صبحِ
دولت می‌دمد
برخیز زین خوابِ گران

#محتشم_ڪاشانے

صبح یکشنبه تون
به زیبـایی دلای شما
پر از آرامش
رزق فراوون و خبرای خـوش
همیشه سالم و سرحال باشید.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  

خبر خوب پاییز توراهه...🍁🍂

سلام به صبح قشنگتون
امیدوارم یکشنبه‌تون
با کلی انرژی خوب شروع شه
دلتون پُر از شادی
و حس قشنگ خوشبختی باشه
مسیر زندگیتون پر از آرامش و لبخند
و لحظه‌هـاتـون پر از اتفاقای شیرین
صبحتون بخیرو خوشی
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
  

چقدر زیباست این تصویر!
بہ جاے اینڪہ سعے ڪنم «همیشه» بهترین ورژن خودم باشم، سعے می‌ڪنم همه‌ے ورژن‌هاے خودم باشم. شاد، غمگین، عصبانی...
فڪر می‌ڪنم بهترین خودم بودن، یعنے خود واقعیم رو زندگے ڪردن.

وقتے رابطہ سالمه،
بدن خودش می‌گہ امنی
نفس‌هات عمیق‌تر می‌شن
شڪمت ساڪت می‌شه
شب‌ها بی‌صدا خواب می‌ری
اخم پیشونیت باز می‌شه
قلبت فقط براے عشق می‌زنہ، نہ ترس
پوستت آروم می‌شہ، صدات محڪم‌تره،
نگاهت از قفل و فرار درمیاد
بدنت بالاخرہ یاد می‌گیرہ دوباره
«زندگے ڪنه»
نہ فقط
«زندہ بمونه»

ما سڪوت ڪردیم بلڪہ شرمسار شوند
اما وقیح تر شدند
حالا دیگر سڪوت ما از نجابت نیست.
از «بی‌اعتنایی» است.

در عمق آدم خوش‌قلبے بود. من هم خوش‌قلب بودم. اما زندگے مساله‌اش قلب نیست.

#سلین

حالا اگر من با این قابلمہ ادایی‌‌ها این شڪلے برخورد ڪردہ بودم، پودر شدہ بود...

هشت رنگ مختلف طلا ڪہ باید بشناسے

گاهے زخم‌هامون خودشونو توے شڪل رفتارمون پنهون می‌ڪنن…
طورے ڪہ سال‌ها فڪر می‌ڪنیم «این خصلت منه»
در حالے ڪہ فقط یہ راہ نجات براے ذهن زخمی‌مونه.
و خبر خوب اینہ ڪہ: تو اون زخم نیستے. می‌تونے آروم‌آروم شفا پیدا ڪنے

دلایل علمے گریہ هنگام دفاع از خود:
پاسخ "فریز": هنگام تشخیص تهدید و ناتوانے در جنگ یا فرار، بدن قفل شدہ، صدا خفہ شدہ و اشڪ جارے می‌شود.
تجربیات دردناڪ گذشتہ: اگر در گذشتہ صحبت ڪردن منجر بہ درگیرے، تحقیر یا طرد شدن شدہ باشد، مغز سڪوت و گریہ را امن‌تر تشخیص می‌دهد.
سرڪوب مزمن احساسات: سال‌ها سرڪوب احساسات با یڪ فشار عاطفے ڪوچڪ می‌تواند منجر بہ شڪستن سد شدہ و گریہ راهے براے تخلیہ دردهاے ناگفتہ باشد.
اضطراب شدید و عدم تشخیص خطر: مغز قادر بہ تمایز بین گفتگوے عادے و تهدید واقعے نیست، سیستم دفاعے فعال شدہ و منجر بہ اشڪ، لرزش و قفل شدن می‌شود.
ترس از قطع رابطہ یا تنها ماندن: بدن تنش را معادل از دست دادن می‌بیند و براے حفظ رابطہ، فرد سڪوت ڪردہ و گریہ راهے بی‌خطر براے ابراز می‌شود.
ناتوانے در تنظیم هیجانات شدید: عدم توانایے در مدیریت خشم یا غم باعث از دست دادن ڪنترل مغز در مواجهہ با حجم بالاے احساسات شدہ و گریہ بہ عنوان تخلیہ فورے عمل می‌ڪند.
حساسیت بالا بہ تعارض: افراد با تحمل پایین‌تر نسبت بہ تنش، واڪنش عاطفے زودترے مانند گریہ، لرزش صدا یا قفل شدن نشان می‌دهند ڪہ این واڪنش طبیعے و قابل درمان است.
گریہ می‌تواند بیانگر صداے خاموش شما باشد، نہ نشانہ شڪست.

هر چیزی را باور نکن