست هستند که ما تنبلی و سهل انگاری خودمان را به پای حکمت خداوند قرار ندهیم...!
❤32👍12
عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفس های آخرش را می کشید. کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه گندیدۀ آهو بودند. جغد دانا و پیری هم بالای شاخه درختی به آنها خیره شده بود.
کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی به خاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟ اگه بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند، حال و روزش را ببین، آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟
جغد خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند، از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد.
از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن
کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی به خاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟ اگه بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند، حال و روزش را ببین، آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟
جغد خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند، از گرسنگی خواهند مرد اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد.
از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن
👏21❤17
ظالمان از قلب مردم ، عشق را دزدیده اند
خنده را از لب گرفته ، گریه را بخشیده اند
گفته بودند ، خنده بر هر درد بی درمان دواست
این دوا از ما گرفته ، درد را بخشیده اند
آن چنان در غم گرفتاریم و از هم بی خبر
چون که رسم عاشقی را از جهان برچیده اند
در زمان ما محبت پیشه ای پرسود نیست
هر که شد کارش محبت دیگران خندیده اند
تکه ای از سنگ شد یک گوهر کمیاب و ناب
سنگ را قیمت نهاده ، جای دل بخشیده اند
@Bohlloolhakim
خنده را از لب گرفته ، گریه را بخشیده اند
گفته بودند ، خنده بر هر درد بی درمان دواست
این دوا از ما گرفته ، درد را بخشیده اند
آن چنان در غم گرفتاریم و از هم بی خبر
چون که رسم عاشقی را از جهان برچیده اند
در زمان ما محبت پیشه ای پرسود نیست
هر که شد کارش محبت دیگران خندیده اند
تکه ای از سنگ شد یک گوهر کمیاب و ناب
سنگ را قیمت نهاده ، جای دل بخشیده اند
@Bohlloolhakim
😢13❤11👍3
"ﻫﻴﭽﻮﻗﺖ" ﻭﺍﺭﺩ ﮔﺬﺷﺘﻪ
ﻫﻴﭻ آدمى ﻧﺸﻮ ﻭ ﺯﻳﺮ
ﻭ ﺭﻭﺵ نکن حتى "ﻋﺰﻳﺰﺗﺮﻳﻨﺖ"!
ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻫﻢ که ﺑﻴﻞ ﺑﺰنى
ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻳﻪ کرم ﺗﻮﺵ ﭘﻴﺪﺍ میکنی..
ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ کسی "ﺣﺴﺎﺩﺕ" نکن
ﺑﺨﺎﻃﺮ نعمتی که خدا به ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ...
زیرا ﺗﻮ "نمیدانی" ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ
ﭼﻪ چیزی ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ...
ﻭ "غمگین ﻣﺒﺎﺵ" ﻭقتی ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ
چیزی ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﺮﻓﺖ...
ﺯيرا ﺗﻮ نمى دانى ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ
ﭼﻪ چيزى ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﺁﻥ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ....
پس همیشه "شاکر ﺑﺎﺵ"...
@Bohlloolhakim
ﻫﻴﭻ آدمى ﻧﺸﻮ ﻭ ﺯﻳﺮ
ﻭ ﺭﻭﺵ نکن حتى "ﻋﺰﻳﺰﺗﺮﻳﻨﺖ"!
ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﺑﺎﻏﭽﻪ ﻫﻢ که ﺑﻴﻞ ﺑﺰنى
ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻳﻪ کرم ﺗﻮﺵ ﭘﻴﺪﺍ میکنی..
ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ کسی "ﺣﺴﺎﺩﺕ" نکن
ﺑﺨﺎﻃﺮ نعمتی که خدا به ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ...
زیرا ﺗﻮ "نمیدانی" ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ
ﭼﻪ چیزی ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ...
ﻭ "غمگین ﻣﺒﺎﺵ" ﻭقتی ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ
چیزی ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﺮﻓﺖ...
