Telegram Web
چند وقت بعد فهمیدم که این قرایت داستان دل انگیزی دارد که بهتر است خودتان بشنوید. اینجاست که فهمیدم این همه زیبایی چطور خلق شد
قضیه ارایه من در پژوهشکده مربوط به سال ۱۳۹۲ بود
چند لیست پیشنهاد کتاب در طول زمان آماده کرده ام که تقدیم می کنم
الگوی_بهینه_مدیریت_بازار_ارز_مروی.pdf
1.2 MB
با توجه به آسیب‌های فراوانی که سیاست‌های ارزی دولت‌ها (تثبیت ارزی، ارز ترجیحی و پیمان‌سپاری ارزی) بر اقتصاد کشور دارد، دعوت دوستان مجموعه آزاد برای گفتگو با یکی از دوستان این طیف را پذیرفتم. تاریخ گفتگو هنوز نهایی نشده است اما پیش از آن، خوب است این فایل را بخوانید. عمده نکات مد نظر در این فایل آمده است. برای طرف مقابل هم ارسال کردم تا پیش از گفتگو آن را بخوانند.

پی‌نوشت: با راه یافتن برخی چهره‌های طرفدار سیاست‌های ارزی اشتباه به مجلس، باید چنین مطالبی را بیشتر تولید و منتشر نماییم. کمک کنید بیشتر دیده شود.
نوک کوه یخ!🔴
✳️اخیرا مصاحبه ای از معاون نماوا منتشر شده که در آن گفته بحث پول باشه هنرمندان با کله می آیند و بحث شرافت حرفه ای و غیره خیلی مطرح نیست! اگرچه این سخن واکنش زیادی ایجاد کرد و یکی از نهادهای صنفی سینماگران شکایت کرد و برخی رابطه شان را تا عذرخواهی یا تغییر قطع کردند اما هرچه بود نگاه یکی از مدیران بنگاه های بخش خصوصی به بخشی از جامعه را بدون سانسور منتشر کرد. واقعا این صداقت نیز در کنار انبوه ملامت ستودنی است! به باور من این قضیه این واقعیت تلخ را به خوبی نشان داد که انسانها برای دیگر انسانها ارزش زیادی قائل نیستند. من این قضیه را چند نوبت تجربه کردم.
✳️یک بار حوالی سال 1385 بود که به یکی از انتشاراتهای مطرح و خیلی معروف مراجعه کردم و به مسئول آن گفتم می خواهم فلان کتاب را ترجمه کنم. با چنان چندشی به من نگاه کرد که انگار حرفی غریب و بی تناسب با شخصیتم زده ام. با اکراه گفت حالا چند صفحه ترجمه کن تا ببینم. با تعجب خارج شدم. همراهم گفت چرا به ما مثل جزامیها نگاه کرد؟ مگر چه‌مان هست؟ گفتم برای همین می خواهم از این مملکت بروم! آن زمان در این توهم بودم که اگر مثلا به اروپا یا کانادا بروم نوع نگاه خیلی فرق می کند غافل از اینکه دیدم نگاه به مهاجران مشابه همین نگاه بود.
✳️این بی احترامی به شهروندان یک جا خیلی خوب خود را نشان می دهد و آن در قضیه استخدام است. از قضا به دلایلی چندین بار در کمیته استخدام شرکتهای خصوصی و غیرخصوصی بودم. چیزی که همیشه برایم عجیب بود تحقیر متقاضیان شغل بود و همیشه باید با این قضیه می جنگیدم. مثلا ساده ترین حق هر شهروند متقاضی استخدام است که اگر تقاضانامه استخدام فرستاد تا یک مقطع زمانی جواب مثبت یا منفی بشنود اما همیشه به من می گفتند وقتی جواب ندهیم می فهمد پاسخ ما منفی است! می گفتم نه این وظیفه ماست که او را از انتظار در بیاوریم.
✳️یادم هست زمانی که می خواستم هیات علمی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران و دانشکده اقتصاد شهید بهشتی شوم و فرم استخدام فرستادم هیچ خبری نمی شد. تماس گرفتم که چه زمان تقاضانامه را بررسی کرده و پاسخ رد یا قبول می دهید؟ با تعجب می دیدم که با وقاحت می گفتند ما هیچ تعهدی نداریم که تا یک زمان خاص پاسخ دهیم. هر وقت صلاح دانستیم پاسخ می دهیم! من آنجا بود که دیدم شهروندانی که اسم استاد دانشگاه دارند و ادعا فهم و شعورشان گوش فلک را کر کرده تا چه حد با کسانی که بالاخره همکارشان می شوند از موضع تحقیر و بی مسئولیتی رفتار می کنند. واقعا برای شخص من فرآیند جذب هیات علمی شدن در آن سالها جزو تلخ ترین فرآیندهای استخدام بود که تجربه کردم (البته به جز دانشگاه علامه که به شکل عجیبی از همان برخورد اول مستثنا بود).
✳️اخیرا یکی از همکاران من قصد تغییر محل کار داشت و با من مشورت کرد که میان چند فرصت موجود یکی را پیشنهاد کنم. من یکی از نهادهای بخش خصوصی را پیشنهاد کردم. با تعجب رفتارهای غیرمتعارفی در استخدام دیدم. مثلا اینکه هیچ تعیین تکلیفی انجام نمی‌دهند که شخص بداند قراردادش را با محل کار سابق ادامه دهد یا نه؟ نهایتا اعلام پذیرش کردند و آن بنده خدا استعفا داد و حقوق کامل فروردین را نگرفت و بیمه این ماه را کامل دریافت نکرد. ناگهان اعلام شد یک مصاحبه دیگر با یکی از مدیران ارشد باقی مانده است . زنگ زدم و گفتم این چه رویه برخورد با یک متقاضی است! اگر قرار است مصاحبه دیگری مانده باشد باید به فرد می‌گفتید که از محل کار خود استعفا ندهد که اگر در این مصاحبه آخر رد شد، شغلش را از دست ندهد. مهم نیست افراد چقدر ادعای متمدن بودن می کنند و سعی می کنند با نقد جمهوری اسلامی برای خود وجاهت کسب کنند. مهم آنست که نگاه نفرت‌انگیز و از موضع بالا به انسانهای معمولی نداشته باشند این بسیار که آزاردهنده است.
✳️من فکر می‌کنم این نگاه در جامعه ما فراگیر است. تا وقتی مسئله جدی نیست همه شعار حقوق بشر سر می‌دهند اما در بزنگاه‌ها معلوم می‌شود که نگاه‌ها تا چه حد تحقیر آمیز است. برخی می‌گویند این ثمره زیستن در یک نظام اقتدارگراست. برخی دیگر می‌گویند این ثمره زیستن در یک اقتصاد دولتی و نفتی است. برخی می‌گویند این پیامد طبیعی توسعه نیافتگی است. هرچه هست ادعاها با عملکردها باید سازگار باشد که معمولاً نیست!
بگذریم یک گلایه بود
https://www.tgoop.com/ali_sarzaeem
قبلاً در مورد بنده خوب خدا آقای سعادت فر نوشته بودم بالاخره دیروز در سفر کرمان فرصت دست داد به مسجد آل‌رسول بروم و ایشان را از نزدیک ببینم و از کلام ایشان بهره ببرم. خدا ایشان و امثال ایشان را خیر کثیر دهد که در این غوغای زمانه ما را به یاد بندگی خدا می اندازند.
پژوهشگر پرتلاش و نکته سنج جناب صادقی از روی حسن ظن از من خواست مقدمه ای بر پژوهش ایشان بنویسم. من که کتاب را خواندم نکاتی را آموختم. اگر اهل کار اندیشکده ای هستید حتما برایتان مفید خواهد بود.
📚 چه کتاب‌هایی بخوانیم؟

♨️ دکتر علی سرزعیم، اقتصاددان، پیشنهاد می‌دهد!

#کتاب
#به_بهانه_نمایشگاه

🌐 خانه اندیشه‌ورزان را دنبال کنید!
کتابهای اقتصادی که از (سایت نمایشگاه) خریدم✳️
❇️پیروزی (راهبرد پنهان دولت ریگان برای تسریع در فروپاشی شوروی)٫ نوشته پیتر شوایتزر٫ ترجمه میرجواد سید حسینی
❇️ پایان عصر کیمیاگری٫ مروین کینگ٫ ترجمه علی حبیبی
❇️نزاع هر ساله ما بر سر فناوری و بهروزی٫ عجم اوغلو و جانسون
❇️سویه پنهان چگونگی پیش بینی رویدادهای گریزناپذیر و شگفتی سازها در سیاست جهانی٫ فوکویاما٫
❇️تسخیر دولت٫ هرتل فرناندز٫ ترجمه فاطمه قابل رحمت
❇️فروپاشی اتحاد شوروی٫ مایرا ایمل٫ فاطمه شاداب
❇️اقتصاد خوردنی٫ هاجون چانگ٫ ترجمه محسن محمدی (از مترجم هدیه گرفتم)
❇️فراز و فرود ملتها٫ منسر اولسون٫ ترجمه فاضلی و خیرخواهان (از مترجم هدیه گرفتم)
❇️ اقتصاد زامبی٫ گروییکن٫ ترجمه زهرا تدین
2024/05/17 08:48:14
Back to Top
HTML Embed Code:


Fatal error: Uncaught Error: Call to undefined function pop() in /var/www/tgoop/chat.php:243 Stack trace: #0 /var/www/tgoop/route.php(43): include_once() #1 {main} thrown in /var/www/tgoop/chat.php on line 243