ﺯيرا ﺗﻮ نمى دانى ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ
ﭼﻪ چيزى ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﺁﻥ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ....
پس همیشه "شاکر ﺑﺎﺵ"...
@Bohlloolhakim
👏11❤6
قلب که سن و سال نمیشناسد
شکستنی است
هر جا و هر وقت که آزار ببیند
میشکند
کسی را با تحقیر داشته هایش ویران نکنید
شاید آنچه دارد
تمام دلخوشی زندگی اش باشد
هر چند که در نظر تو کم و ناچیز و بی ارزش باشد
و یادت باشد...
ملاک ارزش گذاری انسان ها
نه شغلشان است
نه مدرک تحصیلی شان
و نه ثروت و زیبایی شان
بلکه این قلبی پاک و اخلاق والایشان است
که به آنها ارزش میدهد
@Bohlloolhakim
شکستنی است
هر جا و هر وقت که آزار ببیند
میشکند
کسی را با تحقیر داشته هایش ویران نکنید
شاید آنچه دارد
تمام دلخوشی زندگی اش باشد
هر چند که در نظر تو کم و ناچیز و بی ارزش باشد
و یادت باشد...
ملاک ارزش گذاری انسان ها
نه شغلشان است
نه مدرک تحصیلی شان
و نه ثروت و زیبایی شان
بلکه این قلبی پاک و اخلاق والایشان است
که به آنها ارزش میدهد
@Bohlloolhakim
👏9❤5
*داستانک*
مرد جوانی که می خواست راه معنويت را طی کند به سراغ استادی رفت. استاد خردمند به او گفت:" تا يک سال به هر کسی که به تو حمله کند و دشنام دهد پولی بده."
تا دوازده ماه بعد هر کسی به جوان حمله می کرد جوان به او پولی می داد. آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گام بعد را بياموزد.استاد گفت:" به شهر برو و برايم غذا بخر. همين که مرد رفت استاد خود را به لباس يک گدا در آورد و از راه ميانبر کنار دروازه شهر رفت. وقتی مرد جوان رسيد، استاد شروع کرد به توهين کردن به او.
جوان به گدا گفت:" عالی است! يک سال مجبور بودم به هر کسی که به من توهين می کرد پول بدهم اما حالا می توانم مجانی فحش بشنوم ، بدون آنکه پشيزی خرج کنم. " استاد وقتی صحبت جوان را شنيد رو نشان داده و گفت:" برای گام بعدی آماده ای چون ياد گرفتی به روی مشکلات بخندی !"
@Bohlloolhakim
مرد جوانی که می خواست راه معنويت را طی کند به سراغ استادی رفت. استاد خردمند به او گفت:" تا يک سال به هر کسی که به تو حمله کند و دشنام دهد پولی بده."
تا دوازده ماه بعد هر کسی به جوان حمله می کرد جوان به او پولی می داد. آخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گام بعد را بياموزد.استاد گفت:" به شهر برو و برايم غذا بخر. همين که مرد رفت استاد خود را به لباس يک گدا در آورد و از راه ميانبر کنار دروازه شهر رفت. وقتی مرد جوان رسيد، استاد شروع کرد به توهين کردن به او.
جوان به گدا گفت:" عالی است! يک سال مجبور بودم به هر کسی که به من توهين می کرد پول بدهم اما حالا می توانم مجانی فحش بشنوم ، بدون آنکه پشيزی خرج کنم. " استاد وقتی صحبت جوان را شنيد رو نشان داده و گفت:" برای گام بعدی آماده ای چون ياد گرفتی به روی مشکلات بخندی !"
@Bohlloolhakim
❤18
*پندانه*
✍ گوزنی که به شاخهایش مغرور شد
🔹گوزنی بر لب آب چشمهای رفت تا آب بنوشد.
🔸عکس خود را در آب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد، غمگین شد اما شاخهای بلند و قشنگش را که دید، شادمان و مغرور شد.
🔹در همین حین چند شکارچی قصد او کردند.
🔸گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخهایش به شاخه درخت گیر کرد و نتوانست به تندی بگریزد.
🔹صیادان که همچنان به دنبالش بودند، سر رسیدند و او را گرفتند.
🔸گوزن چون گرفتار شد با خود گفت:
دریغ، پاهایم که از آنها ناخشنود بودم، نجاتم دادند اما شاخهایم که به زیبایی آنها میبالیدم، گرفتارم کردند.
*🔹چه بسا چیزهایی که از آنها ناشکر و گلهمندیم پله صعودمان باشند و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم، مایه سقوطمان باشند.*
@Bohlloolhakim
✍ گوزنی که به شاخهایش مغرور شد
🔹گوزنی بر لب آب چشمهای رفت تا آب بنوشد.
🔸عکس خود را در آب دید، پاهایش در نظرش باریک و اندکی کوتاه جلوه کرد، غمگین شد اما شاخهای بلند و قشنگش را که دید، شادمان و مغرور شد.
🔹در همین حین چند شکارچی قصد او کردند.
🔸گوزن به سوی مرغزار گریخت و چون چالاک میدوید، صیادان به او نرسیدند اما وقتی به جنگل رسید، شاخهایش به شاخه درخت گیر کرد و نتوانست به تندی بگریزد.
🔹صیادان که همچنان به دنبالش بودند، سر رسیدند و او را گرفتند.
🔸گوزن چون گرفتار شد با خود گفت:
دریغ، پاهایم که از آنها ناخشنود بودم، نجاتم دادند اما شاخهایم که به زیبایی آنها میبالیدم، گرفتارم کردند.
*🔹چه بسا چیزهایی که از آنها ناشکر و گلهمندیم پله صعودمان باشند و چیزهایی که در رابطه با آنها مغروریم، مایه سقوطمان باشند.*
@Bohlloolhakim
❤14👍3
دو چيز روح انسان را نوازش مي كند.
يكي صدا زدن خداست
و ديگري گوش سپردن به صداي او.
اولي در نيايش
و دومي در سكوت
يكي صدا زدن خداست
و ديگري گوش سپردن به صداي او.
اولي در نيايش
و دومي در سكوت
❤7👏4
یاد بگیر قید آدمارو بزنی ..!
همونجا که برات وقت نمیزارن ..!
همونجا که آخرین نفری
تو اولویت هاشون ..!
همون لحظه که یکی دیگه رو بهت ترجیح میدن ..!
همون وقت که عصبانیتشون رو
سرتو خالی میکنن ..!
یاد بگیر بگذری ازشون ..!
وقتی اونا میگذرن از رو احساساتت ..!
یاد بگیر بی خیال آدما بشی
وقتی تورو فقط آچار فرانسه میبینن ..!
دوست من یاد بگیر
خودتو ارزشمندتر از این حرفا ببینی ..!
@Bohlloolhakim
همونجا که برات وقت نمیزارن ..!
همونجا که آخرین نفری
تو اولویت هاشون ..!
همون لحظه که یکی دیگه رو بهت ترجیح میدن ..!
همون وقت که عصبانیتشون رو
سرتو خالی میکنن ..!
یاد بگیر بگذری ازشون ..!
وقتی اونا میگذرن از رو احساساتت ..!
یاد بگیر بی خیال آدما بشی
وقتی تورو فقط آچار فرانسه میبینن ..!
دوست من یاد بگیر
خودتو ارزشمندتر از این حرفا ببینی ..!
@Bohlloolhakim
❤12
Forwarded from انجمن ادبی نویسندگان بینش (Zahra)
اشتراک کننده(۹)
بانو ستایش نجیبی
جوانی و آیندهنگری!
جوانی از جمله گرانبهاترین دوران عُمر انسان است.
اگر از آن استفادهی درست و بهینه شود آیندهٔ دنیایمان را درخشان کرده و همچنین آیندهٔ آخرتمان را زیباتر و منورتر میسازد.
در دوران جوانی فرصتهای زیادی برای انسان عطا میگردد، از آن جمله:
فرصتی برای ساختن آیندهی روشن و بهتر؛
فرصتی برای کاشتن بذر و جوانه زدن؛
فرصتی برای نزدیکتر شدن به خداوند متعال؛
فرصتی برای خیر رساندن به خود و اطرافیان؛
فرصتی برای کسب علم، و به ثمر نشاندن آموختههای خویش؛
فرصتی برای تحمل کردن رنج و مشکلات، و خود را در برابر ناهنجاریهای زندگی صبور ساختن؛
فرصتی برای رسیدن به بهشت فردوس؛
فرصتی برای جمعآوری اعمال نیکو و افزودن به آن.
گر چه بعضیها میگویند جوانی و جاهلی، اما هر کس جوانیاش را به نیکوترین وجه بگذراند داناترین فرد بوده و برایش آیندهی نیکویی هم در دنیا و هم در آخرت رقم زده خواهد شد.
در جوانی باید سوخت، تا آیندهی را ساخت چون با نسوختن، آیندهی ساخته نمیشود.
جوانی در طول عُمر برای انسان یکبار داده میشود چه خوب که از این دوران ارزشمند به خوبی استفاده نماییم تا در دوران کهولت و کهنسالی پشیمان نشویم که ای کاش در جوانی چنین و چنان اعمال صالح انجام میدادم و از گناهان دوری میجستم و نامهی اعمالم را بارور مینمودم.
با گذراندن دوران جوانی به آراسته کردن خود به تقوا و دوری از گناهان و فسادها، در آینده برایمان حس ندامت و پشیمانی دست نخواهد داد چون به بهترین صورت آن دوران را گذراندهایم.
جوانی فرصتیست برای جوانهزدن، شکوفه کردن، تغییر کردن و خوب زیستن.
بانو ستایش نجیبی
جوانی و آیندهنگری!
جوانی از جمله گرانبهاترین دوران عُمر انسان است.
اگر از آن استفادهی درست و بهینه شود آیندهٔ دنیایمان را درخشان کرده و همچنین آیندهٔ آخرتمان را زیباتر و منورتر میسازد.
در دوران جوانی فرصتهای زیادی برای انسان عطا میگردد، از آن جمله:
فرصتی برای ساختن آیندهی روشن و بهتر؛
فرصتی برای کاشتن بذر و جوانه زدن؛
فرصتی برای نزدیکتر شدن به خداوند متعال؛
فرصتی برای خیر رساندن به خود و اطرافیان؛
فرصتی برای کسب علم، و به ثمر نشاندن آموختههای خویش؛
فرصتی برای تحمل کردن رنج و مشکلات، و خود را در برابر ناهنجاریهای زندگی صبور ساختن؛
فرصتی برای رسیدن به بهشت فردوس؛
فرصتی برای جمعآوری اعمال نیکو و افزودن به آن.
گر چه بعضیها میگویند جوانی و جاهلی، اما هر کس جوانیاش را به نیکوترین وجه بگذراند داناترین فرد بوده و برایش آیندهی نیکویی هم در دنیا و هم در آخرت رقم زده خواهد شد.
در جوانی باید سوخت، تا آیندهی را ساخت چون با نسوختن، آیندهی ساخته نمیشود.
جوانی در طول عُمر برای انسان یکبار داده میشود چه خوب که از این دوران ارزشمند به خوبی استفاده نماییم تا در دوران کهولت و کهنسالی پشیمان نشویم که ای کاش در جوانی چنین و چنان اعمال صالح انجام میدادم و از گناهان دوری میجستم و نامهی اعمالم را بارور مینمودم.
با گذراندن دوران جوانی به آراسته کردن خود به تقوا و دوری از گناهان و فسادها، در آینده برایمان حس ندامت و پشیمانی دست نخواهد داد چون به بهترین صورت آن دوران را گذراندهایم.
جوانی فرصتیست برای جوانهزدن، شکوفه کردن، تغییر کردن و خوب زیستن.
❤5